نویسنده کتاب: خیرالله اسماعیلی
حزب جمهوری اسلامی که در 29 بهمن 1357 رسماً فعالیت خود را آغاز کرد، میکوشید با شکل دادن به فعالیتهای انقلابی و مردمی، ایجاد انسجام و انضباط در صفوف ملت، از انهدام دستاوردهای انقلاب اسلامی جلوگیری کند و به مراکز هدایت و سازماندهی احساسات و شعارهای ملت انقلابی تبدیل شود. لذا حزب جمهوری اسلامی توسط نزدیکترین یاران امام تشکیل گردید و دوشادوش رهبری و همگام با مردم، فعالیتهای انقلابی خود را از سر گرفت، در نتیجه نظام را از خطر انحراف و شکست رهانید و در خط مقدم علیه نیروهای ضد انقلاب ایستادگی کرد.
این پژوهش میکوشد تا با استفاده از اسناد و منابع اصلی و نیز مصاحبه با فعالان این حزب چگونگی شکلگیری، گسترش، سازمان، ایدئولوژی، خط مشی، عملکرد، مواضع، اقدامات حزب را از ابتدا تا انحلال و تعامل آن با رهبری انقلاب و نهادهای انقلابی و قوای سهگانه بررسی کند و به ابهامات و پرسشهای موجود در این حوزه پاسخ گوید.
پدیدآورنده:محسن آرمین – افسر رزازی فر
منبع: سایت حوزه
برخی مکاتب پیروزی یا شکست انقلاب را تنها مرهون رهبر و یا رهبران آن دانسته و معتقدند این نقش و قابلیتهای رهبری است که باعث بسیج و مشارکت تودهها در انقلاب میشود. اکثر این مکاتب برای رهبر یک اقتدار کاریزمایی قائل هستند و انقلاب را قائم به شخص رهبر میپندارند.
از جمله اساسیترین تئوریها در زمینه اقتدار کاریزمایی نظریه ماکس وبر میباشد که معتقد است:
در سیاست که خصیصه آن سلطه است، سه نوع سلطه در ارتباط با سه نوع رفتار قابل تشخیص است. عقلانی، سنتی و کاریزماتیک. این تقسیمبندی براساس خصلت ویژه انگیزشی است که اطاعت از آن سرچشمه میگیرد. سلطه عقلانی مبتنی بر اعتقاد به قانونی بودن دستورها و قانونی بودن عناوین کسانی است که اعمال سلطه میکنند که سلطه مبتنی بر اعتقاد به خصلت مقدس سنتهای کهن و مشروعیت کسانی است که مأمور اعمال اقتدارند. سلطه کاریزماتیک مبتنی بر فداکاری غیرعادی نسبت به کسی است که تقدس یا نیروی قهرمانانه شخصی او و نظم ملهم از آن توجیه کننده آن است. هم عقلانیت و هم کاریزما میتوانند باعث تحول انقلابی علیه سنت شوند با این تفاوت که نیروی عقلانیت نخست باعث تغییر محیط اجتماعی و بعد دگرگونی جهانبینی مردم میشود ولی کاریزما، نخست زندگی درونی فرد را متحول میسازد.
نویسنده:دکتر منوچهر محمدی
منبع: سایت حوزه
ولایت فقیه به عنوان یکی از مبانی فکری و اعتقادی اصولی ما در مسأله حکومت اسلمی مطرح بوده و استمرار امامت و رهبری رسول خدا و ائمه معصومین(ع) در جامعه اسلامی محسوب میگردد. اصولاً یکی از ویژگیهای بارز و مشخصههای مهم حکومت اسلامی، وجود ولایت فقیه در رهبری و رأس جامعه میباشد و بدون آن حکومت اسلامی مفهومی ندارد و به فرمایش حضرت امام خمینی(ره): «قضیه ولایت یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است، همان ولایت رسول الله است و اینها از ولایت رسول الله هم میترسند. »(١)
از ابتدای انقلاب تاکنون مخالفین اسلام، اعم از داخلی و قدرتای استکباری خارجی، به جد مخالف این نهاد مهم و اصلی حکومت اسلامی ـ که ارمغان بزرگ حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی میباشد ـ بوده و هستند. آنها از این که رهبری جامعه در اختیار یک فقیه عادل، مدیر، مدبر، شجاع، باتقوی و اسلامشناس که به دنبال حاکمیت بخشیدن به اسلام ناب محمدی(ص) میباشد، نگران هستند، آنها از ظلمستیزی و استکبارستیزی فقیه هراس دارند. آنها میدانند که وجود ولایت فقیه، تعارض جدی با ولایت شیطانی و طاغوتی آنها دارد و با حاکمیت ولایت فقیه به حاکمیت ضد اسلامیان پایان داده شده و کنار زده میشوند. امروز یکی از محورهای عمده مخالفت استکبار غرب، مخصوصاً آمریکای ستمپیشه و صهیونیسم جنایتکار با انقلاب اسلامی ایران، مخالفت شدید آنها با اصل ولایت فقیه است. این مخالفت کینهتوزانة آنها، خود دلیلی گویا بر حقانیت این اصل و تأثیر آن در مبارزه با استکبار و استثمار است. مخالفت جدی دشمنان قرآن و اسلام با ولایت فقیه و تأکید حضرت امام و مردم بر این اصل، دلیل مهم دیگری نیز دارد و آن اقتدار و اختیارات مهم و گستردة ولی فقیه است.
حضرت امام(ره) که طراح اصلی این تفکر در نظام سیاسی جمهوری اسلامی بوده و موجب تثبیت و تصویب آن در ساختار حکومت اسلامی ایران شده است، در مورد اختیارات ولی فقیه میفرماید: «اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت (شرایط رهبری) باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر ادارة جامعه داشت دارا میباشد و برهمة مردم لازم است که از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر(ع) بوده یا اختیارات حکومتی حضرت امیر0ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضائل حضرت رسول اکرم(ص) بیش از همه عالم است و بعد از ایشان فضائل حضرت امیر(ع) از همه بیشتر است. لکن زیادی فضائل معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد... وقتی میگوییم ولایتی را که رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه(ع) و رسول اکرم(ص) است. زیرا این جا صحبت از مقام نیست. بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت یعنی حکومت و ادارة کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است. نه این که برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاودر و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرند. به عبارت دیگر ولایت مورد بحث یعنی حکومت و اجرا و اداره، برخلاف تصوری که خیلی افراد دارند، امتیاز نیست، بلکه وظیفهای خطیر است. »(٢)
این دیدگاه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز تجلی یافته است. اصل 5 قانون اساسی مقرر میکند: «در زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهدة فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.» اصل 110 قانون اساسی نیز به وظایف و اختیارات رهبری که بسیار مهم و تعیینکننده نیز میباشد، اشاره دارد. در این اصل آمده است: «وظایف و اختیارات رهبر:
- تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام
- فرمان همهپرسی
- فرمندهی کل نیروهای مسلح
- اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها
- نصب و عزل و فبول استعفاء
الف – فقهای شورای نگهبان
ب – عالیترین مقام قوه قضاییه
ج- رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
د – رئیس ستاد مشترک
هـ ـ فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
و – فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی
- حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
- حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست. از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.
- امضاء حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم...
- عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوانعالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی، یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی براساس اصل هفتاد و نهم.
- عفو یا تخفیف مجازات محکومین در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوه قضاییه...»
بدین ترتیب به اهمیت و جایگاه تعیین کنندة ولایت فقیه در حکومت اسلامی پی میبریم. وجود چنین اصلی در حکومت اسلامی و دارابودن اختیارات مذکور، موجب تضمین اسلامی بودن نظام و حاکمیت یافتن قوانین و احکام شرع مقدس اسلام و رعایت منافع و مصالح ملت و کشور میشود. ولایت فقیه تضمینکنندة اسلامیت نظام و نیز حافظ استقلال و عدم وابستگی کشور به شرق و غرب میباشد. و به تعبیر حضرت امام(ره): این فقیه است که زیر بار دیگران و تحت نفوذ اجانب نمیرود و تا پای جان از حقوق ملت و از آزادی و استقلال و تمامیت ارضی وطن اسلام دفاع میکند. فقیه است که به چپ و راست انحراف پیدا نمیکند. »(٣)
این ولایت فقیه است که با انحرافات مقابله کرده و نظام اسلامی را از گرفتارشدن به انوع کجرویها باز میدارد. بنابراین زنده شدن این اصل فراموش شده و حاکمیت یافتن آن در حکومت کشور عزیز ما، دستاورد بسیار مهم و ارزشمندی از بوستان دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود.
البته ولایت فقیه به مفهوم دیکتاتوری یک شخص نیست، بلکه برعکس، ولایت فقیه برای جلوگیری از دیکتاتوری است. ولی فقیه خود بیش از دیگران مقید به چارچوبها و ضوابط شرع مقدس اسلام است. در همین رابطه حضرت امام خمینی(ره) میفرماید: «شما از ولایت فقیه نترسید، فقیه نمیخواهد به مردم زورگویی کند. اگر یک فقیهی بخواهتد زورگویی کند، این فقیه دیگر ولایت ندارد... در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی، نمیتوانست تخلف بکند... اگر پیغمبر یک شخص دیکتاتور بود و یک شخصی بود که از او میترسیدند که مبادا یک وقت همه قدرتها که دست او آمد، دیکتاتوری بکند، اگر او یک شخص دیکتاتور بود آن وقت فقیه هم میتواند باشد. اگر امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ یک آدم دیکتاتوری بود، آن وقت فقیه هم میتواند دیکتاتور باشد. دیکتاتوری در کار نیست. میخواهیم جلوی دیکتاتوری را بگیریم... جلوی دیکتاتوری را ما میخواهیم بگیریم... ولایت فقیه ضددیکتاتوری است، نه دیکتاتوری. »(٤)
قانون اساسی اصولاً با شرایطی که برای ولی فقیه و رهبر در نظر گرفته است، زمینه را به گونهای فراهم کرده است که فرد صالح و واجد شرائط بتواند آن را تصدی کند. ویژگیها و خصوصیات در نظر گرفته شده، عملاً موجب میشود که ولی فقیه به هیچ وجه نتواند جنبه دیکتاتوری به خود بگیرد. اصل 109 قانون اساسی شرایط رهبری را چنین بیان میکند: «شرایط و صفات رهبر: 1- صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه 2- عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام 3- بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری...» وجود چنین اوصافی در رهبر، یقیناً هر گونه نگرانی در مورد دیکتاتوری و سایر موارد را از بین میبرد.
پی نوشت:
١-صحیفه امام، جلد١٠، ص ٣٠٨.
٢- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی(ره)، ص ١٤٩.
٣- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص ٣٦.
٤- صحیفه امام، جلد ١٠، صفحه ٣١٢و ٣١١، سخنرانی مورخ ٣٠/٧/١٣٥٨
نویسنده:مؤسسه ی فرهنگی قدر ولایت
منبع: سایت راسخون
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در زندانها و سیاست اداره ی آنها نیز تحولات و اصلاحاتی اساسی را به دنبال داشت. این تحولات، زمینه و بستر اصلاح زندانیان و مجرمین و نیز مقدمات بازگشت آنان به آغوش پر مهر خانواده و جامعه را فراهم نموده است. این تغییرات و اصلاحات ارزشمند، حداقل در چهار حوزه قابل توجه و چشمگیر بوده است.
اولین حوزه، توجه به امر باسواد کردن زندانیان محروم از نعمت خواندن و نوشتن میباشد. پس از انقلاب اسلامی و مخصوصاً به دنبال گسترش فعالیت نهضت سوادآموزی، یکی از برنامههای جدی زندانها، توجه به امر سوادآموزی بوده است. بیسوادی با جهلی که برای افراد به وجود میآورد از یکسو، زمینه ی توجیه و آموزش و نیز اصلاح زندانیان را با مشکلات فراوانی مواجه میکند و از سوی دیگر، فرد بیسواد به خاطر برخی جهالتها زودتر به دام جرم ناخواسته میافتد و تا چشم باز میکند، سر از زندان در میآورد.
بنابراین توسعه ی امر سوادآموزی و اجبار زندانیان بیسواد به فراگیری خواندن و نوشتن یکی از اقدامات مفید و مؤثر محسوب میشود و در هر دو زمینه فوق به کمک زندانی میشتابد. امروز کمتر زندانیای را میتوان یافت که تحت پوشش برنامه سوادآموزی زندانها قرار نگرفته و باسود نشده باشد.
دومین حوزه، آموزشهای معارف اسلامی و کلاسهای عقیدتی سیاسی میباشد که به صورت برنامهای مستمر و روزانه برای زندانیان در این کلاسها و آشناشدن با معارف اسلامی و دینی؛ پایههای ایمانی، اعتقادی و اخلاقی آنها قویتر شده و در اصلاح و بهسازی رفتار اجتماعی آنها اثرات بسزایی داشته است. بسیاری از زندانیان و مجرمین از احکام و مقررات نورانی اسلام و مفاسد و تبعات منفی گناهان و جرائم اخلاقی و اجتماعی آگاهی کافی ندارند.
شرکت در این کلاسها به آنان کمک میکند تا با افزایش آگاهیهای خود، زمینه اصلاح و همسازی خود با جامعه را فراهم نمایند. افراد زیادی تاکنون در زندانها در اثر همین برنامههای آموزشی، متحول شده و با توبه و بازگشتی واقعی و عمیق، راه نوینی را در زندگی فردی و اجتماعی خویش گشودهاند.
سومین حوزه مربوط به برنامههای قرآنی میباشد. نظر به اهمیت کتاب آسمانی و وحی الهی و نقش سازنده ی آن در انسانسازی، برنامههای متنوع قرآنی نیز جزء فعالیتها و برنامههای مستمر زندانها قرار گرفته است. روخوانی، قرائت، حفظ و مفاهیم قرآنی از جمله برنامههای قرآنی زندانها میباشد. زندانیان با توجه به سطح معلومات و توان و استعدادشان در این نوع برنامهها شرکت میکنند.
فعالیتهای قرآنی نیز تأثیر فراوانی بر زندانیان گذاشته و و بسیاری از آنان را متحول و دگرگون کرده است. تعداد قابل توجهی از زندانیان در برنامههای حفظ قرآن شرکت کرده و حتی حافظ کل قرآن شدهاند.
امروز برای تشویق بیشتر زندانیان به حفظ قرآن و آشناشدن بیشتر آنان با کتاب آسمانی، حفظ کردن قرآن به عنوان امتیازی مؤثر در کاهش و یا بخشودگی کامل مدت حبس آنان به حساب میآید و زندانیان با حفظ قرآن، ضمن این که با وحی الهی آشنا شده و از نورانیت قرآن بهره میگیرند، راه بازگشت خویش به آغوش خانواده و جامعه را نیز همراه مینمایند.
چهارمین برنامه قابل توجه زندانها، اهمیتدادن به فریضه نماز و فرهنگ نماز جماعت است. تأثیر سازندة پنج نوبت نماز روزانه در آدمی و فراهم نمودن فضای معنوی و ارتباط با خدا، بر هیچ کس پوشیده نیست. به همین منظور و برای سازندگی و اصلاح هرچه بیشتر زندانیان، برنامه مستمر نماز جماعت و توسعه فرهنگ نماز یکی از فعالیتهای جدی و مستمر زندانهای کشور میباشد.
مرخصی دادن به زندانیان، فراهم آوردن امکان ملاقات خصوصی با خانواده، فراهم نمودن فرصت جبران به ویژه در بزهکاریهای مالی، کارآموزی و آموزش حرفه و فن و حتی کسب درآمد از این راه در طول زندان؛ از دیگر تحولات زندانها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.
نویسنده:مؤسسه ی فرهنگی قدر ولایت
منبع: سایت راسخون
ریچارد نیکسون، از رؤسای جمهور پیشین آمریکا، درباره انقلاب اسلامی میگوید: «وقتی حکومت شاه در سال 1979 سقوط کرد، یک خلأ قدرت تازه به وجود آمد. انقلاب ایران، در واقع انقلابی برضد ارزشهای غربی بود. این انقلاب همانقدر که از سرمایهداری تنفر داشت، از کمونیسم نیز متنفر بود. هر دو را به مانند دو روی سکه مادّیگرایی میدید. پس از انقلاب، مردم ایران همان چیزی را به دست آوردند که انقلاب قول داده بود. جای انکار نیست که انقلاب اسلامی، یک انقلاب واقعیِ اندیشهها را ارائه داد و آنها، آن را با عشق و ایمان پذیرفتند. آنچه انقلاب اسلامی به اثبات رسانده و به دنیا بیان کرده، این است که اسلامْ شایستگی حاکمیت بر جامعه را دارد؛ زیرا دینی آسمانی است. از این رو، در کشورهای اسلامی عربی تأثیر گذاشته است و انقلابهایی که هماکنون در سایر کشورهای عربی شکل گرفته، جز ثمر درخت انقلاب اسلامی چیز دیگری نیست».
نویسنده:سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: سایت راسخون
شهید عارف حسین حسینی، از رهبران شیعه پاکستان درمورد انقلاب اسلامی میگوید: «انقلاب اسلامی ایران، در مردم مستضعف پاکستانی اثر خوبی بر جای گذاشته، به طوری که مردم مسلمان این کشور را از درون منقلب نموده است. هم اکنون جوانان ما از اهل علم تقاضا دارند، همان چیزی که علما و روحانیون ایران به جوانهای خود آموخته و این انقلاب عظیم و آسمانی را به وجود آوردهاند، به آنان بیاموزند».
نویسنده:سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: سایت راسخون