عوامل پیدایش آرامش
بخند،تا دنیا بهت بخنده 1- حفظ سلامت روان در حوادث ناگوار و ناملایمات زندگى
حوادث ناگوار و مصائب و بحرانها بخش جدایىناپذیر زندگى دنیوى است و تقریباً همه ی انسانها در زندگى خود با چنین مسائلى روبهرو مىشوند و این امرى گریزناپذیر است؛ امّا همه ی انسانها در برابر این مسائل، برخورد یکسانى ندارند. برخى در مقابل کمترین سختى و ناگوارى، خود را مىبازند و به کام ناامیدى و بیم و اندوه مىاُفتند و به غیر از جزع و فزع و گریه و زارى و شکوه و ناله، کار دیگرى نمىکنند و نه تنها نمىتوانند مشکل را برطرف کنند، بلکه بر پیچیدگى و دشوارى آن نیز مىافزایند. امّا برخى دیگر در مقابل ناملایمات و مصائب، چون کوه استوارند و از لابهلاى سختترین دشوارىها راهى به سوى جلو پیدا مىکنند و مشکل را پشت سر مىگذارند. با قاطعیت مىتوان گفت همه ی مردان و زنان بزرگ و تاریخْساز و کسانى که توانستهاند نام خود را در تاریخ ثبت کنند و ماندگار شوند، از دسته ی دوم بودهاندانسانهاى بزرگ، مشکلات بزرگ نیز داشتهاند؛ ولى در برابر آنها خود را نباخته و توانستهاند با سرپنجه ی تدبیر، اراده، ایمان، صبر، تلاش و مبارزه، در برابر بزرگترین مشکلات و سختترین بحرانها بایستند و راه خود را به سوى اهداف بزرگ خود باز کنند و بپیمایند.این انسانها در مقابل مشکلات و ناملایمات، زانو نزدهاند و بیمارگونه ناله نکردهاند؛ بلکه سرافرازانه با کمال قوّت و قدرت و در نهایت سلامت و اقتدار، در برابر هر مشکلى مناسبترین راه حل را پیدا کرده و پىگرفتهاند. اگر قرار بود که انبوه مشکلات و بزرگى مصائب آنان را از پا بیندازد، هرگز حماسهاى پدیدار نمىگشت و اسطورهاى پا نمىگرفت و قهرمانى خلق نمىشد. راز این استوارى و ماندگارى، سلامت روان است که بدون آرامش، مفهومى براى آن متصوّر نیست. 2-رهایى از چنگال بیم و اندوه
در منابع اسلامى بسیار به این مضمون برمىخوریم: آنان که به ساحل امنیت و آرامش و ایمان رسیدهاند از دو چیز در امانند: یکى بیم و دیگرى اندوه (لاخَوفٌ َعلیهِم و لا هُم یَحْزَنُون)(4) معمولاً انسان مضطرب، به دلیل این که از نظر سازمان روانى، به هم ریخته است، انسانى است متزلزل و تزلزل، پایهسازِ بیم و هراس است. انسان متزلزل، از یک طرف خود را هر لحظه در معرض سقوط مىبیند و از طرف دیگر تکیهگاهى براى خود سراغ ندارد تا به آن تکیه کند و از افتادن خویش جلوگیرى نماید؛ ولى انسانِ برخوردار از آرامش که آرامش خود را در سایه ی باور به تکیهگاهى مطمئن و پشتیبانى قدرتمند به دست آورده است و معتقد است که در همه جا و همه حال و همه وقت، خدا با اوست، دلیلى براى ترسیدن نمىیابد. غُصه و اندوه نیز از همین قرار است. انسان، هنگامى اندوهگین مىشود که چیز عزیز و گرانبهایى را از دست بدهد و راه دستیابى مجدّد به آن را براى خود بسته ببیند؛ امّا انسان باورمندى که در سایه ی ایمان و باور به خداوندِ حکیم و قادر به آرامش رسیده است، مىداند که حکیم، بدون مصلحت و حکمت، تصمیم نمىگیرد . قادر مطلق مىتواند چیزى را که در برههاى و به خاطر مصلحتى از دست ما رفته، جبران کند و خودِ آن یا بهتر از آن را به ما بازگرداند؛ پس چه دلیلى براى حزن و اندوه باقى مىماند؟ البته حزن و اندوه به عنوان یکى از حالات انسانى در برابر از دست رفتنِ چیزى یا کسى تا آنجا که به درهمریختگى سازمان روانى انسان منجر نشود، خود به خود، پدیده ی مذمومى - که باید با آن مقابله شود - نیست. پیامبر و امامان در فقدان عزیزان خود، اندوهگین مىشدند و مىگریستند؛ ولى اوّلاً اندوه آنان به خاطر امور پیش پا افتاده نبود و ثانیاً این اندوه، چنان آنان را بىاختیار و از خود بىخود نمىکرد که از کارآیى بیفتند و نتوانند راجع به سایر وظایف خود، آن چنان که باید، عمل کنند. عوامل ایجاد آرامش
از نظر قرآن، دستیابى به آرامش، تنها از یک راه ممکن است و بس و آن، یاد خداست (ألا بِذِکرِاللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوب).(5) «خدا» به عنوان خالق و برپادارنده ی نظام هستى و به عنوان ناظم و سبب آرامش و استقرار آن، تنها حقیقتى است که یاد آن مىتواند به انسان وابسته و نیازمند به این حقیقت یگانه ی بىنیاز، آرامش ببخشد و اطمینان را براى او به ارمغان آورد: أنزَلَ اللَّهُ سَکینَتَه عَلى رَسُولِهِ و عَلى المُؤمِنین.(6)از نظر قرآن منشأ آرامش و اعطا کننده ی آن، فقط خداوند است و هیچ کس و هیچ چیز از هیچ منبع و روش دیگرى نمىتواند انسان را به آرامش برساند.یاد خداوند، محصول ایمان به خداوند است (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب)؛(7) یعنى اوّل باید خدا را باور داشت تا بتوان از ثمره ی اطمینان و آرامش به وسیله ی یاد خدا برخوردار شد. ناگفته پیداست که منظور از یاد خدا، صرف ذکر زبانى نیست و ذکر حقیقى، ذکر دل است. اگر خداوند به عنوان پدید آورنده و برپا دارنده هستى، در عمقِ وجود هر انسانى، یعنى دل او حضورى دائمى و قوى داشته باشد، هیچ مشکل و مصیبت و حادثه ی ناگوارى نمىتواند انسان را به لرزش و لغزش بیندازد و آرامش درونى او را به هم زند. یاد خدا بودن به این معناست که دائماً متوجّه باشیم عالم طبیعت، مالکى دارد و هدفى و انسان در محضر خداى حکیم، قادر، مهربان و خیرخواهى است که در سختترین شرایط، بنده ی خود را تنها نمىگذارد و همیشه و همه جا با اوست. خدایى که بر بندگان خویش از هر والدینى مهربانتر است و دوست دارد که همه به کمال و صلاح و فلاح (رستگارى) برسند. عوامل از بین بَرنده ی آرامش
غفلت وگناه که هر دو در بستر «خدا فراموشى» زمینه ی بروز و رشد پیدا مىکنند، از مهمترین عوامل برهم زننده ی آرامشاند. انسانِ غافل، خود را، هدف را و مسیر و جهت را گم مىکند و انسان بىهدف در وادى تحیّر و سرگردانى قدم مىزند و سر از گرداب تشویش و نگرانى و اضطراب درمىآورد. گناه نیز جز از غافل سرنمىزند و دواى هر دو درد، همانا یاد خداست: الا بذکر الله تطمئن القلوب.(8) سه شنبه هجدهم 1 1388 15:21