به گفته روان شناسان: «سه اصل در تکوین و تکامل شخصیت انسان، نقش اساسی دارد: 1ـ وراثت 2ـ تربیت 3ـ محیط.»
این سه اصل به طور صحیح و کامل در پیدایش شخصیّت زینب(س) تأثیر داشت، همه ارزش ها را از پدر و مادرش علی(ع) و فاطمه(س) به ارث برد، تحت نظر مستقیم این پدر و مادر نمونه پرورش یافت و در محیطی رشد کرد که کانون فضایل و صفا و صمیمیّت بود؛ در مدینه، در میان خاندان ممتاز نبوّت و شیفتگان مخلص این خاندان، بر همین اساس انوار درخشان انسانیّت و ارزش های والای اسلامی و انسانی در وجود او شکوفا و بارور شد. بدین سبب، از همان خردسالی، به اصطلاح در یک شب، ره صد ساله را پیمود از این رو روایت شده، روزی حضرت علی(ع) زینب را که در آن هنگام کودک خردسال بود در آغوش گرفت، در ضمن نوازش به زینب(س) فرمود: «بگو: دو» زینب(س) سکوت کرد. علی(ع) فرمود: دخترم چرا ساکت هستی؟ صحبت کن بگو: «دو»، زینب(س) با شیرین زبانی ویژه ای عرض کرد: «پدر عزیزم! زبانی که به گفتن «یک» حرکت و عادت نموده، چگونه کلمه دو بگوید؟» (منظور زینب(س) یکتایی خدا بود که تمام ذرّات وجودش به توحید الهی گواهی می داد.)
حضرت علی(ع) در پاسخ معنی دار زینب(س) خرسند شد، او را به سینه اش چسبانید و پیشانی اش را بوسید.
بار دیگر زینب(س) سؤالی مطرح کرد ، از پدر بزرگوارش پرسید: «پدر جان! آیا فرزندانت را دوست داری؟» علی(ع) فرمود: آری، البته! چگونه شما را دوست نداشته باشم، با این که میوه دل من هستید؟»
زینب(س) (که متوجّه توحید افعالی خداوند بود) عرض کرد: پدر عزیزم! در دل دو دوست جمع نمی شود، دوستی خالص برای خدا است، لطف و مهربانی برای ما است.»
این بیان شیوا و پرمحتوای زینب(س) سخن حضرت علی(ع) را توضیح داد، که دوستی ظاهری همان مهربانی است، و دوستی حقیقی باید منحصر به خدای یکتا و بی همتا باشد. حضرت علی(ع) با طرح این گونه سؤال ها، مقام ملکوتی زینب(س) را به دیگران معرّفی می کرد. آری بانویی که در کنار پنج تن آل عبا ـ علیهم السلام ـ رشد کرده، چرا چنین نباشد؟!