دسته
برندگان دومین رقابت وبلاگ نویسان تبیانی
لينكدوني
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 423631
تعداد نوشته ها : 362
تعداد نظرات : 42
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

آقای موسوی طی سندی به شماره 56346 دفتر اسناد رسمی شماره 284 حوزه ثبتی تهران، شش دانگ یک باب خانه چهار طبقه به متراژ جمعاً 1160 متر از اموال نخست وزیری به نام شما منتقل شده است، لطفاً در این مورد توضیح دهید؟
1- بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات کسانی که تا پیش از آن از فضای باز فعالیت دانشجویان سخن می گفتند، رسماً جنبش دانشجویی را  "حرف مفت" لقب دادند (سعید حجاریان) و گفتند که: دانشجویان کارشان تمام شده است؛ از این به بعد بایـد به کار خودشان برسند.(تاج زاده) آیا فکر نمی کنید نگاه اصلاح اطلبان پیرامونتان این بار هم  به جنبش دانشجویی ابزاری باشد؟ و اساسا چه شده است، که این "حرف مفت" دوباره به کار آمده است؟!
 2- کسانی که تا چندی پیش تعابیر زشت و ناپسندی را درباره ی شما استفاده کردند، مثلاً: بهزادنبوی گفته بود: «میرحسین از خاتمی ترسوتر است!» یا برخی دیگر میرحسین را «دیر حسین» و یا «هندوانه ی سربسته» نامیدند. حال چه شده که همه ی اینها در قامت یاران میر حسین  در آمده اند چه تضمینی برای چرخش احتمالی فردای این حامیان امروزتان دارید؟
 3- چطور می توان قائل به نزدیک کردن اقشار دهک های پایین به اقشار میانی بود و از پشتیبانی کسانی برای به دست گرفتن دولـت آینده بهره جست که معـتقد به ضرورت رسیدن به توسعـه حتـی در صورت له کردن و زیر پا گذاشـتن اقشار مستضعف میباشند؟ و به صراحـت از مردم به عنوان " لشکر قابلمه به دست که حتی برای مرگ موش هم در صف می ایستند! " یاد می کنند!
 4- آقای موسوی اگر شفافیت همیشه و برای همه خوب است! لطفاً جهت اطلاع عموم بفرمایید هزینه های تبلیغاتی فقط ستاد مرکزیتان تاکنون چقدر بوده است؟! و از کجا تأمین می شود ؟!
 5-در برنامه تلویزیونیتان اعلام کردید: "پول نفتی در آستین نداشتم که برای مردم ماشین بیاورم تا به سخنانم گوش دهند" درحالیکه  در سایت خودتان (کلمه): دهها مسیر برای اتوبوس های اعزامی به مراسم بزرگداشت دوم خرداد در ورزشگاه آزادی اعلام می گردد؟؟ در اسفند ماه فرمودید "ستاد من حق چاپ و تکثیر عکس را نخواهد داشت" این حجم انبوه تبلیغات از کجاست ؟!
 6- از 30 سال عمر انقلاب مدیریت اجرایی 27 سال آن در اختیار شما و دوستان شما بوده، چه شده که ظرف این 3 سال اینقدر احساس خطر کرده اید؟ منافع دوستان به خطر افتاده است یا منافع ملت؟ (راستی دلیل حمایت مالی و حیثیتی آقای رفسنجانی و فرزندانشان و همچنین  آقای جاسبی و دانشگاه آزاد و . . . از شما چیست؟ )
 7- شما هم با شعار زنده باد مخالف من وارد عرصه انتخابات شدید! حال چرا مخالفانتان در جلسات اجازه ی نقد آزادانه و طرح سوال نداشته و بلا استثنا مورد تمسخر و توهین قرار می گیرند؟
 8- در دوره ای که مدیریت فرهنگی کشور بدست وزیر لندن نشین آقای خاتمی (آقای مهاجرانی) اداره می شد و پرچم استحاله فرهنگی و دین ستیزی (فرهنگ شهادت = فرهنگ خشونت/ افکار امام قدیمی و موزه ای / امام حسین = خشونت طلب) گسترش پیدا می کرد مراجع عظام تقلید و نخبگان کشور با تحصن وسخنرانی اعتراض خود را اعلام داشتند و چرا همراه تکلیف مداران ندای اعتراض  سر ندادید و خلوت هنری خود را برهم نزدید؟
 9- آقای موسوی! فرموده بودید:" تا شب انتخابات، فقط انتقاد خواهم کرد " این سیاق، که به جای اثبات خود به نفی دیگران بپردازید با کدام منطق اخلاقی ، شرعی و منطقی و با کدام میزان از موازین خط امام سازگار است؟
 10- آقای موسوی با عنوان اصلاح طلب اصول گرا حتماً خبر دارید از وضعیت پوشش و نوع ارتباطات موجود، ریخت و پاش ها، سوابق افراد، هزینه های منافی الگوی مصرف، در دفاتر و ستادهای تبلیغاتیتان و خوانده اید نامه جمعی از ایثارگران را که: "برادر موسوی! اگر ستاد شما این است دولت شما چگونه خواهد بود؟" و لطفاً نگویید که مطلع نیستید . . . !!
 11- راجع به طرح های مسکن مهر و سهام عدالت در تاریخ 6/2/1388 فرموده بودید که "مصیبت بزرگ دولت آینده است". و تنها به فاصله چند روز در تاریخ 18/2/1388 با اشاره به اینکه نمی توان همه کارهای دولت نهم را بد دانست فرمودید: "سهام عدالت و مسکن مهر را ادامه می دهم" این اعلام نظر های متفاوت از چه منظری تحلیل می شود؟
 12-  از دلایل استعفا و اخراج تعدادی از وزرا (آقایان مرتضی نبوی، ناطق نوری، رفیقدوست، پرورش، توکلی، عسگر اولادی و...) در دوره ی نخست وزیریتان بگویید! شما که در عملکردتان سابقه حذف مخالف و در تبلیغات انتخابیتان سابقه برخورد با منتقد را دارید، چطور مدعی تشکیل یک دولت با بکار گیری همه ظرفیت ها و سلیقه ها هستید ؟
 13- دولت را متهم به تحجر می کنید و خود مدعی خط امامید. دردیدگاه امام تحجر دارای دو شاخصه اصلی است "گوشه نشینی و تنزه طلبی" (منشور روحانیت) و شما 20 سال است که از مصادیق أعم تحجر هستید ( لطفاً نگویید که منزوی شده بودید و یا در صحنه بودید و دیده نشده اید، لیست بلندی از خبرنگاران و شخصیتها وجود دارد، که به کراّت در موضوعات مختلف در سالهای اخیر به شما مراجعه کرده اند و حاضر به مصاحبه و اظهارنظر نشده اید.)
 14- استعفای شما که ناگهانی و بدون اطلاع امام بود در آن شرایط بحرانی که به تازگی ایران قطع نامه 598 را پذیرفته بود و باعث شد که امام آن نامه ی اعتراض آمیز را خطاب به شما بدهندکه در بخشی از آن آمده بود ((در زمانیکه مردم حزب ا... برای یاری اسلام ، فرزندان خود را به قربانگاه می برند، چه وقت گله و استعفاست)) چگونه توجیه پذیر است؟ (اگر مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام با شما هم مانند دکتر احمدی نژاد برخورد می کردند روزی چندبار استعفا می دادید؟)
  15- گویا نگران استفاده از امکانات دولتی برای تبلیغات انتخاباتی بوده اید و اطرافیانتان مکرر فتوا به حرمت آن می دهند! دغدغه ستودنی است اما بفرمایید چرا دفتر روزنامه اطلاعات و امکانات این موسسه دولتی، دانشگاه الزهرا و ... به طور کامل برای تبلیغات انتخاباتی در اختیار شماست؟!
 16- آقای سعید حجاریان اذعان کرده بود: «مشکل ما مجلس و شورای نگهبان نیست و با همین ها هم می توان کار کرد. مشکل اصلاح طلبان پایگاه اجتماعی آنهاست.» آیا این نقد را می پذیرید؟ چگونه است که اصلاح طلبان از یک سو در زمان انتخابات از مردم و حقوق مردم سخن  می گویند و از سوی دیگر در زمان حکومت به بی توجهی خود  به مردم معترفند!
  17- آقای موسوی طی سندی به شماره 56346 دفتر اسناد رسمی شماره 284 حوزه ثبتی تهران، شش دانگ یک باب خانه چهار طبقه به متراژ جمعاً 1160 متر از اموال نخست وزیری به نام شما منتقل شده است، لطفاً در این مورد توضیح دهید؟
 18- از یک طرف با خودروی پراید به ثبت‌نام انتخابات می‌روید و از طرف دیگربا هواپیمای دربست به اصفهان سفر می‌کنید و میلیاردها تومان در ستاد شما هزینه مانتو و تی شرت سبز، بنر و پوستر و ساخت فیلم و کلیپ می‌شود. (میرحسین مردی که پوستر ندارد!!!) از یک سو توزیع سیب زمینی های مازاد بین فقرا محکوم می شود و از سوی یگر  به هر کدام از سران قبایل خوزستان برای جلب آرای آنان 10 میلیون تومان پول داده می شود! آقای موسوی پوپولیسم (عوام فریبی) خوب است یا بد؟!
 19- آقای مهندس موسوی ! هوادارانتان نگران پدیده ی کردانیسم هستند، لطفا کمی راجع به مدرک پروفسوری خانم رهنورد ! و مدرک دکترای آقای خاتمی و دهها مدرک دانشگاه هاوایی در کابینه ایشان توضیح دهید!؟
20- چرا در مقابل تخلفات دانشگاه آزاد سکوت کرده اید؟! و در مقابل برخورد اطرافیان آقای جاسبی با دانشجویان معترض به تخلفات ایشان هیچ عکس العملی ندارید؟ آیا حمایت از حقوق دانشجو ،همیشه و برای همه دانشجویان ارزش است یا فقط برای دانشجویان ستاره دار؟!
21- بر نخست وزیر دوران دفاع چه رفته است؟ که امروز این چنین بیگانگان و نامحرمان دیروز، سرمایه داران زالوصفت و لیبرال های خوش خط و خال و دشمنان داخلی و خارجی این ملت به او امید بسته اند!
 22- آقای موسوی! چه شده است که حامی دیروز مستضعفین، امروز تلاش برای توزیع عادلانه ثروت را به " گداپروری" تشبیه می کند و روحیه مردمی و همنشینی با مستضعفین را "عوام فریبی" می خواند و مواضع انقلابی و حمایت منطقی و انسانی رئیس جمهور از مظلومین جهان را  " ماجراجویی" می نامد؟
23- جناب آقای مهندس موسوی ! چند ماه است که از شما و هوادارانتان فقط انتقاد شنیده ایم و تخریب، فقط رنگ سبز دیده ایم و هیجان ... چرا به جای شعار و کلی گویی از برنامه هایتان و از تیم کارشناسی و اجرائیتان نمی گویید!؟! ( نکند بی برنامگی باعث شده باشد که به جز تخریب هیچ نگوئید!! و برای هر قشری به خوشایندشان وعده و وعید بدهید:«انتخاب دو وزیر از اهل سنت، اشتغال بانوان، آزادی جوانان و .

منبع : راسخون

 

سه شنبه دوازدهم 3 1388
رییس جمهوری گفت: معیار و روح فرهنگی باید بر کل برنامه ریزیهای دولت حاکم باشد. اگر این روح حاکم نباشد، پیچیده ترین برنامه های اقتصادی و اجتماعی منجر به اصلاح و کمال جامعه نخواهد شد
به گزارش  راسخون به نقل از ایرنا متن کامل سخنان عصر دوشنبه دکتر محمود احمدی ن‍ژاد در گفت‌وگو با رادیو معارف در خصوص مسایل فرهنگی کشور بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر اعوانه‌
و انصاره‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌
سلام عرض می کنم خدمت همه شنوندگان عزیز و برای همه آنها سلامت و سعادت و سرافرازی مسئلت دارم.
مجری
در قانون اساسی تصریح شده است که یکی از وظایف دولت، رشد فضایل اخلاقی است. برای اجرایی شدن این اصل برنامه ای دارید؟
احمدی نژاد:
رشد فضایل اخلاقی همة وظایف دولت است؛ یعنی در نگاه اسلامی همه فعالیت های دولت بالاخره باید منجر به رشد فضایل اخلاقی شود. اصلاً انسان آفریده شده است برای این که از خاک به افلاک برسد. همه بساطی که روی زمین بر پا شده، مناسبات، حکومت، ارتباطات،تنظیم معادلات و ... باید منجر به کمال انسانها بشود و تجلی کمال انسان ها همین فضایل اخلاقی است که در روابط بین آنها خود را نشان می دهد.
ما فکر می کنیم از مهمترین وظایف دولت این است که این مفهوم را در نظام برنامه ریزی و اجرایی کشور و در رابطه بین خود و مردم نهادینه کند. اگر این نهادینه شود، دیگر سایر مسائل کشور و جامعه خود به خود در مسیر اصلاح و حل قرار خواهد گرفت.
البته باید فضای فرهنگ بر اقتصاد، اجتماع و برنامه ریزیها غلبه داشته باشد. خود کار فرهنگی نیاز به یک ستون فقرات و روح دارد. ستون فقرات کار فرهنگی توجه به انسان کامل است؛ چرا که مجرای انتقال ارزشهای انسانی، انسان کامل است. حتی مجرای دریافت علم حقیقی انسان کامل است که واسطه فیض الهی است و همه خوبی ها از آنجاست؛ توجه به امام، یاد و انتظار امام، والاترین عنصر انسان ساز است. اصلاً محال است کسی لذت شناخت امام را بچشد و تن به ناهنجاری های اخلاقی و فرهنگی بدهد. محال است که یک سانتیمتر پایین تر از قله را ترجیح دهد. این عنصری است که در طول تاریخ، شیطان تلاش کرده است که انسانها را از آن غافل کند؛ یعنی از منبع حقیقی فرهنگ و اعتلای انسانی غافل کند.
ما فکر می کنیم در جامعه انسانی و در کل جامعه بشری، در هر کاری فرهنگی، اگر توجه و دلدادگی به امام باشد، اصلاً آن کار فرهنگی یک روح، ارزش، اثر و توان دیگری پیدا می کند، چون متصل می شود به سرچشمه و حقیقت؛ و این همان چیزی است که باید وارد برنامه ریزیهای فرهنگی مان بکنیم.
مجری:تا چه اندازه به راهکارهای فرهنگی برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی اعتقاد دارید؟
احمدی نژاد:
ما فکر می کنیم که همه فعالیت های دولت باید تابع عنصر فرهنگ باشد؛ یعنی ویژگی فرهنگی بر همه تصمیمات غلبه کند. اگر در دل اقتصاد ما عدالت نباشد، خود به خود به انهدام ارزشهای اخلاقی و فرهنگ جامعه منجر خواهد شد. اگر لقمه حلال و نان حلال نباشد، یعنی چرخه کارها به گونه ای باشد که مردم به راحتی نتوانند از طریق درست و حلال زندگی خود را تأمین کنند، دیگر اثری از فرهنگ و اخلاق نمی ماند. برنامه ریزی به گونه ای که نان حلال به سفره مردم برسد، یک کار فرهنگی است.
همچنین بقیه فعالیت های دولت؛ فرض کنید اساس خانواده سست شود، وقتی اساس خانواده سست شود، دیگر فرهنگی باقی نمی ماند. لذا تقویت اساس خانواده یک کار فرهنگی است؛ ضمن این که کار اقتصادی و اجتماعی هم هست.
به نظر ما اقتصاد و اجتماع و فرهنگ در هم تنیده هستند. روح حاکم بر فعالیت های دولت باید فرهنگی باشد؛ یعنی دولت در تنظیم تمام مناسباتش باید به دنبال شکوفایی ارزشهای انسانی در جامعه باشد؛ حتی وقتی فعالیت های عمرانی می کند برای این است که انسانها آرامش پیدا کنند و خود را پیدا کنند و رشد بیابند.
بنابراین معیار و روح فرهنگی باید بر کل برنامه ریزیهای دولت حاکم باشد. اگر این روح حاکم نباشد، پیچیده ترین برنامه های اقتصادی و اجتماعی منجر به اصلاح و کمال جامعه نخواهد شد، حتی منجر به حل مشکلات همان بخش هم نخواهد شد کما اینکه شما در دنیا می بینید، مشکلات اقتصادی از کجاست، مگر برنامه ریزیهای اقتصادی دنیا برنامه های پیچیده ای نیست؟ با مطالعه و تحقیق و اندیشه است، اما چون تحت غلبه فضای فرهنگی و انسانی طراحی نمی شود، منجر به حل مسائل اقتصاد هم نخواهد شد؛ چنانچه در برنامه ریزیهای که 60 – 70 سال به طور منسجم برنامه ریزی اقتصادی کرده اند مشکلات اقتصادی پیچیده تر و سنگین تر و شکننده تر است.
اگر بخواهیم در یک کلمه حرفم را خلاصه کنم، ما معتقدیم که اقتصاد، عمران و برنامه ریزی سیاسی هم باید در خدمت فرهنگ و تعالی فرهنگی جامعه باشد و ارزشهای فرهنگی در تاروپودشان تنیده باشد. اگر این اتفاق نیفتد، حرکتهای نمادین فرهنگی نمی تواند شرایط جامعه را عوض کند؛ درست مثل درختی که ریشه اش خراب است، و ما شاخ و برگ را رنگ آمیزی می کنیم، یا ساختمانی که بینان های آن در حال ویرانی است و ما نمای ساختمان را نقاشی می کنیم، این که فایده ای ندارد.
یک برنامه اقتصادی که منجر به فاصله انسانها از هم شود، لذت جویی فردی را جامعه ترغیب می کند، تخلف و تقلب را تقویت می کند را استفاده کنیم و انتهای آن بنویسم اسلامی یا بالای آن آیه قران بیاوریم، آن را در زرورق بپیچیم و زیبا کنیم و صدها سخنرانی فرهنگی کنار آن بگذاریم، اگر طراحی به گونه ای باشد که بخش وسیعی از جامعه برای این که حق خود را بگیرند، مجبور شوند که تخلف و بی صداقتی کنند، صدها سخنرانی در مورد صدق و امانت داری فایدة قابل توجهی ندارد.
ما باید صداقت را در متن برنامه ریزیها ببینیم. اتفاقاً این همان چیزی است که در برنامه پنجم به شدت دنبال آن هستیم و آن را اصل گذاشته ایم و گفته ایم روح حاکم بر برنامه پنجم باید روح انسانی، فرهنگی و تنظیم کنندة انسانی روابط بین آحاد جامعه باشد. نه این که برنامه ای بنویسیم که فضایی در جامعه درست شود که هر کس دنبال کار خودش باشد و هیچ کس به فکر دیگری نباشد و روحیه ایثار، محبت، فداکاری، دلسوزی و ... در آنها نباشد، یعنی به گونه ای فضای کشور را درست کنیم که هر کس برای خود بدود و به هر ترتیبی بدود، بعد می خواهیم با سخنرانی های فرهنگی، فیلم و تئاتر، کتاب و هنر آن را درست کنیم، این درست نمی شود.
یا مثل کسی که در خانواده طعم محبت را نچشیده است، بالاخره مادر کانون محبت است، حالا شرایطی برای مادر به وجود آمده که اصلاً فرصت نمی کند محبت را به کام فرزندش بچشاند؛ این فرزند هم وارد جامعه می شود و بعد ما می خواهیم در خیابان با او برخورد کنیم. این که اصلاً نشدنی است. یا با بخشنامه و ضابطه می خواهیم بگوییم که رفتار اجتماعی ات را کنترل کن. او باید طعم محبت را چشیده باشد تا وقتی می آید به جامعه، رفتارش را با آحاد مردم از موضع محبت تنظیم کند.
بنابراین ارزشهای فرهنگی، فضایل اخلاقی و فرهنگ در وهله اول باید در متن برنامه ریزیها باشد. بعد یک کار فرهنگی مستقل هم داریم که باید چشم اندازها ار درست کنیم و جنبه های فرهنگی برنامه های اقتصادی و اجتماعی را تقویت کند.
اگر این دو، مجزا از هم و در بسیاری نقاط در مقابل هم طراحی شوند، اثری ندارد، اگر هزاران برنامه، سخنرانی، تفسیر قران و درس اخلاق بگذارید، اثر زیربنایی ندارد.
مجری:
گسترده ترین حوزه اجتماعی فرهنگ، آموزش و پرورش است. نگاه دولت شما به آموزش و پرورش چگونه خواهد بود؟ آیا مقوله پرورش از آموزش جدا می دانید؟
احمدی نژاد:
فکر می کنم در قسمت قبل پاسخ آن را دادم. تربیت باید در متن آموزش باشد. اگر در متن آموزش ما تربیت نباشد، بعد نمی شود آن را به آموزش چسباند. بعضی می گویند ما اقتصاد را درست می کنیم، بعد عدالت را بر آن سوار می کنیم. خود روابط اقتصاد باید بر پایه عدالت باشد، اگر بر پایه عدالت بناشد بعداً نمی توانید عدالت را اعمال کنید.
تربیت هم همین است. البته معنای آن این نیست که جدای از آموزش بخش تربیت نداشته باشیم. در آموزش یک متن و محتوای درسی داریم و یک آموزش مربی و معلم. اگر متون درسی ما بر مبنای ارزشهای اخلاقی درست و حقایق انسانی تنظیم نشده باشد، چه اتفاقی می افتد؟ مثل این است که ما یک درخت انار کاشته ایم، مرتب همه به آن آب می دهیم و انتظار داریم که گلابی ثمر دهد. نمی شود.
پس باید متون و مبانی آموزشی ما مبانی مبتنی بر ارزشهای انسانی و فرهنگ انسانی باشد. دوم رفتار معلم و مدرس است که درس آموز و اخلاق آفرین است.
همچنین برنامه ریزیهای تربیتی به عنوان فوق برنامه، برای تقویت و رفع نواقص قسمت اول طراحی شود.
البته بعضی جنبه ها، ارزشها و دریافتهای انسانی است که در یک کلاس رسمی و فضای آموزشی معلم و شاگرد دریافت نمی شود یا به طور کامل دریافت نمی شود. این در فضای فوق برنامه که هم تفریح است، هم استراحت و هم تربیت دریافت می شود، و بخشی از اینها در تعامل انسان ها با هم شکوفا و نهادینه می شود و رشد می کند که برای اینها باید جداگانه برنامه ریزی کنیم؛ مثل همین برنامه های تربیتی که بچه ها با هم کوه می روند، مسافرت می روند، مسابقه می دهند که هم تفریح است، هم بگو و بخند است و ...؛ یعنی در یک فضای مناسب انسانها تمرین می کنند و یاد می گیرند، و آن ارزش هایی که در مناسبات بین انسانها شکوفا می شود، در اینها شکوفا می شود.
بنابراین از نظر ما آموزش و پرورش یک مقوله است، گر چه ما برنامه های تربیتی، علاوه بر خود آموزش، هم باید طراحی کنیم و به عنوان فوق برنامه که مکمل و اصلاح گر باشد.
از نگاه ما آموزش و پرورش پایه کارهای کشور است. بالاخره کانون اصلی انسان سازی کشور آموزش و پرورش است و بیشترین تحولات و تلاش ها و سرمایه گذاری ها باید در آنجا انجام شود.
البته ما سعی کردیم در دولت نهم این نگاه را اعمال کنیم و حجم توجه به آموزش و پرورش چند برابر شد. ایجاد فضای آرامش برای محققین، دانشمندان، معلمان و مربیان؛ پشتیبانی سنگین منابع مالی و اعتبارات آموزش و پرورش از سال اول ریاست جمهوری تا سال آخر بیش از دو و نیم برابر شد، اگر عمرانی را هم محاسبه کنیم، سه برابر شد. در صورتی که کل بودجه دولت سه برابر نشد.
البته اعتقاد ما این نیست که این کافی است. باید به مرور از بخش هایی که ضروری نیست یا اولویت اول نیست، کم کنیم و به سمت آموزش و پرورش بیاوریم.
دوم این که اصرار کردیم که فضا و بدنه آموزش و پرورش در برنامه ریزی های آن مشارکت فعال داشته باشد؛ یعنی تمام تجربیات و نگاه دلسوزانه معلمان و مربیان کشور مجتمع شود و در برنامه ریزیهای آینده دخالت داده شود.
سوم، مدیریت آموزش و پرورش تلاش کند از حداکثر ظرفت علمی و فرهنگی کشور در برنامه ریزیها استفاده کند. نگاه ما این است که اگر روزی ما مجبور بودیم که تنها دو انتخاب کنیم بین آموزش و پرورش و چیز دیگر، حتماً باید آموزش و پرورش را انتخاب کنیم.
وقتی آموزش و پرورش درست عمل کند، آینده درست خواهد شد. حاصل آن را هم می بینید. امروز تولیدات فرهنگی، علمی، فکری و اختراعات در فضای آموزش و پرورش چند برابر شده است. اما راضی نیستیم و در ابتدای راه هستیم و باید طی دو سه برنامه دائماً کفه آموزش و پرورش را سنگین تر کنیم و کفه های دیگر را به نفع آن سبک کنیم و به نقطه ای برسیم که آموزش و پرورش محور کار دولت در کشور باشد.
مجری:
با توجه به این که وزارتخانه هایی مثل آموزش و پرورش، ارشاد، تحقیقات و فناوری و مراکزی مثل مرکز ملی جوانان، مرکز مشارکت زنان و مجموعه ای از دستگاه های فرهنگی از این قبیل مستقیماً زیر نظر رئیس جمهور اداره می شوند، نقش رئیس جمهور را در اصلاح و هدایت فرهنگ با توجه به مجموعه های عریض و طویلی که در اختیار دارد، چه مقدار حائز اهمیت می دانید؟
احمدی نژاد:
وزارتخانه ها از دو جا تحت نظر هستند؛ یک بخش متصل به رئیس جمهور و یک بخش متصل به مجلس. همین طور برنامه ریزیهای دولت دو سره است؛ یعنی ما برنامه ها را تهیه می کنیم و مجلس هم نظراتش را در آن اعمال می کند، بعد به قانون برای اجرا تبدیل می شود. بنابراین این گونه نیست که مستقیماً نظرات رئیس جمهور در برنامه ریزی این دستگاه ها اعمال می شود.
اما در مورد نقش رئیس جمهور، قطعاً نقش او بسیار مهم است. نگاه، اندیشه و رفتار و بیان رئیس جمهور در اولویت بندی های او بسیار مهم است.
وزن سامان جوانان و مرکز مشارکت زنان قابل مقایسه با آن وزارتخانه ها نیست. وزارت تحقیقات و فناوری، سه و نیم میلیون دانشجو، چند ده هزار استاد و صدها هزار متن درسی را باید مدیریت کند. اما آن دو مرکز برای پرکردن یک سلسله خلاها و یک سری فعالیت های اجتماعی است، چون متن جوانها و مردم به طور مستقیم تحت تأثیر آنها نیستند، اما وزارت آموزش و پرورش، ارشاد و علوم این گونه است. یعنی جوانان یا هنرمندان ما ضرورتی ندارد که به مرکز جوانان مراجعه کند، اما یک هنرمند حتماً باید به وزارت ارشاد مراجعه کند، یا دانشجو به وزارت علوم یا دانش آموز به وزارت آموزش و پرورش.
اما بالاخره رئیس جمهور نقش بسیار مهم و اثرگذاری دارد.
مجری:
سراغ دانشگاه ها و آموزش عالی برویم. دربارة نظام آموزش عالی ایران این سوال مطرح است که آیا با ساختار فرهنگی – دینی جامعه هم خوانی دارد یا نه و آیا شما معتقدید که سیاستگذاری ها و اهداف و متون آموزشی باید در دانشگاه ها تغییر کنند یا نه؟
احمدی نژاد:
حتماً باید تغییر کنند. حداقلش این است که باید با شرایط روز خودمان را تطبیق بدهیم. این ملت در حال پیشرفت است و هر روز دستاوردهای جدید علمی و فرهنگی و هنری پیدا می شود. اینها باید وارد فضای آموزشی کشور بشود.
اما اینکه نظام آموزش عالی ایران با نظام فرهنگی ما هم خوانی کامل دارد، خیر. بالاخره این نظام هفتاد هشتاد سال قبل طراحی شده و آن موقع هم نوع نگاه این نبوده که این نظام فرهنگی با فرهنگ ما هم خوانی داشته باشد، بلکه این نظام یک نظام آریایی و اقتباسی است، اما به مرور استادان، دانشجویان و دلسوزان، آرام آرام معیارهای فرهنگی خودشان را وارد کرده اند و فضای دانشگاه های ما در مجموع فضایی است که انسان های صالح و انقلابی در آن رشد می کنند.
امروز دهها هزار استاد دلسوز و علاقه مند فداکارانه مشغول تربیت فرزندان ایران زمین هستند، اما ما برای اینکه بن نقطه کمال و مطلوب برسیم، باید کار زیادی بشود. زمانی به آن نقطه می رسیم که تولید علم، علوم انسانی و علوم تجربی، به طور کامل بومی شود. ما در بخش علوم انسانی صاحب نظریم. مبانی نظری علوم انسانی ما با آن چیزی که از قبل تولید شد و الان هم دارد بخش مهمی از دانشگاه های دنیا را اداره می کند، متفاوت است. یعنی جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت، اقتصاد و حقوق ما متفاوت است. زمانی ما به نقطه مطلوب می رسیم که همه اینها مبتنی بر فرهنگ و ارزشهای فرهنگی خودمان در داخل تولید بشود.
الان تولیدات علمی ما روزافزون با سرعت بسیار بالا است. شما ببینید در دوره مشابه قبل از این دولت در سال هشتاد و سه، 3600 مقاله علمی در داخل کشور تولید شد. این یک کار علمی و تولیدی است و در سال 87 این رقم به بیش از 20 هزار مقاله رسید، آنچه به مجامع جهانی رفته و به عنوان یک کار علمی ثبت شده است و الا تولیدات بیش از این حرفهاست. این معنایش آن است که چرخ تولید ما دارد به سرعت حرکت می کند و روی غلتک می افتد.
در بخش علوم تجربی نیز همین طور، در علوم تجربی هم ما باید به نقطه کامل تولید بومی برسیم. در بعضی بخشها واقعاً پیشرفت کرده ایم. اینجا شاید جا داشته باشد که من بگویم اینکه این قدر ما روی هسته ای شدن ایران، فضایی شدن ایران، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و فناوری ها و علوم پیشرفته اصرار داریم، علتش این است که ما وقتی این را داشته باشیم، آنها قله اند. قله فعلی اند، مرزهای دانش امروزند. وقتی دانشمندان ما آن بالا می ایستند، فضای عظیمی برای تولید داخی باز می شود.
یعنی اصلا اندیشه ها شکوفا می شود، خودباوری درست می شود و این کمک می کند به اینکه تولید علم بومی بشود. معنایش این نیست که نباید از علوم دیگر استفاده کنیم. توجه کنیم. زمانی آموزش عالی ما مبتنی بر مبانی فرهنگی خودمان خواهد شد که تولید علم مورد نظر ما بومی شود یا اکثریت قابل توجه آن بومی شود و ما اقلیت آن را وارد کنیم. حالا این نسبت به الان آن جوری که ما می خواهیم نیست، استادان هم دارند زحمت می کشند، منتها می دانید تغییر مبناها و معیارها کار سختی است.
خوشبختانه الان فضا فضای بسیار خوبی است، دریافتها دریافتهای مناسبی است و ما شاهد این هستیم که فضای آموزش عالی ما به لحاظ تولید علم و مبانی علمی به سرعت دارد به نفع ارزشهای فرهنگی خودمان دگرگون می شود.
مجری:
از امتیازات انقلاب ما پدید آوردن قدرتی به نام قدرت فرهنگی بود. قدرتی که در آن حرف اول را سلاح نمی زد، بلکه حرف اول را ایده های انسانی می زد. بحث صدور انقلاب هم در سایه همین قدرت فرهنگی معنا می یافت. تقویت این امتیاز ویژه جمهوری اسلامی را در سیاست خارجی چگونه ارزیابی می کنید؟
احمدی نژاد:
ما فکر می کنیم اصل اقتدار و اثرگذاری ما در سیاست خارجی منشأ فرهنگی دارد، چون ما که یک قدرت اقتصادی جهانی نیستیم که با فشارهای اقتصادی بتوانیم دیگران را وادار به اتخاذ تصمیم کنیم. البته اگر ما واقعاً قدرت اول اقتصاد جهان هم بودیم، قدرت اول سیاسی هم بودیم، از آن برای تحمیل استفاده نمی کردیم. اصلاً کار فرهنگی کار تحمیلی نیست، اما آنچه در اختیار ماست و اقتدار آخرین و اثربخش است، قدرت فرهنگی ماست که می رود با فطرت انسانها ارتباط برقرار می کند، اثر می گذارد و افکار عمومی دنیا را به نفع ما و ارزشهای انسانی بر می گرداند، چون که باید کسی بپذیرد و باور کند و ایمان بیاورد و حرکت کند. ممکن است در کار اقتصادی شما منع یا طراحی کنید یک سیاستی را در کشور پیش ببرید مانع عده ای بشوید و بگویید شما حق ندارید مثلاً وارد بشود یا مثلاً به شما وام یا اجازه نمی دهیم یا بالعکس مجبور کند و بگویید اگر می خواهید، این اجازه را بگیرید، باید بروید، زمین بگیرید، درخت بکارید، استاندارها را رعایت کنید و او هم رعایت کند. اما در فرهنگ این جوری نیست.
فرهنگ نمی تواند تظاهر باشد، بلکه باید از عمق جان بیرون بیاید، یعنی آن فرهنگی اصالت دارد که در دل و جان جامعه نهادینه بشود یعنی آدمها آن را به عنوان یک ارزش بپذیرند و تعالی و سعادت خودشان را در آن ببینند و ملکه روح و ذهن شان بشود و عمل کنند و به آن باور داشته باشند. آن چیزی از ما که در دنیا جاذبه دارد، وجه فرهنگی ماست؛ یعنی آن آرمانهایی که ملت ایران مطرح می کند و نگاهی که به مسائل اجتماعی دارد، و راه حلهایی که برای مسائل امروز دنیا ارائه می دهد.
چون اینها با فطرت و روح الهی انسانها انطباق دارد، جاذبه دارد و ملتها وبه ستمش می آیند. به تعبیر امروز افکار عمومی دنیا می آید پشت موقعیت جمهوری اسلامی و یک قدرت می شود.
حالا اگر این هم نبود، اصلاً ما چه چیزی می خواهیم به جهان ارائه بدهیم؟ جز پیام فرهنگی؟ ما گفتیم اقتصاد ما هم باید باید منجر به تعالی فرهنگی شود. مناسبات ما در جهان چگونه باشد؟ بگذارید چند مثال بزنم، مردم عزیز هم در جریان هستند. دیده اند و شنیده اند.
ما معتقد به کرامت و استغنای انسان از التماس حقوق خودش از دیگران هستیم. شاید برای شما جالب باشد که ما در این قضیه هسته ای شاید بیش از سیصد ملاقات خارجی داشته ایم، چه افرادی که آمدند، پیام بیاورند یا بخواهند کمک کنند چه کسانی که همین طور ملاقات داشتند و دلسوزانه مطرح می کردند. بنده تا امروز از یک نفر حتی یک تقاضا نکرده ام، هر که صحبت کرد، گفتیم حق ماست و ما معتقد به عدالتیم. اگر این حق است، دیگر ما درباره حق مان برای چه باید صحبت کنیم؟ برای چه باید از دیگران تقاضا کنیم؟ یعنی ما محکم روی آن ارزش انسانی که به آن باور داشتیم، ایستادیم. در سایر بخشها نیز همین است. مراودات ما با دیگر شورها از روی صداقت و عدالت است.
حالا در این دوره ای که حداقل من شاهد هستم، حتی یک مورد نبوده است که ما تلاش کنیم کسی را غافل کنیم یا از غفلتش استفاده کنیم؛ مطلقاً. آقا این موضوع است، شفاف شفاف، هر چه سوال دارید، بپرسید. اگر مایل اید، بسم الله، نیستد، ما که نمی خواهیم بر دیگران مسلط بشویم. ما می خواهیم تعامل سازنده بر پایه عدالت داشته باشیم. یعنی اگر ما مناسباتی هم با دنیا برقرار می کنیم، باید مناسبات انسانی، دوستانه و عادلانه باشد. این است که رشد خواهد کرد و تحول ایجاد می کند و اثر می گذارد.
اگر بخواهیم عرایضم را در این بخش خلاصه کنم، خود انقلاب اسلامی یک پیام فرهنگی است؛ بازگشت انسانها به خودشان و مناسبات انسانی. این یک پیام فرهنگی است که خوشبختانه، امروز به جهان صادر شده و همه نگاهها به سمت انقلاب اسلامی است. من به این مسئله یقیین دارم، چون هم خبرش را دارم و هم به چشم خودم دیده ام. خبرنگاری از من پرسید که آیا شما هنوز می خواهید انقلاب را صادر کنید؟ من گفتم: صادر شده است. گفت چطور؟ گفتم: همین جا در ژنو به خیابان برویم و از مردم بپرسیم ببینیم چه می خواهند؟ در دنیا چه می خواهید اعمال و محقق بشود. قریب به اتفاق مردم می گویند ما می خواهیم عدالت، پاکی، دوستی، محبت، رعایت احترام انسانها و ملتها باشد، کسی به دیگری زور نگوید، کسی ظلم نکند، دروغ نگوید، اینها همه پیام انقلاب اسلامی است.
اگر حرکت و پیام انسان از ته دل او نباشد، جا باز نمی کند و اثری هم ندارد. ممکن است در کوتاه مدت بشود چشم ها را پر کرد و ذهنها را مسحور کرد، اما انسان در میان مدت و دراز مدت در این زندان دوام نمی آورد و طغیان می کند. الان شما طغیان در غرب را علیه نظام مادی می بینید؟
طغیان است دیگر و مردم نمی پسندند. حال زورشان نمی رسد که حکومت هایشان را جابه جا و اصلاح کنند اما نمی پذیرند نه اقتصاد و نه مناسباتش را نمی پذیرند. شما به متن مردم می روید و می بینید یک زندگی دارندو به دنیای حاکمان می روید و می بینید که اصلاً یک زندگی دیگری دارند. این همه علوم درست کرده اند، علوم پیچیده، فقط برای فریب دادن مردم، برای چه؟ برای اینکه مردم همراهی نمی¬کنند، آنها را باید فریب بدهند. مرتب باید چشم ها و ذهنها و دلها را منحرف کنند.
خوشبختانه امروز متن، محتوا، اساس و ادبیات سیاست خارجی جمهوری اسلامی، فرهنگی است.
مجری:
آقای احمدی نژاد هم اما راحل (ره) و هم مقام معظم رهبری بر زهد و ساده زیستی مسئولین تأکید داشته و دارند. این مطالبة به حق را فکر می کنید چگونه می تواند عملیاتی بشود؟
احمدی نژاد:
سؤال مهمی است. بالاخره کسی که در معرض اختیار و توانمندی قرار می گیرد، در معرض خطر هم قرار می گیرد و اثر انحراف یک مسئول در جامعه اثر بسیار بالایی است. الناس علی دین ملوکهم.
حکومت در مناسبات اجتماعی و رفتار مردم اثر دارد. حالا من این زهد را به دو بخش تقسیم می کنم. یک زهد و در زندگی شخصی. حالا این زندگی شخصی می تواند در خانواده یا محیط اداری باشد. یعنی زهد در استفاده از امکانات دنیا برای خودش اگر حاکمی به خصوص در شرایطی که ما هنوز به نقطه مطلوب نرسیده ایم، یعنی در جامعه فقر و فاصله طبقاتی هست، اگر مدیری از دایره زهد خارج بشود، آثار مخرب اجتماعی آن بسیار گسترده است. در محیط اداری نیز همین طور، گفت:
اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی
بر آرند غلامان درخت از بن
یعنی اصلا دیگر چیزی باقی نمی ماند. یعنی اگر مدیری، رئیس جمهور در استفاده از امکانات بیت المال یک ذره با دست باز عمل کند، یک لایه پایین تر می رویم، غوغا می شود، اشرافی گری دولتی که فرمودند از کجا شکل گرفت؟
از پایین بدنه اداری به بالا که سرایت نکرد، از بالا شروع شد و به پایین سرایت کرد.
بخش دومی که من می خواهم بگویم که بسیار مهم است و امروز هم در بعضی بخش ها گرفتار آنیم، زهد در استفاده درست از اختیارات و قدرت است و این نکته بسیار مهمی است. بالاخره الان مردم به کسی اختیاری می دهند. چگونه باید از آن استفاده کند؟ کجا باید استفاده کند؟ طرف رئیس یک اداره می شود، از فردا دیگر خودش را نمی شناسد.
مردم می آیند، آقا برو توی صف بایست، برو آن طرف، بنشین آن پشت ببینم. دفتر و دستک راه می اندازد و مردم را به خط می کند. با غرور زیادی راه می رود. به مردم تحمیل می کند، وظایفش را درست انجام نمی دهد، در مسیر تصمیم گیریها اعمال نظر شخصی می¬کند، منافع خودش، بستگانش یا گروهش را در تصمیم گیریها دخالت می دهد.
همینطور که دیدیم اتفاق افتاد. کسی در برخورد با مردم یک قدرتی پیدا می کند این قدرت را به رخ می کشد و از آن سوء استفاده می کند. حالا این سوء استفاده ممکن است مالی باشد و این خیلی زشت است، چنانچه افتد و دانی. خیلی کارها شد، وقیحانه دفاع شد و الآن هم دفاع می شود، تئوریزه می شود و توجیه می شود. یک موقع سوء استفاده در تصمیم گیریها و اعمال نظر به مردم است. مفهوم زهد در استفاده از اختیار و قدرت این است که طرف خودش را از این وسط کنار بگذارد و در مقابل خودش انسانها را ببیند که خب زهد جنبه های مختلف دارد.
به بعضی از آنها اشاره کردم که منظور این بحثی که شما از قول امام و رهبری اشاره کردید، دایره اش دایره خواص جامعه است. آنهایی که اثر دارند. کسی که در روابط سیاسی قدرت اثرگذاری دارد، این قدرت است دیگر. به نسبت آن مسئول هم هست. کسی که می تواند خوب بنویسد، می تواند روزنامه منتشر کند، فیلم بسازد، مقاله بسازد، سخنرانی کند، موضعگیری کند، یک حرف بزند در جامعه موج درست کند، اینها همه باید در چارچوب زهد بیایند.
اینکه می بینید بعضیها به راحتی دیگران را متهم می کنند؛ تهمت، دروغ، افترا، طرف صاحب یک روزنامه شده، یک قلمی در دست اوست می بیند روزی ده هزار، پانزده هزار، بیست هزار می فرستد افراد را تحت فشار قرار می دهد، یک قدرت شده. اگر از دایر? زهد بیرون برود مجموعه او مضر به حال جامعه می شود. در آن سازندگی نیست. همه اش تخریب می شود.
اصلاً انسانی که از دایر? زهد به معنایی که عرض کردم خارج شد، دیگر وجودش سازنده نیست.
مجری:
فکر می کنم فرمایش شما ناظر بر این مطلب است که در واقع مدیران سطح بالا اگر زهد داشته باشند، مدیران سطوح پایینتر هم باید زهد را رعایت کنند. اگر تصور کنیم مدیران سطح بالا زهد را در هم? سطوح رعایت بکنند چطور می توانند این مسئله را برای سطوح پایینتر مدیریت کنند؟
احمدی نژاد:
در دو بخش.
مجری:
راهکار این قضیه چیست؟
احمدی نژاد:
راهکارش یکی در تنظیم مقررات و آیینها و روشهای اداره است که راهی برای سوء استفاده و فرار از زهد نباشد و بسته بشود.
دو، نظارت و کنترل است؛ یعنی هم انتخاب انسانهای صالح و هم نظارت مستمر بر آنها، این جزو کارهای سخت است. یعنی باید واقعاً انسانها ساخته بشوند. امام جمله جالبی داشتند. گفتند اگر کسی خودش را نساخته باشد، بیاید در یک مرکز قدرت قرار بگیرد این واویلاست. مشکل هم? دنیا همین یک تکه است؛ یعنی آدمهای ناساخت? ناصالح در مرکز قدرت قرار می گیرند. حالا مرکز قدرت را توضیح دادم. بگیرید خواص جامعه، مؤثرین بر جامعه. چون یک کسی می بینید هیچ پستی ندارد اما قدرت دارد. می تواند به هم بزند، فرهنگ سازی کند و می تواند درست کند یا آسیب بزند.
این دایره وقتی خودساخته بشود یا خود ناساخته ها غلبه کنند دیگر جامعه کارش تمام است. به میزانی که در آن ناساختگی رسوخ می کند به همان نسبت در جامعه زشتیها رواج پیدا می کند.
مجری:
شما عزل و نصب داشته اید تا به حال اتفاق افتاده که یک مدیر را مثلاً عزل کنید به خاطر اینکه یک مدیر سطح پایینتری زهد را یا این حدود و ثغور را رعایت نکرده باشد؟
احمدی نژاد:
بله بوده؛ مدیری که ما دیده ایم اسراف کاری کرده، حتی بعضیها جریمه شده اند، اسراف کاری کرده اند گفته ایم از جیب خودتان بدهید. چون نمی دانستی باید از جیب خودت بدهی بارها اتفاق افتاده که من نوشته ام آقا نباید این کار می شده، چرا شده؟ این اسراف است و پولش را باید خودش بدهد. حالا چون می گویید آدم خوبی است و اشتباه کرده از جیب خودش بدهد و افرادی هم بوده که به خاطر اینکه از آن موقعیتشان استفاده درست در خدمت به مردم نداشته اند، طبیعی بود که ما از آنها تشکر کنیم و عذرشان را بخواهیم.
مجری:
آقای احمدی نژاد اجازه بفرمایید به سراغ فرهنگ از منظر نیاز دینی و معنوی جامعه برویم. در این رابطه هم بحث مهندسی فرهنگی مطرح می شود و هم نقشه جامع علمی کشور، در رابطه با این بحث نیازهای دینی و معنوی و جامعه را، چگونه ارزیابی می کنید؟
احمدی نژاد:
سؤال خوب و مهمی است.
اگر بخواهیم در حوزه فرهنگ از مهندسی ترجمه ای داشته باشیم، یعنی سازماندهی و هدفمند کردن فعالیتهای فرهنگی کشور است. ما حتماً باید یک برنامه جامعی داشته باشیم که در آن برنامه هم روند کار علمی کشور ترسیم بشود هم فعالیتهای فرهنگی. بعد امکانات را به کار بگیریم که آن محقق بشود. این مهندسی فرهنگی می شود و نقشه جامع علمی کشور می شود.
الآن کارهای علمی زیادی در کشور انجام می گیرد اما اینها هم افزا نیستند. این که اینها را در یک نقشه بیاوریم یعنی هم افزا بشوند؛ یعنی کار تکرار نشود، ضمناً اگر یک کاری یک جا شد نفر بعدی برود ادامه آن را دنبال کند، ضمناً هدف معلوم باشد. بالاخره ما در پانصد رشته و پانصد زمین? مختلف می خواهیم کار علمی بکنیم، اینها هر کدام به کدام سمت بروند و اولویت هر کدام چه باشد. این می شود نقش? جامع علمی کشور.
بعد ما می خواهیم کار فرهنگی کنیم. مهندسی فرهنگی یعنی ما یک چارچوبی داشته باشیم که مثلاً در آموزش و پرورش بدانیم یک بچ? کلاس سوم دبستان وقتی از کلاس سوم فارغ می شود، این باید مفهوم پاکی و شجاعت را دریافته باشد.
یک دانش آموز کلاس پنجم وقتی بیرون می آید باید مفهوم قانونمداری و احترام به بزرگتر را دریافته باشد. یک دانش آموز کلاس سوم راهنمایی باید مفهوم عدالت و عدالت اجتماعی را به خوبی دریافته باشد و یک دانشجو وقتی می آید باید تعهد اجتماعی و آرمانی را خوب دریافته باشد.
حالا به جامع? بازارمان بیاییم، در بین کشاورزانمان و کارگران و کسبه برویم، اگر ما چنین مسیری را طراحی و عمل کردیم نامش مهندسی فرهنگی می شود. آن وقت یک مدیر می داند چکار بکند. کسی که می خواهد کتب درسی تنظیم کند می داند چکار کند. می داند مثالهایش چه باید باشد، انشایش چه باشد، بازیهایی که برای بچه ها طراحی می کند چه باشد، ارزش گذاریهایی که در کلاس انجام می دهد ناظر بر چه معیارهای باشد.
اینها هر دو لازم? پیشبرد اهداف فرهنگی و علمی کشور است. اینها نباشد کار زیاد می¬شود اما خیلی وقتها همدیگر را خنثی می کند، یا کف آن این است که ناهم افزاست یا تکراری است و ما را به سرعتی که می خواهیم به هدفمان نمی¬رساند.
به همین خاطر در دستور کار شورای انقلاب فرهنگی هم نقش? جامع علمی کشور هست، هم مهندسی فرهنگی و کارهای بسیار گسترده ای شده، واقعاً صاحبنظران و اندیشمندان آمده اند بحثهای خوبی مطرح کرده اند، تصمیمات بسیار خوبی گرفته شده؛ الآن ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی یک تصویر نسبتاً روشنی از مسیری که باید طراحی کنیم داریم. این باعث می شود که در تمام تصمیمات ما هماهنگ عمل می کنیم و تصمیمات ما مکمل هم و هم افزا هستند و در جهت یک هدف روشن هستند.
ما یک کار ضمیمه داریم به نام پیوست فرهنگی. به آن سؤال اول شما بر می گردم. تا امروز اگر یک پروژه ای در کشور اجرا می شد، یک کارخانه ای ساخته می شد، یک راهی زده می شد؛ (یعنی تا قبل از این،) کسی به آثار فرهنگی آن توجه نداشت که این آثارش منفی است یا می تواند مثبت باشد. یک پل است، یک کارخانه است، یک راه و یک سد است. این وقتی می آید دستگاه محیط اجتماعی تغییراتی می کند. یک سینماست، یک مجتمع فرهنگی، یک کتابخانه است، این یک آثار فرهنگی دارد؛ آیا آثار فرهنگی این از قبل مدیریت شده است؟ پیوست فرهنگی یعنی مدیریت آثار فرهنگی اقدامات اجتماعی دولت یا فعالیتهای عمرانی دولت که این کار شروع شده، آیین نامه ها تنظیم شده، واقعاً کار خوبی شروع شده و در حال حرکت و شکوفایی است.
مجری:
خیلی متشکرم. فرصت این برنامه به پایان رسیده، اگر نکته خاصی در رابطه با مسائل فرهنگی دارید بفرمایید.
احمدی نژاد:
این بحثهایی که ما کردیم از موضع دولت بود اما نقش اصلی را در حوزه فرهنگ، مردم دارند. ما اهمیت دولت و هم? اینها را گفتیم. این فرهنگ اسلامی و ایرانی امروز ما که موجب افتخار ماست، بیش از آنکه توسط دولتها حفظ و منتقل شده باشد توسط متن مردم حفظ و منتقل شده است. آثار هنری و فرهنگی برجست? ما عمدتاً با پشتوانه و کار مردم بوده است.
ما در مدیریت فرهنگی نباید به نحوی عمل کنیم که مردم از صحنه کنار گذشته بشوند. نقطه آغاز شکست است.
ما اگر از اول انقلاب اجازه می دادیم مردم به آموزش و پرورش وارد بشوند اصلاً آموزش و پرورش یک چیز دیگری می شد. مگر در گذشت? کشور ما این هفتاد هشتاد سالی که آموزش و پرورش اسمی درست کردند قبل از آن چگونه بود؟ قبل از آن خود مردم بودند. مدرسه درست می کردند، معلم را تأمین می کردند، خودشان نظارت می کردند، تعلیم و تربیت انجام می شد، مردم کنار گذاشته شدند بار دولت سنگین شد و بازدهی آن هم خیلی کم شد. در زمین? هنر هم همینطور. نویسندگی و تولید کتاب هم همین است.
مجری:
یعنی با دولتی شدن فرهنگ موافق نیستید.
احمدی نژاد:
اگر ما فکر کنیم فقط دولت می تواند فرهنگ را اداره کند این اشتباه محض است.
در این سوالاتی که شما کردید ما نقش دولت را گفتیم، اما حالا نقش دولت اولی است یا نقش ملت؟ نمی خواهم بگویم در تقابل هستند، مکمل اند اما وزن نقش ملت دهها برابر وزن نقش دولت است.
اگر مردم پای حفظ، ترویج، تقویم و عمق بخشیدن به فرهنگ نایستند، دولتها کارهای نیستند، به خصوص در ایران. عنصر اصلی حافظ فرهنگ ایران مردم بوده اند. امروز هم ما باید راه را برای مردم در هم? زمینه ها باز کنیم. در هنر، سینما، موسیقی، ادبیات، معماری شهرسازی، تعلیم و در تربیت.
وقتی متن مردم می آید سلامت هم می آید اما اگر متن مردم نباشند انحصاری یک عده خاص می شود. وقتی انحصاری شد دیگر خراب می شود. در بعضی بخشها می بینیم اصلاً درست نقطه مقابل ارزشهای انسانی در دنیا دارند حرکت می کنند. اسمش هم فرهنگ و هنر است. چون انحصاری است. وقتی متن مردم می آید فطرتها وسط می آید؛ یعنی نقطه اشتراک مردم با هم چیست؟ فطرتهاست دیگر. فطرتها هم وقتی آمد تولید و رنگ و بوی درست و انسانی پیدا می کند.
من از ملت عزیز ایران تشکر می کنم. انصافاً ملت ایران ملت فرهنگی، آرمانی و ملت عزیزی هستند.
ما به ملت ایران افتخار می کنیم و تشکر می کنیم و ان شاءالله در آینده حوز? فرهنگ در نسبت و ارتباط بیشتر با متن مردم جلو خواهد رفت و جمل? آخر هم خدمت مردم این هست که سرفراز باشی میهن من!
منبع : راسخون
سه شنبه دوازدهم 3 1388

یکی از آقایان 10 میلیارد تومان برای احداث یک کارخانه گرفته بود و آن را صرف بازار مسکن کرده بود و سالها گذشته بود اما از بازپرداخت وام بانکی خودداری می کرد و هنگامی که دادستان خواستار بازگشت این منابع شده بود 50 تریبون علیه دادستان فعالیت کرد.
شدت یافتن حمله های بدون وقفه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و اطرافیان آنها علیه رئیس جمهور و دولت نهم باعث شد تا محمود احمدی نژاد که در طول 3 سال و نه ماه گذشته بنابر مصلحت سکوت کرده بود، این روزها از مسائل پشت پرده سخن بگوید و تصمیم به افشاگری بگیرد.
البته تخریب ها و تهمت ها علیه احمدی نژاد و دولت وی موضوع جدیدی نیست و از 4 سال قبل و زمانی که وی تصمیم به کاندیداتوری در انتخابات نهم را گرفت آغاز شده بود، اما رفته رفته وبا نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم تخریب ها از سوی رسانه های مخالف دولت شدت گرفت و در حالی که انتظار می رفت با ورود کاندیداهای انتخابات دهم آنها رسانه های خود را به رعایت اخلاق انتخاباتی دعوت کنند، خود نامزدها پیشتاز حمله و تهمت زدن به دولت نهم شدند.
اینگونه بود که رئیس جمهور که روز گذشته در ادامه سفرهای استانی هیئت دولت به شهرستان ساوجبلاغ رفته بود، در جمع مردم آنجا وعده داد که در مناظرات انتخاباتی که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود، در صورت صلاح دانستن، اسامی برخی مفسدان اقتصادی را افشا خواهد کرد.
احمدی نژاد پس از سخنرانی در جمه مردم ساوجبلاغ به سالن شهدای هفتم تیر تهران رفت تا در جمع 5 هزار نفری فرهنگیان ناراحتی خود را از برخی تهمت‌ها، زخم‌زبان‌ها و بداخلاقی‌ها که توسط گروهی خاص مطرح می شود بیان کند.
رئیس جمهور کشورمان همچنین در بخشی دیگر از سخنان خود گفت که قبل از دولت نهم سه دولت از یک جبهه و با یک تیم ثابت دولت را طی 24 سال در دست داشت و کشور را اداره می کرد و اکنون انگار یک گلستان را به دولت بعد از خود تحویل دادند که حالا به بیابان تبدیل شده.
وی همچنین با بیان اینکه آنها اتفاقات آن دوران را از یاد برده‌اند و تلاش می‌کنند با جنجال و هیاهو حافظه تاریخی ملت را پاک کنند ادامه داد: از سال 1360 تا 1368 در کشور فقط یک روزنامه بود که در طول هفته یک یا دو بار به نقد دولت می‌پرداخت و فضا را آنقدر بسته بودند که خود رئیس دولت به صحنه آمد و هشدار داد دست از نقادی بردارد و درنهایت هم قلم آن نویسندگان آن روزنامه را شکستند و زبان آنها را بریدند.
احمدی نژاد به 8 سال بعد از زمان نخست وزیری میرحسین موسوی یعنی زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی هم اشاره کرد و گفت افزود: در طول هشت سال بعد هم یک روزنامه علیه سیاست‌های دولت وقت مطلب می‌نوشت که بدون اظهار نظر در باره محتوای آن مطالب می‌گویم که آنقدر در تریبون‌ها علیه آن روزنامه فریاد زدند که صدای آن روزنامه نیز خاموش شد.
اما رئیس جمهور از فضای رسانه ای در طول 8 سال ریاست جمهوری محمد خاتمی نیز سخن گفت و با اشاره به وجود 30-40 روزنامه در زمان 8 ساله اصلاحات کفت که آنموقع اگر یک نفر یک نقد از دولت می‌کرد همه با هم علیه او مطلب می‌نوشتند و تهدید می‌کردند و آن فرد را ضد رئیس‌جمهور وخائن معرفی می‌کردند و حتی عالمی که لیبرالیسم را به نقد کشیده بود با کشیدن کاریکاتور مورد تمسخر و هجمه قرار دادند و تا او را مجبور به سکوت کنند.
وی به اشاره به ارزیابی‌های اخیر یکی از مراکز دانشجویی که حکایت از انتشار بیش از 320 هزار تیتر منفی و توهین‌آمیز و دروغین و سراسر تهمت علیه دولت نهم از سوی برخی روزنامه‌ها دارد، گفت که حتی یک مورد برخورد نیز با آنها صورت نگرفت است.
احمدی‌نژاد با تاکید بر اینکه هرگز راضی نبوده در خصوص برخی افراد صحبت کند و در طول 4 سال گذشته به خاطر پیشرفت کشور سکوت کرده است، گفت که به خاطر صیانت از منافع ملی مجبور است تا پرونده آنها را در برابر ملت برای ثبت در تاریخ بگشاید.
رئیس جمهور کشورمان در ادامه گفت که این تعجب آور است که در حالیکه فقط 7 درصد از صد درصد منابع بانکی بین مردم تقسیم شده برخی مدعی تورم‌زایی هستند اما اینکه بیش از 90 درصد از منابع بانکی در اختیار اندکی از دوستان آنها باشد، تورم زا تلقی نمی‌شود.
وی ادامه داد: یکی از آقایان 10 میلیارد تومان برای احداث یک کارخانه گرفته بود و آن را صرف بازار مسکن کرده بود و سالها گذشته بود اما از بازپرداخت وام بانکی خودداری می کرد و هنگامی که دادستان خواستار بازگشت این منابع شده بود 50 تریبون علیه دادستان فعالیت کرد.
احمدی نژاد به فیلم تبلیغاتی یکی از کاندیداها که در شبهای گذشته پخش شد و در آن سعی داشت تا کشور را در شرایط بحرانی و مردم را دست به گریبان با مشکلات متعدد نشان دهد اشاره کرد و گفت که قبل از دولت نهم آنها می‌گفتند همه چیز روبراه و کشور در امن و امان است و رفته بودند در کاخ سعدآباد سکنی گزیده بودند اما خوشحالم که فهمیدند ایران فقط تهران و سعد‌آباد نیست و مردم به دلیل اهمال آنها دچار مشکلات متعدد هستند.
احمدی‌نژاد افزود: چهار سال است که برای مشکلات مردم هر طرحی که می‌دهیم، تمسخر و کارشکنی می‌کنند، اما حالا فهمیده‌اند که باید برای حل مشکلات مردم تلاش کرد گرچه معتقدم که هنوز هم نمی‌دانند در کشور چه خبر است و غافلند که دولت نهم بیش از 60 هزار خانوار کپر نشین را در کرمان از دولت قبل تحویل گرفت و اسکان داد.
رئیس‌جمهور در بخش پایانی سخنان خود در جمع فرهنگیان گفت که دولت نهم تلاش می‌کند عدالت تحقق یابد و اینگونه نباشد یک نفر با یک تلفن 180 میلیارد تومان بگیرد و یک کشاورز برای امور کشاورزی نیازمند دو میلیون تومان بماند و یک جوان برای 10 میلیون تومان سرگردان باشد و یک دانشجو برای اخذ وام جهت پرداخت شهریه خود با پاسخ منفی مواجه شود.
اما روز گذشته روزی بود که طبق قرعه کشی که چندی پیش با حضور نمایندگان 4 کاندیدا انجام شده بود، نوبت به احمدی نژاد رسیده بود تا در برنامه ای 30 دقیقه ای "گفتگو" که از شبکه خبر پخش می شد حاضر شود.
احمدی نژاد در شبکه خبر در ادامه افشا کردن برخی پشت پرده ها گفت که در زمان جنگ که مردم کوپنی زندگی می‌کردند، افرادی به وسیله ارتباطات خود، درحالی که دلار 150 تومان بود، دلار 7 تومانی می‌گرفتند و به جای ایجاد اشتغال و استفاده درست از آن، برای خود ثروت جمع می‌کردند.
وی در ادامه گفت که در همان زمان اجازه می‌دادند یک نفر به صورت انحصاری جنسی را وارد کند و بعد هم آنرا بصورت کوپنی به مردم می‌دادند و این فرد با این مجوز که به واسطه ارتباطات بدست آورده بود براحتی میلیونر می‌شد.
رئیس جمهور با بیان اینکه در خارج از دولت آدم‌های درشتی در زمینه‌ ایجاد مفاسد فعال هستند افزود: هنوز درباره آنها چیزی نگفتم و نگفته‌ام که اینها چه کسانی هستند و چه چیزهایی حتی به خود من گفته‌اند.
دکتر احمدی نژاد در پایان سخنان خود که به صورت "زنده" از شبکه خبر پخش می شد خاطرنشان کرد که درباره تمام حرف‌هایی مطرح می کند "سند" دارد و می تواند هرچه را که می‌گوید با آدرس نشان ‌دهد.
وی همچنین با تاکید بر اینکه مخالفان هم باید برای حرف‌هایشان سند ارائه دهند گفت که باید منطقی گفتگو کرد و همه باید در برابر انتخاب ملت تسلیم شویم؛ یک بار بعد از 24 سال مردم فردی غیر از آنها را انتخاب کردند اما آنها می‌گویند ملت منحرف شده است درحالی که باید بگذارند عده‌ای غیر از آنها هم کشور را اداره کنند.
با این حال محمود احمدی نژاد در حالی در روزهای گذشته "صلاح" دانسته که برخی حقایق را بازگو کند که انتظار می رود در مناظرات خود با سایر کاندیداها از پشت پرده های دیگری پرده برداری کند.
این در حالی است که شنیده ها حاکی از تلاش یکی از مسئولان بالا رتبه نظام برای لغو مناظرات نامزدهای انتخاباتی با محمود احمدی نژاد است.

منبع : راسخون

 

سه شنبه دوازدهم 3 1388
احمدی‌نژاد دقایقی پیش برای دیدار با مردم مشهد و سخنرانی در جمع آنان وارد این شهر شد.
محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور کشورمان دقایقی پیش برای دیدار و سخنرانی در جمع مردم مشهد وارد فرودگاه این شهر شد و مورد استقبال استاندار، نماینده ولی فقیه و جمعی از مسئولان مشهد قرار گرفت.
احمدی‌نژاد تا ساعتی دیگر در جمع پر شور و گسترده مردم سخنرانی می‌کند.
سه شنبه دوازدهم 3 1388
17 نفر از اساتید دانشگاه تهران در نامه ای سرگشاده به برخی رسانه ها خواستار بررسی پرونده تحصیلی همسر مهندس میرحسین موسوی شدند.به گزارش راسخون به نقل از شبکه "ایران" ، بر اساس اطلاعات منتشر شده در این نامه ، خانم زهرا رهنورد مدرک دکترای خود را ظرف مدت 2 سال از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده و این در حالی است که وی در هنگام گذراندن تحصیلات در مقطع دکترا ،‌ همزمان در مقطع کارشناسی ارشد در دانشکده هنر دانشگاه تهران نیز تحصیل می کرده و البته همزمان کارمند هم بوده است.
در شکواییه این اساتید ضمن طرح این پرسش که نحوه پذیرفته شدن خانم رهنورد در مقطع دکترا چه بوده و آیا وی در آزمون ورودی شرکت کرده ، آمده است : جناب آقایان معین و توفیقی باید توضیح دهند خانم رهنورد که دکترای خود را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد دریافت کرده ، با چه مجوزی در رشته هنر به عنوان دانشیار معرفی شده و در هنگام انتصاب به عنوان رئیس دانشگاه الزهرا(س) از چه مرتبه علمی و دانشگاهی برخوردار بوده است؟
گفتنی است مهندس موسوی از اعضای هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی است.

سه شنبه دوازدهم 3 1388
در هفته های اخیر با توجه به گرم تر شدن فضای انتخابات در کشور که بار دیگر حضوری گسترده و با نشاط در این نمایش اقتدارو اتحاد ملی همراه با یاس و سرخوردگی دشمنان قسم خورده نظام را نوید می دهد ، تبلیغات انتخاباتی وارد مرحله ای تازه شده است که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان تا قبل از آغاز تبلیغات رسمی به ویژه از رسانه ملی ، سهم بیشتری را فضاهای مجازی و استفاده از ابزارهای الکترونیکی همچون سایت ها و پیامک ها به خود اختصاص داده بود اما با آغاز زمان رسمی تبلیغات نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به صورت عمومی و بهره گیری از آنتن رسانه ملی ، این جایگاه نخست به تبلیغات تلوزیونی انتقال یافت . میزان اثر گذاری این رسانه در مقایسه با سایر رسانه ها سبب شده است بیشتر تلاش هریک از نامزد ها و حامیان آنان به بهره برداری بیشتر از این فرصت هدایت گردد .
در جریان چنین تلاش هایی، برخی کاندیداها و حامیان آنان با توجه میزان اثرگذاری پخش فیلم مستند از کاندیدا در انتخابات نهم ریاست جمهوری ، سرمایه گذاری ویژه ای در این بخش انجام دادند تا جایی که برخی ستادهای انتخاباتی کلکسیونی از اسامی کارگردانان مطرح سینما و تلوزیون را بر انجام این مهم روی میز کاری خود گذاشتند .
پس از پخش نخستین مستند انتخاباتی جناب آقای احمدی نژاد که در آن، فارغ از پرداختن به حواشی و آسمان و ریسمان های انتخاباتی ، عملکرد و دستاوردهای دولت نهم در حوزه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاست خارجی به نمایش گذاشته شد یکشنبه شب نوبت به جناب آقای میر حسین موسوی رسید که دیدگاهها و برنامه های تبلیغاتی خود را جهت معرفی به مردم از رسانه ملی مطرح نماید.
در فیلم مستند این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم ، کارگردان انتخاب شده که سوابق بسیاری از کارهای حسی و زیر پوستی وی در اذهان مردم نقش بسته است این بار نیز احساسات مردم را هدف گرفت و در بخش های مختلف با نابسامان و تاریک نشان دادن فضای موجود کشور سعی در جریحه دار کردن احساسات مردمی نمود .
در ابتدای این مستند که احساسات جامعه هنری کشور نشانه گرفته شده بود تصاویری از احمد عزیزی روی تخت بیمارستان به تصویر کشیده شد و در ادامه کارگردان این مستند با نمایش پرچم های سبز رنگ که از رنگهای مقدس نزد شیعیان است ، بارها سیادت این نامزد انتخابات به عنوان مزیت شخصیتی وی نسبت به سایرین عنوان گردید .
در این فیلم متاسفانه با هدف برانگیختن احساسات عمومی وضع موجود کشور،به ویژه در حوزه معیشتی بسیار ناامید کننده نشان داده و سعی شده بود فضای عمومی کشور را نسبت به دولتمردان به ویژه در استان ها جو نارضایتی و یاس القا نماید!
اوج به بازی گرفتن احساسات و عواطف انسانی مخاطبان به صورت یک نمایش درام و البته کاملا آماتور گونه کارگردان خوشنام سینمای کشور مربوط به صحنه اعتراض همراه با شیون زنی است که با گلایه از فضای اقتصادی و اجتماعی کشور ، وضع موجود را عامل کراکی و هروئینی شدن پسر جوان خود می داند.
فارغ از این که اخبار مطرح شده در خصوص بازیگر بودن نقش اصلی این درام صحت داشته یاخیر؟ اما باید گفت به فرض درست بودن ماجرا آیا در فرهنگ جامعه ایرانی این امر پذیرفتنی است که مشکل بسیار بغرنج یک زن و خانواده ایرانی با پخش تصویر وی از رسانه ملی با بیش از 50 میلیون مخاطب به نمایش عمومی گذاشته شود؟ آیا رعایت اخلاق رسانه ای اجازه چنین نمایش دراماتیک رئال را که هزینه آن بی آبرویی یک خانواده در بین دوستان و آشنایان است خواهد داد؟ و آیا از این پس این زن و خانواده او انگشت نمای کوچه و بازار به عنوان خانواده ای دارای فرزند کراکی نخواهند شد؟ جلب آرا به چه قیمت؟!
در بخش دیگری از این فیلم تبلیغاتی صحنه هایی از امام عظیم الشان و لحظاتی از رشادت ها و دلیرمردی های جوانان برومند این مرز و بوم در دوران دفاع مقدس به تصویر کشیده شد که بسیار ارزشمند بوده و نشان از احترام و اعتقاد نخست وزیر آن دوران به آرمان های بلند انقلاب اسلامی دارد اما آیا قرار گرفتن این تصاویر در کنار رقص و پایکوبی حامیان جناب آقای میرحسین موسوی در میتینگ سالگرد دوم خرداد ، این تصور را به همراه نخواهد داشت که کارگردان سعی در همراه کردن همه نوع گرایش و دیدگاه ها جهت جلب آرای بیشتر دارد؟ .
و اما در بخش پایانی این مستند تصاویری از دیدار این نامزد ریاست جمهوری نهم با مراجع عظام تقلید به نمایش در آمد و با وجود اینکه چنین دیدارهایی برای افراد شرکت کننده در انتخابات به عنوان یک اصل اساسی و ضروری قلمداد می شود اما کارگردان مستند انتخاباتی جناب آقای میرحسین موسوی با گلچین تصاویری خاص از این دیدارها سعی کرد که برای مخاطبان نوعی حمایت از وی را تداعی کند. این امر سبب شد هریک از مراجع عدم حمایت از وی را به صورت بیانیه های جداگانه بار دیگر پس از پخش تصاویر یاد آور شوند!.
به هر حال سطح شعور و آگاهی مردم عزیز کشورمان به حدی رسیده است که با وجود نارسائی ها و کمبودهایی که تنها منحصر به این دوره نیز نبوده ، بتوانند فرق صداقت و بازی با احساسات خود را تشخیص دهند و فارغ از همه ی غوغاسالاری ها و گرد و خاک های انتخاباتی ، نامزد اصلح خود را بر کرسی ریاست جمهوری چهار سال دیگر بنشانند.
منبع : راسخون

 
X