صرف نظر از شبکه خبری کابلی (پولی) آمریکا (سی ان ان) که در چند سال اخیر بوی دولتی کاری بیشتری می دهد، شبکه های تلویزیونی بزرگ و سراسری سه گانه آمریکا پس از یک مکث چند ساعته بخش اخبار شنبه شب خودرا باپیامدهای انتخابات ایران و پخش فیلم های ناآرامی در چند نقطه مرکزی تهران و حریق و شعله های آتش ناشی از آن آغاز کرده بودند که روز بعد محمدهادی ایازی سخنگوی شهردار گفته بود جمعا هفت اتوبوس شهری، شش مخزن زباله و قسمتی از اسفالت خیابان آتش زده شده بود.
این شبکه ها گفتند که برغم تبریک رئیس مجلس و اعتراف نامزد ردیف سوم (محسن رضائی) به شکست و ابراز خرسندی رهبر ایران از مشارکت بیش از 80 درصدی مردم (85 درصد) و نتایج انتخابات هنوز نامزد ردیف دوم (برنده 13 میلیون رای) و نامزد ردیف چهارم (برنده 333 هزار رای) اعلام شکست نکرده و نامزد ردیف دوم (میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ) گفته است که شکایت خودرا از روند انتخابات دنبال خواهد کرد.
سی ان ان شنبه 13 ژوئن در طول روز بخش های خبری خودرا با ناآرامی در تهران آغاز و گزارش مستقیم بانو امانپور را از تهران پخش و تکرار می کرد. شهرت دارد که کیفیت گزارش های مصور این گزارشگر خارج از چارچوب گزارشگری همه جانبه است که ژورنالیسم حرفه ای تاکید بر بیطرفی و تعادل در آن از جمله لحن گزارشگر و داشتن قیافه آرام و خونسرد را می کند.
شبکه های تلویزیونی آمریکا شنبه شب (بامداد یکشنبه به وقت تهران) همچنین اعلامیه صادق محصولی وزیر داخله ایران را مبنی بر شرکت 39 میلیون و 165 هزار رای دهنده و آراء 24 میلیون و 527 هزاری احمدی نژاد را پخش کردند به علاوه متن اعلامیه دو سطری کاخ سفید واشنگتن و اظهارات (به قول رسانه های آمریکای لاتین «مداخله جویانه») هیلری کلینتون را درباره انتخابات ایران.
در اعلامیه کاخ سفید آمده بود: مناظره پرحرارت و شوق انگیز (نامزدهای انتخاباتی ایران) محیط مناسبی برای مشارکت ـ مخصوصا مشارکت جوانان بوجود آورد ولی اخبار مربوط به عدم رعایت قاعده و نظم در آراء ما (کاخ سفید) را نگران کرده است. اندکی پیش از این، هیلری کلینتون در جریان مصاحبه مشترک خود با وزیر امورخارجه کانادا گفته بود: ما جریان انتخابات 12 ژوئن ایران را مانیتور می کنیم، از نظر ما هنوز پرونده این انتخابات بسته نشده است. ما در انتظار تصمیم (؟!، اعتراض و ناآرامی) مردم ایران هستیم.
شبکه های تلویزیونی آمریکا درعین حال گفتند که احمدی نژاد از هواداران خود خواسته است که یکشنبه در تهران پیروزی اورا جشن بگیرند و این جشن به صورت اجتماع درخیابانها و راهپیمایی خواهد بود که پاسخی است به ناآرامی های شنبه. سران اصولگرایان ازجمله عسکر اولادی ضمن اعلام حمایت از احمدی نژاد از روش خبررسانی رسانه های غرب انتقاد کرده و آن را نوعی مداخله در امور کشور خود دانسته و نشان داده اند که انتخابات یک موضوع داخلی است. این شبکه ها در اخبار بامداد یکشنبه خبر از چند دستگیری به عنوان محرّک داده بودند و افزوده بودند که دستگیر شدگان ناآرامی ها چند سال پیش (تیرماه دهه گذشته) عمدتا به خارج فرارکرده و پناهنده آمریکا شده اند و مدرک پناهندگی برای قانع کردن قاضی مربوط عکس مشارکت در تظاهرات و یا ذکر نام آنان در مطبوعات به عنوان «دستگیر شده» بود.
تفسیرنگاران رسانه های چاپی آمریکا پیش بینی کرده اند که جنجال آنلاین ها و تلویزیونهای ماهواره ای فرصت مناسبی به دست دولت ایران داده است که بنام محافظت از فرهنگ ملی و صیانت جوانان از انحراف و پیشگیری از تلقینات بیگانه قانون مربوط به غیرقانونی بودن استفاده از تلویزیونهای فارسی زبان خارجی را با شدت به اجرا بگذارد و حتی جرایم مربوط را تشدید و ابزارهای اینترنتی ازجمله یو تیوب و فیس بوک را برای همیشه فیلتر کند و ارسال پیام با سلفونها را محدود سازد. همچنین ممکن است ضوابط تازه ای برای تابعیت مضاعف وضع کند و با دقت و بررسی های قبلی بیشتری به روزنامه نگاران خارجی ویزای ورود دهد.
این مفسران اظهارات احمدی نژاد پس از پیروزی را در مورد مبارزه با فساد اداری ـ اقتصادی، قطع لوکس بازی در ادارات و بوروکراسی و نیز اعمال صرفه جویی تحلیل کرده و نوشته اند که انجام تحولاتی از این دست و تشویق ساده زیستی قابل پیش بینی است و معمولا روسای جمهوری در دوره دوم کار خود تاریخسازی بیشتری می کنند و احمدی نژاد از این قاعده مستثنی نیست.
در این دوره توجه به مطبوعات بیشتر خواهد شد تا راه حرفه ای بروند و این وسیله حساس را در اختیار این و آن و هر سیاستی نگذارند. قبلا گزارش هایی انتشار یافته بود که در جریان رقابت های انتخاباتی تهران، یک روزنامه (احتمالا فصلی) که کار انتشار را از سرگرفته بود شماره تلفن خودرا اعلام نمی کند! و روزنامه تازه تاسیس یکی از نامزدها (و عمدتا با هدف تبلیغ) مطالبی به لهجه های محلی می نویسد که این کار دهها سال در ایران یک تابو بوده است.
تو که می کنی اختر خویش را بد ...
بانو «الیزابت کاستووا» کتاب 642 صفحه ای خود تحت عنوان «مورخ» را 14 ژوئن 2005 به توزیع داد که چاپ دوم آن امسال در همین روز (دیروز) منتشر شده است. الیزابت در این کتاب از مورخان خواسته است که کار خود را منحصر به یافتن اسناد گذشته نکنند و به وظیفه اصلی بازگردند که دادن پند و اندرز است که آنها را از بررسی ضعف ها و قوت های گذشتگان و کارهای درست و یا نادرست آنها به دست آورده اند تا اشتباهات تکرار نشوند.
وی اندیشمندان قرون وسطای ایران را بزرگترین اندرزگویان در طول تاریخ بشر خوانده است و پنج صفحه از کتاب خودرا تنها به شرح و تفسیر این اندرز ایرانی داده است: تو که می کنی اختر خویش را بد؛ مدار از فلک چشم نیک اختری را.
به عبارت دیگر هر مسئله ای را فرد و یا افراد راسا برای خود می سازند تا دیگران. اگر فرد و یا افراد (دولت) بدون مطالعات و تفکر قبلی و توجه به تجربه گذشتگان و پیش بینی آینده کاری را انجام دهد خودرا وارد راهی پراز دست انداز و درد سر خواهد کرد و در این وضعیت نباید ناله کند که مشکلات او از ستاره (اختر) بد است و در روز بدیمن به دنیا آمده و کار را در ساعت سعد شروع نکرده و ... که انداختن مسئله به گردن دیگران و فرار از اشتباه خودش (تفکر و مطالعه نکردن قبلی) بوده است.
هگل: اصلاحات در یک جامعه باید از دادگستری آغاز شود
14 ژوئن سالروز انتشار «فلسفه حق» تألیف هگل است که در سال 1821 در شهر برلن انتشار یافت. هگل فیلسوف - مورخ آلمانی نیمه اول قرن 19، و از پایه گذاران «فلسفه تاریخ» است که مارکس را در اعتقاد به فلسفه تاریخ (تکرار رویدادها)، یکی از پیروان او می دانند. «هگل» تحصیلات خود را با الهیات آغاز کرد و نخستین رساله اش را درباره «حق طبیعی» و «قانون مؤثر» نوشت که کار بزرگی بود. او سپس کتاب «فلسفه حق» را تالیف کرد.
هگل بود که به علم منطق جان تازه داد. هگل تاکید دارد که هرگونه اصلاحات در یک جامعه باید از دادگستری آغاز شود و بدون داشتن یک سازمان قضایی بی عیب و نقص، تحول و پیشرفت در یک جامعه تحقق نخواهد یافت و خیال اتباع از فساد و قانون شکنی آسوده نخواهد شد و احساس حفظ حق امنیت، و دفع تعدی و اجحاف نخواهند کرد
.
پیروان «هگل» که به تفسیر عقاید وی پرداختند دمکراسی را پروسه ای چندین مرحله ای معرفی کرده اند که اگر دفعتاً در کشوری پیاده شود؛ بیشتر از سود، به جامعه زیان خواهد زد و برای مثال؛ اگر در جریان تمرین دمکراسی ناکامل، کشور گرفتار تضاد داخلی و یا دارای دشمن خارجی باشد احیاناً به ناآرامی و تشنج منجر خواهد شد. کارل مارکس و تنی چند از فلاسفه تأکید بر اجرای عقاید هگل از راه انقلاب داشته اند.
منشور آزادی ها
امروز سالروز امضای فرمان مگنا کارتا (فرمان بزرگ آزادی ها) است و کینگ جان پادشاه وقت انگلستان زیر فشار بزرگان کشور و ژنرالهای ارتش آن را در 15 ژوئن سال 1215 میلادی امضاء و مهر کرد که آغاز پیدایش حکومت پارلمانی در جهان بشمار می رود و هرسال در جهان غرب به این مناسبت مراسم متعدد برگزار می شود.
حکومتی را پارلمانی گویند که انتخاب رئیس قوه مجریه توسط پارلمان به عمل آید نه مستقیماً از سوی مردم و در این نوع دمکراسی، قوای اجرایی و مقننه کشور در دست حزب اکثریت و یا ائتلافی از احزاب همگون است. اگر دولت؛ ائتلافی باشد دمکراتیک تر و چند صدایی است، زیرا حتی با خروج کوچکترین حزب از ائتلاف، دولت از هم می پاشد و بنابراین مجبور است به همه نظرات توجه داشته باشد. البته پیش از انگلستان، یک «کشور شهر» در ایتالیا هم دارای حکومت پارلمانی شده بود.
«مگناکارتا» که در آن زمان پیمان سازشی میان پادشاه و بزرگان انگلستان و شامل 63 عبارت بود در اصل به منظور جلوگیری از خودسری «کینگ» تنظیم شده بود، ولی در آن پایان دادن به فساد اداری تاکید و مجازات بدون محاکمه، محاکمه بدون حضور هیأت منصفه، مصادره غیرقانونی اموال و توقیف غیرقضایی افراد و وضع مالیات و عوارض بدون حضور و رأی نمایندگان مالیات دهندگان منع شده بود که پایه حاکمیت ملت، قانونمندی امور و عدالت قرار گرفت و آن را یکی از عوامل برتری یافتن اروپا خوانده اند.
قربانی سیاست حمایت ایران از غرب
بامداد 25 خرداد سال 1338 مهندس محمد علوی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست توده اعدام شد. وی در محکمه نظامی تهران به اعدام محکوم شده بود. حزب توده از بهمن ماه 1327 که در دانشگاه تهران به سوی شاه تیراندازی شد غیر قانونی اعلام شده بود، اما در دوران حکومت دکتر مصدق عملا فعالیت آزاد داشت و در سال 1333 پس از کشف سازمان نظامی گسترده آن و اعدام بسیاری از افسرانی که از اعضای این سازمان بودند، زیر زمینی شده بود.
«تاریخ» از مهندس علوی به عنوان یکی از قربانیان جنگ سرد دو ابرقدرت وقت، سیاست ضدکمونیستی دولت واشنگتن و حمایت دولت وقت تهران از سیاست های آمریکا خوانده و نوشته است که دولت تهران (دولت شاه) گمان می برد که در صورت قطع حمایت غرب، ساقط شود و بنابراین مرعوب و حرف شنو بود.
روزی که ارتش هیتلر وارد پاریس شد
69 سال پیش (14 ژوئن 1940 = 24 خرداد) واحدهای ارتش آلمان ناسیونال سوسیالیست وارد پاریس شدند و پس از عبور از خیابانهای این شهر در آنجا استقرار یافتند. هیتلر قبلا اعلام کرده بود که اگر پاریس مقاومت نکند به آن آسیب وارد نخواهد ساخت و ژنرال هرینگ فرماندار نظامی پایتخت فرانسه این قول را پذیرفته و نظامیان را از شهر بیرون برده بود و بنابراین پاریس در جنگ جهانی دوم آسیب ندید.
هیتلر پس از اینکه انگلستان و فرانسه بر سر لهستان به او اعلان جنگ دادند از دهم ماه مه 1340 تعرض به غرب را آغاز و پس از تصرف بلژیک و هلند نیروهای مشترک انگلستان و فرانسه را درهم کوبید و 340 هزار تن باقیمانده آنان را از دونکرک به خارج از فرانسه فراری داد.
سه روز پس از سقوط پاریس، با اینکه ریمون نخست وزیر وقت فرانسه سازمانهای اداری را به بوردو (بردو) منتقل کرده بود جای خودرا به مارشال پتن قهرمان فرانسه در جنگ جهانی اول داد و پتن برخلاف انتظار، با آلمان وارد مذاکره شد و بیست و پنجم ژوئن دو دولت ترک مخاصمه اعلام کردند. پتن که پس از جنگ جهانی دوم به اتهام خیانت محاکمه شد در جلسه دادگاه گفت که اگر با آلمان به توافق نمی رسید فرانسه نابود می شد.
بمباران موشکی انگلستان
13 ژوئن 1944نیروی هوایی آلمان بمباران شهر لندن با بمب های هدایت شونده (موشک) آغاز کرد که این حملات تا 29 مارس 1945 ( یک ماه پیش از تصرف برلین به دست شوروی و خودکشی هیتلر) ادامه داشت. بمب های هدایت شونده (وی ـ 1 و وی ـ 2) خوانده می شدند. «وی ـ 1» ها از پایگاههایی شبیه سکوی اسکی درفرانسه و هلند که در اشغال نظامی آلمان بودند پرتاب و برخی از آنها هم با هواپیما و از آسمان به سوی هدف رها می شدند.
نیروی هوایی آلمان، پس از ساخت وی ـ 1، ساخت موشک های «وی ـ 2» را که فرق زیادی با موشک های کروز فعلی نداشتند آغاز کرد و بکار برد. بکار گیری این بمب و موشک هم ثابت کرد که تنها با حملات هوایی نمی توان یک جنگ را برد. هیتلر منتظر ساخت بمب اتمی بود که دانشمندان آلمان ذر تولید آن به پیشرفت های زیاد نائل شده و به مراحل تقریبا نهایی رسیده بودند، اما پیش از تکمیل آن، شهر برلین به تصرف روس ها درآمد و عمر رایش سوم پایان یافت و دانشمندات اتمی ـ موشکی آلمان عمدتا به آمریکا منتقل شدند و ....
اعدام به طریق لینچینگ در آمریکا
سنای آمریکا 13 ژوئن 2005 طی مصوبه ای که رای مخالف نداشت ضمن اعتراف به یک کوتاهی دهها ساله خود، از اعدام بدون محاکمه و به طریق «لینچینگ» سیاهان پوزش خواست.
در آمریکا و به ویژه در ایالتهای جنوبی، تا سال 1960 (49 سال پیش) اعدام افراد به طریقه «لینچینگ» دیده شده بود که طبق یک آمار، از 1880 تا 1960 با این روش، 4 هزار و 750 تن و عمدتا آفریقایی تبارها (سیاهپوستان) کشته شده بودند.
این روش به این صورت بود که جمعیت که متوجه ارتکاب یک جرم می شد، مظنون و یا مرتکب را اگر سیاه و یا این که بی یار و یاور بود با هیاهوی بسیار دستگیر می کرد و بدون اثبات جرم، در ملاء عام و از درخت حلق آویز می کرد.
مجلس نمایندگان آمریکا از سال 1920 تا سال 1940 سه بار این عمل را یک جرم فدرال (قابل طرح در دادگاه سراسری و خارج از حوزه اختیارات قضایی ایالتها) خواند که سنا آن را به بهانه مداخله در امور ایالتها که استقلال داخلی دارند رد کرده بود.
منبع: خبرآنلاین