پیامبر گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله وسلّم) داراى مکارم اخلاقى و خصوصیات بزرگوارانه‏اى است که از سوى همگان حتى غیرمسلمانان نیز مورد ستایش قرار گرفته‏است. متن حاضر مقاله‏اى از یکى از متخصصان غیرمسلمان فلسفه است که پس از آشنایى‏اش با برخى از خصوصیات رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلّم) به رشته تحریردر آورده است.طبق گفته‏هاى مورخین مسلمان، محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) در تاریخ 20 آوریل 571 میلادى در منطقه بیابانى عربستان متولد شد. نام او به معنى «بسیار ستایش شده»است.روحیه و پیام والاى محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) باعث شد، صحراى عربستان از هیچ به دنیایى جدید با زندگى، فرهنگ، تمدن و حکومتى جدید تبدیل شود که از مراکش‏تا جزایر هند شرقى امتداد یافت و بر زندگى مردم در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا تأثیر گذاشت.هنگامى که قصد داشتم در مورد محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم)، پیامبر خدا، چیزى بنویسم، در ابتدا تردید داشتم، چون من مسلمان نیستم و نوشتن در مورد چنین دینى کاربسیار دقیقى است، آن هم با توجه به این که افراد زیادى وجود دارند که به ادیان مختلف مؤمن هستند ولى حتى در میان پیروان یک دین هم اختلافاتى‏وجود دارد. با این که ممکن است ادعا شود، مذهب امرى فردى است ولى نمى‏توان انکار کرد که دامنه آن تمام جهان دیده و نادیده را در برمى‏گیرد. دین‏قلب‏ها، جان‏ها و ذهن‏هاى ما را، هم در سطح خودآگاه و هم در سطح ناخودآگاه، تحت تأثیر قرار مى‏دهد. این موضوع زمانى اهمیت بیشترى پیدا مى‏کندکه ما اعتقاد محکمى به این موضوع داشته باشیم که گذشته، حال و آینده توسط ریسمانى ظریف و ابریشمى به یکدیگر متصل شده‏اند. در این حالت،مرکز ثقل ریسمان دائماً تحت فشار شدید است و از این نقطه نظر، هر چه کمتر در مورد سایر مذاهب گفته شود، بهتر است.با این حال، این موضوع جنبه دیگرى هم دارد. زندگى ما خواه ناخواه با زندگى سایر افراد عجین شده است. ما از یک غذا مى‏خوریم، از یک چشمه‏مى‏نوشیم و از یک هوا تنفس مى‏کنیم. از این نقطه نظر، هر فرد باید سعى کند، تمام مذاهب دنیا را شناخته و زمینه را براى درک متقابل فراهم نماید.در عین حال، افکار ما آن گونه که در ظاهر به نظر مى‏رسد، از هم گسیخته نیست بلکه به شکل ادیان بزرگ جهان تبلور یافته‏اند. در این صورت، اگر قراراست شهروند خوبى براى دنیاى خود باشیم، وظیفه داریم حداقل تلاش لازم براى شناخت ادیان بزرگ و نظام‏هاى فلسفى نوع بشر را به عمل آوریم.

با این حال، این کار باید با دقت تمام انجام شود. موضوع نوشته من عقاید مذهبى است که داراى وجهه تاریخى است و پیامبر آن هم شخصیتى تاریخى‏دارد. حتى شخصى مانند ویلیان میور، هنگامى که در مورد قرآن مى‏نویسد، مى‏گوید: «احتمالاً نمى‏توان کتاب دیگرى پیدا کرد که طى 12 قرن چنین‏خالص و دست‏نخورده باقى مانده باشد». محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) نیز شخصیتى تاریخى است که تمام اعمال او به دقت ثبت و براى نسل‏هاى بعد نگهدارى شده‏است.اکنون در زمانى زندگى مى‏کنیم که تصویر نادرستى که قبلاً به دلایل سیاسى یا غیره از اسلام ارائه مى‏شد، رنگ باخته است. پروفسور بوان در تاریخ‏قرون وسطاى کمبریج مى‏نویسد: «شرح اسلام و محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) به گونه‏اى که در اروپاى قبل از قرن 19 به رشته تحریر در آمده است، اکنون تنها حکم‏کنجکاوى‏هاى ادبى را دارد».به عنوان مثال، نظریه اسلام و شمشیر دیگر چندان در دنیاى امروز خریدار ندارد. این اصل اسلام که اجبارى براى پذیرش دین وجود ندارد، کاملاًشناخته شده است. گیبون، تاریخدانى که شهرت جهانى دارد، مى‏گوید: «اعتقاد خطرناکى که به پیروان محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) نسبت داده شده است، این است که‏آنها وظیفه دارند تمام ادیان را با شمشیر از میان بردارند.» به گفته این مورخ، این اتهام مبنایى جز جهل و تعصب ندارد و توسط قرآن رد شده است؛ وتاریخ فاتحین مسلمان و مدارایى که آنها با مسیحیان مى‏کردند، این موضوع را رد مى‏کند. محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) تنها از طریق قدرت اخلاقى خود به موفقیت دست‏یافت.ولى بعدها، آن هم تنها در دفاع از خود، بعد از این که تلاش‏هاى مکرر وى براى صلح با مشرکین با شکست مواجه شد، شرایط موجود پاى او را به میدان‏جنگ باز کرد و ولى پیامبر استراتژى رایج میادین جنگ را کاملاً تغییر داد. تعداد کل کشته‏ها طى جنگ‏هایى که در شبه جزیره عربستان و تحت لواى او رخ‏داد، از چند صد نفر تجاوز نکرد. او حتى در میدان جنگ هم به اعراب بدوى یاد داد که در حال جنگ هم نماز جماعت به پا دارند. هنگامى که در کشاکش‏جنگ، وقت نماز فرا مى‏رسید، آنها نماز جماعت را حتى در میدان جنگ هم ترک نمى‏کردند. در حالى که یک گروه نماز مى‏خواند، گروه دیگر مى‏جنگیدند وسپس جاى خود را عوض مى‏کردند. در تاریخ اعراب، هنگامى که شتر مهمان قبیله‏اى وارد چراگاه قبیله دیگر شد، باعث جنگى 40 ساله گردید که روى‏هم رفته به مرگ 70/000 انسان انجامید. پیامبر اسلام به آن عرب‏هاى خشن، مدارا و خویشتن‏دارى آموخت. پیامبر فضاى میدان جنگ را تلطیف کرد وبه عرب‏ها آموخت، یکدیگر را فریب ندهند؛ به عهد و پیمان وفادار باشند؛ از کشتن زنان، کودکان و پیرمردان خوددارى کنند؛ از قطع و سوزاندن درختان‏بپرهیزند؛ و مزاحم کسى که مشغول عبادت است نشوند. هنگام فتح مکه او در اوج قدرت خود بود. شهرى که دعوت او را رد کرده بود؛ او و پیروانش راشکنجه کرد و او را تبعید کرده بود، اکنون در اختیار او بود. براساس قوانین جنگى، او مى‏توانست از آنها انتقام بگیرد، ولى محمد گفت: «امروز از شماانتقام گرفته نمى‏شود و همگى آزاد هستید». او همچنین گفت: «من هر نوع تمایز و نفرت بین انسان‏ها را زیر پا مى‏گذارم».او به منظور اتحاد انسان‏ها اجازه جنگ دفاعى را صادر کرد. وقتى به هدف خود رسید، حتى بدترین دشمنان خود را عفو کرد؛ حتى کسى را که عموى عزیزاو حمزه را کشت، مثله کرد و حتى بخشى از جگرش را به دندان گرفت.اصول برادرى جهانى و مساوات انسان‏ها یکى از مهم‏ترین موارد کمک محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) به ارتقاى اجتماعى بشریت بود. خانم سارو جینى نایدو، در این موردمى‏گوید: «اسلام اولین دینى بود که اصول دمکراسى را رعایت کرد. هنگامى که مؤمنین روزى پنج بار با صداى مؤذن به مسجد مى‏روند، دمکراسى اسلام‏بروز مى‏کند. دمکراسى اسلام آنجا مشخص مى‏شود که روزى پنج بار روستایى و سلطان در کنار یکدیگر زانو زده و مى‏گویند، خدا از همه بزرگ‏تراست.»

مهاتما گاندى مى‏گوید: «کسى گفته است که اروپایى‏ها در آفریقاى جنوبى از ظهور اسلام در هراسند؛ همان اسلامى که اسپانیا را متمدن کرد؛ روشنایى رابه مراکش برد؛ و جهانیان را به سوى برادرى خواند. اروپایى‏هاى آفریقاى جنوبى از اسلام در هراسند. البته اگر در سرزمین آنها برادرى گناه و اسلام به‏معنى برابرى با رنگین پوست است، ترس آنها کاملاً بجاست».هر ساله، طى مراسم حج، جهان شاهد نمایش جهانى اسلام در از بین بردن تفاوت‏هاى نژاد، رنگ و رتبه است. مردم اروپا، آفریقا، عربستان، ایران،هند و چین، در مدینه به عنوان اعضاى یک خانواده به هم مى‏پیوندند. طى مراسم حج، تنها لباسى که آنها به تن مى‏کنند، دو تکه پارچه سفید است و درحالى که سرهاى خود را تراشیده‏اند و اثرى از غرور در کسى دیده نمى‏شود، مى‏گویند: «خدایا! من به فرمان تو آمدم؛ هیچ شریکى براى تو نیست و من‏به سوى تو آمدم».

به عقیده پروفسور هورگرونج، «ائتلافى که توسط رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) بین ملل مختلف بنیان‏گذارى شد، اتحاد بین‏المللى برادرى انسانى را بر چنان‏پایه‏هایى استوار ساخت که توانست راهنماى کشورهاى جهان باشد... حقیقت این است که هیچ کشورى در دنیا نمى‏تواند نظیرى براى کارى که اسلام‏انجام داده است و عبارت است از تحقق عینى اتحادیه ملل، ارائه دهد».پیامبر اسلام بهترین شکل حکومت دمکراسى را ارائه داد. خلفایى مانند على که داماد پیامبر بود، همانند افرادى عادى در مقابل قاضى حاضر مى‏شدند. مااز رفتارى که امروز توسط سفیدهاى متمدن با سیاهان مى‏شود، اطلاع داریم. وضعیت بلال را در نظر بگیرید که 14 قرن پیش و در زمان پیامبر، برده‏اى‏سیاه‏پوست بود. وظیفه اذان گفتن، که در هنگام ظهور اسلام بسیار اهمیت داشت، به این برده سیاه واگذار شد. هنگام فتح مکه، هنگامى که بلال براى‏گفتن اذان بر بام کعبه، که مقدس‏ترین مسجد مسلمان است، ایستاده بود، عده‏اى فریاد زدند: «واى بر او که بر بام کعبه ایستاده است.» در آن هنگام بودکه پیامبر این آیه را براى اولین بار قرائت کرد: «اى مردم! ما شما از یک مرد و زن آفریدیم و گرامى‏ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست».این آیه باعث چنان استحاله‏اى در آنها شد که خلیفه اسلام دختر خود را به همسرى آن غلام سیاه در آورد و خلیفه دوم، عمر، هرگاه او را مى‏دید، به‏احترام او از جاى خود برمى‏خاست. به این دلیل است که گوته، بزرگ‏ترین شاعر آلمانى، در مورد قرآن مى‏گوید: «نفوذ عظیم این کتاب در تمام دوران‏هاباقى خواهد ماند».

جورج برنارد شاو نیز مى‏گوید: «تنها دینى که شانس حکمروایى بر انگلستان و کل اروپا را طى 100 سال آینده دارد، اسلام است».سر چارلز ادوارد آرچیبالد هامیلتون مى‏گوید: «اسلام به ما مى‏گوید که انسان در ذات خود بى‏گناه است. اسلام به ما مى‏گوید که زن و مرد منشاء مشترکى‏دارند و داراى استعدادهاى هوشى، معنوى و اخلاقى مشابهى مى‏باشند».عرب‏ها اعتقاد داشتند که هرکس قدرت استفاده از نیزه و شمشیر را داشته باشد، وارث خواهد بود، ولى اسلام به دفاع از جنس ضعیف‏تر پرداخت و براى‏زنان حقى از ارث در نظر گرفت. این دین قرن‏ها پیش حق مالکیت زنان را به رسمیت شناخت در حالى که 12 قرن بعد، در انگلستان سال 1881 بود که‏این اصل مترقى اسلام به مورد اجرا در آمد و زن‏ها، براساس قانون زنان متأهل، حق مالکیت پیدا کردند. پیامبر اسلام قرن‏ها قبل اعلام کرده بود که«زن‏ها نیمه دوم مردها هستند. حقوق زن‏ها مقدس است. مراقب احقاق حق زن‏ها باشید».اسلام تا آنجا که سیاست و اقتصاد بر رفتار انسان‏ها تأثیر مى‏گذارد، اصول بسیار مهمى را براى زندگى اقتصادى انسان‏ها ارائه کرده است. براساس نظرپروفسور ماسینیون، اسلام همواره به شخصیت‏سازى که اساس بناى تمدن‏هاست، توجه داشته است. این موضوع توسط قانون ارث، نهاد خیریه‏اى به‏نام زکات، و نیز از طریق غیرقانونى دانستن برخى اعمال اقتصادى مانند انحصار، ربا و احتکار در اسلام دنبال شده است. قمار حرام است. از نظراسلام، کمک به ایجاد مدارس، مکان‏هاى عبادى، بیمارستان‏ها، حفر چاه‏ها و تأسیس دارالایتام از مهم‏ترین و با ارزش‏ترین اعمال است. گفته مى‏شود،اولین بار در اثر تعالیم پیامبر اسلام بود که دارالایتام افتتاح شد. کارلایل در مورد محمد(صلی الله علیه و آله وسلّم) مى‏گوید: «صداى انسانیت، ترحم و برابرى از درون او به‏گوش مى‏رسد».

دسته ها : مذهبی
سه شنبه 1387/12/6 23:58
X