تعداد بازدید : 4576893
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
گاهى عظمتیک موضوع مانع از بررسى تحلیلى آن مىشود و ابعاد مختلف مطلب آنگونه که باید و شاید مورد بررسى قرار نمى گیرد. رهبرى حضرت امام و شخصیت والاى آن بزرگ از این گروه موضوعات است، بطوریکه تاکنون، حتى درصدى از حق مطلب ادا نشده و ناگفتهها و نانوشتهها در این زمینه بسیار است. ازجمله مطالبى که تاکنون مورد توجه واقع نگردیده، پاسخ به این سوال است که چرا مردم امام را به رهبرى برگزیدند و فرد یا گروه دیگرى را به این سمت انتخاب ننمودند. به عبارت دیگر، امام داراى چه ویژگیهایى بود که مردم او را بر همه مراجع، شخصیتها، گروهها و سازمانهاى سیاسى و مذهبى موجود ترجیح دادند و از آنان پیروى نکردند؟ در این مقاله سعى بر این است که در حد توان به پاسخ سوال فوق پرداخته و ویژگیهاى رهبرى حضرت امام را مورد بررسى قرار دهیم.
براى پاسخ به سوال فوق باید به بررسى شخصیت همه جانبه و تکامل یافته امام پرداخت و ویژگیهاى گوناگون و گاه به ظاهر متضاد ایشان را مورد بررسى قرار داد.
ویژگیهاى مختلفى که به ندرت در یک فرد جمع مىشود و از او شخصیتى مىسازد که در تاریخ بعد از صدر اسلام کم نظیر و یا بى نظیر است.گرچه درک تمام وجوه شخصیتى حضرت امام در حد توان نگارنده نمىباشد، اما سعى بر آن است که با استعانت از آن روح بزرگ بعضى از ویژگیهاى ایشان شرح داده شود.
اولین ویژگى مهم که باید مورد توجه قرار گیرد روحانى بودن امام است. روحانیت در جامعه ما از جایگاه خاصى برخوردار است و مردم با علم و تجربه دریافتهاند که این قشر همیشه حامى مظلومین و مخالف ظالمین بوده است. مردم ما به خوبى آگاهند که نهضتى در ایران به وقوع نپیوسته مگر اینکه روحانیت رهبرى آن را برعهده داشته و یا اینکه بطور موثر در آن دخیل بوده است. این خصوصیات باعث مىشود که مردم به این قشر اطمینان داشته و آنان را تکیه گاه خود بدانند. بنابراین اولین عاملى که زمینه را براى رهبرى حضرت امام فراهم کرد روحانى بودن او بود.
ویژگى دوم امام مرجعیت است. مرجع در بینش شیعه جانشین امام معصوم است و حکم او مانند امام و پیامبر براى امت تلقى مىشود. مردم مسلمان ایران حرکات اجتماعى و سیاسى خود را در چارچوب تکلیف شرعى انجام مىدهند و از این طریق دنیاى خود را با آخرت پیوند مىزنند. آنها حاضر نیستند آخرت و قیامتخود را در اختیار فردى سیاسى و غیر مذهبى قرار دهند، زیرا بخوبى مىدانند که در چارچوب ولایت فقیه و اجتهاد است که موضوع جنبه شرعى پیدا کرده و تکلیف به درستى انجام مىشود.
ویژگى سوم امام فیلسوف بودن اوست. امام از اساتید بزرگ فلسفه در حوزه علمیه قم بود و آن را تدریس و ترویج مىکرد. این اقدام امام در شرایطى صورت مىگرفت که بعضى دیگر از فقها نه تنها با فلسفه مخالف بودند بلکه مدرسین آن را تکفیر مىکردند. بینش فلسفى امام و تبحر در آن باعث پیچیدگى هرچه بیشتر ذهن امام شده و ایشان را از سادهاندیشىها مصون مى داشت. برخورد صحیح امام با مسایل بغرنجسیاسى در طول مبارزه و عدم ارتکاب اشتباهات فاحش از جانب ایشان از این ویژگى امام نشات مىگرفت.
از ویژگیهاى دیگر امام که باید آن را مهمترین عامل موفقیت او به حساب آورد، خلوص است. امام بنده عابد و زاهد خدا بود و سالهاى طولانى در خلوت عبادتگاه خود را خالص کرده بود. او تجسم عینى تسلیم در مقابل خدا بود و به همین جهتبزرگترین اتفاقات کوچکترین تاثیرى براى او نداشت. امام موحدى بود که با اتصال به خداوند متعال دیگر قدرتها را خرد مىدید و از این بابت هیچ نگرانى به خود راه نمىداد. امام اول کسى بود که به توصیه معروف خود (پیش از آنکه مردم به شما روى آورند خود را بسازید) عمل کرده و خود را آنچنان ساخته بود که اقبال میلیونها انسان یا ادبار آنها در نظرش تفاوتى نداشت. در عین حال آنچنان به این بندگان خدا ارزش قائل بود که حتى یکبار در طول عمرش به آنان دروغ نگفت و با آنان سیاسى کارى نکرد و سرتاسر عمر پربرکت و زندگى شریفش را در جهت رشد و نجات آنان صرف نمود. همین خلوص امام و درک عمیق آن از جانب مردم باعثشده بود که مردم در مواقع حساس نداى امام را لبیک گفته و به یارى او بشتابند; و کوچکترین شبههاى در ذهن خود نسبتبه عملکرد او نداشته باشند. مردم به کرات دیده بودند که امام براى نجات اسلام و مصلحت مسلمین حاضر به معامله با آبروى خود است و در این راه ابایى از نابودىحیثیتخود که به مراتب مهمتر از نابودى جسم مادى است ندارد. خلوص امام در جمیع جهات عامل کمکها و راهنماییهاى خداوند متعال در مقاطع حساس بود و این امر باعث مىگردید که با الهامات دریافتى، صحیح ترین تصمیمات سیاسى را در حساسترین مقاطع اتخاذ نماید.
پنجمین خصوصیت امام که لازمه رهبرى و مدیریت در هر سطحى مىباشد نظم و انضباط در امور است. حضرت امام در رعایت نظم و انجام منظم برنامهها به گونهاى عمل مىکردند که نزدیکان از طریق انجام هر برنامه توسط ایشان زمان را تشخیص مىدادند. آنان مىدانستند که امام هر کارى را در چه ساعتى انجام مىدهند و از این طریق وقت را مشخص مىکردند. رعایت نظم هم در کارهاى سیاسى و اجتماعى و هم در مسایل عبادى و حتى ورزشى امام وجود داشت. اقامه منظم نماز شب و پیاده روى روزانه براى مدت پنجاه سال بدون هیچگونه تغییر شاهد این مدعاست. امام در یکى از سخنرانیها عبارت نظم ما در بى نظمى است را مورد انتقاد قرار داده و گفتند نظم و انضباط از مهمترین امورى است که باید مورد توجه مسلمین قرار گیرد.
ویژگى مهم دیگر امام، دشمن شناسى است. در هدایتیک نهضت، شناخت دوستان و دشمنان و درجه بندى آنها از امور بسیار مهم است. گاه، حب و بغضها و یا ساده لوحیها باعث مىشود جاى این دو با یکدیگر عوض شده و ضربهاى مهلک بر نهضت وارد شود. به طور مثال در جریان نهضت اسلامى ایران خیلى از افراد، شوروى را بدلیل کمونیستبودن بزرگترین دشمن انقلاب مىدانستند و امریکا را بدلیل عدم مخالفت علنى با دین، دوست مىپنداشتند. در صورتى که امام از همان آغاز نهضت دشمن اصلى انقلاب و حامى شماره یک رژیم ستم شاهى را شناخت و آن را مورد حمله قرار داد تا بالاخره حاکمیت امریکا را از ایران برچید. نمونه دیگر در این زمینه شناخت منافقین است. اعضاء این گروه در سال 1350 در نجف اشرف به حضور امام رسیدند و بدنبال دریافت تائیدیه از امام بودند. این موضوع در شرایطى بود که اکثر مبارزین مسلمان و حتى روحانیون انقلابى آنان را تائید مىکردند و از امام نیزمى خواستند که منافقین را تائید نماید. اما امام علیرغم این سفارشات هرگز آنان را تائید نکرد و از همان ابتدا شناخت دقیق نسبتبه ماهیت آنها پیدا نمود.
هفتمین ویژگى امام صبر انقلابى است. امام درحالیکه انقلابى ترین فرد زمان خود بود، صبورترین افراد نیز به حساب مىآمد و این دو ویژگى به ظاهر متضاد در شخصیتبزرگى چون امام به حد کمال وجود داشت. امام در زمان مرجعیت آیت الله العظمى بروجردى على رغم اینکه از بعضى عملکردها راضى نبودند و رفتار بعضى از نزدیکان ایشان را تایید نمىکردند، اما سالها مهر سکوت بر لب زدند و هیچ مطلبى بر زبان نیاوردند، زیرا این اقدام را حرکتى در جهت تضعیف مرجعیت مىدانستند. نمونه دیگر از صبر انقلابى امام در مورد برخورد با بنى صدر بود. امام شناخت دقیقى نسبتبه بنى صدر داشتند و مىدانستند که او لیاقت ریاست جمهورى کشورى اسلامى و انقلابى را ندارد، اما بدلیل مصلحت نظام با صبر و تحمل بسیار با او رفتار کردند تا مردم شناخت دقیقترى نسبتبه او پیدا کنند. در صورتیکه اگر چنین فرصتى به مردم داده نمى شد تا بنى صدر را بطور کامل بشناسند، ممکن بود گروهى به طرفدارى از او برخیزند و درحالیکه کشور دچار جنگى خانمانسوز بود گرفتار یک درگیرى داخلى نیز بشود. در همان زمان تعدادى از افراد انقلابى که واجد صبر انقلابى لازم نبودند و به همین دلیل پیچیدگى برخورد امام با بنى صدر را درک نمىکردند، اظهار داشتند که امام از خط خود خارج شده است. آنان نمىدانستند که در جریان یک انقلاب هماناندازه که افکار انقلابى ضرورى و مهم است، صبر و حلم و تحمل نیز ضرورى است و اگر این دو خصوصیت همراه یکدیگر نباشد، نهضتبا شکست مواجه خواهد شد.
ویژگى مهم دیگر امام، مردم شناسى و مردم باورى است. امام با شناخت دقیق از روحیات، خواستهها و فرهنگ مردم خود، با آنها رابطهاى بسیار مستحکم و صمیمانه ایجاد کرده بود. این رابطه به گونهاى بود که تک تک آحاد ملت او را همچون پدرى مهربان و دلسوز مىپنداشتند و مىدانستند که امام چیزى جز صلاح و مصلحت آنها را نمىخواهد. رابطه صمیمانه امام با مردم را مىتوان در مراسم میلیونى تشییع جنازه او و با حضور دایمى مردم بر سر مزار شریف و حرم مطهرش به خصوص بعد از هشتسال جنگ و ده سال حکومت که طبیعتا همراه با مشکلات فراوان هست مشاهده نمود. امام خود را خدمتگزار مردم مىدانست و به نظر و راى مردم با دیده احترام مىنگریست. جمله معروف "میزان راى ملت است " بیانگر توجه خاصى است که ایشان به نظر مردم داشت.
امام در پاسخ سوال یکى از مسئولین در مورد پیشرفت امور فرموده بود: تا جایى پیش بروید که بتوانید مردم را قانع کنید و اگر تشخیص دادید که کارى براى مردم قابل توجیه نیست از انجام آن خوددارى کنید.
دیگر خصوصیتى که مىتوان براى امام ذکر نمود عشق به مستضعفین و تنفر از سرمایه داران و مرفهین بى درد است. امام با شناخت کامل از تاریخ صدر اسلام و پیروان صدیق پیامبر اکرم (ص)، بخوبى مىدانست که تنها مستضعفین به نداى انقلاب اسلامى لبیک گفته و جان خود را در طبق اخلاص مىگذارند. او بخوبى دریافته بود که مرفهین بى درد نه تنها بدنبال ایجاد تغییردر جامعه نیستند بلکه با تمام وجود با هر حرکتحق گرایانه و عدالت طلبانهاى که بخواهد بنیانهاى رژیم طاغوت را سست و پایههاى حکومت عدل اسلامى را مستحکم نماید مخالفت مىکنند. امام معتقد بود که وابستگى مادى آنان بهاندازهاى است که حتى حاضر به برداشتن یک گام در جهتحق نیستند و منافع خود را به هر موضوع دیگرى بویژه اسلام و انقلاب ترجیح مى دهند.
امام با توجه به این تحلیل نظر خود را در مورد سرمایه داران چنین بیان مىدارد: من یک موى کوخ نشینان را به تمامى کاخ نشینان نخواهم داد. ایشان در جایى دیگر نیز تحلیل خود را از عملکرد مستضعفین و سرمایه داران چنین بیان نمودند: بروید خانواده شهدا را ببینید اکثر آنها از اقشار مستضعف هستند زیرا این گروه آماده فداکارى براى اسلام هستند و چنین خصوصیتى در سرمایه داران بى درد وجود ندارد.ویژگى دیگر امام اعتقاد راسخ به هدف است. واقعیت این است که در جریان یک نهضتبدلیل صعوبت راه و مشکلات فراوان بعضا تحمل مبارزین و مجاهدین کاهش یافته و مقاومت آنها در مواجهه با مشکلات متزلزل مىشود; وجود چنین شرایطى گاه بقدرى سخت و سنگین است که اصل هدف مبارزه را زیر سوال مىبرد. این مسئله در مورد تمام نهضتها و طبعا در مورد انقلاب اسلامى ایران نیز وجود داشته است.
هدف امام از ابتداى نهضتسقوط رژیم سلطنتى و برقرارى حکومت اسلامى بود و با تمام وجود اعتقاد داشت که چنین کارى شدنى است. این هدف بقدرى عظیم بود که تعداد زیادى از مردم و حتى مبارزین بزرگ نسبتبه تحقق آن دچار شک و شبهه بودند. آنان اعتقاد داشتند که رژیم شاه تا بن دندان مسلح بوده و از جانب تمامى قدرتهاى جهانى حمایت مىشود. بنابراین امکان سقوط رژیم وجود ندارد و باید مبارزه را با هدفى دیگر دنبال نمود. در این زمینه آیت الله خامنهاى رهبر معظم انقلاب اسلامى در یک سخنرانى بیان داشت که حتى آیت الله طالقانى که از مبارزین قدیمى و از بزرگان دین و سیاستبود، سقوط شاه را عملى نمى دانست و معتقد بود چنین واقعهاى رخ نخواهد داد. اما حضرت امام در تمام طول مبارزه و على رغم مشکلات بسیار حتى یکبار هم در مورد تحقق این هدف تردید به خود راه نداده و با صراحت اعلام مىداشت که شاه باید برود. امام در این راه تحت تاثیر هیچکدام از نظریات دیگر قرار نگرفت و با جدیت تمام هدف را دنبال نمود تا در نهایتبه آن دستیافت.
در اینجا مناسب استبه ذکر خاطرهاى از شهید بزرگوار آیت الله مطهرى بپردازیم. این خاطره مىتواند تبیین کننده اعتقاد امام به هدف خود و همچنین اعتقاد ایشان به مردم باشد.
استاد شهید مرتضى مطهرى در زمان اقامتحضرت امام در پاریس به دیدار ایشان رفت. پس از بازگشت فرصتى دست داد تا به خدمت ایشان برسم. وقتى از حال امام استفسار کردم شهید مطهرى با لبخند گفتحال ایشان خوب است و گوش به حرف هیچکس نمىدهند. سپس ایشان ادامه دادند من (مطهرى) سرگذشت تمامى رهبران بزرگ دنیا اعم از مذهبى، ملى، مارکسیست و... را مطالعه کردهام، اما هیچکدام از آنها را بهاندازه امام معتقد به مردم ندیدم. امام معتقد است که اگر تاکنون در ایران کارى انجام نگرفته تقصیر ما آخوندها است، زیرا هر زمان که ما به صحنه آمدیم مردم هم آمدهاند و تا زمانى که ما در صحنه مبارزه هستیم مردم نیز مبارزه را ادامه خواهند داد. سپس شهید استاد مطهرى اضافه نمود که امام مىفرماید به من نگویید که رژیم ساقط شدنى نیست و شوراى سلطنت را بپذیر، من اعتقاد دارم که نهضت قطعا به پیروزى مىرسد ولى زمان آن را نمى دانم. براى من (امام) در جریان نهضت اتفاقاتى رخ داده است که دستخدا را در آن دیدهام و در پیروزى آن هیچ شک ندارم.
دیگر خصوصیت امام انتخاب بهترین استراتژى جهت مبارزه است. در دوران قبل از انقلاب جو غالب، مبارزه مسلحانه با رژیم را تجویز مىنمود. این استراتژى به عنوان نتیجه بررسى و جمعبندى مبارزات گذشته و ماهیت استبدادى رژیم عنوان مىگردید و به عنوان دستاوردى علمى به تمام مبارزین ارائه مىشد. طرفداران استراتژى مبارزه مسلحانه در انتقاد از استراتژى امام به این نکته اشاره مىکردند که رژیم مسلح است و مستبد و تحمل هیچگونه حرکت اعتراضى مسالمت آمیز را ندارد و با کلیه حرکات مسالمت آمیز مردمى برخورد قهرآمیز دارد، بنابراین طبیعى است که با چنین رژیمى و با چنان ماهیتى برخورد مسالمت آمیز و غیرمسلحانه بى نتیجه خواهد بود.در مقابل این دیدگاه، استراتژى امام آگاهى دادن به تودههاى مسلمان و خیزش عمومى و یکپارچه بود. امام بخوبى مى دانست که اگر آگاهیهاى اسلامى و سیاسى مردم بالا برود آنان خود کار را تمام خواهند کرد. ایشان با انتخاب این روش و علیرغم انتقادهاى تمامى انقلابیون آن زمان مبارزه را ادامه داد تا پیروزى را براى ملت ایران به ارمغان آورد. استراتژى گل در مقابل گلوله که از ابتکارات ناب حضرت امام بود، بهیچوجه نمىتوانست در ذهن سازمانهایى که شناختى از اسلام، مردم و فرهنگ ایران نداشتند شکل بگیرد.عدهاى از طرفداران تز مبارزه مسلحانه با پافشارى بر عقاید خود، پیروزى انقلاب را نتیجه افتادن اسلحه به دست مردم مى دانستند. این نظر نیز مطابق واقع نمى باشد، زیرا زمانى که اسلحه به دست مردم افتاد رژیم سلطنتى شکسته بود. از آن گذشته دسترسى مردم به اسلحه و مردمى شدن مبارزه مسلحانه که عمدتا بدلیل پیوستن نیروهاى مسلح به انقلاب اسلامى بود در چارچوب استراتژى امام قابل تبیین است نه در قالب استراتژى مبارزه مسلحانه بریده از مردم. خلاصه اینکه حضرت امام با انتخاب بهترین استراتژى جهت دستیابى به هدف روشهاى دیگر مبارزه را علیرغم تهاجمى بودن آنها نفى کرد و ثابت نمود که استراتژى انتخابیش بهترین روش مبارزات در ایران اسلامى است.
ویژگى دیگر امام که نقش بسیار موثرى در پیشبرد انقلاب و تبعیت مردم داشت، اعتقاد به نقش زن در فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى بود. در این مورد مىتوان به این نکته اشاره کرد که امام تنها مرجع جهان تشیع بود که اجازه ورود جدى زنان را به صحنه مبارزه صادر کرد و آنان را از عزلتخانه به میدان سیاست و انقلاب کشاند و از این طریق بخش مهمى از جامعه اسلامى را در ارتباط با انقلاب فعال نمود. افکار امام موجب احساس استقلال سیاسى و فرهنگى در زنان گردید. ورود زنان به صحنه مبارزه مردان را به نحو موثرترى به صحنه مبارزه کشاند. اعتقاد حضرت امام به نقش سیاسى و اجتماعى زن عامل یک تحول اساسى در ذهنیت زن مسلمان ایرانى گردید و به او تفهیم نمود که مسلمان بودن با فعالیت اجتماعى تناقضى ندارد. ایناندیشه باعث گردید تا زن مسلمان با پشتسر گذاشتن تفکرات غربى وارد صحنههاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و علمى شده و با انتخاب پوشش اسلامى در این صحنهها پیامى تازه براى تمامى زنان مسلمان جهان به ارمغان آورد.توجه حضرت امام به نقش زن در جامعه در زمان ارسال پیام براى گورباچف رئیس جمهور شوروى سابق بخوبى تجلى دارد. ایشان تاکید داشتند که حتما یکى از بانوان مسلمان هیات حامل پیام را همراهى کند تا از این طریق پیامى دیگر براى جهانیان ارسال نمائیم.
ویژگى دیگر امام سرعت انتقال مطالب و مفاهیم است که در هدایت نهضت و اداره امور کشور اهمیتى خاص دارد. رهبر نهضت در صورتى که نتواند مسائل را به سرعت درک نماید و مشکلات را با تیزبینى خاص خود دریافت کند نهضت و یا حکومت را با معضل مواجه خواهد کرد. این موضوع بویژه در کشورهاى جهان سوم از اهمیتبیشترى برخوردار است زیرا در این کشورها نقش فرد در اداره امور کشور بسیار بیشتر از کشورهاى غربى است و در آنجا سیستم بیش از فرد در پیشرفت امور موثر است. در مورد این ویژگى شاید بتوان ادعا نمود که امام یک شخصیت منحصر به فرد بود و از کوچکترین خبر و یا گزارش بیشترین دریافتها را درحداقل زمان کسب مىنمود که این امر در سهولت کار مجریان سهم بسزایى داشت. در این مورد نیز مناسب استخاطرهاى از جناب آقاى مهندس میرحسین موسوى نخست وزیر انقلابى ایران ذکر نمایم تا مساله بیشتر روشن شود. ایشان اظهار مىداشت که در دوران مسئولیتم جلسات بسیارى با امام داشتم و درسهاى فراوانى از ایشان آموختم. در این جلسات به فوقالعاده بودن امام پى بردم اما مسالهاى که تا آخر براى من حل نشد این بود که امام علیرغم اینکه در انجام کار اجرایى به طور مستقیم دخالت ندارند چگونه کار اجرایى و مشکلات آن را بخوبى درک مىکند و با کوچکترین توضیحى مطلب را بصورت کامل دریافت مىنمود.
مهندس موسوى معتقد بود که اگر این ویژگى امام را یک معجزه بدانیم سخن به گزافه نگفتهایم.
مجموعه این ویژگیها به همراه خصوصیات دیگرى از قبیل سیادت که ریشه عمیق در اعتقادات مردم ما دارد شرایطى را بوجود آورد تا مردم از میان تمامى مراجع، شخصیتهاى مبارز روحانى، روشنفکران مذهبى، شخصیتها و گروههاى ملى گرا، شخصیتها و گروههاى اسلامى ملى، سازمانها و گروههاى چریکى تنها و تنها امام را به رهبرى برگزینند و جان و دل به نداى روح بخشش بسپارند و در پى او بزرگترین انقلاب قرن حاضر را به منصه ظهور برسانند.