تعداد بازدید : 2069
تعداد نوشته ها : 4
تعداد نظرات : 0
انقلاب اسلامی؛ ویژگیها و خاطرات
در گفت و گو با سه تن از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی
گزارش: عبدالکریم شیخیشتان ـ مریم خوئینی
مقدمه: 28 سال پیش اتفاق افتاد. انقلابی که چشمهای پدران و مادران ما را باز کرد، انقلابی که پروندهی 2500 سال حکومت استبدادی را بست و طنین آن از مرزها و کرانهها عبور کرد.
اما ما در کش و قوس این تغییر و تحولات نبودیم و در آن هیاهوها و آن شعار دادنها شرکت نکردیم و هیچگاه گاز اشک آور، چشمانمان را نسوزانده و گوشمان را نیز هیچ انفجار خمپارهای اذیت نکرده است. ما نسل سومی هستیم به قول یکی از دوستان نسل سوخته! ما برای شنیدن از انقلاب و برای بازکاوی ژرفای انقلاب بیقراریم. آن چه در پی میخوانید حاصل تلاش من (خوئینی) و همکارم شیخیشتان است که با حجتالاسلام نعمتالهی ، قاسم یاحسینی و رضا رویگری به گفتو گو نشستیم:
حجتالاسلام نعمتالهی
رییس اداره کل تبلیغات اسلامی استان: شخصیت کاریزماتیک امام توانسته بود
قلوب مردم را تسخیر کند
انقلاب اسلامی ایران یک نعمتی بود که خداوند در یک مقطع حساسی از جهان معاصر بشریت ارزانی کرد و آن خلق معنویتی بود که در دنیا احساس میشد. میدانیم که در واقع تحولات عظیم جهانی که به وجود آمده بود به دنبال آن تلاشهایی صورت پذیرفته بود که به یک نوعی معنویت را از زندگی بشر امروز حذف نمایند و آن را به حوزههای فردی هدایت کنند و آن را خیلی جزیی و محدود کنند. البته موضوع در سراسر دنیا بوده و مختص به اسلام نبوده است. یعنی در مسیحیت همین تفکر به عنوان یک دین برتر بود. به نوعی "ایسمها" که به دست بشر درست شده و فراوان بود دیگر مردم را اشباع نکرده بود بلکه خسته کرده بود. معلوم نبود چه چیزی را این "ایسمها" میخواهند بگویند. در چنین شرایطی، انقلابی در گوشهای از دنیا به وقوع پیوست که داعیه حضور معنویت و عنصر دین را در حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی بشر داشت. این واقعه یک واقعهی مهمی بود که در دنیا اتفاق افتاد. به خاطر همین است که اهمیت انقلاب اسلامی اهمیت بالایی است یعنی ما تنها در ایران انقلاب نکردیم بلکه ما با صدای رسا به همهی عالم اعلام کردیم که باز هم خدا، معنویت، دین و آموزههایی دینی است و میتواند وجود داشته باشد.
امام به عنوان یک رهبر دینی، هدایت و رهبری این انقلاب را عهدهدار بود و ویژگی انقلاب هم در همین بود. ماهیت آن یک ماهیت دینی و هدف آن یک هدف متعالی و احیای ارزشها در جامعه بود و اینها همگی یک سری ویژگیهای خاص بود که برای انقلاب اسلامی ایران به وجود آوردیم. به خاطر همین امر بود که مردم در آغاز انقلاب با همین نگاه و نگرش در کنار رهبر قرار گرفتند و شخصیت کاریزماتیک امام در واقع توانسته بود قلوب مردم را تسخیر کند و بر دلهای مردم حکومت کند و این نقش برجستهی یک رهبر میتواند در جامعه باشد. معمولاً رهبرانی با عنصر کاریزماتیک پیش قدم میشوند و بر دلهای مردم حکومت میکنند. اینان میتوانند رهبرانی موقت در جامعه باشند. اما در عین حال که امام یک شخصیت کاریزماتیک بود از عنصر عقل و عقلانیت هم فاصله نگرفته بود یعنی شبیه همان کاری که پیامبر اسلام کردند. مردم را به مشارکتهای جمعی فراخواندن تنها در شعار هم نبود بلکه این در حد عمل بود و یک نظامی را طراحی کردند بر مبنای ولایت فقیه و یک سیستمی را به وجود آوردند که در هیچ کجای دنیا سراغ نداریم که هم میتواند ادعا کند عنصر معنوی دین در رأس هرم قرار گرفته و هم از سیستمهای مدرن دنیا بهرهگیری نماید مثل انتخابات و مجلس.
انقلاب اسلامی ایران در واقع با همین نگرش و وضعیت بود که در یک شرایط خاصی قرار گرفت و توانست با این شرایط به مراتب والایی از ادارهی جامعه برسد که ما امروز شاهد آن هستیم.
امام به عنوان یک شخصیتی که رهبری سیاسی جامعه را به عهده داشت در عین حال حکیمی بود عارف. عارفی که در اوج مسائل عرفانی سخن حماسی میگفت. فقیه بود، دانا بود، مبانی دین و سیاستمداری بود که با همهی عناصر موجود در وجود این شخصیت توانسته بود یک شخصیت جامع و کاملی را از آن به وجود بیاورد و ترسیم کند. بنابراین ویژگیهای انقلاب اسلامی را خیلی باید ویژگیهای منحصر به فردی در دنیا بدانیم و آن را محدود به جغرافیایی مثل ایران نکنیم که فکر کنیم یک اتفاقی در ایران افتاد. شعاع این اتفاق همهی عالم را فراگرفت و آثار آن را هم در دنیا دیدیم که چگونه گسترده در حال عمل است.
امام وقتی که وارد ایران شد، دولت وقت تلاش میکرد نگذارد این اتفاق رخ دهد، چون اگر امام میآمد و در قلب مردم قرار میگرفت شرایط را صد در صد تغییر میداد. امام آمد و هنگام ورود خود با استقبال بینظیر مردم مواجه شد. کار زیبایی که امام در بدو ورود خود کردند انجام دادند در گلزار شهدا بود. این خود پیامی آشکار داشت که احیای ارزشهای دینی را متذکر میشد و احترام به خون والای شهیدان که از عوامل مهم و مؤثر پیروزی انقلاب بود. ایشان خط انقلاب را مشخص کرد که خط انقلاب، دنیا طلبی نیست بلکه یک مسیر درستی است که میخواهد دنبال شود و بر اساس ارزشهای دینی است که شهید و شهادت یکی از عناصر مهم و فوق العادهی است که در این میان نقش آفرینی میکند.
خاطره: وقتی که محصل بودم مدرسهی ما مدیری داشت که به شدت ترسو بود. وقتی که راهپیمایان میآمدند در مدرسه شعار " مرگ بر شاه" میدادند مدیر بچهها را از مدرسه میکشیدند بیرون و میآوردند. یک روز که آمده بودند مدیر در حیاط مدرسه را محکم بسته بود و آمده بود پشت در و گریه میکرد و میگفت بچهها بیرون نروید، اما هیج کس توانایی جلوگیری از بچهها را نداشت. بچهها به خیابان رفتند و به جمع راهپیمایان ملحق شدند و آقای مدیر همچنان گوشهای بود و دو دستی بر سر خود میزد و میگفت ساواک پدرم را در میآورد.
قاسم یاحسینی نویسنده و پژوهشگر در حوزهی تاریخ:
انقلاب و خاطرههای آن را نباید
صرفاً از طریق تاریخنگاری منتقل کرد
در ایام انقلاب اسلامی و زمستان 1357 من نوجوانی 13 ـ 14 ساله بودم و به سان دیگر هم سن و سالانم شرکت در راهپیماییها و تظاهرات - که بعضاً منجر به درگیری با نیروهای نظامی و امنیتی میشد - برایم تازگی و در عین حال جذابیتی خاص داشت. اولین شهید بوشهر شهید درختیان معروف به «جمشیدو» بود و در محلهی ما یعنی محله شنبدی به شهادت رسید و جالب آن که از همان وقت خیابان «ششم بهمن» - انقلاب فعلی - برای مدتی به "خیابان جمشیدو" تبدیل شد. به دلیل محافظه کاری خاصی که پدرم داشت کمتر پایمان به خیابان و راهپیماییها باز میشد، اما دور از چشم ایشان من و برادرم برای شرکت در تظاهرات به خیابانها میرفتیم و سنگی به گاردیها پرتاب میکردیم، بدون هیچ دلیل خاصی از شاه بدمان میآمد، زیرا جو عمومی چنین بود.
خاطره: چند روز مانده به پیروزی انقلاب، دژ برازجان توسط مردم تسخیر شد. روزهای 21 و 22 بهمن 57 بود. در این درگیریها چندین نفر شهید و مجروح شدند. مردم در روز 22 دوم بهمن بالاخره دژ را به تصرف در آوردند( سهم دایی من هم یک منور بود) تا آن روز مردم عادی هیچ اطلاعی از کاربرد آن نداشتند و خیلیها فکر میکردند نارنجک است. چند بار وسوسه شدهام ریز خاطراتم از زمان 57 را بنویسم اما هر بار بنا به دلایلی موفق به این کار نشدم. تصویر جالبی که از آن زمان به ذهن من مانده پلاکاردی بود: تصویر سگی که سرش سر شاه بود و مردی که کارتر بود استخوانی را جلوی سگ انداخته بود و زیرش نوشته شده بود «در ایران به دزدی بسی ماهری / بخور استخوان چون سگ کارتری».
قاسم یاحسینی در خصوص نقش جوانان و انقلاب گفت: معمولاً آدمهای میان سال و پیر در انقلاب شرکت نمیکنند. دانشمندان پدیدهی انقلاب را چیزی متعلق به نسل جوان و افراد زیر 30سال میدانند، از این رو اگر که همهی اقشار در انقلاب اسلامی بهمن 57 شرکت داشتند اما حضور و شور هیاهوی جوانان زیر 30 سال حرف اول را میزد، همین جوانان که انقلاب را به پیروزی رساندند و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را اداره کردند. برای نسل من که این روزها دههی 40و50 عمرشان را سپری میکنند، انقلاب و خاطرههای آن یک نوستالژی محض میباشد و بیش از آن که تعقل باشد آمیختهای از شور و احساس و هیجان و «خاطرات طلایی» گذشته است این نوستالژی را با تاریخ و خبر نمیتوان نقل کرد. با ابزار سینما، رمان و شاید سمفونی میتوان قطعهای از آن دریا را به نسل حاضر نمایاند. هر چند که «هنر انقلاب » هنری بسیار نحیف، و حتی نسبت به هنر جنگ تحمیلی، عقب افتاده و رشد نیافته تلقی میشود. به هر حال انقلاب شور خاص خودش را داشت، شوری که امروز هیچ خبری دیگر از آن نیست. در عصری که میزان تشخص و مقبولیتهای اجتماعی آدمها را میزان حساب بانکی و مدل بالای ماشین و مارک لباس مشخص میکند حرف از ایثار و از خودگذشتگی، جان دادن برای آرمان و ایمان اگر دیوانگی نباشد قطعاً پرت وپلایی بیش نیست. نگاه من نگاه تلخی است.
رضا رویگری بازیگر سینما و خوانندهی سرود انقلابی "اللهاکبر":
بعد از 2500 سال حکومت شاهنشاهی برای اولین بار یک اتفاق دیگری رخ داد
واضح و مبرهن است که سرودهای انقلابی 57 حال و هوای دیگری را به دههی فجر میدهند. سروده «ا... اکبر» یکی از سرودهای زیبایی است که آهنگسازی آن را فریدون خشنود انجام داده و شعرش را حسین سرافراز سروده و با صدای رضا رویگری در ذهنها حک شده است. رضا رویگری گفت: روزی که شاه داشت از ایران خارج میشد قرار بود این سرود ضبط شود اما بنا به دلایلی میسر نشد. اوایل بهمن 57 - بیست روز مانده به انقلاب- موفق به ضبط سرود شدیم و روز 23 بهمن 57 نیز برای اولین بار از رسانه ملی پخش شد.
رضا رویگری گفت: این آهنگ خاص از دل برآمده است. برای من خیلی جالب است جوانهایی که در آن زمان حضور نداشتند و خاطرهای ندارند این آهنگ برایشان دل نشین است. رضا رویگری که با حس و هیجان خاصی صحبت میکرد گفت: خود من نیز هنوز وقتی که این سرود را میشنوم حس و حال دیگری به من دست میدهد. او توضیح داد که آهنگ این سرود با طبل، سنج و زنجیر نواخته شده است و زنجیرش را خود رویگری مینواخته. او از انقلاب گفت: انقلاب یک اتفاق بزرگ بود. قرار بود بعد از 2500 سال حکومت شاهنشاهی برای اولین بار یک اتفاق دیگری رخ دهد. همه هیجان زده و حس و حال خاصی داشتند چه آنها که موافق این رویداد بودند و چه آنها که مخالف بودند.
او گفت: روزی که امام آمد تصمیم گرفتیم در خانه و از طریق تلویزیون همه چیز را از نزدیک ببینیم. هنگام ورود امام تلویزیون قطع شد و این باعث شد که خیلی از مردم تلویزیونهایخود را بیرون بیاندازند و همه به سمت میدان آزادی رهسپار شدند.
دسته ها :
دوشنبه هفتم 11 1387