صفحه ها
دسته
وبلاگ هاي مذهبي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 727516
تعداد نوشته ها : 402
تعداد نظرات : 50
Rss
طراح قالب
GraphistThem253
وقتى ابرهاى تیره، چهره خورشید را پوشانده و دشت و دَمَن از دست بوسىِ آفتاب محروم گردیده و سبزه و گل از دورى مِهر عالم تاب پژمرده است چاره چیست؟ زمانى که عصاره آفرینش و خلاصه خوبى‏ها و آیینه زیبایى‏ها رخ در نقاب غیبت کشیده و جهانیان از فیض حضور او بى نصیب مانده‏اند چه مى‏توان کرد؟

 گل‏هاى باغ چشم به راهند تا سایه باغبان مهربان را بر سر خود ببینند و از دستان پر مهر او آب حیات بنوشند و دل‏هاى مشتاق، بى تاب چشم‏هاى اویند تا عنایت شور آفرین او را لمس کنند و اینجاست که «انتظار» شکل مى‏گیرد. آرى، همه منتظرند تا او بیاید و سبزى و نشاط را به ارمغان آورد.

 به راستى «انتظار» چه زیبا و شیرین است اگر زیبایى آن در نظر آید و شیرینى آن در کام دل، چشیده شود.

 

حقیقت انتظار و جایگاه آن‏

 

 براى «انتظار» معانى گوناگونى گفته‏اند و لى با دقت و تأمّل در این کلمه مى‏توان به حقیقت معنى آن پى برد. انتظار، چشم به راه بودن است و این چشم به راهى به تناسب بستر و زمینه آن ارزش پیدا مى‏کند و آثار و پیامدهایى دارد. انتظار تنها یک حالت روحى و درونى نیست بلکه از درون به بیرون سرایت مى‏کند و حرکت و اقدام را مى‏آفریند. به همین دلیل است که در روایات، انتظار به عنوان یک عمل و بلکه بهترین اعمال، معرفى شده است. انتظار به «منتظر» شکل مى‏دهد و براى کارها و تلاش‏هاى او جهت خاصّى را ایجاد مى‏کند و آن جهت، راهى است که به تحقق آنچه به انتظار آنست، منتهى مى‏گردد.

 بنابراین «انتظار» با نشستن و دست روى دست گذاشتن، نمى‏سازد. انتظار با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نمى‏شود؛ بلکه در حقیقت انتظار، حرکت و نشاط و شور آفرینى نهفته است.

 آنکه در انتظار مهمان عزیزى است، سر از پا نمى‏شناسد و در تلاش است تا خود و محیط اطراف خود را براى آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد.

 سخن درباره انتظار رویدادى بى نظیر است که در زیبایى و کمال، نهایت ندارد. انتظار روزگارى است که در سبزى و خرّمى در تمامى روزگاران گذشته مثالى نداشته است و جهان چنان دوران زیبایى را هرگز تجربه نکرده است. این همان انتظار حکومت جهانى امام مهدى‏علیه السلام است که در روایات، از آن به «انتظار فرج» یاد شده است و آن را از بهترین اعمال و عبادات، بلکه پشتوانه قبولى همه اعمال، شمرده  است.

 پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمود:

 بهترین اعمال امت من، انتظار فرج است.(1)

 امام صادق‏علیه السلام به یاران خود فرمود:

 آیا شما را از چیزى آگاه نکنم که خداوند بدون آن هیچ عملى را از بندگان نمى‏پذیرد؟ گفتند: بفرمایید. فرمود: گواهى به یگانگى خدا و نبوت پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولایت ما و بیزارى از دشمنان ما -  یعنى ما امامان بخصوص - و تسلیم شدن در برابر ایشان (=امامان) و پرهیزکارى و کوشش و خویشتن‏دارى و انتظار قائم‏علیه السلام.(2)

 بنابراین «انتظار فرج» انتظارى است که ویژگیهاى خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبى دانسته شود تا رمز و راز آن همه فضیلت و آثار که براى آن خواهیم شمرد آشکار گردد.

 

ویژگى‏هاى انتظار مهدى‏علیه السلام‏

 

 گفتیم که «انتظار» امرى فطرى است و براى همگان درهر قوم و آیینى که باشند وجود دارد اما انتظارهاى معمولى که در جریان زندگى افراد و حتّى جامعه‏ها وجود دارد هر اندازه بزرگ و با اهمیت باشد در مقایسه با انتظار موعود جهانى، کوچک و بى مقدار است زیرا که انتظار ظهور او ویژگى‏هاى خاص خود را دارد:

 انتظار مهدى‏علیه السلام انتظارى است که از ابتداى عالم آغاز شده است یعنى از زمان‏هاى بسیار دور، انبیاء و اولیاء نوید ظهور او را داده‏اند و در زمان‏هاى نزدیک‏تر، همه امامان ما، آرزوى روزگار دولت او را داشته‏اند.

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:

 اگر او را درک مى‏کردم، تمام عمر به او خدمت مى‏کردم.(3)

 انتظار مهدى‏علیه السلام، انتظار مصلح جهانى است. انتظار حکومت عدل جهانى است و انتظار تحقق همه خوبى‏ها است. در این انتظار، بشریت چشم به راه است تا آنچه را بر اساس فطرت پاک خدایى، در آرزوى آن بوده و هیچگاه به صورت کامل به آن دست نیافته است، ببیند و مهدى‏علیه السلام همان است که عدالت و معنویّت، برادرى و برابرى، عمران و آبادى زمین و امنیت و صلح و عصر شکوفایى عقل و دانش بشرى را براى انسان‏ها به ارمغان مى‏آورد و برچیدن بساط استعمار و بردگى انسان‏ها و نفى هر گونه ستم و ستمگرى و رهایى اجتماع از انواع فسادهاى اخلاقى، ره آورد حاکمیّت اوست.

 انتظار مهدى‏علیه السلام انتظارى است که تنها با فراهم شدن زمینه‏هاى شکوفایى آن، خواهد شکفت و آن زمانى است که همه انسان‏ها در طلب منجى و مصلح آخر الزمان باشند. او مى‏آید تا با همکارى و همیارى یارانش علیه بدى‏ها قیام کند نه اینکه تنها با معجزه کار جهان را سامان دهد.

 انتظار مهدى‏علیه السلام در منتظرانش شوق یارى و همراهى او را ایجاد مى‏کند و به انسان هویّت و حیات مى‏بخشد و او را از پوچى و بى هدفى نجات مى‏دهد.

 آنچه گفته شد بخشى از ویژگى‏هاى آن انتظارى است که به وسعت همه تاریخ است و ریشه در جان همه انسان‏ها دارد و هیچ انتظار دیگرى به خاک پاى این انتظار سترگ نمى‏ارزد. بنابراین جا دارد که ابعاد و آثار فراوانِ انتظار مهدى‏علیه السلام را بشناسیم و درباره وظایف منتظران ظهور او و پاداش بى نظیر آنها سخن بگوییم.

 

ابعاد انتظار

 

 انسان از زوایاى مختلف داراى ابعاد گوناگون است: از سویى از بُعد نظرى و عملى برخوردار است و از سوى دیگر داراى بُعد فردى و اجتماعى است و از زاویه‏اى دیگر در کنار بُعد جسمى، بُعد روحى و روانى دارد. بدون تردید در همه ابعاد یاد شده نیاز به چارچوبِ مشخصى است تا در قالب آن راه صحیح زندگى باز شود و مسیرهاى انحرافى به روى آدمى بسته گردد. و آن راهِ درست همان مسیر انتظار است.

 انتظار موعود جهانى در همه ابعاد زندگى منتظر تأثیر مى‏گذارد. در بعد فکرى و نظرى که زیر بناى اعمال و رفتار انسان است، باورهاى اساسى حیات آدمى را در حصار خود حفظ مى‏کند. به بیان دیگر انتظار صحیح مى‏طلبد که منتظر، بنیان‏هاى اعتقادى و فکرى خود را تقویت کند تا در دام مکتب‏هاى انحرافى گرفتار نشود و یا به خاطر طولانى شدن دوره غیبت امام عصرعلیه السلام به چاه یأس و ناامیدى سقوط نکند.

 امام باقرعلیه السلام فرمود:

 روزگارى بر مردم خواهد آمد که امام ایشان غایب خواهد شد پس خوشا به حال آنان که در آن زمان، بر امرِ (ولایت) ما ثابت و استوار بمانند.(4)

 یعنى در دوره غیبت که دشمنان با انواع شبهه‏ها مى‏کوشند تا اعتقادات درست شیعیان را از بین ببرند به برکت قرار گرفتن در سنگر انتظار مرزهاى عقیدتى حفظ مى‏شود.

 در بُعد عملى، انتظار به همه اعمال و رفتار انسان جهت مى‏دهد. منتظر باید در میدان عمل بکوشد تا زمینه‏هاى ظهور دولت حق فراهم گردد. بنابراین، منتظر در این بخش هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعه همت مى‏گمارد. در بُعد فردى هم به حیات روحى و روانى خود و کسب فضیلت‏هاى اخلاقى روى مى‏آورد و هم به تقویتِ جنبه جسمى و بدنى مى‏پردازد تا نیرویى کار آمد براى جبهه نور باشد.

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:

 ... کسى که دوست دارد از یاران قائم‏علیه السلام باشد پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهیزگارى پیشه کند و به اخلاق نیکو آراسته گردد...(5)

 ویژگى «انتظار» آن است که آدمى را از محدوده خود فراتر مى‏برد و او را با تک تک افراد جامعه مرتبط مى‏سازد. یعنى انتظار نه تنها در زندگى فردى منتظر مؤثر است که در حوزه رابطه فرد با جامعه نیز طرح و برنامه دارد و او را به تأثیر گذارى مثبت در جامعه وا مى‏دارد و از آنجا که شرط ظهور دولت حق آمادگى جمعى است، هر کسى به اندازه توان خود براى اصلاح جامعه مى‏کوشد و در برابر ناهنجارى‏هاى اجتماعى ساکت و بى تفاوت نمى‏ماند، چرا که منتظر مصلح جهانى در اندیشه و عمل، مسیر صلاح و راستى را طى مى‏کند.

 کوتاه سخن اینکه «انتظار» جریان مبارکى است که در تمام مویرگهاى حیات فرد و اجتماع منتظر جارى است و در همه عرصه‏هاى زندگى، رنگ الهى به انسان و حیات او مى‏بخشد و چه رنگى از رنگ الهى بهتر و ماندگارتر؟!

 قرآن کریم مى‏فرماید:

 «... صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ اَحْسَن مِنَ اللَّه صِبْغَةً...»(6)

 رنگ الهى (بگیرید) و چه چیز از رنگ الهى داشتن نیکوتر است؟!

 با توجه به آنچه گذشت، وظایف منتظرانِ مصلح کلّ، چیزى جز همان «رنگ خدایى داشتن» نیست که به برکت انتظار در جاى جاى زندگى فردى و جمعى آنها جلوه‏گر مى‏شود. و با این نگاه، دیگر آن وظایف بر دوش ما - منتظران - سنگینى نخواهد داشت بلکه به عنوان جریان شیرینى که به همه زوایاى زندگى ما معنى و مفهومى زیبا بخشیده است، به حساب مى‏آید. به راستى اگر فرمانرواى ملک مهربانى و امیر کاروان مِهرورزى تو را به عنوان سربازى شایسته براى خیمه ایمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار کشد، چگونه خواهى بود؟ آیا باید بر تو تکالیفى را تحمیل کنند که چنین و چنان باش و این کار و آن کار را انجام ده یا تو خود راه انتظار را شناخته‏اى و براى همان مقصدى که برگزیده‏اى گام خواهى زد؟!

 

وظایف منتظران‏

 

 در روایات و بیانات پیشوایان دین وظایف فراوانى براى منتظران ظهور بیان گردیده است که در اینجا مهمترین آنها را بیان مى‏کنیم.

 

شناخت امام‏

 

 پیمودن جاده انتظار بدون شناختن امامِ منتظَر ممکن نیست. استقامت و پایدارى در وادى انتظار وابسته به درک صحیح از پیشواى موعود است. بنابراین علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، لازم است نسبت به جایگاه امام و رتبه و مقام او نیز آگاهى کافى بدست آورد.

 ابونصر که از خدمتگذاران امام حسن عسکرى‏علیه السلام است، پیش از غیبت امام مهدى‏علیه السلام به حضور آن حضرت مى‏رسد. امام مهدى‏علیه السلام از او مى‏پرسد: آیا مرا مى‏شناسى؟ پاسخ مى‏دهد: آرى، شما سرور من و فرزند سرور من هستید! امام‏علیه السلام مى‏فرماید: مقصود من چنین شناختى نبود!؟ ابونصر مى‏گوید: (مقصود شما چیست) خودتان بفرمایید.

 امام‏علیه السلام مى‏فرماید:

 من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شیعیانم دور مى‏کند.(7)

 اگر معرفت امام براى منتظرِ حاصل شود، او از هم اکنون خود را در جبهه امام مى‏بیند و احساس مى‏کند که در خیمه امام و کنار او قرار گرفته است. بنابراین لحظه‏اى در تلاش براى تقویت جبهه امام خویش کوتاهى نمى‏کند.

 امام باقرعلیه السلام فرمود:

 ...مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ لَمْ یَضُرُّهُ، تَقَدَّمَ هذَا الْاَمْرِ اَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ کانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائمِ فِى فُسْطاطِهِ.(8)

 کسى که بمیرد در حالى که امام خود را شناخته باشد، جلو افتادن یا تأخیر امر (ظهور) به او زیان نمى‏رساند و کسى که بمیرد و حال آنکه امام خود را شناخته است مانند کسى است که در خیمه امام و همراه او بوده است.

 گفتنى است که این معرفت و شناخت چنان مهمّ است که در کلام معصومین‏علیهم السلام آمده است که براى بدست آوردن آن، لازم است از خداوند طلب یارى شود.

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:

 ... در زمان غیبت طولانى امام مهدى‏علیه السلام باطل گرایان (در اعتقاد و دین خود) به شک و تردید گرفتار مى‏شوند. زراره، از یاران خاص امام گفت: اگر آن زمان را شاهد بودم چه عملى انجام دهم؟

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:... این دعا را بخوان:

 اَللَّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللَّهُمَّ عَرِفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى‏.(9)

 آنچه تا کنون مطرح شد معرفت نسبت به جایگاه امام در مجموعه نظام هستى است(10). او حجّت پروردگار و جانشین به حق پیامبر و پیشواى همه مردم است که اطاعت از او بر همگان واجب است چرا که اطاعت از او همان اطاعت از خداست.

 یکى دیگر از ابعاد معرفت امام، شناختن سیره و صفات امام است(11) و این بُعد از شناخت، تأثیر عملى گسترده‏اى در رفتار و خُلق و خوىِ منتظر مى‏گذارد و بدیهى است که هر اندازه معرفت انسان به زوایاى گوناگون زندگى امام و حجت الهى بیشتر و عمیق‏تر باشد، آثار آن در بخش‏هاى گوناگون زندگىِ او بیشتر خواهد بود.

 

الگوپذیرى‏

 

 وقتى معرفت به امام و جلوه‏هاى زیباى رفتارى آن بزرگوار به دست آمد، سخن از پیروى و الگوگرفتن از آن مظهر کمالات به میان مى‏آید.

 پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله فرمود:

 خوشاحال آنکه قائم خاندان مرا درک کند در حالى که پیش از دوران قیام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزارى کرده باشد. آنان دوستان و همراهانِ من و گرامى‏ترینِ امت من، در نزد من هستند.(12)

 به راستى آن کس که در تقوا، عبادت، ساده زیستى، سخاوت، صبر و همه فضائل اخلاقى دنباله رو امام و مراد خویش است چه رتبه بلندى نزد آن رهبر الهى خواهد داشت و آنگاه که به حضور مقدسش بار یابد چه سربلند و سرافراز خواهد بود؟!

 آیا جز این است که منتظرى که در طلب زیباترین پدیده عالم است خود را به خوبى‏ها مى‏آراید و از زشتى‏ها و رذائل اخلاقى دورى مى‏کند و در مسیر انتظار همواره مراقب افکار و اعمال خویش است؟! و گرنه افتادن به دام بدیها رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زیادتر خواهد کرد و این حقیقتى است که در بیان هشدار دهنده آن امام موعود آمده است:

 فَما یَحْبِسُنا عَنْهُم اِلاَّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمَّا نُکْرِهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم(13)

 هیچ چیز ما را از شیعیان جدا نکرده است مگر آنچه از کارهاى ایشان که به ما مى‏رسد. اعمالى که خوشایند ما نیست و از شیعیان انتظار نداریم!

 نهایت آرزوى منتظران آن است که در برپایى دولت مهدوى و حکومت عدل جهانى سهمى داشته باشند و افتخار یاورى و همراهى آخرین حجت حق را بدست آورند ولى مگر نیل به چنین سعادت بزرگى جز با خودسازى و آراستگى اخلاقى میسّر است؟!

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:

 مَنْ سَرَّهُ اَنْ یَکُونَ مِنْ اَصْحابِ القائمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الْاَخْلاقِ وَهُوَ مُنْتَظِر؛(14)

 هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم‏علیه السلام باشد باید منتظر باشد و در حال انتظار به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید.

 و روشن است که در مسیر تحقق چنین خواسته‏اى هیچ الگو و نمونه‏اى برتر از آن امام بزرگوار که آینه تمام زیبایى‏هاست یافت نمى‏شود.

 

یادِ امام

 آنچه منتظران را در کسب معرفتِ امام و پیروى از آن بزرگوار یارى مى‏دهد و پایدارى در راه انتظار را به دنبال دارد؛ پیوستگى و ارتباط مداوم با آن طبیب جان‏ها است.

 به راستى وقتى آن امام مهربان امّت، همیشه و همه جا به حال شیعیان خود نظر دارد و لحظه‏اى آنها را از یاد نمى‏برد آیا رواست که دلدادگان روى او به دنیا و تعلّقات آن سرگرم شوند و از آن عزیز، غافل و بى‏خبر بمانند؟ یا راه و رسم دوستى و محبّت آن است که در همه حال او را بر خود و دیگران مقدم بدارند. وقتى بر سجاده دعا مى‏نشینند از او آغاز نمایند و براى سلامتى و فرج آن حضرت دعا کنند که آن بزرگوار خود فرمود:

 براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما در همان است.(15) و همواره باید زمزمه کنند:

 اَللَّهُمَّ کُنْ لِوَلیِّکَ الْحُجَّةِبْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى ابائهِ فِى‏ هذِهِ السَّاعَةِ وَ فى‏ کُلِّ ساعَةٍ وَلیّاً وَ حافِظاً وَ قائداً و ناصراً و دلیلاً وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.(16)

 خدایا براى ولىّ خود، حجةبن الحسن که درود تو بر او و خاندانش باد در این ساعت و در همه ساعات سرپرست و نگهبان و رهبر و یاور و راهنما و دیده بان باش تا [ آن زمان که ] او را در زمین خود با میل و رغبت جاى دهى و براى مدتى طولانى او را در زمین بهره‏مند سازى.

 منتظر حقیقى، در هنگام صدقه دادن، ابتدا سلامتى وجود شریف امام خود را در نظر مى‏گیرد و به هر بهانه دستِ توسّل به دامن پر مهر او مى‏زند و به اشتیاق ظهور مبارک او و دیدن جمال بى مثالش ناله سر مى‏دهد.

 عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ اَرَى الخَلْقَ وَلاتُرى‏.(17)

 سخت است بر من که همه را ببینم و تو دیده نشوى!!

 رهرو راه انتظار در مجالسى که به نام آن محبوب دل‏ها تشکیل مى‏شود حضور مى‏یابد تا ریشه‏هاى محبت او را در دل خود محکم‏تر کند و به مکان‏هایى مانند مسجد سهله و مسجد جمکران و سرداب مقدّس که منسوب به امام عصرعلیه السلام است رفت و آمد مى‏کند.

 و از زیباترین جلوه‏هاى یاد امام مهدى‏علیه السلام در زندگى منتظران ظهورش آن است که هر روز با او تجدید عهد کرده و پیمان وفادارى ببندند و استوارى خود را بر آن عهد اعلام کنند.

 در فرازى از دعاى عهد چنین مى‏خوانیم:

 اَللَّهُمَّ اِنّى‏ اُجَدِّدُ لَهُ فى‏ صَبیحَةِ یَومى‏ هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَیَّامى‏ عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فى‏ عُنُقى‏ لااَحُولَ عَنها وَلااَزوُلَ اَبَداً اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى‏ مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذَّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِه والمُمْتَثِلینَ لِاَوامِرِه وَالمُحامینَ عَنْه وَالسّابِقینَ اِلى اِرادَتِهِ وَالمُسْتَشهِدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.(18)

 بار خدایا من در بامداد این روز و تمام دوران زندگیم، عهد و پیمان و بیعتى را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید مى‏کنم، که هرگز از آن عهد و بیعت برنگردم و بر آن پایدار بمانم. بار خدایا مرا از یاران و کمک کاران آن حضرت و مدافعان از حریم مقدس او و شتاب کنندگان به سوى او براى انجام خواسته‏هایش و اطاعت کنندگان از دستوراتش و حمایت کنندگان از وجود شریفش و سبقت جویان به سوى خواسته‏اش و شهیدان در رکاب حضرتش قرار ده.

 اگر کسى پیوسته این عهد را بخواند و از عمق جان به مضامین آن پاى بند باشد هرگز به سستى گرفتار نمى‏شود و در تحقق آرمان‏هاى امام خود و زمینه سازى براى ظهور آن بزرگوار لحظه‏اى از پاى نمى‏نشیند. و به راستى که شایسته حضور در میدان یارى آن ذخیره الهى خواهد بود.

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:

 هر کس چهل بامداد خدا را با این عهد بخواند از یاوران قائم ما خواهد بود. و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبرش بیرون آورد [ و قائم‏علیه السلام را یارى دهد ]... .

 

وحدت و همدلى‏

 

 از وظایف تک تک افراد قبیله انتظار که بگذریم، جمعیت منتظران نیز باید طرح و برنامه‏اى داشته باشند که در راستاى اهداف امام و حجت الهى باشد. به بیان دیگر اجتماع منتظر لازم است که تلاش و حرکت خود را در مسیر رضایت رهبر موعود قرار دهد.

 بنابراین جامعه منتظر بر آن است که عهد و پیمان خود با امام را به انجام رساند تا زمینه مناسب براى ظهور دولت مهدوى فراهم شود.

 امام عصرعلیه السلام در یکى از بیانات خود به چنین جمعیتى اینگونه بشارت داده است:

 اگر شیعیان ما - که خداوند آنان را در راه اطاعتش یارى دهد - در وفاى پیمانى که از ایشان گرفته شده، یکدل و مصمم باشند؛ البتّه نعمت دیدار، از آنان به تأخیر نمى‏افتد و سعادت ملاقات ما براى آنها با معرفت کامل و راستین نسبت به ما، تعجیل مى‏گردد.(19)

 و آن عهد و پیمان همان است که در کتاب خدا و سخنان نمایندگان خدا آمده است که مهمترین آنها را بیان مى‏کنیم:

 1- تلاش در جهت پیروى از امامان و دوستى با دوستان ائمه و بیزارى جستن از دشمنان آنها.

 امام باقرعلیه السلام از پیامبر خداصلى الله علیه وآله روایت کرده که فرمود:

 خوشا حال آنکه قائم خاندان مرا درک کند در حالى که پیش از قیام، از او پیروى کرده باشند. با دوستان او دوستى و با دشمنان او دشمنى نموده باشد. آنها رفیقان من و اهل دوستى و محبت من و گرامى‏ترین امت من نزد من در روز قیامت هستند!!(20)

 2- جمعیت منتظران در مقابل بدعت‏ها و انحراف‏ها در دین و رواج منکرات و زشتى‏ها در سطح جامعه بى تفاوت نیستند و نیز در برابر فراموش شدن سنّت‏هاى نیکو و ارزش‏هاى اخلاقى از خود واکنش نشان مى‏دهند.

 از پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله روایت شده که فرمود:

 البتّه در پایان این امت (دوره‏ى آخر الزّمان) گروهى خواهند بود که پاداش آنها همانند اجر امت اول اسلامى خواهد بود. آنها امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و با اهل فتنه (و فساد) مى‏جنگند.(21)

 3- جامعه منتظر در برخورد با دیگران وظیفه دارد که تعاون و همکارى را سر فصل برنامه‏هاى خود قرار دهد. و افراد این جامعه به دور از تنگ نظرى و خود محورى، پیوسته حال فقراء و نیازمندان جامعه را پى‏گیرى مى‏کنند و از آنان بى خبر نمى‏مانند.

 گروهى از شیعیان از امام باقرعلیه السلام درخواست نصیحت کردند؛ حضرت فرمود:

 از میان شما آنکه نیرومند است، ضعیف را یارى کند و آنکه بى‏نیاز است با نیازمندتان مهربانى ورزد و هر یک از شما نسبت به دیگرى خیرخواهى کند.(22)

 گفتنى است که دائره این همکارى و همیارى محدود به محیطى که در آن زندگى مى‏کنند نیست بلکه خیر و نیکى منتظران به محیطهاى دورتر و نیازمندان شهرهاى دیگر نیز مى‏رسد زیرا که در پرتو روح انتظار هیچ جدایى و دوگانگى بین افراد احساس نمى‏شود.

 4- افرادى که عضو جامعه منتظر هستند مى‏باید جامعه را رنگ و بوى مهدوى بخشید و نام و یاد امام را در همه عرصه‏ها بلند کنند و گفتار و کردار امام را به عنوان سرآمد همه سخنان و شیوه‏ها به نمایش عمومى بگذارند و در این راه با همه وجود بکوشند که بدون تردید مورد عنایت و لطف ویژه امامان خواهند بود.

 عبدالحمید واسطى از یاران امام باقرعلیه السلام به آن حضرت مى‏گوید:

 ما در انتظار امر فرج همه زندگى خود را وقف کردیم به گونه‏اى که براى بعضى از ما مشکلاتى را به همراه داشته است!

 امام در پاسخ او مى‏فرماید:

 اى عبدالحمید، آیا گمان مى‏کنى که خداوند راه رهایى (از مشکلات) را براى آن بنده‏اى که خود را وقف خداوند کرده باشد قرار نداده است؟! آرى به خدا قسم خداوند براى او راه چاره‏اى قرار خواهد داد. خداوند رحمت کند بنده‏اى را که امر (ولایت) ما را زنده دارد!(23)

 سخن آخر اینکه جامعه منتظر باید بکوشند که در همه ابعاد زندگى اجتماعى، الگوى سایر اجتماعات باشند و همه زمینه‏هاى لازم براى ظهور منجى موعود را فراهم کنند.

 

آثار انتظار

 

 بعضى گمان کرده‏اند که انتظار مصلح جهانى، افراد را در حالت سکون و بى تفاوتى قرار مى‏دهد و آنها که منتظرند تا اصلاحگرى جهانى قیام کند و فساد و تباهى را بردارد، خود در مقابل بدیها و پلیدى‏ها واکنشى نخواهند داشت بلکه ساکت و بى تفاوت، دست روى دست خواهند گذاشت و تماشاگر جنایت‏ها خواهند بود!!

 ولى این نگاه، یک نگاه سطحى و به دور از اندیشه و دقت است. زیرا با توجه به آنچه در حقیقت انتظار امام موعود و ویژگى‏هاى آن و نیز ابعاد انتظار و ویژگى‏هاى منتظران مطرح شد، روشن است که روحیه انتظار، آن هم با ویژگى‏هاى منحصر به فرد و جایگاه بى نظیر امام مهدى‏علیه السلام نه تنها سکون و سردى را به دنبال ندارد بلکه بهترین عامل حرکت و پویایى است.

 انتظار، در منتظر غوغایى مبارک و حرکتى هدف دار پدید مى‏آورد و هر چه منتظر، به حقیقت انتظار، نزدیک‏تر شود سرعت حرکت او به سوى مقصد بیشتر خواهد شد. در پرتو انتظار، آدمى از خود محورى رهایى مى‏یابد و خود را جزئى از جامعه اسلامى مى‏بیند؛ بنابراین مى‏کوشد تا جامعه را در حد توان خود به صلاح و درستى نزدیک کند و وقتى جامعه‏اى از عناصرى این چنین با هویّت تشکیل یابد، اجتماعى در جهت ترویج فضیلت‏ها پدید مى‏آید و حرکت عمومى به سوى اقامه خوبى‏ها، شکل مى‏گیرد و در چنین محیطى که محیط صلاح و سازندگى و فضاى امیدبخشى و نشاط و عرصه تلاش و همیارى و همکارى است، زمینه رشد باورهاى دینى و بینش عمیق مهدوى در افراد جامعه پدید مى‏آید و منتظران، که به برکت انتظار، در فساد محیط حل نشده‏اند بلکه هویت دینى و مرزهاى اعتقادى خود را حفظ کرده‏اند، در برابر سختى‏ها و مشکلات دوران انتظار بردبارى مى‏کنند و به امید تحقق وعده حتمى الهى بلاها را به جان مى‏خرند و لحظه‏اى گرفتار سستى و یا ناامیدى نمى‏شوند.

 راستى کدام مکتب و مذهبى را مى‏شناسید که براى پیروان خود چنین مسیر روشنى را ترسیم کرده باشد؟! مسیرى که با انگیزه‏اى الهى پیموده مى‏شود و در نهایت پاداشى بس بزرگ را به ارمغان مى‏آورد.

 

پاداش منتظران‏

 

 خوشاحال آنانکه چشم به راه خوبى‏ها نشسته‏اند! چه بزرگ است پاداش آنان که به انتظار موعود جهانى روزگار مى‏گذرانند و چه شکوهمند است رتبه و مقام آنان که منتظر حقیقى قائم آل محمّدصلى الله علیه وآله هستند!

 بجاست که در بخش پایانى از فصل انتظار، از فضیلت و رتبه بى‏نظیر جرعه نوشان جام انتظار سخن بگوییم و نمونه‏هایى از کلمات پیشوایان دین را بیاوریم.

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:

 خوشا به حال شیعیان قائم ما (اهل بیت)، آنها که در دوران غیبت او، ظهورش را انتظار دارند و در ایام ظهورش سر به فرمان او مى‏آورند. آنها دوستان خدایند که هیچ ترس و اندوهى براى ایشان نخواهد بود.(24)

 و چه افتخارى از این برتر که مدال دوستى پروردگار را بر سینه دارند. و چرا باید گرفتار غم و اندوه شوند و حال آنکه زندگى و مرگ آنها ارزشى گران پیدا کرده است.

 امام سجادعلیه السلام فرمود:

 کسى که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما استوار باشد خداوند پاداش هزار شهید از شهداى جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.(25)

 آرى آنان که در دوران غیبت بر ولایت امام زمان خود باقى بمانند و عهد و پیمان خود با آن بزرگوار را استوار دارند مانند رزمندگانى هستند که در رکاب پیامبر به نبرد با دشمنان خدا پرداخته و در آن صحنه به خون خود غلطیده‏اند!

 منتظرانى که جان بر کف به انتظار یارى فرزند رسول خداصلى الله علیه وآله ایستاده‏اند از هم اکنون در خیمه جنگ و در کنار امیر جبهه حق هستند.

 امام صادق‏علیه السلام فرمود:

 اگر کسى از شما (شیعیان) بمیرد در حالى که منتظر امر (فرجِ امام مهدى‏علیه السلام) باشد همانند کسى است که در کنار قائم‏علیه السلام و در خیمه‏اش بوده است! سپس اندکى درنگ کرد و فرمود: نه بلکه مانند کسى است که در کنار حضرت جنگیده و شمشیر زده است! سپس فرمود: نه به خدا قسم؛ بلکه مثل کسى است که در کنار رسول  خداصلى الله علیه وآله به شهادت رسیده باشد.(26)

 این گروه همان جماعتى هستند که قرن‏ها پیش، پیامبر بزرگ خدا آنها را برادران و رفقاء خود خوانده است و دوستى و مودّت قلبى خود را نسبت به ایشان اعلام کرده است.

 امام باقرعلیه السلام فرمود:

 روزى پیامبر در حضور گروهى از اصحاب خود فرمود: خدایا برادران مرا به من نشان ده! و این جمله را دو بار فرمود: اصحاب حضرت گفتند: اى رسول خدا آیا ما برادران تو نیستیم؟!

 فرمود: خیر، شما اصحاب من هستید و برادران من قومى هستند در آخرالزمان؛ که به من ایمان مى‏آورند و حال آنکه هرگز مرا ندیده‏اند! خداوند آنها را به اسم خود و پدرانشان به من معرفى کرده است... استوارى هر یک از ایشان در دین خود از کندن خارهاى گون در شب تاریک و به دست گرفتن آتش گداخته، سخت‏تر است. آنها مشعل‏هاى هدایت هستند که خداوند آنها را از فتنه‏هاى تیره و تار نجات مى‏بخشد.(27)

 و پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله فرمود:

 خوشا حال کسى که قائم اهل بیت مرا درک کند و حال آنکه پیش از قیامش به او اقتدا کرده باشد. با دوستان او دوستى و از دشمنان او بیزارى جسته باشد و امامان پیش از او را نیز دوست داشته باشد. آنها رفقاى من و صاحبان دوستى و مودت من و گرامى‏ترین امت من نزد من هستند.(28)

 و اینان که به چنین مقام و رتبه‏اى نزد پیامبر دست یافته‏اند به شرف خطاب حضرت دوست مشرف مى‏شوند! آن هم ندایى که مملوّ از محبّت و عشق است و حکایت از نهایت تقرّب و نزدیکى آنها به محضر حضرت حق دارد.

 امام باقرعلیه السلام فرمود:

 روزگارى بر مردم مى‏آید که امامشان غایب خواهد بود پس خوشا حال آنان که در آن زمان بر امر (ولایت) ما استوار بمانند. به راستى که کمترین پاداش آنها این است که حضرت پروردگار آنها را ندا مى‏دهد که: اى بندگان من، به سرّ من (و امام غایب) ایمان آوردید و او را تصدیق کردید پس شما را بشارت باد به پاداش نیکوى من، شما به حقیقت بندگان من هستید. اعمال شما را مى‏پذیرم و از خطاهاى شما مى‏گذرم و به (برکت) شما باران را بر بندگانم نازل مى‏کنم و بلا را از ایشان مى‏گردانم و اگر شما (در میان مردم) نبودید حتماً عذاب خود را [بر مردم گنهکار] مى‏فرستادم.(29)

 ولى به راستى چه چیز منتظران را آرام مى‏کند و انتظار آنها را پایان مى‏دهد؟ چه چیز روشنى چشم ایشان است و دل بى قرار آنها را قرار و آرام مى‏بخشد؟ آیا آنان که عمرى به جادّه انتظار چشم دوخته‏اند و در همین مسیر با همه سختى‏هایش راه پیموده‏اند تا به دشت سر سبز موعود منتظر پاى گذارند به پاداشى کمتر از هم‏نشینى با محبوب و معشوق خود راضى مى‏شوند؟! و چه فرجامى از این زیباتر و چه لحظه‏اى از این باشکوه‏تر!

 امام کاظم‏علیه السلام فرمود:

 خوشا حال شیعیان ما، آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان دوستى ما، چنگ زنند و بر دوستى، و بیزارى از دشمنانمان استوار بمانند. آنها از ما هستند و ما از آنها. آنها به پیشوایى ما راضى شدند (و امامت ما را پذیرفتند) و ما نیز به شیعه بودن آنها راضى و خشنود شدیم. خوشا حال ایشان!! به خدا قسم اینان در قیامت با ما و در رتبه و درجه ما خواهند بود.(30)

1) بحارالانوار، ج 52، ص 122.

2) غیبت‏نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.

3) همان، باب 13، ح 46، ص 252.

4) کمال‏الدین، ج 1، ح 15، ص 602.

5) غیبت‏نعمانى، باب 11، ح 16، ص 200.

6) سوره بقره، آیه 138.

7) کمال‏الدین، ج 2، ب 43، ح 12، ص 171.

8) اصول کافى 1 / باب 84، ح 5، ص 433.

9) غیبت نعمانى، باب 10، فصل 3، ح 6، ص 170.

10) درباره این موضوع در فصل اول کتاب، مباحثى بیان گردید.

11) درباره سیره و صفات امام مهدى‏7 در فصل آینده سخن خواهیم گفت.

12) کمال‏الدین، ج 1، باب 25، ح 3، ص 535.

13) بحارالانوار، ج 53، ص 177.

14) غیبت نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.

15) کمال‏الدین، ج 2، باب 45، ح 4، ص 237.

16) مفاتیح‏الجنان، اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان.

17) مفاتیح الجنان، دعاى نُدبه.

18) همان، دعاى عهد.

19) احتجاج، ج 2، ش 360، ص 600.

20) کمال‏الدین، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.

21) دلائل‏النبوة، ج 6، ص 513.

22) بحارالانوار، ج 52، باب 22، ح 5، ص 123.

23) همان، ح 16، ص 126.

24) کمال‏الدین، ج 2، باب 33، ح 54، ص 39.

25) همان، باب 31، ح 6، ص 592.

26) بحارالانوار، ج 52، ص 126.

27) همان، ص 123.

28) کمال‏الدین، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.

29) همان، باب 32، ح 15، ص 602.

30) کمال‏الدین، ج 2، باب 34، ح 5، ص 43.

منبع:کتابخانه تبیان


دوشنبه بیست و یکم 5 1387
X