با برداشتی از مباحث ارائه شده در قبل خواهیم یافت که انسان در ارتباط با پاسخ گویی به غریزة اکتشاف و همچنین شناخت و برخورد با طبیعت ضمن دارا بودن قوای عقلانی و ابزار مربوط به آن، از نعمت آموزش از جانب خالق نیز همواره برخوردار گردیده است در این مسیر پیامبران و ادیان متعددی در تاریخ بشریت ثبت و مضبوط گردیده است که، هریک دورهای از حیات بشری را منور نموده و البته پس از سپری شدن مرحلة مقتضی دین و روبه رو شدن انسان با مرحلهای دیگر که تکامل وی را به دنبال داشته نیاز به پیامبران تازه و ادیان تکامل یافتهتر بوجود آمده که خالق و ربّ انسان به این نیاز پاسخ مقتضی داده است. واسطه و پل این انتقال آموزش ، نبی و پیامبر است که اصالت دین و عیارش آن زمان قابل بررسی است که قبل از آن اصالت آورندة دین مورد اثبات واقع شده باشد.
منصب نبوت منصبی است که بر جان و دل انسان ها حکومت خواهد کرد پس به همان نسبت که ارزش و مقبولیت را داراست، مدعیان کاذب و انسان هایی شیاد نیز در پی انتصاب این مقام بخود در جهت سوء استفاده خواهند بود.
در این جا میبایست یا ادّعای هر مدعی نبوت را پذیرفت و یا دعوت همگی آن ها را رد نمود، اگر همه را پذیرا باشیم، پیداست چه هرج و مرجی به وجود آمده و دین خدا به چه صورت جلوه گرخواهد شد، و اگر هیچ کدام را نپذیریم، آن هم نتیجه اش گمراهی و عقب ماندگی است و انسان از تکامل باز خواهد ماند.
بنابراین همان دلیلی که اصل بعثت پیامبران را الزامی مینماید، اذعان خواهد داشت که پیامبران راستین باید نشانهای به همراه داشته باشند تا علامت امتیاز آنان از مدعیان دروغین و سند حقانیت آنها باشد. پس لازم است هر پیغمبری معجزهای بیاورد که گواه صدق رسالتش باشد و همانگونه که از لفظ معجزه پیداست باید پیامبر چیزی را به عنوان نشانه، به انسان های زمان خویش ارائه نماید که، آن ها در مقابل دست یابی به چنین نشانه ای با قوای طبیعی و ابزارهای حسی عاجز باشند و البته این عجز نیز به آن ها مفهوم گردد که در این راستا همواره عمل «تحدی» از طرف رسول صورت گرفته یعنی آن که پیامبر در مقابل معجزة خود ، مردم را به مقابله به مثل دعوت نموده است.
در طی تاریخ حیات بشری این اصل وجود داشته و بر همین اساس نیز ادیان واقعی و پیامبران آن ها از طرف انسان های حقیقت جو شناسایی شدهاند اما در ادامه بحث در پی آن خواهیم بود که بیابیم آیا اکنون نیازی به دین هست؟ و یا اصولاً درسراسر دنیا دینی وجود دارد یا خیر؟
بیان این مطلب که علم در دامان دین پرورش یافته و اکنون بالغ شده و خود توانایی سرپرستی خویش را دارد و اکنون دیگر نیازی به دین، موجود نمیباشد دقیقاً صحنهای را میماند که شخصی نشسته بر شاخ درخت، اقدام به بریدن شاخه از بدنة درخت مینماید. کاری که حاصل انجامش تنها سقوط فرد وصدمه دیدنش بدست خود او خواهد بود.
ادامه مطلب در کدام دین (2)....
نوشته : محسن سیداسماعیلی
![]() |
|