نویسنده کتاب: حسین پور احمدی
هدف این طرح، بررسی ابعاد پدیده جهانی شدن و بررسی تأثیرات و پیامدهای آن بر انقلاب اسلامی و ارائه راهکارهای مناسب میباشد
براساس نظر محقق، جهانی شدن روند مستمر و مداومی است که میتوان آن را با استفاده از شاخصهای کمی و کیفی در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ارتباطی مورد مطالعه قرار داد و تأثیرات مسلم و غیر قابل انکار آن را بر نظامهای ملی و بومی بررسی کرد
انقلاب اسلامی ایران به عنوان مجموعه تفکرات، سیاستهای و ارزشهای و آرمانهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، یقیناً نمیتواند از تأثیرات جهانی شدن دور بماند، لذا بررسی ابعاد این تأثیرپذیری و یافتن راهکارهایی برای بهرهمندی از امتیازات این تأثیر و کنترل تأثیرات منفی از اولویتهای پژوهشی خاصی برخوردار خواهد بود. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش است
جهانی شدن چه امتیازات و محدودیتهایی را برای انقلاب ایجاد خواهد کرد و چگونه میتوان از مزایای جهانی شدن بهرهمند و از محدودیتهای آن کاست؟
پژوهشگر به دنبال اثبات فرضیات زیر است
فرضیه 1. ویژگیها و مؤلفههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هر یک از نظامهای ملی از جمله جمهوری اسلامی ایران میزان دلخواه تأثیرات جهانی شدن را بر آنها و فرصتها و چالشهای آن را در سطوح داخلی تبیین خواهد کرد
فرضیه 2. جهانی شدن به عنوان یک روند یکسانساز، از یکسو چالشهای جدی را بر اصول، ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی مستقل ایجاد خواهد کرد و از سوی دیگر فرصتهای مناسبی را برای بهرهبرداری آن فراهم خواهد آورد
فرضیه 3. انقلاب اسلامی از تواناییهای نظری بالقوهای برای مواجهه با روند جهانی شدن و استفاده از فرصتهای آن برخوردار است، اما ضعف ساختارهای داخلی خصوصاً در حوزه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میتواند زمینههای مخاطرهآمیز را برای اینده انقلاب فراهم آورد
روش پژوهش: مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی میباشد که در آن با گردآوری اطلاعات، آمار و دادههای کتابخانهای جهت توصیف و تبیین دقیقی از ابعاد موضوع و در نهایت تحلیلی منطقی به بررسی میزان تأثیر و تأثر متقابل پدیده جهانی شدن و انقلاب اسلامی و ارائه راهکار میپردازد
به دلیل تازه بودن بحث فقدان منابع مهم در زبان فارسی اکثر منابع لاتین میباشد. در واقع این پژوهش گامی بلند جهت شفاف کردن بحث و تبیین ابعاد موضوع به منظور یافتن زمینههای جدیدی برای پژوهشهای گستردهتری در اینده درباره این موضوع مهم خواهد بود
منبع: سایت حوزه
سالهای حکومت ستم، گرفتار چنگ یأس بودیم. ناامید از پیروزی و مقهور قدرت، دشنام به «شب» میدادیم و نفرین به «ستم» میکردیم. اما... مسیحا نفسی، احیاگر نفوس شد و حیات این ملت را جانی تازه بخشید. «روح خدا» بود که در جان افسرده مردم دمیده شد. حنجرههای داوودی، در رهگذر باد و چشم انداز آفتاب و در موج خون و شط شهادت، سرود فجر حقیقت را سرداد. امام آمد، نشسته بر بال فرشتگان. امام در پیام خدایی اش در شهید آباد «بهشت زهرا»، در «صور انقلاب» دمید و مردم را در عرصههای حق و محشر نهضت جان بخشید. «صبح صادق» انقلاب بود. فجر ایمان، از شرق مکتب سرزده بود که به نماز عشق ایستادیم. در محراب حق، رو به کعبه عرفان، با وضویی از خون دهها هزار شهید، بر سجاده صدق نشستیم و پیشانی اخلاص بر مهر«تعبّد» نهادیم و دل به «ولایت» سپردیم و این، معجزه انقلاب بود.
نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
منبع:سایت راسخون
با توجه به این نکته که درباره کتابها و پایاننامههایی که در مورد انقلاب اسلامی و امام خمینی آثار کتابشناسی مختلفی تدوین شده است، در خصوص مقالاتی که با موضوعیت امام خمینی و انقلاب اسلامی تدوین شدهاند، جای چنین پژوهشی بطور مدون خالی است
در صورتی که بخش عظیمی از منابع و ادبیات مربوط به امام و انقلاب در قالب «مقاله» به رشته تحریر درآمده است و بخش مهمی از این مقالات در نشریات گوناگون و پراکنده درج شده است
به علاوه، مقالات عمدتاً مطالب را به اختصار و دقت نظری پژوهشی بیشتر نسبت به کتابها مورد توجه قرار داده و غالباً در بررسی آنها پیش از چاپ ارزیابی شده که بر اهمیت آنها میافزاید. بر همین با توجه به اهمیت این منابع و فقدان پژوهشی مدون، در این طرح کوشش میشود تا خلاء پژوهشی و کمبودها در قالب یک اثر جامع و کتابشناسانه مرتفع شود
اطلاعات این تتبعشناسی شامل عنوان موضوع، نام نگارنده مقاله، مترجم، نشریه، چکیده و فهرست موضوعی و الفبایی خواهد بود
منبع: سایت حوزه
فاصله شب تاریک حکومت طاغوت، تا صبح روشن فجر صادق انقلاب،ده روز خدایی بود، شب هایش همه شب قدر، آری ... «دهه فجر»
پس از آن ده روز، سپیده «روشن جمهوری اسلامی» دمید.
«کلمه الله» بر فراز زمان جای گرفت و آن روز بزرگ، یکی دیگر از «ایام الله» ماندگار تاریخ شد.
کاخ هایی که به قیمت ویرانی کوخ ها برپا شده بود، به دست کوخ نشینان سقوط کرد و محشری عظیم از اراده مومنان مصمم و مشیت تحول آفرین خدا پدید آمد. دیو گریخته بود که فرشته در آمد.
امام، در پیام خدایی اش و با دم مسیحایی اش در شهید آباد «بهشت زهرا» ، در «صور انقلاب» دمید و مردم را در عرصات حق و محشر نهضت، جان بخشید.
آن ده روز فجر آفرین، از ده قرن هم پربارتر بود و 22 بهمن،اوج آن موج های خونین و موج آن شط های خروشان بود.
باری... «صبح صادق» انقلاب بود و فجر ایمان از مشرق مکتب سرزده بود که به «نماز عشق» ایستادیم. با وضویی از خون ده ها هزار شهید، برسجاده صدق نشستیم و پیشانی اخلاص بر مهر تعبد نهادیم و دل به «ولایت» سپردیم.
همین که خواستیم ذکر استقلال و آزادی بر «زبان انقلاب» جاری کنیم، شیاطین سربرداشتند و تیغ کینه برکشیدند و بذر فتنه کاشتند. «ناکثین» ، سوار بر «جمل قدرت طلبی» ، در بصره بی بصری فتنه به پا کردند. «قاسطین» ، دیگر بار «صفین» راپدید آوردند و صف حق و باطل برابر هم ایستاد و «مارقین» نیزدر «نهروان خیانت» از پشت خنجر زدند. بازرگانان، تهی دست ازبازار برگشتند و کالای «آزادی» شان قلابی از آب در آمد و روی دستشان باد کرد. شیادان و مزدورانی که سنگ «توده» و «خلق» را به سینه می زدند، به دست همان توده و خلق، سنگسار شدند ونفاقشان علنی و مشتشان باز شد.
در این همه سال که بر ما گذشته است، «فجر پیروزی» با «شبکین توزی» درگیر بوده و حق و باطل، هنوز هم به نوعی دیگر دربرابرهم صف آراسته اند. در این سال های پرفراز و نشیب، با همه وجود، غربت حسین(ع) و مظلومیت علی(ع)را حس کردیم و میدان احد و معرکه صفین و صحنه کربلا بارها برایمان تکرار شد.
با نفاق و کفر جنگیدیم و احزاب مهاجم را تا آن سوی «خندق پیروزی» عقب راندیم. پرچم شرق و غرب را از بام تزویر به زیرکشیدیم. و... دراوج قدرت، از پشت خنجر خوردیم و در نهایت تنهایی و مظلومیت، تنها خدای یکتا دلمان را گرم و عزم ما را جزم میکرد و به آینده امیدوارمان می ساخت.
در تمامی این مراحل، پیرو مرادما، همچون نوح، کشتیبان انقلاب در امواج توطئه ها بود و با بصیرتی الهی «راه» می نمود و برای«رهروان» از میان آن همه خطرها «معبر» می گشود.
دردمندانه به سوک امام امت(ره)نشستیم و پس از آن پیر، بامولای جدیدمان پیمان ولایت بستیم، ولی دشمن، جبهه جدیدی بر ضد انقلاب گشود که رهبر انقلاب، از آن با «شبیخون فرهنگی» یاد کرد.
افعی های خفته در لابه لای جراید و مجلات، به نیش زدن و سمپاشی پرداختند.
محور عملیات دراین نبرد، مدرسه ها، خانه ها، مطبوعات، فیلمها،جشنواره ها، ماهواره و اینترنت، القاءات برخی استادان در دانشگاه، نشر و پخش رمان های مبتذل وخانمان سوز، اشاعه بی دینی وسکولاریسم، قداست زدایی از مقدسات و توهین به باورهای دینی این امت بود. می خواستند عناصر فراری و مرده و فسیل شده را دوباره زنده کنند و ابوسفیان های کینه توز را به صحنه آورند.
حادثه های تلخی داشتیم. و فراز و فرودهای شگفت، عبرت آموز و روشنگر بر این امت شهید داده گذاشت.
اینک، ماییم و «انقلاب اسلامی» ، که یادگار امام راحل است.
ماییم و رهبری که درخروش و خلوص و درایت و صلابت، «خلف صالح» امام امت است.
ماییم و نسلی پویا، که هم «آماج فتنه ها» ست و هم «ذخیره انقلاب.»
ماییم و یک جهان دشمن، که در قالب «نظام های استکباری» شکل گرفته است.
ماییم و یک جهان دوست، که در مبارزات ضد استکباری و حق طلبانه ملت های مظلوم، متجلی است و همه چشم به «ام القری ایران» دوخته اند و تشنه معارف ناب مکتب اهل بیت علیهم السلام اند.
ماییم و جنگ فرهنگ ها در عصرحاضر و تلاش گسترده «وهابیت آمریکایی» بر ضد «اسلام ناب محمدی» .
ماییم و جبهه های متعدد گشوده در برابر انقلاب، در ابعاد سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، که این مرحله، بیش از گذشته،«بصیرت» و «هوشیاری» و «آمادگی» و «پیام رسانی» و«تبیین» می طلبد.
ما امروز هم، گرفتار مشکل «صدا» درجهان شلوغی هستیم که دروغهای نشسته برامواج صوتی و تصویری، عرصه را بر تابش و جلوه حق، تنگ ساخته است.
چشم و گوش انقلاب، باید بسیار تیزبین تر و حساس تر باشد، تاهم فتنه ها را در قالب های جدیدش بشناسد و هم دروغ ها، تحریف ها،شایعات و غوغا افکنی هاو فتنه انگیزی ها، فرزندان انقلاب و نسل دوم جمهوری اسلامی را از «جلوه ناب دین» غافل نسازد.
اگر ما پیمان نشکنیم و عوض نشویم، نه بیم شکست انقلاب هست، نه خوف سست شدن بنیان های آن.
رسالت رساندن این نهضت به «عصرحضور» و سپردن آن به دست«خورشید عصر غیبت» ، بر دوش ماست.
جبهه انقلاب و پیمان بستگان با آرمان دهه فجر، باید بیش ازاین «تلاش و تحرک و همبستگی نشان دهند.»
نویسندگان: سید امیرحسین کامرانی راد، حجت الاسلام جوادمحدثی
منبع: سایت راسخون
نویسنده کتاب: علی محمد حاضری و همکاران
در این طرح پژوهشی، کوشش میشود کلیه مطالعات، تحقیقات و آثار منتشر شده درباره تبیین جامعهشناختی انقلاب اسلامی که حد نصابی از کیفیت علمی و پژوهشی را دارا هستند، براساس شاخصهای تعریف شده و ارزیابی همکاران و پژوهشگران طرح به نحوی علمی خلاصه و معرفی شوند. در معرفی این آثار و تحقیقات کوشش میشود
محتوای آن در پاسخ به پرسشهای بنیادی و استاندارد شده مندرج در تحقیق استخراج و ارائه گردند
معرفی هر یک از کتابها، حداکثر شامل (5) صفحه (300) کلمهای و هر مقاله حداکثر (2) صفحه (300) کلمه را در بر میگیرد. نمایههای موضوعی، عنوانی و نام صاحب اثر نیز درباره معرفی شده تهیه میگردد. محدود منابع و آثاری که ارزیابی خواهند شد، بدین شرح است
کلیه کتب، مقالات و پایاننامههای دانشگاهی (پایاننامههای خارج کشور صرفاً در مقطع دکتری و داخل کشور و مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری) که در زمینه تبیین انقناب اسلامی از سال 1357 تا پایان سال 1379 (همزمان با پایان سال 2000 میلادی) منتشر یا دفاع شدهاند، در محدوده کشورهایی که اطلاعات مربوط به آنها از طریق نهادها و شبکههای اطلاعرسانی شناخته شده بینالمللی و موجود در داخل کشور قابلیت دسترسی دارند و آثار آنها به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه نگارش یافته و منتشر شدهاند، مشروط بر آن که از لحاظ عملی و استانداردهای پژوهشی حد نصاب لازم را بر اساس ارزیابی مقیاس مورد نظر طرح و کمیته علمی همکاران طرح احراز نمایند، محدوده طرح را ترسیم و تعیین میکند
شایان ذکر است در محدوده موضوعات جامعهشناختی تبیین انقلاب اسلامی پس از تهیه معرفینامه و تلخیص هر یک از کتابها و مقالات توسط پژوهشگران و همکاران طرح مواد و مطالب تهیه شده توسط شورای علمی و نظارتی طرح بررسی و ارزیابی نهایی خواهد شد. مواد و مطالب تایید شده شورای علمی و نظارتی، در تنظیم گزارش نهایی طرح مورد استفاده و بهرهبرداری قرار خواهد گرفت
منبع: سایت حوزه
آن روزها که زلال جاری «فرهنگ اسلامی»مان را با «فرهنگ فرنگی» سدّ میکردند تا از آنچه بر سرمان میآید، غافل باشیم؛ و آن روزها که «دین» را در مسلخ «تمدّن» قربانی میکردند تا بازار غارتشان هر چه بیشتر رونق بگیرد، سالهایی بود که همه پنجره های امید به دیوارهای سنگی باز میشد؛ و تمام کوچه پس کوچه های رسیدن، به بنبست منتهی میشد.
سالهایی که سنگینی سایه «خانها» و «اربابها»، قلب زمین را میفشرد؛ روزگاری که شب، چتر تاریک و «از خود بیگانگی» را بر چشمهای آسمان شهر کشیده بود و خورشید، خانه نشین تنهایی خود شده بود؛ ماه، به علامت عزا، هر شب خون میگریست؛ «دکّه های گمراهی» از وجب، وجب خیابانها، تاراج شده بود و بیگانگان، فرزندان پاک وطن را به قیمت گوهر معصومیتشان، میخریدند.
شب، معنای کامل زیستن شده بود؛ و خورشید را جرأت دمیدن از پشت کوههای صعب العبورِ «خودباختگی» نبود؛ و سزای دمیدنِ گاه گاهِ ستارگان، یا افول در گورستان بود، یا غروب در پای دارها.
روشنایی را از کور سوی مشعل «مجسمه آزادی» میجستند و خورشید را از نور شمع.
خوشههای طلایی گندم امید، به آتش نیرنگ خائنان میسوخت و خاکستر آن بر چهره های شکسته و رنجور مردم مینشست.
آن روزها، حاصل تلاش مستضعفین، یا به چنگ شاهان میرفت، یا زیر دندان غارتگران.
کفر را لباس «تجدّد» پوشانیده بودند تا مردم را از دینشان جدا کنند؛ و قرآن در گنجه های غربت خانه ها خاک میخورد.
صدای أذان بلال زمان، از مأذنه های خاموش شهر برخاست و نوای بیداری را در گوش همه خفتگان نواخت. او آمد و با دست های گرمش، راه دریا را نشان داد و سد راه جاری شدن را برداشت. آری، او آمد و پیراهن زرّین آزادی را، بر قامت افراشته تک تک لاله ها پوشاند. او آمد و عاشورایی دیگر برپا کرد و حسین زمان خود شد. او آمد و خون بهای سنگین لاله های پر پر را، از شیطان ها گرفت و نهال خونین انقلاب را در دل فرزندان وطن کاشت. و این چنین بود که گل انقلاب از دست های مهربان مام وطن شکوفه داد و عطر افشانی کرد.
و سالها چنین بود تا اینکه:
ابرهای رحمت، باریدن آغاز کرد و خورشید، ـ بعد از آن همه سکوت ـ دستهای مهربان و گرم خود را بر سر شقایقها و اطلسی ها کشید.
مردی از سلاله محمد مصطفی تبر ابراهیم بر شانههای مردانهاش، خشم موسی در سرش، مهر عیسی در قلبش، تقوای علی علیه السلام در سینه اش، مظلومیت و صلابت حسین علیه السلام در تقدیرش، و کتاب خدا در دستش، آمد. مردی با پاهایی به استواری کوه ها و قلبی مالامال از عشق به دمیدن و شکفتن.
نویسندگان: سید امیرحسین کامرانی راد، ابراهیم قبله آرباطان
منبع: سایت راسخون