دسته
برندگان دومین رقابت وبلاگ نویسان تبیانی
لينكدوني
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 421434
تعداد نوشته ها : 362
تعداد نظرات : 42
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
به گزارش فردا نیوز روزنامه فرهنگ آشتی در سرمقاله خود که به قلم رئیس شورای سیاستگذاری با تیتر «حامیان امروز، نادمان فردا» نوشته شده پس از بیان مقدماتی، تاکید کرده است: از دریچه برادری و خیرخواهی از شما حامیان و هواداران سیاست‌‌های آقای احمدی‌نژاد می‌خواهم که در کارها، حمایت‌ها و رفتارهای سیاسی‌تان تأمل و سپس تجدیدنظر کنید. مطمئنا تأمل عمیق شما در این باب، تجدید نظرتان را رقم خواهد زد.
« دوستان! به کجا می‌روید؟ به قول قرآن کریم «این تذهبون؟». شرایط کشور و میزان عقب‌افتادگی ما از اصول و برنامه‌های سند چشم‌انداز 20 ساله آنقدر پرسش‌برانگیز است که جایی برای این بازی‌ها باقی نمی‌گذارد. وقت و زمان تنگ است و کاستی‌ها بسیار.
از سر انصاف به این بیندیشید که از چه چیز دارید حمایت می‌کنید؟ از ناتوانی دولت نهم در کنترل تورم؟ از حمایت‌های بی‌دریغ آقای احمدی‌نژاد از امثال مشایی و کردان؟ از تخلف در واریز میلیاردها دلار پول مازاد فروش نفت و عدم واریز آن به صندوق ذخیره ارزی؟ از شکست‌های پی‌درپی و تأسف برانگیز تیم‌های ورزشی ایران در گودهای رقابت منطقه‌ای و جهانی؟ از ناتوانی سیاست‌های دولت نهم در کنترل و کاهش قیمت مسکن؟ از آمارهای خلاف واقع؟ از تنگ‌تر شدن دایره خودی‌ها؟ از بی‌حرمتی به شخصیت‌های اندیشمند نظام؟ از معضل پابرجای بیکاری؟ از ریخت و پاش‌ها و پول‌ پاشی‌های عاری از تدبیر؟ از چه حمایت می‌کنید دوستان؟
هر دولتی هر چقدر هم ضعیف باشد به واسطه در دست داشتن کانال‌های اجرایی، بالاخره خدماتی هم دارد اما آیا شما به همین خدمات اندک قانع شده اید یا موضوع چیز دیگری است؟
مگر دین روشنگر اسلام به ما یاد نداده و از ما نخواسته تا زمانی که بهتر هست به خوب قانع نباشیم. مگر پیامبر اسلام (صلی الله) تاکید نکردند که «کلهم راع و کلهم مسئول عن رعیته»؟
با این اوصاف، در صورت ادامه اینگونه رفتارها و حمایت‌های احساسی، متعصبانه و تخریبی شما از دولت نهم و شخص آقای احمدی‌نژاد، ناچارم بگویم که «روزی پشیمان و نادم خواهید شد که خیلی دیر است» و دیگر «آب رفته به جوی باز نخواهد گشت»، پس چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟! »
در این چند روزی که در جریانات سیاسی انتخابات می گذرانیم شاید عجیب ترین تخریبی که تا کنون انجام شده باشد توسط روزنامه فرهنگ آشتی و در قالب همین نوشته هایی بود که گذشت.
همانطور که بارها نسبت به این سیاست مخالفان دولت در منفی جلوه دادن نقاط مثبت دولت مقالاتی نوشته شد، این بار نیز شاهد یکی از مصادیق آن در روزنامه فرهنگ آشتی بوده ایم.
اما به جز مسأله آقای مشائی آیا واقعا انتقاداتی که این روزنامه نوشته است وارد می باشد؟ بهتر است یک بار دیگر در سؤالات تأمل کنیم:
1- «از ناتوانی دولت نهم در کنترل تورم »
باید دانست که عمده تورمی که در این چند سال اخیر وجود داشته است به دلیل چهار مسأله عمده بوده است:
الف- تورم در بخش مسکن: تورم در بخش مسکن، تورم ناشی از تقاضا بوده است که این فشار تقاضا نیز به علت کم کاری دولت سابق در ساخت مسکن مورد نیاز در هر سال بود که با جمع شدن تقاضاها به ناگاه در دوران آقای احمدی نژاد، موجب سرباز شدن زخم مسکن و ایجاد تورم سنگین در این بخش مهم اقتصادی شد.
ب- تورم ناشی از نقدینگی: بحث نقدینگی نیز در این دوران به علت چاپ چک پول هایی بود که برخی بانک ها بدون بلوکه کردن اسکناس، با توجه به ضعف بانک مرکزی اقدام به چاپ آن ها کردند، که در این بین برخی معتقدند مخالفان دولت نقش مهمی در ایجاد چنین تخلفی از جانب بانک ها داشته اند. که البته این تخلف بانک ها عزل مدیران بانک ها و رئیس بانک مرکزی را به همراه داشت و جالب است افرادی که منافع اقتصادی و سیاسی شان با این عزل و نصب ها و خنثی کردن نقشه هایشان به خطر افتاد در رسانه های خویش به هیاهوها و جنجال های ژرونالیستی وسیعی دست زدند و معلوم نمودند که در نظر آنان منافع افراد باید بر منافع کشور مقدم باشد!!
ج-طرح های عمرانی و وام های خود اشتغالی : در اقتصاد همواره مخارج دولت و طرح های عمرانی تورم زاست. بنابراین دولت می بایست بین طرح های عمرانی و تورم یکی را انتخاب می کرد. لذا دکتر احمدی نژاد که به سازندگی مناطق محروم کشور عقیده داشتند با اجرای طرح های عمرانی درصدد برطرف کردن اختلاف طبقاتی و برقراری عدالت اجتماعی برآمده و طرح های عمرانی را اجرا کردند. هر چند که تورم ناشی از این طرح ها به طبقات ضعیف جامعه فشار وارد می آورد اما سود حاصله برای طبقات ضفعیف از چنین طرح هایی به مراتب بسیار بالاتر خواهد بود.
د- افزایش قیمت های جهانی: قیمت های جهانی، در این دوره به شدت افزایش یافت، به گونه ای که در بسیاری از اقلام اساسی کشور مانند روغن، دانه های روغنی، برنج،آهن، مس و بسیاری از اقلام کشاورزی و صنعتی قیمت ها گاه به چندین برابر سابق افزایش یافت که در اثر آن نیز، افزایش قیمت ها به درون کشور رسوخ کرده و بر سایر بخش های اقتصادی دیگر تأثیر منفی گذاشته و موجب بوجود آمدن تورم گردید.
حال در این جا نکته ای که به چشم می خورد، این است که بر اساس وجود چنین مشکلاتی، پیش بینی اقتصاددانان در نرخ تورم، بسیار بیشتر از آنچه بود که در جامعه اتفاق افتاد، که این نشان از قدرت بالای کنترل تورم توسط دولت بود که هیچ گاه به خاطر مهار چنین تورمی از دولت تقدیر به عمل نیامد؛ بلکه بالعکس افرادی که از این قدرت اقتصادی دولت و توانایی های آن خشمگین شده بودند با ایجاد جنجال های رسانه ای و تبلیغاتی با مسموم سازی فضا قصد فریب افکار عمومی را داشتند؛ اما از طرف دیگر کاملا مشخص است که بخش عمده ای از تورم، در اختیار دولت نبوده و عوامل آن خارج از کنترل و اختیار دولت بوده است.
2- از تخلف در واریز میلیاردها دلار پول مازاد فروش نفت و عدم واریز آن به صندوق ذخیره ارزی؟
افرادی که این هیاهو را به پا کرده اند به خوبی می دانند که اصل ماجرا چیست و چه اتفاقی در جریان فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن اتفاق می افتد، چرا که در دوران مسؤولیت آن ها نیز هر سال همین اتفاق می افتاده است و هیچ گاه صدای انتقادی از آنان شنیده نمی شد چرا که اصلا ماجرا چیز دیگری است که سعی شده است در قالب جنجال های تبلیغاتی در پاکی دولت آقای احمدی نژاد خدشه وارد شود.
برای روشن تر شدن این مسأله لازم است در مورد چگونگی واریز درآمدهای نفتی اندکی توضیح بدهیم. وزارت نفت از فروش نفت خام مطلقا یک دلار دریافت نمی‌کند، بلکه خریداران گشایش اعتبار کرده و بانک مرکزی درآمد را به حساب‌های خارج از کشور می‌ریزد و در حقیقت پول فروش نفت خام به حساب بانک مرکزی می‌رود و این غیر از خزانه داری دولت است یعنی به خزانه دولتی مربوط نیست بلکه هر سال قانون بودجه مقدار معینی از آن درآمد را اجازه می‌دهد که به خزانه دولت بیاید و صرفا اجرای قانون بودجه شود. یکی از عنوان‌هایی که برای آن پول به حساب دولت می‌آید سود سهام شرکت‌های نفت است که البته مشخص نیست چه زمانی واریز می شود چون در آمد نفت، به روز نیست و پول آن مدتی بعد به حساب می‌آید. اما در دیوان محاسبات یک کم دقتی اتفاق افتاد و در همان گزارشی که گفته است مبلغی واریز نشده در همان جا به نوعی گفته شد که واریز شده است و در حقیقت دو عددی که ارتباطی با هم نداشتند را به موضوع مربوط کردند که این به معنای بردن پول و سوء استفاده کردن نیست بلکه یک اختلاف حسابداری است. که البته این جریان در دولت های گذشته نیز وجود داشته است، منتها معلوم نیست با چه انگیزه هایی در این دوره، چنین اشکالی وارد گردیده و از آن در جهت تبلیغات بر علیه دولت استفاده گردید.
3- از شکست‌های پی‌درپی و تأسف برانگیز تیم‌های ورزشی ایران در گودهای رقابت منطقه‌ای و جهانی
برخی انتقادکنندگان به دولت که هر مسأله ای را بهانه قرار می دهند تا به تضعیف بپردازند، از مسائل ورزشی هم نگذشته و در این زمینه هم سعی کردند فعالیت تخریبی خود را گسترش دهند. ابتدا باید دانست که کلیه فدراسیون های ورزشی NGO بوده و نه در تعیین مدیریت و نه تعیین مسؤولین آن، دولت هیچ نقشی ندارد. در این میان با این که این فدراسیون ها غیر دولتی هستند، همه بودجه خویش را از دولت می گیرند و در قبال چنین دریافتی هیچ گونه نظارتی هم طبق اساسنامه نباید از جانب دولت انجام بگیرد و در عمل هم چنین اتفاقی می افتد! اما در مورد سازمان تربیت بدنی نیز باید گفت که این سازمان به عنوان واسطه ای برای دریافت کمک های مالی از دولت و همچنین به عنوان بازوی علمی و پژوهشی ورزش کشور محسوب می شود. هنوز بحث تعلیق فدراسیون فوتبال از اذهان عمومی خارج نگردیده است که علت آن، استعفای آقای دادکان بر اثر فشارهای مهندس علی آبادی بود که منجر به ایجاد جنجال در فدراسیون فوتبال و تعلیق آن ازجانب فیفا گردید، و مدت ها کمیته انتقالی مسؤولیت اداره فدراسیون را بر عهده گرفت. این بدین معناست که مسؤول سازمان تربیت بدنی، حق عزل و نصب هیچ کدام از مسؤولین فدراسیون ها را ندارد. حتی اگر عده ای معتقد باشند که دولت در تصمیم گیری های ورزشی نقش دارد، این بدین معنا نیست که ضعف و سوء مدیریت فدراسیون ها به علت ضعف مدیران دولتی است، چرا که اصولا افراد مسؤول در فدراسیون ها از جانب دولت تعیین نمی گردند و لذا چنین اشکالاتی صرفا جنبه تبلیغاتی داشته و مملو از مغالطه های عجیب و غریب است.
4- از ناتوانی سیاست‌های دولت نهم در کنترل و کاهش قیمت مسکن
چنین اشکالی در واقع و به شهادت تمامی مردم یک دروغ بزرگ است. بر هیج کس پیچیده نیست که بعد از کوتاهی دولت سابق در تأمین سالانه مسکن مورد نیاز جامعه و ایجاد بحران برای دولت بعدی، تورم شدیدی در بخش مسکن بوجود آمد که موجب بوجود آمدن لطمات سنگینی بر بدنه اقتصاد کشور گردید. اما دولت، با اهتمام ویژه ای اقدام به کنترل بخش مسکن و حل مشکلات این بخش نمود. به عنوان مثال با افزایش سطح تولید سیمان، تسهیل ورود آهن، اعطای زمین های اقساطی 100 ساله، سرمایه گذاری در ساخت مسکن، برطرف کردن موانع ساخت، حمایت از سرمایه گذاران داخلی و خارجی و.... توانست تورم را کنترل و در سال اخیر، در بسیاری از مناطق قیمت ها را کاهش دهد. به گونه ای که قیمت های بخش مسکن در بسیاری از مناطق کشور تا 30 درصد کاهش یافت. البته مردم که خود مهم ترین شاهد بر این سخن هستند، به راحتی متوجه دروغ پردازی هایی از این قبیل گردیده و عکس العمل آن ها نیز قطعا به نفع دروغ پردازان نخواهد بود.
5- از آمارهای خلاف واقع
این سخن نیز صرفا یک دروغ پردازی بوده و جنبه تبلیغاتی دارد. تمامی آمارهایی که اعلام می گردد، بر اساس گزارشان بانک مرکزی و مرکز آمار ایران بوده و به راحتی می توان این گزارش ها را از طریق این مراکز استعلام نموده و یا از مطبوعات دریافت کرد. اما اگر اشکال آن ها به افرادی است که این آمارها را ارائه می کنند، که باید گفت این افراد همان هایی هستند که در دوره اصلاحات نیز آمارهای آن ها را ارائه می کردند، بنابراین اگر این آمارهای کنونی خلاف واقع است باید آمارهای دوران اصلاحات نیز خلاف واقع باشد چرا که افراد تهیه کننده این آمار که تفاوتی نکرده اند.
از طرف دیگر اگر فرض را بر این بگذاریم که آمارهای ارائه شده خلاف واقع است، این افراد می توانند به مراکز آماری که در خارج از کشور فعالیت می کنند مانند صندوق بین المللی پول و یا مراکز آماری سازمان ملل مراجعه کنند، در مورد این مراکز که نمی توانند ادعا کنند که آمار خلاف واقع ارائه می دهند، چرا که دولت هایی که این مراکز به آن ها وابسته هستند، به هیچ عنوان رابطه خوبی با دولت دکتر احمدی نژاد نداشته و لذا عموما به سیاه نمایی در رابطه با وضعیت کشور ما می پردازند. با اندکی توجه ، این افراد به این نتیجه خواهند رسید که تفاوت چندانی بین آمارهای این مراکز با آمارهای ارائه شده توسط بانک مرکزی و مرکز آمار وجود ندارد.
البته تمامی این سخنان را نیز این افراد به خوبی می دانند، اما سختی تحمل دولت خدمتگزار، چنان برای این افراد گران تمام می شود که آنان را وادار می کند همه چیز و همه کس را تا می توانند به هر طریقی زیر سؤال ببرند.
6- از تنگ‌تر شدن دایره خودی‌ها
البته منظور از خودی ها در این سخنان چندان مشخص نیست. اگر منظور از خودی ها افراد خدمتگزار، بی ادعا، پیرو ولایت، مؤمن و متعهد و مخلص است که ما نمونه ای از چنین تنگ نظری هایی در مورد این افراد تا به حال ندیدیم و اگر مدعیان دیده اند معرفی کنند. اما اگر منظور از خودی ها افرادی است که سال ها، مسؤولیت های مختلف در نقش های مختلف داشته و بیت المال را هر طور که دوست داشته اند بین خودشان و اطرافیان شان تقسیم نموده و از بابت چنین سفره ای، ویلاها و خانه های میلیاردی و درآمدهای آن چنانی داشته اند، ما هم قبول داریم که دایره مسؤولیت ها بر این افراد تنگ گردیده و دولت اسلامی آقای احمدی نژاد با تمام قدرت سعی در خارج کردن این افراد از سیستم مدیریتی کشور داشته است و به این اقدام خویش نیز افتخار می کند.
احتمالا این افراد معنی واژه « خودی ها» را درست متوجه نشده اند، که توصیه می کنیم به سخنان مقام معظم رهبری(مدظله) در تعریف این واژه مراجعه کنند.
7- از بی‌حرمتی به شخصیت‌های اندیشمند نظام
شخصیت های اندیشمند نظام نیز واژه ای مبهم و دو پهلوست. این که چه افرای جزو اندیشمندان نظام محسوب می شوند خود جای بحث دارد. آیا این افرادی که این سخن را بر زبان می رانند دکتر احمدی نژاد و حامیان سیاسی ایشان را اندیشمند می دانند یا نه؟ اگر می دانند که پس چرا این گونه بی حرمتی کرده و عملی را که خود تقبیح می کنند آن هم در این سطح وسیع مرتکب می شوند؟ و اگر ایشان و حامیان ایشان که طیف وسیعی از نظام هستند را اندیشمند نمی دانند، چطور انتظار دارند که افرادی را که آن ها اندیشمند می دانند مورد قبول واقع شود؟
از طرف دیگر منظور این افراد از بی حرمتی چیست؟ آیا توهینی صورت گرفته است و یا صرفا یک اختلاف سلیقه و دیدگاه سیاسی است؟ اگر ادعا این است که توهینی صورت گرفته است که ما سراغ نداریم و اگر کسی سراغ دارد مدرک خویش را ارایه دهد، و اگر منظور از بی حرمتی این است که سخنان این افراد از جانب دولت مقبول واقع نشده است، که این به اختلاف سلیقه بر می گردد و هر دولتی مجاز است در چارچوب فرمایشات مقام معظم رهبری(مدظله) و مصالح نظام سلائق خود را داشته و به شکلی که خود صلاح می داند عمل نماید؛ اساسا برگزاری انتخابات نیز به همین منظور است. یعنی مردم به سلیقه هایی که دوست دارند رأی می دهند.
بله افراد مدعی چنین سخنی، انتظار دارند که دولت فعلی، در تمامی زمینه ها پیرو شخصیت های محبوب آن ها باشد و همان راهی را طی کند که دولت اصلاحات طی نمود، و هر گونه عدم پذیرشی را حمل بر بی حرمتی می کنند، جالب آن است که در زمانی که سخنان مقام معظم رهبری(مدظله)، توسط برخی اجرا نمی شد و ایشان تذکرات جدی به برخی مسؤولین می دادند، این افراد در گوشه ای نشسته بودند و صدایی هم از قلم ها و زبان شان شنیده نمی شد و ادعا نمی کردند که به شخصیت های اندیشمند نظام بی حرمتی نمی شود!! که البته صرف همین کوتاهی جدا جای سؤال دارد
8- از معضل پابرجای بیکاری؟ از ریخت و پاش‌ها و پول‌ پاشی‌های عاری از تدبیر؟
این دو ادعا نیز از دروغ های عجیبی است که در این سخنان آمده است. نرخ بیکاری طبق گزارش بانک مرکزی، به شرح زیر است:
بهار 84: 11/9 درصد
بهار 85: 11/3 درصد
بهار 86: 10/7
بهار 87: 9/6
 با دقت در این آمار می یابیم که نرخ بیکاری در دوران آقای احمدی نژاد سیر نزولی داشته و معلوم نیست بر چه اساسی چنین ادعایی شده است. از این سخن عجیب تر، ادعای ریخت و پاش‌ها و پول‌ پاشی‌های عاری از تدبیر در دولت اسلامی است، به واقع معلوم نیست که این ادعا از چه مدرک و شاهدی برخاسته است. دولت آقای احمدی نژاد به ساده زیستی و دقت در هزینه کردن بیت المال معروف و مشهور است؛ به گونه ای که نه تنها مردم ایران، بلکه مردم سایر کشورها به این مسأله آگاهی کامل دارند. کافی است که نگاهی به مطبوعات خارجی و مقالاتی که پیرامون دکتر احمدی نژاد نوشته می شود انداخته شود، دشمنان کشور ما، بالاتفاق به ساده زیستی و زندگی به دور از اسراف ایشان و دولت شان اعتراف دارند، معلوم نیست وقتی که دشمنان ما به چنین چیزی معتقد هستند چرا داخلی ها چنین سخنان دشمن پسندی را بر زبان می رانند؟
البته همواره افرادی که خود گنهکار هستند سعی می کنند که دامن افراد دیگر را نیز آلوده نشان دهند تا به گونه ای رفتارهای خویش را توجیه نمایند. دولت هایی که در آن ها، بریز و بپاش ها و اسراف های فراوانی انجام می شد، حامیان آن ها باید به این گونه تهمت هایی به دولت دکتر احمدی نژاد وارد نمایند تا بتوانند گذشته خود را با ایجاد چنین هیاهوهایی از یاد مردم ببرند.
حال جالب است که در انتها نویسنده این سخنان، حامیان دکتر احمدی نژاد را بر حمایت شان، تحذیر می کند و از آنان می خواهد که از صف حامیان ایشان خارج شده و به مخالفان بپیوندند!! و اضافه می کند: «روزی پشیمان و نادم خواهید شد که خیلی دیر است» و دیگر «آب رفته به جوی باز نخواهد گشت»، پس چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟!
هر چند چنین سخنان باطلی، نیاز به استدلال بر بطلان ندارد، اما به عنوان یک نکته بیان می داریم، همین که این چنین نگرانی هایی از جانب چنین افرادی به علت وجود دکتر احمدی نژاد و دولت خدمتگزار، حاصل شده است خود یکی از مهم ترین دلایلی است که حامیان دکتر احمدی نژاد را بر ادامه مسیر بر حق شان تشویق و ترغیب می کند.
منبع : راسخون

 

دوشنبه یازدهم 3 1388
X