صفحه ها
دسته
وبلاگ هاي مذهبي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 728733
تعداد نوشته ها : 402
تعداد نظرات : 50
Rss
طراح قالب
GraphistThem253
 حوادث ماه ذی الحجه:امروز مانندی;واقعه شق القمر 
طبق روایات مشهور، مشرکان نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمدند و گفتند: اگر راست مى گوئى و تو پیامبرى، ماه را براى ما دو نیم کن، فرمود: اگر این کار را انجام دهم، ایمان مى آورید؟ عرض کردند آرى!!
شب چهاردهم ماه بود پیامبر(صلى الله علیه وآله) از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه خواستنه اند به او بدهد ناگهان ماه به دو نیم شد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آنها را یک یک صدا زد و فرمود: ببینید، خداوند در سوره قمر مى فرماید: «اِقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وانْشَقَّ القَمَر واِنْ یَرَوا آیةً یُعْرِضوُا وَ یَقوُلُوا سِحرٌ مُسْتَمِر» یعنى قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت پیامبر آخر الزمان مبعوث شده و بعث آن، دلیل بر نزدیک شدن قیامت است و ماه به معجره او شکافت ولى کافران هنگامى که نشانه بر صدق دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مى بینند اعراض کرده و مى گویند این سحرى همیشگى است که مکرّر از او سر مى زند.
اکتشافات و مطالعات امروز چنین امرى را نه تنها محال نمى داند بلکه نمونه هاى آنها مشاهده مى شود مثلا پیدایش منظومه هاى شمسى که اول جزء خورشید بودند بعد جدا شدند و نیز شهابها، سنگهاى آسمانى هستند که از کرات جدا مى شوند، این دلیل متقن است که در اجرام آسمانى جدا شدن امکان پذیر است.(1)
________
1-حوادث الایام، صفحه 290.
چهارشنبه یازدهم 9 1388
میلاد با سعادت دهمین پیشوای شیعیان امام هادی علیه السلام را به خدمت فرزن برومندشان حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و ولی امر مسلمین جهان مقام معظم رهبری مدظله العالی و تمامی مردم ولایت مدار تبریک می گویم.
دسته ها : امام هادی(ع)
چهارشنبه یازدهم 9 1388
روش جدید عضو گیری بهائیان در ایران
اخیرا برخی از بهائیان که داری کارخانجات زیادی در برخی از شهرها می باشند شرط استخدام در بنگاه های اقتصادی و تولیدی خود را بهائی شدن اعلام کرده اند.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از جوان آنلاین، اخیرا برخی از بهائیان که داری کارخانجات زیادی در برخی از شهرها می باشند شرط استخدام در بنگاه های اقتصادی و تولیدی خود را بهائی شدن اعلام کرده اند.

بطور مثال کارخانه«...» واقع در شهرک صنعتی«...» که متعلق به شخصی به نام «ت» می باشد مهمترین شرط اشتغال را بهائی بودن یا بهائی شدن اعلام و از این حربه برای پوشش اقتصادی بهائی ها و یا جذب افراد به این فرقه انحرافی استفاده می کند
شیعه نیوز
دوشنبه نهم 9 1388
انتشار پوستر اسلام‌ستیزی در «وطن امروز»
روزنامه «وطن امروز» در مطلبی که برای زیر سؤال بردن اقدام مردم سوئیس در مخالفت با ساخت مناره مساجد در آن کشور بود، تصاویر موهن اسلام ستیزان آن کشور را بازنشر کرد.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از تابناک، در این تصاویر، چهره‌ای موهن از اسلام و مناره‌های مساجد با پوششی سیاه‌رنگ ترسیم شده است.

این روزنامه به رغم این‌که در مطلب منتشره خود دین‌ستیزی و اسلام‌ستیزی مردم و دولت سوئیس را نقد کرده، اما با انتشار این تصویر در صفحه نخست و در صفحه داخلی، به نوعی این تصویر موهن به اسلام و مساجد را با نوشته‌های افراطیون سوئیسی بازنشر کرده و موجب وهن اسلام و مساجد شده است.

در حالی می‌شد این مطلب بدون تصاویر پوسترها و پلاکاردهای اسلام‌ستیزان سوئیسی منتشر شود.
شیعه نیوز
دوشنبه نهم 9 1388

 تبلیغ شیعه به روش پیغمبر در کنار خانه خدا

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از البرز، حجاج ایرانی برای مقابله با توطئه های وهابیون سعودی به روش پیغمبر (ص)متوسل شدند. چندی است که حجاج ایرانی با دو هدف بهره گیری مناسب از فرصت زیارت و مقابله با توطئه های وهابیون علیه شیعیان به قرآن متوسل می‌شوند.


بر اساس این گزارش اجتماع قرآنی ایرانیان در حالی درجوار خانه خدا و مقابل حجر اسماعیل برگزار می‌شود که مقامات محلی مکه و عربستان مانع هرگونه تجمع در جوار خانه خدا می‌شوند.


این گزارش می افزاید: با برنامه ریزی بعثه رهبری در سرزمین وحی ایرانیان با حضور در طبقه دوم مسجد الحرام به تلاوت‌های زیبا در مقابل ناودان طلا می‌پردازند.


همین امر موجب شده تا شعار فاصله شیعیان با قرآن که ازسوی وهابیون برای تخریب شیعیان بکار می‌رود در میان زائرانی که از کشورهای مختلف به این سرزمین سفر می‌کنند کمرنگ شود.


اجتماع ایرانیان که با تلاوت قاریان برجسته و گمنام همراه است مورد توجه خارجیان حاضر در مسجد الحرام قرار گرفته و بسیاری از حجاج کشورهای دیگر ساعت 22 هر شب به وقت محلی برای حضور در این جمع و بهره‌مندی از تلاوت قاریان ایرانی در این محل حاضر می‌شوند.


تاثیر این تلاوت‌ها آنچنان است که با وجود تفاوت‌های مذهبی و زبانی بین ایرانیان و مسلمانان دیگر کشورها، ایشان از حالات ایرانیان هنگام قرائت قرآن تأثیر گرفته و اشک از چشمانشان جاری می‌شود.


این در حالیست که زائران این کشورها با وجود اشتیاق برای حضور در میان ایرانیان از موضوعی که برای خبرنگار ما مبهم باقی ماند ترس داشته و این ترس در نزدیکی به زائران ایرانی مشهود است.


سازمان حج و زیارت و بعثه رهبری در شهرهای مکه و مدینه تبلیغ نسبتا مناسبی برای تلاوت قرآن از سوی مسافران ایرانی صورت داده اند.


عمده این تبلیغات حول محور ختم قرآن حداقل یکبار در جوار نبی گرامی اسلام(ص) - مدینه و یکبار نیز در مکه مکرمه است که بسیاری از زائران موفق به ختم قرآن در این شهرها می‌شوند.


همین امر موجب شده تا با وجود تبلیغات گسترده علیه شیعیان در عربستان و کشورهای غیر شیعی شهروندان سعودی و غیر سعودی مکه بسیاری از ایرانیان را در مسیر مسجد الحرام و منازل با قرآن و مأنوس با این کتاب آسمانی مشاهده نمایند.


گفتنی است تلاوت قرآن در موسم حج ازسوی قاریان خوش صدا یکی از روش‌های پیامبر اسلام در سال‌های اولیه ظهور این دین آسمانی در شهر مکه به شمار می‌رفت.

شیعه آنلاین
يکشنبه هشتم 9 1388
غسل 
به گفته مرحوم «علاّمه مجلسى»(رحمه الله)، غسل در این روز سنّت مؤکّد است تا آنجا که بعضى از علما آن را واجب دانسته اند.(1)
________
1-مفاتیح نوین، صفحه 860.
 انجام نماز عید قربان
نحوه انجام نماز عید قربان، همانند نماز عید فطر است. نماز عید قربان در زمان غیبت امام(علیه السلام) مطابق مشهور فقهاى عظام، سنّت مؤکّد است. (خواه به صورت جماعت خوانده شود یا فرادى).(1)
________
1-مفاتیح نوین، صفحه 860.
 دعا
1) مستحب است دعاهایى را که پیش از نماز عید و قبل از آن وارد شده است را بخواند. به فرموده مرحوم «علاّمه مجلسى»(رحمه الله)، بهترین دعاها، دعاى چهل و هشتم «صحیفه کامله سجّادیه» است که ابتداى آن چنین است: أللّهُمَّ هذا یَومٌ مُبارَک... و اگر دعاى چهل و ششم را نیز بخواند بهتر است.(1)
2) خواندن دعاى ندبه در این روز و سایر اعیاد مستحبّ است.(2)
________
1-مفاتیح نوین، صفحه 860.
2-مفاتیح نوین، صفحه 860.
قربانی کردن
قربانى کردن در این روز براى همه مستحبّ مؤکّد است و بسیار سفارش شده است، تا آنجا که برخى از علما آن را بر کسانى که توانایى دارند واجب دانسته اند و مستحب است بعد از نماز عید، کمى از گوشت آن بخورد.
و نیز مستحبّ است هنگام قربانى این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است را بخواند:
وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ، حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما أنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، إنَّ صَلاتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ، وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ. اَللّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ. اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى.
(البتّه اگر به نیّت چند نفر قربانىِ مستحب انجام شود، بگوید: اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّا)
در روایتى است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: امام على بن الحسین و امام باقر(علیهم السلام) گوشت قربانى را سه قسمت مى کردند; یک قسمت آن را به همسایگان مى دادند و یک قسمت آن را به نیازمندان و قسمت سوم را براى اهل خانه نگه مى داشتند.(1)
________
1-مفاتیح نوین، صفحه 861.
تکبیرات
براى کسانى که در این ایّام توفیق حضور در مراسم حج و صحراى «منى» را دارند، بعد از پانزده نماز این تکبیرها را مى خوانند; از نماز ظهر روز عید، شروع کرده تا نماز صبح روز سیزدهم; ولى کسانى که در آنجا نیستند، بعد از ده نماز آنها را مى خوانند، از نماز ظهر روز عید آغاز نموده، تا نماز صبح روز دوازدهم، و آن تکبیرها مطابق روایت کتاب شریف «کافى» چنین است:
اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَکْبَرُ عَلى
ما هَدانا; اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاَْنعامِ; وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما أبْلانا.
حدّاقل این تکبیرها را بعد از نماز در این ایّام، یکبار بگوید ولى اگر تکرار نماید، بهتر است، و حتّى اگر بعد از نوافل نیز بگوید خوب است.(1)
________
1-مفاتیح نوین، صفحه 861.
شنبه هفتم 9 1388
مراسم مناجات روز عرفه
زمان:6 آذر ماه 1388 از ساعت 2 بعد ازظهر
مکان:تهران-شمیران-چیذر-جوار بارگاه امام زاده علی اکبر علیه السلام
و شهدای دفاع مقدس
مداح
حاج محمود کریمی
چهارشنبه چهارم 9 1388
40 حدیث از امام محمد باقر (علیه السلام)
- نافرجام و خوش انجام

«فَلَرُبَّ حَریص عَلى أَمْر مِنْ أُمُورِ الدُّنْیا قَدْ نالَهُ، فَلَمّا نالَهُ کانَ عَلَیْهِ وَبالاً وَشَقِىَ بِهِ وَلَرُبَّ کارِه لاَِمْر مِنْأُمُورِالاْخِرَةِ قَدْنالَهُ فَسَعِدَبِهِ.»:
چه بسا حریصى بر امرى از امور دنیا دست یافته و چون بدان رسیده باعث نافرجامى و بدبختى او گردیده است، و چه بسا کسى که براى امرى از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده، ولى به وسیله آن سعادتمند گردیده است.

2- بهترین فضیلت و برترین جهاد
«لا فَضیلَةَ کَالْجِهادِ، وَ لا جِهادَ کَمُجاهَدَةِ الْهَوى.»:
فضیلتى چون جهاد نیست، و جهادى چون مبارزه با هواى نفس نیست.

3- استقامت بزرگ
«أُوصیکَ بِخَمْس: إِنْ ظُلِمْتَ فَلا تَظْلِمْ وَ إِنْ خانُوکَ فَلا تَخُنْ، وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلا تَغْضَبْ، وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلا تَجْزَعْ.»:
تو را به پنج چیز سفارش مى کنم:1ـ اگر مورد ستم واقع شدى ستم مکن،2ـ اگر به تو خیانت کردند، خیانت مکن،3ـ اگر تکذیبت کردند، خشمگین مشو،4ـ اگر مدحت کنند، شاد مشو،5ـ و اگر نکوهشت کنند بیتابى مکن.

4- پذیرش سخن پاک
«خُذُوا الْکَلِمَةَ الطَّیِّبَةَ مِمَّنْ قالَها وَ إِنْ لَمْ یَعْمَلْ بِها.»:
سخن طیّب و پاکیزه را از هر که گفت بگیرید، اگرچه او خود، بدان عمل نکند.

5- زیبایى حلمِ با علم
«ماشیبَ شَىْءٌ بِشَىْء أَحْسَنَ مِنْ حِلْم بِعِلْم.»:
چیزى با چیزى نیامیزد که بهتر از حلم با علم باشد.

6- کمالِ جامع انسانى
«أَلْکَمالُ کُلُّ الْکَمالِ أَلتَّفَقُهُ فِى الدّینِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ وَ تَقْدیرُ الْمَعیشَةِ.»:
همه کمال در سه چیز است: 1ـ فهم عمیق در دین، 2ـ صبر بر مصیبت و ناگوارى، 3ـ و اندازه گیرى خرج زندگانى.

7- سه خصلت نیکو
«ثَلاثَةٌ مِنْ مَکارِمِ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ: أَنْ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَکَ، وَ تَصِلَ مَنْ قَطَعَکَ، وَ تَحْلُمَ إِذا جُهِلَ عَلَیْکَ.»:
سه چیز از مکارم دنیا و آخرت است:1ـ گذشت کنى از کسى که به تو ستم کرده است،2ـ بپیوندى به کسى که از تو بریده است،3ـ و بردبارى ورزى در وقتى که با تو به نادانى برخورد شود.

8- اصرار در دعا
«إِنَّ اللّهَ کَرِهَ إِلْحاحَ النّاسِ بَعْضِهِمْ عَلى بَعْض فِى الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذلِکَ لِنَفْسِهِ، إِنَّ اللّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ یُحِبُّ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ ما عِنْدَهُ.»:
خدا را بد آید که مردم در خواهش از یکدیگر اصرار ورزند، ولى اصرار را در سؤال از خودش دوست دارد، همانا خداوند ـ که یادش بزرگ است ـ دوست دارد که از او سؤال شود و آنچه نزد اوست طلب گردد.

9- فضیلت عالم بر عابد
«عالِمٌ یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعینَ أَلْفَ عابِد.»:
دانشمندى که از علمش استفاده شود، از هفتاد هزار عابد بهتر است.

10- دو خصلت عالم
«لا یَکُونُ الْعَبْدُ عالِمًا حَتّى لا یَکُونَ حاسِدًا لِمَنْ فَوْقَهُ وَ لا مُحَقِّرًا لِمَنْ دُونَهُ.»:
هیچ بنده اى عالم نباشد تا این که به بالا دست خود حسد نبرد و زیر دست خود را خوار نشمارد.

11- سه پاداش
«مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَکا عَمَلُهُ، وَ مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زیدَ فى رِزْقِهِ، وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِأَهْلِهِ زیدَ فى عُمْرِهِ.»:
هر که زبانش راست است کردارش پاک است،و هر که خوش نیّت است روزىاش فزون است، و هر که با اهلش نیکى مى کند به عمرش افزوده شود.

12- پرهیز از کسالت
«إِیّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجْرَ فَإِنَّهُما مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ، مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقًّا وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلى حَقٍّ.»:
از کسالت و تنگدلى بپرهیز که این دو کلید هر بدى باشند، هر که کسالت ورزد حقّى را نپردازد، و هر که تنگدل شود بر حقّ شکیبا نَبُوَد.

13- بدترین حسرت در روز قیامت
«إِنَّ أَشَدَّ النّاسِ حَسْرَةً یَوْمَ الْقِیمَةِ عَبْدٌ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ خالَفَهُ إِلى غَیْرِهِ.»:
پر حسرتترین مردم در روز قیامت، بنده اى است که عدلى را وصف کند و خودش خلاف آن را عمل کند.

14- نتایج صله رحم
«صِلَةُ الاَْرْحامِ تُزَکِّى الاَْعْمالَ وَ تُنْمِى الاَْمْوالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى وَ تُیَسِّرُ الْحِسابَ وَ تُنْسِىءُ فِى الاَْجَلِ.»:
صله ارحام، اعمال را پاکیزه گرداند و اموال را بیفزاید و بلا را بگرداند و حساب را آسان کند و اجل را به تأخیر اندازد.

15- نیکو گفتارى با دیگران
«قُولُوا لِلنّاسِ أَحْسَنَ ما تُحِبُّونَ أَنْ یُقالَ لَکُمْ.»
به مردم بگویید بهتر از آن چیزى که خواهید به شما بگویند.

16- هدیّه الهى
«إِنَّ اللّهَ یَتَعَهَّدُ عَبْدَهُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلاءِ کَما یَتَعَهَّدُ الْغائِبُ أَهْلَهُ بِالْهَدِیَّةِ وَ یَحْمیهِ عَنِ الدُّنْیا کَما یَحْمِى الطَّبیبُ الْمَریضَ.»:
همانا خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار دهد، چنان که سفر کرده اى براى خانواده خود هدیّه بفرستد، و او را از دنیا پرهیز دهد، چنان که طبیب مریض را پرهیز دهد.

17- راستگویى و اداى امانت
«عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ الاِْجْتَهادِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الاَْمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْها بَرًّا کانَ أَوْ فاجِرًا، فَلَوْ أَنَّ قاتِلَ عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِب عَلَیْهِ السَّلامُ إِئْتَمَنَنى عَلى أَمانَة لاََدَّیْتُها إِلَیْهِ.»:
بر شما باد پارسایى و کوشش و راستگویى و پرداخت امانت به کسى که شما را امین بر آن دانسته، نیک باشد یابد. و اگر قاتل على بن ابیطالب(علیه السلام) به من امانتى سپرد، هر آینه آن را به او برخواهم گرداند.

18- تعریف غیبت و بهتان
«مِنَ الْغیبَةِ أَنْ تَقُولَ فى أَخیکَ ما سَتَرَهُ اللّهُ عَلَیْهِ، وَ أَنَّ الْبُهْتانَ أَنْ تَقُولَ فى أَخیکَ ما لَیْسَ فیهِ.»:
غیبت آن است که درباره برادرت چیزى را بگویى که خداوند بر او پوشیده و مستور داشته است. و بهتان آن است که عیبى را که در برادرت نیست به او ببندى.

19- دشنام گو، مبغوض خداست
«إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْفاحِشَ المُتَفَحِّشَ.»:
خداوند، دشنام گوى بى آبرو را دشمن دارد.

20- نشانه هاى تواضع
«أَلتَّواضُعُ أَلرِّضا بِالَْمجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ، وَ أَنْ تُسَلِّمَ عَلى مَنْ لَقیتَ وَ أَنْ تَتْرُکَ الْمِراءَ وَ إِنْ کُنْتَ مُحِقًّا.»:
تواضع و فروتنى آن است که (آدمى) به نشستن در آنجا که فروتر از شأن اوست راضى باشد، و این که به هر کس رسیدى سلام کنى، و جدال را وانهى گرچه بر حقّ باشى.

21- پاکدامنى، بهترین عبادت
«أَفْضَلُ الْعِبادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.»:
بالاترین عبادت، عفّت شکم و شهوت است.

22- نشانه شیعه واقعى
«ما شیعَتُنا إِلاّ مَنِ اتَّقَى اللّهَ وَ أَطاعَهُ.»:
شیعه ما نیست، مگر آن که تقواى الهى داشته باشد و خدا را فرمان بَرَد.

23- ریشه گناه، نشناختن خداست
«ما عَرَفَ اللّهَ مَنْ عَصاهُ.»:
خدا را نشناخته آن که نافرمانى اش کند.

24- عقل، بهترین مخلوق الهى
«لَمّا خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قالَ لَهُ: أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ. ثُمَّ قالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قالَ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى ما خَلَقْتُ خَلْقًا هُوَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنْکَ وَ لا أَکْمَلْتُکَ إِلاّ فیمَنْ أُحِبُّ، أَما إِنّى إِیّاکَ آمُرُ وَ إِیّاکَ أَنْهى وَ إِیّاکَ أُعاقِبُ وَ إِیّاکَ أُثیبُ.»:
چون خداوند، عقل را آفرید از او بازپرسى کرد، به او گفت: پیش آى! پیش آمد. گفت: بازگرد. بازگشت. فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، مخلوقى را که از تو به پیشم محبوبتر باشد نیافریدم. و تو را تنها به کسانى که دوستشان دارم به طور کامل دادم. همانا امر و نهى و کیفر و پاداشم متوجّه توست.

25- بر اساس عقل
«إِنَّما یُداقُّ اللّهُ الْعِبادَ فِى الْحِسابِ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَلى قَدْرِ ما آتاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِى الدُّنْیا.»:
خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است، دقّت و باریک بینى مى کند.

26- مزدِ معلّم و متعلّم
«إِنَّ الَّذى یُعَلِّمُ الْعِلْمَ مِنْکُمْ لَهُ أَجْرٌ مِثْلُ أَجْرِ الْمُتَعَلِّمِ وَ لَهُ الْفَضْلُ عَلَیْهِ، فَتَعَلَّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ الْعِلْمِ وَ عَلِّمُوهُ إِخْوانَکُمْ کَما عَلَّمَکُمُوهُ الْعُلَماءُ.»:
آن که از شما به دیگرى علم آموزد مزد او به مقدار مزد دانشجوست و از او هم بیشتر.
از دانشمندان دانش فراگیرید و آن را به برادران دینى خود بیاموزید، چنان که دانشمندان به شما آموختند.

27- گناهِ فتوا دهنده بىدانش
«مَنْ أَفْتَى النّاسَ بِغَیْرِ عِلْم وَ لا هُدًى لَعَنَتْهُ مَلائِکَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلائِکَةُ الْعَذابِ وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْیاهُ.»:
هر که بدون علم و هدایت به مردم فتوا دهد، فرشتگان رحمت و فرشتگان عذاب او را لعنت کنند و گناه آن که به فتوایش عمل کند دامنگیرش شود.

28- عالمان دوزخى
«مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِیُباهِىَ بِهِ الْعُلَماءَ، أَوْ یُمارِىَ بِهِ السُّفَهاءَ أَوْ یَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النّاسِ إِلَیْهِ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ إِنَّ الرِّئاسَةَ لاتَصْلُحُ إِلاّ لاَِهْلِها.»:
هر که علم و دانش را جوید براى آن که بر علما ببالد یا با سفها بستیزد یا مردم را متوجّه خود کند، باید آتش دوزخ را جاى نشستن خود گیرد; همانا ریاست جز براى اهلش شایسته نیست.

29- سرنگونان جهنّمى
«فى قَوْلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ «فَکُبْکِبُوا فیها هُمْ وَ الْغاوُنَ» قالَ: هُمْ قَوْمٌ وَصَفُوا عَدْلاً بِأَلْسِنَتِهِمْ ثُمَّ خالَفُوهُ إِلى غَیْرِهِ.»:
درباره آیه شریفه «فَکُبْکِبُوا فیها هُمْ وَ الْغاوُنَ»; یعنى: «اینها و گمراهان در دوزخ سرنگون گردند.»، فرمود: ایشان گروهى باشند که عدالت را به زبان بستایند، امّا در عمل با آن مخالفت ورزند!

30- غیر خدا را تکیهگاه نگیرید
«لا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَلیجَةً فَلا تَکُونُوا مُؤْمِنینَ فَإِنَّ کُلَّ سَبَب وَنَسَب وَقَرابَة وَوَلیجَة وَبِدْعَة وَشُبْهَة مُنْقَطِعٌ إِلاّ ما أَثْبَتَهُ الْقُرآنُ.»:
غیر خدا را براى خود تکیهگاه و محرم راز مگیرید که در آن صورت مؤمن نیستید، زیرا هر وسیله و پیوند و خویشى و محرم راز و هرگونه بدعت و شبهتى، نزد خدا، بریده و بى اثر است جز آنچه را که قرآن، اثبات کرده است.
[و آن ایمان و عمل صالح است.]

31- نشانه هاى فقیهِ پارسا
«إِنَّ الْفَقیهَ حَقَّ الْفقیهِ أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْیا، أَلرّاغِبُ فِى الاْخِرَةِ أَلْمُتَمَسِّکُ بِسُنَّةِ النَّبِىِّ(صلى الله علیه وآله وسلم).»:
فقیه حقیقى، زاهد در دنیا، مایل به آخرت و چنگ زننده به سنّت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) است.

32- شوخىِ بدون فحش
«إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ الْمُلاعِبَ فِى الْجَماعَةِ بِلا رَفَث.»:
خداى عزّوَجلّ آن کس را که میان جمعى شوخى و خوشمزگى کند دوست دارد، در صورتى که فحشى در میان نباشد.

33- عذاب زودرسِ سه خصلت
«ثَلاثُ خِصال لا یَمُوتُ صاحِبُهُنَّ أَبَدًا حَتّى یَرى وَ بالَهُنَّ: أَلْبَغْىُ، وَ قَطیعَةُ الرَّحِمِ وَ الَْیمینُ الْکاذِبَةُ یُبارِزُ اللّهَ بِها.»:
سه خصلت است که مرتکبشان نمیرد تا وبالشان را بیند: ستمکارى و از خویشان بریدن و قسم دروغ که نبرد با خداست.

34- مطلوبِ خدا
«ما مِنْ شَىْء أَفْضَلُ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ وَ یُطْلَبَ مِمّا عِنْدَهُ.»:
چیزى نزد خداوند عزَّوجَلّ بهتر از این نیست که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست خواسته شود.

35- پافشارى در دعا
«وَ اللّهِ لا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فى حاجَتِهِ إِلاّ قَضاها لَهُ.»:
به خدا سوگند هیچ بنده اى در دعا پافشارى و اصرار به درگاه خداى عزّوجلّ نکند، جز این که حاجتش را برآورد.

36- دعا کردن در سحر
«إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنینَ کُلَّ عَبْد دَعّاء فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ فِى السَّحَرِ إِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّها ساعَةٌ تُفْتَحُ فیها أَبْوابُ السَّماءِ، وَ تُقْسَمُ فیهَا الاَْرْزاقُ، وَ تُقْضى فیهَا الْحَوائِجُ الْعِظامُ.»:
همانا خداوند عزّوجلّ از میان بندگان مؤمنش آن بنده اى را دوست دارد که بسیار دعا کند، پس بر شما باد دعا در هنگام سحر تا طلوع آفتاب، زیرا آن ساعتى است که درهاى آسمان در آن هنگام بازگردد و روزى ها در آن تقسیم گردد و حاجت هاى بزرگ برآورده شود.

37- دعا براى دیگران
«أَوْشَکُ دَعْوَةً وَ أَسْرَعُ إِجابَةً دُعاءُ الْمَرْءِ لاَِخیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ.»:
دعایى که بیشتر امید اجابت آن مى رود و زودتر به اجابت مىرسد، دعا براى برادر دینى است در پشت سرِ او.

38- چشم هایى که نمى گریند
«کُلُّ عَیْن باکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیمةِ غَیْرُ ثَلاث: عَیْن سَهِرَتْ فى سَبیلِ اللّهِ وَ عَیْن فاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ، وَ عَیْنِ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ.»:
هر چشمى روز قیامت گریان است، جز سه چشم:1ـ چشمى که در راه خدا شب را بیدار باشد،2ـ چشمى که از ترس خدا گریان شود،3ـ و چشمى که از محرّمات الهى بسته شود.

39- حریص همچون کرم ابریشم
«مَثَلُ الْحَریصِ عَلَى الدُّنْیا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ، کُلَّما ازْدادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلى نَفْسِها لَفًّا کانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غَمًّا.»:
شخص حریص به دنیا، مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم بر خود مىپیچد راه بیرون شدنش دورتر و بستهتر مىگردد، تا این که از غم و اندوه بمیرد.

40- دو رویى و دو زبانى
«بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذاوَجْهَیْنِ وَ ذالِسانَیْنِ، یُطْرى أَخاهُ شاهِدًا وَ یَأْکُلُهُ غائِبًا، إِنْ أُعْطِىَ حَسَدَهُ وَ إِنِابْتُلِىَ خَذَلَهُ.»:
بد بندهاى است آن بندهاى که دو رو و دو زبان باشد، در حضورِ برادرش او را ستایش کند، و در پشت سر، او را بخورد! اگر دارا شود بر او حسد برد و اگر گرفتار شود، دست از یارى او بردارد.
منبع مذهب نیوز
سه شنبه سوم 9 1388
غروب آفتاب دانش
با نگاهى کوتاه به سیره خلفاى بنى امیه، به خوبى فهمیده مى شود که روش آنان در حکمرانى بر پایه زورگویى و خفقان براى تثبیت پایه هاى قدرت بنا نهاده شده بود تا با اتخاذ این شیوه، مردم را از اندیشه انقلاب دور و نیز اهل بیت را منزوى و مردم را از اطراف آنان پراکنده کنند.
روشن است که افسار گسیختگى این حکمرانان در بهره گیرى از لذت هاى دنیایى و اظهار ضدیت آنان با اهل بیت علیهم السلام ، همه نوع صلاحیت آن ها را در حاکمیت جامعه اسلامى سلب مى کرد و از آنان درندگانى مى ساخت که براى شهوت پرستى، قدرت طلبى و فزون خواهى خود به هر جنایتى دست مى زدند و از ریختن خون هیچ کس باکى نداشتند و این تازه یکى از سیاست هاى آنان در مشى سیاسى شان بود.

آنان با پى بردن به نقش انسان ساز احادیث پیامبر صلى الله علیه و آله و خاندان او در تربیت انسان ها و بارور کردن اندیشه هاى ظلم ستیزى، عدالت خواهى و خداباورى، براى از بین بردن این کلمات گهربار بسیار کوشیدند و حتى با جعل احادیث، صدمات جبران ناپذیرى بر پیکره اسلام وارد کردند و همه این تلاش ها تنها با هدف تحکیم پایه هاى قدرت بود؛ بدون آن که کوچک ترین هراسى از پیامدهاى سوء و جبران ناپذیر آن در اعتقادات مردم داشته باشند و براى لحظه اى در این اندیشه فرو نرفتند که به هر حال، خلیفه جامعه اسلامى و جانشین پیامبر اسلام در حاکمیت بر مسلمانان هستند.

وضعیت زندگانى امام و شیعیان

فشارهاى اعمال شده از سوى امویان در این دوره از تاریخ شیعه نیز تداوم یافت و روزگار بسیار سختى را براى شیعیان و امام رقم زد. تمامى حرکت هایى که با حاکمیت ضدّیتى داشت به شدت سرکوب مى شد و چون شیعه جلودار نهضت هاى عدالت خواه است، لبه تیز این سرکوب ها متوجه آن شد. سیاست سرکوب امویان، شیعه را در تنگناى سه ضلعى «خفقان، جعل حدیث و اتهام هاى ناروا» قرار داد و حیات فکرى شیعه را با خطر جدى روبه رو کرد.

در این رهگذر، بیشترین فشارها و اتهامات متوجه امام باقر علیه السلام ، سرپرست و پیشواى شیعه بود، به اندازه اى که اثر این اتهام هاى ناروا و ناجوانمردانه و موج بزرگ تبلیغات سوء بر ضد امام، در توده مردم نیز به چشم مى خورد. امام صادق علیه السلام مى فرماید:

«زمانى که پدرم به دمشق فراخوانده شد، مردم [با تمسخر [مى گفتند: این پسر ابوتراب است. پدرم [که از زخم زبان هاى آنان اندوهگین شده بود [به دیوارى تکیه داد، خداى را ستود، بر محمد صلى الله علیه و آله و دودمانش درود فرستاد و فرمود: ما را رها کنید اى پیمان شکنان و دو رویان... همانا ما [اهل بیت: [ماه درخشان در شب تار و... راه نجات شما امتیم... [از این دو رویى دست بردارید] قبل از آن که چهره هایتان از عذاب الهى بسوزد و مورد نفرین ما قرار گیرید، آن سان که «اصحاب سبت» مورد لعن قرار گرفتند... آیا على علیه السلام را که یار و غم خوار پیامبر صلى الله علیه و آله بود مسخره مى کنید یا مرا که پیشواى شما در دین هستم؟ کجا مى روید و کدام دردتان را درمانى هست؟ به خدا، على علیه السلام نخستین کسى بود که در کارزار ایمان درخشید و به رستگارى دست یافت و به اوج کمال رسید».

در این روزگار سخت، امام تنها پشتیبان وفادار شیعه بود که همواره سختى هاى امت را به جان مى خرید تا مبادا به شیعه و شیعیان آسیبى برسد؛ زیرا حکمرانان خون خوار اموى کمر به نسل کشى شیعه بسته بودند و هر روز بر حجم فشارهاى اقتصادى، سیاسى و اجتماعى خود مى افزودند. نیکوست، ترسیم واقعى آن را از زبان امام بشنویم. منهال بن عمر مى گوید:

«پیش محمد بن على علیه السلام نشسته بودم که مردى نزد او آمد و سلام کرد و گفت: چگونه اید؟ امام [با اندوه] پاسخ فرمود: به راستى تا کنون نفهمیده اى که بر ما چه مى گذرد و چگونه ایم؟ [این روزها] مَثَل ما، در میان مردم، مَثَل بنى اسرائیل شده که [فرعونیان [پسران آنها را مى کشتند و زنانشان را زنده نگه مى داشتند و اکنون اینان فرزندان ما را مى کشند و زنانمان را نگه مى دارند. عرب مى پندارد که بر عجم برترى دارد و وقتى عجم مى گوید براى چه؟ پاسخ مى دهد چون محمد صلى الله علیه و آله از ماست. آنان نیز مى پذیرند. قریش نیز مى پندارد که بر سایر عرب ها برترى دارد و هنگامى که عرب ها از او مى پرسند به چه دلیل؟ مى گوید: چون محمد صلى الله علیه و آله قریشى، از ماست. آنان نیز مى پذیرند. حال اگر به راستى برترى در این است ما که خاندان اوییم. مرد گفت: به خدا سوگند که من شما اهل بیت را دوست مى دارم. امام فرمود: پس باید جامه اى از ناگوارى ها بر تن کنى که به خدا سوگند سختى ها و ناگوارى ها شتابان تر از سیلابى که در جُلگه افتاده باشد به سوى ما و شیعیان مان در شتاب است. [اما بدان[ که این سختى ها همواره نخست به ما مى رسد و سپس به شما»...

امویان؛ کینه توزى ها و دشمنى ه

بغض و کینه فرزندان امیه به خاندان وحى هرگز قابل ترسیم نبود و محدود به زمان و دوره خاصى نشد؛ کینه اى که آتش آن سال ها پیش از ظهور اسلام برافروخته شد و در طول سالیان متمادى زبانه کشید و پس از فروپاشى سلطنت اموى، نیز سرمشق و الگویى براى دیگر دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام شد. از رفتارهاى مشترک امویان که ریشه در دشمنى آن ها با فرزندان پیامبر صلى الله علیه و آله داشت، بد دهانى و پرخاشگرى به آنان بود. تاریخ نشان مى دهد که چگونه این میراث زشت را به فرزندان و خلفاى پس از خود مى سپردند و از هیچ فرصتى براى ناسزا گفتن به بزرگ پیشوایان اسلام نمى گذشتند. این ادبیات، چنان در میان خلفاى اموى رایج بود که هر یک در آن از دیگرى پیشى مى گرفت و روى دیگرى را سفید مى کرد. بررسى دوره اموى نشان مى دهد که هشام بن عبدالملک در این زمینه، پیش گام تر از دیگران مى نماید. دوران خلافت او روزگار سختى را براى شیعه و به ویژه امام باقر علیه السلام رقم زد که برخاسته از دشمنى منحصر به فرد او در بین خلفاى پیشین بود؛ زیرا در دوره حکمرانان پیشین، آن امام از مدینه به دربار احضار نشد و این خود گویاى دشمنىِ خاص هشام با امام بود. ابوبکر حضرمى مى گوید:

«هنگامى که ابوجعفر علیه السلام به شام احضار شد و نزد هشام بن عبدالملک رفت و در آستانه در قرار گرفت، هشام به اطرافیان خود گفت: وقتى من از توبیخ و ناسزا به محمد بن على علیه السلام زبان برتافتم و باز ایستادم، شما سرزنش او را آغاز کنید. هشام اجازه ورود داد، امام به همه حاضران یکجا سلام گفت و نشست. هشام از این که امام خلیفه را در سلام دادن با دیگران مساوى دانست و بدون اجازه نشست بسیار خشمگین شد و گفت: اى محمد بن على! نشد یکى از شما یکپارچگى مسلمانان را نشکند و کسى را به سوى خود فرا نخواند و از روى نادانى گمان نکند که امام نیست و... هنگامى که خاموش شد ـ بنابر دستور ـ هر یک از حاضران مجلس شروع به سرزنش کردند. امام درنگ کرد تا همگان خاموش شدند. آن گاه ایستاد و فرمود: اى مردم، به کدامین سو مى روید و شما را به کجا مى کشانند؟ خداوند پیشینیان شما را به وسیله ما هدایت کرد و ختم هدایت آخرین شما را نیز به ما واگذاشت. اگر شما چند صباحى حکمرانى دارید، بدانید که ما نیز فرمان روایى تعیین شده داریم که پس از او حکمرانى از آن کسى نیست، که ما اهل «عاقبت» هستیم و خداوند فرموده «وَالعاقِبَةُ للمُتَّقینَ» (اعراف: 128). هشام که به سختى احساس درماندگى مى کرد، صحبت امام را قطع کرد و دستور داد که امام را به زندان بیفکنند...».

بهانه جویى هاى هشام

تداوم حکمرانى هشام - از 105 هجرى تا 125 هجرى - تنگناى بزرگى بر شیعیان و عامل مهمى در سختى روزگارشان بود. چه بسا هر روز بر خودرأیى و خود کامگى هاى او افزوده مى شد و هر روز به بهانه اى امام و شیعیان را بیشتر در فشار ستم گرى خود مى گذاشت. از بهانه جویى هاى او براى دست یافتن به فرصتى براى مخدوش کردن چهره امام و آزار رسانیدن به او، ترتیب دادن مسابقه تیراندازى در شام بود که به شکست او انجامید. او، همچنان در تب و تاب این رسوایى مى سوخت تا این که امام را به سوى مدینه رهسپار کرد، ولى پیش تر مأمورانى را فرستاد تا در مسیر رسیدن به مدینه به مردم بگویند کسى اجازه فروختن نیازمندى هاى زندگى از خوردنى و آشامیدنى به امام را ندارد و به مدت سه روز کسى به آنان چیزى نمى فروخت و نیز هنگام رسیدن به مدینه دروازه ها را به روى آنان نگشودند تا خلیفه بدین وسیله آتش کینه خود را با انتقام جویى خاموش کند.

هشام حتى از اختلافات درونى علویان براى ضربه زدن به امام بهره مى جست و با دامن زدن به آن و تحریک نارضایتى هاى کوچک علویان از یکدیگر مى کوشید آنان را بر ضد امام بشوراند. در این رهگذر، اختلاف «زید بن حسن» از علویان بر سر میراث و موقوفات رسول خدا صلى الله علیه و آله بر شمردنى است.

ابوبصیر به نقل از امام صادق علیه السلام مى گوید:

«زید بن حسن همواره با پدرم بر سر میراث پیامبر صلى الله علیه و آله اختلاف داشت و مى گفت: من از فرزندان حسن علیه السلام هستم و از تو بر میراث پیامبر صلى الله علیه و آله سزاوارترم؛ زیرا من از تبار فرزند بزرگ تر اویم پس آن گونه که رواست میراث پیامبر صلى الله علیه و آله را در مورد من تقسیم کن، ولى پدرم از او روى مى گرداند. او شکایت نزد قاضى برد و زید بن حسن در حضور قاضى به زید بن على بن حسین علیه السلام توهین کرد. زید گفت: نفرین بر دشمنى اى که در آن به مادرها روا داشته شود. به خدا سوگند تا پایان عمرم با تو سخن نخواهم گفت. - گویا در این ماجرا زید بن على نماینده امام بوده و از سوى امام سخن مى گفته است -. و نزد پدرم بازگشت و ماجرا را باز گفت. ولى زید بن حسن دست بردار نبود. نزد امام آمد و او را پیش قاضى خواند. هنگام خارج شدن، پدرم به او فرمود: اى زید، تو خنجرى را زیر لباست پنهان کرده اى... و با نشان دادن معجزه اى او را بیدار ساخت. زید از هوش رفت. پس از آن زید سوگند یاد کرد دیگر از مخالفت با پدرم دست بردارد، ولى همان روز به سوى خلیفه رفت و گفت: من از نزد جادوگرى دروغ پیشه مى آیم که رها گذاشتن او را بر تو نمى پسندم و آنچه را دیده بود بیان کرد. خلیفه نیز با سوء استفاده از این ماجرا به والى خود در مدینه نوشت که محمد بن على علیه السلام را دست بسته نزدش بفرستد و به زید گفت: اگر او را به تو بسپارم آیا حاضرى وى را به قتل برسانى؟ زید بن حسن گفت: بله. والى مدینه با اندیشیدن درباره پیامدهاى این کار به هشام نوشت: این دست نوشته من حمل بر نافرمانى ام نشود، اى امیرالمؤمنین، من دستور تو را رد نمى کنم، ولى پیشنهادى از روى دل سوزى برایت دارم. مردى که خواسته بودى [دست بسته نزد تو بفرستم [امروز کسى به پاکى و پاکدامنى و پارسایى اش در روى زمین نیست... و من تعرض امیرالمؤمنین به او را ناپسند مى بینم...».

پرواز تا بى نهایت

هشام در کابوس هاى خود قتل امام را مى دید و در پى راه حل مناسبى براى اجراى آن بود تا بدون آن که خود به طور مستقیم در آن شرکت کند به گونه اى پنهانى، امام را از سر راه خود بردارد. ازاین رو، برخى نوشته اند که او از مخالفت زید بن حسن و امام بهره گرفت تا به وسیله او امام را به شهادت برساند و بدین ترتیب، قتل امام را به گردن او بیندازد. ازاین رو با طرح نقشه اى پلید اسبى را که زین آن با سم بسیار مهلکى آغشته شده بود توسط زید بن حسن به امام پیش کش کرد. زید اسب را به منزل امام برد و امام با دیدن آن فرمود: واى بر تو اى زید! چه سنگین است آنچه مى خواهى انجام دهى و آنچه [به عنوان هدیه] در دست دارى...».

آن گاه سوار بر اسب شد و سم به بدن امام راه یافت. پاهاى امام متورم شد و پس از سه روز به شهادت رسید. در تاریخ شهادت امام اختلاف است ولى بیشتر منابع معتبر آن را هفتم ذى حجه سال 114 هجرى و سن شریف ایشان را به هنگام شهادت 58 سال نگاشته اند.

وصیت هاى امام

عبدالاعلى از امام صادق علیه السلام روایت مى کند: «وقتى هنگام شهادت پدرم رسید به من فرمود: چند گواه نزد من حاضر کن و من چهار نفر از قریش را که یکى از آنها نافع بود حاضر کردم. سپس فرمود: بنویس این چیزى است که یعقوب به فرزندانش وصیت کرد: اى پسرانم، به راستى خدا براى شما دین دارى را برگزیده است، مبادا بمیرید جز این که مسلمان باشید (بقره: 132) سپس به من امر کرد آن بُردى را که در آن روزهاى جمعه نماز مى خواند، کفنش کنند و عمامه مخصوصش را به سرش بندند و... و او را در قبر گذارند. سپس به گواهان فرمود: خداى رحمتتان کند، برگردید و چون آنها برگشتند، گفتم: پدر جان، این مطالب اهمیت چندانى نداشت که شما بر آن گواه گرفتید. فرمود: پسرم، من ناپسند داشتم که تو در تصدى امر خاک سپارى و کفن من مغلوب نگاه شوى و بگویند که به تو وصیتى نشده، مى خواستم دلیل و مدرک داشته باشى. و نیز به امام صادق علیه السلام سفارش کرد: اى جعفر! با یارانم مهربان باش. و فرزندش در پاسخ گفت: فدایت شوم! آنان را به جایگاه بلندى از دانش و معرفت مى رسانم که هر کدام در شهرى باشند، نیاز به پرسش از کسى نداشته باشند».

وصیتى مهم

امام باقر علیه السلام پیش از شهادت به فرزندش امام صادق علیه السلام فرمود که از اموال به جاى مانده خود مقدارى را ـ مبلغ آن را هشتصد درهم نقل کرده اند ـ براى برپایى مجلس سوگوارى خود، در منى به مدت ده سال اختصاص دهد و فرمود:

«اى جعفر! ازمال من براى گریه کنندگان به مدت ده سال در منى مالى را وقف کن تا در موسم حج بر من ندبه کنند و رسم ماتم را هر ساله تجدید نمایند و بر مظلومیت من زارى کنند».

چون قتل امام باقر علیه السلام بسیار مرموز بود، امام تلاش کرد تا با به کارگیرى این شیوه، مسلمانان را از ماهیت واقعى و چهره حقیقى امویان آگاه کند تا از خود بپرسند که دلیل برپایى هر ساله این مجالس آن هم در تجمع سالانه مسلمانان چیست. ازاین رو، این وصیت جنبه اعتراض به هشام و افشاگرى درباره او و دیگر خلفاى اموى داشته و تنها حرکتى نمادین به شمار نمى رفته است.

خاک سپارى و سوگوارى

هنگامى که امام باقر علیه السلام به شهادت رسید، امام صادق علیه السلام آن گونه که پدر بزرگوارش وصیت کرده بود، او را تجهیز کرد و با احترام تمام به همراه تشییع کنندگان، بدن مطهر امام را به قبرستان بقیع برد و او را در کنار پدر خویش امام سجاد علیه السلام و عموى پدر خویش امام مجتبى علیه السلام به خاک سپرد.

غبار اندوه و غم مدینه را فرا گرفت و مسلمانان دسته دسته براى تسلیت گفتن نزد امام صادق علیه السلام آمدند.

سالم بن ابى حفصة مى گوید: «وقتى ابوجعفر محمد بن على الباقر علیه السلام وفات یافت، به دوستان خود گفتم: کمى صبر کنید و بیایید همگى نزد ابا عبداللّه جعفربن محمد علیه السلام برویم و به او تسلیت بگوییم. وقتى داخل خانه شدیم به او گفتم: انّا للّه و انّا الیه راجعون. به خدا سوگند کسى بدرود زندگانى گفت که هرگز به مانندش بین او و رسول خدا صلى الله علیه و آله در پاسخ به مسائل دیده نشد. امام صادق علیه السلام اندکى درنگ فرمود و در پاسخ، کلماتى از قرآن را بر زبان جارى ساخت...». پس از آن، امام صادق علیه السلام فرمود: هر شب چراغى را در حجره اى که امام به شهادت رسید روشن کنید.



پى نوشتها:

1. على محمد على دخیل، ائمتنا، بیروت، دار المکتبة الامام الرضا، چاپ ششم، 1402 ق، ج 1، ص 357.

2. محمد باقر المجلسى، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ق، ج 46، ص 360.

3. همان، ابن شهر آشوب مناقب آل ابى طالب، بیروت، دار الاضواء، بى تا، ج 4، ص 205.

4. محمد بن جریر الطبرى، تاریخ الطبرى، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1408 ق، ج 7، ص 14.

5. همان، ص 101.

6. مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 206؛ بحارالانوار، ج 46، ص 264.

7. مراجع من العلماء الاعلام، کتاب الوفیات، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، بى تا، ص 212؛ الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 600 ؛ بحارالانوار، ج 46، ص 329. (در این روایت به جاى هشام بن عبدالملک فقط عبدالملک آمده ولى با توجه به این که عبدالملک معاصر با امام سجاد علیه السلام بوده، مى توان از روى یقین این گونه گفت که منظور هشام بن عبدالملک بوده و احتمالاً در ضبط روایت از روى اشتباه عبدالملک ذکر شده است. نگارنده.

8. قطب الدین راوندى الخرائج و الجرائح، قم، مکتبة بصیرتى، بى تا، ج 2، ص 602 ؛ بحارالانوار، ج 46، ص 331؛ کتاب الوفیات، ص 215؛ منتهى الآمال، ج 2، ص 227. (چاپ دو جلدى)

9. محمد بن یعقوب الکلینى، اصول کافى، دار الاسوه، 1414 ق، ج 2، ص 460.

10. همان، ص 456.

11. شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، قم، انتشارات هجرت، 1373 ش، چاپ هشتم، ج 2، ص 226؛ بحارالانوار، ج 11، ص 62 .

12. شیخ مفید، الارشاد، مشهد، کنگره شیخ مفید، 1410 ق، ج 2، ص 227؛ منتهى الآمال، ج 2، ص 227.

13. الاعلام الهدایة، مؤسسه آل البیت، قم، 1413 ق، ج 7، ص 211.

14. ابو جعفر محمد بن حسن طوسى، الاَمالى، نجف، مطبعة النعمان، 1384 ه . ق، ج 1، ص 125، اعلام الهدایه، ج 7، ص 211.

15. منتهى الآمال، ج 2، ص 227.
منبع مذهب نیوز
سه شنبه سوم 9 1388
شهادت پنجمین امام شیعیان حضرت امام محمد باقر علیه السلام را خدمت فرزند برومندشان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ولی امر مسلمین جهان مقام معظم رهبری مدظله العالی و تمامی مرد ولایت مدار ایران تسلیت می گویم.
سه شنبه سوم 9 1388
سیدبحرالعلوم یمنی، از علمای بزرگ زیریه در یمن بوده که وجود حضرت ولی عصر علیه الصلوه و السلام را انکار می کرده است. ... تا این که آن جناب نامه ای برای حضرت آیت ا... سیدابوالحسن اصفهانی رضوان ا... تعالی علیه می نویسد و برای اثبات وجود امام زمان (ع) دلیل قاطعی درخواست می کند.
آیت ا... اصفهانی، در جواب می نویسد: « جواب شما را باید به طور حضوری بدهم. شما طی سفر به نجف اشرف مشرف شوید تا جواب را دریافت کنید. » .... و اینک بشنوید ماجرای شیعه شدن سید یمنی را از زبان فرزند او: « ... وقتی به مقام مهدی (ع) در وسط وادی السلام نجف وارد شدیم، دیدیم که آیت ا... سید ابوالحسن اصفهانی به سوی چاهی که در آن جا بود، رفت و به دست خود از آن آب کشید و تجدید وضو کرد و این در حالی بود که ما به عمل او می خندیدیم 1. آن گاه وارد مسجد مقام شد و چهار رکعت نماز خواند و کلماتی گفت ... به ناگاه دیدیم که تمام فضای مقام غرق نور و روشنایی گشت. در آن هنگام، آیت ا... اصفهانی پدرم را داخل مسجد طلبید. پدرم به آن مقام وارد شد، اما طولی نکشید که صدای گریه اش بلند شد و آن گاه، فریادی بلند زد و از هوش رفت. وقتی داخل شدم دیدم که آیت ا... اصفهانی بالای سر پدرم نشسته است و شانه های او را مالش می دهد تا به هوش آید... وقتی از آن جا برگشتیم، پدرم گفت: « حضرت ولی عصر حجت بن الحسن العسگری (عج) را به طور حضوری زیارت کردم و با دیدنش مستبصر و شیعه اثنی عشری شدم » سید بحرالعلوم یمنی، پس از بازگشت به یمن 4000 نفر از مریدان سنی خویش را به مذهب تشیع مشرف گرداند.
منبع قائم نیوز
سه شنبه سوم 9 1388
اعلام لیست جدید مراجع
سرانجام خبری که چند بار تایید و تکذیب شد ، تکذیب شد !
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از مرکز خبر حوزه، آیت‌الله مرتضی مقتدایی گفت: چهار‌شنبه شب گذشته در نشست ماهانه مجمع طلاب و فضلای قمی که در حسینیه ‌مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (ره) برگزار شد، بنا بود بعد از نماز مغرب و عشا در این مجمع صحبت کنیم، بعد از پایان سخنرانی تعداد زیادی از طلاب دور من جمع شدند و سئوالاتی که معمولا شخصی و خصوصی بود می‌پرسیدند.

وی ادامه داد: یکی درباره تقلید و مرجعیت می‌پرسید و یکی از اعلمیت مراجعی که جامعه مدرسین در لیستی اعلام کرده سئوال می‌کرد و سئوالات مختلف دیگری راجع به حوزه و مدیریت مدارس طلاب و اشکالاتی که راجع به کلاس‌های درس و سئوالات متعدد دیگری که داشتند می‌پرسیدند و من در حالی که از جلسه خارج می‌شدم و آقایان طلبه دور من را احاطه کرده بودند پاسخ می‌‌دادم.

مدیر حوزه‌های علمیه گفت: ظاهرا یکی از سئوالات راجع به این بود که آیا جامعه مدرسین بنا دارد راجع به مراجع جدید لیستی بدهد که جواب دادم نه خیر بنا نیست که لیست جدیدی داده شود و تاکید کردم توضیحات بیشتر را از دفتر جامعه بگیرید.

آیت‌الله مقتدایی گفت: بعدا به من اطلاع دادند که شما مصاحبه کردید که جامعه مدرسین بنا دارد لیست جدیدی بدهد و تعدادی از مراجع را اضافه کند. من گفتم اصلا مصاحبه نکردم بعد کشف شد که یکی از این افرادی که در جمع طلاب سئوال می‌کرد، خبرنگار بوده است.

وی با ابراز تاسف از نحوه اطلاع‌رسانی در برخی رسانه‌ها بیان داشت: جداً نسبت به این گونه مصاحبه اعتراض شدید داریم، زیرا کسی که می‌خواهد مصاحبه کند باید خود را معرفی کند و بگوید از کدام رسانه است و سئوال را طرح کند و اگر این فرد ابراز می‌کرد که می‌خواهم مصاحبه کنم قطعا رد می‌کردم، چون بعد از آن جلسه، جلسه دیگری داشتم و فرصت خیلی کوتاه بود و می‌خواستم به آن جلسه برسم.

آیت‌الله مقتدایی گفت: البته طلاب در حال خروج سئوالاتی کردند که خیلی مختصر و کوتاه جواب آنها را می‌دادم و بنای مصاحبه نبود بنابر این اگر این آقا، خبرنگار بوده و سئوال را با هدف انتشار در رسانه‌ها پرسیده، جداً قابل خدشه است و سابقه ندارد و معروف نیست کسی مخفیانه بیاید و بدون اطلاع و معرفی لابه لای افرادی که دارند سئوالات شخصی و طلبگی می‌پرسند، چنین سئوالی کند.

وی افزود: حتی در جواب این فرد گفتم، توضیح بیشتر را از دفتر جامعه مدرسین بگیرید و تا جایی که من اطلاع دارم چنین چیزی نیست و متاثر شدم از اینکه شنیدم در رسانه‌ها به گونه دیگری منعکس شده است.

عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: بعد از فوت مرحوم آیت‌الله گلپایگانی و سپس مرحوم آیت‌الله اراکی، سئوالات متعددی از سراسر کشور و حتی از خارج کشور راجع به مرجع تقلید از جامعه مدرسین می‌شد که چه باید کرد و از چه کسی تقلید کنیم.

وی بیان داشت: مردم به جامعه مدرسین اعتماد دارند و آنها را فقهای بی‌طرف می‌شناسند و از چنین جامعه علمی و حوزوی می‌خواستند برای رفع تحیر مردم و تعیین تکلیف از نظر تقلید، به آنها پاسخ بدهد و چون سئوالات متراکم بود، اعضای جامعه در سال 1373 در اطلاعیه‌ای افرادی را به عنوان مراجع بزرگوار جامع شرایط که تقلید از آنها بلا مانع و بی‌اشکال است، معرفی کردند.
آیت‌الله مقتدایی گفت: برای اینکه جلوی سئوالات گوناگون گرفته شود، در جلسات متعدد جامعه مدرسین لیستی هفت نفره از مراجعی که جامع‌الشرایط بودند و تقلید از آنها جایز بود اعلام شد و به مدت کوتاهی بعد از آن به نظرشان آمد که دو نفر دیگر یعنی حضرت آیت‌الله سیستانی و حضرت آیت‌الله صافی‌گلپایگانی جامع‌الشرایط برای تقلید
منبع شیعه آنلاین
سه شنبه سوم 9 1388
با حضور کاروان‌های راهیان نور؛
زمزمه روحانی عرفه در دشت سرخ شلمچه

به همت هیأت امنای مزار شهیدان شلمچه، کلیه اقدامات پذیرایی از زائران فراهم شده است و در روز جمعه هم‌زمان با سراسر جهان اسلام و میهن اسلامی، دعای عرفه با مداحی برادر روشندل حاجی مهدی منصوری برپا خواهد شد.
 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ایسنا، آوای ملکوتی امام حسین(ع) در روز عرفه در دشت شهیدان عملیات کربلای پنج و در صحنه نبردهای خونین تن با تانک، روز جمعه در کنار یادمان هشت شهید گمنام عملیات کربلای پنج طنین‌افکن خواهد شد.


این مراسم روحانی از ساعت 14 روز جمعه ششم آذرماه با حضور پرشور کاروان‌های راهیان نور و زائران مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس برگزار خواهد شد.


به همت هیأت امنای مزار شهیدان شلمچه،کلیه اقدامات پذیرایی از زائران فراهم شده است و در روز جمعه هم‌زمان با سراسر جهان اسلام و میهن اسلامی، دعای عرفه با مداحی برادر روشندل حاجی مهدی منصوری برپا خواهد شد.


ایستگاه‌های صلواتی برای پذیرایی از زائران نیز برپا خواهد بود. هیئت امنای مزار شهیدان شلمچه از زائران این مزار خواست تا از نزدیک شدن به میادین مین، جدا خودداری کرده و با مأمورین مرزبانی و انتظامی نهایت همکاری را داشته باشند.


در سایر مناطق عملیاتی دفاع مقدس نیز در روز جمعه مراسم روحانی دعای عرفه با حضور کاروان‌های راهیان نور و مردم شهیدپرور استان خوزستان برگزار خواهد شد.

منبع:شیعه انلاین
سه شنبه سوم 9 1388
پخش دعای عرفه از صحرای عرفات

 

به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ایسنا، روابط عمومی اداره کل فرهنگی صدا وسیما اعلام کرد که دعای عرفه از صحرای عرفات از سه شبکه تلویزیونی و رادیویی پخش می‌شود.


دعای عرفه روز جمعه ششم آذر ماه در ساعت 14:30 بوقت تهران از رادیو سراسری، شبکه اول سیما و شبکه تلویزیونی- اینترنتی لبیک پخش خواهد شد.

منبع:شیعه انلاین
سه شنبه سوم 9 1388
گاف روزنامه همشهری در تبلیغ آشکار بهائیت!

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از پرچم، پس از آنکه روزنامه همشهری دو سال پیش اقدام به انتشار آگهی تبریک برای مریم رجوی همسر سرکرده گروهک منافقین کرد این بار این روزنامه در صفحه اول خود به تبلیغ بهائیان پرداخت.

در شماره امروز روزنامه همشهری در نیم تای پائین این روزنامه آگهی بزرگی به چاپ رسیده که با تیتر زندگی را در سفر تجربه کنید مردم را برای سفر به هند به آژانس های مسافرتی دعوت کرده است. در تصویر بزرگی که در این آگهی منتشر شده معبد لوتوس در دهلی نو به تصویر کشیده شده است که در زیر تصویر شرحی از آن به چاپ رسیده است.

این در حالی است که لوتوس تمپل یا معبد نیلوفر(Bahá'í Houses of Worship یا Lotus Temple) معبد آیین بهائی یا مشرق الاذکار بهائیان در شهر دهلی‌نو پایتخت هندوستان است . معماری این بنا به شکل گل لوتوس است.

معمار این ساختمان یک ایرانی بهایی به نام فریبرز صهبا است که در طرح معماری این بنا از گل نیلوفر آبی الهام گرفته است.

این بنا جدیدترین مشرق اُلاذکار بهائیان است که در جهان ساخته شده زمین آن در سال ۱۹۵۳ خریداری شده و ساخت آن در سال ۱۹۸۰ شروع و پس از ۶ سال، در ۲۴ دسامبر ۱۹۸۶ به‌اتمام رسیده است.

منبع شیعه نیوز

دوشنبه دوم 9 1388
علت نام گذارى
حجّه با کسر حا اسمى است از حجّ به معنى قصد، چون یکى از ماهاى حرام بود، مردم جنگ را ترک و قصد طواف کعبه یعنى خانه خدا مى کردند و به این جهت این ماه را ذو الحجّه نامیدند.(1)

اعمال مشترک اول هر ماه
1ـ دعا
در زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلّش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى 43 «صحیفه سجّادیه» است.(2)

2ـ قرآن
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».(3)

3ـ روزه
از أمورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم «علّامه مجلسى»(رحمه الله) در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است.(4)

4ـ نماز
شب اوّل ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسى و هر دردى ایمن گرداند.
روز اوّل ماه: خواندن نماز اوّل ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوّم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در راه خدا بدهد; هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.(5)

اعمال مشترک دهه اوّل ذى الحجة
1ـ نماز
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:
در هر رکعت سوره حمد و سوره توحید را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى:
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.
اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.(6)

2ـ روزه
روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.(7)

3ـ دعا
1) ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها، وَ قَدْ بَلَّغْتَنیها بِمَنِّکَ وَرَحْمَتِکَ، فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ،...الخ.(8)
2) آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است:
(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
(2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ،...الخ.
سپس حضرت عیسى(علیه السلام)پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود.
مرحوم «علاّمه مجلسى» فرمود: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(9)
3) در هر روز از این دهه، این تهلیلات ( لا اله إلاّ اللّه) را که از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ رَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ وَالشَّجَرِ،...الخ.(10)
________
1-حوادث الایام، صفحه 7.
2-وقایع الایّام، صغحه 11.
3-مفاتیح نوین، صفحه 579.
4-مفاتیح نوین، صفحه 580.
5-مفاتیح نوین، صفحه 579.
6-مفاتیح نوین، صفحه 812.
7-مفاتیح نوین، صفحه 813.
8-مفاتیح نوین، صفحه 813.
9-مفاتیح نوین، صفحه 815.
10-مفاتیح نوین، صفحه 816.
جمعه بیست و نهم 8 1388
X