بدون توجه به نحوه خلقت انسان، آنچه که غیر قابل انکار است، آن است که انسان از دو طریق نیاز به «دانستن» را در خویش ارضاء مینماید. یکی از طریق « تعقل» و دیگر از راه « آموختن». انسان ترکیبی است از غرایز مادی و معنوی که جهت یافتن پاسخ سؤالات و نـدانـستههای خـود در ارضای این غرایز مادی و معنـوی همواره مـحتاج «تـعقل» و «آموختن» بوده است. برای استفاده از این دو امکان یعنی « تعقل» و «آموختن» در وجود انسان وسایل و ابزاری تعبیه گردیده است تا با استفاده از آنها در مسیر تکاملی خویش هر چه بهتر و سریعتر پیش رود.
عقل و حواس پنجگانه ابزاری هستند در جهت یافتن حقایقی که انسان چه در زندگی مادی خود در مسیر رفع نیازهای جسمانی و چه در پاسخگویی به مسائل روحانی و نیازهای معنوی از آنها سود میجوید.
حواس پنجگانه امکان درک حوادث و رخدادها و توانایی آزمون و خطاء را به او ارزانی مینماید و عقل نیز با امکان تجزیه و تحلیل یافتههای حواس هم نقش فرمانده اجرائی اعضاء بدن را بعهده دارد و هم رابط جهان جسمانی و جهان معنوی انسان میباشد. انسان با نیروی تعقل قوانین کلی جهان را کشف میکند و بر اساس شناخت کلی جهان و کشف قوانین کلی طبیعت، طبیعت را عملاً استخدام میکند و در اختیار خویش قرار میدهد.
مکانیسم تعقل از پیچیدهترین مکانیسمهای موجود در انسان میباشد و اگر این مکانیسم بدقت مورد توجه قرار گیرد، دروازه شگفتی خواهد بود برای شناخت خود انسان و تفاوتگذاری بین انسان و دیگر موجودات و مخلوقات. انسان با استفاده از تعقل، بسیاری از حقایق را که مستقیماً از راه حواس با آنها تماس ندارد کشف خواهد کرد و همین نیروی اعجاز آفرین و استعداد مرموز و مخصوص انسان عامل شناخت مافوق محسوسات و بالاخص شناخت خالق جهان خواهد بود. عمل «تعقل» در انسان بسیار پیچیده و حلقهای از یک زنجیر می باشد که قبل ازآن یک مرحله آمادگی بنام «تفکر» و پس از آن یک مرحله نهائی بعنوان «اراده اجرائی» وجود خواهد داشت. عملیات فکر کردن و تفکر در انسان عامل جمع آوری اطلاعات و یافتن راههای مختلف رسیدن به اهداف میباشد و قوهای است که از امکانات و اطلاعات استفاده میکند تا مجهولات را کشف و مسائل را حل نماید.