گلهاى باغ چشم به راهند تا سایه باغبان مهربان را بر سر خود ببینند و از دستان پر مهر او آب حیات بنوشند و دلهاى مشتاق، بى تاب چشمهاى اویند تا عنایت شور آفرین او را لمس کنند و اینجاست که «انتظار» شکل مىگیرد. آرى، همه منتظرند تا او بیاید و سبزى و نشاط را به ارمغان آورد.
به راستى «انتظار» چه زیبا و شیرین است اگر زیبایى آن در نظر آید و شیرینى آن در کام دل، چشیده شود.
براى «انتظار» معانى گوناگونى گفتهاند و لى با دقت و تأمّل در این کلمه مىتوان به حقیقت معنى آن پى برد. انتظار، چشم به راه بودن است و این چشم به راهى به تناسب بستر و زمینه آن ارزش پیدا مىکند و آثار و پیامدهایى دارد. انتظار تنها یک حالت روحى و درونى نیست بلکه از درون به بیرون سرایت مىکند و حرکت و اقدام را مىآفریند. به همین دلیل است که در روایات، انتظار به عنوان یک عمل و بلکه بهترین اعمال، معرفى شده است. انتظار به «منتظر» شکل مىدهد و براى کارها و تلاشهاى او جهت خاصّى را ایجاد مىکند و آن جهت، راهى است که به تحقق آنچه به انتظار آنست، منتهى مىگردد.
بنابراین «انتظار» با نشستن و دست روى دست گذاشتن، نمىسازد. انتظار با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نمىشود؛ بلکه در حقیقت انتظار، حرکت و نشاط و شور آفرینى نهفته است.
آنکه در انتظار مهمان عزیزى است، سر از پا نمىشناسد و در تلاش است تا خود و محیط اطراف خود را براى آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد.
سخن درباره انتظار رویدادى بى نظیر است که در زیبایى و کمال، نهایت ندارد. انتظار روزگارى است که در سبزى و خرّمى در تمامى روزگاران گذشته مثالى نداشته است و جهان چنان دوران زیبایى را هرگز تجربه نکرده است. این همان انتظار حکومت جهانى امام مهدىعلیه السلام است که در روایات، از آن به «انتظار فرج» یاد شده است و آن را از بهترین اعمال و عبادات، بلکه پشتوانه قبولى همه اعمال، شمرده است.
پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله فرمود:
بهترین اعمال امت من، انتظار فرج است.(1)
امام صادقعلیه السلام به یاران خود فرمود:
آیا شما را از چیزى آگاه نکنم که خداوند بدون آن هیچ عملى را از بندگان نمىپذیرد؟ گفتند: بفرمایید. فرمود: گواهى به یگانگى خدا و نبوت پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولایت ما و بیزارى از دشمنان ما - یعنى ما امامان بخصوص - و تسلیم شدن در برابر ایشان (=امامان) و پرهیزکارى و کوشش و خویشتندارى و انتظار قائمعلیه السلام.(2)
بنابراین «انتظار فرج» انتظارى است که ویژگیهاى خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبى دانسته شود تا رمز و راز آن همه فضیلت و آثار که براى آن خواهیم شمرد آشکار گردد.
گفتیم که «انتظار» امرى فطرى است و براى همگان درهر قوم و آیینى که باشند وجود دارد اما انتظارهاى معمولى که در جریان زندگى افراد و حتّى جامعهها وجود دارد هر اندازه بزرگ و با اهمیت باشد در مقایسه با انتظار موعود جهانى، کوچک و بى مقدار است زیرا که انتظار ظهور او ویژگىهاى خاص خود را دارد:
انتظار مهدىعلیه السلام انتظارى است که از ابتداى عالم آغاز شده است یعنى از زمانهاى بسیار دور، انبیاء و اولیاء نوید ظهور او را دادهاند و در زمانهاى نزدیکتر، همه امامان ما، آرزوى روزگار دولت او را داشتهاند.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
اگر او را درک مىکردم، تمام عمر به او خدمت مىکردم.(3)
انتظار مهدىعلیه السلام، انتظار مصلح جهانى است. انتظار حکومت عدل جهانى است و انتظار تحقق همه خوبىها است. در این انتظار، بشریت چشم به راه است تا آنچه را بر اساس فطرت پاک خدایى، در آرزوى آن بوده و هیچگاه به صورت کامل به آن دست نیافته است، ببیند و مهدىعلیه السلام همان است که عدالت و معنویّت، برادرى و برابرى، عمران و آبادى زمین و امنیت و صلح و عصر شکوفایى عقل و دانش بشرى را براى انسانها به ارمغان مىآورد و برچیدن بساط استعمار و بردگى انسانها و نفى هر گونه ستم و ستمگرى و رهایى اجتماع از انواع فسادهاى اخلاقى، ره آورد حاکمیّت اوست.
انتظار مهدىعلیه السلام انتظارى است که تنها با فراهم شدن زمینههاى شکوفایى آن، خواهد شکفت و آن زمانى است که همه انسانها در طلب منجى و مصلح آخر الزمان باشند. او مىآید تا با همکارى و همیارى یارانش علیه بدىها قیام کند نه اینکه تنها با معجزه کار جهان را سامان دهد.
انتظار مهدىعلیه السلام در منتظرانش شوق یارى و همراهى او را ایجاد مىکند و به انسان هویّت و حیات مىبخشد و او را از پوچى و بى هدفى نجات مىدهد.
آنچه گفته شد بخشى از ویژگىهاى آن انتظارى است که به وسعت همه تاریخ است و ریشه در جان همه انسانها دارد و هیچ انتظار دیگرى به خاک پاى این انتظار سترگ نمىارزد. بنابراین جا دارد که ابعاد و آثار فراوانِ انتظار مهدىعلیه السلام را بشناسیم و درباره وظایف منتظران ظهور او و پاداش بى نظیر آنها سخن بگوییم.
انسان از زوایاى مختلف داراى ابعاد گوناگون است: از سویى از بُعد نظرى و عملى برخوردار است و از سوى دیگر داراى بُعد فردى و اجتماعى است و از زاویهاى دیگر در کنار بُعد جسمى، بُعد روحى و روانى دارد. بدون تردید در همه ابعاد یاد شده نیاز به چارچوبِ مشخصى است تا در قالب آن راه صحیح زندگى باز شود و مسیرهاى انحرافى به روى آدمى بسته گردد. و آن راهِ درست همان مسیر انتظار است.
انتظار موعود جهانى در همه ابعاد زندگى منتظر تأثیر مىگذارد. در بعد فکرى و نظرى که زیر بناى اعمال و رفتار انسان است، باورهاى اساسى حیات آدمى را در حصار خود حفظ مىکند. به بیان دیگر انتظار صحیح مىطلبد که منتظر، بنیانهاى اعتقادى و فکرى خود را تقویت کند تا در دام مکتبهاى انحرافى گرفتار نشود و یا به خاطر طولانى شدن دوره غیبت امام عصرعلیه السلام به چاه یأس و ناامیدى سقوط نکند.
امام باقرعلیه السلام فرمود:
روزگارى بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد پس خوشا به حال آنان که در آن زمان، بر امرِ (ولایت) ما ثابت و استوار بمانند.(4)
یعنى در دوره غیبت که دشمنان با انواع شبههها مىکوشند تا اعتقادات درست شیعیان را از بین ببرند به برکت قرار گرفتن در سنگر انتظار مرزهاى عقیدتى حفظ مىشود.
در بُعد عملى، انتظار به همه اعمال و رفتار انسان جهت مىدهد. منتظر باید در میدان عمل بکوشد تا زمینههاى ظهور دولت حق فراهم گردد. بنابراین، منتظر در این بخش هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعه همت مىگمارد. در بُعد فردى هم به حیات روحى و روانى خود و کسب فضیلتهاى اخلاقى روى مىآورد و هم به تقویتِ جنبه جسمى و بدنى مىپردازد تا نیرویى کار آمد براى جبهه نور باشد.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
... کسى که دوست دارد از یاران قائمعلیه السلام باشد پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهیزگارى پیشه کند و به اخلاق نیکو آراسته گردد...(5)
ویژگى «انتظار» آن است که آدمى را از محدوده خود فراتر مىبرد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط مىسازد. یعنى انتظار نه تنها در زندگى فردى منتظر مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز طرح و برنامه دارد و او را به تأثیر گذارى مثبت در جامعه وا مىدارد و از آنجا که شرط ظهور دولت حق آمادگى جمعى است، هر کسى به اندازه توان خود براى اصلاح جامعه مىکوشد و در برابر ناهنجارىهاى اجتماعى ساکت و بى تفاوت نمىماند، چرا که منتظر مصلح جهانى در اندیشه و عمل، مسیر صلاح و راستى را طى مىکند.
کوتاه سخن اینکه «انتظار» جریان مبارکى است که در تمام مویرگهاى حیات فرد و اجتماع منتظر جارى است و در همه عرصههاى زندگى، رنگ الهى به انسان و حیات او مىبخشد و چه رنگى از رنگ الهى بهتر و ماندگارتر؟!
قرآن کریم مىفرماید:
«... صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ اَحْسَن مِنَ اللَّه صِبْغَةً...»(6)
رنگ الهى (بگیرید) و چه چیز از رنگ الهى داشتن نیکوتر است؟!
با توجه به آنچه گذشت، وظایف منتظرانِ مصلح کلّ، چیزى جز همان «رنگ خدایى داشتن» نیست که به برکت انتظار در جاى جاى زندگى فردى و جمعى آنها جلوهگر مىشود. و با این نگاه، دیگر آن وظایف بر دوش ما - منتظران - سنگینى نخواهد داشت بلکه به عنوان جریان شیرینى که به همه زوایاى زندگى ما معنى و مفهومى زیبا بخشیده است، به حساب مىآید. به راستى اگر فرمانرواى ملک مهربانى و امیر کاروان مِهرورزى تو را به عنوان سربازى شایسته براى خیمه ایمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار کشد، چگونه خواهى بود؟ آیا باید بر تو تکالیفى را تحمیل کنند که چنین و چنان باش و این کار و آن کار را انجام ده یا تو خود راه انتظار را شناختهاى و براى همان مقصدى که برگزیدهاى گام خواهى زد؟!
در روایات و بیانات پیشوایان دین وظایف فراوانى براى منتظران ظهور بیان گردیده است که در اینجا مهمترین آنها را بیان مىکنیم.
پیمودن جاده انتظار بدون شناختن امامِ منتظَر ممکن نیست. استقامت و پایدارى در وادى انتظار وابسته به درک صحیح از پیشواى موعود است. بنابراین علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، لازم است نسبت به جایگاه امام و رتبه و مقام او نیز آگاهى کافى بدست آورد.
ابونصر که از خدمتگذاران امام حسن عسکرىعلیه السلام است، پیش از غیبت امام مهدىعلیه السلام به حضور آن حضرت مىرسد. امام مهدىعلیه السلام از او مىپرسد: آیا مرا مىشناسى؟ پاسخ مىدهد: آرى، شما سرور من و فرزند سرور من هستید! امامعلیه السلام مىفرماید: مقصود من چنین شناختى نبود!؟ ابونصر مىگوید: (مقصود شما چیست) خودتان بفرمایید.
امامعلیه السلام مىفرماید:
من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شیعیانم دور مىکند.(7)
اگر معرفت امام براى منتظرِ حاصل شود، او از هم اکنون خود را در جبهه امام مىبیند و احساس مىکند که در خیمه امام و کنار او قرار گرفته است. بنابراین لحظهاى در تلاش براى تقویت جبهه امام خویش کوتاهى نمىکند.
امام باقرعلیه السلام فرمود:
...مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ لَمْ یَضُرُّهُ، تَقَدَّمَ هذَا الْاَمْرِ اَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ کانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائمِ فِى فُسْطاطِهِ.(8)
کسى که بمیرد در حالى که امام خود را شناخته باشد، جلو افتادن یا تأخیر امر (ظهور) به او زیان نمىرساند و کسى که بمیرد و حال آنکه امام خود را شناخته است مانند کسى است که در خیمه امام و همراه او بوده است.
گفتنى است که این معرفت و شناخت چنان مهمّ است که در کلام معصومینعلیهم السلام آمده است که براى بدست آوردن آن، لازم است از خداوند طلب یارى شود.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
... در زمان غیبت طولانى امام مهدىعلیه السلام باطل گرایان (در اعتقاد و دین خود) به شک و تردید گرفتار مىشوند. زراره، از یاران خاص امام گفت: اگر آن زمان را شاهد بودم چه عملى انجام دهم؟
امام صادقعلیه السلام فرمود:... این دعا را بخوان:
اَللَّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللَّهُمَّ عَرِفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى.(9)
آنچه تا کنون مطرح شد معرفت نسبت به جایگاه امام در مجموعه نظام هستى است(10). او حجّت پروردگار و جانشین به حق پیامبر و پیشواى همه مردم است که اطاعت از او بر همگان واجب است چرا که اطاعت از او همان اطاعت از خداست.
یکى دیگر از ابعاد معرفت امام، شناختن سیره و صفات امام است(11) و این بُعد از شناخت، تأثیر عملى گستردهاى در رفتار و خُلق و خوىِ منتظر مىگذارد و بدیهى است که هر اندازه معرفت انسان به زوایاى گوناگون زندگى امام و حجت الهى بیشتر و عمیقتر باشد، آثار آن در بخشهاى گوناگون زندگىِ او بیشتر خواهد بود.
وقتى معرفت به امام و جلوههاى زیباى رفتارى آن بزرگوار به دست آمد، سخن از پیروى و الگوگرفتن از آن مظهر کمالات به میان مىآید.
پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله فرمود:
خوشاحال آنکه قائم خاندان مرا درک کند در حالى که پیش از دوران قیام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزارى کرده باشد. آنان دوستان و همراهانِ من و گرامىترینِ امت من، در نزد من هستند.(12)
به راستى آن کس که در تقوا، عبادت، ساده زیستى، سخاوت، صبر و همه فضائل اخلاقى دنباله رو امام و مراد خویش است چه رتبه بلندى نزد آن رهبر الهى خواهد داشت و آنگاه که به حضور مقدسش بار یابد چه سربلند و سرافراز خواهد بود؟!
آیا جز این است که منتظرى که در طلب زیباترین پدیده عالم است خود را به خوبىها مىآراید و از زشتىها و رذائل اخلاقى دورى مىکند و در مسیر انتظار همواره مراقب افکار و اعمال خویش است؟! و گرنه افتادن به دام بدیها رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زیادتر خواهد کرد و این حقیقتى است که در بیان هشدار دهنده آن امام موعود آمده است:
فَما یَحْبِسُنا عَنْهُم اِلاَّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمَّا نُکْرِهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم(13)
هیچ چیز ما را از شیعیان جدا نکرده است مگر آنچه از کارهاى ایشان که به ما مىرسد. اعمالى که خوشایند ما نیست و از شیعیان انتظار نداریم!
نهایت آرزوى منتظران آن است که در برپایى دولت مهدوى و حکومت عدل جهانى سهمى داشته باشند و افتخار یاورى و همراهى آخرین حجت حق را بدست آورند ولى مگر نیل به چنین سعادت بزرگى جز با خودسازى و آراستگى اخلاقى میسّر است؟!
امام صادقعلیه السلام فرمود:
مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَکُونَ مِنْ اَصْحابِ القائمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الْاَخْلاقِ وَهُوَ مُنْتَظِر؛(14)
هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائمعلیه السلام باشد باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید.
و روشن است که در مسیر تحقق چنین خواستهاى هیچ الگو و نمونهاى برتر از آن امام بزرگوار که آینه تمام زیبایىهاست یافت نمىشود.
آنچه منتظران را در کسب معرفتِ امام و پیروى از آن بزرگوار یارى مىدهد و پایدارى در راه انتظار را به دنبال دارد؛ پیوستگى و ارتباط مداوم با آن طبیب جانها است.
به راستى وقتى آن امام مهربان امّت، همیشه و همه جا به حال شیعیان خود نظر دارد و لحظهاى آنها را از یاد نمىبرد آیا رواست که دلدادگان روى او به دنیا و تعلّقات آن سرگرم شوند و از آن عزیز، غافل و بىخبر بمانند؟ یا راه و رسم دوستى و محبّت آن است که در همه حال او را بر خود و دیگران مقدم بدارند. وقتى بر سجاده دعا مىنشینند از او آغاز نمایند و براى سلامتى و فرج آن حضرت دعا کنند که آن بزرگوار خود فرمود:
براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما در همان است.(15) و همواره باید زمزمه کنند:
اَللَّهُمَّ کُنْ لِوَلیِّکَ الْحُجَّةِبْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى ابائهِ فِى هذِهِ السَّاعَةِ وَ فى کُلِّ ساعَةٍ وَلیّاً وَ حافِظاً وَ قائداً و ناصراً و دلیلاً وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.(16)
خدایا براى ولىّ خود، حجةبن الحسن که درود تو بر او و خاندانش باد در این ساعت و در همه ساعات سرپرست و نگهبان و رهبر و یاور و راهنما و دیده بان باش تا [ آن زمان که ] او را در زمین خود با میل و رغبت جاى دهى و براى مدتى طولانى او را در زمین بهرهمند سازى.
منتظر حقیقى، در هنگام صدقه دادن، ابتدا سلامتى وجود شریف امام خود را در نظر مىگیرد و به هر بهانه دستِ توسّل به دامن پر مهر او مىزند و به اشتیاق ظهور مبارک او و دیدن جمال بى مثالش ناله سر مىدهد.
عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ اَرَى الخَلْقَ وَلاتُرى.(17)
سخت است بر من که همه را ببینم و تو دیده نشوى!!
رهرو راه انتظار در مجالسى که به نام آن محبوب دلها تشکیل مىشود حضور مىیابد تا ریشههاى محبت او را در دل خود محکمتر کند و به مکانهایى مانند مسجد سهله و مسجد جمکران و سرداب مقدّس که منسوب به امام عصرعلیه السلام است رفت و آمد مىکند.
و از زیباترین جلوههاى یاد امام مهدىعلیه السلام در زندگى منتظران ظهورش آن است که هر روز با او تجدید عهد کرده و پیمان وفادارى ببندند و استوارى خود را بر آن عهد اعلام کنند.
در فرازى از دعاى عهد چنین مىخوانیم:
اَللَّهُمَّ اِنّى اُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَومى هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَیَّامى عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى لااَحُولَ عَنها وَلااَزوُلَ اَبَداً اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذَّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِه والمُمْتَثِلینَ لِاَوامِرِه وَالمُحامینَ عَنْه وَالسّابِقینَ اِلى اِرادَتِهِ وَالمُسْتَشهِدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.(18)
بار خدایا من در بامداد این روز و تمام دوران زندگیم، عهد و پیمان و بیعتى را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید مىکنم، که هرگز از آن عهد و بیعت برنگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا مرا از یاران و کمک کاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او و شتاب کنندگان به سوى او براى انجام خواستههایش و اطاعت کنندگان از دستوراتش و حمایت کنندگان از وجود شریفش و سبقت جویان به سوى خواستهاش و شهیدان در رکاب حضرتش قرار ده.
اگر کسى پیوسته این عهد را بخواند و از عمق جان به مضامین آن پاى بند باشد هرگز به سستى گرفتار نمىشود و در تحقق آرمانهاى امام خود و زمینه سازى براى ظهور آن بزرگوار لحظهاى از پاى نمىنشیند. و به راستى که شایسته حضور در میدان یارى آن ذخیره الهى خواهد بود.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
هر کس چهل بامداد خدا را با این عهد بخواند از یاوران قائم ما خواهد بود. و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبرش بیرون آورد [ و قائمعلیه السلام را یارى دهد ]... .
از وظایف تک تک افراد قبیله انتظار که بگذریم، جمعیت منتظران نیز باید طرح و برنامهاى داشته باشند که در راستاى اهداف امام و حجت الهى باشد. به بیان دیگر اجتماع منتظر لازم است که تلاش و حرکت خود را در مسیر رضایت رهبر موعود قرار دهد.
بنابراین جامعه منتظر بر آن است که عهد و پیمان خود با امام را به انجام رساند تا زمینه مناسب براى ظهور دولت مهدوى فراهم شود.
امام عصرعلیه السلام در یکى از بیانات خود به چنین جمعیتى اینگونه بشارت داده است:
اگر شیعیان ما - که خداوند آنان را در راه اطاعتش یارى دهد - در وفاى پیمانى که از ایشان گرفته شده، یکدل و مصمم باشند؛ البتّه نعمت دیدار، از آنان به تأخیر نمىافتد و سعادت ملاقات ما براى آنها با معرفت کامل و راستین نسبت به ما، تعجیل مىگردد.(19)
و آن عهد و پیمان همان است که در کتاب خدا و سخنان نمایندگان خدا آمده است که مهمترین آنها را بیان مىکنیم:
1- تلاش در جهت پیروى از امامان و دوستى با دوستان ائمه و بیزارى جستن از دشمنان آنها.
امام باقرعلیه السلام از پیامبر خداصلى الله علیه وآله روایت کرده که فرمود:
خوشا حال آنکه قائم خاندان مرا درک کند در حالى که پیش از قیام، از او پیروى کرده باشند. با دوستان او دوستى و با دشمنان او دشمنى نموده باشد. آنها رفیقان من و اهل دوستى و محبت من و گرامىترین امت من نزد من در روز قیامت هستند!!(20)
2- جمعیت منتظران در مقابل بدعتها و انحرافها در دین و رواج منکرات و زشتىها در سطح جامعه بى تفاوت نیستند و نیز در برابر فراموش شدن سنّتهاى نیکو و ارزشهاى اخلاقى از خود واکنش نشان مىدهند.
از پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله روایت شده که فرمود:
البتّه در پایان این امت (دورهى آخر الزّمان) گروهى خواهند بود که پاداش آنها همانند اجر امت اول اسلامى خواهد بود. آنها امر به معروف و نهى از منکر مىکنند و با اهل فتنه (و فساد) مىجنگند.(21)
3- جامعه منتظر در برخورد با دیگران وظیفه دارد که تعاون و همکارى را سر فصل برنامههاى خود قرار دهد. و افراد این جامعه به دور از تنگ نظرى و خود محورى، پیوسته حال فقراء و نیازمندان جامعه را پىگیرى مىکنند و از آنان بى خبر نمىمانند.
گروهى از شیعیان از امام باقرعلیه السلام درخواست نصیحت کردند؛ حضرت فرمود:
از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را یارى کند و آنکه بىنیاز است با نیازمندتان مهربانى ورزد و هر یک از شما نسبت به دیگرى خیرخواهى کند.(22)
گفتنى است که دائره این همکارى و همیارى محدود به محیطى که در آن زندگى مىکنند نیست بلکه خیر و نیکى منتظران به محیطهاى دورتر و نیازمندان شهرهاى دیگر نیز مىرسد زیرا که در پرتو روح انتظار هیچ جدایى و دوگانگى بین افراد احساس نمىشود.
4- افرادى که عضو جامعه منتظر هستند مىباید جامعه را رنگ و بوى مهدوى بخشید و نام و یاد امام را در همه عرصهها بلند کنند و گفتار و کردار امام را به عنوان سرآمد همه سخنان و شیوهها به نمایش عمومى بگذارند و در این راه با همه وجود بکوشند که بدون تردید مورد عنایت و لطف ویژه امامان خواهند بود.
عبدالحمید واسطى از یاران امام باقرعلیه السلام به آن حضرت مىگوید:
ما در انتظار امر فرج همه زندگى خود را وقف کردیم به گونهاى که براى بعضى از ما مشکلاتى را به همراه داشته است!
امام در پاسخ او مىفرماید:
اى عبدالحمید، آیا گمان مىکنى که خداوند راه رهایى (از مشکلات) را براى آن بندهاى که خود را وقف خداوند کرده باشد قرار نداده است؟! آرى به خدا قسم خداوند براى او راه چارهاى قرار خواهد داد. خداوند رحمت کند بندهاى را که امر (ولایت) ما را زنده دارد!(23)
سخن آخر اینکه جامعه منتظر باید بکوشند که در همه ابعاد زندگى اجتماعى، الگوى سایر اجتماعات باشند و همه زمینههاى لازم براى ظهور منجى موعود را فراهم کنند.
بعضى گمان کردهاند که انتظار مصلح جهانى، افراد را در حالت سکون و بى تفاوتى قرار مىدهد و آنها که منتظرند تا اصلاحگرى جهانى قیام کند و فساد و تباهى را بردارد، خود در مقابل بدیها و پلیدىها واکنشى نخواهند داشت بلکه ساکت و بى تفاوت، دست روى دست خواهند گذاشت و تماشاگر جنایتها خواهند بود!!
ولى این نگاه، یک نگاه سطحى و به دور از اندیشه و دقت است. زیرا با توجه به آنچه در حقیقت انتظار امام موعود و ویژگىهاى آن و نیز ابعاد انتظار و ویژگىهاى منتظران مطرح شد، روشن است که روحیه انتظار، آن هم با ویژگىهاى منحصر به فرد و جایگاه بى نظیر امام مهدىعلیه السلام نه تنها سکون و سردى را به دنبال ندارد بلکه بهترین عامل حرکت و پویایى است.
انتظار، در منتظر غوغایى مبارک و حرکتى هدف دار پدید مىآورد و هر چه منتظر، به حقیقت انتظار، نزدیکتر شود سرعت حرکت او به سوى مقصد بیشتر خواهد شد. در پرتو انتظار، آدمى از خود محورى رهایى مىیابد و خود را جزئى از جامعه اسلامى مىبیند؛ بنابراین مىکوشد تا جامعه را در حد توان خود به صلاح و درستى نزدیک کند و وقتى جامعهاى از عناصرى این چنین با هویّت تشکیل یابد، اجتماعى در جهت ترویج فضیلتها پدید مىآید و حرکت عمومى به سوى اقامه خوبىها، شکل مىگیرد و در چنین محیطى که محیط صلاح و سازندگى و فضاى امیدبخشى و نشاط و عرصه تلاش و همیارى و همکارى است، زمینه رشد باورهاى دینى و بینش عمیق مهدوى در افراد جامعه پدید مىآید و منتظران، که به برکت انتظار، در فساد محیط حل نشدهاند بلکه هویت دینى و مرزهاى اعتقادى خود را حفظ کردهاند، در برابر سختىها و مشکلات دوران انتظار بردبارى مىکنند و به امید تحقق وعده حتمى الهى بلاها را به جان مىخرند و لحظهاى گرفتار سستى و یا ناامیدى نمىشوند.
راستى کدام مکتب و مذهبى را مىشناسید که براى پیروان خود چنین مسیر روشنى را ترسیم کرده باشد؟! مسیرى که با انگیزهاى الهى پیموده مىشود و در نهایت پاداشى بس بزرگ را به ارمغان مىآورد.
خوشاحال آنانکه چشم به راه خوبىها نشستهاند! چه بزرگ است پاداش آنان که به انتظار موعود جهانى روزگار مىگذرانند و چه شکوهمند است رتبه و مقام آنان که منتظر حقیقى قائم آل محمّدصلى الله علیه وآله هستند!
بجاست که در بخش پایانى از فصل انتظار، از فضیلت و رتبه بىنظیر جرعه نوشان جام انتظار سخن بگوییم و نمونههایى از کلمات پیشوایان دین را بیاوریم.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
خوشا به حال شیعیان قائم ما (اهل بیت)، آنها که در دوران غیبت او، ظهورش را انتظار دارند و در ایام ظهورش سر به فرمان او مىآورند. آنها دوستان خدایند که هیچ ترس و اندوهى براى ایشان نخواهد بود.(24)
و چه افتخارى از این برتر که مدال دوستى پروردگار را بر سینه دارند. و چرا باید گرفتار غم و اندوه شوند و حال آنکه زندگى و مرگ آنها ارزشى گران پیدا کرده است.
امام سجادعلیه السلام فرمود:
کسى که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما استوار باشد خداوند پاداش هزار شهید از شهداى جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.(25)
آرى آنان که در دوران غیبت بر ولایت امام زمان خود باقى بمانند و عهد و پیمان خود با آن بزرگوار را استوار دارند مانند رزمندگانى هستند که در رکاب پیامبر به نبرد با دشمنان خدا پرداخته و در آن صحنه به خون خود غلطیدهاند!
منتظرانى که جان بر کف به انتظار یارى فرزند رسول خداصلى الله علیه وآله ایستادهاند از هم اکنون در خیمه جنگ و در کنار امیر جبهه حق هستند.
امام صادقعلیه السلام فرمود:
اگر کسى از شما (شیعیان) بمیرد در حالى که منتظر امر (فرجِ امام مهدىعلیه السلام) باشد همانند کسى است که در کنار قائمعلیه السلام و در خیمهاش بوده است! سپس اندکى درنگ کرد و فرمود: نه بلکه مانند کسى است که در کنار حضرت جنگیده و شمشیر زده است! سپس فرمود: نه به خدا قسم؛ بلکه مثل کسى است که در کنار رسول خداصلى الله علیه وآله به شهادت رسیده باشد.(26)
این گروه همان جماعتى هستند که قرنها پیش، پیامبر بزرگ خدا آنها را برادران و رفقاء خود خوانده است و دوستى و مودّت قلبى خود را نسبت به ایشان اعلام کرده است.
امام باقرعلیه السلام فرمود:
روزى پیامبر در حضور گروهى از اصحاب خود فرمود: خدایا برادران مرا به من نشان ده! و این جمله را دو بار فرمود: اصحاب حضرت گفتند: اى رسول خدا آیا ما برادران تو نیستیم؟!
فرمود: خیر، شما اصحاب من هستید و برادران من قومى هستند در آخرالزمان؛ که به من ایمان مىآورند و حال آنکه هرگز مرا ندیدهاند! خداوند آنها را به اسم خود و پدرانشان به من معرفى کرده است... استوارى هر یک از ایشان در دین خود از کندن خارهاى گون در شب تاریک و به دست گرفتن آتش گداخته، سختتر است. آنها مشعلهاى هدایت هستند که خداوند آنها را از فتنههاى تیره و تار نجات مىبخشد.(27)
و پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله فرمود:
خوشا حال کسى که قائم اهل بیت مرا درک کند و حال آنکه پیش از قیامش به او اقتدا کرده باشد. با دوستان او دوستى و از دشمنان او بیزارى جسته باشد و امامان پیش از او را نیز دوست داشته باشد. آنها رفقاى من و صاحبان دوستى و مودت من و گرامىترین امت من نزد من هستند.(28)
و اینان که به چنین مقام و رتبهاى نزد پیامبر دست یافتهاند به شرف خطاب حضرت دوست مشرف مىشوند! آن هم ندایى که مملوّ از محبّت و عشق است و حکایت از نهایت تقرّب و نزدیکى آنها به محضر حضرت حق دارد.
امام باقرعلیه السلام فرمود:
روزگارى بر مردم مىآید که امامشان غایب خواهد بود پس خوشا حال آنان که در آن زمان بر امر (ولایت) ما استوار بمانند. به راستى که کمترین پاداش آنها این است که حضرت پروردگار آنها را ندا مىدهد که: اى بندگان من، به سرّ من (و امام غایب) ایمان آوردید و او را تصدیق کردید پس شما را بشارت باد به پاداش نیکوى من، شما به حقیقت بندگان من هستید. اعمال شما را مىپذیرم و از خطاهاى شما مىگذرم و به (برکت) شما باران را بر بندگانم نازل مىکنم و بلا را از ایشان مىگردانم و اگر شما (در میان مردم) نبودید حتماً عذاب خود را [بر مردم گنهکار] مىفرستادم.(29)
ولى به راستى چه چیز منتظران را آرام مىکند و انتظار آنها را پایان مىدهد؟ چه چیز روشنى چشم ایشان است و دل بى قرار آنها را قرار و آرام مىبخشد؟ آیا آنان که عمرى به جادّه انتظار چشم دوختهاند و در همین مسیر با همه سختىهایش راه پیمودهاند تا به دشت سر سبز موعود منتظر پاى گذارند به پاداشى کمتر از همنشینى با محبوب و معشوق خود راضى مىشوند؟! و چه فرجامى از این زیباتر و چه لحظهاى از این باشکوهتر!
امام کاظمعلیه السلام فرمود:
خوشا حال شیعیان ما، آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان دوستى ما، چنگ زنند و بر دوستى، و بیزارى از دشمنانمان استوار بمانند. آنها از ما هستند و ما از آنها. آنها به پیشوایى ما راضى شدند (و امامت ما را پذیرفتند) و ما نیز به شیعه بودن آنها راضى و خشنود شدیم. خوشا حال ایشان!! به خدا قسم اینان در قیامت با ما و در رتبه و درجه ما خواهند بود.(30)
2) غیبتنعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.
3) همان، باب 13، ح 46، ص 252.
4) کمالالدین، ج 1، ح 15، ص 602.
5) غیبتنعمانى، باب 11، ح 16، ص 200.
6) سوره بقره، آیه 138.
7) کمالالدین، ج 2، ب 43، ح 12، ص 171.
8) اصول کافى 1 / باب 84، ح 5، ص 433.
9) غیبت نعمانى، باب 10، فصل 3، ح 6، ص 170.
10) درباره این موضوع در فصل اول کتاب، مباحثى بیان گردید.
11) درباره سیره و صفات امام مهدى7 در فصل آینده سخن خواهیم گفت.
12) کمالالدین، ج 1، باب 25، ح 3، ص 535.
13) بحارالانوار، ج 53، ص 177.
14) غیبت نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.
15) کمالالدین، ج 2، باب 45، ح 4، ص 237.
16) مفاتیحالجنان، اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان.
17) مفاتیح الجنان، دعاى نُدبه.
18) همان، دعاى عهد.
19) احتجاج، ج 2، ش 360، ص 600.
20) کمالالدین، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.
21) دلائلالنبوة، ج 6، ص 513.
22) بحارالانوار، ج 52، باب 22، ح 5، ص 123.
23) همان، ح 16، ص 126.
24) کمالالدین، ج 2، باب 33، ح 54، ص 39.
25) همان، باب 31، ح 6، ص 592.
26) بحارالانوار، ج 52، ص 126.
27) همان، ص 123.
28) کمالالدین، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.
29) همان، باب 32، ح 15، ص 602.
30) کمالالدین، ج 2، باب 34، ح 5، ص 43.
منبع:کتابخانه تبیان