در طـول تاریخ پرفراز و نشیب کره خاکـى, به غیر از دوره کـوتاه مادرسالارى که زنان داراى اقتـدار سیاسـى ـ اجتماعى بـودنـد, در ادوار دیگـر, زنان همـواره در استضعاف کـامل و تحت سلطه مـردان بـوده و از جنبه هاى مختلف سیاسـى, اجتماعى, اقتصـادى, فـرهنگـى و... دچار ضعف و سستى شده اند.
عدم بـرخـوردارى کـامل از امتیازات اجتماعى و حضـور در عرصه هاى مختلف, وظایف زن را به طـور سنتـى محدود به خانه دارى, همسردارى و بچه دارى نمود. و با ظهور دیـن اسلام زنان از تحقیر و زنده به گورشدن نجات یافتند و داراى حقـوق امتیازهـاى ویژه اى گشتنـد و به عنـوان یک انسـان برابر با مرد, شإن و مرتبه یافتند. وقـوع انقلاب صنعتـى و نیاز جـوامع, منجر به تغییر دیدگاهها و ورود زنان به صحنه هاى اجتماع و اشتغال شد. حضـور زنان در اجتماع و تلاش آنان براى دستیابى به حقوقشان, منجر به تدوین قوانیـن حمایتى شد که تنظیم کننده روابط حاکم بر آن جوامع شد.
بعد از انقلاب مشروطیت اولیـن کسـى که در دفاع از حقـوق زنان در روزنامه ((عدالت)) مقالاتى نوشت و به همیـن جهت مورد تعقیب قرار گرفت, سیدحسیـن خان عدالت بود. پـس از وى به تدریج روزنامه ها از زنان و حقـوق آنـان سخـن گفتنـد. وجـود دبیـرستـانهاى متعدد دختـرانه, ورود زنان به دانشگاه تهران و ایجاد فرصتهاى شغلـى و استخدام آنان در مشاغل مختلف و حضـور در عرصه هاى گوناگون سیاسى از نماینـدگـى تا وزارت همگـى در تسهیل حضـور زنان در اجتماع و تغییـر ساختـار سنتـى و نقـش کارهاى خـانگـى آنان مـوثـر بـود.
در جریان انقلاب اسلامـى و پـس از آن ((دفاع مقـدس)), زنان نقشـى کیفى تر و موثرتر ایفا نمودند. آنها در نقـش مادر, همسر, خواهر, مشوق فرزندان, همسران و برادران خـود براى به ثمر رساندن انقلاب و رویارویـى با دشمنان اسلام و ایران بـودند و خـود نیز دوشادوش مـردان در صفـوف اول مبـارزات همت گمـاشتند.
با استقرار نظام مقـدس جمهورى اسلامـى و تـدویـن قانـون اساسـى, قـوانین و روابط حاکـم بر جامعه, زنان, مردان و ... تدویـن شد.
بر اساس اصل بیستـم قانـون اساسـى ((همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانـون قرار دارند و از همه حقـوق انسانـى, سیاسـى, اقتصـادى, اجتماعى و فـرهنگـى بـا رعایت مـوازیـن اسلام برخوردارند.)) در اصل بیست و یکم نیز دولت موظف به تضمیـن حقوق زنان در تمام جهات با رعایت موازیـن اسلامى شده است. اصول فوق و سایر اصـول قانون اساسى که برخـوردارى زنان را از حقوق اجتماعى برابر با مردان نشان مى دهد, در صورت اجراى صحیح قابلیتهاى خـود را نشان مى دهند.
20 سال از انقلاب و استقرار جمهورى اسلامـى گذشته است. در بسیارى از موارد از نظر قانون دچار کمبودى نیستیـم. اما اجراى قوانیـن تا چه انـدازه مطابق با روح آن بـوده است و اصـول مـدون قانـون اساسى و سایر قوانیـن چه اندازه توانسته زنان را به حقوق مشروع خود برساند؟
در ایـن تحقیق تلاش مـا بـر آن است که سیمـاى زن امــروزى را در مقایسه با پیـش از انقلاب با استفاده و استناد به آمارهاى موجود بررسى کنیـم, زیرا که با استفاده از آمارهاى جدید, تصویر روشنى از وضعیت فعلـى زنان به دست مـىآید. بـدیهى است آمارها و ارقام صرفا جنبه هاى کمى را بررسـى مـى کند و جنبه هاى کیفـى مسایل زنان به صـور مختلف امکان تحلیل دارد که ان شإالله در آینـده به آن خواهیم پرداخت.
در مقابل هر 103 مرد, 100 زن در کشور زندگى مى کند. در کشـور ما همـواره تعداد مـردان بـر زنان رجحان داشته است. نسبت جنسـى در طـول سالهاى مـورد بررسـى تفاوت بسیار انـدکـى را نشان مـى دهد.
اکثـریت زنان در سال 1355 در نقاط روستایـى زندگـى مـى کـردنـد.
فـرهنگ ایـن مناطق, نـوع کار, زنـدگـى و نگرشها تفاوت اصلـى با مناطق شهرى داشت. زنان عمدتا به کارهاى صنایع دستـى, کشاورزى و دامپرورى مشغول بـودند. ایـن اقشار کمتر مصرف کننده و بیشتر به تولید مى پرداختند.
بـا شـروع مهاجـرتهاى روستـا به شهر, در تـرکیب جمعیتـى کشــور تغییرات عمده اى به وجـود آمد. در حالى که در سال 1355, 46 درصد از جمعیت زنان در نقاط شهرى و 54 درصد در مناطق روستایـى ساکـن بـودنـد. این نسبت در سال 75 با افزایـش ساکنیـن مناطق شهرى به تـرکیب 60 درصـد و 40 درصـد تغییـر یــافت.
جمعیت زنان به نسبت سال 55 در سال 75 افزایشـى برابر 80/4 درصد را نشان مى دهد. ترکیب جمعیتى زنان با گذشت زمان جـوانتر شده که متإثر از افزایـش نرخ رشـد تا حـدود 3/8 درصد است. در سال 55, نیمى از جمعیت زنان زیر 17/7 سـن داشته اند و ایـن رقـم در آبان 75 به 19/5 سـال افزایـش یافته است. میانگیـن سنـى نیز از 22/2 سـال به 24 سـال افزایـش پیـدا کرده است.
سـن امید به زندگى زنان در سال 1357 برابر 56/3 سال بوده که در سال 70 در نقاط شهرى به 66/6 سال و نقاط روستـایـى به 60 سال و در سـال 1372 به 69 سـال افزایـش یافته است.
افزایـش سـن امید به زندگى ناشى از بهبـود وضعیت بهداشت زنان و سـرمایه گذاریهایـى است که خصـوصا در زمینه بهداشت مادر و کـودک انجام شـده است. ارقام, حکایت از آن دارد که سـن اولیـن ازدواج با گذشت 20 سال افزایـش یافته و ایـن افزایـش در نقاط روستایـى بیشتر از مناطق شهرى است. اشتغال به تحصیل در دختـران, و مشکلات عدیـده اى که بر سر راه ازدواج جـوانان است, از جمله تهیه مسکـن مستقل, کار, جهیزیه و ...
مى تواند از دلایل ایـن افزایش باشد. هرچند که افزایش سـن ازدواج در کـاهـش نـرخ بـارورى مـوثـر بوده است.
ازدواجهاى ثبت شـده در سال 74 در مقایسه بـا سال 55 بیـش از 2/5 برابر و طلاقها در حـدود یک برابـر بـوده است. بـدیـن تـرتیب از میزان طلاق در مقـایسه بـا ازدواج کـاسته شـده است. در سـال 55, طلاقهاى ثبت شده حـدود 10/7 درصد ازدواجهاى ثبت شـده و در سال 74, 7/5 درصد بود.
ضمـن اینکه در فواصل زمانى ایـن دو مقطع فرازهایى دیده مى شـود.
امـا همـواره میزان طلاق در مناطق روستـایـى به مـراتب کمتـر از مناطق شهرى بـوده است. ارقـام نشـان دهنـده آن است که از جمعیت بالاى 10 سال زنان در سال 1370, 55/9 درصـد ازدواج کـرده و 36/6 درصـد از زنان نیز ازدواج نکـرده انـد و بقیه نیز وضیعت خـود را اعلام نداشته اند.
54/5 درصد از ساکنین مناطق روستایى و 57 درصد از ساکنیـن مناطق شهرى ازدواج کرده اند. از کسانـى که ازدواج کرده انـد 10/6 درصـد همسران خـود را از دست داده اند و 0/8 درصـد نیز طلاق گرفته انـد.
در آبان 1375, در بیـن جمعیت 15 ساله و بیشتر نقاط شهرى کشـور, 65/42 درصـد و در نقاط روستایـى 73/24 درصـد از زنان حـداقل یک بار ازدواج کرده بـودنـد. نسبت زنان ازدواج نکرده در نقاط شهرى بـرابـر 24/64 درصـد در نقاط روستـایـى 26/26 درصـد بـوده است.