معرفی وبلاگ
صفحه ها
دسته
سخن روز
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 299703
تعداد نوشته ها : 108
تعداد نظرات : 52
Rss
طراح قالب
GraphistThem272
تاثیر انقلاب اسلامى بر عربستان سعودى(1)
در میان کشورهاى اسلامى، شناخت جایگاه عربستان درمنطقه، جهان اسلام و در تعامل با انقلاب اسلامى به دلیل ویژگى هاى تاریخى، فرهنگى و ژئوپلیتیکى ویژه ای که دارد بسیار ضرورى و با اهمیت است. عربستان مرکز گسترش زمین، محل هبوط آدم و حوا،سرزمین برپایى کعبه و جوشش چشمه توحید و گسترش نداى توحیدىحضرت ابراهیم، پرچمدار یگانه پرستى، محل طلوع تابناک و حیات بخش اسلام، زادگاه خاتم انبیا حضرت محمد (ص) و اهل بیت طاهرین آن پیامبر اعظم (ع)، محل وقوع و شکل گیرى تاریخ پرافتخار و سراسر درس و عبرت صدر اسلام و...و در نهایت محل برگزارى همایش  بى نظیر وبین المللى سالانه مسلمانان جهان در  مراسم حج است که همه روزه مسلمانان در اقصى نقاط جهان به سوى کعبه به نمازمى ایستند و میلیون ها نفر از آنها که توفیق پیدا مى کنندبا قلبى مالامال از عشق، معنویت و با همه وجود به آن سرزمین عزیمت مى کنند. ازنتایج ناشى از سوز و گداز مناسک عبادى — سیاسى آن به انتظار توفیق مجدد حضور دوران سپرى مى کنند. سرزمین و فضاى نورانى مکه و مدینه به عنوان محل نزول وحى و ارتباط آسمان و زمین همواره شاهد فریادنیایش هاى عارفانه و برخاسته از عمق جان مسلمانانى است که با وحدت ظاهرى و باطنى هم سو، هم جهت و هم راستا مى شوند تا وحدت امت اسلامى را در مکان و زمان معینى به نمایش بگذارند، بر این اساس سرزمین عربستان به عنوان کهن ترین بلکه اولین نقطه پیدایش کره خاکى، خاستگاه حضرت ابراهیم (ع) به عنوان پرچمدار توحید، برپایى خانه خدا و مردم در این سرزمین، تشکیل حکومت نبوى و پیوند روزانه همه خداپرستان با این سرزمین و اعتقادات، آموزه ها و ارزش هاى ناشى از دین جهانى و خاتم گسترش یافته ازاین مرکز هدایت گر داراى چنان اهمیتى است که هیچ سرزمین دیگرى قابل مقایسه باآن نیست، اما این سرزمین و کشور با اهمیت فراز و فرودهایى را در زمینه ایفاى نقش نسبت به سرنوشت مسلمانان شاهد بوده و می باشد.
هر چند سرزمین عربستان مرکز جهان اسلام بوده و مکه و مدینه در تثبیت و ماندگارى اعتقادات واحد مسلمان ها در طول تاریخ نقش کانونى داشته اما تحولات سیاسى دراین سرزمین به ویژه ظهور فرقه وهابیت از قرن نوزدهم سرنوشت این سرزمین را دچار تغییراتى نموده است و با برنامه ریزی ها و حمایت انگلستان بعد از جنگ جهانى اول شکل گیری عربستان سعودى در سال ١٩٢٦ و اعلام رسمى آن در ١٩٣٢ با ایدئولوژى وهابیت شرایط خاصى را پیش روى امت اسلامى قرار داده است. کشور کنونى عربستان علاوه بر سابقه تاریخى و فرهنگى منحصر به فرد به دلیل برخوردارى از وسعت زیاد (مساحتى حدود٢٢٤٠٠٠٠ کیلومتر مربع) یکى از کشورهاى قاره آسیا و واقع شدن در منطقه استراتژیک اى در منطقه،خاورمیانه و وجود بزرگترین منابع و مخازن انرژى در آن داراى اهمیت ویژه جهان اسلام و در سطح جهانى است. جمعیت این کشور در سال ٢٠٠٦ در حدود ٢٧میلیون برآورد شده که حدود ٧ میلیون نفر آن اتباع بیگانه مقیم عربستان هستند. حدود ٨٥ درصد سعودها از نظر قومى عرب هستندو حدود ١٢ درصد از جنوب آسیا یا نسل هاى جنوب آسیایى (هندى ها،بنگلادشى ها، پاکستانى ها) هستند. جمعیت بیش از ٧ میلیونى مهاجرى که در عربستان وجود دارند شامل:1.4میلیون هندى(یک وچهاردهم میلیون)،یک میلیون بنگلادشى ،٩٥٠ هزار فیلیپینى، 900هزار پاکستانى،900هزار مصرى،٨٠٠هزار یمنی،٥٠٠هزار اندونزیایى،٣٥٠هزار سریلانکایى،  ٢٥٠هزار سودانى،100هزارسورى،80هزارترک،ده هزار افغانى و حدود100هزار غربی هستند.
جمعیت این کشور عموما مسلمان و اکثر آنها سنى مذهب هستند که عمده آن به دلیل شرایط پیوند تئوریسین هاى فرقه وهابى و ساختار حکومت پیرو وهابیت و سلفى گرى هستند و جمعیت شیعى این کشور بیش از ٢٥ درصد برآورد مى شود که اغلب آنها در استان هاى شرقى، در حاشیه خلیج فارس،استان هاى جنوب غربى و همچنین مدینه منوره زندگى مى کنند. تحمیل اندیشه وهابیت از یک سو توسط حاملان اعتقادات متعصب و متحجر سلفى و حضور دولتمردان برخوردار از حمایت قدرت هاى استعمارگر چون انگلیس و آمریکا در حدود یک قرن از دیگر سو باعث شده است تا نقش کشور عربستان در تعامل با جهان اسلام و کشورهاى سلطه گر بسیار با اهمیت باشد.
منبع روزنامه صیح صادق دوشنبه ٢٥ آذر ١٣٨٧ - شماره 380

نقش رهبری در تداوم انقلاب

انحراف مدیران

مردم به صورت نیروهای پراکنده و بالقوه‌ای می‌باشند که نیازمند رهبری می‌باشند که آنان را جمع و متحد، تبدیل به قدرت متمرکزی نماید. به دلیل اهمیت فوق‌العاده نقش مدیران در تحولات اجتماعی و سیاسی است که در جامعه‌شناسی سیاسی، پیرامون آن بحث ها و نظریات زیادی وجودی دارد. عده‌ای معتقد به محوریت و منحصر بودن نقش رهبران در تحولات و قائم به فرد بودن انقلاب ها، و عده‌ای معتقد به نقش تعیین‌کننده پیوند مردم و رهبران و گروهی معتقد به حاکمیت شرایط می‌باشند. به هرحال واقعیت این است که مردم تحت تأثیر رهبران و عملکرد آنان و همچنین انگیزه‌های اعتقادی و منافع جمعی به انقلاب کشیده می‌شوند و یا از انقلاب فاصله می‌گیرند. به عبارت دیگر تأثیر متقابل مردم و رهبران در درازمدت تعیین‌کننده سرنوشت انقلاب ها می‌باشد.

امام خمینی

در جریان انقلاب اسلامی ایران، قبل و بعد از پیروزی نقش رهبری و مردم و پیوند آنان کاملاً روشن است. حضرت امام خمینی از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا آخرین روزهای حیات خود، این اصل اساسی را در رهبری خود حفظ کرد و قطعاً یکی از دلائل موفقیت رهبری معظم‌له و پیروزی انقلاب اسلامی همین موضوع بوده است. پیوند مردم و رهبری نه در کلام و شعار بلکه در ایمان و عمل، مؤثر و کارساز است. چه بسیار رهبرانی بودند و هستند که داعیه مردمی بودن داشتند، ولی مردم نه تنها باور نکردند، بلکه آنان‌ را دشمن خود می‌دانستند. چنین رهبرانی در انقلاب های معاصر بسیار بوده است. مردم نیرویی هستند که به همراه رهبران انقلاب را به پیروزی می‌رسانند، ولی آنان در سطح مدیران و مقامات نظام انقلابی قرار نمی‌گیرند. آنان خواستار بهبود وضعیت زندگی و آزادی های اساسی می‌باشند که، تنها در درازمدت امکان‌پذیر است. آن هم در صورتی که رهبران و مقامات مصمم به اجرای برنامه‌های بنیادی و تحقق عدالت در کشور باشند، وگرنه مردم از انقلاب روی برمی‌گردانند، و آگاهانه و یا ناآگاهانه به ضد انقلاب تبدیل می شوند. حضرت امام امکان تغییر روحیات و خلقیات و انعکاس آن در رفتارها و سیاستگزاری ها را از نظر دور نداشت و لذا با عبارات مختلف از قبیل «یاد خدا بودن»، «خود را ندیدن»، «به قیامت فکر کردن»، «بی‌اعتنایی به زخارف دنیا» و «ساده زیستن» خواسته‌اند زمینه‌های انحراف و دور شدن از مقصد و هدف را از بین ببرند.

وی در وصیت‌نامه خود این موضوع را مورد توجه قرار داد و چنین نوشت:

«وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر، که عصر تهاجم ابرقدرت ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی، و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند، و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه‌ای است و مقام والایی. بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می‌خواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد، و نجات دهد. و این خطر خفیف‌تر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولت ها و دست‌اندکاران، به حسب درجات و مسئولیت ها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند.»

حضرت رسول

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، الامراء و العلماء» دو گروه از امت من اگر صالح باشند امت من صالح می‌شود و اگر فاسد باشند امت من فاسد می‌شود. زمامداران (مدیران) و دانشمندان.

در آینده‌نگری امام، نقش مردم و مدیریت نظام همراه و همگام دیده شده است. آنچه بیش از هرچیز برای استکبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت هاست و نجات از شر وابستگی در گرو یک جهاد علمی عظیم و همگانی است. ترتیب که ضمن تأکید بر اهمیت دستگاه مدیریت و رهبری کشور و تأثیر آن بر روند تحولات آینده، مردم نیز دارای نقش و مسئولیت سنگین و حساس می‌باشند. به طوری که مردم می‌توانند تأثیر تعیین‌کننده‌ای در دستگاه مدیریت و رهبری به صورت مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند. تأکید بر شرکت در انتخابات، حضور در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انجام امر به معروف و نهی از منکر و شرکت در نمازهای جمعه، در این راستا می‌باشند.

«وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات چه انتخاب رئیس‌جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر در صحنه باشند. و اشخاصی که انتخاب می‌کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می‌شود. ... از این قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می‌باشند، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آتیه، و چه بسا در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است.»

تضعیف فرهنگ انقلاب

فصل اساسی نظریه‌های مربوط به انقلاب ها مربوط به چگونگی و محتوای اعتقادات و فرهنگ مردم قبل و بعد از انقلاب است.

آنانکه پیرامون ظهور و سقوط انقلاب ها مطالعه و تحقیق می‌کنند، قبل از هرچیز به دقت در مورد باورها، اعتقادات و ارزش های مطلوب و نامطلوب مردم بررسی و پس از آن به تحلیل جریان انقلاب و علل شکست و سقوط آنها می‌پردازند.

اگر امروز بحث از تهاجم فرهنگی و در نهایت استحاله فرهنگی است دقیقاً در راستای تحقق این اصل اساسی و بنیادی در حرکتهای انقلابی جهان است.

زیرا در آستانه تحول اشکال سلطه، آنچه بیش از هرچیز برای استکبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت ها، و خود را هیچ دانستن و صاحبان ابزار و ثروت را خدایگان دانستن می‌باشد. برای رسیدن به این هدف و یکسان شدن فکر و عقیده و جهانشمول شدن سلطه مادی، و تحقق نظریه دهکده جهانی، باید فرهنگهای دینی و مقاوم موقعیت خود را از دست بدهند، و همه به صورت مصرف‌کنندگان محصولات فکری و مادی آنان درآیند.

انقلاب های معاصر تلاش جدی و پی‌گیر برای ارتقاء سطح آگاهی و بینش سیاسی و فرهنگی مردم نداشتند درگیر اختلاف های داخلی و کسب قدرت و موقعیت حزبی و شخصی شدند. عقب‌ماندگی فرهنگی و سیاسی مردم، قدرت تشخیص واقعیت ها و دشمن‌شناسی آنان، متناسب با نیازها و شرایط زمان و مکان نبود. ادامه این وضعیت به تضعیف انقلاب و در درازمدت به سقوط آن منجر شد.

علت ناکامی نهضت مشروطه ما جز این نبود که رهبران بی‌آنکه به مردم آگاهی اجتماعی و بینش سیاسی داده باشند، به هدایت آنان در راه‌حل نهایی پرداختند. و یکبار دیگر دیدیم که ثمره چنین حرکتی بر جامعه‌ای که به آگاهی نرسیده و فرهنگ انقلابی ندارد، جز مجموعه‌ای از شعارهای مترقی! ـ اما ناکام ـ نبود. تاریخ کشورهای اسلامی خصوصاً ایران نشان می‌دهد که ایمان اسلامی مردم عامل اساسی حفظ موجودیت و تداوم حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان بوده است.

امام خمینی

حضرت امام با آگاهی از این واقعیت و تجربیات گذشته، در آینده‌نگری خود بر حفظ انگیزه‌ها و باورهای اسلامی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تداوم انقلاب عنایت ویژه‌ای داشتند. زیرا علاوه بر اینکه یکی از علل اصلی وقوع انقلاب اسلامی بود ـ که طبعاً عامل بقاء نیز هست ـ عامل مهمی در حفظ وحدت ملی و هماهنگی دولت و ملت نیز می‌باشد. «اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می‌کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود [استقلال و اقتدار داشته باشید] این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.» فرهنگ عمومی و ساختارهای باقی‌مانده از دوران گذشته، مشکل بزرگی است. اگرچه در ابتدا مسأله و مانع مهمی محسوب نمی‌شود، ولی پس از گذشت مدت کوتاهی، زمانی که بحث از دفاع و ایثار برای حفظ و تداوم نظام جدید می‌شود، به دلیل نهادینه و ریشه‌دار نشدن ارزش های انقلاب، اکثریت مردم با روحیات و خلقیات به جای مانده از گذشته با مسائل جدید برخورد می‌کنند. به طوری که بهترین سیاست ها و برنامه‌ها در مرحله اجرا با مشکلات پیچیده‌ای مواجه می‌شوند، و عملاً یا به اجرا درنمی‌آیند و یا به شکلی ناقص انجام می‌شوند. متأسفانه فرهنگ عمومی دوران گذشته اثرات عیمقی بر وضعیت کشور پس از پیروزی انقلاب ها دارد، و دولتها معمولاً توجهی جدّی به این موضوع نمی‌کنند. عدم پیشرفت طرح ها، عدم حاکمیت قانون، فاصله طبقاتی، نابسامانی های نظام اداری، ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی بخشی از آثار و تبعات فرهنگ عمومی نامناسبی است که برای تغییر و تحول آن می‌بایست اقدامات گسترده‌ای صورت گیرد. در غیر این‌صورت عدم تعادل ها، ناتوانی در پاسخ به نیازهای مردم و جامعه، عقب‌ماندگی بیشتر فرهنگی و اقتصادی، موجب تضعیف تدریجی نظام و سرانجام سقوط و انحطاط را به دنبال خواهد داشت.

 تهدیدها و آسیب‌های خارجی 

شرایط درونی و داخلی در هرگونه تغییر و تحول نظام عامل اصلی و اساسی است، و عوامل خارجی مادامی که زمینه‌های داخلی مناسب باشند، می‌توانند مؤثر باشند. عوامل خارجی برای اثرگذاری و ایجاد تغییرات موردنظر بر نقاط ضعف و ضربه‌پذیر تکیه می‌کنند. زیرا اگر به نقاط قوت و قدرت حمله کنند قطعاً چیزی جز شکست نصیبشان نخواهد شد. زمانی دشمن حمله می‌کند که موازنه ی قوا به نفع او تغییر کرده است. بنابراین در صورت برقراری موازنه قوا یا برتری و تفوق نیروهای خودی بر دشمن، امکان حمله و اثرگذاری وجود ندارد، و یا بسیار ضعیف است. واقعیت این است که هر کشور و نظام، دشمنانی دارد. که شناخت آنان و خصوصاً تهدیدها و آسیب هایی که از طرف آنان وجود دارد یک ضرورت حیاتی است. در آینده‌نگری حضرت امام مهمترین تهدیدهای خارجی عبارتند از:

1ـ وابستگی

هرگاه دولت ها به دلیل از بین رفتن وحدت ملی، و یا فاصله گرفتن از مردم دچار ضعف می‌شدند، و قادر به تأمین نیازها و تحقق آرمان ها و احیاناً برقراری امنیت ملی نیستند، برای جلوگیری از سقوط خود به قدرت های خارجی تکیه می‌کنند و نظام وابسته شکل می‌گیرد. وابستگی به قدرت های خارجی زمانی تشدید می‌شود که «ضعف علمی و فنی»، «از خود بیگانگی» و «تشبه به غیر» امری عادی و جاری درآید. در چنین وضعیتی بسیاری از سیاست ها و برنامه‌های کشور تابعی از دیدگاه ها و نظرات و منافع قدرت های مسلط خواهد بود، و دیگر مصالح و منافع و امنیت ملی و به تبع آن استقلال معنا و مفهومی ندارند. «باید هشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست‌بازان پیوسته به شرق و غرب با وسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این تاراجگران بین‌المللی نکشند، و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگی ها قیام کنند، ... و بر دولت ها و دست‌اندکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده از متخصصین خود قدردانی کنند، و آنان را با کمک های مادی و معنوی تشویق به کار نمایند، و از ورود کالاهای مصرف‌ساز و خانه‌برانداز جلوگیری نمایند، و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.» حضرت امام در پیامی که به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مردم و مسؤلین منتشر کردند، مطالب مهم و متعددی را بیان کردند. از جمله متذکر شدند:

«من به همه مسؤلین و دست‌اندرکاران سفارش می‌کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاء اخلاقی، اعتقادی، علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری‌ها همراهی کنید، و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگهدارید.» قطعاً نجات همه کشورها از شر وابستگی، در گرو یک جهاد علمی عظیم و همگانی است، که دولت ها و ملت ها با عزمی قاطع و با قدرت به انجام آن اقدام نمایند. آنچه که این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استکبار جهانی و در رأس آن امریکا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریکا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی کرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریکا در قلب جهان اسلام می‌دانست. وابستگی به فروش نفت و وارد کردن بخش قابل ملاحظه‌ای از کالاهای حیاتی و اساسی، قطعاً یکی از ضعف های بزرگی است که دشمنان به عنوان اهرم فشار بر ضد جمهوری اسلامی و منافع آن به کار می‌گیرند و با تشدید فشار سعی در به سازش کشاندن و عقب نشاندن نظام از مواضع ارزشی و انقلابی دارند، لذا هرگونه اقدامی در جهت کاهش و در درازمدت قطع وابستگی به فروش نفت و واردات کالاهای اساسی یک ضرورت ملی برای حفظ استقلال و ارزش های انقلاب اسلامی است. متذکر می‌شود که برقراری روابط سیاسی، تبادل تجاری فرهنگی، همکاری علمی و فنی در صورت حفظ مصالح و منافع ملی هیچ منافاتی با استقلال کشور ندارد، و اگر اینگونه روابط مطالعه شده و دقیق انتخاب و اجرا شود در راستای اهداف اساسی نظام خواهد بود.

2ـ تحمیل جنگ و توطئه‌های گوناگون

ایجاد اختلاف و درگیری بین کشورهای مختلف و رقابت تسلیحاتی، تحمیل حکومت های کودتایی و ضدمردمی، محاصره و تحریم اقتصادی، بخشی از تهدیدها و آسیب های خارجی است که بر ضد دولت های مردمی خصوصاً انقلابی و اسلامی، توسط قدرت های بزرگ و استکباری به اجرا درمی‌آید. دولت ها و ملت ها باید با وحدت و هوشیاری به مقابله با اینگونه تهدیدها اقدام کنند، در غیر اینصورت به تدریج گرفتار تفرقه و ضعف می‌شوند. وجود جنگ های قومی، نژادی، مذهبی، جنگ های مرزی و تجزیه‌طلبانه، کشورهای مختلف را وادار به رقابت با یکدیگر برای خرید سلاح های بیشتر و پیچیده‌تر و از بین بردن ثروت و اندوخته‌های ملی و عقب ماندن از توسعه و پیشرفت می‌کند. حضرت امام نگران توطئه کشورهای بزرگ بر ضد کشورهای اسلامی خصوصاً ایران بود و به این دلیل بارها به ملتها و علمای اسلام هشدار داد و نصیحت کرد که فریب شیاطین و دشمنان را نخورند و ناآگاهانه ابزار سیاست ها و عامل منافع و استثمار آنها نشوند. «علماء اعلام و خطباء محترم کشورهای اسلامی، دولت ها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرت های خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند. در این صورت پیروزی را در آغوش خواهید کشید، و نیز ملت ها را دعوت به وحدت کنید و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند.» آنچه که این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استکبار جهانی و در رأس آن امریکا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریکا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی کرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریکا در قلب جهان اسلام می‌دانست. نکته مهم این است که خنثی کردن توطئه‌ها و تهدیدها و مقابله با آنها بستگی به شرایط داخلی دارد، اگرچه از خارج تحمیل می‌شوند.

دکتر جواد منصوری

منبع:http://old.tebyan.net/Politics_Social/Politics/Domestic_Policy/International/2007/6/4/42063.html

يکشنبه بیست و نهم 10 1387

تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی معاصر
 
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد.
*چکیده
بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های موثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. از این رو، در مقاله حاضر به برخی از این آثار می پردازیم. در آغاز مقاله به وجوه مشترکی که زمینه تاثیرگذاری متقابل انقلاب اسلامی و جنبش های سیاسی اسلامی معاصر را فراهم می آورد، اشاره شده است. پس از آن، بازتاب انقلاب اسلامی در بعد سیاسی و فرهنگی بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر مورد بررسی قرار می گیرد، در پایان یک نمونه، از هزاران نمونه ای که در این باره وجود دارد، یعنی حزب الله لبنان مورد استناد قرار می گیرد.
اقبال لاهوری در کتاب «فلسفه خودی» پیش بینی می کند که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد. پس از انقلاب اسلامی نیز... ایران به صورت ام القرای دارالسلام در آمد. حتی ایران می تواند به علت موقعیت منحصر به فرد... و منابع عظیم و بی پایان انرژی، ابزار فرهنگی و اعتقادی نیرومند به مرکز سامان دهی تمدن نوین اسلامی درآید. زیرا، انقلاب اسلامی ایران، «در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه.. از سایر انقلابات جداست.» و می تواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایر انقلابات باشد. این ویژگی ها، ریشه در دین و باورهای برخاسته از مذهب دارد. این انقلاب برآمده از مذهب هم، به احیای دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند که یکی از ابعاد آن، تولد و تداوم جنبش های سیاسی اسلامی معاصر در دو دهه اخیر است. به این دلیل، چند سوال در این باره وجود دارد، از جمله؛
1-چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر تاثیر گذاشت؟
2- انقلاب اسلامی ایران، چه تاثیراتی بر حرکت های سیاسی اسلامی معاصر گذاشت؟
3- میزان تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر نهضت های سیاسی اسلامی چقدر است؟
این مقاله درصدد است، به این سوالات سه گانه پاسخ گوید. بسترهای تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی ایران در پاسخ به این سوال که چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر تاثیر گذاشت؟ می توان به موارد مشترک فراوان موجود بین انقلاب اسلامی ایران و جنبش های سیاسی اسلامی معاصر اشاره کرد. این وجوه مشترک، تاثیر متقابل انقلاب اسلامی معاصر را فراهم آورد. از این زمینه ها که از آن ها به عنوان عوامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می توان یاد کرد، عبارتند از:
1-ایده واحد: انقلاب اسلامی ایران، گرچه یک انقلاب شیعی است، ولی همانند هر مسلمان و هر جنبش اسلامی دیگر، به وحدانیت (لااله الاالله) اعتقاد دارد، به رسالت پیامبر اکرم(ص) (اشهدان محمدرسول الله) معتقد است، کعبه را قبله آمال و آرزوهای معنوی خود می داند، قرآن را کلام خداوند سبحان و آن را منجی بشریت گمراه تلقی می کند، و به دنیای پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادری و برابری ایمان دارد. همان گونه که امام خمینی(ره) فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید.» البته ویژگی کاریزمایی امام خمینی(ره) و مواضع ضداستعماری وی که بیشتر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند، بر تاثیر متقابل انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی افزود.
2-رقیب یکسان: انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی دارای دشمن مشترکند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا (شیطان بزرگ) و اسرائیل (غده سرطانی) است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، صلیبیون مسیحی، استعمارگران اروپایی و صرب های نژادپرست و.... کیان اسلام را تهدید می کند، در حالی که انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی و نه غربی» علم مبارزه علیه دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است. امام خمینی(ره) در این باره فرمود: «دشمن مشترک ما که امروز اسرائیل و آمریکا و امثال این هاست که می خواهند حیثیت ما را از بین ببرند، و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع کنید.»
3- آرمان مشترک: انقلاب اسلامی ایران و جنبش های اسلامی معاصر، خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان و به اهتزاز درآوردن پرچم لااله الاالله در سراسر جهان از طریق نفی قدرت ها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده های مردم اند. به سخن امام خمینی(ره)، در این مورد توجه کنید: «همه در میدان باشند، با هم باشند، ما می خواهیم حفظ اسلام را بکنیم، با کناره گیری نمی شود حفظ کرد، خیال نکنید که با کناره گیری تکلیف از شما سلب می شود.» البته برخی از جنبش های سیاسی اسلامی، تنها خواستار عمل به احکام اسلام در کشورهای خود و برخی نیز در پی تشکیل یک حکومت مستقل، بدون تاکید بر شکل اسلامی حکومت هستند. از این رو، می توان گفت، جنبش های اسلامی معاصر حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی اند. زیرا، انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آن ها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد، و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت. شیخ عبدالعزیز عوده، روحانی برجسته فلسطین گفته است: «انقلاب خمینی(ره)، مهم ترین و جدی ترین تلاش در بیدارسازی اسلامی ... ملت های مسلمان بود.» بنابراین، موجودیت و هستی سیاسی جنبش های سیاسی اسلامی به انقلاب اسلامی وابسته است. این امر زمینه های لازم برای تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی را فراهم آورده است.
4- وحدت گرایی: تکیه و تاکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه دیگر گرایش جنبش های سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است. چون، انقلاب اسلامی به تاسی از اسلام ناب محمدی(ص) هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایی و غیر اروپایی قائل نیست، بر جنبه های اختلاف برانگیز در بین مسلمین پای نمی فشارد، بلکه با ایجاد دارالتقریب فرق اسلامی، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی (ره) علیه سلمان رشدی و برگزاری هفته وحدت و ... در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گسترده ای از گروه های غیر شیعی و حتی جنبش های آزادی بخش غیر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه خود قرار داده اند. بنابراین، جای شگفتی نیست که مسلمان های سنی فلسطینی به نام و یاد امام خمینی(ره) به عملیات شهادت طلبانه دست می زنند. مجیب الرحمان شامی، روزنامه نگار پاکستانی در این باره می گوید: «تاثیر بزرگ دیگر امام این است که گرچه ایشان یک رهبر شیعه بودند.... با این وجود مبلغ جدایی نبودند، فریاد او برای اسلام بود.»
5- مردم مداری: مردم گرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت های مسلمان بوده است. انقلاب 57 و رهبری آن، بر این باور بودند که باید به ملت ها بها داد نه به دولت ها، به عنوان مثال، حج و اهمیت ارزشی که ایران اسلامی به آن می داد، یکی از مقولاتی است که نشان دهنده مردم گرایی انقلاب ایران است. زیرا، امام خمینی(ره)، حج را از یک مراسم عبادی خارج کرد، آن هم از طریق زنده کردن برائت از مشرکین که آن نشانی از برائت از مشرکین توسط پیامبر (ص) در صدر اسلام است. اگر چه تاوان مردمی کردن حج، کشتار حدود 400 زائر ایرانی در حج 1366 بود، ولی سه سال بعد که بار دیگر، پای ایرانیان به مکه باز گردید، فریاد برائت از مشرکین حجاج همچنان باقی ماند، البته در مقیاسی محدودتر. همه آنچه را که بین ایران انقلابی و جهان اسلام وجود دارد، وجوه مشترک نیست. بلکه اختلاف ها و دشواری هایی نیز در این باره به چشم می خورد. از جمله: الف. تشیع امامیه: نسبت شیعیان به کل مسلمانان جهان، ده درصد است. آن ها به جز ایران عراق و سوریه، حاکم بر قدرت سیاسی نیستند، با این که در کشورهایی چون بحرین و لبنان، اکثریت با شیعیان است، نوعی معارضه تاریخی بین شیعه و سنی وجود داشته و دارد. البته تضاد تسنن وهابی و نزدیکی تسنن سوری با انقلاب اسلامی بیشتر است، وحتی تسنن متاثر از تصوف نیز، تضاد کمتری با شیعه دارد. سپاه صحابه در پاکستان، طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلام اند. به هر روی علی رغم وحدت خواهی و وحدت طلبی انقلاب ایران، تضاد اهل سنت با شیعه، به کلی از بین نرفته است.
ب. عرب و فارس: تعارض بین عرب و عجم، از آغاز ورود اسلام به ایران پدید آمد. جریان شعوبیه نمونه ای از این تعارض قومی است. عباسیان و امویان و نیز عثمانیان و صفویان، به نوعی دیگر این معارضه را دامن زدند، جنگ عراق علیه ایران به عنوان جنگ قادسیه یا مهم ترین جنگ بین مسلمانان و ساسانیان و در واقع بین ایرانیان وعرب ها توجیه می شد. به هر روی، آنان ایرانیان را مجوس می دانستند، و بر این اساس، اعراب را برابر با اسلام و ایرانیان را مخالف با آن می دیدند.
ج. صدور انقلاب اسلامی: برخی از شعارها و پیام های انقلاب اسلامی، مثل این سخن امام (ره) «نهضت ما دارد توسعه پیدا می کند و می رود توی ملت ها ...» از سوی برخی به منزله قصد ایران برای مداخله در سایر کشورها و براندازی نظام های سیاسی آن ها تلقی شد. در حالی که، یک سال بعد از سخن فوق، امام فرمود: «صدور با سرنیزه، صدور نیست. صدور آن وقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی، این ها رشد پیدا کند» معظم له در جای دیگر فرمود: «معنای صدور انقلاب ما، این است که همه ملت ها بیدار شوند، و همه دولت ها بیدار شوند، خودشان را از این گرفتاری هایی که دارند ... نجات بدهند.» در مجموع علی رغم همه دشواری هایی که برای برقراری روابط ایران انقلابی و جهان اسلام و تاثیرپذیری متقابل آن دو وجود دارد،ولی وجوه مشترک آن دو بسیار بیشتر است. تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال که انقلاب اسلامی ایران، چه تاثیراتی بر حرکت های سیاسی اسلامی معاصر گذاشت؟ به آثار متعدد و متنوع می توان اشاره کرد. پرداختن به همه این آثار، از حوصله این مقاله خارج است. بنابراین، تنها به بخشی از این بازتاب، در دو قسمت سیاسی و فرهنگی اشاره می کنیم:

الف: انعکاس سیاسی: در این قسمت به پاره ای از بازتاب های سیاسی سه مقوله «انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه» «تلاش برای دست یابی به حکومت اسلامی» و «نقش انقلاب اسلامی بر حیات سیاسی جنبش های اسلامی» می پردازیم. یکی از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. حضرت آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری - در این باره فرمود: «علی رغم گذشت بیش از یکصدوپنجاه سال از برنامه ریزی مدرن و همه جانبه علیه اسلام، امروز در سراسر دنیا یک حرکت عظیم اسلامی به وجود آمده است که به موجب آن اسلام در آفریقا، آسیا و حتی در قلب اروپا، حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پی برده اند.» به بیان دیگر، عمردوره ای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان، به ویژه در قشر تحصیل کرده آن از بین رفته و شمار فراوانی از آنان، خواهان هضم شدن در هویت جهانی بوده و گذشته خود را به فراموشی سپرده و اگر توجهی به گذشته می کردند از باب تفنن و سرگرمی بود، به پایان رسید، و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی را که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.
این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبش های اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کامل ترین شیوه مبارزه است. سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در ملاقات با امام خمینی(ره) در این باره گفت: «انتفاضه بارقه ای از نور و بازتابی از پیروزی های بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگ ترین تحول را در عصر ما بوجود آورد.» در حالی که قبل از آن، اسلام در صحنه مبارزه علیه اسرائیل نقش چندانی نداشت. چنین رویکردی به معنای کنارگذاشتن اندیشه های غیر مذهبی به ویژه ناسیونالیسم، لیبرالیسم و کمونیسم و دور ریختن اندیشه جبری بودن سرنوشت انسان بود که همگی در نجات ملل اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان بودند. به عقیده شیخ عبدالله شامی، یکی از رهبران مبارز فلسطینی «پس از انقلاب اسلامی ایران، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی، به قرآن و تفنگ نیاز دارند.» این در حالی است که برای چند دهه حرکت های انقلابی، اغلب در اختیار گروه های مارکسیستی بود. به هر روی، انقلاب اسلامی، تأکیدی بر بعد سیاسی اسلام بود، و از آن پس، در برخی از کشورها، سازمان های مخفی شکل گرفت و مبارزه مسلحانه بر پایه اسلام، سامان دهی شد.
روی آوردن به مبارزه براساس اسلام، تنها نتیجه تجدید حیات اسلام که آن را برخی اصول گرایی یا بنیادگرایی اسلامی می نامند، نیست. بلکه در گرایش جدید «اسلام تنها راه حل» برداشت نوین و تازه ای از اسلام صورت گرفت که در آن مسلمین به ایستادگی، مقاومت و پافشاری برای نیل به حقوق خویش تشویق شده اند. روزگاری این کار، از سوی حسن البناء و سیدقطب در جنبش اخوان المسلمین انجام می شد، ولی انقلاب اسلامی، اسلام انقلابی را به صورت جدی تر درآورد و مطرح ساخت. البته این ستیزه جویی انقلابی، تنها به معنای روی آوردن به اسلحه نخواهد بود، چون در آن شیوه های مسالمت آمیز، مشابه آنچه حزب اسلام گرای رفاه در ترکیه برگزید، نیز دیده می شود.
نظام اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، به صورت بهترین الگو و مهم ترین خواسته سیاسی مبارزان مسلمان درآمد. یکی از رهبران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در این باره گفت: «ما در آن موقع می گفتیم، اسلام در ایران پیروز شده است، و به زودی به دنبال آن در عراق نیز پیروز خواهد شد. بنابراین، باید از آن درس بگیریم و آن را سرمشق خود قرار دهیم. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی، حدود 1.5 میلیارد مسلمان را برانگیخته و آنان را برای تشکیل حکومت الله در کره زمین به حرکت درآورد. این رویکرد، در اساسنامه، گفتار و عمل سیاسی جنبش های اسلامی سیاسی معاصر به شکل های مختلفی مشاهده می شود. علاقه جنبش گران مسلمان به ایجاد حکومت اسلامی به سه صورت زیر ابراز شده است:
الف: برخی از گروه های اسلامی در جهان تسنن به صورت آشکار هراسی از مخالفت با دولت های نامشروع ندارند، و به احادیثی که اطاعت از حاکم اسلامی را در هر شرایط لازم دانسته، چندان توجهی نمی کنند، بلکه خواهان استقرار حکومت اسلامی و یا نظام مصطفی(ص) در کشورشان شده اند، و آن را برخی از گروه ها در اساسنامه (مانند مجلس اعلای انقلاب عراق) و یا در اعلامیه های خود (مانند حزب الدعوه) و... مطرح کرده اند. البته برخی از جنبش های اسلامی (مانند کشمیر و افغانستان) دستیابی به استقلال سیاسی را اولین هدف سیاسی خود، قبل از تاسیس حکومت اسلامی قرار داده اند.
ب: بعضی از گروه های اسلامی دیگر با طرح لزوم اجرای شریعت اسلامی (مانند نهضت جمعیت ارشاد اسلامی مصر) و یا با ترجمه کتاب حکومت اسلامی امام خمینی(ره) (مانند الیسار الاسلامی مصر) و یا با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها راه حل (مانند جبهه نجات اسلامی الجزایر) و... علاقه مندی خود را برای برپا کردن یک حکومت اسلامی ابراز کرده اند. آیت الله محمدباقر صدر هم قبل از شروع جنگ تحمیلی در تلاش بود، رژیم عراق را سرنگون و یک حکومت اسلامی به شیوه حکومت ایران یعنی جمهوری اسلامی برپایه ولایت فقیه به وجود آورد. در قیام 1370 ش..1991م. شیعیان عراق، میل به تاسیس حکومت اسلامی در رادیو صدای انقلاب عراق به گوش می رسید.
ج: برخی از حرکت های دیگر اسلامی، خویش را از دایره تنگ ناسیونالیسم خارج کرده و خواهان برپایی یک نظام اسلامی برپایه امت واحد مسلمان از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس شده اند (مانند رابط الدعوه الاسلامیه در الجزایر) و یا این که براساس اصل ولایت فقیه و قبول آن، از رهبری انقلاب اسلامی ایران پیروی می کنند. این دسته از گروه ها، دو گونه اند. دسته ای که از لحاظ عقیدتی و مذهبی خود را مقلد رهبری انقلاب اسلامی ایران می دانند (مانند جنبش امل در لبنان)، و دسته ای که هم از لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهبری انقلاب اسلامی ایران تبعیت می کنند (مانند جنبش حزب الله لبنان).
گروه ها و سازمان های اسلامی مذکور، برای نیل به یک نظام مبتنی بر اسلام، شیوه و روش های مختلفی را در پیش گرفته اند. برخی تنها از طریق اقدام قهرآمیز و مسلحانه (مانند حزب الله حجاز) و کودتا (مانند جنبش آزادی بخش بحرین) درصدد نابود کردن رژیم حاکم هستند. در نقطه مقابل، گروه هایی قرار دارند که شرایط فعلی را برای دست زدن به اقدامات مسلحانه مساعد نمی دانند، و با توسل به شیوه های مسالمت آمیز از قبیل شرکت در انتخابات پارلمانی در پی تغییر نظام موجود هستند (مانند حزب اسلام گرای رفاه). اما گروه های دیگر هم وجود دارند که به هر دو روش پایبندند، جنبش حزب الله نمونه ای از این گروه است که در مصاف با اسرائیل و حکومت مارونی لبنان و به منظور استقرار حکومت اسلامی به دو روش متمایز و در عین حال مکمل هم یعنی جنگ با اسرائیل و شرکت در انتخابات مجلس روی آورده است.
انقلاب اسلامی ایران در تولد و تحرک سیاسی بسیاری از جنبش های اسلامی سیاسی نیز نقش داشته است. چنین تاثیری با مروری بر پرونده سیاسی جنبش های اسلامی دهه های اخیر به روشنی دیده می شود. برخی از گروه های اسلامی سیاسی، تولد و موجودیت خود را مدیون انقلاب اسلامی اند. این گروه ها دو دسته اند، دسته ای که از یک جنبش اسلامی غیر فعال پیشین منشعب شده اند (مانند امل اسلامی از جنبش امل و جنبش جهاد اسلامی از اخوان المسلمین فلسطین، در واقع بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین مرکز جهاد اسلامی فلسطین در نوار غزه فعال شد). و دسته ای که وابسته به جنبشی و گروهی نبوده اند، بلکه موجود و پدیده ای جدیدند (مانند نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان) اگرچه دسته اخیر بیش از دسته نخست، مدافع و متاثر از انقلاب اسلامی است، اما همه این گروه ها در دفاع از انقلاب اسلامی ایران، پیروی از رهبری آن و نیز الگو قرار دادن آن اشتراک نظر دارند.
بعضی دیگر از گروه ها و جنبش های سیاسی اسلامی به تاثیر از تجدید حیات اسلام که از ثمرات انقلاب اسلامی ایران در قرن اخیر است، از حالت رکود، رخوت و انفعال خارج شده اند، و با نیرو و سازماندهی جدیدی به مبارزه نظامی و سیاسی علیه حکومت و دولت های حاکم پرداخته اند. مثلاً حرکت اسلامی در دانشگاه های النجاعع، بیرزیت، غزه، بیت المقدس و الخلیل، به نحو چشمگیری پس از انقلاب اسلامی گسترش و توسعه یافت و یا فعالیت گروه جماعه المسلمین که حضوری محدود در نوار غزه داشت، در پی انقلاب اسلامی ایران و نیز به دنبال احکام صادره از سوی دادگاه نظامی رامله علیه اعضای آن، افزایش پیدا کرد. بخشی از این گروه ها، تنها به افزایش حجم فعالیت های خود اقدام کرده اند و در روند مبارزه به شیوه های مسالمت آمیز توجه دارند. بخشی دیگر بر شدت و حجم تلاش های ضددولتی خود افزوده اند، و با تکیه بر روش های مسلحانه درصدد نابودی رژیم های حاکم هستند. سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب از گروه نخست و جبهه اسلامی سوریه از گروه دوم محسوب می شوند.
انقلاب اسلامی ایران در تحرک سیاسی آن دسته از جنبش های به ظاهر اسلامی که هیچ گونه و یا کمترین علقه ای به انقلاب اسلامی ندارند، هم به شکل دیگری مؤثر بوده است. این گروه ها که با تولد انقلاب اسلامی و به منظور مقابله با آن متولد و یا گسترش یافته اند، با کمک دولت ها و اشخاص مخالف انقلاب اسلامی و به ویژه با پشتیبانی و با حمایت مالی دولت هایی چون دولت پادشاهی عربستان سعودی شکل گرفته اند. وهابیت در پاکستان، ساف در فلسطین اشغالی و سازمان پیکار اسلامی در عراق، نمونه هایی از این گروه ها به شمار می روند. به همین جهت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، صف اسلام سازش کار (اسلام آمریکایی) از صف اسلام ناب محمدی(ص) کاملاً جدا شده است. از این رو، کشورهای عربی مسلمان برای جلوگیری از ظهور قیام مردمی متاثر از انقلاب اسلامی، تلاش زیادی را برای بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی و تظاهر به اسلام آغاز کرده اند.
ب. تاثیر فرهنگی: امور فرهنگی از آن حیث مهم هستند که پایه و اساس امور سیاسی حرکت های سیاسی را فراهم می آورند. به دیگر سخن، امور فرهنگی زمینه ساز امور سیاسی اند. به این دلیل، رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرند، و در مقوله سیاسی، شایستگی مطرح شدن را می یابند. از این رو، در این بخش، صرفاً چند مقوله فرهنگی بازگشت به ارزش های مبارزه اسلامی، پیروی شعائر و شعارهای انقلابی ایران و... مطرح می شود. البته ذکر این چند مورد به معنای آن نیست که سایر امور فرهنگی بی اهمیت است.
انقلاب اسلامی ایران ارزش های فرهنگی نوینی را در مبارزه سیاسی جنبش های اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزش ها، گرایش به جهاد است. جنبش های اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار جان را به عنوان اصول اساسی پذیرفته اند. به بیان دیگر، اصولی چون جهاد، شهادت و فداکاری که سمبل حرکت های انقلابی شیعیان و شعار انقلاب اسلامی بود، به عنوان اصول اساسی مبارزه پذیرفته شد، و به آن، با دیده تکلیف و فریضه دینی می نگرد. سخن گوی جنبش جهاد اسلامی فلسطین در دیدار با امام(ره) و در خطاب به ایشان گفت: «با ظهور انقلاب شما، ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش، راه جهاد و مبارزه است.» شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی در این باره گفت: «تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، حتی در عرصه واژگان، مثلاً به جای جهاد از کلماتی چون نضال و کفاح استفاده می شد.» البته جنبش های سیاسی اسلامی معاصر، این کلمات را به شکل های مختلفی چون (عملیات شهادت طلبانه (مثل فلسطین) و یا مبارزه مسلحانه و جنگ (مانند افغانستان) به کار گرفته اند.
مردمی بودن که یکی از ویژگی های انقلاب اسلامی ایران است، در جنبش های سیاسی اسلامی راه یافته است. به عبارت دیگر، این جنبش ها دریافته اند که اسلام توانایی بسیج توده های مردم را دارد. بر این اساس، آنها از اتکا به قشر روشنفکر به سوی اتکا به مردم گرایش یافته اند، و در نتیجه پایگاه مردمی خود را گسترش داده اند. مثلاً هسته اصلی مبارزه در فلسطین را روحانیون، دانشجویان، جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند. به هر روی، پس از انقلاب اسلامی ایران، جنبش ها مبارزات خود را به صورت مردمی پی می گیرند. به عقیده دکتر حسن الترابی رهبر جبهه اسلامی سودان، انقلاب اسلامی اندیشه کار مردمی و استفاده از توده های مردم را به عنوان هدیه ای گران بها، به تجارب دعوت اسلامی در جهان اسلام عطا کرد. گرایش به اندیشه کار مردمی، جنبش های اسلامی را به سوی وحدت طلبی مذهبی و قومی سوق داد. به عنوان مثال، یکی از مواد بیانیه شش ماده ای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، بر وحدت اسلامی تکیه دارد. در مجموع، این امر، جنبش های اسلامی سیاسی را از اختلاف و تفرقه دور ساخته و آنها را از تشکیلات قوی تر، امکانات وسیع تر، حمایت گسترده تر و پایداری بیشتر برخوردار ساخت.
شکل دیگر تاثیرات انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر، به تقلید شعارهای انقلاب اسلامی از سوی جنبش گران مسلمان برمی گردد. مثلاً شعار مردم مسلمان معترض ترکیه، قبل از کودتای 1359 آن کشور، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. شهروندان کابل بر فراز بام منازل خود فریاد الله اکبر سر می دادند، در پلاکاردهای مسلمانان مصر شعار لاشرقیه و لاغربیه دیده شده است. مردم کشمیر در راهپیمایی دویست هزار نفری 1369 شعار الله اکبر و خمینی رهبر را مطرح کردند. جهاد اسلامی فلسطین بر آن است که فلسطینی ها همان شعارهایی را سر می دهند که انقلاب اسلامی منادی آن بود. آن ها با فریاد بلند فریاد می زنند، لااله الاالله، الله اکبر، پیروزی از آن اسلام است. در واقع، آن ها شعارهای قوم گرایی و الحادی را به یک سو انداختند، و شعارهای انقلاب اسلامی را برگزیدند. در سال های 1369 تا 1379 در خیابان های کیپ تاون آفریقای جنوبی شعار و ندای الله اکبر، بسیار شنیده شد. این یادآور و مؤید این کلام رهبری انقلاب است که فریاد الله اکبر مردم الجزایر بر پشت بام ها درس گرفته از ملت انقلابی ایران است.

جنبش سیاسی اسلامی معاصر به تاثیر از انقلاب اسلامی ایران از مسجد سرچشمه می گیرد و به مسجد و اماکن مقدسه ختم می شود. حتی دانشجویان انقلابی، حرکت های ضددولتی خود را از مسجد دانشگاه ها سامان می دهند. بدین سان مساجد رونق تازه ای یافته اند، و مرتب بر ساخت مساجد تازه افزوده می گردد. به عنوان مثال، تعداد مساجد ساخته شده در فلسطین طی سالهای 1378 و 1379 سه برابر سال های قبل از آن بود. و نیز برنامه های مساجد افزایش یافته، گفت و گوی های سیاسی در مساجد زیاد شده گرایش به مسجد و نمازهای جمعه و جماعت فزونی گرفته و مساجد بیش از گذشته به مرکز مخالفت های ضددولتی تبدیل گردیده است. هسته های اصلی مبارزه از درون مساجد و با فکر و اندیشه اسلامی شروع و گسترش یافت و مبارزات به شکلی مردمی و همه جانبه درآمد. و به همین دلیل، دومین مرحله انتفاضه که در ماه های پایانی 1379 شکل گرفت، به انتفاضه الاقصی معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد می گفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجد الاقصی معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد می گفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجدالاقصی می گوید، مسجد به صورت منبع الهام، ثبات و پیوستگی مبارزان فلسطینی علیه اشغالگران درآمده است.
از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبش های سیاسی اسلامی معاصر دیده می شود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب اسلامی در اقصی نقاط جهان اسلام فزونی گرفت. حتی در برخی از کشورهای اسلامی چون لبنان و الجزایر، چادر که سمبل حجاب ایرانی است، مورد استفاده قرار گرفت. در ترکیه، علی رغم مخالفت های دولتی، رعایت حجاب رو به گسترش است. زنان فلسطینی گرایش بیشتری به حجاب پیدا کرده اند، در کنار آن، گرایش به نماز بیشتر شده، انتشار مجلات و نشریات اسلامی افزایش یافته و مشروب فروشی ها و مراکز فساد و فحشاء مورد حمله زیادی قرار می گیرند. حجاب اسلامی، حتی تا دل اروپا هم نفوذ کرده است، به گونه ای که گرایش به حجاب در مدارس فرانسه و مخالفت مکرر دولت این کشور با حجاب، پدیده ای به نام جنگ روسری را پدید آورده است.
یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکت های اسلامی و سیاسی معاصر، تظاهرات به سبک ایران است که در برخی از کشورهای اسلامی اتفاق افتاد. مثلامردم شهرهای عراق، چون نجف و کربلادر تایید انقلاب اسلامی ایران و به تاسی از آن، در روز 23 بهمن 1357، تظاهراتی شبیه به ایران برپا نمودند. در پی آن، تظاهراتی به شکل ایران در شهرهای کاظمین، الثوره، بغداد و دیاله به رهبری آیت الله محمدباقر صدر برقرار شد. حتی در آغاز انتفاضه جدید مردم عراق، یعنی در 1370، آن ها همانند تظاهرات کنندگان ایرانی مخالف شاه در سال 1356 و 1357، شهر حلبچه را به خمینی شهر نام گذاری کردند و کنترل شهرها را به دست گرفتند. شیعیان عربستان سعودی اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در شهرهای قطیف، صفرا، اباقیق، خنجی و شیهات دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مشابهی در سال 1357 در شهرهای قونیه، یوزکات و کوجائیلی ترکیه صورت گرفت. این روند، کم و بیش در سال های بعد نیز ادامه یافت.
شعارنویسی به شیوه مبارزان انقلابی ایران مورد توجه جنبش گران مسلمان است. به عنوان مثال، مردم مصر در مخالفت با رژیم مبارک، شعارهای لااله الاالله، محمد رسول الله(ص) و آیات قرآن را بر روی شیشه اتومبیل می نویسند. در نجف، شعارهایی از قبیل بله به اسلام و نه به عفلق بر روی دیوارها نوشته می شد. در انتفاضه 15 شعبان 1370 عراق، شعار النجدی یا ایران به چشم می خورد. علاوه بر آن، اعلامیه ها، سخنرانی ها و پوسترها به شکل مشابه آنچه در ایران اتفاق افتاد، در کشورهای اسلامی چاپ و انتشار می یابد. هنوز در منطقه شیعه نشین بیروت یعنی ضاحیه، شعارهای انقلاب اسلامی و تصاویر رهبری آن وجود دارد.
بازتاب انقلاب اسلامی، بررسی یک نمونه: بهترین پاسخ به این پرسش که انقلاب اسلامی به چه میزان بر جنبش های اسلامی معاصر تاثیر گذاشته است؟ معرفی و توصیف مصادیق است. البته مصادیق معتقدند، اما برخی از آن ها دارای برجستگی بیشتری هستند. در این مورد، لبنان و حزب الله برجسته ترین نمونه است. بین ایرانیان و لبنانی ها، علقه های فراوانی چون پیوندهای تاریخی علما و مردم جبل عامل با ایران دوران صفویه، فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی روحانی بلندآوازه ایرانی، امام موسی صدر به عنوان رهبر شیعیان لبنان، تشکیلات بر جای مانده از او یعنی جنبش امل، حضور شیعیان بسیار در لبنان، وجود دشمن مشترک (اسرائیل)، حمله اسرائیل به جنوب لبنان، کمک های انساندوستانه جمهوری اسلامی ایران محرومان لبنانی، مهاجرت و سکونت دائم مقداری از اتباع لبنان در ایران و... وجود دارد. این پیوندها باعث شده است که انقلاب اسلامی ایران بیش از هر جا در لبنان موثر باشد. این تاثیر در زمینه های متعددی مشاهده می شود. در زمینه فرهنگی، تعداد زیادی از تصاویر بزرگ امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در نقاط مختلف لبنان به چشم می خورد. بر روی دیوارهای آن عکس شهدایی دیده می شود که جان خود را در راه مبارزه علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی (دشمن شماره یک ایران) از دست داده اند. مردان با ظواهر اسلامی در خیابان ها در رفت و آمد هستند. زنان ملبس به حجاب اسلامی اند و در اجتماعات عمومی، جایگاه زنان از مردان جداست. و مردم لبنان از ایران به عنوان یک دولت انقلابی و اسلامی حمایت می کنند.
در لبنان، حزب الله بیش از هر گروه سیاسی اسلامی دیگر، تحت تاثیر انقلاب اسلامی قرار دارد. علاوه بر زمینه های مشترک موجود بین ایران و لبنان، انگیزه های دیگری موجب چنین تاثیر شگرف شده است. این انگیزه ها را می توان در پذیرش رهبری انقلاب اسلامی به عنوان رهبر دینی و سیاسی از سوی حزب الله و کمک های تسلیحاتی، مالی و ... ایران به حزب الله خلاصه کرد. هم چنین حزب الله از لحاظ اقتصادی و اجتماعی با اعطای کمک های تحصیلی به مستضعفان، توزیع داروی رایگان بین بیماران، تقسیم آب بین نیازمندان، ارائه خدمات درمانی به محرومان، البته در پرتو حمایت ایران به شدت فعال است. در عین حال از لحاظ نظامی از اسلحه و جنگ جدا نیست. بلکه بر پایه اصل جهاد همواره آماده پاسخگویی به حمله احتمالی دشمن صهیونیستی است، و در این باره، اعضای حزب الله لبنان براساس شعار اسلامی امام خمینی(ره) یعنی اسرائیل باید از بین برود، قسم یاد کرده اند که جنگ با اسرائیل را تا آخرین لحظه ادامه دهند. در بعد فرهنگی حزب الله شعارهایی را از انقلاب اسلامی به عاریت گرفته و سمبل های انقلاب اسلامی را سمبل خود می داند. پیروزی حزب الله در دو دهه از فعالیتش علیه اسرائیل در مقایسه با فعالیت 40 و 50 ساله ساف، نشان از سودمندی استفاده از شعارهای اسلامی و جهاد مقدس علیه اشغالگران و عدم اتکاء به کشورهای دیگر در مبارزه ضداسرائیلی دارد.
حزب الله لبنان در بعد سیاسی هم به شدت از انقلاب اسلامی ایران تاثیر پذیرفته است، و برخلاف جنبش امل رهبری انقلاب ایران را در دو بعد سیاسی و مذهبی و بر پایه اصل ولایت مطلقه فقیه پذیرفته اند. به همین جهت از مواضع منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران حمایت بعمل می آورند، و در پی تاسیس حکومت اسلامی مشابه جمهوری اسلامی در لبنان هستند. حسین موسوی رهبر جنبش امل اسلامی در این باره می گوید: «ما به جهان اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما و شریان حیات ماست.» در مجموع می توان گفت که علت توفیق حزب الله دو چیز است: اولا، به مبارزه رنگ اسلامی زد، شعارهای اسلامی برگزید، جهاد علیه اشغالگران را اعلام نمود. ثانیا، بدون اتکا به کشورهای دیگر، مبارزه خود را اداره کرد و آن را به انجام رسانید. که هر یک از این دو علت توفیق نیز، برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است.
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد، از این رو، بر روی ملت ها حساس است و تمایل به فراگیر شدن دارد. بنابراین، بر جنبش های اسلامی سیاسی معاصر تاثیر گذاشته، و به آنان جرات و جسارت مبارزه داده است. و به آنان می گوید اسلام به ملتی خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است. نتیجه آن که، انقلاب اسلامی چراغ رستگاری و نجات را برافراشته است، البته این که مسلمانان، به ویژه جنبش های اسلامی بتوانند از نور این چراغ به هدایت و سعادت نایل آیند. به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آن، اراده و تلاش آن ها در چارچوب اسلام و با الگوگیری از انقلاب اسلامی است.

* منبع : www1.farsnews.com ، دوشنبه ٢٥ آذر ١٣٨٧   مرتضی شیرودی

سه شنبه بیست و چهارم 10 1387

 مال من غرق نمى شود!به آقا شیخ ابراهیم کلباسى(1) ـ رحمه اللّه  ـ که مال التجاره داشت و با آن امرار معاش مى نمود، خبر دادند که کشتى هاى تجارى غرق شده و مال التجاره ى شما هم در ضمن اموال دیگر غرق شده است، ایشان فرمودند: مال من غرق نمى شود، چون حقوقش(2) را داده ام. بعد از مدّتى خبر آمد که مال التّجاره ى ابراهیم نامى با نشانى هایى که داشته از میان آن همه بار غرق نشده است.  1. فقیه بزرگ، محمّد ابراهیم بن محمّد حسن کاخکى اصفهانى کلباسى (1180 ـ 1262)، صاحب اشارات الاصول و...
2. یعنى خمس اموالم را داده ام.

سه شنبه بیست و چهارم 10 1387
رقابت وبلاگ نویسان تبیانی 
از این پس در مورد مورد مسابقه وبلاگ نویسی در موضوع انقلاب اسلامی و زیر موضوعات زیر خواهم نوشت.
موضوع اصلی فراخوان :انقلاب اسلامی ایران

موضوعات فرعی : - دستاوردهای انقلاب اسلامی- ثبت خاطرات و شنیده های انقلاب- نقش رهبری در انقلاب اسلامی- انقلاب  اسلامی و سایر حرکتهای انقلابی در دنیا- شهدای انقلاب اسلامی- روزشمار انقلاب

شنبه بیست و یکم 10 1387

جلسه اول علت تغییر مقتضیات زمانها
علت تغییر مقتضیات زمانها
 انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض والجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا( 1 ) .
این آیه شریفه قرآن که تلاوت شد از آیات بسیار پرمعنی قرآن کریم است‏ . اینکه عرض می‏کنم پرمعنی است ، با اینکه همه آیات قرآن پرمعنی می‏باشد ، از این نظر است که بعضی از آیات قرآن به شکلی مطلب را عرضه می‏دارد که مردم را وادار به تفکر و تعمق می‏کند .
قرآن کریم زیاد به تفکر دعوت می‏کند یا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم‏ . دعوتهای مستقیم قرآن کریم به تفکر همان آیاتی است که رسما موضوع تفکر را عنوان کرده است ، بی فکری را مذمت و ملامت کرده است : ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون( 2 ) بدترین جنبندگان در نظر خدا کدامند ؟ آیا آنهائی هستند که ما آنها را نجس العین می‏خوانیم ؟ یا بدترین حیوانات آنهائی هستند که‏ ضرب المثل کودنی هستند ؟ نه ، بدترین جنبندگان در نظر خدا و با مقیاس‏ حقیقت عبارت است از انسانهائی که گوش دارند و کرند ، زبان دارند و گنگ و لالند ، قوه عقل و تمیز به آنها داده شده است ولی آن را به کار نمی‏اندازند و فکر نمی‏کنند . نظیر این آیه که دعوت به تعقل شده است درقرآن زیاد است . یک سلسله آیات داریم که غیرمستقیم مردم را به تعقل دعوت کرده است . آنها هم چند دسته‏اند و نمی‏خواهیم همه آنها را عرض کنیم چون از مطلبی که‏ در نظر گرفته‏ام دور می‏مانیم . یک دسته از این آیات آیاتی است که مطلبی‏ را با شکل و صورتی طرح می‏کند که عقل را بر می‏انگیزد به تفکر کردن و تأمل‏ کردن . این خود یک روش خاصی است که برای تحریک عقول به کار برده شده‏ است . از جمله همین آیه است . در این آیه که در موضوع انسان است ، به‏ شکلی مطلب بیان شده که انسان وقتی این آیه را تلاوت می‏کند فورا چند علامت سؤال در جلو خودش می‏بیند . « انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا ». ما امانت را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم . این امانت‏ چیست ؟ کدام امانت است ؟ چگونه عرضه کردیم ؟ بر کی عرضه کردیم ؟ بر آسمانها و بر زمین و کوهها . چگونه امانتی را می‏شود بر آسمان و زمین و کوه عرضه کرد ؟ امانت را ما عرضه داشتیم بر آسمانها ، بر زمین و بر کوهها اما آنها از اینکه این امانت را بپذیرند امتناع کردند . کلمه‏ « ابین یحملنها »آمده است ، یعنی امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند . معلوم می‏شود نوع امانت نوعی است که این موجودات که‏ این امانت بر آنها عرضه شده است باید تحمل بکنند ، به دوش بگیرند ، نه‏ صرف اینکه بپذیرند . شما در امانتهای معمول می‏گوئید که فلانی فلان امانت‏ را پذیرفت ، نمی‏گوئید به دوش گرفت . اما اینجا قرآن کریم می‏فرماید اینها امتناع کردند از اینکه این امانت را به دوش بگیرند . این " امانت به دوش گرفتن " موضوعی در ادبیات عربی و فارسی شده است . حافظ می‏گوید : آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه فال به نام من دیوانه زدند « و حملها الانسان »اما انسان این امانت را به دوش گرفت . فورا این‏ سؤال پیش می‏آید که ما همه انسانها را می‏بینیم ولی روی دوش آنها چیزی‏ نمی‏بینیم . کدام بار است که بر دوش انسانها گذاشته شده است ؟ پس‏ معلوم می‏شود این شکل دیگری است ، یک امانت جسمانی نبوده است که خدا یک جسمی را عرضه بدارد به زمین ، بگوید نه ، به کوهها ، بگوید نه ، به‏ آسمانها ، بگوید نه ، ولی به انسان بگوید تو ، انسان بگوید بلی من حاضرم.
بعد می‏فرماید : انه کان ظلوما جهولا انسان که تنها موجودی بود که‏ حاضر شد این امانت را به دوش بگیرد ظلوم است . " ظلوم " از ماده ظلم‏ است . ظلم یعنی ستمگری . ظلوم مبالغه در ظالم بودن است . این موجودی که‏ این امانت را به دوش گرفت بسیار ستمگر است . جهل به معنی نادانی ، وجهولا مبالغه در نادانی است : و بسیار نادان هم هست . این باز یک سلسله‏ سؤالهای دیگر به وجود می‏آورد : آیا خدا که این امانت را عرضه داشت ، عرضه داشت که بپذیرند و به دوش بگیرند یا عرضه داشت که به دوش نگیرند ؟ مسلم عرضه داشت که به دوش بگیرند . حالا که هیچ مخلوقی به‏ خود اجازه نداده است و جرأت نکرده است که این امانت را به دوش بگیرد و تنها در میان صف مخلوقات ، انسان قدم جلو گذاشته و گفته من حاضرم ، حالا که قبول کرده چرا این موجود را قرآن ظلوم و جهول خوانده است ؟ این قسمت آخر یعنی موضوع ظلوم و جهول بودن ، بعد از موضوع امانت ، از مشکل‏ترین موضوعاتی بوده است که همیشه علمای اسلامی ، مفسرین ، عرفا ، روی‏ این موضوع فکر می‏کردند که معنی ظلوم و جهول بودن چیست ؟ اینکه عرض کردم این آیه یک آیه پرمعنی می‏باشد مقصودم همین بود که‏ عرض کردم . یعنی این آیه کریمه با زبانی مطلبی را بیان کرده است که خود به خود سؤالات زیادی را ایجاد می‏کند و عقل بشر را وادار به فکر و اندیشه‏ می‏کند . البته از نظر تمام مفسرین و از نظر اخبار شیعه و سنی هیچ جای تردید نیست که این امانت از نوع امور جسمانی و مادی نبوده است بلکه یک امر معنوی است . یعنی در میان مخلوقات یک امری است که خدا اسم آن را امانت گذاشته است . حالا چرا اسم آن را امانت گذاشته است بماند ، بلکه‏ توفیقی پیدا شد و عرض کردیم . یک موضوعی بوده که خدا نام آن را امانت‏ گذاشته است و در عالم تکوین بر تمام مخلوقات عرضه کرده ولی آنها نتوانستند به دوش بگیرند یعنی استعداد آن را نداشتند . معنای عرضه کردن چیست ؟ معنای عرضه کردن اینست که هر کمالی و هر فیضی‏ از ناحیه خدا بر تمام مخلوقات عرضه می‏شود ، فقط آنکه استعداد دارد می‏پذیرد و آنکه استعداد ندارد نمی‏پذیرد . می‏توانید مثال بزنید به پیغمبری ، به امانت ، به علم و به هر چه که‏ بخواهید . آیا این موهبت که نامش رسالت است از طرف خداوند به بعضی‏ از انسانها عرضه می‏شود و از بعضی دیگر مضایقه می‏شود ؟ یعنی پیغمبری را به‏ پیغمبر عرضه کردند پذیرفت ، به من عرضه نکردند ، اگر به من هم عرضه‏ می‏کردند می‏پذیرفتم ؟ یا نه ، آن حقیقتی که نامش وحی است ، رسالت است‏ ، نبوت است ، یک حقیقتی است که از ناحیه خداوند هیچگونه مضایقه‏ای [ در عرضه آن ] نیست ، آن حقیقت بر همه مخلوقات عرضه می‏شود ، به سنگ هم‏ اگر بتواند بپذیرد می‏دهند ولی سنگ نمی‏تواند بپذیرد ، حیوان نمی‏تواند بپذیرد ، انسانها هم نمی‏توانند بپذیرند مگر افراد بخصوصی . آن امانت هم که خدا می‏فرماید عرضه داشتیم ، بر تمام مخلوقات عرضه‏ کردند و هیچکدام از مخلوقات نتوانستند آن را بپذیرند مگر انسان . پس تا اینجا می‏فهمیم که در انسان یک استعدادی وجود دارد که در موجودات دیگر آن استعداد وجود ندارد . انسان چون استعداد آن را داشت به‏ او داده شد . حالا آن امانت چیست ؟ ما از خود همین کلمه یحملنها می‏توانیم‏ بفهمیم چیست . معلوم می‏شود یک امری است که به دوش گرفتنی است . البته جسمانی و مادی نیست ولی تحمل کردنی است . وقتی به اخبار و روایات مراجعه می‏کنیم می‏بینیم آن چیزی که تفسیر می‏کرده‏اند با همین معنی‏ جور در می‏آید . آن امانت چیست ؟ گفتند تکلیف و وظیفه و قانون . یعنی اینکه زندگی انسان زندگی‏ای‏ باشد که او باید در پرتو تکلیف و وظیفه آن را صورت بدهد یعنی برای او وظیفه معین بکنند و او هم بار تکلیف ، بار قانون ، بار مسؤولیت را به دوش بگیرد ، و این همان چیزی است که در غیر انسان وجود ندارد یعنی غیر انسان ، همه مخلوقات و موجودات وظایفی را که انجام می‏دهند بدون تحمل‏ مسؤولیت است ، روی اجبار و الزام است . تنها انسان است که می‏شود برای‏ او قانون طرح کرد و او را مختار و آزاد گذاشت و به او گفت اگر راه‏سعادت را می‏خواهی طی کنی باید از اینجا بروی و اگر راه بدبختی را می‏خواهی بروی از این طرف ، و در هر حال اختیار با خودت است ، حالا این‏ تو هستی و این راه . این موضوع نامش تکلیف است . مطلبی که تا اینجا عرض کردم یک مطلب مقدماتی بود ، بعد راجع به آن‏ باز هم توضیح خواهم داد .
باید اول عرض بکنم که در این شبها راجع به چه موضوعی می‏خواهم صحبت‏ بکنم . حقیقتش اینست که خودم مردد بودم ، و طبع من هم همیشه اینجور است که می‏خواهم موضوعی را عنوان بکنم که مورد احتیاج است و شبهای‏ متوالی در اطراف همان موضوع صحبت بکنم تا آن را حلاجی کرده و حل بکنم ، و از طرف دیگر فکر من همیشه اینست که مسائلی را عنوان بکنم که کمتر درباره آنها فکر و بحث می‏شود .
در میان موضوعاتی که به نظر رسید ، یک موضوع بیشتر جلب توجه کرد که‏ درباره آن بحث بکنم و البته اگر ببینم مستمعیناین موضوع را نمی‏پسندند و موضوعات دیگری را پیشنهاد می‏کنند ، چون شب‏ اول است مانعی ندارد از فردا شب موضوع را عوض کرده و موضوع دیگری را مطرح می‏کنیم . آن موضوعی که به نظر بنده رسیده مسئله " مقتضیات زمان " است که مسئله مهمی است و البته بیشتر طبقه تحصیل کرده و دنیا دیده‏ درباره این مطلب سؤال می‏کنند . من خودم از اینکه بیشتر با این طبقات‏ تماس دارم و برخوردهای زیادتری دارم احساس می‏کنم که این یک عقده روحی‏ عجیبی است که آیا انسان می‏تواند مسلمان باشد و در عین حال خودش را با مقتضیات زمان تطبیق دهد یا نه ؟ گاهی می‏پرسند اساسا با توجه به اینکه‏مقتضیات زمان تغییر می‏کند چگونه می‏شود انسان دیندار بماند ، چون لازمه‏ دینداری اینست که انسان خودش را در مقابل مقتضیات زمان نگاه دارد و مقتضیات زمان تغییر می‏کند و چاره‏ای نیست . گاهی از کیفیتش سؤال می‏کنند که چه جور بایستی انسان خودش را تطبیق بدهد . یک عده می‏گویند انطباق‏
پیدا کردن ، ضد دین و مذهب است ، یک عده هم این موضوع را بهانه قرار داده و علیه دین تبلیغ می‏کنند ، می‏گویند به همین دلیل انسان نباید پایبند به دین باشد چون دین مانع تجدد و مانع نوخواهی و پیشروی است و انسان اگر بخواهد در این دنیا ترقی داشته باشد باید طرفدار تجدد و نوخواهی و دشمن‏ کهنه باشد پس به همین دلیل انسان نباید دیندار باشد . ممکن است بعضی به اهمیت این موضوع پی نبرند اما بدانند اگر این مسأله‏ برای خودشان مطرح نیست برای بچه‏هایشان مطرح است و اگر برای فرزندانشان‏ هم امروز مطرح نیست دو روز دیگر مطرح خواهد شد . پس خوب است که ما این مسأله را بشکافیم و ببینیم‏ نظر اسلام راجع به " مقتضیات زمان " چیست و اصلا منطق چه اقتضا می‏کند که وقتی فردا با افرادی مواجه شدیم که می‏گویند باید با زمان پیشروی کرد و دائما به روحانیون می‏گویند خودتان را با زمان تطبیق بدهید آیا پیشنهادشان‏ صحیح است یا نه ؟ این موضوع به نظر من ارجح آمد که چند شبی روی آن بحث بکنیم . البته‏ موضوعات زیادی در ضمن این موضوع پیش می‏آید که باید بحث کنیم . مثلا یک‏ بحثی است راجع به " اخلاق " . یک عده می‏گویند اخلاق نسبی است ، و این‏ موضوع " نسبیت اخلاق " در نوشته‏ها بسیار به چشم می‏خورد . می‏گویند اخلاق‏ خوب و بد به طور مطلق نداریم . یعنی اینکه اخلاق خوب همیشه خوب است و اخلاق بد همیشه بد است ، اینطور نیست ، بعضی از اخلاقیات برای مردم‏ معینی و در زمان معینی خوب است و برای دیگران بد . اخلاق یک امر نسبی‏ است ، اخلاقی وجود ندارد که برای همه مردم و در همه زمانها خوب باشد . یک مسأله دیگر که باز به همین مناسبت باید روی آن بحث کرد بحثی است‏ راجع به زیربنای تاریخ ، و مارکسیست و غیر مارکسیست در این زمینه‏ نظریاتی دارند و ما ناچاریم در ضمن مباحث خود از آن بحث کنیم . برای اینکه مفهوم این آیه روشن بشود یک مطلب را در نظر بگیرید : انسان زندگی اجتماعی دارد یعنی باید با اجتماع زندگانی بکند و الا منقرض‏ می‏شود . ولی انسان ، تنها موجودینیست که باید زندگی اجتماعی داشته باشد . در میان حیوانات هم بسیاری‏ وجود دارند که زندگی اجتماعی دارند . مقصود این نیست که آنها فقط با هم‏ هستند چون صرف باهم بودن زندگی اجتماعی نیست . مثلا آهوها با هم به طور دسته و گله زندگی می‏کنند ، باهم چرا می‏کنند ، با هم حرکت می‏کنند ، ولی‏ زندگی اجتماعی ندارند ، زیرا در میان آنها تقسیم کار و تقسیم مسؤولیت و تشکیلات وجود ندارد . زندگی اجتماعی یعنی زندگی‏ای که در آن تقسیم کار و تقسیم مسئولیت و نظم و تشکیلات وجود داشته باشد . بعضی از حیوانات‏ واقعا زندگی اجتماعی و تشکیلاتی دارند ، در زندگی آنها تقسیم کار هم وجود دارد ، همینجور که افراد بشر کارها را تقسیم کرده‏اند و تولید و توزیع‏ دارند یعنی مایحتاج خودشان را تولید می‏کنند و بعد روی حساب معینی تقسیم‏ می‏کنند ، آنها هم تولید و توزیع دارند ، تولیدهای فنی می‏کنند .
در چند سال پیش کتابی منتشر شد که بسیار کتاب خوبی بود و من در نوشته‏هایم به آن کتاب استناد کرده‏ام به نام " و راز آفرینش انسان " که نویسنده آن یک پروفسور آمریکائی است و به فارسی ترجمه شده . در آن‏ کتاب نوشته است : " بسیاری از حشرات کوچک هستند مانند بعضی از مورچگان که اینها کشت و دامداری دارند . بعضی از حشرات ، حشرات دیگر را که مایعی نظیر شیر در پستان دارند اهلی می‏کنند و در مقابل از شیر آنها استفاده می‏کنند و شیرها را در میان خودشان تقسیم می‏کنند " . همینطور که‏ در میان افراد بشر تشکیلات هست آنها هم تشکیلات دارند ، فرمانده دارند ، فرمانبر دارند ، سرباز دارند . کتابهائی که راجع به این نوع حشرات نوشته شده قابل ملاحظه است . پس تنها موجودی که‏ زندگی اجتماعی دارد انسان نیست ، خیلی از حیوانات هم هستند . ولی یک تفاوت کلی وجود دارد . مطالعات علمی دانشمندان نشان می‏دهد موجوداتی که مانند انسان زندگی اجتماعی دارند از وقتی که پا به دنیا گذاشته‏اند همین تشکیلات را داشته‏اند و تا امروز هم عوض نشده است یعنی‏ برعکس تاریخ تمدن بشر که ادوار زیادی دارد مثلا می‏گوئیم انسان عهد جنگل ، انسان عهد حجر ، انسان عهد آهن ، عهد بخار و بعد هم عهد اتم ، حیوانات‏ اینجور نیستند ، هر نوع از انواع حیوانات یک نوع زندگی دارد ، زندگی‏ یک نوع متطور و متکامل نمی‏شود مگر آنکه خود نوع عوض شود و نوع دیگری‏ جای آن را بگیرد و به عبارت دیگر حیوان در زندگی خود ابتکار و خلاقیت‏ ندارد ، نمی‏تواند وضع و طرز زندگی خود را عوض کند و شکل دیگر و تازه‏تر به آن بدهد ، برخلاف انسان که دارای چنین قدرت خلاقه و ابتکاری هست . برای حیوان تجدد و نوخواهی وجود ندارد ولی برای انسان وجود دارد . حال‏ چرا ؟ دلیلش « انا عرضنا الامانه علی السموات ». . . است . دلیلش‏ اینست که انسان فرزند بالغ و رشید خلقت است ، انسان فرزندی است که‏ خلقت ، حمایت و سرپرستی مستقیم خود را از روی او برداشته و او را از نعمت آزادی و اختیار و ابتکار و استعداد مسؤولیت برخوردار کرده است ،
پیمودن راه تکامل را برعهده خودش گذاشته است . انسان به حکم : « و خلق‏ الانسان ضعیفا »از لحاظ " فعلیت " از همه حیوانات ناتوان‏تر پا به‏ هستی می‏گذارد ، و از لحاظ استعداد و راهی که می‏تواند با قدم آزاد خود طی کند از همه کاملتر و مجهزتر به دنیا می‏آید . به انسان قوه انتخاب و کشف و ابتکار و خلاقیت داده شده است . انسان قادر است شکل تولید و توزیع‏ مایحتاج خود را عوض کند ، ابزارها و وسایل نوتر و بهتر از پیش اختراع‏ نماید ، سیستم زندگی خود را عوض کند ، در روابط اجتماعی خود و در طرز تربیت و اخلاق خود تجدید نظر نماید ، محیط را و زمین را و زمان را به نفع‏ خود تغییر دهد ، شرایط و اوضاع و احوال اجتماع خود را عوض نماید . اینست که مقتضیات زمان برای انسان وضع متغیری دارد و برای حیوان وضع‏ ثابتی دارد . از همین جا این مسأله پیش می‏آید که اسلام به عنوان یک دین و یک آئین‏ و به عنوان یک قانون زندگی با مقتضیات متغیر زمان چه می‏کند ؟ آیا نظر اسلام اینست که باید با مقتضیات زمان نبرد کرد و در حقیقت جلو قدرت‏ خلاقه و نیروی ابتکار بشر را گرفت و نگذاشت محیط و زمین و زمان را عوض‏ کند ؟ یا برعکس نظر اسلام اینست که باید تسلیم زمان و مقتضیات زمان شد ؟ و یا نظر سومی در کار است و لااقل توضیح و تفصیلی در میان است ؟ به هر حال مسأله اسلام و مقتضیات زمان از اینجا آغاز می‏شود که در جلسات آینده‏ درباره آنها باید بحث کنیم .

پاورقی :
1 - سوره احزاب ، آیه . 72
2 - سوره انفال ، آیه . 22

دوشنبه بیست و یکم 5 1387

بعنوان مقدمه به قلم استاد شهید

باسمه تعالی

اسلام و مقتضیات زمان

برای روشنفکران مسلمان در عصر ما که از نظر کیفیت زبده‏ترین طبقات اجتماعی می‏باشند و از نظر کمیت خوشبختانه قشر قابل توجهی به شمار می‏روند، مهمترین مسئله اجتماعی " اسلام و مقتضیات زمان " است .
دو ضرورت فوری ، مسؤولیتی سنگین و رسالتی دشوار بر دوش این طبقه می‏گذارد . یکی ضرورت شناخت صحیح اسلام واقعی به عنوان یک فلسفه اجتماعی و یک ایدئولوژی الهی و یک دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه وسعادتبخش ، و دیگر ضرورت شناخت شرائط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیده‏های انحرافی و عوامل فساد و سقوط . برای یک کشتی که می‏خواهد اقیانوسها را طی کند و ازقاره‏ای به قاره‏ دیگر برود وجود قطب نما برای جهت‏یابی و هم لنگر محکم برای محفوظ ماندن و غرق نشدن و زیرپاگذاشتن جزر و مدهاضروری است ، همچنانکه شناخت وضع و موقعیت جغرافیائی دریا در هر لحظه‏ امری حتمی است . ما باید از طرفی اسلام را به عنوان یک راهنمای سفر و یک لنگر محکم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر ومدها ، و هم شرائط خاص‏زمان را به عنوان مناطق و منازل بین راه که باید مرتبا به آنها رسید و گذشت کاملا بشناسیم تا بتوانیم در اقیانوس متلاطم زندگی به سرمنزل مقصود برسیم . از نظر گروه نامبرده در اینجا مشکل لاینحلی وجود ندارد ، فقط آشنا نبودن‏ با حقایق اسلام و یا تمیز ندادن میان عوامل توسعه و پیشروی زمان و میان‏ جریانها و پدیده‏های انحرافی که لازمه طبیعت بشری است ممکن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد . ولی افراد و طبقاتی هستند که این مسئله را واقعا به صورت یک معمای‏ لاینحل و به صورت یک تضاد آشتی ناپذیر می‏نگرند و معتقدند " اسلام " و " مقتضیات زمان " دو پدیده غیر متوافق و ناسازگارند و از این دو حتما یکی را باید انتخاب کرد ، یا باید به اسلام و تعلیمات سلامی گردن نهاد و از هر گونه نوجوئی و نوگرائی پرهیز کرد و زمان را از حرکت بازداشت و یا باید تسلیم مقتضیات متغیر زمان شد و اسلام را بعنوان پدیده‏ای متعلق به‏ گذشته به بایگانی تاریخ سپرد . روی سخن در این مقاله با اینگونه افراد است .
استدلال این گروه اینست که اسلام به حکم اینکه دین است بویژه که دین‏ خاتم است و دستوراتش جنبه جاودانگی دارد و باید همانطور که روز اول‏ بوده برای همیشه باقی بماند ، یک پدیده ثابت و لایتغیر است و اما زمان‏ در طبع خود متغیر و کهنه و نوکن است ، طبیعت زمان اقتضای دگرگونی دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جدیدی خلق می‏کند مغایر با شرائط پیشین . چگونه ممکن است چیزی که در ذات‏خود ثابت و لایتغیر است با چیزی که در ذات خویش متغیر و سیال است‏ توافق و هماهنگی داشته باشند ؟ آیا ممکن است تیرهای برق و تلفن که در منطقه معینی در کنار جاده‏ها نصب می‏شوند با اتومبیلهائی که مرتبا از
جاده‏ها عبور می‏کنند و در دو لحظه در یک نقطه نیستند توافق و هماهنگی‏داشته باشند ؟ آیا ممکن است جامه‏ای که برای یک کودک دوساله دوخته‏ می‏شود تا بیست سالگی او مورد استفاده قرار گیرد در حالی که جامه در طول‏ بیست سال همان است که بوده و تن کودک ماه به ماه و سال به سال رشد می‏کند و بر ابعادش افزوده می‏گردد ؟ !
باید اعتراف کرد که مشکلی است و ارائه راه حل صحیح آن چندان آسان‏ نیست . این مشکل آدمی را به یاد مشکلی می‏اندازد که فلاسفه الهی تحت‏ عنوان " ربط متغیر به ثابت " و " ربط حادث به قدیم " طرح کرده و راه حل آن را ارائه کرده‏اند . مشکل فلاسفه از آنجا پیدا می‏شود که علت‏ متغیر باید متغیر و علت ثابت باید ثابت باشد و همچنین علت حادث باید حادث و علت قدیم باید قدیم باشد پس چگونه است که همه متغیرها و حادثهای جهان در نهایت امر به یک علت ازلی غیر قابل تغییر منتهی‏می‏گردد ؟ فلاسفه " رابطی " کشف کرده‏اند که از وجهه‏ای ثابت و ازلی است‏ و از وجهه‏ای متغیر و حادث ، و معتقدند که او است پیوند دهنده متغیرها و حادثها به ذات قدیم و کامل ازلی . اینجا طبعا این پرسش در ذهن مطرح می‏شود که آیا در مسئله " اسلام و مقتضیات زمان " نیز که یک مسئله اجتماعی است پای یک " رابط " در میان است ؟ اگر چنین است آن " رابط " چیست و از چه مقوله‏ای است ؟ حقیقت اینست که در استدلال فوق درباره عدم امکان توافق میان اسلام و مقتضیات زمان نوعی " مغالطه " به کار رفته است هم در ناحیه اسلام و هم‏ در ناحیه مقتضیات زمان .
اما از ناحیه اسلام از آن نظر که جاودانگی قوانین اسلام و نسخ ناپذیری آن‏ که امری قطعی و از ضروریات اسلام است با قابلیت انعطاف که امری است‏مربوط به سیستم قانونگزاری اسلام و خود اسلام خود بخود با مکانیسم مخصوص‏ که از مختصات سیستم قانونگزاری اسلام است به وجود می‏آورد یکی فرض شده‏ است و حال اینکه این دو تا کاملا از یکدیگر جدا هستند . قدرت شگرف‏جوابگوئی فقه اسلامی به مسائل جدید هر دوره‏ای نکته‏ای است که اعجاب‏ جهانیان را برانگیخته است . تنها در زمان ما مسائل جدید رخ ننموده است‏ ، از آغاز طلوع اسلام تا قرن هفتم و هشتم که تمدن اسلامی در حال توسعه بود و هر روز مسائل جدید خلق می‏کرد ، فقه اسلامی بدون استمداد از هیچ منبع‏دیگر وظیفه خطیر خویش را انجام داده است . در قرون اخیر بی توجهی‏ مسؤولین امور اسلامی از یک طرف و دهشت زدگی در مقابل غرب از طرف دیگر موجب شد که این توهم پیش آید که قوانین اسلامی برای عصرجدید نارسا است.
اما از ناحیه مقتضیات زمان . مغالطه‏ای که از این ناحیه به کار رفته از آن جهت است که چنین فرض شده که خاصیت زمان اینست که‏ همه چیز حتی حقایق جهان را نیز فرسوده و کهنه نماید . و حال آنکه آنچه در زمان کهنه و نو می‏شود ماده و ترکیبات مادی است ، یک ساختمان ، یک‏ گیاه ، یک حیوان ، یک انسان محکوم به کهنگی و زوال است ، اما حقایق‏ جهان ثابت و لایتغیر است . آیا جدول فیثاغورث به حکم اینکه بیش از دوهزار سال از عمرش می‏گذرد کهنه شده است ؟ آیا گفته سعدی : " بنی آدم‏ اعضای یک پیکرند " چون هفتصد سال از عمرش می‏گذرد منسوخ و غیر قابل عمل‏ است ؟ آیا به دلیل اینکه عدالت و مروت و وفا و نیکی چندین هزار سال‏ است که دهان به دهان می‏گردد مندرس شده است ؟ بلکه گفتن اینکه جدول‏فیثاغورث عمر چندهزار ساله دارد و گفته سعدی عمر هفتصدساله ، غلط است ،محتوای جدول فیثاغورث و شعر سعدی حقایقی ازلی و ابدی می‏باشند و آنان‏ بازگو کننده آن حقایقند و بس .
می‏گویند قوانین عصر برق و هواپیما و فضانورد نمی‏تواند عینا همان قوانین‏ عصر چراغ نفتی و اسب و قاطر و الاغ باشد . جواب اینست که شک نیست که‏ در عصر برق و هواپیما مسائل جدیدی رخ می‏نماید که باید پاسخ خودش را بازیابد ولی هیچ ضرورتی ایجاب نمی‏کند که الزاما چون برق بجای چراغ نفتی‏و هواپیما به جای الاغ آمده است باید مسائل حقوقی مربوط به اینها از قبیل خرید و فروش و غصب و ضمان و وکالت و رهن هم یک سره تغییر کند و یا چون والدین و فرزندان و زوجین اعصار گذشته الاغ سوار بوده‏اند و پدران و مادران و فرزندان و شوهران و زنان عصر ما هواپیما سوارند پس الزاما باید حقوق والدین براولاد و حقوق‏ اولاد بر والدین و حقوق زوجین بر یکدیگر در عصر ما بکلی دگرگون شود .
اسلام راه است نه منزل و توقفگاه . خود اسلام از خود به عنوان راه ( صراط مستقیم ) یاد می‏کند . غلط است که بگوئیم چون منزلها عوض شود راه‏ هم باید عوض شود . در هر حرکت منظم دو عنصر اساسی وجود دارد : عنصر تغییر مواضع که متوالیا صورت می‏گیرد و عنصر ثبات راه و مدار حرکت .
ثانیا آیا تنها اسلام است که به عنوان یک ایدئولوژی و یک فلسفه‏ اجتماعی و یک راهنمای سفر و حرکت و تکامل مدعی جاودانگی است ؟ ! آیا مکتبهای اجتماعی دیگر که خود بیش از همه سنگ اصل تغییر را به سینه‏ می‏زنند و هر پدیده‏ای را ناپایدار می‏دانند خود آن مکتب را نیز متغیر و ناپایدار می‏دانند ؟ می‏دانیم که جهان بینی مارکسیسم براصل تغییر و عدم‏ ثبات طبیعت بنا شده است ولی هرگز مارکسیستهای اصیل ، مارکسیسم را به‏ عنوان پدیده‏ای کهنه و متعلق به قرن گذشته تلقی نمی‏کنند ، هرگز نمی‏گویند به دلیل اینکه شخص کارل مارکس دوران جوانی را پشت سرگذاشت پیر شد و سپس مرد ، مارکسیسم هم محکوم به پیری و مرگ است ، برعکس از مارکسیسم‏ به عنوان اصولی پولادین و خلل ناپذیر یاد می‏کنند .
لنین درباره مارکسیسم می‏گوید : " شما نمی‏توانید حتی یکی از فرضیات‏اساسی یا یک جزء ذاتی از فلسفه مارکسیسم را حذف کنید بدون آنکه ترک‏ حقیقت واقعی کرده باشید و بدون آنکه در آغوش دروغهای ارتجاعیون بورژوا قرار گرفته باشید . فلسفه مارکس‏مانند یک قطعه محکم پولاد است " ( 1.( چرا ؟ آیا استثنائی در جهان رخ داده است ؟ یا خیر ، مارکسیسم از آن‏ جهت این ادعا را دارد که یک فلسفه است نه یک پدیده ، و به علاوه‏ فلسفه‏ای است که به حسب ادعای خود قوانین واقعی زندگی بشر را شناخته‏ است .بدیهی است که مارکسیسم نمی‏تواند این ادعا را در انحصار خود قرار دهد. هر فلسفه اجتماعی می‏تواند این ادعا را اظهار کند و دلیل خود را ارائه دهد . هیچ مکتب اجتماعی را به دلیل شناسنامه و تاریخ تولد نمی‏توان محکوم به‏ زوال و فنا دانست . از اینرو ما اگر بخواهیم درباره اسلام و مقتضیات زمان قضاوت کنیم تنها راه اینست که با معارف اسلامی آشنا شویم و روح قوانین اسلامی را درک‏کنیم و سیستم خاص قانونگزاری اسلامی را بشناسیم تا روشن شود که آیا اسلام‏ رنگ یک قرن معین و عصر مشخص دارد و یا از مافوق قرون و اعصار ، وظیفه‏ رهبری و هدایت و سوق دادن بشر را به سوی تکامل برعهده گرفته است .
البته توجه داریم که نظریه‏ای درباره تاریخ وجود دارد که می‏توانیم آن را " مادیت تاریخ " بنامیم یعنی اینکه تاریخ از نظر ماهیت یک موجود صددرصد مادی است ، نیروئی که موتور تاریخ را به حرکت می‏آورد روابط اقتصادی جامعه بشری است و سایر شؤون حیاتی اعم از فرهنگی و دینی و قضائی‏ و اخلاقی ابعهایمتغیری است از روابط اقتصادی ، و روسازیهایی است بر روی این زیرسازیها ، و طبعا با دگرگونی روابط تولیدی و اقتصادی ، همه شؤون زندگی بالطبع‏ دگرگون می‏گردد . اگر این نظریه درست باشد جبرا و الزاما با تکامل ابزار تولیدی و روابط اقتصادی همه چیز باید تغییر کند . اکنون مجال نقد این نظریه که نیازمند به بسط زیادتری است نیست ، همین‏قدر می‏گوئیم این نظریه نتوانسته است توجیه درستی از تاریخ بیابد و هم‏ نتوانسته تأییدی از صاحبنظران مستقل الفکر و غیرمقلد به دست آورد . تاریخ ، ساخته انسان و روابط انسانها است . در انسان و در روابط انسانی‏ عناصر پایدار زیادی وجود دارد که ثبات و بقاء خود را علی رغم تغییرات‏ روابط اقتصادی حفظ کرده است . اکنون نوبت آن است که در مختصات سیستم قانونگزاری اسلام بحثی به عمل‏ آوریم ، همان مختصاتی که سبب شده بدون آنکه اجازه بدهد نسخ و تبدیل در اصل قوانین اسلام رخ دهد و بدون آنکه بگذارد کوچکترین آسیبی به جاودانگی‏ آن برسد آن را نرم و قابل انعطاف و انطباق با صور متغیر زندگی ساخته‏است .

پاورقی :
1- " بعثت و ایدئولوژی " صفحه 42 نقل از کتاب مادیت و انتقاد تجربی .

دوشنبه بیست و یکم 5 1387

اسلام و مقتضیات زمان جلد اول


اسلام و مقتضیات زمان
جلد اول
متفکر شهید
استاد مرتضی مطهری
چاپ نهم : تابستان 1373
ناشر : انتشارات صدرا ( با کسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید)

فهرست مطالب
پیشگفتار 7
بعنوان مقدمه 9
علت تغییر مقتضیات زمانها 19
دو نوع تغییر در زمان 33
جامعه در حال رشد 53
افراط و تفریط ها 67
راه میانه 83
عقل و راه اعتدال 97
خوارج 111
عوامل تصفیه تفکر اسلامی 125
اخباریگری 139
مشروطیت 153
شئون پیامبر ( ص ) 167
مقتضیات زمان ( 1 ) 181
مقتضیات زمان ( 2 ) 199
تغییرات زمان در تاریخ اسلام 215
اجتهاد و تفقه در دین 229
قاعده ملازمه 243
علی ( ع ) شخصیت همیشه تابان 257
نسبیت آداب 271
عبادت و پرستش ، نیاز ثابت انسان 283
بررسی نظریه نسبیت عدالت 299
مفهوم عدالت ، و رد نظریه نسبیت عدالت 315
بررسی نظریه نسبیت اخلاق 339
مسئله نسخ و خاتمیت 353
خاتمیت 371
وجدان و مسئله نسبیت اخلاق 389
جبر زمان و مسئله عدالت 407

پیشگفتار

کتاب حاضر مشتمل بر بیست و شش سخنرانی از متفکر شهید استاد مرتضی‏مطهری تحت عنوان " اسلام و مقتضیات زمان " و نیز نوشته کوتاهی به قلم‏ ایشان در همین موضوع " به عنوان مقدمه " می‏باشد . سخنرانیها در زمستان‏سال 1345 هجری شمسی و در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد اتفاق ( تهران (و در یک جمع عمومی ایراد شده و به همین جهت بیانی ساده و روان دارد .
لازم به ذکر است که نوارهای این سخنرانیها در دست نیست و کتاب حاضر تنظیم شده متنی است که در همان زمان از نوار استخراج گردیده و در اختیاراستاد شهید گذاشته شده است و البته استاد چهار جلسه اول آن را ملاحظه‏نموده و ضمن اصلاحات عبارتی ، مطالبی بر آن افزوده‏اند . در تنظیم این مجموعه ، جهت حفظ امانت ، به اصلاحات اندک عبارتی اکتفا شده و حالت‏گفتاری مطالب حفظ گردیده است . عناوین سخنرانیها غیر از چهار جلسه اول که عناوین آنها از استاد شهید است ، از ویراستار می‏باشد و حتی المقدور سعی شده است که این عناوین از متن سخنرانیها استخراج شود. ذکر این نکته ضروری است که رسم استاد بر این بود که پس از تفکر و تعمق کافی درباره یک موضوع ، در اطراف آن یک یا چند سلسله سخنرانی می‏نمودند و اگر قرار می‏شد که آن سخنرانیها به صورت کتاب‏ منتشر شود ، متن پیاده شده از نوار را با توجه به سؤالات حضار اصلاح وتکمیل می‏کردند به طوری که گاهی متن تنظیم شده چند برابر متن سخنرانیها می‏گردید . بنابراین نباید انتظار داشت که کتاب حاضر ، بحثی کامل در موضوع مذکور است . با این حال این کتاب همچون دیگر آثار آن متفکر گرانقدر حاوی بحثهایی جالب و دلکش در موضوع خود بوده و حلال مسائل مبتلا به زیادی در باب " اسلام و مقتضیات زمان " می‏باشد ، صوصا با توجه به‏ موقعیت زمانی حاضر که به یمن انقلاب شکوهمند اسلامی ، حکومت به صالحان‏ رسیده و در پی اجرای احکام اسلام می‏باشیم و طبعا این سؤال پیش می‏آید که‏ آیا با توجه به تغییرات و تحولات زمان ، اسلام که در چهارده قرن پیش‏ نازل شده می‏تواند پاسخگوی مشکلات این زمان و هر زمان دیگری باشد ؟ این‏ کتاب پاسخگوی اینگونه سؤالات است . نا گفته نماند که استاد شهید بحثهایی در همین زمینه در سال 1351 در انجمن اسلامی پزشکان ایراد نموده‏اند . این بحثها به امید خدا همراه دو بحث دیگر و نیز نوشته‏هایی از استاد در این باب ، جلد دوم این کتاب را تشکیل خواهند داد .
از خدای متعال توفیق بیشتر در نشر آثار چاپ نشده استاد شهید این متفکر گرانقدر و این حاصل عمر و پاره تن امام ، مسئلت می‏نمائیم .
1364 / 12 / 25
شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید مرتضی مطهری

دوشنبه بیست و یکم 5 1387
براى تثبیت در دین، این دعا را بخوانیم  چنان چه ابتداى صراط که بر روى جهنّم است ـ که «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیْفِ.»(1)؛ (باریک تر از مو، و تیزتر از شمشیر است) ـ از همین دنیا باشد ـ که چنین است ـ با کم ترین غفلت ولو یک آن و یک لحظه از آن مى افتیم، و اگر افتادیم ممکن است تا به آخر برویم؛ لذا باید براى تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم این دعا را در زمان غیبت همه بخوانیم که:«یا اللّه  یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِى عَلى دِینِکَ.»(2) اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى زیر و رو کننده ى دل ها، قلب مرا بر دینت استوار و ثابت بدار. وقت خواندن این دعا همین روزها(3) مى باشد. اگر این روزها این دعا را نخوانیم پس کى مى خواهیم بخوانیم؟!
1. کافى، ج 8، ص 312؛ امالى صدوق، ص 177؛ تفسیر قمى، ج 1، ص 29، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 6، ص264.
2. بحارالانوار، ج 52، ص 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ کمال الدّین، ج 2، ص 351؛ مهجّ الدعوات، ص 332.
3. یعنى همین چند روز دنیا.
چهارشنبه نوزدهم 4 1387

سیره نبوی

1-5خنده پیامبر

1-5-1خنده ، شگفتی آفرینش

یکی از شگفتی های وجود انسان خندیدن است. خنده یکی از رفتار های  پرمعنای انسان است. آن گونه که بعضی از دانشمندان آن را یکی از ارکان تعریف وتوصیف انسان بر شمرده وگفته اند: انسان یعنی موجودی که می خندد. البته این تعریفی مبالغه آمیز است ولی به هر حال ، خنده از ویژگی های بسیار مهم انسان است که بار سنگینی از معنا را به دیگران منتقل می کند واز زیبایی هایی است که خداوند متعال در آفرینش انسان قرار داده است.

1-5-2 اقسام خنده وانتقال معانی متفاوت

انسان گاهی اوقات با صحنه ای غیر منتظره مواجه میشود، تعجب می کند وهمچنین باعث خندیدن او می شود. گاهی نیز خوسحالی ، خوشنودی ورضایت قلبی در صورت انسان به صورت خنده ظاهر می شود. همچنین خنده نشانه نشاط ، سرزندگی وامید است. وقتی انسان چیزی را دست کم می گیرد و دیگران را تحقیر یا مسخره می کند لبخند هایی معنی دار در چهره اش هویدا می شود. خنده وگریه دوحالت متفاوت است که نمادی از وضعیت روانی انسان محسوب می گردد.

1-5-3 مراتب سه گانه خنده

حداقل خنده تبسم است . در این مرحله عضلات صورت انسان منبسط می شود و لب ها با انحنای شگفت انگیز خود در وضعیتی مخصوص قرار می گیرند. درمرحله دوم  ترکیب چهره  ولب ها که نشانهای از رضایت مندی وخوشحالی است با صدا همراه می شود. در این مرحله هماهنگی چهره ، حرکت اندام وصدای آهسته حالتی میانه در خنده پدید می آورد. مرحله سوم « قهقه» است . قهقه همان خنده با صدای بلند است . در این مرحله شخص در حال خنده، بدنش نیز تکان می خورد.

1-5-4 تبسم همیشگی نشانه وصال دایمی با محبوب

چهره نورانی پیامبر عظیم الشان اسلام (ص)همواره متبسم بود. ایشان  همیشه گشاده رو، مهربان ، دوست داشتنی و صمیمی بودند. سیره نویسان در توصیف تبسم پیامبر(ص) نوشته اند که وقتی می خندید دندان های سپیدش مانند دانه های مرتب تگرگ هویدا و به سرعت ، مانند برق آسمان پنهان می گردید. ای ترکیب چهره همیشگی پیامبر(ص) بود مگر در وضعیت استثنایی که حالت جدی یا خشم به خود می گرفتند.گشاده رویی و تبسم حاکی از ابتهاجی درونی است. وقتی باطن شخص آرام و رضایت مند باشد آنگاه چهره اش متبسم می گردد . چهره پر فروغ ، متبسم وبا نشاط پیامبر(ص) نشانه اتصال روح ایشان به نقطه آغاز آفرینش یعنی خداوند متعال بود. وصال دایمی با معبود، رضایتی همیشگی را در روان پیامبر(ص) خلق می کرد وبه همین دلیل سیمایشان همیشه شاداب بود. رسول گرامی اسلام (ص) از دیگران نیز توقع داشتند که هنگام روبهرو شدن با برادران ایمانی خود چهره ای متبسم داشته باشند و گشاده رویی ، حداقل هدیه ای باشد که مسلمانان گاه  ِ رویارویی ، به یکدیگر تقدیم می کنند. چهره متبسم ، چهره ای بهشتی است و در مقابل چهره های عبوس، شبیه چهره های در هم کشیده جهنمیان است.

1-5-5 حالات استثنایی

 گاهی به دلیل موقعیت های ویژه، استثناً،متبسم از لبان پیامبر(ص) محو می شد. یک نمونه از این موقعیت ها ، لحظه نزول وحی بود. با مطالعه حالات پیامبر(ص) هنگام نزول وحی ایشان در آن لحظه با وضعیتی دشوار مواجه بودند. به همین دلیل حالت چهره مبارکشان عوض می شد. نمونه دیگر ، زمانی بود که در جبهه نبرد در مقابل دشمن می ایستادند.در این زمان پیامبر اکرم(ص) جلوه ای از خشم وغضب الهی رابه نمایش می گذاشتند. قرآن کریم به این حالت اشاره می کند:«محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم » (قرآن کریم 48/29) و نمونه بعدی وقتی بود که پیامبر با صحنه هایی از گناه مواجه می شدند : در آن لحظه ایشان برافروخته وناراحت می شدند و ناراحتی در چهره حضرت رخ می نمود. نخستین نشانه ناراحتی از رویارویی با صحنه معصیت ، محو شدن تبسم از لبان مبارک ایشان بود.

1-5-6 توصیه به گشاده رویی

 همان طور که اشاره کردیم پیامبراکرم (ص) به مسلمانان توصیه می کردند تا همواره متبسم باشند. رسول گرامی اسلام (ص) در تعبیری زیبا فرمودند :«در مواجه با یکدیگر چهره  گشاده داشته باشید وبرادران خود را از حداقل مهر ورزی محروم نکنید». امام صادق (ع) نیز در روایتی فرمودند:«کسی که در مقابل برادر مومن خود تبسم کند، ÷روردگار متعال برای او حسنه ای می نویسد»

1-5-7 بی تکلفی در خندیدن

در سیره نبی گرامی اسلام (ص) آمده است که ایشان در خندیدن تکلف نداشتند. اگر در جمع مسلمانان حاضر بودند ، سخنی یا اتفاقی خنده همگان را باعث می شد، ایشان نیز مانند سایر حاضران می خندیدند:«یضحک مما یضحکون منه و یتحب مما یتحبون منه»(محمد باقر مجلسی – بحار الانوار- ج16-باب اوصافه-ص 153)  این رفتار ، هم نوعی احترام به فضای عمومی جلسه بود و هم ، نشان از تواضع وبی تکلفی پیامبر(ص)  بود. وقتی پیامبر(ص)  می دیدند که شادی و مسرت در مجلسی حکمفرماست ، لبخند در چهره مبارکشان بیشتر می شد. نمونه هایی البته بسیار نادر از شوخی های خود پیامبر(ص) هم نقل شده است . به هر حال ایشان از اینکه اصحابش بگویند و بخندند و شادمان باشند، استقبال می کردند و خوشحال می شدند.

 1-5-8 حد ومرز های شوخی در محضر پیامبر(ص)

در تعیین حد ومرز های شوخی وخنده، دو نکته بسیار مهم در مجالس پیامبر اکرم (ص)رعایت می شد: نکته اول :شوخی ها از تصرف شیطان در امان بماند . یعنی دروغ ، تهمت، غیبت،مسخره کردن مومن ومانند آن ها همراه خنده و شوخی نباشد . اگر شما نیز این هنر را دارید که هم شاد باشید وهم دیگران را شاد کنید، یعنی اگر می توانید بی تعرض به آبروی انسان مومن دیگران را بخندانید، بسیار خوب است ولی باید بسیار زیرکانه تصرف های شبطان را مراقب باشید.نکته دوم:در شوخی وخنده صرفآ رعایت نکته اول کافی نیست. بلکه باید اضافه بر آن اندازه نگه داشته شود و در خندیدن زیاده رویی نکنیم. چون زیاد از حد خندیدن باعث قساوت قلب می شود. کسی که سنگدل شد، نمی تواند به راحتی گریه کند. علاوه بر این خنده زیاد وقار را از انسان مومن می گیرد. هیبتی را که هر کسی باید از آن سهمی داشته باشد را از بین می برد و هبوط شخصیت انسان را سبب می گردد.

1-5-9 قهقه شیطانی ، غفلت از پروردگار

پیامبر(ص)و پیشوایان معصوم ما هیچ گاه قهقه نمی زدند و دیگران را نیز از این نوع خنده منع می کردند. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است:«القهقه من الشیطان»(کلینی-اصول کافی- ج2-باب الدعابهو الضحک-ص664) یعنی همان گونه که تبسم هدیه ای رحمانی و ملکوتی است ، قهقه نمادی از غفلت ، بی خبری و نابخردی می باشد. خداوند نیز دوست ندارد انسان از سر بی دردی  یا غفلت با صدای بلند بخندد. قهقه هیچ کدام از آثاری را که برای خنده ذکر شده، مانند گشودن عقده ها، تفرج باطنی ودرونی را تامین نمی کند: در قهقه هیجانی کاذب وجود دارد که خود سبب آشفتگی روانی انسان می شودو آسیب های آخرتی فراوانی را به دنبال می اورد.یک بار پیامبر(ص) گروهی از جوانان را دیدند که دور هم ایستاده بودند وبلند بلند می خندیدند. حضرت نزدیک رفتند وبا آنها صحبت کردند. به آنها دگفتند:چه خبر است ؟ اگر قهقه شما از آرزوهای دور ودراز نشان دارد، دلیل غفلت و بیکاری شماست. چقدر خوب است، سری هم به قبرستان بزنید واز مرگ یادی کنید تا از خواب غفلت بیدار شوید.

دسته ها : دینی
چهارشنبه نوزدهم 4 1387

نمونه سوال6

1- الف) از هیدرو لیز ساکارز چه قندهایی حاصل می شود؟

ب) دی‌پپتید جیست؟1

2- الف) دو نقش لیزوزوم در سلول را بنویسید.

ب) دو تفاوت سلول پروکاریوت با یوکاریوت را بنویسید.

ج)انجام این کارها در سلول بر عهده کدام اندامک است؟   

تنفس سلولی(            ) نشانه گذاری(                  ) 5/1

3- الف)دو نقش سلولهای پشتیبان در بافت عصبی را بنویسید.

ب)دونوع سلول بافت اسکلرانشیم را بنویسید. 1

4- الف)چرا جذب چربی ها از راه مویرگ های لنفی صورت میگیرد؟

ب)نقش این دو آنزیم در بزاق چیست؟    پتیالین(             )  لیزوزیم(            )ج) هر یک از این بخش ها در چه قسمتی از لوله گوارشی انسان واقع شده است؟  دوازدهه(                       )      کاردیا(                           ) 5/1 

5- الف) نقش پرده دیافراگم در تنفس را شرح دهید.

ب)دو روش انتقال اکسیژن در خون را بنویسید.1

6- الف)دو مورد از سازگاری بدن پرندگان برای پرواز طولانی در ارتفاعات را بنویسید.

ب)چرا آبشش ها برای تنفس در خشکی مناسب نیستند؟ 1

7- الف) چرا به گردش خون ماهی را ساده گویند؟

ب)دو جاندار نام ببرید که گردش خون باز دارند. 1

8- محل دقیق دریچه های میترال و دریچه های سینی را بنویسید.1 

9- الف) گرانولوسیت ها به چند دسته تقسیم می‌شوند نام ببرید.

ب) سه نقش خون در بدن را بنویسید. 5/1

10- الف)دلیل بیماریهای خود ایمنی را ذکر کنید.

ب)ترومبین در انعقاد خون چه نقشی دارد؟1

11- الف) دو مورد از عوامل تشکیل حباب هوا در آوند های جوبی را بنویسید.

ب)چرا حرکت ترکیبات آلی در گیاهان پیچیده تر از حرکت آب است؟(3دلیل)     ج)گیاهان برای کاهش تعرق چه سازشهایی دارند؟(3مورد)2

12- الف)نوع ماده دفعی در این موجودات چیست؟ 

 پلاناریا (                        )     مگس  (              )

ب) اگر خون اسیدی شودکلیه ها …………واگر خون قلیایی شود………ترشح می کنند. 1

13- الف) هومئوستازی را تعریف کنید.

ب)شبکه دوم مویرگی چگونه به وجود می آید؟5/1

14- اصطلاحات زیر را تعریف کنید. 

 الف) سارکوپلاسم                                ب) انقباض ایزومتریک 1

15- نقش هر یک از موارد زیر در حرکت ما هی را بنویسید.

شکل دوکی بدن (                         )   بادکنک شنا (                            )    باله سینه ای (                            ) 75/0

16- مفصل زانو از نوع …………ومفصل شانه از نوع…………می باشد. 5/0

17- الف) دونمونه از حرکتهای غیر فعال گیاهی را نام ببرید.

ب) نام حرکت های زیر را بنویسید: 

  1)حرکت گیاه به سوی روشنایی               2)حرکت برگهای گیاه اقاقیا 

چهارشنبه نوزدهم 4 1387

نمونه سوال5 

 1- الف) واحد سازنده گلیکوژن………و واحد سازنده پروتئیین……………است.ب)چرا چربی های سیر نشده در دمای معمولی مایع هستند؟  1

2- الف)دو نقش شبکه آندوپلاسمی صاف رادر جگر بنویسید.

ب) نقش کریستا در میتوکندری چیست؟

ج)انجام این  کارها بر عهده کدام بخش است؟ تنظیم آب سلول  (         )   گوارش اندامکهای پیر (               ) 5/1

3- الف)بافت پوششی سنگفرشی یک لایه ای در بدن برای چه  کاری مناسب است؟

ب) دو سلول تمایز یافته روپوست را نام ببرید.1

4- الف) صفرا چگونه عمل لیپاز را در روده آسان می‌کند؟

ب)پپسینوژن معده چگونه فعال می‌شود؟

ج) جذب این مواد در روده به چه روشی صورت می‌گیرد؟ آب (                   )           اسید آمینه  (                       ) 5/1

5- الف)گاز مونواکسیدکربن موجود در هوا چگونه باعث مسمومیت می‌شود؟

ب)نقش پرده دیافراگم در عمل بازدم را بنویسید.1

6- الف)تنفس دراین موجودات به چه طریقی است؟   کرم خاکی   (             )    ماهی    (            )ب)هوای ذخیره دمی را تعریف کنید.1

7- دستگاه گردش خون برای جلوگیری از تجمع خون در قسمتهای پایین بدن چه سازگاریهایی پیداکرده است؟1

8- دریچه های سینی در کجا قرار دارند و نقش آنها را بنویسید.1

9- الف)سه مورد از عواملی که باعث ایجاد خیز می شود را نام ببرید.

ب)در دوره جنینی گلبول های قرمز در چه محلهایی ساخته می شوند؟(3مورد)    5/1

10- الف) درچه بیماری هایی تعداد ائوزینوفیل ها درخون زیاد می‌شود؟ب)دو ماده ای که از بازوفیل ترشح می‌شود را نام ببرید. 1

11- یک الکترو کاردیوگرام را رسم کرده وآنرا نام‌گذاری کنید.1

12- الف)چه عواملی باعث حباب‌دارشدگی در گیاهان می شود؟

ب)تعریق را تعریف کنید.1

13- الف)نوع ماده دفعی در این جانداران را بنویسید.   کبوتر  (            )      فیل      (                      )

ب) کدام بخش کلیه منظره دانه دار دارد؟چرا؟  1 

14- الف) سه پدیده ای که در تشکیل ادرارنقش دارند را نام ببرید.(سه مرحلة تشکیل ادرار)ب)شبکه دوم مویرگی چگونه به وجود می آید؟  5/1

15- این اصطلاحات را تعریف کنید. الف) سارکولم       ب) تونوس ماهیجه ای 1

16- استخوان های جمجمه و  ران ازلحاظ نوع بافت( متراکم و اسفنجی) هر کدام به چه صورتی هستند؟1

17- الف) این بخشها در حرکت ماهی چه نقشی دارند؟  

بادکنک شنا (            )   باله دمی  (           )

ب)سه نقش استخوان (اسکلت) در انسان را بنویسید.25/1 

18- نام حرکت های زیر را بنویسید.  الف)حرکت ریشه به سمت زمین ب)حرکت سلول جنسی نر به سمت سلول جنسی ماده   ج)بسته شدن برگ گیاه حساس   75/0

چهارشنبه نوزدهم 4 1387

  نمونه سوال4

1-  اصطلاحات زیر را شرح دهید(4)

کاردیا – حجم هوای مرده – بافت گرهی – هیستامین – بازجذب – ترشح – بادکنک شنا – سارکوپلاسم

2-  دو مورد از فواید الیاف سلولزی موجود در غذا را بنویسید. عمل آنزیم های سلولاز و کاتالاز در بدن جانداران چیست؟(1)

3- وظیفه ی هر یک از اندامک های ریبوزوم ، پراکسی زوم و اسکلت سلولی را بنویسید.(5/1)

4-دو وظیفه ی برگچه های مریستم راس ساقه را بنویسید. دو نوع سلول اسکلرانشیمی در گیاهان کدامند؟(1)

5-  چهار قسمت معده ی نشخوارکنندگان را فقط نام ببرید.(1)

6-  دستگاه گوارش گاو نسبت به اسب کارایی بیش تری دارد یا کمتر؟چرا؟(1)

7-  سورفاکتانت چیست؟ نقش آن را توضیح دهید.(1)

8-  گردش خون باز را با یک مثال توضیح دهید.(1)

9- الکتروکاردیوگرام چیست؟ چرا می توان آن را از سطح پوست ثبت کرد؟(1)

10-   سه عامل موثر که در حرکت خون در سیاه رگ ها نقش مثبت دارند را نام ببرید.(5/1)

11-هر یک از توضیحات زیر مربوط به کدام گروه از گلبول های سفید است؟(1)

_ با عمل فاگوسیتوز ذرات خارجی را از بین می برند.

– در هنگام عفونت ها ی انگلی تعداد آن ها افزایش می یابد.

_ دارای حرکات آمیبی بوده و عمل دیاپدز انجام می دهند.

_ مسئول ترشح پادتن در خون هستند.

12- آرایش شعاعی رشته های سلولزی در دیواره ی سلولی سلول های نگهبان و نقش آن را توضیح دهید.(1)

13-عامل تنظیم کننده ی گلبول های قرمز چه نام دارد؟ از کجا ترشح می شود؟ بر کجا اثر می گذارد؟ نقش آن چیست؟(1)

14-اجزا ی یک نفرون را فقط نام ببرید.(1)

15- انقباض ایزومتریک را با مثال توضیح دهید. حرکات بدن از چه نوع انقباضی است؟(1)

16-   تونوس ماهیچه ای را با مثال توضیح دهید.(5/0)

17- دو عامل نگهدارنده و متصل کننده ی استخوان ها در محل مفصل ها را نام ببرید.(5/0)

چهارشنبه نوزدهم 4 1387
1.       نقش سم زدایی کاتالاز درسلول های کبدی را بنویسید.(5/0نمره)2.       هورمون ها وهموگلوبین هرکدام جزء کدام دسته از پروتئین ها هستند . (5/0نمره)3.       آندوسیتوز وقدرت تفکیک را تعریف کنید. (5/0نمره)4.       نقش روده ملخ را بنویسید.(5/0نمره)5.       ظرفیت حیاتی را تعریف کنید. (5/0نمره)6.       در گردش خون مویرگی فشار تراوشی ناشی از چیست؟ نقش آن را بنویسید.(5/0نمره)7.       تعریق در چه صورتی انجام می شود؟ (5/0نمره)8.       هومئوستازی را تعریف کنید. (5/0نمره)9.       نقش بالک در پرندگان را بنویسید.(5/0نمره)10.   نوع بافت پوششی درون (1- مری 2-  روده ) و لوله های نفرون را بنویسید. (75/0نمره)11.   سرعت جریان شیره خام در عناصر آوندی بیشتر است یا تراکیئد ها؟ چرا؟ (75/0نمره)12.   محل وجود بافت مریستمی در گیاهان علفی را بنویسید. (75/0نمره)13.   اسید های چرب سیرنشده را تعریف کنید و علت مایع بودن اسید های چرب سیرنشده  را بنویسید. (1نمره)14.   لیزوزوم در کدام اندامک ها ساخته می شود و نقش آن را در نمو جنینی بنویسید.( 1نمره)15.   مکانیسم جذب اسید های وگلیسرول را بنویسید و توضیح دهید چرا جذب چربی ها با جذب سایر مواد آلی فرق می کند . (1نمره)16.   پروتئین های بزاق را نام برده و بنویسید ترشح بزاق در هنگام خواب چه تغییری می کند . (1نمره)17.   هماتوکریت - حجم ضربه ای – آنمی را تعریف کنید.(1نمره)18.   ساختمان سیستم تنفسی حشرات را توضیح دهید و بنویسید تبادل گاز های تنفسی بین هوا و سلول های بدن در این سیستم چگونه صورت می گیرد. (1نمره)19.   یک منحنی الکترو کاردیو گرام رسم ومراحل زیر را مشخص کنید .(1- شنیده شدن صدای دوم قلب 2-  بیشترین حجم خون در قلب 3– بسته شدن دریچه میترال ) (1نمره)20.   به سوالات پاسخ کوتاه دهید . (1نمره)21.   الف )گلومرول در کجای نفرون تشکیل می شود.22.   ب ) دفع کدام ماده نیتروژن دار در نفرون آب کمتری نیاز دارد.23.   ج ) ماده دفعی پلاناریا چیست.24.   د ) باز جذب اوره در نفرون به چه صورتی انجام می شود.25.   چهار مورد از سازش گباهان برای کاهش تعرق را بنویسید. (1نمره)26.   (انقباض ایزومتریک – سارکولم – شبکه سارکوپلاسمی ) را تعریف کنید. (1نمره)27.   نام حرکات زیر را بنویسید . 1- باز شدن هاگدانها     2- پیچش ساقه نیلوفر دور تکیه گاه     3- حرکت ریشه گیاه نورسته به سمت زمین       4- بسته شدن گیاه اقاقیا در شب (1نمره)28.   با طراحی آزمایشی ساده اختلاف هوای دمی و باز دمی را از نظر میزان co2 را بررسی کنید وعلت  حصول نتیجه آزمایش را توجیه کنید . (1نمره)29.   نقش غشا سازی شبکه آندو پلاسمی زبر را توضیح دهید . (25/1نمره)
چهارشنبه نوزدهم 4 1387

نمونه سوال۲

1-صحیح یا غلط بودن هر یک از جملات زیر را مشخص نمایید. 75/1

الف-  دیواره سلولی باکتریها و قارچها به دلیل تک سلولی بودن دارای منفذ است.

ب-  ریبوزوم در درون اندامکهایی مانند میتوکندری نیز دیده می شود.

ج-  سلولهای ماهیچه قلبی خط دار و منشعب است.

د-  پپسین نوعی پروتئاز محسوب می شود.

ه-  مونوسیتها سلولهایی هستند که هرگز در خون دیده نشده و عمل بیگانه خواری دارند.

و-  همه مهره داران اسکلت درونی دارند.

ز-  تنجش نوعی جنبش گیاهی بدون اثر محرک خارجی است.

2- مناسب ترین گزینه را انتخاب کنید: 25/1

الف- از هیدرولیز کدامیک مونومرهای یکسانی بدست می آید؟   

1- لاکتوز                      2- مالتوز          3- ساکارز                  4- گالاکتوز

ب- در تنفس آرام و طبیعی حرکت کدام ماهیچه عامل اصلی افزایش حجم قفسه سینه میباشد؟    1- بالا برنده قفسه سینه      2- دیافراگم     3- پایین برنده قفسه سینه     4- شکمی

ج- موج p در الکتروکاردیوگرام معرف فعالیت الکتریکی کدام قسمت است؟        1- دهلیز چپ و راست     2- قسمت راست قلب     3- قسمت چپ قلب        4- بطن چپ و راست

د- کدامیک از ملکولهای زیر در نفرونها بصورت جذب فعال مجددا"  باز جذب میشود؟        1- اوره    2- یون پتاسیم        3- گلوکز              4- یون هیدروژن

ه- در کدام بخش سارکومر فقط رشته های قطور وجود دارد؟

 1- تیره             2- روشن              3- صفحه هنسن       4- نوار Z

3- جملات زیر را با کلمات مناسب کامل نمایید:  75/1

الف-  اجزای اصلی غشاهای سلولی ملکولهای …………..هستند.

ب-  پارانشیم فتوسنتز کننده ……………..نام دارد.

ج-  اریتروپویتین در شرایط …………..افزایش یافته و بر اندام………….اثر می کند.

د-  سمی بودن اوریک اسید بسیار …………از اوره و آمونیاک است.

ه-  سیتوپلاسم معمولی سلول ماهیچه ای…………..نام دارد.

و- آخرین انشعابات سیستم تنفس نایی به ………… منتهی میشود. 

4-  برای هر یک از آنزیمهای نامبرده یک کاربرد صنعتی بنویسید.  5/

الف- سلولاز                         ب- آمیلاز

5- دو تفاوت تراکئید با عناصر آوندی چیست؟ 5/0

6- الف- جذب مواد غذایی در چه قسمتی از لوله گوارش ملخ انجام می گیرد؟ 75/0

 ب- نقش روده ملخ چیست؟

7- نوع تنفس را در هر یک از جانداران زیر بنویسید: 1

الف- کرم خاکی              ب- زنبور            ج- غاز وحشی      د- کوسه ماهی8- عوامل موثر در تبادل مواد در مویرگها را شرح دهید. 1

9- الف- اجزای بافت گرهی قلب را نام ببرید؟ 1     

ب- کدام بخش از آن محل زایش تحریکات طبیعی قلب است؟

10- چگونگی روند انعقاد خون را شرح دهید.  1

11- آزمایشی را طراحی نمایید که نشان می دهد در هوای سرد ادرار بیشتری تولید میشود؟ 1

12- انقباض ایزومتریک و ایزوتونیک را با ذکر مثالی از هر کدام شرح دهید. 1

13-  الف- دو کار مهم شبکه آندوپلاسمی زبر کدامند؟ 1   

 ب- دو فایده غشاهای درون سلولی کدامند؟

14- طرز قرار گرفتن انواع بافت استخوانی را در استخوانهای دراز و پهن بنویسید. 1

15-  برای هر یک از حرکتهای گیاهی زیر مثالی بنویسید. 1

الف- حرکت غیر فعال  ب- حرکت گرایشی ج- حرکت بساوش تنجید- حرکت تاکتیکی

16- شکل مقابل یک نفرون را نشان میدهد. بخشهای خواسته شده را نام گذاری کنید.1

17- الف- تعریق و تعرق را در گیاهان تعریف کرده و مشخص نمایید که هر یک توسط کدام روزنه ها انجام میشود؟ 5/1 ب- دو سازش گیاهان اقلیم خشک و سرد و یا گرم برای کاهش تعرق چیست؟

18- اصطلاحات زیر را تعریف کنید:  2  الف- کاردیا           ب- ظرفیت حیاتی               ج- سیستول             د-هماتوکریت 

چهارشنبه نوزدهم 4 1387

مقدمه
از زمانهای کهن ، مردم در آسمان شب در میان گروههای ستارگان ، اشکالی خیالی دیده‌اند. با استفاده از خطوط ، آنها ستارگان این گروهها را به یکدیگر متصل کرده و اشکالی به نام صورت فلکی را تشکیل داده‌اند. امروز طبق سیستمی بین المللی آسمان پیرامون زمین به 88 منطقه تقسیم می‌شود و هر منطقه در بر گیرنده یک صورت فلکی است.
طرح هر صورت فلکی نمایانگر شیء یا جانداری است و تعدادی از آنها به یاد شخصیتهای اسطوره‌ای نامگذاری شده‌اند. از زمین ، ستارگان هر صورت فلکی مجاور یکدیگر به نظر می‌آیند، اما در حقیقت آنها فاصله بسیاری از همدیگر دارند. همگی آنها در فواصل مختلفی از زمین قرار دارند. اگر می‌توانستیم از جای دیگری از فضا به صورت فلکی جبار نگاه کنیم، طرح ستاره‌ای آن از آنچه که از زمین می‌بینیم، متفاوت می‌باشد.

کره آسمان
از زمین ، صورتهای فلکی چنین به نظر می‌رسند که به داخل کره‌ای تو خالی معروف به کره آسمان چسبیده‌اند. ظاهراً این کره هر 24 ساعت یکبار در مسیری شرقی _ غربی به دور زمین می‌گردد. شبکه‌ای از خطوط معروف به بعد و میل به اختر شناسان کمک می‌کند تا محل ستارگان کره آسمان را بیابند و نقشه‌های ستارگان ، تصویر کره‌ای فرضی بر روی صفحه‌ای تخت هستند.

ستاره قطبی و دبها
آنهایی که در نیمکره شمالی زندگی می‌کنند، می‌توانند به قطب شمال کره آسمان بنگرند. ستاره قطبی به این قطب بسیار نزدیک است. بر خلاف سایر ستارگان ، به نظر نمی‌آید که با گردش زمین به دور محورش ، ستاره قطبی در آسمان حرکت کند. صور فلکی پیرامون ستاره قطبی عبارتند از دب اکبر (خرس بزرگ) و دب اصغر(خرس کوچک).

ستاره قطبی همواره این چنین در مجاورت قطب شمال سماوی قرار نداشته و همیشه نیز چنین باقی نخواهد ماند. چون زمین اندکی در محورش تکان می‌خورد، قطب شمال همیشه به نقطه‌ای ثابت در کره آسمان اشاره نمی‌کند. در عوض در طی 25800 سال ، بخش شمالی محور زمین دایره کوچکی را در نیمه شمالی کره آسمان بجای می‌گذارد. ستارگانی که به این دایره نزدیکترند، به نوبت قطب شمال کره آسمان را نشان می‌دهند.

 صلیب جنوبی
ساکنان نیمکره جنوبی کره آسمان بنگرند. هیچ ستاره درخشانی مجاور این قطب نیست، اما صورت فلکی صلیب جنوبی نشانه‌ای برای یافتن آن است. اگر چه صلیب جنوبی از تمام صور فلکی کوچکتر است، اما در زمینه روشن کهکشان راه شیری جنوبی ، یافتن آن آسان است. با گذشت زمان، نقطه‌ای از کره آسمان که محور چرخش زمین رو به آن است، تغییر مکان می‌دهد. در طی سالها این تغییر تنها به اندازه عرض ظاهری ماه است، ولی در خلال قرنها ، این جابجایی شدید است. مثلاً اگر شهرهای نیمکره شمالی نظیر ونکوور یا لندن در 3 هزار سال قبل از میلاد وجود داشتند، ساکنانشان می‌توانستند صورت فلکی صلیب جنوبی را ببیند.

منطقة البروج
چنین به نظر می‌رسد که همزمان با گردش زمین به دور خورشید، خورشید در مقابل زمینه متغیری از ستارگان حرکت می‌کند. مسیر سالیانه خورشید به دایرة البروج و پهنه‌ای از آسمان که با زاویه تقریبی 9 درجه از طرفین آن گسترده می شود، به منطقه البروج معروف است. تمدنهای باستانی برای اندازه گیری زمان، منطقه البروج را به 12 صورت فلکی تقسیم کردند ولی اکنون صورت فلکی دیگری به نام حوا به این باریکه آسمان افزوده شده است.

صور فلکی مهم
برخی از 88 صور فلکی از سایری معروفتند، و طرحهایی دارند که فوراً تشخیص داده می‌شوند. این طرحها همچون نشانه به ستاره شناسان در یافتن آنها در آسمان شبانه کمک می‌کنند. بهترین نمونه ، جبار (شکارچی) ، از درخشنانترین صور فلکی آسمان است. صورت فلکی معروف دیگر دب اکبر (خرس بزرگ) است . دب اکبر شامل هفت ستاره درخشان است که برای مدتهای طولانی علاوه بر ستاره شناسی ، در دریانوردی نیز راهنمای مفیدی بوده‌اند.

دسته ها : نجوم
چهارشنبه نوزدهم 4 1387
X