پیش از آنکه مامون خلیفهی عباسی به حرمت علیابن موسیالرضا رنگ سبز بپوشد و همه را به پوشیدن جامه و دستار سبز بخواند، شعار بسیاری از مردمان به ویژه ایرانیان با رنگ سیاه و پرچم سیاه و جامهی سیاه نموده میشد که نشان سوگواری بر شهیدان کربلا و بسیار شهیدان گمنام دیگر بود[1]
رنگ سیاه از یک سو نشانهی سوگواری بر شهیدان بود و از سوی دیگر نشانهی اعتراض ایرانیان به حکومت بنیامیه بود که قاتلان خاندان رسول بودند. ابومسلم خراسانی هم که رهبر جنبش سیاه جامگان علیه بنی امیه بود، قیام خود را با شعار سیاه آشکار کرده بود[2] و از آن پس خلفای بنیعباس که خود را وامدار سیاه جامگان میدیدند به ناگزیر رنگ سیاه را شعار رسمی خلافت خویش قرار داده بودند.
تغییر شعار سیاه به سبز، که به دوران ولایتعهدی امام رضا در خراسان اتفاق افتاد، معنای دیگری هم داشت، یعنی که دوران سوگواری به سر رسیده، یعنی که پس از چند قرن سکوت و خاموشی و مرگ مردان شایسته، حالا قرار است فرزند شایستهای از خاندان رسول به عرصهی سیاست و زعامت وارد شود. و این گونه بود که همه بزرگان و امیران با امام رضا بیعت کرده بودند و عهد وفا داری بسته بودند.
این داستان شعار سبز که اکنون برای میر حسین موسوی رقم زده شده است، مرا به یاد آن وقایع تاریخی انداخت. نمیدانم که این شعار از جهت تاریخی بودنش، آگاهانه انتخاب شده است یا نه، اما به هرحال برای روزگار ما و شرایطی که ما در آن هستیم، بسیار معنیدار مینماید. برای ما هم انگار زمان آن رسیده که جامهی سیاه از تن بیرون کنیم و با رنگ سبز که نشان جوانه زدن و طراوت و بالیدنهای تازه است عهد و پیمان ببندیم.
داستان شعار سبز در آن روزگار که از آن یاد کردم دیری نپایید. خود میتوانید سرانجام آن را در کتب تاریخ بخوانید، با این همه امید دارم حالا و در این روزگار، این سبز بماند و ببالد، و سیاه جامگی از این دیار رخت بر بندد و سیاه جامگان نیز جامه دیگر کنند.
[2] - تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در زمان عباسیان، نوشتهی التون،ل، دانیال. صفحهی23 به بعد
منبع: وبلاگ نامه ها و نکته ها