در سال 1375, 8/4 درصـد از خانـوارهاى کشـور داراى سـرپـرست زن بوده و خود تکفل, تإمیـن هزینه ها, مشکلات و سرپرستى خانواده را به عهده داشتند. از کل زنان سرپرست خانـوار 57/6 درصـد خانه دار و 15/8 درصد شاغل بوده اند.
آمارهاى مرکز آمار, مـوید آن است که در سال 1375 از جمعیت بالاى 6 سال 79/51 درصد باسواد بوده اند. ایـن رقـم در سال 1355 برابر 47 درصد بـوده است. 74/21 درصد از زنان بالاى 6 سال در سال 1375 و 35 درصـد از ایـن گـروه در سـال 1355 بـاسـواد بـوده اند.
هر چند ارقام فـوق نشان دهنده افزایـش سطح سـواد عمومى در کشـور مـى باشـد و میزان زنان باسـواد طـى 20 سال از 35 درصد به 74/21 درصد افزایـش یافته است, نسبت باسـوادى زنان در نقاط شهرى 81/7 و نقاط روستایـى 62/41 مـى باشـد. اما در مجمـوع و در مقایسه با مردان, تعداد زنان بى سـواد از مردان بیشتر است و ثبت نام دختران کمتر از پسران انجام مى شود. نسبت باسوادى در بیـن مردان در سال 1375 بـرابـر 84/66 درصـد بوده است.
در سال 55, 28 درصد از باسـوادان مناطق روستایـى و 40 درصـد از باسـوادان مناطق شهرى ((زن)) بـوده اند. با افزایـش سطح عمـومـى سـواد در کشـور ایـن ارقام در سال 75 به ترتیب به 31 و 40 درصد افزایش یافت. نکته قابل توجه در ایـن مورد آن است که سوادآموزى در منـاطق روستـایـى سیـر صعودى بیشترى داشته است.
در بیـن استانهاى کشور, تهران 79/8 درصد از نظر سطح سـواد زنان در صـدر و اولـویتهاى بعدى را استانهاى اصفهان با 80/9 درصـد و سمنـان بـا 80/5 درصـد و یزد بـا 79/8 درصـد دارا مـى بـاشد.
کمتـریـن درصـد باسـوادان زن, در استانهاى سیستان و بلـوچستان, کردستان و آذربایجان غربى حضـور دارند که به ترتیب 48/7, 57/4, 58/6 درصـد است. عوامل مختلف از جمله آداب و رســــوم, سنتها و فـرهنگ حاکـم بـر ایـن مناطق و نگرش آنها به امر تحصیل دختـران مـى تـوانـد در کـم بـودن تعداد زنـان بـاسـواد مـوثـر بـاشد.
در سال 1355 اکثریت دختران در مقطع تحصیلـى ابتـدایـى مشغول به تحصیل بـودنـد. به تـدریج با بالا رفتـن مقاطع تحصیلـى از تعداد زنان شاغل به تحصیل نیز کاسته مـى شـود. و فقط 1/6 درصد از زنان در سطوح عالى تحصیل مى کردند. ایـن نسبتها در سال 75 با کاهش در بخـش ابتـدایـى به 47/19 درصد و افزایـش در سایر سطـوح تحصیلـى مشاهده مـى شـود, به طـورى که در ایـن سال 4/34 درصد از زنان در دوره هاى عالـى درس مى خـوانند. در ایـن سال 0/11 درصد از دختران در حـوزه هـاى علمیه مشغول به تحصیل بـودند.
فراهـم شدن امکانات بیشتر و تإکید رهبران دینـى و اجتماعى, از بیـن رفتـن عوامل بازدارنده, افزایـش تعداد معلمان زن و ارتقإ سطح فـرهنگ عمـومـى مـوجب رشـد محصلان دختـر شده است.
هر چنـد کما کان اکثـریت دانشجـویان دانشگاهها را مـردان تشکیل مـى دهنـد, اما رونـد حضـور زنان در دانشگاهها و مـوسسات آمـوزش عالى, روندى صعودى است. طـى سالهاى اخیر بسیارى از مـوانع شرکت دختران در برخـى از رشته هاى دانشگاهـى از بین رفت. در عیـن حال 40/8 درصد از دانشجـویان دانشگاه آزاد اسلامـى در سال 75 ـ 1374 را دختران تشکیل داده انـد. در مجمـوع تعداد بیشتـرى از دختـران امکان تحصیل را در دانشگاه آزاد اسلامـى به دست مـىآورنـد. ایـن نسبت در دانشگاهها و مراکز آمـوزش عالـى 32/6 درصـد بـوده است.
بررسـى گروههاى مختلف تحصیلى نشان دهنده آن است که در دانشگاهها و مـراکز آمـوزش عالـى درصـد بیشتـرى از زنان در رشته هاى علـوم پزشکـى و علـوم پـایه شاغل به تحصیل هستنـد. در حالـى که عمـده دانشجـویان دختـر دانشگاه آزاد اسلامـى در رشته علـوم انسـانـى, تحصیل مى کنند. در مقایسه ترکیب دانشجـویان مراکز آموزش عالى از نظر رشته هاى تحصیلـى متعادلتر از دانشجـویان دختر دانشگاه آزاد اسلامى است.
استقبـال زنان از رشته هاى علـوم انسـانـى به دلیل محـدودیتها و مـوانع اشتغال است که بیشتر در گروههاى فنى, مهندسى, کشاورزى و دامپزشکـى بـراى زنان وجـود دارد. ایـن مشاغل اکثـرا در انحصار مردان قرار دارد.