کلمه جمهوری به معنای توده مردم است و بالتبع حکومت جمهوری نیز ترجمان حکومت توده مردم میباشد. لغتنامه دهخدا و فرهنگ معین حکومت جمهوری را این چنین تعریف کردهاند: حکومتی که زمام آن در دست نمایندگان ملت باشد. واژه جمهوری ماخوذ از لغت Republicو برگرفته از ریشه لاتینی Respublicaبه معنی چیز یا امر ( Res)مربوط به همگان( Publicus) میباشد. پس از مصطلح شدن واژه جمهوری در ادبیات فارسی، مراد از آن نوعی نظام سیاسی بود که به جای پادشاه و سلطان، که اقتدار موروثی داشت یک نفر از طرف مردم برای مدت معینی برای اداره امور کشور انتخاب میشد. جمهوریت نوعی سامان سیاسی است برای قید زدن به قدرت از یک سو و اعتلای مقام اخلاقی افراد جامعه از سوی دیگر.
جمهوریت گفتمانی است که در نهایت معطوف به نفی سلطه است به همین دلیل تاکید بر آزادی مدنی(مثبت)، هم نافی آزادی لیبرالی(طبیعی و منفی) است و هم ضد جباریت فردی و ساختار توتالیتر. در گفتمان جمهوریت حاکمیت سیاسی از یک سو با قید زدن به قدرت نقش سامان دهی سیاسی پیدا میکند و از سوی دیگر به محقق شدن اداره اخلاقی ـ انسانی شهروند میانجامند.جمهوری بهترین صورت حکومت دموکراسی است منتهی جمهوری بیان کننده صورت و قالب حکومت است و دموکراسی بیان کننده محتوای آن، در واقع حکومت جمهوری به حکومت فردی، استبدادی، موروثی و خاندانی خاتمه میدهد و قدرت را به مردم میسپارد.
از منظر منطق حقوقی و سیاسی، هنگامی که واژه جمهور و جمهوری برای شکل نظام سیاسی و ساختارهای حکومتی آن به کار میرود، مقصود همان نظام نمایندگی مستقیم و یا غیر مستقیم یا به نوعی تفکیک قواست که در سدههای اخیر به اتکای حمایت اکثریت شهروندان یک کشور، فرد و یا گروهی با گرایش حزبی خاص برای مدت معینی قدرت مشروع را به دست میگیرد و با اختیارات و تکالیف معینی که به وسیله نوعی قانون مادر(یا قانون اساسی) مدون گردیده مبادرت به اداره امور کشور میکند. از جهات نظری، این فرد یا حزب مادامی که پاسخگوی خواستههای مردم است از حمایت آنان برخوردار میباشد و در پناه مشروعیت کسب شده به اعمال اراده حاکمه مردم ادامه میدهد، در غیر این صورت حزب یا گروه دیگری جای آن را میگیرد.
در حکومت جمهوری، اکثریت مردم کنترل سیاسی را اعمال میکنند، قدرت نهایی را در دست دارند و در موضوعات مهم سیاست ملی تصمیم میگیرند. لازمه چنین حکومتی آن است که هیچ کس صاحب مقام رسمی نباشد مگر آنکه مردم آزادانه او را قدرت داده باشند و قدرت او نیز در اختیار و تحت نظارت مردم باشد در جامعه جمهوری همه افراد مردم برابر و آزادند.
برابری بدان معناست که هیچکس حق ندارد بیش از دیگری حق مالکیت را به خود اختصاص دهد، مگر اینکه نمایندگی داشته باشد. بنابراین در حکومت جمهوری، حکومت متعلق به عموم مردم است که به نسبت مساوی در این حق شریکند. اما چون در وضع کنونی تمدن بشری عملاً ممکن نیست که تمام مردم حکومت کنند، از طرف آنان عدهای برگزیده میشوند و حکومت را در دست میگیرند، اما این عده که وکیل مردمند، همیشه باید تحت نظارت مردم باشند زیرا در غیر این صورت ممکن است که از قدرت به ضرر دیگران بهرهبرداری کنند.
دیگر مشخصه جمهوری، آزادی است که مانند برابری از حکومت جمهوری جدا شدنی نیست زیرا جایی که آزادی نباشد مردم توانایی اظهار نظر درباره حکومت ندارند و هنگامی که توانایی اظهار نظر نداشتند، حکومت متعلق به آنها نیست و جایی که حکومت متعلق به مردم نباشد، جمهوری نیست در واقع آزادی تضمینی است برای محدود کردن قدرت حکومت.