به نام خدا
من میخواستم تا اربعین محیط وبلاگمو عاشورایی نگه دارم
ولی به علت فکر زیاد-روحیه ی مشوش و گرفته
نمیتونم به وبلاگم سر بزنم و مطلب ثبت کنم
ای کاش میتونستم بمونم
ولی نمیتونم
دوست خوبم با نام مستعار-هرکی-از نظراتت متشکرم
میگم وقتی خواستم برم کربلا ایشا الله میام ازتون خداحافظی کنم
معلوم نیستش کی برم
التماس دعا
یار نگهدارتان
راستی قول دادم تا اربعین باشم
ولی گاهی قول -خودبخود باطل میشه
اینم یکی از فتواهای خودم هستش
به قول دوست خوبم محسن که بهم میگه حج آقا
یییییییییی
پيـــام حسيــــن شهيـــد اين چنين است
كه حــــرّيّت و ديـن و ايمان قرين است
بياييــــد بـــــا مــــا به كــوى شهادت
كه ديــــن، خـــوار ظلم يزيد لعين است
مسلمــــان بـــود دشمـــن ظلم و عدوان
مسلمــــان، هــــوادار و سرباز دين است
مسلمــــان، شجــاع و صريح و توانا است
به مــــال و به نامــوس مردم، امين است
بيـــاييد در ســـاية پــــرچم ديـــــــن
كــــز اشـرار و آفات، حصن حصين است
بكـــوشيد در حفــــظ احــــكام قرآن
كــــه بـــــرنامة بـرتـر و بهترين است
دليـــر و فداكــــار و مــــردانه خيزيد
كــــه اســلام بـىياور و بـىمعيـن است
بگـــيريد تصميـــم و دشمـــن بــكوبيد
اگـــر عــزمتان محــكم و آهنيـن است
بــــه اخلاص كــوشيد و حـق را پرستيد
كـــه اخلاص ســـرماية ســـالكين است
بــسوزيد بنيـــــان كفــــر و ستـــم را
اگـــر نـــاله و آهتــــان آتشيـــن است
بـــــگيريد درس فـــــداكارى از مــــا
كـــه مجـد و نجات و ترقّى در اين است
شـــدم كشتــــه تا ديــن حق زنده سازم
مرا ايــــن چنيــــن قتـل، فتح مبين است
بكــــوبيد مستكبـــران را كـــه دنيـــا
خـــراب از ستــــمهاى مستكبرين است
نتــــرسيد از نــــخوت و كبـــــر آنان
خــــدا ناصــــر و يار مستضعفيـن است
چــــرا خفتـــــهاى اى مسلمان؟ بپا خيز
كه دشمن تو را روز و شب در كمين است
چــــرا خـــامشى اى مسـلمان كه اسلام
گــــرفتار ســــر پنجـــة مفسدين است
ضعيفـــان، پريشـــان و محروم و مظلوم
زميــــن ســـر به سر طعمة مترفين است
چـــرا ننــگ بر خود پسندى و خوارى؟
تــو را ملـــك عـالم بـه زير نگين است
چــرا گشتــــه تعطيـــل، احكام اسلام؟
پر از كفر و از جهل و بدعت، زمين است
بــه ذلّـــت چـو تن دادهاى اين چنين شد
مسلّـــط به تو ظـلم و طغيان و كين است
اگــر غيـــرت و همّتـــت هسـت برجا
چـــرا خانـــهات در كف ملحدين است
ببيـــن بر فلسطيــــن كه ماننــــد بُسنى
دچـــار جنايــــات مستعمــــرين است
بــــزن چنـــگ بـــر دامـن آل طــــه
كـــه عتــرت چو قرآن حبل المتين است
باب پنجم : وقايع و اعمال ماه محرم
( از روز یازدهم تا آخر ماه محرم )
روز : 11
بدانكه چون روز عاشوراء عمر سعد از كار قتل امام حسين (ع ) بپرداخت سر مبارك آنحضرت را به خولى و حميد بن مسلم سپرد و در همان روز عاشوراء ايشان را بنزد ابن زياد روانه كرد و بقيه سرها را نيز در ميان قبائل پخش كرد تا بنزد ابن زياد برند و بسوى او تقرب جويند.
خولى بتعجيل تمام حركت كرد، شب يازدهم بكوفه وارد شد، چون در آن وقت شب ، ممكن نبود ملاقات پسر زياد، لاجرم بخانه خود رفت و سر پسر پيغمبر را در زير اجانه جاى داد.
به نام الله
و اما بعد
مطلب قبلیه من رو بخونید-خوب
بعدش اینکه آخراش گفته که مختار چنینه و چنان
من مخالفت میکنم و با کسی که مختار رو جور دیگه تصور کنه برخورد قاطع میکنم
اولا تموم دشمنان امام حسین نابود شدن-هر کدمومشون به یه طریق
و خدا هر که را بخواهد عزیز و هر که را بخواهد خوارو زلیل می نماید***
طبق گفته ی حضرت حق تعالی دو تا مطلب رو گوشزد میکنم
هانیه در کوفه به حضرت مسلم پناه داد
و مختار انتقام خون امام حسین(ع) رو گرفت
حالا برید تو مسجد کوفه
هم بی بی هانیه و هم مختار برا خودشون ضریح دارن
اما دشمنان امام اثری ازشون نیست
واقعا منتطقی فکر کردن آدمو از آتش دوزخ بدور میکنه
میگم ان شا الله قسمتتون بشه برید کربلا
اونوقت دیگه دلتون پر میزنه برا اونجا
من که با خودم گفته بودم اگه برم کربلا هم از هانیه و هم از مختار تشکر میکنم
و همین کارو هم کردم
یادش بخیر
اگه بازم قسمتم شد
دوباره تشکر کردن از اونا رو تکرار میکنم
الهم عجل لولیک الفرج-ان شا الله
التماس دعا
خدانگهدار شما
) سرنوشت قاتلان سيد الشهدا و يارانش
ابن شهر آشوب به سند معتبر روايت كرده است كه حضرت امام حسين عليه السّلام به عمر بن سعد گفت كه به اين شادم بعد از آنكه مرا شهيد خواهى كرد، از گندم عراق بسيارى نخواهى خورد، آن ملعون از روى استهزا گفت كه : اگر گندم نباشد جو نيز خوب است ، پس چنان شد كه حضرت فرموده بود، و امارت رى به او نرسيد، و بر دست مختار كشته شد. ايضا روايت كرده است كه بويهاى خوشى كه از انبار حضرت غارت كردند همه خون شد، و گياهها كه برده بودند همه آتش در آن افتاد.
و به روايت ديگر: از آن بوى خوش هر كه استعمال كرد از مرد وزن البته پيس شد. ايضا ابن شهر آشوب و ديگران روايت كرده اند كه حضرت سيد الشهداء عليه السّلام در صحراى كربلا تشنه شد، خود را به كنار فرات رسانيد و آب برگرفت كه بياشامد، ملعونى تيرى به جانب آن جناب انداخت كه بر دهان مباركش نشست ، حضرت فرمود: خدا هرگز تو را سيراب نگرداند، پس آن ملعون تشنه شد و هر چند آب مى خورد سيراب نمى شد تا آنكه خود را به شط فرات افكند، و چندان آب آشاميد كه به آتش جهنم واصل گرديد.
يكى از فرزندان امام حسين (ع) كه شير خوار بود و از تشنگى، روز عاشورا بى تاب شده بود. امام، خطاب به دشمن فرمود: از ياران و فرزندانم، كسى جز اين كودك نمانده است. نمی ببينيد كه چگونه از تشنگى بى تاب است؟ در"نفس المهموم" آمده است كه فرمود: " ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل"در حال گفتگو بود كه تيرى از كمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر (ع) را دريد. امام حسين(ع) خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشيد.(1)
در كتابهاى مقتل، هم از"على اصغر"(ع) ياد شده،هم از طفل رضيع (كودك شيرخوار)و در اينكه دو كودك بوده يا هر دو يكى است، اختلاف است.
در زيارت ناحيه مقدسه، درباره اين كودك شهيد، آمده است: "السلام على عبد الله بن الحسين، الطفل الرضيع، المرمى الصريع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح بالسهم فى حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن كاهل الاسدى".(2) و در يكى از زيارتنامه هاى عاشورا آمده است:" و على ولدك على الاصغر الذى فجعت به" ز اين كودك،با عنوانهاى شيرخواره، شش ماهه، باب الحوايج، طفل رضيع و...ياد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهيمى است كه در ارتباط با او آورده می شود.
طفل شش ماهه تبسم نكند پس چه كند
آنكه بر مرگ زند خنده، على اصغر توست
"على اصغر، يعنى درخشانترين چهره كربلا، بزرگترين سند مظلوميت و معتبرترين زاويه شهادت... . چشم تاريخ، هيچ وزنه اى را در تاريخ شهادت، به چنين سنگينى نديده است."(3) على اصغر را باب الحوائج می دانند،گر چه طفل رضيع و كودك كوچك است، امّا مقامش نزد خدا والاست. (4)
در گلخانه شهادت را می گشايد كليد كوچك ما