قبلا هر وقت دلم تنگ مي شد.؛.به آسمون نگاه مي كردم.و با ستاره ها و ماه هم صحبت مي شدم و گاهي هم با عكسها...اما نمي دونم چرا امشب ديگه ستاره ها هم جوابم رو نميدند..؟.بهشون حق ميدم.!.اونا هم از دست من خسته شده اند...ديگه خودمم خجالت مي كشم.هم از ستاره ها هم از خودم كه هرگز دوست نداشتم مزاحم كسي بشم...در هيچ شرايطي دوست نداشتم كوچكترين آزردگي در دلِ كسي نسبت به خودم ايجاد كنم...منو ببخشيد اگه گاهي مزاحم ميشم...!
ولي اينو بدونيد كه دست خودم نيست...چاره اي جز اين ندارم...دلتنگي من امشب از اينها هم گذشته...
اينو باور كنيد...كه دلم خيلي تنگ شده.خيلي...به خدا...!***