تعداد بازدید : 4576915
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله وسلّم) داراى مکارم اخلاقى و خصوصیات بزرگوارانهاى است که از سوى همگان حتى غیرمسلمانان نیز مورد ستایش قرار گرفتهاست. متن حاضر مقالهاى از یکى از متخصصان غیرمسلمان فلسفه است که پس از آشنایىاش با برخى از خصوصیات رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلّم) به رشته تحریردر آورده است.طبق گفتههاى مورخین مسلمان، محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) در تاریخ 20 آوریل 571 میلادى در منطقه بیابانى عربستان متولد شد. نام او به معنى «بسیار ستایش شده»است.روحیه و پیام والاى محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) باعث شد، صحراى عربستان از هیچ به دنیایى جدید با زندگى، فرهنگ، تمدن و حکومتى جدید تبدیل شود که از مراکشتا جزایر هند شرقى امتداد یافت و بر زندگى مردم در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا تأثیر گذاشت.هنگامى که قصد داشتم در مورد محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم)، پیامبر خدا، چیزى بنویسم، در ابتدا تردید داشتم، چون من مسلمان نیستم و نوشتن در مورد چنین دینى کاربسیار دقیقى است، آن هم با توجه به این که افراد زیادى وجود دارند که به ادیان مختلف مؤمن هستند ولى حتى در میان پیروان یک دین هم اختلافاتىوجود دارد. با این که ممکن است ادعا شود، مذهب امرى فردى است ولى نمىتوان انکار کرد که دامنه آن تمام جهان دیده و نادیده را در برمىگیرد. دینقلبها، جانها و ذهنهاى ما را، هم در سطح خودآگاه و هم در سطح ناخودآگاه، تحت تأثیر قرار مىدهد. این موضوع زمانى اهمیت بیشترى پیدا مىکندکه ما اعتقاد محکمى به این موضوع داشته باشیم که گذشته، حال و آینده توسط ریسمانى ظریف و ابریشمى به یکدیگر متصل شدهاند. در این حالت،مرکز ثقل ریسمان دائماً تحت فشار شدید است و از این نقطه نظر، هر چه کمتر در مورد سایر مذاهب گفته شود، بهتر است.با این حال، این موضوع جنبه دیگرى هم دارد. زندگى ما خواه ناخواه با زندگى سایر افراد عجین شده است. ما از یک غذا مىخوریم، از یک چشمهمىنوشیم و از یک هوا تنفس مىکنیم. از این نقطه نظر، هر فرد باید سعى کند، تمام مذاهب دنیا را شناخته و زمینه را براى درک متقابل فراهم نماید.در عین حال، افکار ما آن گونه که در ظاهر به نظر مىرسد، از هم گسیخته نیست بلکه به شکل ادیان بزرگ جهان تبلور یافتهاند. در این صورت، اگر قراراست شهروند خوبى براى دنیاى خود باشیم، وظیفه داریم حداقل تلاش لازم براى شناخت ادیان بزرگ و نظامهاى فلسفى نوع بشر را به عمل آوریم.
با این حال، این کار باید با دقت تمام انجام شود. موضوع نوشته من عقاید مذهبى است که داراى وجهه تاریخى است و پیامبر آن هم شخصیتى تاریخىدارد. حتى شخصى مانند ویلیان میور، هنگامى که در مورد قرآن مىنویسد، مىگوید: «احتمالاً نمىتوان کتاب دیگرى پیدا کرد که طى 12 قرن چنینخالص و دستنخورده باقى مانده باشد». محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز شخصیتى تاریخى است که تمام اعمال او به دقت ثبت و براى نسلهاى بعد نگهدارى شدهاست.اکنون در زمانى زندگى مىکنیم که تصویر نادرستى که قبلاً به دلایل سیاسى یا غیره از اسلام ارائه مىشد، رنگ باخته است. پروفسور بوان در تاریخقرون وسطاى کمبریج مىنویسد: «شرح اسلام و محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) به گونهاى که در اروپاى قبل از قرن 19 به رشته تحریر در آمده است، اکنون تنها حکمکنجکاوىهاى ادبى را دارد».به عنوان مثال، نظریه اسلام و شمشیر دیگر چندان در دنیاى امروز خریدار ندارد. این اصل اسلام که اجبارى براى پذیرش دین وجود ندارد، کاملاًشناخته شده است. گیبون، تاریخدانى که شهرت جهانى دارد، مىگوید: «اعتقاد خطرناکى که به پیروان محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) نسبت داده شده است، این است کهآنها وظیفه دارند تمام ادیان را با شمشیر از میان بردارند.» به گفته این مورخ، این اتهام مبنایى جز جهل و تعصب ندارد و توسط قرآن رد شده است؛ وتاریخ فاتحین مسلمان و مدارایى که آنها با مسیحیان مىکردند، این موضوع را رد مىکند. محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) تنها از طریق قدرت اخلاقى خود به موفقیت دستیافت.ولى بعدها، آن هم تنها در دفاع از خود، بعد از این که تلاشهاى مکرر وى براى صلح با مشرکین با شکست مواجه شد، شرایط موجود پاى او را به میدانجنگ باز کرد و ولى پیامبر استراتژى رایج میادین جنگ را کاملاً تغییر داد. تعداد کل کشتهها طى جنگهایى که در شبه جزیره عربستان و تحت لواى او رخداد، از چند صد نفر تجاوز نکرد. او حتى در میدان جنگ هم به اعراب بدوى یاد داد که در حال جنگ هم نماز جماعت به پا دارند. هنگامى که در کشاکشجنگ، وقت نماز فرا مىرسید، آنها نماز جماعت را حتى در میدان جنگ هم ترک نمىکردند. در حالى که یک گروه نماز مىخواند، گروه دیگر مىجنگیدند وسپس جاى خود را عوض مىکردند. در تاریخ اعراب، هنگامى که شتر مهمان قبیلهاى وارد چراگاه قبیله دیگر شد، باعث جنگى 40 ساله گردید که روىهم رفته به مرگ 70/000 انسان انجامید. پیامبر اسلام به آن عربهاى خشن، مدارا و خویشتندارى آموخت. پیامبر فضاى میدان جنگ را تلطیف کرد وبه عربها آموخت، یکدیگر را فریب ندهند؛ به عهد و پیمان وفادار باشند؛ از کشتن زنان، کودکان و پیرمردان خوددارى کنند؛ از قطع و سوزاندن درختانبپرهیزند؛ و مزاحم کسى که مشغول عبادت است نشوند. هنگام فتح مکه او در اوج قدرت خود بود. شهرى که دعوت او را رد کرده بود؛ او و پیروانش راشکنجه کرد و او را تبعید کرده بود، اکنون در اختیار او بود. براساس قوانین جنگى، او مىتوانست از آنها انتقام بگیرد، ولى محمد گفت: «امروز از شماانتقام گرفته نمىشود و همگى آزاد هستید». او همچنین گفت: «من هر نوع تمایز و نفرت بین انسانها را زیر پا مىگذارم».او به منظور اتحاد انسانها اجازه جنگ دفاعى را صادر کرد. وقتى به هدف خود رسید، حتى بدترین دشمنان خود را عفو کرد؛ حتى کسى را که عموى عزیزاو حمزه را کشت، مثله کرد و حتى بخشى از جگرش را به دندان گرفت.اصول برادرى جهانى و مساوات انسانها یکى از مهمترین موارد کمک محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) به ارتقاى اجتماعى بشریت بود. خانم سارو جینى نایدو، در این موردمىگوید: «اسلام اولین دینى بود که اصول دمکراسى را رعایت کرد. هنگامى که مؤمنین روزى پنج بار با صداى مؤذن به مسجد مىروند، دمکراسى اسلامبروز مىکند. دمکراسى اسلام آنجا مشخص مىشود که روزى پنج بار روستایى و سلطان در کنار یکدیگر زانو زده و مىگویند، خدا از همه بزرگتراست.»
مهاتما گاندى مىگوید: «کسى گفته است که اروپایىها در آفریقاى جنوبى از ظهور اسلام در هراسند؛ همان اسلامى که اسپانیا را متمدن کرد؛ روشنایى رابه مراکش برد؛ و جهانیان را به سوى برادرى خواند. اروپایىهاى آفریقاى جنوبى از اسلام در هراسند. البته اگر در سرزمین آنها برادرى گناه و اسلام بهمعنى برابرى با رنگین پوست است، ترس آنها کاملاً بجاست».هر ساله، طى مراسم حج، جهان شاهد نمایش جهانى اسلام در از بین بردن تفاوتهاى نژاد، رنگ و رتبه است. مردم اروپا، آفریقا، عربستان، ایران،هند و چین، در مدینه به عنوان اعضاى یک خانواده به هم مىپیوندند. طى مراسم حج، تنها لباسى که آنها به تن مىکنند، دو تکه پارچه سفید است و درحالى که سرهاى خود را تراشیدهاند و اثرى از غرور در کسى دیده نمىشود، مىگویند: «خدایا! من به فرمان تو آمدم؛ هیچ شریکى براى تو نیست و منبه سوى تو آمدم».
به عقیده پروفسور هورگرونج، «ائتلافى که توسط رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) بین ملل مختلف بنیانگذارى شد، اتحاد بینالمللى برادرى انسانى را بر چنانپایههایى استوار ساخت که توانست راهنماى کشورهاى جهان باشد... حقیقت این است که هیچ کشورى در دنیا نمىتواند نظیرى براى کارى که اسلامانجام داده است و عبارت است از تحقق عینى اتحادیه ملل، ارائه دهد».پیامبر اسلام بهترین شکل حکومت دمکراسى را ارائه داد. خلفایى مانند على که داماد پیامبر بود، همانند افرادى عادى در مقابل قاضى حاضر مىشدند. مااز رفتارى که امروز توسط سفیدهاى متمدن با سیاهان مىشود، اطلاع داریم. وضعیت بلال را در نظر بگیرید که 14 قرن پیش و در زمان پیامبر، بردهاىسیاهپوست بود. وظیفه اذان گفتن، که در هنگام ظهور اسلام بسیار اهمیت داشت، به این برده سیاه واگذار شد. هنگام فتح مکه، هنگامى که بلال براىگفتن اذان بر بام کعبه، که مقدسترین مسجد مسلمان است، ایستاده بود، عدهاى فریاد زدند: «واى بر او که بر بام کعبه ایستاده است.» در آن هنگام بودکه پیامبر این آیه را براى اولین بار قرائت کرد: «اى مردم! ما شما از یک مرد و زن آفریدیم و گرامىترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست».این آیه باعث چنان استحالهاى در آنها شد که خلیفه اسلام دختر خود را به همسرى آن غلام سیاه در آورد و خلیفه دوم، عمر، هرگاه او را مىدید، بهاحترام او از جاى خود برمىخاست. به این دلیل است که گوته، بزرگترین شاعر آلمانى، در مورد قرآن مىگوید: «نفوذ عظیم این کتاب در تمام دورانهاباقى خواهد ماند».
جورج برنارد شاو نیز مىگوید: «تنها دینى که شانس حکمروایى بر انگلستان و کل اروپا را طى 100 سال آینده دارد، اسلام است».سر چارلز ادوارد آرچیبالد هامیلتون مىگوید: «اسلام به ما مىگوید که انسان در ذات خود بىگناه است. اسلام به ما مىگوید که زن و مرد منشاء مشترکىدارند و داراى استعدادهاى هوشى، معنوى و اخلاقى مشابهى مىباشند».عربها اعتقاد داشتند که هرکس قدرت استفاده از نیزه و شمشیر را داشته باشد، وارث خواهد بود، ولى اسلام به دفاع از جنس ضعیفتر پرداخت و براىزنان حقى از ارث در نظر گرفت. این دین قرنها پیش حق مالکیت زنان را به رسمیت شناخت در حالى که 12 قرن بعد، در انگلستان سال 1881 بود کهاین اصل مترقى اسلام به مورد اجرا در آمد و زنها، براساس قانون زنان متأهل، حق مالکیت پیدا کردند. پیامبر اسلام قرنها قبل اعلام کرده بود که«زنها نیمه دوم مردها هستند. حقوق زنها مقدس است. مراقب احقاق حق زنها باشید».اسلام تا آنجا که سیاست و اقتصاد بر رفتار انسانها تأثیر مىگذارد، اصول بسیار مهمى را براى زندگى اقتصادى انسانها ارائه کرده است. براساس نظرپروفسور ماسینیون، اسلام همواره به شخصیتسازى که اساس بناى تمدنهاست، توجه داشته است. این موضوع توسط قانون ارث، نهاد خیریهاى بهنام زکات، و نیز از طریق غیرقانونى دانستن برخى اعمال اقتصادى مانند انحصار، ربا و احتکار در اسلام دنبال شده است. قمار حرام است. از نظراسلام، کمک به ایجاد مدارس، مکانهاى عبادى، بیمارستانها، حفر چاهها و تأسیس دارالایتام از مهمترین و با ارزشترین اعمال است. گفته مىشود،اولین بار در اثر تعالیم پیامبر اسلام بود که دارالایتام افتتاح شد. کارلایل در مورد محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) مىگوید: «صداى انسانیت، ترحم و برابرى از درون او بهگوش مىرسد».