یکى از داستانهاى قرآنى، داستان طالوت و جالوت است. بنىاسرائیل پس از دوره حضرت موسى (علیه السلام) به پیغمبر خود مىگویند: «فرماندهى را بر ما بگمار تا به فرمان او در راه خدا پیکار کنیم.» از جانب حق تعالى، طالوت به فرماندهى آنان گماشته مىشود. در آغاز آنان از این انتصاب رخ بر مىتابند و نمىپذیرند، سرانجام با تأکید پیامبر الهى به آن تن مىدهند و در رکاب او براى نبرد با جالوت کافر تبهکار و لشکر او حرکت مىکنند.
دو لشکر مقابل یکدیگر صف آرایى مىکنند و آماده نبرد مىشوند. سربازان موحّد طالوت در این هنگام دست به دعا بر مىدارند و مىگویند:
رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَانْصُرْنا عَلَى الْقَومِ الکافِرینَ(1)؛ بارالها، صبر و پایدارى بر ما فرو ریز، و گامهاى ما را استوار دار، و ما را بر کافران پیروز فرما.
پس از این دعا به جنگ میپردازند؛ موحّدان پیروز، و کافران فرارى مىشوند.
پینوشت:
1- بقره/ آیه 250.
منبع:
کتاب دعاهاى قرآن، حسین واثقى،سایت تبیان