آنچه نزد همه فرقههاى اسلامى قطعى و مسلم است اینکه احادیثشریف زیادى از سید رسولان حضرت محمد (ص) روایتشده که تصریح مىکند مهدى موعود از اهل بیت پیامبر (ص) به طور حتم و قطع در آخر زمان ظهور خواهد کرد تا زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه با جور و ستم پر شده باشد. (1) حتى افراد زیادى از دانشمندان اهل سنت از مذاهب گوناگون آن، به متواتر بودن این احادیث تصریح کردهاند و بعضى از آنها در اثبات تواتر این اخبار بررسیهاى علمى نموده و کتابهایى نیز تالیف کردهاند: (2) از این رو، دانشمندان مذاهب چهارگانه اهل سنت فتوا دادهاند که کسى که ظهور حضرت مهدى موعود را انکار کند باید کشته شود، یا اینکه به شدت تادیب شود تا از راى خود برگردد... (3)
از نظر شیعیان اهل بیت، متواتر بودن این اخبار امرى قطعى و اعتقاد به حتمى بودن ظهور مهدى موعود از ضروریات مذهب است که نمىتوان آنها را انکار کرد و جزئى از اصول دین است که اعتقاد به آنها از روى دلیل و یقین واجب است زیرا بنابر عقیده مذهب اهل بیت، امامت از اصول دین است و اعتقاد به مهدى موعود به جهت اینکه از جانشینان و اوصیاى رسول خدا است، از ضروریات اعتقاد به امامت مىباشد که دلایل زیادى از آیات قرآن و احادیث صحیح نبوى و همچنین براهین عقلى بر آن اقامه کردهاند. (4)
همگانى بودن عقیده به وجود نجاتبخش جهان
از بارزترین اعتقادات مشترک ادیان مختلف آسمانى ظهور مصلح موعود در آخر زمان است که همه ادیان به ظهور او بشارت دادهاند، گرچه در تعریف و تعیین هویت او اختلاف دارند. همچنین بررسى متون ادیان آسمانى درباره مصلح موعود ثابت مىکند که او همان مهدى و همان فردى است که اهل بیت پیامبر (ص) به آن عقیده دارند (5) حتى اعتقاد به حتمى بودن ظهور موعود نجاتبخش جهان، در مکاتیب مادى نیز وجود دارد; پس عقیده به ظهور چنین موعودى بیش از هر عقیده دیگرى افکار عمومى بشر را به سوى خود جلب کرده است. (6)
روایات حرکت زمینه سازان در مدارک مشترک
با مراجعه به روایاتى که درباره مهدى موعود نقل شده است، در مىیابیم که یکى از نقاط روشن اشتراک بین اخبارى که اهل سنت و اهل بیت نقل کردهاند، وجود یک حرکت انقلابى زمینه ساز براى ظهور مهدى موعود مىباشد، حرکتى که از ایران به راه خواهد افتاد. چنین اتفاق نظرى، بى آنکه مخالفى داشته باشد، خود دلیل روشنى استبر صحت اخبار و دست کم صحت مضمون مشترک بین آنها.
در اینجا نمونههایى از این احادیثشریفه را از مدارکى که در نزد شیعه و سنى معتبرند، نقل مىکنیم:
1- ابن ماجه، ترمذى و بیهقى در کتاب سنن خود، طبرانى در معجم وسیط، قرطبى در تذکره خود، ابن کثیر در فتن خود، هیثمى در مجمع الزوائد، سیوطى در حاوى، ابنحجر در قول المختصر و در الصواعق المحرقه، متقى هندى در کنزالعمال و در البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان. و... از رسول خدا (ص) روایت کردهاند که فرمود: "مردمى از مشرق خروج مىکنند و زمینه حکومت مهدى را فراهم مىآورند. " با توجه به لحن اخبار و متون قدیم چنین اثبات مىشود که مشرق به ایران امروزى گفته مىشود. همچنین در روایات دیگر تصریح شده است که چنین مردمى اهل خراسان، یا قم یا طالقان مىباشد. و همه اینها به ایران امروزى اشاره دارد، البته با ذکر نام مهمترین مناطق آباد و شهرهاى متمدن ایران آن روز. (7)
2- ابو داود و نسائى کتاب سنن خود و ابنالمنادى در ملاحم، قرطبى در تذکره خود، ابن کثیر در فتن خود و حمیدى در الجمع بین الصحیحین و بسیارى دیگر با سند صحیح از امام على (ع) از رسول خدا (ص) نقل کردهاند که فرمود: "مردى از ماوراء النهر قیام مىکند که به او حارث ابن حراث مىگویند و در پیشاپیش او مردى است که به او منصور گفته مىشود و زمینه را براى آل محمد فراهم مىسازد، همان طور که قریش زمینه را براى رسول خدا (ص) فراهم نمود و یارى او بر هر مومنى واجب است، (یا فرمود: اجابت و پاسخ مثبتبه او بر هر مومنى واجب است) . (8) نامهایى که در روایت فوق، به آن اشاره شده است، رمزى مىباشد، همانطور که در بسیارى از اخبار ملاحم نیز چنین است و مراد از آن یا فرد خبیر است، یا کسى که عمل مفید دارد، یعنى کارش به نتیجه مىرسد.
3- خطیب بغدادى و دیلمى از ابن عباس و ابوهریره روایت کردهاند که هنگامى که پرچمهاى سیاه به اهتزاز درآمدند، به قوم فارس احترام کنید; زیرا دولتشما با آنها است (9) . در اینجا تعبیر " دولتکم " به دولت مهدوى اسلامى اشاره دارد. 4- ابن حماد ، ابن ابى شیبه، ابن ماجه، عقیلى و هیثم ابن کلیب در مسند صحابه، ابن المنادى و حاکم در مستدرک خود، دانى در سنن خود، ابن حبان و ابو نعیم و ابن طلحة الکنجى شافعى و مقدسى و ابنقیم در المنارالمنیف، ذهبى در میزان الاعتدلال، ابن کثیر در فتن، سیوطى در الحاوى و خصائص و جمع الجوامع والدرالمنثور، ابن حجر در صواعق و متقى هندى در البرهان و کنزالعمال و شوکانى در التوضیح، و... از ابن مسعود روایت کردهاند که به حضور رسول خدا (ص) رسیدیم آن حضرت در حالى به نزد ما تشریففرما شدند. که آثار خوشحالى در چهرهاش نمایان بود، به طورى که هر سوالى مىکردیم جواب مىداد و حتى اگر سوال نمىکردیم خود ایشان شروع به صحبت مىکردند، تا اینکه گروهى از جوانان بنىهاشم که حسن و حسین (ع) نیز در میان آنها بودند از آنجا گذشتند، رسول خدا (ص) با دیدن آنها حسن و حسین را به آغوش کشید و چشمانش پر از اشک شد; گفتیم:اى رسول خدا (ص) چه چیزى باعث ناراحتى شما شد که ما را نیز ناراحت نمود. فرمود: ما اهل بیتى هستیم که خداوند براى ما آخرت را بر دنیا برگزید و بعد از من اهل بیت من با سرگردانى و آوارگى روبه رو خواهند شد، تا آنکه گروهى با پرچمهاى سیاه از مشرق قیام مىکنند و حق را طلب مىکنند، ولى به آنها داده نمىشود سپس بار دیگر حق را طلب مىکنند و در راه آن نبرد مىکنند و پیروز مىشوند; پس هر کدام از شما و یا نسل آینده شما آنها را درک کرد باید به امام اهل بیت من بپیوندد حتى اگر با سینهخیز رفتن روى برف باشد; زیرا آنها پرچمهاى هدایت را به دست مردى از اهل بیت مىدهند... که او زمین را با عدل و داد پر مىکند، همان گونه که با جور و ظلم پر شده است (10) . این روایت، اشاره دارد به اینکه به حرکت درآمدن پرچمها، قبل از ظهور حضرت مهدى مىباشد و پرچمها با نام او به حرکت درمىآیند و مردم را به سوى او فرا مىخوانند. البته در تعدادى از احادیثى که حافظان اهل سنت آنها را از حضرت على (ع) و از برخى از امامان دیگر روایت کردهاند مضمون این اخبار نقل شده است همچنین از پیروان و شیعیان آنها نیز مضمون این اخبار نقل شده که در ذیل نمونههایى از آن را ذکر مىکنیم.
5- نعمانى در کتاب الغیبة به سند خود از امام باقر (ع) روایت کردهاست که فرمود: گویا گروهى را مىبینم که از مشرق قیام کردهاند و حق را طلب مىکنند که به آنها داده نمىشود و دوباره طلب مىکنند باز هم به آنها داده نمىشود وقتى وضع را چنین دیدند اسلحه به دست گرفته و نبرد مىکنند و دشمنانشان به خواستههاى آنها تن مىدهند، ولى آنها قبول نمىکنند تا اینکه خودشان به حکومتبرسند و دولت تشکیل دهند و آن حکومت را به کسى مگر به صاحب شما (یعنى امام زمان (عج» واگذار نمىکنند و کشتههاى آنها شهیدند. بدانید که اگر من آن زمان را در ک مىکردم خود را در خدمت و اختیار رهبر آنها قرار مىدادم. (11)
6- از امام صادق (ع) روایتشده است که فرمود: به زودى کوفه از مومنان خالى مىشود و همانطور که مار در لانه خود به دور خود مىپیچد و نهان مىشود و قدرت تحرک ندارد، علم و دانش نیز در گوشهاى پنهان و محدود مىشود. (یعنى در کوفه علم و دانش منتشر نمىشود و اگر هم وجود داشته باشد، درگوشهاى بى اثر مخفى مىشود) . پس از آن علم در شهر دیگرى که به آن قم گفته مىشود، ظاهر مىشود و معدن فضل و علم مىگردد، به طورى که در روى زمین کسى که مستضعف در دین باشد و یا دین را نفهمد، باقى نمىماند; حتى زنهایى که در حجلهها و پشت پردهها هستند; و این زمان ظهور قائم ما خواهد بود و خدا قم و اهل آن را جانشینان حضرت حجت قرار مىدهد و اگر چنین نباشد زمین اهل خود را فرومىبرد و در زمین حجتى باقى نمىماند و علم از آنجا به سایر کشورها و شهرها در شرق و غرب سرازیر مىشود و حجتخدا بر مردم کامل مىشود، به طورى که کسى در زمین نمىماند که دین و علم به او نرسیده باشد، پس از آن حضرت قائم (عج) ظهور مىکند و سبب انتقام خدا و عذاب او بر چنین بندگان مىشود; زیرا خدا از بندگان انتقام نمىکشد مگر بعد از آنکه آنها حجتخدا را انکار کنند. (12)
مسلما انتقام از ستمگران نیز گرفته خواهد شد; زیرا حجتبر آنها تمام شده آنها حجتخدا را انکار کردهاند و براى غیر ستمگران ظهور حضرت مهدى (عج) رحمت است.
7- از امام کاظم (ع) روایتشده است که فرمود: مردى از اهل قم، مردم را به سوى حق فرا مىخواند و همراهان او مانند آهن و پولاد آبدیده هستند که تند بادها آنها را نمىلرزاند و از جنگ خسته نمىشوند و نمىترسند و به خدا توکل مىکنند و عاقبت از آن تقواپیشگان است. (13)
8- ابن حماد و ... از حافظان اهل سنت از امام على (ع) روایت کردهاند که فرمود: پرچمهاى سیاه ظاهر مىشوند (یعنى مردمى با پرچمهاى سیاه قیام مىکنند) و لشکریان سفیانى شکستخورده و فرار مىکنند در آن هنگام مردم جهان مهدى را آرزو و طلب مىکنند. (14)
9- سید ابن طاوس در اقبال از ملاحم بطائنى در حدیثى از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: مادامى که براى فرزندان فلانى حکومت و سلطنت است، امت محمد (ص) هرگز روى آسایش نخواهد دید، مگر اینکه حکومت آنها منقرض گردد. وقتى حکومت آنها منقرض شد، خداوند براى فرج و آسایش امت محمد (ص) فرج مردى از ما را مىرساند که مردم را به تقوا راهنمایى مىکند و به هدایت رفتار مىکند و در حکومتخود رشوه نمىگیرد; به خدا قسم من او را به نام و نام پدرش مىشناسم; پس از آن مردى که نیرومند و قوى است و کمر باریک و داراى خال در پیشانى و گونهها است، براى برپایى عدالت قیام مىکند و او نگهبان هر چیزى است که پیش او به ودیعه گذاشته شده است و زمین را با عدالت پر مىکند، همان طور که ستمگران و گناهکاران آن را با جور و ستم پر کرده بودند. (15)
زمینه سازان ظهور حضرت مهدى (عج) و نهضت امام خمینى (ره) و احادیث مربوط به آن روایاتى که بر وقوع یک حرکت زمینه ساز براى انقلاب بزرگ مهدى دلالت دارند، صفاتى را ذکر مىکنند که این صفات به روشنى بر نهضت امام خمینى تطبیق مىکند:
1- به راه افتادن این قیام از ایران
این حرکت از ایران (مشرق زمین) آغاز مىشود. ایران سرزمینى است که در آن برف مىبارد، در حالى که باریدن برف در جزیرةالعرب متداول نیست. انقلاب اسلامى ایران نیز در ماه بهمن به پیروزى رسید. بهمن در زبان فارسى به معناى توده انبوه برفى است که در کوهها جمع مىشود و به سوى درهها و دشتها سقوط مىکند; همچنین به ذرات ریز برف که در هوا معلقند و گاهى باعثبه وجود آمدن کولاک مىشود، بهمن مىگویند. (16) از آن سبب این ماه را بهمن نامیدهاند که موسم ریزش برف در ایران است; جمله "فاتوها و لوحبوا على الثلج; به آن نهضتبپیوندید حتى اگر با سینه خیز رفتن روى برف باشد " در این روایات دلیل روشنى استبر اینکه شروع این حرکت از ایران مىباشد; افزون بر احادیثشریفى که بر شروع این حرکت از ایران دلالت دارد، پیروزى انقلاب اسلامى در دهه دوم ماه بهمن که فصل ریزش برف سنگین در ایران است و به کار بردن این جمله "حبوا على الثلج " به همراه کلمه مشرق در روایات به روشنى به مکان شروع این حرکت اشاره دارد.
2- نسب رهبران حرکت
همان گونه که از نص احادیثشریفهاى که نمونههایى از آن ذکر شد، و روایاتى که از کتب اهل سنت نقل شده است، (خصوصا روایتهاى سوم و هفتم) روشن مىشود که قیام کنندگان این حرکت، گروهى از شیعیان اهل بیت هستند و رهبر این حرکت (که زمینه را براى آل محمد فراهم مىکند) مردى از اهل بیت است، (چنانکه در حدیث دوازدهم آمده بود) . این صفتبه خوبى با نهضت امام خمینى (ره) که از جهت راه و روش و نسب به اهل بیت نسبت دارد تطبیق مىکند.
3- مشخصات رهبر حرکت
با توجه به آنچه گفته شد، رهبر این حرکت مردى از قم است که مردم را به سوى حق فرامىخواند، به تقوا راهنمایى مىکند، رفتار هدایتشده دارد و در حکومتخود رشوه نمىگیرد و این مشخصات به روشنى با امام خمینى (ره) قابل تطبیق است.
4- سیماى زمینهسازان حرکت
با توجه به مجموعه احادیثشریفى که در این باره ذکر شد، بر پا کنندگان این نهضت در طلب حق و پیشمرگ شدن براى برقرارى و پایدارى آن اصرار بسیار دارند و به جهت توکل کامل به خداى تبارک و تعالى و داشتن تقوا، شایسته مقامى شدهاند که آینده وعاقبتبراى آنان است; بنابراین به پیروزى نهایى مىرسند. همان طور که دیدیم یکى از آشکارترین مواردى که نهضت امام خمینى را از سایر نهضتها جدا مىکند، همان زنده کردن روح عرفانى جهاد در جامعه بود که در مسیر انقلاب هزاران بار خود را به نمایش گذاشت، از جمله چهره فداکارانه و شهادتطلبانهاى که یاران امام با الهام از حادثه کربلا در حوادث گوناگون انقلاب، چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن، به ویژه در طى هشتسال دفاع مقدس، آن را ترسیم کردند.
بنابراین، مشخصات رهبر و یاران و حامیان این حرکت، بر امام خمینى و یاران او انطباقپذیر است.
اما آنچه که درباره ویژگیهاى مرد خراسانى که با پرچم سیاه قیام مىکند... وارد شده، به رهبران این نهضتبعد از رهبر بزرگ آن که مرد قمى است، و به حرکتهاى آنها که در مراحل بعدى این انقلاب انجام مىدهند، مربوط مىشود و تکرار جمله طلب حق (یطلبون الحق) در احادیثشریفى که از روند و گسترش این حرکت زمینه ساز خبر مىدهند، به آن اشاره دارد و روشن ستحرکتى که مىخواهد زمینه را براى انقلاب بزرگ جهانى، مثل انقلاب مهدوى فراهم کند، نیاز به فرصتى دارد تا با این هدف بسیار بزرگ متناسب باشد; بنابراین هنگامى که ما مىگوییم نهضت امام خمینى زمینه ساز انقلاب بزرگ مهدوى است، مقصود این است که این نهضت در ادامه و در مراحل گوناگون خود و با تلاش رهبران و حامیان خود، (یعنى کسانى که شاهد شروع این نهضتبه دست امام خمینى (ره) بودهاند) و یا نسلهاى آینده و رهبران آنها زمینه ظهور امام مهدى (عج) را فراهم خواهند کرد.
5- پایان یافتن استضعاف آیین اهل بیت (ع)
آنچه که از احادیثشریفه استفاده مىشود، این است که این حرکت همراه با تحرک علمى است که راه و رسم اهل بیت را به سوى یک حرکت جهادى تبلیغ مىکند و این امر نه تنها طبیعى استبلکه براى انقلاب بزرگ جهانى که داراى پایه و هدفهاى اعتقادى است، ضرورت دارد. انقلابى که از راه و روش اهل بیتسرچشمه گرفته است; زیرا (طبق حدیثى که ذکر شد) رسول خدا تصریح کرده که مهدى (عج) از آنها است و ظهور او (قبل از او ظهور زمینهسازان ظهور او) به استضعاف اهل بیت و راه و رسم آنها پایان مىبخشد. همان طور که در احادیثبه آن اشاره شده است، شروع این حرکت پس از انتقال مرکز نشر علوم اهل بیت از کوفه به شهر قم در ایران خواهد بود. پس شهر قم مرکز نشر و پخش این علوم به همه کره خاکى خواهد شد و این همان چیزى است که با آغاز نهضت امام خمینى (ره) و همزمان با آن تحقق یافته است.
حوزه علمیه قم که به وسیله حاج شیخ عبدالکریم حائرى (استاد امام خمینى (ره» و با کمک گروهى از علما، از جمله امام خمینى (ره) (که مرحوم حاج شیخ حائرى را براى اقامت در قم و تاسیس حوزه علمیه در آن شهر تشویق کردند) تاسیس شد. بعد از او، یعنى در زمان مرحوم آقاى بروجردى که امام خمینى مهمترین نقش را در راضى نمودن ایشان به مهاجرت از شهر بروجرد به شهر قم و پذیرش سرپرستى حوزه علمیه آن به عهده داشت (17) ، فعالیتحوزه قم گسترش یافت. با پیروزى انقلاب اسلامى، حوزه قم بزرگترین حوزه علوم اهل بیت (ع) در جهان گردید، به ویژه پس از آنکه نقش حوزه نجف به جهت محدودیتهاى ایجاد شده توسط رژیم عراق محدود و کمتر شد; زیرا بسیارى از علما نجف را ترک کردند و از فعالیت و تحرک باقى ماندگان نیز کاسته شد و بدینسان آنچه که اخبار شریفه (خصوصا حدیث نهم خبر داده بودند، در عمل به حقیقت پیوست. و چنانکه امام صادق (ع) تصریح مىفرماید: این تحول - انتقال مرکز علوم آل محمد به قم نزدیک قیام قائم ما، یعنى اماممهدى (عج) به وجود مىآید، به طورى که در آن زمان قم معدن علم و فضل مىشود در روى زمین حتى یک نفر مستضعف در دین باقى نمىماند - زیرا به سبب انتشار علوم آل محمد به همه دنیا مردم دین را مىشناسند - و به این ترتیب آیین اسلام از رهگذر حوزه علمیه قم به همه جهانیان خواهد رسید; به گونهاى که تاریخ حوزههاى علوم اهل بیت تاکنون شاهد حضور این همه دانش پژوه و دانشجو، مانند حضور امروزه طلاب در حوزه قم نبوده که از اطراف دنیاى اسلام براى فراگیرى علوم آل محمد در این حوزه حضور یافتهاند. همچنین وجود مدارس دینى براى بانوان در حوزه علمیه قم که تاریخ هرگز شاهد آن نبوده است و این در تاریخ فرهنگ دینى بانوان، آن هم در سطح عالى پدیدهاى نوظهور و منحصر به فرد است که در حدیث مزبور نیز به آن اشاره شده است: "حتى المخدرات فىالحجال; حتى زنها در پشت پردهها و حجلهها از علوم آل محمد بهرهمند مىشوند ".
زمینهسازان و نبرد با سفیانى
در این قسمتبه سه نکته، در ارتباط این بحث اشاره مىکنیم:
اولا، این حرکت در چهار چوب عمومى خود پیش از نهضت امام خمینى شروع شد و در اثر گذاریها و اثرپذیریهاى خود و در بعضى جریاناتى که در احادیثشریفه به آن اشاره شده است، بعد از رحلت امام خمینى نیز ادامه خواهد داشت. از این رو، حوادثى که در روایات ذکر شده، ولى هنوز واقع نشدهاند، نمىتوانند اساسا مانع تطبیق این حرکتبر نهضت امام خمینى باشد; زیرا این نهضت نسبتبه نهضتهاى آغازین که پیش از نهضت امام بودهاند، از گسترش زیادى برخوردار است و زمینه پیش آمدن مراحل بعدى این حرکت را مشکل مىسازد; مانند خروج پرچمهاى سیاه و پایان یافتن فتنه سفیانى و...و جریاناتى که بعد از امام خمینى به ظهور بعضى از رهبران این حرکت مربوط مىشود.
بنابراین تطبیق احادیثشریفه بر نهضت امام خمینى از باب اطلاق اسم بر آشکارترین نشانههاى شئ است; مانند اطلاق اسم نماز که به معناى دعا استبر عبادت معروف، از این جهت که دعا از بارزترین اجزاى نماز است.
ثانیا، اینکه گفته شود اگر چه این احادیثبر نهضت امام خمینى تطبیق مىکند، ولى احتمال دارد که بر گروه دیگرى نیز منطبق شود و در واقع آنها زمینهسازان برقرارى دولتحضرت مهدى (عج) باشند، آنچه مسلم است اینکه نمىتوان از یک مصداق مشاهده شده و ملموس این احادیث صرف نظر کرد و به مصداقى که احتمال بروز آن در آینده مىرود، توجه کرد.
این احادیثشریفه، بسیارى از حوادث جزئى را به عنوان نشانههاى ظهور مهدى موعود (عج) ذکر کردهاند، بنابراین چگونه ممکن است که از ذکر حادثه بزرگى، مانند نهضت امام خمینى (ره) که تاریخ نظیر آن را ندیده است، غفلت کنند؟
آنچه بررسى دقیق این احادیث ما را به آن رهبرى مىکند، این است که تمام آنچه در احادیث آمده استبا همه ابعاد و ریشههایش بر نهضت امام خمینى قابل انطباق است.
براى اثبات این حقیقت، تعدادى بررسى روایى صورت گرفته و منتشر شده است; مانند بررسى که شیخ مهدى فتلاوى با عنوان دولة الموطئین للمهدى (عج) در کتاب الاخبارلاهل السنة به چاپ رسیده است; همچنین بررسى شیخ على کورانى که با عنوان " الممهدون " به چاپ رسیده است و نیز بررسى شیخ محمدى رى شهرى که به زبان و با عنوان "زمینه سازان انقلاب جهانى مهدى (عج) " چاپ شده است، یا تحقیقى که على اکبر ذاکرى با عنوان "انقلاب اسلامى ایران در آیات و روایات " انجام داده و به چاپ رسیده است.
زمینه سازى براى انقلاب مهدى در سخنان امام خمینى (ره)
دیدگاه رهبر بزرگ این نهضت، حضرت امام خمینى در بیان نقش نهضتخود، به لحاظ شخصیت والاى آن و شناختى که معظمله به خط سیر انقلابى آن را رهبرى کرده و اهداف استراتژیک آن را بیان نموده، از اهمیت ویژهاى برخوردار است واقعیت نیز تاثیر شدید افکار او را در تعیین مسیر حرکت، حتى بعد از رحلت او (رض) ثابت کرده است و هر کس که روش امام خمینى را بررسى کند به خوبى مىداند که ایشان در به کارگیرى کلمات و واژهها و اوصاف در جایگاه واقعى خود دقت مىکردند و به طور کامل از مبالغه گویى و بیان نظراتى که به حقیقت واقعى و قطعى تکیه ندارد دورى مىکردند.
جمهورى اسلامى و توجه امام مهدى (عج)
امام خمینى در بسیارى از سخنان خود، حکومت اسلامى را که خود او آن را به وجود آورده است، چنین توصیف مىکند که این حکومت، حکومت امام مهدى (عج) است و او حافظ این دولت است. در اینجا به یک سخن از امام که به روشنى به نقش زمینهسازى این نهضت تصریح دارد اشاره مىکنیم:
" این نهضت مقدس براى انقلاب بزرگ مهدى موعود است ". این سخن علاوه بر داشتن تصریح به این موضوع، از آخرین سخنان امام قبل از رحلت ایشان است; از این جهت این سخن از پختگى کامل براى بیان نقش نهضت امام و مسیر حرکت آینده برخوردار است.
انقلاب اسلامى ایران طلایهدار انقلاب حضرت مهدى (عج)
امام در بخشهایى از سخنان خود که به مناسبت ولادت مهدى منتظر (عج) در تاریخ چهارده شعبان 1408 (دو ماه و نیم پیش از رحلتخود) ایراد کردهاند، مىفرمایند:
سلام و درود به پیشگاه مقدس مولود نیمه شعبان و آخرین ذخیره امامت (بقیة الله ارواحنا فداه) و یگانه دادگستر ابدى و بزرگ پرچمدار رهایى انسان از قیود ظلم و ستم استکبار، سلام بر او، سلام بر منتظران واقعى او، سلام بر غیبت و ظهور او و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک مىکنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز مىشوند.
و سلام بر ملتبزرگ ایران که با فداکارى و ایثار و شهادت راه ظهورش را هموار مىکنند...
مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت (ارواحنا فداه) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهاد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار داد... باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولى این به آن معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند. (18)
با توجه به سخنان امام خمینى و تصریح ایشان بر نقش زمینه ساز این نهضتبراى انقلاب بزرگ مهدى، به چند نکته اشاره مىشود:
1- نهضت امام خمینى آغازگر انقلاب بزرگ اسلامى استکه دلالت دارد بر استمرار اثرگذاریها و انتشار افکار آن و رشد و گسترش آن در جهان اسلام تا زمانى که امام مهدى (عج) ظهور نماید. البته واقعیتسیاسى معاصر جهان نیز این حقیقت را تایید مىکند; زیرا جهان شاهد انتشار و رشد افکار امام خمینى در کشورهاى مختلف اسلامى است که به بیدارى عمومى جهان اسلام که خواهان اجراى احکام اسلام هستند انجامیده است.
2- انقلاب امام خمینى جدا از انقلاب بزرگ مهدوى نیست، بلکه بخشى از آن است و همان هدفهاى استراتژیک آن را در باره برپایى حکومت جهانى اسلام دنبال مىکند; پس پرچم یکى است که خود امام مهدى (عج) آن را بر دوش مىکشد.
آنچه که این نهضت را از دایره افراد و مصادیق پرچمهایى که قبل از ظهور مهدى (عج) برداشته مىشوند، (قیامهایى که قبل از ظهور او (عج) به وجود مىآیند) خارج مىکند و بعضى از احادیثشریفه با صراحت دلالت دارند که پرچمداران این پرچمها طاغوتند (و چنین قیام کنندگانى با طاغوت بیعت کردهاند و به فرمان او جنگ مىکنند)، مقصود آن حرکتهاى انقلابى است که مستقل و جدا از حرکت مهدوى باشد و در راهى که خود امام مهدى (عج) آن را ترسیم کرده است، حرکت نکند، یعنى بر پایه تمسک به ولایت امام زمان (عج) استوار نباشد و براى زمینه سازى ظهور آن بزرگوار تلاش و فعالیت نکند.
تصدیق این احادیثشریفه توسط خط سیر انقلاب امام خمینى (ره)
3- قیام امام خمینى به طور عملى زمینهساز انقلاب بزرگ مهدوى است این مساله را با توجه به متناسب بودن دستاوردهاى این انقلاب، با هدفهاى انقلاب امام مهدى (عج) استدلال مىکنیم و این استدلال نقش مهمى در اثبات صحت این احادیث دارد با توجه به اینکه احادیث از سرچشمههاى وحى صادر شده است، حتى اگر سندهاى آنها مورد خدشه باشد; آنچه که نهضت امام خمینى به وجود آورده، با آنچه این اخبار از آن خبر داده تطبیق مىکند. هر چند این اخبار بیش از هزار سال پیش از وقوع این نهضت صادر شده است، یعنى در زمانى که اوضاع آن روز طورى نبوده که حتى اشارهاى بر آنچه که این احادیث از آن خبر مىدهند، (مثل نقش ایران در زمینهسازى براى ظهور امام مهدى موعود (عج» وجود داشته باشد و این ثابت مىکند که آنچه از اخبار وارد شده، اخبارى غیبى است که صدور آن جز از سرچشمه وحى، یا از کسى که از اخبار غیبى آگاه است، ممکن نیست.
هدفهاى انقلاب مهدى (عج) و دستاوردهاى انقلاب امام خمینى
در ابتدا باید هدفهاى انقلاب مهدوى و آنچه را که خدا با دست ولى خود (عج) انجام خواهد داد، بشناسیم; سپس چیزهایى را که نهضت امام خمینى بهوجود آورده و اثرگذاریهایى که در صحنه عمل داشته است و ارتباط آنها با اهداف انقلاب مهدوى و تناسبى که بین آنها وجود دارد را بشناسیم تا میزان صحت این سخن که نهضت امام خمینى زمینه ساز ظهور حضرت مهدى (عج) است، شناخته شود.
آنچه که خداوند تبارک و تعالى به دست مهدى موعود (عج) به وجود خواهد آورد، از اخبار غیبى است که در آینده محقق خواهد شد; بنابراین، راه شناخت آنها در رجوع به سرچشمههاى وحى و تدبر در آیات کریمه و احادیث صحیح نبوى به ویژه روایاتى که مورد اتفاق همه فرق اسلامى است و به دست آوردن اهداف عمومى انقلاب بزرگ مهدوى مىباشد. اما آنچه که به قسمت دوم قضیه برمىگردد، اینکه نهضت امام خمینى یک حرکت معاصر است و مىتوان دستاوردهاى سازنده آن را با تامل و دقت در دگرگونیها و تغییراتى که در همه جهان به وجود آورده درک کرد، به طورى که ارزشهاى اسلامى را زنده کرد و آثارى در جهان اسلام و غیر آن به جا گذاشت و آثارى نیز از ادامه اثر گذاریهاى محسوس آن انتظار مىرود.
اهداف انقلاب مهدوى در نصوص و متون دینى
در قرآن کریم و احادیثشریفهاى که مورد اتفاق همه مسلمانان است هدفهاى عمدهاى براى انقلاب بزرگ مهدوى بیان شده است که به اختصار ذکر مىکنیم.
1- شمارى از آیات قرآن، بر برترى وغلبه اسلام بر همه ادیان و آشکار شدن خورشید اسلام تصریح دارند; مانند آیههاى 32 و 33 از سوره توبه و آیههاى 8 و 9 از سوره صف. احادیثشریفى که از اهل سنت و شیعه نقل شدهاند و نیز مفسران شیعه و سنى اتفاق نظر دارند به اینکه این هدف که تحقق آن حتمى است (چون اراده خدا به آن تعلق گرفته) تنها در زمان مهدى منتظر (عج) برآورده خواهد شد. (19)
2- پایان دادن به برگشت از دین حق و پیروى و دوستى مسلمانان از یهود و نصارا; که قرآن در آیههاى 51- 54 سوره مائده از آن خبر داده است; همچنین علامه طباطبایى در تفسیر ترجمه شده قیم خود "المیزان " با بیان مفصلى استدلال مىکند که این حوادث در عصر مهدى موعود (عج) جریان مىیابد. (20)
3- پایان دادن به ستم و جور و برپا کردن حکومت عدل اسلامى در سراسر جهان; بهطورى که آیاتى از قرآن و احادیثشریفى که بر صحت آنها اتفاق نظر وجود دارد بر این امر تصریح کردهاند.
4- نابود کردن شرک و پاک نمودن زمین از آن به طور کامل و نشر توحید محض وعبادت حقه براى خداوند تبارک و تعالى; همانطور که از آیه 55 سوره نور و آیه 56 سوره ذاریات و... استفاده مىشود; (21) همچنین برپا کردن جامعه توحیدى شایسته که تنها خدا را عبادت کنند و به او شرک نورزند ونماز را به پا دارند و زکات را بپردازند و امر به معروف و نهى از منکر کنند.
5- واگذارى حاکمیت زمین به بندگان شایسته خدا و کسانى که در زمین به جهت وابستگى خود به دین توحیدى، ضعیف نگه داشته شدهاند; شمارى از آیات کریمه قرآن; مانند آیه 55 سوره نور و آیه5 سوره قصص و 105سوره انبیا به این امر اشاره دارد.
آنچه گفته شد، بنا به استناد آیات کریمه و احادیث صحیح نبوى، از اهداف عمومى انقلاب بزرگ مهدوى هستند.
زنده کردن نقش اسلام در عصر کنونى
از بارزترین دستاوردهاى نهضت امام خمینى که همه تحلیلگران با دیدگاههاى گوناگون خود بر آن اتفاق نظر دارند، عبارت است از:
زنده کردن نقش اسلام در دنیا، به ویژه در جهان اسلام و تشکیل دولتى بر پایه اسلام که با تعهد و پایبندى به ارزشهاى اسلامى به نیازهاى عصر کنونى پاسخ داد و به طور عملى ادعاهاى غرب و غربگرایان را باطل و نابود کرد; آنها تلاش براى تشکیل حکومت اسلامى در عصر کنونى را بى فایده مىدانستند; زیرا از نظر آنها اسلام در بهترین شرایط خود; یعنى چهارده قرن پیش فقط روش حکومتى خوبى بوده است; اما امروزه توان اداره کردن حکومت را ندارد و نمىتواند به نیازهاى این عصر و تحولات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى آن پاسخگو باشد. پس بهتر این است که اسلام از مسائل سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و نظامى دور بماند و در حد مسائل اعتقادى صرف و کارهاى شخصى افراد محصور بماند! !
این افکار در اوایل قرن گذشته، حتى در میان مسلمانان نفوذ کرده بود و این نظر که آیا ممکن است اسلام در همه شئون اجرا شود، یا اصولا چنین چیزى فایدهاى دارد، یا خیر؟ تنها در حد یک فرضیه مطرح مىشد و چیزى که هرگز تصور نمىشد شروع این حرکت و به پیروزى رسیدن انقلاب اسلامى جهانى بود که براى غلبه کردن اسلام بر همه ادیان دیگر و بر پا کردن حکومت جهانى که بر همه دنیا حکومت کند، توفیق یابد و افکار موثر خود را نیز در جهان اسلام باقى بگذارد.
اثبات امکان تشکیل دولت نوین اسلامى
نهضت امام خمینى در عمل امکان برپایى حکومت عدل اسلامى را که با عصر حاضر هماهنگ باشد و بتواند به نیازهاى آن پاسخ دهد، ثابت کرد و آن افکار و ادعاهاى احمقانه غرب را درباره اسلام رد کرد و یاس و ناامیدى که در نتیجه آن به وجود آمده بود، برطرف کرد.
بهترین دلیل موفقیت انقلاب ایران، همگانى بودن درخواست مردمى و عمومى - و نه فقط در میان گروهى محدود از دانشمندان دینى یا تیز هوشان امت اسلام - نسبتبه برپایى حکومت اسلامى در سرزمینهاى اسلامى است و این واقعیت آشکارى است که پیروزى نهضت امام خمینى و موفقیت آن در برقرارى حکومت اسلامى در ایران را به وجود آورده است و این خود زمینهساز انقلاب جهانى مهدى است پیامش برپایى حکومت اسلامى در همه جهان مىباشد.
آیندهنگرى و ایجاد آگاهى عمومى نسبتبه اسلام
انقلاب امام خمینى (ره) با موفقیت عملى خود در ایجاد خواست عمومى براى شناختن اسلام، حتى در میان غیر مسلمانها زمینه را براى این هدف از اهداف انقلاب جهانى مهدى (عج) فراهم آورد.
این حرکت گسترش پیدا کرد و در میان افکار بشرى خارج از دایره جهان اسلام نفوذ کرد و با استقبال عمومى غرب براى پذیرش اسلام رو به رو شد. بتدریج این فکر که تنها اسلام مىتواند مشکلات نفسگیرى که حلقوم بشریت امروز را مىفشارد، حل کند رواج پیدا کرد; حتى شمارى از شخصیتهاى دینى مسیحى، تصریح مىکنند که خداوند شخصیتها و یاران نهضت امام خمینى را برانگیخت تا ارزشهاى دینى را زنده کنند و جهان را از فسادى که در آن دست و پا مىزند نجات دهند.
اصولا موفقیت نهضت امام خمینى در تشکیل دولت اسلامى، یک حالتبیدارى در ملتهاى غیر اسلامى براى شناخت این تمدن نوین به وجود آورد، تمدن نوینى که قدرتهاى بزرگ را به مبارزه مىطلبید و تلاش همگانى آنها را براى شکست این نهضت در طول هشتسال جنگ و... با شکست روبه رو کرد و توانست نمونهاى از استقلال کامل را به جهان عرضه کند و این حالتبیدارى و آیندهنگرى به جهتشعار دفاع از مظلومان و کوبیدن ستمگران در ذهن ملتهاى مستضعف رسوخ کرده است.
عرضه کردن اسلام به عنوان تمدن نوین براى جوامع بشرى
دعوت عملى اسلام، به عنوان تمدن نوینى که مىتواند مشکلات بشرى را حل کند، با دعوتهاى تبلیغى همراه شد; از جمله مىتوان به نامه مشهور امام خمینى که آن را براى آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروى میخائیل گورباچف فرستاد، اشاره کرد که در آن نامه او را به تحلیل و بررسى اسلام و شناخت راههاى نورانى و صاف و هدفهاى عالى آن دعوت نمود و تصریح کرد که جمهورى اسلامى در ایفاى نقش خود، مثل پایه استوار و براى پشتیبانى از حرکتهاى آزادیبخش اسلامى و غیر اسلامى ثابت قدم است. و این خود زمینهسازى براى اهداف انقلاب مهدوى در جهان است، تا چه رسد به جهان اسلام.
نبرد با وابستگیها و برانگیختن روح همبستگى اسلامى
یکى دیگر از دستاوردهاى نهضت امام خمینى، تعهد شدید و تاکید زیاد بر روش اسلامى است که مستقل باشد و شکلهاى گوناگون وابستگى به بیگانگان و غرب و غربگرایى و یهود و نصارا را نفى کند و با هرگونه وابستگى مبارزه کند به مسلمانان خطرات آن را بشناساند. این نهضت، از اینکه توانسته است دولتى مستقل و آزاد تشکیل دهد و برخواستیاران آنها چیره شود، این احساس را براى مسلمانان به وجود آورد که از نسبت دادن خود به اسلام احساس غرور و افتخار کنند. و این توفیق اثر روشنى در زمینه سازى براى انقلاب بزرگ مهدوى دارد که همه اشکال وابستگیها را به یهود و نصارا قطع مىکند و نقش رهبرى مسلمانان را براى نجات بشریتبه آنها برمىگرداند که: "خیر امت اخرجت للناس "... عزت اسلامى را بر پایه استقلال واقعى به آنها برمىگرداند.
برانگیختن روح فداکارى
از دستاوردهاى دیگر نهضت امام خمینى، زنده کردن روح فداکارى و راههاى جهاد شهادت طلبانه که از نهضت امام حسین (ع) الهام گرفته است. این روحیه قدرت اثرگذارى خود را - چه قبل از پیروزى انقلاب، چه بعد از آن - در مبارزههاى بسیار سختى که دولتهاى استکبار جهانى با اتحاد وسیع خود بر ضد آن انجام دادهاند، نشان داده و همواره عناصر داخلى و خارجى آنها را با شکست روبهرو کردهاست.
روشن است که زنده شدن این روحیه عامل بسیار مهمى در زمینه سازى انقلاب مهدوى دارد که همانا نابودى ستم و شرک و آزادى مستضعفان و پایان دادن به حاکمیت مستکبران و ستمگران مىباشد و این ماموریت دشوارى است که موفقیت در آن بدون چنین روحیه جهادى استوار ممکن نیست، به ویژه آنکه میدان مبارزهاى که در آن خواهد جنگید، بسیار گسترده است.
گسترش احساس مظلومیتحق
یکى از موفقیتهاى بزرگى که نهضت امام خمینى داشت، گسترش احساس عمومى نسبتبه مظلوم بودن راه حق است، راهى که سیدالشهداء آن را ترسیم کرد، و کاشتن چنین احساسى در وجدان مسلمانان و ترویج فرهنگ عاشورا و اهتمام به برپایى مراسم عزادارى امام حسین (ع) و مجسم کردن پیروزى حقیقى امام حسین (ع) و بیزارى جستن از دشمنان او موفقیتبزرگى است. که از مهمترین سرچشمههاى حرکت انقلابى شخصیتهاى نهضت و از پایههاى آن و بارزترین عوامل پیروزى انقلاب بود. همانگونه که آشکار است، این موفقیت گام مهم دیگرى در زمینه سازى انقلاب بزرگ امام مهدى است; زیرا انقلاب او از خونخواهى براى مظلومیتحق که سیدالشهداء تجسم آن است و مجازات انحراف اموى به عنوان سمبل باطل و ستم در همه ابعاد و اشکال آن در هر زمان و سرزمین و به عنوان روشنترین مصداق تاریخ که براى برگشت از دین حق مىشناسد، شروع مىشود.
عمومى کردن عرفان اصیل توحیدى
زنده کردن افکار توحیدى و عرفانى محض که از سنت رسول خدا (ص) و ائمه عترت (ع) الهام گرفته شده است، از دستاوردهاى دیگر نهضت امام خمینى است که این افکار (عرفانى) را از چهار چوب فکرى که به گروهى خاص محدود مىشد، خارج نمود و به درون اجتماعات عمومى مردم آورد، تا در زندگى مردم و رفتارهاى عملى آنها اثر داشته باشد. و این موفقیت در هزاران شکل قهرمانانه در طى هشتسال جنگ تحمیلى و نیز زمان پیش از آن و بعد از آن جلوهگر شد; جنگى که گرانقدرترین ارزشهاى توحید محض را و اینکه تنها باید به خدا توکل کرد و فقط از او باید ترس داشت، نه غیر او و بندگى حقیقى تنها براى خدا است مجسم نمود.
از آنجا که یکى از اهداف انقلاب مهدى، نابود کردن شرک و بسط و گسترش توحید خالص و بر پاکردن جامعه توحیدى شایسته و با اخلاص در عبادت خدایى که واحد است و شریک ندارد مىباشد; آشکار است که این امر در زمینهسازى انقلاب مهدوى ضرورتى حیاتى دارد. این نهضت، ماکتى از جامعه مهدوى را در جبهههاى دفاع ازاین جامعه شایسته و جهادگر در راه خدا براى جهانیان به نمایش گذاشت، جامعهاى که در دفاع از حق از ملامت هیچ ملامتگرى نمىهراسد و به امر به معروف و نهى از منکر مىپردازد و نماز را اقامه و زکات را مىپردازد.
عرضه کردن اسلام ناب محمدى
از مهمترین و آشکارترین دستاوردهاى نهضت امام خمینى زنده کردن اسلام ناب محمدى و زدودن غبار تحریف و جمود و تحجر و هر چیزى که موجب غربت اسلام شده بود مىباشد; همانطور که اسلام در ابتداى پیدایش خود، غربت را از اسلام زدود و آن را به صورت ناب و نجاتبخش جهانیان از هر گونه بندگیهاى پوچ و به همان صورت خالصى که رسول خدا (ص) آورده بود، عرضه کرد.
همچنین خط امامت معصوم که حافظ اسلام اصیل و نمایانگر راه اهل بیت (ع) است و همان اسلام نابى است که مهدى موعود ترسیم مىکند و پرچم آن را به دوش مىکشد و حکومت جهانى اسلام را بر اساس آن برپا مىکند، شناساند و مسلما زنده کردن این راه اصیل، تاثیر بسیار زیادى در زمینهسازى انقلاب بزرگ مهدوى دارد که براى برپایى حاکمیت عادلانه و عمومى و جهانى این دین حق و بر اساس روش اهل بیتشروع خواهد شد.
به وجود آوردن حالت انتظار براى ظهور مهدى موعود (عج)
امام خمینى (رض) به عنوان مرجع دینى اسلامى که جانشین مهدى منتظر (عج) در زمان غیبت و عدم امکان رجوع علنى به آن حضرت (عج) مىباشد، نهضتخود را رهبرى کرد و رهبرى چنین نهضت گستردهاى زمینه سازى براى انقلاب مهدوى به حساب مىآید; زیرا هویت مصلح بزرگ را بر جهان اسلام و همه کره خاکى معرفى مىکند و آثار این امر را در زیادشدن پرسشها در میان مسلمانان و غیر مسلمانان از هویت مهدى منتظر (عج) و تلاش براى شناختن او و انتظار ظهور او و آغاز انقلاب او بعد از دیدن دستاوردهاى انقلاب نایبش مىبینم. همچنین احادیثشریفهاى که بعد از خبر دادن از حرکت زمینه سازان، به این امر اشاره مىکنند: "فعند ذلک یتمنى الناس المهدى و یطلبونه "در آن هنگام مردم مهدى را آرزو و طلب مىکنند و نیز در نمونه یازدهم از احادیث گذشته وارد شده بود.
پىنوشتها:
1- رجوع کنید به مجلد اول و دوم کتاب "معجم احادیث الامام المهدى (عج) "، در این کتاب احادیث زیادى نقل شده که در کتابهاى معتبر فرق اسلامى آمده است.
2- مانند کتاب "التوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر و الرجال المسیح " تالیف شوکانى.
3- متقى هندى مولف کتاب کنزالمعمال در کتاب "البرهان على علامات مهدى آخر الزمان " فتواهاى چهار نفر از علما اسلامى معاصر خود را که عبارتند از ابن حجر الهیثمى شافعى و احمدابى اسروربن الصبا الحنفى و شیخ محمد خطابى المالکى و الشیخ یحیى بن محمد حنبلى، نقل کرده است که این علما به سبب کثرت روایات، در فتواهاى خود تصریح کردهاند که زدن و ادب نمودن و اهانتبه منکر آن حضرت واجب استبه مذهب حق برگردد، و گرنه خونش هدر است.
البرهان على علامات مهدى آخر الزمان: ص 187- 183.
4- رجوع شود به کتابهاى الغدیر تالیف علامه امینى و احقاق الحق و ملحقات آن تالیف سید مرعشى نجفى و غیره...
5- رجوع شود به کتاب بشارات عهدین که به فارسى چاپ شده است، تالیف شیخ محمد الصادقى و مقالات عرفان محمود، در شماره 19، مجله الفکر الاسلامى .
6- رجوع شود به کتاب مهدى منتظر فى الفکر الاسلامى، انتشارات مرکز الرساله: 8 و همچنین مقدمه کتاب بحثحول المهدى تالیف آیت الله شهید سید محمد باقر صدر.
7- رجوع شود به تفصیلات مصادر کتاب معجم احادیث امام مهدى، جلد 1، ص 387.
8- معجم احادیث امام مهدى، جلد 1، ص 394 به بعد.
9- همان منبع، ص 393.
10- همان منبع، ص 381- 386.
11- کتاب الغیب للنعمانى، باب 14، حدیث 5، ص273.
12- بحارالانوار ج60 ص 213، سفینة البحار، ج2، ص 455. منتخب الاثر ص 443.
13- سفینةالبحار، ص 446.
14- معجم احادیث الامام المهدى، ج3، ص 77.
15- اقبال الاعمال، ص 599- 600 و اثبات المهداة ج 3، ص 581- 582.
16- فرهنگ عمید، ج 2.
17- در رابطه با آنچه مربوط مىشود به این مطلب مراجعه شود به عنوان مثال به کتاب "پا به پاى آفتاب " که شامل مصاحبه با تعدادى از شاگردان یاران و نزدیکان امام است.
18- صحیفه نور، ج 21، ص 107- 108، چاپ اول.
19- رجوع شود به تفسیر فخر رازى، ج 16، ص 40 و تفسیر الدرالمنثور، السیوطى، ج 24، ص 176 و تفسیر طبرى، ج14، ص 215 و تفسیر قرطبى، ج8، ص121 و مجمعالبیان، الطبرسى، ج5، ص 35.
20- تفسیر المیزان، ج5، ص 366- 400.
21- رجوع شود به تاریخ غیبت کبرا، سید محمد صدر، ص 254.
منبع:مجله الحیاة الطیبة، سال اول