پس از شهادت عماد مغنیه در 13 فوریه 2008 میلادی، رسانه های گروهی جهان طی چند ماه ، ده ها ساعت برنامه تحلیلی و تفسیری پیرامون آن شهید پخش نمودند که غالبا آمیخته با اوهام و شایعه پراکنی های مرسوم در رسانه های غربی بود. در این میان شبکه تلویزیونی الجزیره برنامه ای برنامه را پخش نمود که نسبتا نشانه ای از غرض ورزی و تئوری بافی های رایج حول و حوش عماد مغنیه در آن اثری دیده نمی شد
چندی پیش تعقیب و گریزی هالیوودی در دمشق به پایان رسید و مردی ترور شد که تعقیبکنندگان خود را برای مدتی طولانی به بازی گرفته بود ، در حالی بود که آنان به جز چند عکس محو و رنگ پریده، چیز دیگری از او در اختیار نداشتند. گرچه پایان حیات «عماد مغنیه» (فرمانده شاخه نظامی حزبالله) نیز از ابهامات کمی برخوردار نبود و تصورات بسیاری را شکل داد، اما به نظر میرسد که قاتل او به گونه ای زبردستانه از شرایط فعلی منطقه سود جسته است.اینک منطقه که به گروه ارکستری از «جنگ»ها و «بحران»ها و «بازی های اطلاعاتی» و «صف آرایی های جنگی» مبدل شده است که سمفونی آینده مبهم را می نوازند.
امروز صاحب آن عکس ناشناخته[اشاره به تنها تصویر منتشر شده از عماد مغنیه در ایام حیات وی] از دایره گمانهزنیها خارج شده و «مرد اسرارآمیز» شناخته شده است. این بار می توان اعلام کرد که بدون شک او«عماد فائز مغنیه» است.
شب سه شنبه، سیزدهم ماه فوریه سال 2008،محله «کفر سوسه» در دمشق؛ نیروهای امنیتی و افراد سرشناس ، به اضافه مردی تحت تعقیب، همگی گرد هم آمده اند تا انعکاس دهنده لحظهای [تاریخی] باشند. انفجار یک خودرو بمبگذاری شد به زندگی یک لبنانی به نام «عماد مغنیه» پایان میدهد و تعقیب و گریزی امنیتی که ربع قرن به طول میانجامید، پایان مییابد. متعاقبا انبوه ابهامات از ظرف مقتول به ظرف قاتل انتقال یافت.
*«دانی یاتوم» رئیس اسبق موساد :
من نمیخواهم تحت تأثیر فرضیات خیالی قرار بگیریم. من عملاً به راستی نمیدانم که چه کسی این کار را کرده است و نمیدانم که چه کسی در پشت صحنه آن عملیات قرار دارد. اما هر کسی به این کار اقدام نموده باشد از سطح بالاتر از یک حرف برخوردار است.
*«ریچارد شابرلی»کارمند اسبق دفتر تحقیقات فدرال آمریکا:
اسراییل به تعیین این اجرای عملیات متهم بوده است. بدون شک آنچه رخ داد به نحوی انکارناپذیر مبین این است که روش این عملیات متعلق به موساد بوده و دستهایی به آن اشاره دارد.
*«انیس نقاش»رئیس مرکز مطالعات استراتژیک امان:
*ایالات متحدة متهم به تأیید و توجیه است اما کسی که بنابر اطلاعات به دست آمده و تحقیقات انجام شده از ناحیة فنی و کیفی و اجرایی مسؤولیت مستقیم عملیات متوجه اوست، موساد است.
*گوینده:
44ساعت پس از عملیات ترور مغنیه ،واکنش های ضد و نقیضی در درون اسراییل به وجود آمد. رژیم اسراییل با صدور بیانیهای رسمی، هرگونه ارتباط خود را با این عملیات انکار کرد. اما محافل رسانهای اخباری از تبریک و تهنیت به اولمرت در کنست (پارلمان) منتشر کردند و شایع گردید که خشنودی و رضایت چشمگیری در "ایهود باراک " وزیر دفاع مشاهده شده است. همچنین "مئیر داگان " رئیس « موساد » برای یک سال دیگر در پست خود ابقا شد، بدون این که توضیحی پیرامون دلایل این امر ، حداقل به خبرگان اطلاعاتی و امنیتی اسراییلی ارائه شود.
"یوسی میلمان " تحلیل گر اسراییلی :
هر چه در جزئیات این عملیات تعمق کردم، برایم معلوم شد که این عملیات از نوع چیزی است که ما در اسراییل آن را "سیاه و سفید " مینامیم و اینها رنگهای دنیای اسراییل است. این یک عملیات خالص اسراییلی بود.
*«دانی یاتوم» رئیس اسبق موساد :
«یوسی میلمان» یک ژورنالیست است و من نمیدانم که او چه کسی را میشناسند و چه کسی را نمیشناسد. شما از من سوال میکنید. من اسمم «یوسی میلمان» نیست، من حتی شبیه به او هم نیستم. میخواهم صراحتاً به شما بگویم که من نمیدانم[این ترور کار کیست]! به طور یقین نمیدانم!
* "یوسی میلمان " تحلیل گر اسراییلی :
اسراییل اعتراف نمیکند، اعلام نمیکند و هرگز مسؤولیت نمیپذیرد. این یک سیاست است و دلایل آن صرفاترس نیست. موضوع عمیقتر از آن است. هیچ کشور و دولتی وجود ندارد که بتواند مسؤولیت اینگونه روشهای عملیات را بپذیرد.
*«روبرت بیر» :کارمند اسبق«سیا»:
در صورتی که اسراییل پشت این عملیات قرار گرفته باشد،حزب الله گزینهای جز پاسخ در مقابل خود ندارد و اگر چیزهایی مبهم باقی بماند به نفع اسراییل خواهد بود.
*گوینده:
البته مسائل در طرف حزب الله اینقدر هم مبهم نبود. حزب الله، اسراییل را مسؤول ترور دانست و به او وعده پاسخ داد.
*سید حسن نصرالله:
صهیونیستها، حاج عماد را در دمشق ترور کردند و تمام دادههای میدانی ما و تحقیقات مؤکد این موضوع است. امروز فقط یک حرف در قبال این قتل در این زمان و مکان و راه کار، وجود دارد.
ای صهیونیستها! اگر خواهان این نوع از جنگ نامحدود هستید؟ پس تمام دنیا بشنود که این جنگ نامحدود است.
*گوینده:
روزی که در بیروت سوگند انتقام یاد شد، جنازه "حاج رضوان " یا «عماد مغنیه» یا همان «فرماده نظامی حزبالله» و دیگر اسامی این مرد تشییع شد. زمانی دراز بود که لفافه ای ازابهامات، شخصیت این مرد اسرار آمیز را در خود پیچیده بود و ناگهان تمامی این ابهامات از بین رفت. پدر او «فائز مغنیه» آشکارا پذیرای ابراز تسلیت ها میشود و مادرش «ام عماد» با سومین پسر خود که در جریان نبرد طولانی اسراییل و حزبالله جان داده است وداع میکند.هنگامی که او را تشیع میکردند، این سؤال بر سر زبانها افتاده بود که چگونه دشمنان در نهایت به این «شبح» دست یافتند؟
*«دانی یاتوم» رئیس اسبق موساد :
دستیابی به اطلاعات امنیتی و جمعآوری اطلاعات محرمانه معین و دقیق سپس، اقدام به انجام عملیات در دمشق که یک شهر دشمن بوده و سختیهایی دارد، دستاورد بزرگی برای کسی که مجری عملیات بوده است، محسوب میشود.
*«یوسی میلمان» نویسنده و کارشناس امنیتی:
وقتی عملیات این چنینی طراحی میشود، باید منبع بسیار خوبی داشته باشید و دارای قدرت نفوذی که به هدف چون عماد مغنیه برسد. ناگزیر فردی از نزدیکان خیلی نزدیک او که جدول کارهای او را میداند و مطلع از تحرکات او بوده و جزئیات زندگی روزمره او را میدانسته، وجود داشته است.
*«روبرت بیر» :کارمند اسبق«سیا»:
خیلی مواظب بود که موعدی برای قرارهایش خود تعیین نشود. کسی از قرارهایش خبر نداشت. به طور کامل به اوضاع مشرف بود. روشن است که او با این تاکتیک توانست در زمان زندگی کند. اما ورای مرزها در سوریه، به نظر میرسد که یکی از اولویتهای او از وی ساقط شده است.
*گوینده:
دو روایت برای این عملیات گفته می شود.اول این که بمبی در صندلی جلوی ماشین عماد مغنیه تعبیه شده است.گفته می شود این کار توسط سه تن از مزدوران موساد انجام شده.آن ها با پاسپورتهای جعلی وارد سوریه شده و ماشینهای کرایهای داشتند و این منطقه را زیر نظر میگیرند، آن هم با عکسهایی از طریق ماهواره و هر آنچه که برای ساختار و شاکله این داستان لازم است. ولی روایت دوم از انفجار ماشینی دیگر که مملو از مواد منفجره بوده سخن میگوید؛ یعنی لحظهای که عماد پس از بازگشت از یک مراسم در مرکز فرهنگی ایرانی در دمشق ،قصد سوار شدن به ماشین خود را داشته است ماشین دیگری در کنار او منفجر شده است
«یوسی میلمان» نویسنده و کارشناس امنیتی:
مهمتر از همه اینها وارد کردن تجهیزات لازم برای انجام عملیاتی به این پیچیدگی در دمشق است. من از خلال تحقیقاتی که در سوریه انجام شد فهمیدم که این عملیات به وسیله یک ماشین بمبگذاری شده صورت گرفته است. این یعنی اینکه ماشین تجهیز شده است و یک نفر باید انفجار آن را زیر نظر می داشته است. این از حیث اطلاعاتی و امنیتی عملیاتی شگفتآور است.
*گوینده:
افرادی که خط سیر زندگی عماد مغنیه را دنبال میکردند، تعقیب وی از سوی 42 کشور را ملاحظه خواهند کرد. این مرد در قانون اسراییل فرد شماره یک تحت پیگرد به شمار میرود و در قانون آمریکا پس از اسامه بنلادن فرد شماره دو تحت تعقیب است کهذ به زعم واشنگتن خشنترین عامل شرارت است.
*«انیس نقاش»رئیس مرکز مطالعات استراتژیک امان:
ما میدانیم که ایالات متحده و اسراییل و برخی کشورهای عرب، در تلاش برای ترکیب اوضاع منطقه و به ویژه اموری که مربوط به مقاومت در لبنان میشود، هستند.
«یوسی میلمان» نویسنده و کارشناس امنیتی:
روشی که از به اصطلاح یازده سپتامبر اتخاذ شد و آن کار مشترکی بود که با تبادل اطلاعات میان CAI و M16 انگلیس و اسراییلیها و اردنیها و مصریها وحتی سعودیها صورت گرفت. اینها در چارچوب جنگ با تروریسم انجام شد، چیزی بوش آن را جنگ جهانی علیه تروریسم مینامد. گمان میکنم که این عملیات نیز ممکن است در چهارچوب یک همکاری وسیع مثل این صورت گرفته باشد. من به این باور دارم که تعمق در این حادثه، موجب اطمینان در این نکته میشود که اسراییل در ورای این عملیات است و این عملیات مطمئناً، یک عملیات پنهانی اسراییلی است.
*«روبرت بیر» :کارمند اسبق«سیا»:
مغنیه یک شبح بود. مردی کماندو که هیچ راهی را دوبار نمیپیمود و همیشه محل سکونت خود و همچنین ماشین خود را تغییر میداد. او اقدام به از بین بردن تمام اوراق شناسایی خود کرده و پروندههای پاسپورت او نزد مقامات و دستگاههای لبنانی موجود نبود.
*«ریچارد شابرلی»کارمند اسبق دفتر تحقیقات فدرال آمریکا:
به هیچکس جز افراد نزدیک به خود اطمینان نداشت، او شخصی نبود که همچون یک فرمانده به جستجو در میان مردم بپردازد و با مهر عطوفت از میان آنان عضوگیری کند. او اقدام به تعیین افراد اطراف خود، با دید و نظر خود میکرد. دلایلی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه وی جراحی پلاستیک انجام داده تا دستگاهها را گمراه کند.
گوینده:
«عماد مغنیه» حتی یک بار هم عمل جراحی پلاستیک انجام نداده است و بسیاری از تصاویر منتشره از وی،تنها اوهام سازمانهای اطلاعاتی بوده و نه بیشتر! این چیزی است که انیس نقاش هم که رابطه صمیمانه وی با «عماد مغنیه» به سه دهه میرسد، آن را تأیید میکند.
*«انیس نقاش»رئیس مرکز مطالعات استراتژیک امان:
در سال 1976، من زمانی با عماد مغنیه آشنا شدم که او وارد فتح که من هم عضو آن بودم، شد و خواست که با گروهی که از دوستانش که افراد افراد معتقدی هم بودند آموزش نظامی ببیند، بدون آنکه به شکل رسمی به جنبش فتح بپیوندد و به اردوگاه آموزشی که من مسؤول آن بودم وارد شد.اولین دوره آموزشی او شامل روشهای نبرد و استفاده از سلاح میشد. در عین حال او در تشکیلاتی که نامش "مقاومت لبنانی " بود،عضویت داشت. حاج عماد مغنیه این مسیر را پیمود تا اینکه جنگ سال 1982 پیش آمد و او به عنوان یک فرمانده موثر در عملیاتهای مقاومت شاخص و بارز شد.
*«روبرت بیر» :کارمند اسبق«سیا»:
چیزی که پیش آمده این است که عماد مغنیه به طور ریشهای تغییر پیدا کرده است. او از نامی که ما در دستگاههای اطلاعات غربی به عنوان یک عامل تروریست برای وی برگزیدهایم به مردی با ایمان در جنگ علیه اسراییل تبدیل شده بود.
*سیدحسن نصرالله:
آنان تصور میکنند که کشتن حاج عماد برایشان پیروزی است ، اما ما تصور میکنیم پیروزی حاج عماد ، همانا بپایداری 25 ساله او در نبرد با آنهاست.
*گوینده:
اسراییل بسیار در مغنیه بود و میدانست که وی در بسیاری از ضربههایی که به وی وارد میشود، دست دارد. اما هرگز نتوانست اثرات وی از بین ببرد. برادرش جهاد در اواسط دهه هشتاد و فؤاد در اواسط دهه هفتاد ترور شدند. تابستان سال دو هزار و پس از آنکه نخستوزیر اسراییل وقت ایهود باراک نیروهای خود را از جنوب لبنان خارج کرد، شاید عماد مغنیه برای اولین بار بود که در تیررس تک تیرانداز اسراییلی قرار میگرفت.
«یوسی میلمان» نویسنده و کارشناس امنیتی:
اطلاع دارم که در سال 2000 و در آن بار که دیگر موضوع ارتباطی با موساد نداشت، عماد مغنیه به همراه تیمی از همکاران خود، مرزهای میان اسراییل و لبنان را زیر نظر داشتند، یک پست مراقبت اسراییل، عکس ماشین آنها را گرفت. ماشین آنها از نوع مرسدس بود. فوراً نقشه ترور آماده شد حال یا از طریق تکتیرانداز یا از سوی هوا و با هلیکوپتر. اما گریزی از جلب موافقت نخستوزیر نبود که در آن موقع شخص ایهود باراک بود. اما او اجازه انجام کار را نداد.
*گوینده:
پایانی مشابه، داستانی بعید. چهارهزار نفر در این ناوشکن آمریکایی هستند، در تعقیب یک میهمان ناخوانده. این اتفاق در سال 1996 رخ داد. آبهای خلیج فارس در لرزه انجام عملیاتی بزرگ با مشارکت سربازان آمریکایی بود. هدف، کشتی کوچکی بود با نام رمز "میهمان ناخوانده " که درون آن شخص عماد مغنیه قرار داشت. "کریستفر شابرلی " کارمند ویژه دفتر تحقیقات فدرال آمریکا (FBI) روایت کاملی از این ماجرا دارد.
*«ریچارد شابرلی»کارمند اسبق دفتر تحقیقات فدرال آمریکا:
گزارشهای اطلاعاتی در آن دوره اجماع بر این داشتند که او در آن کشتی یا ناوچه که از بیست و چهار ساعت قبل از گرفتن هرگونه تصمیمی زیرنظر گرفته شده بود وجود دارد. طی چهل و هشت ساعت نیروی دریایی آمریکا نیرویی بالغ بر چهار هزار نفر و واحدی ویژه عملیات دریایی متشکل از شصت نفر را برای گرفتن وی بسیج کرد. در آخرین لحظاتی دفتر کلینتون در حین عملیات، به ما ابلاغ کرد که عملیات را متوقف کنیم.
*گوینده:
این ماجرا تا به امروز هنوز هم در پرده ای از ابهام باقی مانده است؛ درست مثل سایر داستان های زیادی که حول محور شخصیت عماد مغنیه صورت نقل می شود که سرنخهای وهم آلود آن از سر نخهای حقیقی قابل تشخیص نیست، انفجار سفارت آمریکا در بیروت به سال 1983 که منجر به کشته شدن 63 نفر شد که در میان آنها هفده نفر آمریکایی بودند. انفجار مقر مارینز (تفنگداران دریایی آمریکا) پیش از پایان همان سال و کشته شدن 241 نظامی آمریکایی و همزمان با آن ، انفجار مقر چتر بازان فرانسوی که 58 چترباز در آن کشته شدند. رونالد ریگان رئیسجمهوری آمریکا در همان موقع به هموطنانش وعده داد که عماد مغنیه را تحت تعقیب قرار خواهد داد ولو اگر صد سال بگذرد. اما عماد مغنیه کمتر از دو سال بعد با حادثه ربودن T.W.A در راه رم به آتن بود،به صحنه بازگشت.
در آن دوره، کارمند سازمان اطلاعات آمریکا «روبرت بیر» چمدان خود را به مقصد بیروت میبست تا مجری هدفی مشخص باشد؛ ربون عماد مغنیه.
*«روبرت بیر» :کارمند اسبق«سیا»:
من دقیقاً در دهه هشتاد در لبنان بودم. در میانه جنگ داخلی و در فضای ترورهای متبادل. مغنیه از هنگام ربودن هواپیمای آمریکا تحت تعقیب بود. دستوری صادر شده بود مبنی بر توقیف وی و ما در تعقیب او بودیم. یکی از فرماندهان مسیحی لبنان پیش من آمد و گفت: من به تو برای دستگیری این مرد کمک خواهم کرد،آن هم از طریق یک شیعه ساکن در «ضاحیه».این واسطه[شیعه] شبی پیش من آمد و گفت: من میدانم مغنیه کجاست؟ آیا میخواهی او را بکشی؟ من دستوری برای کشتن او نداشتم بلکه باید دستگیرش میکردم و جواب دادم آیا میتوانی او را بازداشت کرده و پیش من بیاوری؟ آن مرد از حرف من خندهاش گرفت. او باید از چند ایستگاه بازرسی و گشتیهای متعدد رد میشد تا او را بازداشت کند. از این عملیات چشمپوشی کردم و با این وجود مطلبی را به او گفتم: اگر توانستی مغنیه را بازداشت کنی، او را پیش من بیاور!
فکر میکنم روبرت بیر از دیدگاه ایالات متحده، عماد مغنیه را بیشتر میشناسد. من نمیدانم که آیا او در عملیات انفجار مقر مارینز دست داشته یا خیر؟! موضوع این نیست مهم تصاویریست که از این فرد منتشر میشود. الان چطور شما میتوانید بدانید که کس تحت تعقیب است یا خیر؟! در دنیای امور امنیتی، ما نیازی به دلایل و شهود، آن گونه که در دادگاه ها مرسوم است نداریم .
*گوینده:
سال 1983، در لبنان یک سال معمولی نبود. جنگ داخلی در جریان بود و اسراییل پایه های اشغال خود را محکمتر میکرد و نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) متهم به انحراف از نقش خود در حفاظت از صلح شدند، در عین حال اردوگاههای فلسطینی در مسیر طوفانی از آتش قرار داشتند آن هم در حالی که بعد از رفتن سازمان آزادیبخش فلسطین فاقد هرگونه حمایتی بودند.در همین زمان کشتاری دهشتناک در اردوگاه های فلسطینی «صبرا» و «شتیلا» انجام شد. کارشناسان، این کشتار را با انفجار مقر مارنیز مرتبط میدانند.
*«انیس نقاش»رئیس مرکز مطالعات استراتژیک امان:
آیا عملیات مارینز را باید یک عملیات تروریستی دانست که بدون در نظر گرفتن واقعیات جاری انجام شد دانست؟ این یک اشتباه است! یعنی این یک هدف مشخصی بود. استقرار مارینز در لبنان از سیاست های پیمان آتلانتیک(ناتو) برای لبنان بود که این سیاست بر منافع اسراییل و آمریکایی انطباق داشت.در نتیجه زدن مقر مارینز بخشی بود از پاسخ به کشتارهایی که در آن دوره زمانی انجام شد و زیر چتر نیروهای پیمان آتلانتیک(ناتو).
*«روبرت بیر» :کارمند اسبق«سیا»:
می دانم که او متهم به انفجار مقر مارینز بود و عقیده دارم که این درست است.او متهم به انفجار سفارت آمریکا هم هست که شاید به آن اقدام کرده باشد که البته دلایلی برایش وجود ندارد.در مورد مغنیه شما باید فاصله یک اسطوره را با واقعیت طی کنید.