دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 352230
تعداد نوشته ها : 228
تعداد نظرات : 183
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

دیوان آیت الله صافی

روز عاشورا

بــاز صبــح روز عاشـــورا رسيــد

شــورش روز قيامــت شــد پديــد

باز شد بر روى خلق از خاص و عام

مكتــب ايمـــان و ايثـــار و قيــام

مكتــب تسليـم و تفويـض و رضــا

مكتــب صبــر و گذشت از ما سِوا

مكتــب قــرب و عــروج و ارتقــا

بينـــش و آگـــاهى و فــــوز لقــا

روز عاشــــورا بــــود روز خــدا

روز احــــرار اســت و روز اوليــا

روز احمــد روز زهـرا و على است

روز فخــر هــر نبى و هر ولى است

روز عبّــــاس و عــلىّ اكبــر است

روز جانبــــــــازان راه داور است

جلــوه‌اش هــر دم بــود در ازديـاد

روز حــق است و نخواهد شد ز ياد

نور آن هرگز نخواهد شد خــموش

منبــع شــور و قيام است و خروش

پرچــم دين ز آن بــود در اهتــزاز

امّــت اســـلام از آن ســــرفــراز

شــور و شوق شيعيان از كـربلاست

نفــى استكبــارشــان از كـربلاست

شيــعه يعنــى شوق ، يعنــى انتظار

شيــعه يعنــى ملّــــت امّيــــدوار

شيــعه حــزب‌الله و قــوم رستگـار

آهنيــن عــزم و قـــوىّ و استــوار

ملّــت توحــيد و ايمـــــان متيــن

پيـــــروان رهبـــــران راستيــــن

حــق پرست و حق نهاد و حق مرام

مــرتضى را از دل و از جــان غـلام

دشمــن تبعيــض و ظلــم و قلـدرى

جهل و استضعاف و زور و خودسرى

شيــعه يعنــى پيــرو راه حسيــــن

رهــروان غــزوه بــدر و حنيــــن

شيـــر مـــردان جهــاد و اجتهــاد

پاكبــــازان ره خيــــر و ســــداد

يــار مظلومــان و خصــم ظالمــان

هـــم طــــراز فــــرقة كــرّوبيان

دسته ها :
شنبه بیست و نهم 10 1386

الف ) عاشورا و سقیفه :

دید جریان شاسانه در حوادث ، ریشه حادثه عاشورا را در انحراف نخستین در رهبری حکومت می بیند که در // سقیفه بنی ساعده // اتفاق افتاد . اگر جمعی از امت پیامبر ص ، نیم قرن پس از رحلت رسول اللّه ص در کربلا فرزند رسول اللّه را شهید کردند ، زمینه آن در حوادث گذشته و غصب خلافت و تصدی آل ابو سفیان نسبت به حکومت اسلامی و کنار زدن ائمه از ولایت و رهبری بود .

از این رو در زیارت عاشورا کسانی لعن می شوند که آغازگر ظلم بر اهل بیت پیامبر و بنیانگذار ستم به ذریه رسول خدا ص بودند ، و نیز کسانی که به آن ستم نخست راضی شدند ، همکاری یا سکوت کردند و زمینه ساز آن بودند ، تا آنجا که برای جنگ با عترت پیامبر ، تمکین کردند : // لعن اللّه امّة اسّست اساس الظلم والجور علیکم اهل البیت و لعن الله امّة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم الّتی رتّبکم اللّه فیها و لعن اللّه امّة قتلتکم و لعن اللّه الممهّدین بالّتمکین من قتالکم ... // .

در ماجرای کربلا ، همه آنان که از آغاز ، اهل بیت را از صحنه اجتماعی و سیاسی امت کنار زدند و بر غصب حکومت اسلامی توطئه کردند ، تا آنان که بر کشتن او گرد آمدند و همراهی و متابعت کردند ، شریکند . این نکته در جای دیگر زیارت عاشورا مطرح است : // اللّم العن اوّل ظالم ظلم حّق محمد و آل محّمد و آخر تابع له علی ذلک ، اللّهم العن العصابة التّی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله ، اللهم العنهم جمعیا // . (1)

توطئه سقیفه ، تلاشی از سوی شرک شکست خورده در جبهه های بدر و احد و حنین بود ، تا دوباره به سیادت جاهلی خود برسند و سفانیان کوشیدند انتقام کشته های خود را از آل پیامبر ، از طریق سلطه یافتن بر خلافت و تار و مار کردن بنی هاشم و عترت رسول بگیرند . طرح شورا و بیعت ساختگی سقیفه ، ظاهری فریبنده برای اعمال آن سیاست بود . به قول نیّر تبریزی :

کانکه طرح بیعت شور افکند ... خود همانجا طرح عاشورا افکند

چرخ در یثرب رها کرد از کمان ... تیر کاندر نینوا شد بر نشان (2)

هواداران سقیفه ، در سپاه کوفه بودند . امام حسین ع روز عاشورا با بدن مجروح ، آنان را // شیعیان آل ابی سفیان // خطاب کرد که نه دین داشتند ، نه حریت . ابن زیاد وقتی با سر بریده حسین ع در طشت طلایی رو به رو شد ، با چوبی که در دست داشت بر لبهای آن سر مطهر می زد و می گفت : // یوم بیوم بدر // (3)

یزید بن معاویه نیز پس از کشتن امام و سر مستی از پیروزی بر آن حضرت ، در پیش چشم فرزندان او که به اسارت در کاخ او برده شده بودند ، آرزو کرد که کاش نیاکان کشته شده اش در بدر ، زنده بودند و به یزید می گفتند دستت درد نکند . کشتن حسین ع و یارانش را در مقابل کشته های بدر دانست ، منکر وحی و نزول جبرئیل شد و گفت اگر از آل احمد انتقام نگیرم ، از نسل خندف نیستم ... (4)

حضرت زینب س با خطاب // یابن الطلقاء // به یزید ، اشاره به نیکان مشرک او کرد ، که در فتح مکه ، پیامبر آزادشان کرد ، امام سجاد ع نیز به یزید گفت : جد من علی بن ابیطالب ، در جنگ بدر و احد و احزاب ، پرچمدار رسول اللّه بود ، اما پدر و جد تو ، پرچمدار کفار بودند . (5) کربلا ، صحنه تجدید کینه های مشرکان و منافقان بر ضد آل اللّه بود و همان قدرت سیاسی را که میراث رسول خدا بود و غاصبانه بدست دشمن افتاد ،  بر ضد عترت رسول بکار گرفتند و این از شگفتیهای تاریخ است ! سیدالشهدا ع در خطابه خویش در عاشورا به سپاه کوفه چنین فرمود : شمشیری را که ما به دستتان دادیم ، علیه ما تیز کردید و به روی ما شمشیر کشیدید و آتشی را که بر دشمنان شما و ما افروخته بودیم ، بر خود ما افروختید و با دشمنان خدا بر ضد اولیاءاللّه همدست شدید : // فشحذتم علینا سیفا کان فی ایدینا و حششتم علینا نارا اضر مناها علی عدوّکم و عدوّنا ... // (6) و در نقل دیگر : // سللتم علینا سیفا فی رقابنا و حششتم علینا نار الفتن ... فاصبحتم البا علی اولیائکم ویدا علیهم لا عدائکم // (7) آیا این همان سخن ابوبکر بن عربی نیست که حسین ع به شمشیر جدش کشته شد // ان حسینا قتل بسیف جدّه // ؟ (8)

تیری را که عمر سعد ، صبح عاشورا بسوی اردوی حسینی رها می کند و تیری را که حرمله بر گلوی علی اصغر ع می زند ، تیری نیست که در سقیفه رها شد و بر قلب پیامبر نشست ؟ و آیا آن تیر ، بر حنجره اصغر نشست یا بر جگر دین فرود آمد ؟ چه خوب و عمیق دریافته و سروده است ، مرحوم آیة ... کمپانی :

فمار ماه اذ رماه حرمله ... و انما رماه من مهد له

سهم اتی من جانب السقیفه ... و قوسه علی ید الخلیفه

و ما اصاب سهمه نحر الصّبی ... بل کبد الدین و مهجة النّبی (9)

اگر واقعه شوم سقیفه نبود ، هرگز جنایتهای بعدی که اوج آن در عاشورا بود ، پیش نمی آمد و مسیر تاریخ اسلام و شیعه به گونه دیگری بود .

اگر پیمان مردم با ولی بود ... اگر پیوند با آل علی بود

نه فرمان نبی از یاد می رفت ... نه رنج و زحمتش بر باد می رفت

نه زهرا کشته می شد در جوانی ... نه می شد خسته از این زندگانی

نه خون دل نصیب مجتبی بود ... نه پرپر لاله ها در کربلا بود

نه زینب بذر غم می کاشت در دل ... نه می زد سر زغم بر چوب محمل

بقیع ما نه غم افزای جان بود ... نه ویران و چنین بی سایه بان بود (10)

>>>>> مظلومیت ، بنی امیه ، اسارت

ب) عاشورا و شعر فارسی :

نام کتابی است که مجموعه // ترکیب بند // های معروف شعرای بزرگ را در باره امام حسین ع و حادثه عاشورا در بر دارد . این کتاب که به اهتمام // حسن گل محمدی // فراهم شده است ، 14 ترکیب بند معروف را از محتشم کاشانی و دیگران دارد و 263 صفحه است . در باره سیدالشهدا و حادثه عاشورا ، مجموعه های شعری متعددی بزبان عربی ، فارسی ، ترکی و ... تدوین شده است و شاعران در طول تاریخ ، با زبان ماندگار شعر ، به ترسیم این حماسه جدید و مظلومیتهای اهل بیت پرداخته اند . شاعرانی چون محتشم کاشانی ، صباحی بید گلی ، وصال شیرازی ، قاآنی شیرازی ، سروش اصفهانی ، نیر تبریزی ، عمان سامانی و ...

از جمله اینانند که در قالب ترکیب بند یا مثنوی و قطعه به مرثیه سرایی در باره سیدالشهدا ع پرداخته اند . (11) با توجه به تشویقی که امامان نسبت به سرودن شعر در باره حادثه کربلا و مظلومیت دودمان پیامبر و نشر فضایل اهل بیت داشته اند ، راز اینهمه سروده ، دیوان ، مجموعه های شعر و مدایح و مراثی پیرامون مصائب و فضایل عترت ، آشکار می شود .

ورود حماسه کربلا به حیطه شعر و ادب ، یکی از عوامل ماندگاری آن نهضت بوده است ؛ چرا که قالب تاثیر گذار و نافذ شعر ومرثیه ، میان دلها و حادثه عاشورا پیوند زده و احساسها و عواطف علاقه مندان را به آن ماجرا وصل کرده است . این ویژگی در شعرهای غیر فارسی نیز وجود دارد و ادبیات عاشورایی ، از غنی ترین ذخیره های فکری و احساسی شیعه است .

از سوی دیگر حماسه کربلا در زبان شعری شاعران تاثیر نهاده و ادبیات را پر بار ساخته است . رابطه ای متقابل میان شعر فارسی و عاشورا وجود دارد و هر دو به ماندگاری و جلوه یکدیگر کمک کرده اند . برخی شاعران نیز ماندگاری نام خود را مدیون شعر سرودن در باره اهل بیت و عاشورا و مظلومیت ابا عبداللّه ع اند و گاهی با یک شعر ، شهره و جاوید شده اند ، همچون محتشم .

>>>>> شعر عاشورا ، ادب الطّف ، ادبیات عاشورا ، مدایح و مراثی ، مداحی ، شب شعر عاشورا .

منابع : (1) مفاتیح الجنان زیارت عاشورا ص457 . (2) دیوان آتشکده نیّر تبریزی ص59 . (3) بحار الانوار ج45 ص154 . (4) همان ص167 ، البدایة والنهایة ج8ص192 (لیت اشیاخی ببدر شهدوا...) . (5) بحارالانوار ج45ص135 . (6) مقتل الحسین خوارزمی ج2ص6 ، مناقب ج6ص110 ( با اندکی تفاوت در لفظ ) . (7) بحارالانوار ج45ص8 ، موسوعة کلمات الامام الحسین ص424 . (8) الامام الحسین علائلی ص62 . (9) الانوار القدسیّه محمد حسین الغروی الاصفهانی ص99 ( چاپ حیدریه ) . (10) از جواد محدث . (11) در این زمینه ها از جمله / نگرشی به مرثیه سرایی در ایران / عبدالرضا افسری کرمانی ، چند مرثیه از شاعران پارسی گوی ، ابوالقاسم راد فر و فرهنگ عاشورا جواد محدث .

التماس دعا
دسته ها :
شنبه بیست و نهم 10 1386

 

بعد از شهادت حضرت امام حسین (ع)

چون حضرت سيدالشهداء عليه السلام به درجه رفيعه شهادت رسيد اسب آن حضرت در خون آن حضرت غلطيد و سرو كاكل خود را به آن خون شريف آلايش داد و به اعلي صوت بانگ واويلي برآورد و روانه به سوي سراپرده شد چون نزد خيمه آن حضرت رسيد چندان صيحه كرد و سر خود را بر زمين زد تا جان داد دختران امام عليه السلام چون صداي آن حيوان را شنيدند از خيمه بيرون دويدند ديدند اسب آن حضرتست كه بي‌صاحب غرقه به خون مي‌آيد پس دانستند كه آن جناب شهيد شده آن وقت غوغاي رستخيز از پردگيان سرادق عصمت بالا گرفت و فرياد واحسيناه و واماماه بلند شد. شاعر عرب در اين مقام گفته:

يَنوُحُ وَ يَنعْي الظّامِي الْمُتَرَمِلا
فَعايَنَّ مُهْر السّبْطِ وَ السَّرجُ قَدْخلا
وَ اَسكَبْنَ دَمْعاً حَرُّ لَيْسَ يُصْطَلي

وَ راحَ جَوادُ السّبْطِ نَحْوَ نِسآئِهِ
خَرَجْنَ بُنَيّاتُ الرَّسُولِ حَوا سِراً
فاَدْمَيْنَ باللَّطْمِ الْخُدود لِفَقْدِهِ

و شاعر عجم گفته:

كه با زين نگون شد سوي خرگاه
تن عاشق كشش آماج پيكان
كه چون شد شهسوار روز محشر
چه با او كرد خصم بدسگالش
كه جويا گردد از حال برادر
نداند كس بجز داناي احوال

بناگه زفرق معراج آنشاه
پر و بالش پر از خون ديده گريان
برويش صيحه زد دخت پيمبر
كجا افكنديش چونست حالش
سوي ميدان شد آن خاتون محشر
ندانم چون بدي حالش در آنحال

راوي گفت پس ام كلثوم دست بر سر گذاشت و بانگ ندبه واویلی برداشت و مي‌گفت:

وامُّحَمَّداه و اجَدّاه و انبيّاه و اَبَا الْقاسِماه وا عَلِيّاه وا جَعْفَزاه وا حَمْزَتاه وا حَسَناه هذا حُسَيْنٌ بِالْعَرآءِ صَريحٌ بِكَرْبَلا مَحُزوزُ الرَّاسِ مِنَ الْقَفا مَسْلوُبُ الْعِمامَهِ وَ الرّداء.

و آنقدر ندبه و گريه كرد تا غش كرد. و حال ديگر اهلبيت نيز چنين بوده و خدا داند حال اهلبيت آن حضرت را كه در آن هنگام چه بر آنها گذشت كه احدي ياراي تصور و بيان تقرير و تحرير آن نيست. وَ فيِي الزّيارَهِ الْمَرْويَّهِ عَنِ النّاحِيَهِ الْمُقَدَّسَه.

وَ اسْرَع فرسُك شارداً الي خيامك قاصداً مُهمْهِما باكياً فلمّا رَاَيْن النساءُ جوادك مخزْياً و نظرْن سرجك عليهِ ملوِيّا برزْن من الخدور ناشرات الشُعور علي الخدود لاطِمات و عن الوُجوه سافِرات و باْلعَويل داعيات و بعدَ العِزّ مُذِلَّلاتٍ و الي مَصْرعك مبادرات و الشِمرُ جالسٌ علي صدرك مُوْلع‏ٌ سيفه علي نَحرك قابضٌ علي شَيْبتكِ بيده ذابحٌ لك بمُهَّنده قد سكنت حواسُّك و خفيت انفاسك و رفع علي الْقناه رَاسُك.

راوي گفت چون لشكر آن حضرت را شهيد كردند به جهت طمع ربودن لباس او بر جسد مقدس آن شهيد مظلوم روي آوردند، پيراهن شريفش را اسحق (لعين) ابن حيوه حضرمي برداشت و بر تن پوشيد و مبروض شد و موي سر و رويش ريخت، و در آن پيراهن زياده از صد وت ده سوراخ تير و نيزه و شمشير بود.

عمامه آن حضرت را اخنس (لعين) ابن مرثد و به روايت ديگر جابرن يزيد ازدي براشت و سر بست ديوانه يا مجذوم شد. و نعلين مباركش را اسود (لعين) بن خالد ربود. و انگشتر آن حضرت را بحدل (لعين) بن سليم با انگشت مباركش قطع كرد و ربود. مختار به سزاي اين كاردستها و پاهاي او را قطع نمود و گذاشت او را در خون خود بلغطيد تا به جهنم واصل گرديد. و قطيفه خز آن حضرت را قيس (لعين) بن اشعث برد و از اين جهت او را قيس القطيفه ناميدند.

روايت شده كه آن ملعون مجذوم شد و اهلبيت او از او كناره كردند و او را در مزابل افكندند و هنوز زنده بود كه سگها گوشتش را مي‌دريدند.

زره آن حضرت را عمر سعد (ملعون) برگرفت و وقتي كه مختار او را بكشت آن زره را به قاتل او ابوعمره بخشيد، و چنين مي‌نمايد كه آن حضرت را دو زره بوده زيرا گفته‌اند كه زره ديگرش را مالك بن يسر ربود و ديوانه شد. و شمشير آن حضرت را جميع بن الخلق اودي، و به قولي اسود بن حنظله تميمي، و به روايتي فلافس نهلشي برداشت، و اين شمشير غير از ذوالفقار يا امثال خود از ذخاير نبوت و امامت مصون و محفوظ است.

مؤلف گويد كه در كتب مقاتل ذكري از ربودن جامه و اسلحه ساير شهداء‌ رضوان الله عليهم نشده لكن آنچه به نظر مي‌رسد آن است كه اجلاف كوفه ابقاء‌ بر احدي نكردند و آنچه بر بدن آنها بود ربودند. ابن نما گفته كه حكيم (لعين) بن طفيل جامه و اسلحه حضرت عباس عليه السلام را ربود.

در زيارت مرويه صادقيه شهداء‌است وَ سَلَبُوكُم لاْبْن سُميَّ وَابْن اكِلَه الاَكْباد.

در بيان شهادت عبدالله بن مسلم دانستي كه قاتل او از تيري كه به پيشاني آن مظلوم رسيده بود نتوانست بگذرد و به آن زحمت آن تير را بيرون آورد چگونه تصور مي‌شود كسي كه از يك تير نگذرد از لباس و سلاح مقتول خود بگذرد. در حديث معتبر مروي از زائده از علي بن الحسين عليه السلام تصريح به آن شده در آنجا كه فرموده:

وَ كَيْفَ لا اَجْزَعْ وَ اَهْلَعُ وَ قَدْاَرَي سَيّدي وَ اخْوَتي وَ عُمُومَتي و وَلَدِ عَمّي وَ اَهْلي مُصْرَعينَ بِِدِمائِهِمْ مُرَمَّلين بِالّْعراءِ مُسْلَبينَ لايُكْنَفُونَ وَلا يُواروُنَ.

برگرفته از کتاب منتهی الامال ، مولف حاج شیخ عبّاس قمی


دسته ها :
شنبه بیست و نهم 10 1386

با تشکر از دوست خوبم محمد باقر عزیز که زحمت

کشیدن و این کداهارو آماده کردن

خیلی ممنون

 

 

چنگ دل

آرزومندان

یاران چه غریبانه - بدون موزیک

یاران چه غریبانه - با موزیک

عمه جان اینجا کجاست

السلام ای سرزمین کربلا

کعبه دلها

((التماس دعا))

 

دسته ها :
شنبه بیست و نهم 10 1386

السلام ای خاک گرم کربلا

*

السلام علیک یا نبی الله من آمدم با علی اکبرم با تمام اصحاب وفادارم

 

ای علی اکبر من شبه پیغمر من کمی آهسته برو

ای کوفیان بدانید نصیحتهای من در دل شما اثر ندارد زیرا حرام زیر

گوشت و پوستهای شما انباشته شده است

نام حسین بردم دلم آتش گرفت

اگر شهیدان انقلاب اسلامی نبودند محال بود که در این سرزمین یعنی

ایران اسلامی نامی از حسین و کربلا برده شود

 

این شهیدانند که نام حسین را زنده نگه داشتند

برای شادی روح شهدای اسلام

از آغاز تا کنون

صلوات*

 

امشب کبوتران بی تابند

امشب ستارگان چشمک نمی زنند

ابرها از باریدن باز نمی ایستند

درختان همه بیدارند

پرندگان در آشوبند مثل اینکه اتفاق عظیمی میخواهد رخ دهد

صوت قرآن

لبخندهای شهادت طلبانه

تشنگی های بدون ریا

همه در انتظار یارند

انا لله و انا علیه راجعون

دیگر صدای گریه ی علی اصغر نمی آید

دیگر علی اکبر سوار بر اسب دیده نمی شود

انگاری حسین زمزمه ای می کند که برادر کمرم شکست

انگاری دیگر فرات زلال نیست

انگاری دیگر هیچکس در این دنیا نیست

چون حسین بن علی دیگر در این دنیا نیست

خیمه ها را به آتش کشیدند

و اهل بیت حسین را به اسارت بردند

عصر عاشورا

دشمن جنازه های خود را دفن کرد

ولی بدنهای پاک یاران اسلام را رها کردند و رفتند

آفتاب گریه کرد و آسمان به یاد آن روز گریست

فردا کربلا واقعا کربلایی می شود

 

انا لله و انا علیه راجعون

 

شهادت مولای مظلومان جهان

حضرت ابا عبد الله الحسین شباب اهل جنة

را به آقا امام زمان (عج) و مقام ولایت فقیه حضرت آیة الله خامنه ای دامت برکاته

و به تمام مسلمانان جهان

تسلیت و تعزیت عرض مینمایم

 

درود بی انتهای خداوند بر جسم و روح شهدای کربلا

درود مومنین و مومنات تا ابدیت نثار روح شهدای کربلا

 

نثار روح شهدای کربلا مخصوصا” آقا اباعبدالله الحسین (ع)

صلوات*

 

28/10/1386

دسته ها :
شنبه بیست و نهم 10 1386

خورشيد خونرنگ عاشورا غروب كرد. دو روز پس از آن حادثه، پيكر مطهّر شهيد بزرگ و سالار سپاه حسين(ع)، سقّاي كربلا،علمدار سيدالشهدا، عباس‏بن علي(ع) توسّط گروهي از طايفة بني اسد دركنار نهرعلقمه به خاك سپرده شد. امام سجاد(ع) كه خود را براي دفن پيكر شهدا به كربلا رسانده بود، نوبت دفن بدن امام حسين و عباس كه شد، شخصاً وارد قبر شد و آن دو پيكر خونين را درون قبر گذاشت. (1)

مدفن مقدّس حضرت ابوالفضل(ع) درفاصله‏اي حدود سيصد متردرشرق قبرمطهّرامام حسين، دريك بلندي در سرراه غاضريّه قرار دارد و مزار او جدا از مرقد سيدالشهد است تا مركزيّتي براي عاشقان معنويّت باشد و قبله و بارگاه ملكوتي و با صفاي او هم جايي باشد براي ياد خدا و دعا و نيايش تا دستهاي پر نياز و دعا خوان به درگاه پروردگار بلند شود و به نام اباالفضل، كه باب الحوائج است، متوسّل گردد.

مرقد حضرت عباس در كربلا همواره مورد توجّه شيفتگان حق بوده است و زائرانش با خضوع و خشوع و ادب، با چشمي اشگبار و با احترام به مقام والا و جايگاه رفيع اين اسوة وفا و فتوّت، آن را زيارت مي‏كرده و مي‏كنند. و با ارج نهادن به وفا و فداكاري او، از زندگي و شهادت ان سرباز و سردار رشيدِ كربلا الهام ميگيرند و درس غيرت مي‏آموزند. اين خط، همچنان در فرهنگ شيعي تداوم دارد.

عباس در دل و جان زائران موقعيّتي ويژه دارد. او را به‏عنوان باب الوائجي كه در حرمش حاجت مي‏دهد مي‏شناسند. مهابت نام عباس در دل دوست و دشمن نهفته است، حتي دوستانش از قسم دروغ به نام او مي‏ترسند و بدخواهان هم از بي احترامي به مزار و زائران و حرم اباالفضل هراس دارند و از قهر و غضب عباس حساب مي‏برند.

چه بسيار بزرگاني كه با ادب در آستان اباالفضل به زيارت خاضعانه پرداخته‏اند وچه بسيارحاجتمنداني كه با توسّل به او، حاجت خويش را از خدا گرفته‏اند. زيارت او مورد سفارش وتأكيد پيشوايان دين بوده و براي آن، آداب و دستورهاي خاصّي گفته‏اند كه در كتابهاي دعا و زيارت امده است.

محبوبيّت اباالفضل العباس در دل شيعيان از محبّت و احترام ائمّه به آن حضرت سرچشمه ميگيرد. آنان كه عاشقانه براي او نذر مي‏كنند و اطعام مي‏دهند، دلباختگان كرامت و جوانمردي و فتوّت اويند. حضرت زهرا عباس را همچون فرزند خود مي‏داند و به او عنايت ويژه دارد.

يكي از مؤمناني كه همه روزه حرم امام حسين(ع) را زيارت مي‏كرده، امّا حرم حضرت عباس را هفته‏اي يك‏بار زيارت مي‏كرده است، در خواب حضرت زهرا را مي‏بيند. به آن حضرت سلام مي‏دهد، امّا با بي‏اعتنايي آن بانوي پاك رو به رو مي‏شود. ميگويد: پدر و مادرم فدايت، چه كرده‏ام كه از من اعراض مي‏كني؟! مي فرمايد: چون تو از زيارت فرزندم اعراض مي‏كني. ميگويد: من فرزندت را هر روز زيارت مي‏كنم. حضرت زهرا مي‏فرمايد: پسرم حسين را زيارت مي‏كني، امّا پسرم عباس را كم زيارت مي‏كني. (1)

تعابيري كه از امام سجاد، امام صادق و حضرت ولي عصر  عجل الله فرجه در گذشته دربارة قمر بني هاشم نقل كرديم، جايگاه رفيع او را نشان مي‏دهد و ما را مشتاق زيارتش مي‏سازد.

امام صادق(ع) به سرزمين عراق رفت و پس از زيارت قبر حسين بن علي(ع) به سمت قبر عباس رفت، كنار آن مرقد ايستاد و زيارتنامه‏اي خطاب به او خواند (1) تا براي ما نيز الگويي براي عرض ادب به ساحت قمر بني‏هاشم باشد. اين زيارتنامه، كه به روايت ابوحمزة ثمالي، از زبان امام صادق(ع) نقل شده است و متني براي زيارت قبر آن حضرت و ترسيمي از فضايل اخلاقي و جهادي علمدار كربلاست، مفاهيمي همچون تسليم، تصديق، وفا، خيرخواهي، جهاد، شهادت، استمرار راه شهداي بدر و... را مورد تأكيد قرار داده است. دراين جا به ترجمة قسمتهايي از زيارتنامة آن حضرت اشاره مي‏كنيم:

»سلام خدا و رسولان و بندگان صالح خداوند و همة شهيدان و صدّيقان بر تو باد، اي فرزند اميرالمؤمنين!

گواهي مي‏دهم كه تو نسبت به حسين بن علي(ع) آن امام مظلوم وجانشين پيامبر، تسليم بودي و صدق و وفا داشتي.

لعنت حق بر قاتلان تو باد، بر آنان كه حق تو را نشناختند و حرمت تو را زير پا گذاشتند و ميان تو و آب فرات، فاصله افكندند.

شهادت مي‏دهم كه تو مظلومانه شهيد شدي...

من تابع شمايم و نصرتم براي شما آماده است و دلم تسليم شماست.

سلام بر تو اي بندة صالح و شايسته و مطيع خدا و رسول و اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين ».

گواهي مي‏دهم كه تو راهي را رفتي كه شهداي بدر، آن را پيمودند و مجاهدان راه خدا در ان راه با دشمنان دين جنگيدند و از دوستان خدا حمايت و دفاع كردند. خداوند، بهترين و بيشترين و كامل‏ترين پاداش به تو دهد.

گواهي مي‏دهم كه تو نهايت تلاش را در اين راه كردي. خداوند تو را در زمرة شهيدان محشور سازد و با رستگاران قرار دهد و بهترين جايگاه را در بهشت به تو عطا كند.

شهادت مي‏دهم كه تو نه سست شدي و نه كوتاهي كردي، بلكه با بصيرت در كار خود عمل كردي، به صالحان اقتدا و از آنان پيروي كردي. خداوند بين ما و بين شما و پيامبرش و اوليايش در منزلهاي بهشتيان جمع كند و ما را با شما محشور گرداند«.(1)

 

دسته ها :
جمعه بیست و هشتم 10 1386
X