بــاز صبــح روز عاشـــورا رسيــد
شــورش روز قيامــت شــد پديــد
باز شد بر روى خلق از خاص و عام
مكتــب ايمـــان و ايثـــار و قيــام
مكتــب تسليـم و تفويـض و رضــا
مكتــب صبــر و گذشت از ما سِوا
مكتــب قــرب و عــروج و ارتقــا
بينـــش و آگـــاهى و فــــوز لقــا
روز عاشــــورا بــــود روز خــدا
روز احــــرار اســت و روز اوليــا
روز احمــد روز زهـرا و على است
روز فخــر هــر نبى و هر ولى است
روز عبّــــاس و عــلىّ اكبــر است
روز جانبــــــــازان راه داور است
جلــوهاش هــر دم بــود در ازديـاد
روز حــق است و نخواهد شد ز ياد
نور آن هرگز نخواهد شد خــموش
منبــع شــور و قيام است و خروش
پرچــم دين ز آن بــود در اهتــزاز
امّــت اســـلام از آن ســــرفــراز
شــور و شوق شيعيان از كـربلاست
نفــى استكبــارشــان از كـربلاست
شيــعه يعنــى شوق ، يعنــى انتظار
شيــعه يعنــى ملّــــت امّيــــدوار
شيــعه حــزبالله و قــوم رستگـار
آهنيــن عــزم و قـــوىّ و استــوار
ملّــت توحــيد و ايمـــــان متيــن
پيـــــروان رهبـــــران راستيــــن
حــق پرست و حق نهاد و حق مرام
مــرتضى را از دل و از جــان غـلام
دشمــن تبعيــض و ظلــم و قلـدرى
جهل و استضعاف و زور و خودسرى
شيــعه يعنــى پيــرو راه حسيــــن
رهــروان غــزوه بــدر و حنيــــن
شيـــر مـــردان جهــاد و اجتهــاد
پاكبــــازان ره خيــــر و ســــداد
يــار مظلومــان و خصــم ظالمــان
هـــم طــــراز فــــرقة كــرّوبيان
الف ) عاشورا و سقیفه :
دید جریان شاسانه در حوادث ، ریشه حادثه عاشورا را در انحراف نخستین در رهبری حکومت می بیند که در // سقیفه بنی ساعده // اتفاق افتاد . اگر جمعی از امت پیامبر ص ، نیم قرن پس از رحلت رسول اللّه ص در کربلا فرزند رسول اللّه را شهید کردند ، زمینه آن در حوادث گذشته و غصب خلافت و تصدی آل ابو سفیان نسبت به حکومت اسلامی و کنار زدن ائمه از ولایت و رهبری بود .
بعد از شهادت حضرت امام حسین (ع)
چون حضرت سيدالشهداء عليه السلام به درجه رفيعه شهادت رسيد اسب آن حضرت در خون آن حضرت غلطيد و سرو كاكل خود را به آن خون شريف آلايش داد و به اعلي صوت بانگ واويلي برآورد و روانه به سوي سراپرده شد چون نزد خيمه آن حضرت رسيد چندان صيحه كرد و سر خود را بر زمين زد تا جان داد دختران امام عليه السلام چون صداي آن حيوان را شنيدند از خيمه بيرون دويدند ديدند اسب آن حضرتست كه بيصاحب غرقه به خون ميآيد پس دانستند كه آن جناب شهيد شده آن وقت غوغاي رستخيز از پردگيان سرادق عصمت بالا گرفت و فرياد واحسيناه و واماماه بلند شد. شاعر عرب در اين مقام گفته:
| يَنوُحُ وَ يَنعْي الظّامِي الْمُتَرَمِلا | وَ راحَ جَوادُ السّبْطِ نَحْوَ نِسآئِهِ |
و شاعر عجم گفته:
| كه با زين نگون شد سوي خرگاه | بناگه زفرق معراج آنشاه |
راوي گفت پس ام كلثوم دست بر سر گذاشت و بانگ ندبه واویلی برداشت و ميگفت:
وامُّحَمَّداه و اجَدّاه و انبيّاه و اَبَا الْقاسِماه وا عَلِيّاه وا جَعْفَزاه وا حَمْزَتاه وا حَسَناه هذا حُسَيْنٌ بِالْعَرآءِ صَريحٌ بِكَرْبَلا مَحُزوزُ الرَّاسِ مِنَ الْقَفا مَسْلوُبُ الْعِمامَهِ وَ الرّداء.
و آنقدر ندبه و گريه كرد تا غش كرد. و حال ديگر اهلبيت نيز چنين بوده و خدا داند حال اهلبيت آن حضرت را كه در آن هنگام چه بر آنها گذشت كه احدي ياراي تصور و بيان تقرير و تحرير آن نيست. وَ فيِي الزّيارَهِ الْمَرْويَّهِ عَنِ النّاحِيَهِ الْمُقَدَّسَه.
وَ اسْرَع فرسُك شارداً الي خيامك قاصداً مُهمْهِما باكياً فلمّا رَاَيْن النساءُ جوادك مخزْياً و نظرْن سرجك عليهِ ملوِيّا برزْن من الخدور ناشرات الشُعور علي الخدود لاطِمات و عن الوُجوه سافِرات و باْلعَويل داعيات و بعدَ العِزّ مُذِلَّلاتٍ و الي مَصْرعك مبادرات و الشِمرُ جالسٌ علي صدرك مُوْلعٌ سيفه علي نَحرك قابضٌ علي شَيْبتكِ بيده ذابحٌ لك بمُهَّنده قد سكنت حواسُّك و خفيت انفاسك و رفع علي الْقناه رَاسُك.
راوي گفت چون لشكر آن حضرت را شهيد كردند به جهت طمع ربودن لباس او بر جسد مقدس آن شهيد مظلوم روي آوردند، پيراهن شريفش را اسحق (لعين) ابن حيوه حضرمي برداشت و بر تن پوشيد و مبروض شد و موي سر و رويش ريخت، و در آن پيراهن زياده از صد وت ده سوراخ تير و نيزه و شمشير بود.
عمامه آن حضرت را اخنس (لعين) ابن مرثد و به روايت ديگر جابرن يزيد ازدي براشت و سر بست ديوانه يا مجذوم شد. و نعلين مباركش را اسود (لعين) بن خالد ربود. و انگشتر آن حضرت را بحدل (لعين) بن سليم با انگشت مباركش قطع كرد و ربود. مختار به سزاي اين كاردستها و پاهاي او را قطع نمود و گذاشت او را در خون خود بلغطيد تا به جهنم واصل گرديد. و قطيفه خز آن حضرت را قيس (لعين) بن اشعث برد و از اين جهت او را قيس القطيفه ناميدند.
روايت شده كه آن ملعون مجذوم شد و اهلبيت او از او كناره كردند و او را در مزابل افكندند و هنوز زنده بود كه سگها گوشتش را ميدريدند.
زره آن حضرت را عمر سعد (ملعون) برگرفت و وقتي كه مختار او را بكشت آن زره را به قاتل او ابوعمره بخشيد، و چنين مينمايد كه آن حضرت را دو زره بوده زيرا گفتهاند كه زره ديگرش را مالك بن يسر ربود و ديوانه شد. و شمشير آن حضرت را جميع بن الخلق اودي، و به قولي اسود بن حنظله تميمي، و به روايتي فلافس نهلشي برداشت، و اين شمشير غير از ذوالفقار يا امثال خود از ذخاير نبوت و امامت مصون و محفوظ است.
مؤلف گويد كه در كتب مقاتل ذكري از ربودن جامه و اسلحه ساير شهداء رضوان الله عليهم نشده لكن آنچه به نظر ميرسد آن است كه اجلاف كوفه ابقاء بر احدي نكردند و آنچه بر بدن آنها بود ربودند. ابن نما گفته كه حكيم (لعين) بن طفيل جامه و اسلحه حضرت عباس عليه السلام را ربود.
در زيارت مرويه صادقيه شهداءاست وَ سَلَبُوكُم لاْبْن سُميَّ وَابْن اكِلَه الاَكْباد.
در بيان شهادت عبدالله بن مسلم دانستي كه قاتل او از تيري كه به پيشاني آن مظلوم رسيده بود نتوانست بگذرد و به آن زحمت آن تير را بيرون آورد چگونه تصور ميشود كسي كه از يك تير نگذرد از لباس و سلاح مقتول خود بگذرد. در حديث معتبر مروي از زائده از علي بن الحسين عليه السلام تصريح به آن شده در آنجا كه فرموده:
وَ كَيْفَ لا اَجْزَعْ وَ اَهْلَعُ وَ قَدْاَرَي سَيّدي وَ اخْوَتي وَ عُمُومَتي و وَلَدِ عَمّي وَ اَهْلي مُصْرَعينَ بِِدِمائِهِمْ مُرَمَّلين بِالّْعراءِ مُسْلَبينَ لايُكْنَفُونَ وَلا يُواروُنَ.
برگرفته از کتاب منتهی الامال ، مولف حاج شیخ عبّاس قمیبا تشکر از دوست خوبم محمد باقر عزیز که زحمت
کشیدن و این کداهارو آماده کردن
خیلی ممنون
چنگ دل
آرزومندان
یاران چه غریبانه - بدون موزیک
یاران چه غریبانه - با موزیک
عمه جان اینجا کجاست
السلام ای سرزمین کربلا
کعبه دلها
((التماس دعا))
السلام ای خاک گرم کربلا
*
السلام علیک یا نبی الله من آمدم با علی اکبرم با تمام اصحاب وفادارم
ای علی اکبر من شبه پیغمر من کمی آهسته برو
ای کوفیان بدانید نصیحتهای من در دل شما اثر ندارد زیرا حرام زیر
گوشت و پوستهای شما انباشته شده است
نام حسین بردم دلم آتش گرفت
اگر شهیدان انقلاب اسلامی نبودند محال بود که در این سرزمین یعنی
ایران اسلامی نامی از حسین و کربلا برده شود
این شهیدانند که نام حسین را زنده نگه داشتند
برای شادی روح شهدای اسلام
از آغاز تا کنون
صلوات*
امشب کبوتران بی تابند
امشب ستارگان چشمک نمی زنند
ابرها از باریدن باز نمی ایستند
درختان همه بیدارند
پرندگان در آشوبند مثل اینکه اتفاق عظیمی میخواهد رخ دهد
صوت قرآن
لبخندهای شهادت طلبانه
تشنگی های بدون ریا
همه در انتظار یارند
انا لله و انا علیه راجعون
دیگر صدای گریه ی علی اصغر نمی آید
دیگر علی اکبر سوار بر اسب دیده نمی شود
انگاری حسین زمزمه ای می کند که برادر کمرم شکست
انگاری دیگر فرات زلال نیست
انگاری دیگر هیچکس در این دنیا نیست
چون حسین بن علی دیگر در این دنیا نیست
خیمه ها را به آتش کشیدند
و اهل بیت حسین را به اسارت بردند
عصر عاشورا
دشمن جنازه های خود را دفن کرد
ولی بدنهای پاک یاران اسلام را رها کردند و رفتند
آفتاب گریه کرد و آسمان به یاد آن روز گریست
فردا کربلا واقعا کربلایی می شود
انا لله و انا علیه راجعون
شهادت مولای مظلومان جهان
حضرت ابا عبد الله الحسین شباب اهل جنة
را به آقا امام زمان (عج) و مقام ولایت فقیه حضرت آیة الله خامنه ای دامت برکاته
و به تمام مسلمانان جهان
تسلیت و تعزیت عرض مینمایم
درود بی انتهای خداوند بر جسم و روح شهدای کربلا
درود مومنین و مومنات تا ابدیت نثار روح شهدای کربلا
نثار روح شهدای کربلا مخصوصا” آقا اباعبدالله الحسین (ع)
صلوات*
28/10/1386
خورشيد خونرنگ عاشورا غروب كرد. دو روز پس از آن حادثه، پيكر مطهّر شهيد بزرگ و سالار سپاه حسين(ع)، سقّاي كربلا،علمدار سيدالشهدا، عباسبن علي(ع) توسّط گروهي از طايفة بني اسد دركنار نهرعلقمه به خاك سپرده شد. امام سجاد(ع) كه خود را براي دفن پيكر شهدا به كربلا رسانده بود، نوبت دفن بدن امام حسين و عباس كه شد، شخصاً وارد قبر شد و آن دو پيكر خونين را درون قبر گذاشت. (1)
مدفن مقدّس حضرت ابوالفضل(ع) درفاصلهاي حدود سيصد متردرشرق قبرمطهّرامام حسين، دريك بلندي در سرراه غاضريّه قرار دارد و مزار او جدا از مرقد سيدالشهد است تا مركزيّتي براي عاشقان معنويّت باشد و قبله و بارگاه ملكوتي و با صفاي او هم جايي باشد براي ياد خدا و دعا و نيايش تا دستهاي پر نياز و دعا خوان به درگاه پروردگار بلند شود و به نام اباالفضل، كه باب الحوائج است، متوسّل گردد.
مرقد حضرت عباس در كربلا همواره مورد توجّه شيفتگان حق بوده است و زائرانش با خضوع و خشوع و ادب، با چشمي اشگبار و با احترام به مقام والا و جايگاه رفيع اين اسوة وفا و فتوّت، آن را زيارت ميكرده و ميكنند. و با ارج نهادن به وفا و فداكاري او، از زندگي و شهادت ان سرباز و سردار رشيدِ كربلا الهام ميگيرند و درس غيرت ميآموزند. اين خط، همچنان در فرهنگ شيعي تداوم دارد.
عباس در دل و جان زائران موقعيّتي ويژه دارد. او را بهعنوان باب الوائجي كه در حرمش حاجت ميدهد ميشناسند. مهابت نام عباس در دل دوست و دشمن نهفته است، حتي دوستانش از قسم دروغ به نام او ميترسند و بدخواهان هم از بي احترامي به مزار و زائران و حرم اباالفضل هراس دارند و از قهر و غضب عباس حساب ميبرند.
چه بسيار بزرگاني كه با ادب در آستان اباالفضل به زيارت خاضعانه پرداختهاند وچه بسيارحاجتمنداني كه با توسّل به او، حاجت خويش را از خدا گرفتهاند. زيارت او مورد سفارش وتأكيد پيشوايان دين بوده و براي آن، آداب و دستورهاي خاصّي گفتهاند كه در كتابهاي دعا و زيارت امده است.
محبوبيّت اباالفضل العباس در دل شيعيان از محبّت و احترام ائمّه به آن حضرت سرچشمه ميگيرد. آنان كه عاشقانه براي او نذر ميكنند و اطعام ميدهند، دلباختگان كرامت و جوانمردي و فتوّت اويند. حضرت زهرا عباس را همچون فرزند خود ميداند و به او عنايت ويژه دارد.
يكي از مؤمناني كه همه روزه حرم امام حسين(ع) را زيارت ميكرده، امّا حرم حضرت عباس را هفتهاي يكبار زيارت ميكرده است، در خواب حضرت زهرا را ميبيند. به آن حضرت سلام ميدهد، امّا با بياعتنايي آن بانوي پاك رو به رو ميشود. ميگويد: پدر و مادرم فدايت، چه كردهام كه از من اعراض ميكني؟! مي فرمايد: چون تو از زيارت فرزندم اعراض ميكني. ميگويد: من فرزندت را هر روز زيارت ميكنم. حضرت زهرا ميفرمايد: پسرم حسين را زيارت ميكني، امّا پسرم عباس را كم زيارت ميكني. (1)
تعابيري كه از امام سجاد، امام صادق و حضرت ولي عصر عجل الله فرجه در گذشته دربارة قمر بني هاشم نقل كرديم، جايگاه رفيع او را نشان ميدهد و ما را مشتاق زيارتش ميسازد.
امام صادق(ع) به سرزمين عراق رفت و پس از زيارت قبر حسين بن علي(ع) به سمت قبر عباس رفت، كنار آن مرقد ايستاد و زيارتنامهاي خطاب به او خواند (1) تا براي ما نيز الگويي براي عرض ادب به ساحت قمر بنيهاشم باشد. اين زيارتنامه، كه به روايت ابوحمزة ثمالي، از زبان امام صادق(ع) نقل شده است و متني براي زيارت قبر آن حضرت و ترسيمي از فضايل اخلاقي و جهادي علمدار كربلاست، مفاهيمي همچون تسليم، تصديق، وفا، خيرخواهي، جهاد، شهادت، استمرار راه شهداي بدر و... را مورد تأكيد قرار داده است. دراين جا به ترجمة قسمتهايي از زيارتنامة آن حضرت اشاره ميكنيم:
»سلام خدا و رسولان و بندگان صالح خداوند و همة شهيدان و صدّيقان بر تو باد، اي فرزند اميرالمؤمنين!
گواهي ميدهم كه تو نسبت به حسين بن علي(ع) آن امام مظلوم وجانشين پيامبر، تسليم بودي و صدق و وفا داشتي.
لعنت حق بر قاتلان تو باد، بر آنان كه حق تو را نشناختند و حرمت تو را زير پا گذاشتند و ميان تو و آب فرات، فاصله افكندند.
شهادت ميدهم كه تو مظلومانه شهيد شدي...
من تابع شمايم و نصرتم براي شما آماده است و دلم تسليم شماست.
سلام بر تو اي بندة صالح و شايسته و مطيع خدا و رسول و اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين ».
گواهي ميدهم كه تو راهي را رفتي كه شهداي بدر، آن را پيمودند و مجاهدان راه خدا در ان راه با دشمنان دين جنگيدند و از دوستان خدا حمايت و دفاع كردند. خداوند، بهترين و بيشترين و كاملترين پاداش به تو دهد.
گواهي ميدهم كه تو نهايت تلاش را در اين راه كردي. خداوند تو را در زمرة شهيدان محشور سازد و با رستگاران قرار دهد و بهترين جايگاه را در بهشت به تو عطا كند.
شهادت ميدهم كه تو نه سست شدي و نه كوتاهي كردي، بلكه با بصيرت در كار خود عمل كردي، به صالحان اقتدا و از آنان پيروي كردي. خداوند بين ما و بين شما و پيامبرش و اوليايش در منزلهاي بهشتيان جمع كند و ما را با شما محشور گرداند«.(1)