اشاره
عدالت و عدالتخواهی از مشخصات بارز هویت ملی ایرانیان در طول تاریخ بوده است، به ویژه بعد از اسلام که عدالت و عدل یکی از اصول دین مقدس اسلام نیز لحاظ گردید. عدالت و واژه مقابل آن تبعیض در عرصه اجتماعی نقش و تأثیر مهمی در کیستی و چیستی- هویت ما- داشته و دارد. به ویژه آنکه در دوران جدید حیات ایران اسلامی عدالت‌جویی و عدالتخواهی در عرصه‌های سیاست داخلی و خارجی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از خواسته‌ها و اهداف اصلی نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و خط‌مشی اصلی نظام جمهوری اسلامی بوده و خواهد بود. از این رو بر آن هستیم در این مقاله بدون آنکه وارد مباحث نظری دست‌وپاگیر گردیم ضمن تعریف و عدالت جایگاه آن را در هویت ملی نشان دهیم و با این الگوی مشخص از هویت ایرانی به نقد و بررسی عملکرد دولت آقای دکتر احمدی‌نژاد بپردازیم.

عدالت و هویت ملی
عدالت از مفاهیم محوری در دین مقدس اسلام است که یک سر آن به خالق منتهی می‌شود و سر دیگر آن به مردم:
«عدالت در لغت به مفهوم گذاردن شیء در موضعش. از مفردات مشترک در علوم اسلامی که دانشمندان مسلمان در هر یک از آنها پیرامون آن سخن گفته‌اند و از واژه‌های مشتمل بر مفاهیم گسترده است. عدالت یا متعلق به اخلاق و افعال است یا تقسیم اموال، یا به معاملات و دادوستدها، یا به احکام و سیاست‌ها مربوط می‌شود».(1)

متأسفانه در حوزه مفاهیم و تعاریف نظری در علوم سیاسی و اجتماعی با کاستی عمده‌ای مواجه هستیم که پروفسور شاپور رواسانی به درستی به آن پرداخته است:
«نکته‌ی دیگر اینکه در بحث‌هایی که راجع به هویت می‌شود این مشکل وجود دارد که بعضی از فضلا فهرستی از آراء اجتماعی دانشمندان اروپایی را ارایه می‌دهند که کار بسیار خوبی است امّا به این مسأله توجه نمی‌کنند که در شرق نیز، حتی در دوران باستان، اندیشه‌های سیاسی- اجتماعی بسیار روشنی وجود داشته‌اند. در مورد دانشمندان جهان اسلام می‌توان یادآور شد که در آثار فارابی، ابن مسکویه، ابن‌ سینا، خواجه نصرالدین طوسی، جلال‌الدین دوانی و ابن خلدون آرای اقتصادی- اجتماعی بسیار مهم و جالبی عرضه شده است که اگر ما به این آراء مراجعه کنیم، بسیاری از مشکلات جامعه خودمان را بهتر خواهیم شناخت. البته نمی‌توانیم در این آراء راه‌حل معین و مشخصی برای مسائل و مشکلات امروزی بیابیم. زیرا شرایط و صورت مسأله تغییر کرده است، امّا این نظریات می‌توانند برای ما راهنمای فکری خوبی باشد».

در عرصه تعاریف مفاهیم نظری علوم سیاسی و اجتماعی که از اندیشمندان خارجی ترجمه می شود کاستی عمده آن عدم تطبیق با واقعیت‌های جامعه ایرانی است:
«در اکثر بحث‌هایی که در مورد هویت صورت می‌گیرد و صحبت از جامعه‌شناسان به میان می‌آید، متوجه می‌شویم که این جامعه‌شناسان یا کسانی که در مورد هویت از آنان نقل‌قول می‌شود. جامعه‌شناسانی از جوامع اروپایی و آمریکایی‌اند که نظریاتشان درباره جامعه خودشان محکم است. در مورد آنها بحثی هم نداریم امّا به نظرم زمانی که درباره‌ی ساختار هویت ملی در جامعه خودمان صحبت می‌کنیم، مناسب‌تر است که پایه‌های آن را در بافت اقتصادی، اجتماعی و فکری جامعه خودمان جستجو کنیم و در جای دیگر دنبال آن نباشیم».(2)
با توجه به مطلب فوق به نظر می‌رسد برای بررسی نسبت هویت ملی و عدالت ارایه تعریف مختصری از هویت ملی برای فهم بیشتر لازم باشد. در جدیدترین اثری که پیرامون هویت ملی انتشار یافته تعریف زیر ارائه گردیده است:
«هویت ملی از انواع هویت جمعی است و به معنای احساس همبستگی بزرگ ملی و قومی و آگاهی از آن و احساس وفاداری به آن و فداکاری در راه آن است. هویت ملی، مانند هویت فردی، جمعی در کشاکش تصور ما از دیگران شکل می‌گیرد. ایران در برابر انیران... بنابراین، خودآگاهی از «هستی ما» با آگاهی از «هستی دیگران» همراه است. «ما» و بیگانگان، دو روی یک سکه‌اند و یکی بدون دیگری بی‌معنا است».(3)
عناصر مختلفی تشکیل‌دهنده هویت ملی عنوان شده است از جمله سرزمین مشترک، تاریخ مشترک، فرهنگ مشترک. در برخی پژوهش‌ها «چهار دسته ارزش‌های ملی، دینی، جامعه‌ای و انسانی» عناصر تشکیل‌دهنده هویت ملی نام برده شده‌اند.(4)
موضوع مهمی که در بحث هویت ملی نبایستی نادیده گرفت هویت طبقاتی است. پروفسور رواسانی در تشریح این هویت که ارتباط مستقیمی با بحث عدالت دارد. با بیانی صریح معتقد است:
«هویت طبقاتی یکی از عناصر سازنده هویت است. به دلیل این‌که زمانی که منِ نوعی از خودم می‌پرسم کیستم و چیستم؟ آیا در مورد زندگی مادی خودم و راجع به شغلم فکر نمی‌کنم؟ آیا راجع به ظلم اقتصادی که دیگران در حق من کردند یا ظلمی که من به دیگران کردم فکر نمی‌کنم؟ آیا در مورد این‌که منِ نوعی که درس خوانده‌ام و جامعه به من کار نداده، فکر نمی‌کنم؟ بالاخره می‌خواهم چه کنم؟»
ایشان در ادامه به فرار مغزها از کشور پرداخته اضافه می‌کند:
«طبیعتاً دوست داریم در جامعه‌ای زندگی کنیم که هم‌زبان باشیم و دوستان و هم‌کلاسی‌ها و اقوام خود را ببینیم و به جایی برویم که فارسی بنویسیم و بخوانیم. امّا با شکم گرسنه، اگر گرسنه باشم، فرار می‌کنم و به جایی می‌روم که حداقل زندگی مادی‌مان تأمین شود. در هر حال نمی‌توان سلطه بخش مادی فرهنگ بر بخش معنوی آن را انکار کرد... من منکر بخش معنوی فرهنگ نیستم، امّا منظور من این است که در بحث هویت، بخش مادی فرهنگ و تعلق طبقاتی را به عنوان یکی از عوامل سازنده هویت کنار نگذاریم».(5)
هویت ملی در واقع احساسی است که یک فرد خود را به کلیتی سراسری متعلق می‌داند. با مباحثی که طرح شد مشخص شد آسیب‌هایی این احساس درونی را با چالش مواجه می‌سازد که یکی از مهمترین این آسیب‌ها در بیان پروفسور شاپور رواسانی عدم توجه به لایه مادی فرهنگی هویت ملی است. در دین مقدس اسلام، در بیان معصومین علیهم‌السلام به کرات با ارتباط مستقیم معاش (لایه مادی فرهنگی) و معاد (لایه معنوی فرهنگ) مواجه هستیم(6) که پرداختن به این موضوع در متون دینی خود می‌تواند موضوع مفصلی برای پژوهش باشد. (7)
به عبارت دیگر میزان تحقق یا عدم تحقق عدالت اجتماعی، اقتصادی در یک جامعه تأثیر مستقیمی بر احساس تعلق ملی مردم آن جامعه خواهد داشت. با این نتیجه‌گیری مهم لازم است جایگاه عدالت در هویت ملی ملت ایران را هم در حد مقدور مورد بررسی قرار دهیم.

عدالت و هویت ایرانی
عدالت و عدالت‌دوستی از جمله مفاهیم فطری است که در نهاد بشر به ودیعه گذاشته شده است. در دین مقدس اسلام هم یکی از اصول دین اعتقاد به عدالت الهی است. در هویت ملی ایرانی هم که در درازنای تاریخ پرفراز و نشیب خود شکل گرفته است نقش این مؤلفه را به خوبی می‌توان مشاهده کرد. اسلام آوردن ایرانیان و گرایش به اهل بیت پیامبر (ع) از مصادیق مهم و ارزشمند عدالت‌دوستی و عدالتجویی هویت ایرانی است، استاد شهید مطهری در علت تشیع ایرانیان نوشته است:
«حقیقت این است که علت تشیع ایرانیان و علت مسلمان شامل نشان یک چیز است. ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید و گم‌گشته خویش را در اسلام یافت مردم ایرانیان که طبعاً مردمی باهوش بودند و به علاوه سابقه فرهنگ و تمدن داشتند. بیش از هر ملت دیگر نسبت به اسلام شیفتگی نشان دادند به آن خدمت کردند. مردم ایران بیش از هر ملت دیگر به روح و معنی اسلام توجه داشتند، به همین دلیل توجه ایرانیان به خاندان رسالت از هر ملت دیگر بیشتر بود و تشیع در میان ایرانیان نفوذ بیشتری یافت».
استاد مطهری در ادامه به روح اسلام که ایرانیان نزد خاندان رسالت یافتند می‌پردازد و به سیره مولای متقیان در اجرای عدالت میان موالی و اعراب اشاره می‌کند:
«یعنی ایرانیان روح اسلام و معنی اسلام را در نزد خاندان رسالت یافتند. فقط خاندان رسالت بودند که پاسخگوی پرسش‌ها و نیازهای واقعی روح ایرانیان بودند آن چیزی که بیش از هر چیز دیگر روح تشنه ایرانی را به سوی اسلام می‌کشید عدل و مساوات اسلامی بود. ایرانی قرن‌ها از این نظر محرومیت کشیده بود و انتظار چنین چیزی را داشت. ایرانیان می‌دیدند دسته‌ای که بدون هیچ‌گونه تعصبی عدل و مساوات اسلامی را اجرا می‌کنند و نسبت به آنها بی‌نهایت حساسیت دارند خاندان رسالت‌اند. خاندان رسالت پناهگاه عدل اسلامی، مخصوصاً از نظر مسلمانان غیرعرب بودند».(8)
دکتر پیروز مجتهدزاده در تأیید و تکمیل نظریات استاد شهید مطهری به موارد دیگری اشاره می‌کند و می‌گوید:
«هویت ایرانی دربرگیرنده مسأله عدل و عدالت است. بی‌جهت نیست که ایران شیعه می‌شود. عدل جزء اصول دین او می‌شود. چنین گرایشی به عدل، زمینه فرهنگی پر کشش و پر ریشه‌ای را می‌طلبد؛ چنین است که وقتی اسلام به ایران می‌آید، چهره خاصی به خود می‌گیرد؛ نوعی مفهوم قومی ایرانی را در مرکز موجودیت خودش معرفی می‌کند. می‌گوید اصول دین عبارتند از توحید، نبوت، عدل، امامت و معاد، این تصادفی نیست. این در قلمرو فرهنگی ایران ریشه دارد. چنین مفهومی در موجودیت هویتی ایرانی وجود داشته است. ایران خودش را در تشیع جلوه می‌دهد. همچنین از طریق اسلام دوباره در صحنه تمدن و فرهنگ حضور پیدا می‌کند. ایران از اسلام مفاهیم پرارزشی را گرفت. همچنین مسلمانان ارزش‌های زیادی را از ایران به دست آوردند به آثار استاد شهید مطهری نگاه کنید چه چیزهایی را بیان می‌کند». (9)
به تصریح ایشان تحقق عدالت در جامعه ایران، مسأله فوق‌العاده حساسی بوده است که اهمیت آن به دلیل سابقه ایده و فکر عدل در هویت ملت ایران است و به گفته دیگر:
«ما باید در طول تاریخ شکل‌گیری هویت ملی خود را در عدالت‌جویی خودمان بجوئیم... کشور ما شیعه است و عدل از اصول دین اوست و راه ظهور عدل نیز از طریق حاکمیت قانون می‌گذرد. مسأله حاکمیت قانون و تساوی انسان‌ها در برابر آن مسأله بسیار پراهمیت است. ما باید دریابیم که مسأله عدل و دادگری نه‌تنها از اصول دین، بلکه از اصول هویت ملی ما نیز به حساب می‌آید. موجودیت هویت ملی ما متکی به هویتِ فرهنگی و تاریخی‌ای است که در طول تاریخ شکل می‌گیرد». (10)
اگر بخواهیم از مطالب پیش‌گفته نتیجه‌ای بگیریم می‌توان گفت: عدالت، عدالتجویی بخشی از هویت ملی ایرانی ما و بخش مهمی از خواسته انقلاب اسلامی ما است که مساعی نظام جمهوری اسلامی از بدو تأسیس آن محقق ساختن آن است.

عدالت از منظر حضرت امام (ره)وقانون اساسی
عدالت و عدالتخواهی از جمله مطالبات مردم مسلمان ایران در نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام مطرح است. در پیام‌ها و اظهارات رهبر کبیر انقلاب اسلامی چه در دوران انقلاب و چه بعد از تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی این دغدغه اصیل اسلامی به وضوح قابل مشاهده است، به عنوان نمونه در 24 بهمن 1356 در پیام خود خطاب به مبارزان مسلمان اعلام داشتند:
«اینجانب با کمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناح‌ها که در خدمت اسلام هستند دراز می‌کنم و از همه استمداد می‌کنم که با هم‌پیوستگی همه‌جانبه در راه بسط عدالت اسلامی که یگانه راه سعادت ملت است، کوشا باشند...» (11)
حضرت ایشان در جای دیگری بعد از انقلاب فرموده‌اند:
«همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد. زحمت‌های انبیا برای این بود». (12)
امام خمینی مقصد پیامبران را اجرای عدالت می‌داند که مبعوث شده‌اند تا مستمندان را بسیج کنند و تا غارتگران را سر جای خودشان بنشانند و عدالت اجتماعی را محقق کنند. (13) از منظر ایشان که ترجمان اسلام راستین است مهمترین ویژگی اسلام عدالت است؛ حضرت امام در یک سخنرانی مهم عدالت را از ارکان سیاسی نظام جمهوری اسلامی مطرح کرده‌اند:
«ما عدالت اسلامی را می‌خواهیم در این مملکت برقرار کنیم. اسلامی که راضی نمی‌شود حتی به یک زن یهودی که در پناه اسلام است تعدی بشود. اسلامی که حضرت امیر- سلام‌الله علیه- می‌فرماید برای چنانچه بمیریم ملامتی نیست، که لشکر مخالف آمده است فلان زن یهودیه‌ای که معاهد بوده است خلخال را از پایش درآورده است. ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اولش با آن فرد آخر همه در سواء مقابل قانون باشند در اسلام آن چیزی که حکومت می‌کند یک چیز است و آن قانون الهی. پیغمبر اکرم هم به همان عمل می‌کرده است؛ خلفای او هم به همان عمل می‌کردند؛ حالا هم ما موظفیم که به همان عمل کنیم. قانون حکومت می‌کند شخص هیچ حکومتی ندارد. آن شخص ولو رسول خدا باشد ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام». (14)
تجلی این خواسته را در قانون اساسی می‌توان دید. در بند نهم اصل سوم قانون اساسی قید شده است:
« رفع تبعیضاتِ ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‌های مادی و معنوی ». (15)
و یا در بند دوازدهم « پی‌ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نه محرومیت در زمینه‌های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه » (16) و یا در متن سوگندنامه رئیس‌جمهوری یکی از موارد سوگند « ترویج دین و اخلاق پشتیبانی از حق، و گسترش عدالت » برای خدمت به مردم و اعتلای کشور عنوان گردیده است. (17)

دولت‌های بعد از جنگ تحمیلی
یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی تحقق عدالت در عرصه‌های گوناگون بود. علی‌رغم ادعاهای رژیم پهلوی که خود را در آستانه تمدن بزرگ می‌پنداشت به غیر از چند شهر بزرگ اغلب شهرستان‌ها و روستاها از داشتن حداقل امکانات محروم بودند. تأسیس جهادسازندگی جهت رفع محرومیت از مناطق محروم از اولین نهادهای انقلابی بود متأسفانه تحمیل جنگ هشت ساله به جمهوری اسلامی موقعیتی مناسب برای رفع محرومیت‌های مناطق محروم کشور را فراهم نیاورد. گرچه در طول دوران دفاع مقدس جهادسازندگی به فعالیت خود در روستاها مشغول بود. بعد از پایان دفاع مقدس، دوران سازندگی آغاز گردید متأسفانه عدم استفاده‌ی مناسب از مدیران دفاع مقدس در مدیریت سازندگی، کشور باعث گردید برنامه‌هایی طرح و اجرا گردد که نتایج آن در بلندمدت قابل بهره‌برداری بود. در همین دوره گروهی از تحصیل‌کردگان عمدتاً آمریکا در مدیریت کشور ظاهر شدند که نگرش متمایل به سرمایه‌داری داشتند که در عرصه عمل نتوانستند رضایت مردم انقلابی را فراهم آوردند.
در دوران هشت ساله بعدی هم اصلاح و اصلاح‌طلبی مد روز گردید و گروه‌هایی دانسته و ندانسته تحت این نام و عنوان به تخریب مبانی هویتی نظام جمهوری اسلامی پرداختند.
در مقطع بعد از جنگ تحمیلی تا انتخاب آقای دکتر احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری به دلایل و علل گوناگون دغدغه اصلی دولت رفع محرومیت از مناطق مختلف –بسط عدالت- نگردید. در کنار این نقیصه سوءاستفاده‌ی گروه‌های سیاسی از اقوام برای رسیدن به قدرت سیاسی، مطالبات به حق و بعضاً به ناحقی را در مناطق محروم کشور ایجاد کرد. توسعه‌نیافتگی این مناطق از یک طرف و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این مناطق زمینه مناسبی را برای سوءاستفاده‌ی دشمنان ایران فراهم آورد. به عبارت دیگرعدم توجه کافی به توسعه مناطق محروم از سوی دولت‌های بعد از جنگ وجود محرومیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سوءاستفاده‌ی از مطالبات بر حق این مناطق از سوی گروه‌های سیاسی به ویژه گروه‌های موسوم به دوم‌خردادی و برنامه‌های کارشناسی‌شده و گسترده‌ی عوامل خارجی زمینه را فراهم ساخته بود تا این احساس عیان گردد که دولت و نظام جمهوری اسلامی مردم این مناطق فراموش کرده است بودجه‌های عمرانی و سرمایه‌ای کل ایران به اصفهان و کرمان و یزد و تهران اختصاص می‌یابد.
عوامل خارجی علاوه بر شبکه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های اینترنتی بانفوذ در نشریات محلی مناطق مرزی این تلقی را با شدت بیشتری تبلیغ و ترویج می‌کردند ضمن آنکه نشریات دانشجویی هم این نگرش منفی نسبت به نظام مقدس را در بین نخبگان و دانشجویان در دانشگاه‌ها با شدت بیشتری تبلیغ می‌کرد. ایجاد و گسترش احساس تبعیض و ستم توسط دولت که شکل بیرونی نظام جمهوری اسلامی است مهمترین آسیبی است که می‌تواند هویت ملی و احساس مشترک مردم نسبت به ایران و حاکمیت آن را به چالش بکشاند.
در چنین شرایطی بود که دکتر احمدی‌نژاد با تشخیص درست از وضعیت ایران به ویژه مناطق محروم عدالت را محور اقدامات خود قرار دادند. القای ناکارآمدی نظام مهمترین وجه تبلیغاتی دشمنان ایران به اشکال مختلف دنبال می‌شود که شواهد مثال آن در عدم تحقق عدالت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محرومیت مناطق جستجو و با بزرگ‌نمایی مطرح می‌شود. گرچه هیچ‌گاه نظام جمهوری اسلامی و یا هر نظام سیاسی دیگر که خواهان بقا است نمی‌تواند توجه ویژه‌ای به عدالت نداشته باشد در شرایط کشور گام برداشتن عملی در تحقق عدالت نیاز ضروری و عمومی جامعه ایران بود که در انتخابات نهم دوره‌ی ریاست جمهوری خود را عیان ساخت. به عبارت دیگر ضرورت تاریخی و خواست عمومی مردم مسلمان ایران که ریشه در هویت اصیل اسلامی ایرانی - عدالتخواهی و عدالتجویی- دارد در این انتخابات متجلی گردید.

دولت نهم و عدالت
در برنامه‌های دولت نهم عدالت مهمی دارد. در دو سال گذشته دولت نهم طی مصوبات و اقدامات خود بسترسازی برای تحقق عدالت را به عنوان رکنی اصیل مورد توجه قرار داده است.(18) دولت نهم در طی دو سال گذشته در عرصه‌های گوناگون فعالیت‌هایی داشته است که پرداختن به آنها در حوصله این بحث نیست لیکن سفرهای استانی دولت نهم ارتباط مستقیمی با تحقق عدالت و هویت ملی دارد از این رو این موضوع را در حد مقدور مورد بررسی قرار می‌دهیم:
«دولت در راستای تمرکززدایی و برای بررسی مشکلات و مسایل استان‌های کشور از 18/8/1384 اولین سفر استانی را با اولویت استان‌های محروم شروع کرد. با انجام این سفرها، اعضای هیأت دولت از نزدیک مسایل و مشکلات استان را در حوزه‌های کاری ملاحظه می‌کنند و نسبت به رفع مشکلات تصمیم مقتضی را اخذ می‌نمایند. در این دور از سفرها، رئیس‌جمهور و هیأت دولت به بیش از 336 شهرستان در 30 استان سفر کرده و بالغ بر 6 هزار مصوبه برای عمران، آبادانی و سرعت بخشیدن به پیشرفت و حل مشکلات مردم به تصویب رساندند». (19)
مهمترین ویژگی این سفرها تسریع در اجرایی شدن طرح‌های عمرانی، توزیع عادلانه اعتبارات با توجه به نیاز مناطق، هدفمند نمودن مدیریت استراتژیک در سطح کشور برای عدالت‌گستری می‌باشد:
«در انتخاب و تصویب پروژه‌های استانی، اهتمام دولت به محرومیت‌زدایی و اشتغال‌زدایی و ارتقاء سطح تسهیلات و امکانات رفاهی، تأمین نیازمندی‌های بهداشتی و آموزشی و ارتقاء سطح زندگی مرزنشینان بوده [است]». (20)
سفرهای استانی رئیس‌جمهور و هیأت دولت دو دسته مخالف و منتقد داشت: نخست بدنه نظام بوروکراسی دولت که در چرخه‌ای روزمره گرفتار است، دوم کسانی که از تحقق خواسته‌های بر حق مردم در مناطق محروم برنمی‌تابند. پرواضح است بردن امکانات رفاهی، ورزشی، بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی به مناطق مردم کشور ضمن ایجاد اشتغال به توسعه این مناطق منجرخواهد گردید. تا توسعه مناطق محروم و ایجاد رونق اقتصادی از مهاجرت به مراکز استان‌ها جلوگیری خواهد گردید و مشکلات دولت که پی‌آمد مهاجرت‌های گسترده به تهران و سایر شهرهای بزرگ بوده کمتر خواهد گردید.
با چنین رویکردی توسعه و تحقق عدالت در ابعاد مختلف دست‌آورد مهمتری دارد آن تقویت و افزایش روحیه ملی و تعلق به نظام وانقلاب در آحاد مردم است.

آسیب‌شناسی
حرکتی که در ابعاد مختلف با هدف بسط عدالت آغاز گردیده است و راه خود برای نیل به کمال مطلوب با موانعی مواجه است. شناخت موانع و کاستی‌ها می‌تواند کمک مؤثری به دست‌اندرکاران امر باشد. آنچه که در ادامه به آن می‌پردازیم بررسی موردی در مورد آذربایجان است که با قدری تساهل و تسامح می‌توان به سایر نواحی هم بسط داد.
در مناطق مختلف آذربایجان طی دو سال گذشته شاهد رونق و شکوفایی شهرها و روستاها هستیم تا جایی که از برخی روستاها که مهاجرت‌فرست بودند مهاجرت معکوس به روستا هم صورت گرفته است.** مسأله مهم و حیاتی در سفرهای استانی پیگیری مصوبات و عملیاتی کردن آنها می‌باشد از این رو به نظر می‌رسد به آسیب‌های سفرهای استانی در تحقق عدالت بپردازیم:
1- به نظر می‌رسد شخصیت، منش و کردار استانداران و نمایندگان نظام جمهوری اسلامی در استان‌ها نقش مهمی در تحقق عدالت در مناطق مختلف دارد. وجود چهره‌هایی که هم به لحاظ مدیریت و هم تعهد همگام و هم‌قدم با دولت‌مردان به ویژه رئیس‌جمهوری در مدیریت استان‌ها توانسته است شتاب شایسته‌ای به توسعه مناطق محروم بدهد در مقابل مدیران ضعیف تأثیر معکوس گذاشته‌اند. به عنوان مثال استاندار اردبیل آقای نیک‌زاد هر ماه از تمامی پروژه‌های در دست انجام در استان بازدید می‌نماید و پیگیر پیشرفت کار آنها است. طبیعی است با چنین پیگیری‌ها و نظارتی شاهد موفقیت دولت جمهوری اسلامی در این منطقه در تحقق عدالت خواهیم بود. در مقابل برخی مدیران میانی نالایق را هم می‌توان دید.*** در مقابل عملکرد ضعیف خود را چنین توجیه می‌کنند که «از تهران نمی‌گذارند کار کنیم».
2- کاستی دوم اطلاع‌رسانی شایسته‌ای از خدمات و اقدامات دولت چه در صداوسیما و چه در مطبوعات محلی و سراسری و چه در سطح شهرها صورت نمی‌گیرد. به نظر می‌رسد اگر اطلاع‌رسانی پیگیرانه‌ای از اقدامات و فعالیت‌های دولت انجام نگیرد، علی‌رغم خدمات عملی دولت در افکار عمومی و اذهان مردم همان تصور قبلی باقی بماند. از طرف دیگر با درگیر شدن مطبوعات، صداوسیما و افکار عمومی با روند اقدامات دولت و پیگیری پروژه‌های مصوب موانع احتمالی به زودی کشف و مرتفعخواهد گردید. متأسفانه اطلاع‌رسانی از خدمات و اقدامات دولت به هفته دولت اختصاص دارد که آن هم تحت‌الشعاع اخبار و گزارش‌های متعدد می‌شود.
3- علاوه بر وظیفه دولت که می‌بایست عدالت را در مناطق محروم بگستراند مردم، معتمدان محلی و نخبگان هم وظیفه‌ای دارند شایسته است در هر شهر و یا استان معتمدان محلی و مردمی سازماندهی شوند و ایشان بر اساس نیازهای محل، کاستی‌ها را به مراجع ذی‌صلاح اطلاع دهند در واقع معتمدان محلی می‌توانند یار و همکار صدیق دولت در کشف و حل مشکلات و رفع موانع تحقق عدالت گردند. چه‌بسا در نظام اداری و بروکراتیک ادارات انتظاری چنین غیرممکن است.
4- به نظر می‌رسد ابعاد و زوایای سفرهای استانی منش و کردار رئیس‌جمهور و هیأت‌وزیران به خوبی در رسانه‌ها منعکس نمی‌شود. شاید دلیل عمده آن پرهیز از خودنمایی و تظاهر قلمداد گردد علی‌رغم این اگر چنین منش و کردار عملی عدالت‌محورانه به فرهنگ عمومی در جامعه و دولت و مدیران تبدیل نگردد چه‌بسا با تغییر دولت کردار دولت‌مردان بعدی هم تغییر نماید و همان اشرافیت نوجاهلی تجدید شود در فرصت و موقعیتی که برای نیروهای اصولگر پیش آمده است با استفاده از واقعیت‌های موجود و نه نه اغراغ و تملق. بایستی الگوسازی از دولت‌مردان خدوم ارایه شود، الگوهایی که مطابق با میزان عدل اسلامی هستند. می‌بایست تلاش شبانه‌روزی، فعالیت‌های همه‌جانبه حتی نحوه تغذیه و اسکان و استراحت رئیس‌جمهور و وزراء در معرض اطلاع و نقد و بررسی قرار گیرد. مسلماً اطلاع مردم از زحمات شبانه‌روزی مسؤولین در تقویت و حفاظت از هویت ملی مؤثر خواهد بود. البته این اطلاع‌رسانی به اشکال مختلف می‌تواند صورت گیرد که برترین شکل آن سپردن کار به صداوسیما می‌باشد.
5- موضوع بسیار مهم و حیاتی که هم به عدالت مرتبط است و هم به هویت ملی نحوه گزینش و جذب دانشجو در مراکز دانشگاهی است. متأسفانه طی چند سال اخیر گزینش و جذب دانشجو در کشور به سمت محلی‌گرایی سوق کرده است. توجیه مسؤولان برای این خط‌مشی وضعیت دانشجویان دختر شهرستانی و آسیب‌هایی که متوجه ایشان است می باشد. در حالی‌ که ادامه این خط‌مشی در کنار جذب سرباز و پاسدار بومی و خدمت در محل سکونت، مسؤولین بومی... در درازمدت به تجزیه ایران منجر خواهد گردید. انتقاد اصلی بر این روش آن است که با عدالت و عدالت‌محوری تطبیق ندارد. دانشجویان مستعد و نخبه مناطق محروم چرا نبایستی در دانشگاه‌های مناطق برخوردار تحصیل نمایند؟. پذیرش دانشجو در محل سکونت خود گرچه به لحاظ اقتصادی مشکلات دانشجویان و دولت را کاهش می‌دهد امّا از طرف دیگر موجب می‌گردد دانشجویان مستعد مناطق محروم در فقر علمی محیط بازتولید فقر علمی کنند؛ ارتباط و روابط آشنایی و پیوند نخبگان مناطق مختلف با هم از بین برود و مهمتر از همه نظام جمهوری اسلامی از نخبگان محلی که بخش قابل توجهی از بدنه نظام را قبلاً تشکیل می‌دادند محروم شود. زیرا دانشجویان مستعد مناطق محروم در منطقه محروم خود پذیرش می‌شوند امکانات مناسب برای رشد و شکوفایی آنها در آن مناطق فراهم نیست با این وضعیت نیروی نخبه‌ای که می‌بایست جایگزین نیروهای قدیمی شود وارد بدنه نظام در عرصه‌های گوناگون نمی‌شوند. از طرف دیگر دانشجویانی که از زادگاه خود خارج نشده‌اند از مناطق مختلف ایران و مردم آن درک و شناخت ندارند چه تصوری از ایران و هویت ملی می‌توانند داشته باشند؟
به نظر می‌رسد برای رفع این نقیصه می‌بایست عدالت را محقق ساخت و پذیرش دانشجو در سراسر دانشگاه‌ها با دانشجویان ممتاز بدون توجه به بومی و غیربومی آن گرداند. همزمان با بسط عدالت فرهنگی و علمی سطح دانشگاه‌های مناطق محروم را به سطح مورد قبول رساند در این وضعیت نیز از منظر شناخت مردم سایر نواحی ایران بومی‌گردانی به نفع دولت و نظام جمهوری اسلامی نیست البته با توجه به مقتضیات جامعه می‌توان دانشجویان دختر را از این امر مستثنی کرد.

* پژوهشگر تاریخ و فرهنگ معاصر آذربایجان، مدیر بخش تدوین اسناد و تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
mirkohy@yahoo.com



--------------------------------------------------------------------------------------
یادداشتها:

1. دایرﺓالمعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، بهاءالدین خرمشاهی، کامران فانی، ج 11، تهران، نشر شهید حجتی، 1384، ص 171. (مدخل عدالت)
2. «تعامل فرهنگ و هویت ملی» گفتگو با پروفسور شاپور رواسانی، گفتارهایی درباره هویت ملی در ایران، به کوشش داود میر محمدی ، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، 1383، ص 112.
3. یحیی فوزی تویسرکانی، امام خمینی (ره) و هویت ملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، صص 60- 59.
4. همان، ص 61.
5. رواسانی، پیشین، ص 121.
6. لا معاشه له لا معادله.
7. برای مطالعه عدل در کلام مولای متقیان ر ک به: عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، تهران، نشر ذره، چاپ دوم، 1384، صص 3618- 3603.
8. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، انتشارات صدرا، چاپ دهم، 1359، صص 138- 137.
9. «جایگاه روحیه عدالت‌خواهی در هویت ملی ایرانیان» گفتگو با دکتر پیروز مجتهدزاده، گفتارهایی درباره هویت ملی در ایران، ، تهران، مؤسسه پیشین ص 232.
10. همان، ص 233.
11. وحدت از دیدگاه امام خمینی (ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم 1378، ص 223.
12. عدالت در نظام اسلامی، گزیده‌ای از کلام و اندیشه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1383، ص 11.
13. همان، ص 12.
14. عدالت در نظلم اسلامی، پیشین، صص 19- 18.
15. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، همراه با فهرست موضوعی، به اهتمام حمید حسنی، تهران، انتشارات روزنه، 1380، ص 19.
16. همان، ص 20.
17. همان، ص 55.
18. خلاصه گزارش عملکرد 2 ساله دولت (شهریور 84 تا شهریور 86) تهیه و تدوین حوزه مشاوران جوان ریاست جمهوری، تهران، ریاست‌جمهوری، 1386، ص 30.
19. همان، ص 59.
20. همان.
** مطالب این قسمت از مشاهدات حضوری نگارنده می‌باشد که در شهرهای مختلف آذربایجان رفت‌وآمد دارم از جمله طی دو سال گذشته مهاجرتی از روستای رازلیق سراب به تهران صورت نگرفته بلکه با رونق کشاورزی در این روستا چندین خانوار به زادگاه خود بازگشته‌اند. اکثر امکاناتی که در تهران وجود دارد به این روستا رفته است. گاز، تلفن، برق، آب...

***یکی از انقلابیون اردبیلی به نام موسی اصغرزاده که هنرمند ذوالفنونی هم می‌باشد حدود 10 سال است پیرامون فرهنگ اردبیل و آداب و رسوم مذهبی منطقه کتاب بسیار ارزشمندی آماده انتشار نموده است هنوز اداره‌ی ارشاد اسلامی اردبیل هیچ اقدامی جهت چاپ آن نکرده است. در حالی‌ که این اداره تاکنون چندین جشنواره‌ی تئاتر و موسیقی با هزینه‌های زیاد برگزار کرده است.


دسته ها : سیاست
جمعه 1387/12/2 17:10
X