خداحافظ گل ِ نازم ، دگر قلبم برايت نيست
دگر چشمان غمگينم،در اين محفل به راهت نيست
خداحافظ گل ِ نازم،دلم از غصه لبريزه
در اين بي راهه ي شبها،دل ِمن خاك پايت نيست
خداحافظ گل ِ نازم،هواي عشقمان سرد است
هواي سرد رفتنها،هواي تلخ و پر درد است
خداحافظ گل ِ نازم،به "رويا"دل نمي بندم
كه اين شبهاي تنهايي،حقيقت هاي يك مرد است
خداحافظ گل ِ نازم،ز عشقت سخت دلگيرم
به عشق سرد و بي روحت،دگر اين روزا سيرم
خداحافظ گل ِ نازم،هم اكنون دور شو از من
براي عشق ورزيدن،عجوز و مرده و پيرم
خداحافظ گل ِ نازم،ز خاطر پاك كن من را
درون سينه ي سنگيت،هم اكنون خاك كن من را
خداحافظ گل ِ نازم،مرا امروز هاشا كن
در اين مرداب خشكيده،ز غم نمناك كن من را
... اسماعيل رضواني خو ...