صفحه ها
دسته
وبلاگ های دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 91690
تعداد نوشته ها : 94
تعداد نظرات : 13
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

عوامل پیدایش آرامش

بخند،تا دنیا بهت بخنده

1- حفظ سلامت روان در حوادث ناگوار و ناملایمات زندگى

حوادث ناگوار و مصائب و بحران‏ها بخش جدایى‏ناپذیر زندگى دنیوى است و تقریباً همه ی انسان‏ها در زندگى خود با چنین مسائلى روبه‏رو مى‏شوند و این امرى گریزناپذیر است؛ امّا همه ی انسان‏ها در برابر این مسائل، برخورد یکسانى ندارند. برخى در مقابل کم‏ترین سختى و ناگوارى، خود را مى‏بازند و به کام ناامیدى و بیم و اندوه مى‏اُفتند و به غیر از جزع و فزع و گریه و زارى و شکوه و ناله، کار دیگرى نمى‏کنند و نه تنها نمى‏توانند مشکل را برطرف کنند، بلکه بر پیچیدگى و دشوارى آن نیز مى‏افزایند. امّا برخى دیگر در مقابل ناملایمات و مصائب، چون کوه استوارند و از لابه‏لاى سخت‏ترین دشوارى‏ها راهى به سوى جلو پیدا مى‏کنند و مشکل را پشت سر مى‏گذارند. با قاطعیت مى‏توان گفت همه ی مردان و زنان بزرگ و تاریخْ‏ساز و کسانى که توانسته‏اند نام خود را در تاریخ ثبت کنند و ماندگار شوند، از دسته ی دوم بوده‏اندانسان‏هاى بزرگ، مشکلات بزرگ نیز داشته‏اند؛ ولى در برابر آنها خود را نباخته و توانسته‏اند با سرپنجه ی تدبیر، اراده، ایمان، صبر، تلاش و مبارزه، در برابر بزرگ‏ترین مشکلات و سخت‏ترین بحران‏ها بایستند و راه خود را به سوى اهداف بزرگ خود باز کنند و بپیمایند.این انسان‏ها در مقابل مشکلات و ناملایمات، زانو نزده‏اند و بیمارگونه ناله نکرده‏اند؛ بلکه سرافرازانه با کمال قوّت و قدرت و در نهایت سلامت و اقتدار، در برابر هر مشکلى مناسب‏ترین راه حل را پیدا کرده و پى‏گرفته‏اند. اگر قرار بود که انبوه مشکلات و بزرگى مصائب آنان را از پا بیندازد، هرگز حماسه‏اى پدیدار نمى‏گشت و اسطوره‏اى پا نمى‏گرفت و قهرمانى خلق نمى‏شد. راز این استوارى و ماندگارى، سلامت روان است که بدون آرامش، مفهومى براى آن متصوّر نیست.  

2-رهایى از چنگال بیم و اندوه

در منابع اسلامى بسیار به این مضمون برمى‏خوریم: آنان که به ساحل امنیت و آرامش و ایمان رسیده‏اند از دو چیز در امانند: یکى بیم و دیگرى اندوه (لاخَوفٌ َعلیهِم و لا هُم یَحْزَنُون)(4) معمولاً انسان مضطرب، به دلیل این که از نظر سازمان روانى، به هم ریخته است، انسانى است متزلزل و تزلزل، پایه‏سازِ بیم و هراس است. انسان متزلزل، از یک طرف خود را هر لحظه در معرض سقوط مى‏بیند و از طرف دیگر تکیه‏گاهى براى خود سراغ ندارد تا به آن تکیه کند و از افتادن خویش جلوگیرى نماید؛ ولى انسانِ برخوردار از آرامش که آرامش خود را در سایه ی باور به تکیه‏گاهى مطمئن و پشتیبانى قدرتمند به دست آورده است و معتقد است که در همه جا و همه حال و همه وقت، خدا با اوست، دلیلى براى ترسیدن نمى‏یابد. غُصه و اندوه نیز از همین قرار است. انسان، هنگامى اندوهگین مى‏شود که چیز عزیز و گرانبهایى را از دست بدهد و راه دست‏یابى مجدّد به آن را براى خود بسته ببیند؛ امّا انسان باورمندى که در سایه ی ایمان و باور به خداوندِ حکیم و قادر به آرامش رسیده است، مى‏داند که حکیم، بدون مصلحت و حکمت، تصمیم نمى‏گیرد . قادر مطلق مى‏تواند چیزى را که در برهه‏اى و به خاطر مصلحتى از دست ما رفته، جبران کند و خودِ آن یا بهتر از آن را به ما بازگرداند؛ پس چه دلیلى براى حزن و اندوه باقى مى‏ماند؟ البته حزن و اندوه به عنوان یکى از حالات انسانى در برابر از دست رفتنِ چیزى یا کسى تا آن‏جا که به درهم‏ریختگى سازمان روانى انسان منجر نشود، خود به خود، پدیده ی مذمومى - که باید با آن مقابله شود - نیست. پیامبر و امامان در فقدان عزیزان خود، اندوهگین مى‏شدند و مى‏گریستند؛ ولى اوّلاً اندوه آنان به خاطر امور پیش پا افتاده نبود و ثانیاً این اندوه، چنان آنان را بى‏اختیار و از خود بى‏خود نمى‏کرد که از کارآیى بیفتند و نتوانند راجع به سایر وظایف خود، آن چنان که باید، عمل کنند.

عوامل ایجاد آرامش

از نظر قرآن، دست‏یابى به آرامش، تنها از یک راه ممکن است و بس و آن، یاد خداست (ألا بِذِکرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوب).(5) «خدا» به عنوان خالق و برپادارنده ی نظام هستى و به عنوان ناظم و سبب آرامش و استقرار آن، تنها حقیقتى است که یاد آن مى‏تواند به انسان وابسته و نیازمند به این حقیقت یگانه ی بى‏نیاز، آرامش ببخشد و اطمینان را براى او به ارمغان آورد: أنزَلَ اللَّهُ سَکینَتَه عَلى رَسُولِهِ و عَلى المُؤمِنین.(6)از نظر قرآن منشأ آرامش و اعطا کننده ی آن، فقط خداوند است و هیچ کس و هیچ چیز از هیچ منبع و روش دیگرى نمى‏تواند انسان را به آرامش برساند.یاد خداوند، محصول ایمان به خداوند است (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب)؛(7) یعنى اوّل باید خدا را باور داشت تا بتوان از ثمره ی اطمینان و آرامش به وسیله ی یاد خدا برخوردار شد. ناگفته پیداست که منظور از یاد خدا، صرف ذکر زبانى نیست و ذکر حقیقى، ذکر دل است. اگر خداوند به عنوان پدید آورنده و برپا دارنده هستى، در عمقِ وجود هر انسانى، یعنى دل او حضورى دائمى و قوى داشته باشد، هیچ مشکل و مصیبت و حادثه ی ناگوارى نمى‏تواند انسان را به لرزش و لغزش بیندازد و آرامش درونى او را به هم زند. یاد خدا بودن به این معناست که دائماً متوجّه باشیم عالم طبیعت، مالکى دارد و هدفى و انسان در محضر خداى حکیم، قادر، مهربان و خیرخواهى است که در سخت‏ترین شرایط، بنده ی خود را تنها نمى‏گذارد و همیشه و همه جا با اوست. خدایى که بر بندگان خویش از هر والدینى مهربان‏تر است و دوست دارد که همه به کمال و صلاح و فلاح (رستگارى) برسند.

عوامل از بین بَرنده ی آرامش

غفلت وگناه که هر دو در بستر «خدا فراموشى» زمینه ی بروز و رشد پیدا مى‏کنند، از مهم‏ترین عوامل برهم زننده ی آرامش‏اند. انسانِ غافل، خود را، هدف را و مسیر و جهت را گم مى‏کند و انسان بى‏هدف در وادى تحیّر و سرگردانى قدم مى‏زند و سر از گرداب تشویش و نگرانى و اضطراب درمى‏آورد. گناه نیز جز از غافل سرنمى‏زند و دواى هر دو درد، همانا یاد خداست: الا بذکر الله تطمئن القلوب.(8)
دسته ها : روانشناسی
سه شنبه هجدهم 1 1388 15:21
X