هندی

ادامه مطلب از اسناد جاویدان(3)...

 

کتاب های ادیان هندی

وداها(Veda): نخستین آثار کتبی هندوها «ودا» نامیده می‌شود که به معنی دانش است. از میان وداهای متعدد، تنها چهار ودا باقی مانده است که مجموعه‌ای است از سرودهای ستـایش،( Rig-Veda)، دانش آهنگها که در هنگام قربـانی و مراسـم دینی خوانـده می‌شود.(Sama-Veda)، دانـش قواعــد قربـانی،(Yajur - Veda)، دانش قواعد سحر وجادو و افسونها،(‌Atharva- veda).

برهمانا(Brahmana ): در اواخر قرن هفتم قبل از میلاد برهمنیسم رشد کرد و «برهمن ها» دارای قدرت معنوی شدند و رفته رفته شروع به تدوین و تکمیل برهمانا که شامل اصول اعمال مذهبی و عبارات و افسون?ها برای پیشوایان دینی هند بود، نمودند که مجموعه بسیار بزرگی مشتمل بر متن ادعیه و مقالات و تشریفات قربانی ها است. بعضـی قطـعات آن جمـله هـایی بی سر و ته و تکرار مکررات است. هر چند در برخی قسمت های آن شباهت هایی به مناسک و عبادات قوم یهود نیز به‌ چشم می‌خورد. در این مجموعه چندین نوع عقیده به خدا پیدا می‌شود و رفته رفته تمایل و سیر به طرف «وحدت عالم وجود» و عقیده به یک خدایی پیش می‌رود.

اوپانی شادها (Upanishads): اوپانی شاد، یعنی حضور در مجلس علم و عبارت از محاورات محرمانه فلاسفه آنان و یکی از بزرگترین آثار فلسفه و عرفان هند می‌باشد. مجموعه ای که در طی سه چهار قرن تا انتهای قرن سوم قبل از میلاد نوشته شده است و تا حدی وابسته به مجموعه «برهمانا»‌ می باشد. غالباً بصورت یک رشته مطالعات برای از بر کردن بوده است و تکرار مکررات به نظر می‌رسد. این مجموعه و مجموعه برهمانا در حقیقت جواب ها و تفسیرهایی است درباره سؤالاتی که بدون جواب در وداها راجع به حقیقت جهان، حیات انسانی و اعمال و افکار بشری مطرح شده است.

تری پیتاکی (Tripitaki): بودا در زمان حیات خود کتابی ننوشت. اما پس از او گفته‌ها و اندرزهایش در سه کتاب بنام تری پیتاکی یعنی «سه زنبیل خرد» گرد آمد که مجموعاً کتاب مقدس آئین بودا شد. کتابهای دیگری نیز درباره داستان زندگی و دستورهای بودا نوشته شده که از آن جمله «جاتاکا» می‌باشد که دوره های حیات قبلی بودا را شرح می‌دهد.

در ارتباط با کتبی که به آنها اشاره شد هر چند در برخی از آنها معارف و جملات عرفانی زیبایی پیدا می‌شود اما آئین و مسلکی که ارائه می‌نمایند بیش از آنکه به یک دین شباهت داشته باشد به یک فلسفه شبیه است.

با مطالعه اسناد باقی مانده از آنها چنین نتیجه گیری می شود که هندوئیسم به یک نوع تثلیث به نام «تری مورتی» اعتقاد دارد. سه خدای بزرگ به نامهای برهما (متصدی آفرینش جهان) ویشنو (اداره کنندة عالم) و شیوا (متصدی انهدام جهان). اما از نظر تقدیس و پرستش سطح این عمل مقدس بقدری پائین آمده است که کمتر موجودی ولو برای یک بار هم شده مورد پرستش هندوها قرار نگرفته باشد و در کتاب های تاریخ ادیان گاهی سخن از میلیونها خدای هندو به میان می‌آید. آنان بر اساس عقیده تناسخ و حلول، عقیده دارند که روح خدا در بسیاری از حیوانات و حشرات وارد می‌شود و خدایی می‌کند ولذا معابد و تشریفات مذهبی فراوانی برای برخی حیوانات ترتیب داده شده است و در این خصوص گاوها شانس بیشتری داشته‌اند. با وجود این نباید منکر شد که گاهی متفکران و فلاسفه هندی به «حقیقت واحد محیط بر جهان » و گاهی به «وحدت وجود» توجه داشته‌اند‌. اما این نظرات عالمانه فقط در برخی نوشته‌های فلاسفة آنان به چشم می‌خورد و آن غیر از دینی است که عملاً دست پیروان این ادیان می‌باشد.

هندوئیسم به یک نوع تثلیث بنام «تری مورتی» اعـــتقاد دارد. سه خدای بزرگ به نام های برهما (متصدی آفرینش جهان) ویشنو (اداره کنندة عالم) و شـیوا (متصدی انهدام جهان).

بودیسم و جنیسم هم از نظر تصوراتی که درباره موجودات معبود و مقدس داشته‌اند، کاملاً تحت تأثیر هندوئیسم باقی مانده و در این مسیر داستان بودا از همه جالب‌تر است.

بودا که نام اصلی‌اش سیداتا و یکی از شاهزادگان قوم ساکیا بوده و نزدیک به کوههای هیمالایا زندگی می‌کرده، پس از آشنایی با تعلمیات هندوها و خواندن وداها تحت اثر یک انقلاب روحی تاج و تخت را کنار گذاشت و مدتی انزوا اختیار نمود و به ریاضت و تفکر پرداخت. پس از سال ها رنج و ریاضت، تفکر و خلوت، عاقبت در زیر یک درخت انجیر اندیشه‌ای را کشف کرد که به عقیده خود او راز زندگی و سعادت است.آنچه که او کشف کرد یک قانون ساده و طبیعی بود و آن اینکه بر جهان قانون پاداش و کیفر حکم فرماست. از نیکی، نیکی و از بدی، بدی زاید. وی پس از کشف این قانون منکر قربانی و دعا و زاری و پرستش خدایان و تأثیر این امور در سرنوشت انسان شد. وی با ایمان به«قانون ازلی جهان» منکر وجود خدا و خدایان شد و همچنین کتاب مقدس«ودا» را نیز مورد انکار و انتقاد قرار داد.
جالب اینجاست که وی به استناد اسناد باقی مانده و موجود از وی، منکر عبادت و پرستش خدایان بود، پس از مرگش توسط پیروان و طرفداران او آئین و فلسفة وی به صورت یک دین در آمد، مجسمه هایش در معابد قرار گرفت و قربانی ها در مقابل آنها انجام گرفت‌ و خودش نیز در حد یک معبود و خدا پرستش گردید. در واقع بوداییسم به گونه ای انسان پرستی تبدیل شد.

کنفسیوس نیز جهت اصلاح بخشی از مفاسد اجتماعی در چین به بیان روشها و آئینی پرداخت که اصلاح گرایانه بود ولی هرگز ادعایی بر دین بودن آموزش های خود و از جانب خدا بودن آن ها ننمود. این پیروان کنفسیوس بودند که تحت تأثیر هندوئیسم و یا بودائیسم معجونی از اعتقادات تناسخی ادیان هندی و نظرات اجتماعی کنفسیوسی ساختند و رنگ و بوی مذهب به آن دادند. چینی‌ها هم مثل بسیاری از ملل دیگر برای همه چیز جان و روان قائل بودند و خود را محصور در میان جان های خیر و شر می‌پنداشتند و آن ها را تقدیس می‌کردند و پرستش مظاهر قدرت طبیعت و پرستش نیاکان در بین آنان کاملاً رایج بود.

کنفسیوس نیز جهت اصلاح بخشی از مفاســـد اجتماعی در چین به بیان روش ها و آئینی پرداخت که اصلاح گرایانه بود ولی هرگز ادعایی بر دین بودن آموزش های خود و از جانب خدا بودن آن ها ننمود.

      

ادامه مطلب در اسناد جاویدان(5)...

ستاره

 

بخوانید انسان(1)...

بخوانید عقل و وحی(1)...

بخوانید علم و دین(1)...

بخوانید دین شناسی(1)...

نوشته: محسن سید اسماعیلی


دسته ها :
شنبه بیست و سوم 3 1388
X