آنچه نزد همه فرقه‏هاى اسلامى قطعى و مسلم است اینکه احادیث‏شریف زیادى از سید رسولان حضرت محمد (ص) روایت‏شده که تصریح مى‏کند مهدى موعود از اهل بیت پیامبر (ص) به طور حتم و قطع در آخر زمان ظهور خواهد کرد تا زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه با جور و ستم پر شده باشد. (1) حتى افراد زیادى از دانشمندان اهل سنت از مذاهب گوناگون آن، به متواتر بودن این احادیث تصریح کرده‏اند و بعضى از آنها در اثبات تواتر این اخبار بررسیهاى علمى نموده و کتابهایى نیز تالیف کرده‏اند: (2) از این رو، دانشمندان مذاهب چهارگانه اهل سنت فتوا داده‏اند که کسى که ظهور حضرت مهدى موعود را انکار کند باید کشته شود، یا اینکه به شدت تادیب شود تا از راى خود برگردد... (3)

از نظر شیعیان اهل بیت، متواتر بودن این اخبار امرى قطعى و اعتقاد به حتمى بودن ظهور مهدى موعود از ضروریات مذهب است که نمى‏توان آنها را انکار کرد و جزئى از اصول دین است که اعتقاد به آنها از روى دلیل و یقین واجب است زیرا بنابر عقیده مذهب اهل بیت، امامت از اصول دین است و اعتقاد به مهدى موعود به جهت اینکه از جانشینان و اوصیاى رسول خدا است، از ضروریات اعتقاد به امامت مى‏باشد که دلایل زیادى از آیات قرآن و احادیث صحیح نبوى و همچنین براهین عقلى بر آن اقامه کرده‏اند. (4)

همگانى بودن عقیده به وجود نجاتبخش جهان
از بارزترین اعتقادات مشترک ادیان مختلف آسمانى ظهور مصلح موعود در آخر زمان است که همه ادیان به ظهور او بشارت داده‏اند، گرچه در تعریف و تعیین هویت او اختلاف دارند. همچنین بررسى متون ادیان آسمانى درباره مصلح موعود ثابت مى‏کند که او همان مهدى و همان فردى است که اهل بیت پیامبر (ص) به آن عقیده دارند (5) حتى اعتقاد به حتمى بودن ظهور موعود نجاتبخش جهان، در مکاتیب مادى نیز وجود دارد; پس عقیده به ظهور چنین موعودى بیش از هر عقیده دیگرى افکار عمومى بشر را به سوى خود جلب کرده است. (6)

روایات حرکت زمینه سازان در مدارک مشترک
با مراجعه به روایاتى که درباره مهدى موعود نقل شده است، در مى‏یابیم که یکى از نقاط روشن اشتراک بین اخبارى که اهل سنت و اهل بیت نقل کرده‏اند، وجود یک حرکت انقلابى زمینه ساز براى ظهور مهدى موعود مى‏باشد، حرکتى که از ایران به راه خواهد افتاد. چنین اتفاق نظرى، بى آنکه مخالفى داشته باشد، خود دلیل روشنى است‏بر صحت اخبار و دست کم صحت مضمون مشترک بین آنها.

در اینجا نمونه‏هایى از این احادیث‏شریفه را از مدارکى که در نزد شیعه و سنى معتبرند، نقل مى‏کنیم:

1- ابن ماجه، ترمذى و بیهقى در کتاب سنن خود، طبرانى در معجم وسیط، قرطبى در تذکره خود، ابن کثیر در فتن خود، هیثمى در مجمع الزوائد، سیوطى در حاوى، ابن‏حجر در قول المختصر و در الصواعق المحرقه، متقى هندى در کنزالعمال و در البرهان فى علامات مهدى آخرالزمان. و... از رسول خدا (ص) روایت کرده‏اند که فرمود: "مردمى از مشرق خروج مى‏کنند و زمینه حکومت مهدى را فراهم مى‏آورند. " با توجه به لحن اخبار و متون قدیم چنین اثبات مى‏شود که مشرق به ایران امروزى گفته مى‏شود. همچنین در روایات دیگر تصریح شده است که چنین مردمى اهل خراسان، یا قم یا طالقان مى‏باشد. و همه اینها به ایران امروزى اشاره دارد، البته با ذکر نام مهمترین مناطق آباد و شهرهاى متمدن ایران آن روز. (7)

2- ابو داود و نسائى کتاب سنن خود و ابن‏المنادى در ملاحم، قرطبى در تذکره خود، ابن کثیر در فتن خود و حمیدى در الجمع بین الصحیحین و بسیارى دیگر با سند صحیح از امام على (ع) از رسول خدا (ص) نقل کرده‏اند که فرمود: "مردى از ماوراء النهر قیام مى‏کند که به او حارث ابن حراث مى‏گویند و در پیشاپیش او مردى است که به او منصور گفته مى‏شود و زمینه را براى آل محمد فراهم مى‏سازد، همان طور که قریش زمینه را براى رسول خدا (ص) فراهم نمود و یارى او بر هر مومنى واجب است، (یا فرمود: اجابت و پاسخ مثبت‏به او بر هر مومنى واجب است) . (8) نامهایى که در روایت فوق، به آن اشاره شده است، رمزى مى‏باشد، همان‏طور که در بسیارى از اخبار ملاحم نیز چنین است و مراد از آن یا فرد خبیر است، یا کسى که عمل مفید دارد، یعنى کارش به نتیجه مى‏رسد.

3- خطیب بغدادى و دیلمى از ابن عباس و ابوهریره روایت کرده‏اند که هنگامى که پرچمهاى سیاه به اهتزاز درآمدند، به قوم فارس احترام کنید; زیرا دولت‏شما با آنها است (9) . در اینجا تعبیر " دولتکم " به دولت مهدوى اسلامى اشاره دارد. 4- ابن حماد ، ابن ابى شیبه، ابن ماجه، عقیلى و هیثم ابن کلیب در مسند صحابه، ابن المنادى و حاکم در مستدرک خود، دانى در سنن خود، ابن حبان و ابو نعیم و ابن طلحة الکنجى شافعى و مقدسى و ابن‏قیم در المنارالمنیف، ذهبى در میزان الاعتدلال، ابن کثیر در فتن، سیوطى در الحاوى و خصائص و جمع الجوامع والدرالمنثور، ابن حجر در صواعق و متقى هندى در البرهان و کنزالعمال و شوکانى در التوضیح، و... از ابن مسعود روایت کرده‏اند که به حضور رسول خدا (ص) رسیدیم آن حضرت در حالى به نزد ما تشریف‏فرما شدند. که آثار خوشحالى در چهره‏اش نمایان بود، به طورى که هر سوالى مى‏کردیم جواب مى‏داد و حتى اگر سوال نمى‏کردیم خود ایشان شروع به صحبت مى‏کردند، تا اینکه گروهى از جوانان بنى‏هاشم که حسن و حسین (ع) نیز در میان آنها بودند از آنجا گذشتند، رسول خدا (ص) با دیدن آنها حسن و حسین را به آغوش کشید و چشمانش پر از اشک شد; گفتیم:اى رسول خدا (ص) چه چیزى باعث ناراحتى شما شد که ما را نیز ناراحت نمود. فرمود: ما اهل بیتى هستیم که خداوند براى ما آخرت را بر دنیا برگزید و بعد از من اهل بیت من با سرگردانى و آوارگى روبه رو خواهند شد، تا آنکه گروهى با پرچمهاى سیاه از مشرق قیام مى‏کنند و حق را طلب مى‏کنند، ولى به آنها داده نمى‏شود سپس بار دیگر حق را طلب مى‏کنند و در راه آن نبرد مى‏کنند و پیروز مى‏شوند; پس هر کدام از شما و یا نسل آینده شما آنها را درک کرد باید به امام اهل بیت من بپیوندد حتى اگر با سینه‏خیز رفتن روى برف باشد; زیرا آنها پرچمهاى هدایت را به دست مردى از اهل بیت مى‏دهند... که او زمین را با عدل و داد پر مى‏کند، همان گونه که با جور و ظلم پر شده است (10) . این روایت، اشاره دارد به اینکه به حرکت درآمدن پرچمها، قبل از ظهور حضرت مهدى مى‏باشد و پرچمها با نام او به حرکت درمى‏آیند و مردم را به سوى او فرا مى‏خوانند. البته در تعدادى از احادیثى که حافظان اهل سنت آنها را از حضرت على (ع) و از برخى از امامان دیگر روایت کرده‏اند مضمون این اخبار نقل شده است همچنین از پیروان و شیعیان آنها نیز مضمون این اخبار نقل شده که در ذیل نمونه‏هایى از آن را ذکر مى‏کنیم.

5- نعمانى در کتاب الغیبة به سند خود از امام باقر (ع) روایت کرده‏است که فرمود: گویا گروهى را مى‏بینم که از مشرق قیام کرده‏اند و حق را طلب مى‏کنند که به آنها داده نمى‏شود و دوباره طلب مى‏کنند باز هم به آنها داده نمى‏شود وقتى وضع را چنین دیدند اسلحه به دست گرفته و نبرد مى‏کنند و دشمنانشان به خواسته‏هاى آنها تن مى‏دهند، ولى آنها قبول نمى‏کنند تا اینکه خودشان به حکومت‏برسند و دولت تشکیل دهند و آن حکومت را به کسى مگر به صاحب شما (یعنى امام زمان (عج‏» واگذار نمى‏کنند و کشته‏هاى آنها شهیدند. بدانید که اگر من آن زمان را در ک مى‏کردم خود را در خدمت و اختیار رهبر آنها قرار مى‏دادم. (11)

6- از امام صادق (ع) روایت‏شده است که فرمود: به زودى کوفه از مومنان خالى مى‏شود و همان‏طور که مار در لانه خود به دور خود مى‏پیچد و نهان مى‏شود و قدرت تحرک ندارد، علم و دانش نیز در گوشه‏اى پنهان و محدود مى‏شود. (یعنى در کوفه علم و دانش منتشر نمى‏شود و اگر هم وجود داشته باشد، درگوشه‏اى بى اثر مخفى مى‏شود) . پس از آن علم در شهر دیگرى که به آن قم گفته مى‏شود، ظاهر مى‏شود و معدن فضل و علم مى‏گردد، به طورى که در روى زمین کسى که مستضعف در دین باشد و یا دین را نفهمد، باقى نمى‏ماند; حتى زنهایى که در حجله‏ها و پشت پرده‏ها هستند; و این زمان ظهور قائم ما خواهد بود و خدا قم و اهل آن را جانشینان حضرت حجت قرار مى‏دهد و اگر چنین نباشد زمین اهل خود را فرومى‏برد و در زمین حجتى باقى نمى‏ماند و علم از آنجا به سایر کشورها و شهرها در شرق و غرب سرازیر مى‏شود و حجت‏خدا بر مردم کامل مى‏شود، به طورى که کسى در زمین نمى‏ماند که دین و علم به او نرسیده باشد، پس از آن حضرت قائم (عج) ظهور مى‏کند و سبب انتقام خدا و عذاب او بر چنین بندگان مى‏شود; زیرا خدا از بندگان انتقام نمى‏کشد مگر بعد از آنکه آنها حجت‏خدا را انکار کنند. (12)

مسلما انتقام از ستمگران نیز گرفته خواهد شد; زیرا حجت‏بر آنها تمام شده آنها حجت‏خدا را انکار کرده‏اند و براى غیر ستمگران ظهور حضرت مهدى (عج) رحمت است.

7- از امام کاظم (ع) روایت‏شده است که فرمود: مردى از اهل قم، مردم را به سوى حق فرا مى‏خواند و همراهان او مانند آهن و پولاد آبدیده هستند که تند بادها آنها را نمى‏لرزاند و از جنگ خسته نمى‏شوند و نمى‏ترسند و به خدا توکل مى‏کنند و عاقبت از آن تقواپیشگان است. (13)

8- ابن حماد و ... از حافظان اهل سنت از امام على (ع) روایت کرده‏اند که فرمود: پرچمهاى سیاه ظاهر مى‏شوند (یعنى مردمى با پرچمهاى سیاه قیام مى‏کنند) و لشکریان سفیانى شکست‏خورده و فرار مى‏کنند در آن هنگام مردم جهان مهدى را آرزو و طلب مى‏کنند. (14)

9- سید ابن طاوس در اقبال از ملاحم بطائنى در حدیثى از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: مادامى که براى فرزندان فلانى حکومت و سلطنت است، امت محمد (ص) هرگز روى آسایش نخواهد دید، مگر اینکه حکومت آنها منقرض گردد. وقتى حکومت آنها منقرض شد، خداوند براى فرج و آسایش امت محمد (ص) فرج مردى از ما را مى‏رساند که مردم را به تقوا راهنمایى مى‏کند و به هدایت رفتار مى‏کند و در حکومت‏خود رشوه نمى‏گیرد; به خدا قسم من او را به نام و نام پدرش مى‏شناسم; پس از آن مردى که نیرومند و قوى است و کمر باریک و داراى خال در پیشانى و گونه‏ها است، براى برپایى عدالت قیام مى‏کند و او نگهبان هر چیزى است که پیش او به ودیعه گذاشته شده است و زمین را با عدالت پر مى‏کند، همان طور که ستمگران و گناهکاران آن را با جور و ستم پر کرده بودند. (15)

زمینه سازان ظهور حضرت مهدى (عج) و نهضت امام خمینى (ره) و احادیث مربوط به آن روایاتى که بر وقوع یک حرکت زمینه ساز براى انقلاب بزرگ مهدى دلالت دارند، صفاتى را ذکر مى‏کنند که این صفات به روشنى بر نهضت امام خمینى تطبیق مى‏کند:

1- به راه افتادن این قیام از ایران
این حرکت از ایران (مشرق زمین) آغاز مى‏شود. ایران سرزمینى است که در آن برف مى‏بارد، در حالى که باریدن برف در جزیرة‏العرب متداول نیست. انقلاب اسلامى ایران نیز در ماه بهمن به پیروزى رسید. بهمن در زبان فارسى به معناى توده انبوه برفى است که در کوهها جمع مى‏شود و به سوى دره‏ها و دشتها سقوط مى‏کند; همچنین به ذرات ریز برف که در هوا معلقند و گاهى باعث‏به وجود آمدن کولاک مى‏شود، بهمن مى‏گویند. (16) از آن سبب این ماه را بهمن نامیده‏اند که موسم ریزش برف در ایران است; جمله "فاتوها و لوحبوا على الثلج; به آن نهضت‏بپیوندید حتى اگر با سینه خیز رفتن روى برف باشد " در این روایات دلیل روشنى است‏بر اینکه شروع این حرکت از ایران مى‏باشد; افزون بر احادیث‏شریفى که بر شروع این حرکت از ایران دلالت دارد، پیروزى انقلاب اسلامى در دهه دوم ماه بهمن که فصل ریزش برف سنگین در ایران است و به کار بردن این جمله "حبوا على الثلج " به همراه کلمه مشرق در روایات به روشنى به مکان شروع این حرکت اشاره دارد.

2- نسب رهبران حرکت
همان گونه که از نص احادیث‏شریفه‏اى که نمونه‏هایى از آن ذکر شد، و روایاتى که از کتب اهل سنت نقل شده است، (خصوصا روایتهاى سوم و هفتم) روشن مى‏شود که قیام کنندگان این حرکت، گروهى از شیعیان اهل بیت هستند و رهبر این حرکت (که زمینه را براى آل محمد فراهم مى‏کند) مردى از اهل بیت است، (چنانکه در حدیث دوازدهم آمده بود) . این صفت‏به خوبى با نهضت امام خمینى (ره) که از جهت راه و روش و نسب به اهل بیت نسبت دارد تطبیق مى‏کند.

3- مشخصات رهبر حرکت
با توجه به آنچه گفته شد، رهبر این حرکت مردى از قم است که مردم را به سوى حق فرامى‏خواند، به تقوا راهنمایى مى‏کند، رفتار هدایت‏شده دارد و در حکومت‏خود رشوه نمى‏گیرد و این مشخصات به روشنى با امام خمینى (ره) قابل تطبیق است.

4- سیماى زمینه‏سازان حرکت
با توجه به مجموعه احادیث‏شریفى که در این باره ذکر شد، بر پا کنندگان این نهضت در طلب حق و پیشمرگ شدن براى برقرارى و پایدارى آن اصرار بسیار دارند و به جهت توکل کامل به خداى تبارک و تعالى و داشتن تقوا، شایسته مقامى شده‏اند که آینده وعاقبت‏براى آنان است; بنابراین به پیروزى نهایى مى‏رسند. همان طور که دیدیم یکى از آشکارترین مواردى که نهضت امام خمینى را از سایر نهضتها جدا مى‏کند، همان زنده کردن روح عرفانى جهاد در جامعه بود که در مسیر انقلاب هزاران بار خود را به نمایش گذاشت، از جمله چهره فداکارانه و شهادت‏طلبانه‏اى که یاران امام با الهام از حادثه کربلا در حوادث گوناگون انقلاب، چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن، به ویژه در طى هشت‏سال دفاع مقدس، آن را ترسیم کردند.

بنابراین، مشخصات رهبر و یاران و حامیان این حرکت، بر امام خمینى و یاران او انطباق‏پذیر است.

اما آنچه که درباره ویژگیهاى مرد خراسانى که با پرچم سیاه قیام مى‏کند... وارد شده، به رهبران این نهضت‏بعد از رهبر بزرگ آن که مرد قمى است، و به حرکتهاى آنها که در مراحل بعدى این انقلاب انجام مى‏دهند، مربوط مى‏شود و تکرار جمله طلب حق (یطلبون الحق) در احادیث‏شریفى که از روند و گسترش این حرکت زمینه ساز خبر مى‏دهند، به آن اشاره دارد و روشن ست‏حرکتى که مى‏خواهد زمینه را براى انقلاب بزرگ جهانى، مثل انقلاب مهدوى فراهم کند، نیاز به فرصتى دارد تا با این هدف بسیار بزرگ متناسب باشد; بنابراین هنگامى که ما مى‏گوییم نهضت امام خمینى زمینه ساز انقلاب بزرگ مهدوى است، مقصود این است که این نهضت در ادامه و در مراحل گوناگون خود و با تلاش رهبران و حامیان خود، (یعنى کسانى که شاهد شروع این نهضت‏به دست امام خمینى (ره) بوده‏اند) و یا نسلهاى آینده و رهبران آنها زمینه ظهور امام مهدى (عج) را فراهم خواهند کرد.

5- پایان یافتن استضعاف آیین اهل بیت (ع)
آنچه که از احادیث‏شریفه استفاده مى‏شود، این است که این حرکت همراه با تحرک علمى است که راه و رسم اهل بیت را به سوى یک حرکت جهادى تبلیغ مى‏کند و این امر نه تنها طبیعى است‏بلکه براى انقلاب بزرگ جهانى که داراى پایه و هدفهاى اعتقادى است، ضرورت دارد. انقلابى که از راه و روش اهل بیت‏سرچشمه گرفته است; زیرا (طبق حدیثى که ذکر شد) رسول خدا تصریح کرده که مهدى (عج) از آنها است و ظهور او (قبل از او ظهور زمینه‏سازان ظهور او) به استضعاف اهل بیت و راه و رسم آنها پایان مى‏بخشد. همان طور که در احادیث‏به آن اشاره شده است، شروع این حرکت پس از انتقال مرکز نشر علوم اهل بیت از کوفه به شهر قم در ایران خواهد بود. پس شهر قم مرکز نشر و پخش این علوم به همه کره خاکى خواهد شد و این همان چیزى است که با آغاز نهضت امام خمینى (ره) و همزمان با آن تحقق یافته است.

حوزه علمیه قم که به وسیله حاج شیخ عبدالکریم حائرى (استاد امام خمینى (ره‏» و با کمک گروهى از علما، از جمله امام خمینى (ره) (که مرحوم حاج شیخ حائرى را براى اقامت در قم و تاسیس حوزه علمیه در آن شهر تشویق کردند) تاسیس شد. بعد از او، یعنى در زمان مرحوم آقاى بروجردى که امام خمینى مهمترین نقش را در راضى نمودن ایشان به مهاجرت از شهر بروجرد به شهر قم و پذیرش سرپرستى حوزه علمیه آن به عهده داشت (17) ، فعالیت‏حوزه قم گسترش یافت. با پیروزى انقلاب اسلامى، حوزه قم بزرگترین حوزه علوم اهل بیت (ع) در جهان گردید، به ویژه پس از آنکه نقش حوزه نجف به جهت محدودیتهاى ایجاد شده توسط رژیم عراق محدود و کمتر شد; زیرا بسیارى از علما نجف را ترک کردند و از فعالیت و تحرک باقى ماندگان نیز کاسته شد و بدینسان آنچه که اخبار شریفه (خصوصا حدیث نهم خبر داده بودند، در عمل به حقیقت پیوست. و چنانکه امام صادق (ع) تصریح مى‏فرماید: این تحول - انتقال مرکز علوم آل محمد به قم نزدیک قیام قائم ما، یعنى امام‏مهدى (عج) به وجود مى‏آید، به طورى که در آن زمان قم معدن علم و فضل مى‏شود در روى زمین حتى یک نفر مستضعف در دین باقى نمى‏ماند - زیرا به سبب انتشار علوم آل محمد به همه دنیا مردم دین را مى‏شناسند - و به این ترتیب آیین اسلام از رهگذر حوزه علمیه قم به همه جهانیان خواهد رسید; به گونه‏اى که تاریخ حوزه‏هاى علوم اهل بیت تاکنون شاهد حضور این همه دانش پژوه و دانشجو، مانند حضور امروزه طلاب در حوزه قم نبوده که از اطراف دنیاى اسلام براى فراگیرى علوم آل محمد در این حوزه حضور یافته‏اند. همچنین وجود مدارس دینى براى بانوان در حوزه علمیه قم که تاریخ هرگز شاهد آن نبوده است و این در تاریخ فرهنگ دینى بانوان، آن هم در سطح عالى پدیده‏اى نوظهور و منحصر به فرد است که در حدیث مزبور نیز به آن اشاره شده است: "حتى المخدرات فى‏الحجال; حتى زنها در پشت پرده‏ها و حجله‏ها از علوم آل محمد بهره‏مند مى‏شوند ".

زمینه‏سازان و نبرد با سفیانى
در این قسمت‏به سه نکته، در ارتباط این بحث اشاره مى‏کنیم:

اولا، این حرکت در چهار چوب عمومى خود پیش از نهضت امام خمینى شروع شد و در اثر گذاریها و اثرپذیریهاى خود و در بعضى جریاناتى که در احادیث‏شریفه به آن اشاره شده است، بعد از رحلت امام خمینى نیز ادامه خواهد داشت. از این رو، حوادثى که در روایات ذکر شده، ولى هنوز واقع نشده‏اند، نمى‏توانند اساسا مانع تطبیق این حرکت‏بر نهضت امام خمینى باشد; زیرا این نهضت نسبت‏به نهضتهاى آغازین که پیش از نهضت امام بوده‏اند، از گسترش زیادى برخوردار است و زمینه پیش آمدن مراحل بعدى این حرکت را مشکل مى‏سازد; مانند خروج پرچمهاى سیاه و پایان یافتن فتنه سفیانى و...و جریاناتى که بعد از امام خمینى به ظهور بعضى از رهبران این حرکت مربوط مى‏شود.

بنابراین تطبیق احادیث‏شریفه بر نهضت امام خمینى از باب اطلاق اسم بر آشکارترین نشانه‏هاى شئ است; مانند اطلاق اسم نماز که به معناى دعا است‏بر عبادت معروف، از این جهت که دعا از بارزترین اجزاى نماز است.

ثانیا، اینکه گفته شود اگر چه این احادیث‏بر نهضت امام خمینى تطبیق مى‏کند، ولى احتمال دارد که بر گروه دیگرى نیز منطبق شود و در واقع آنها زمینه‏سازان برقرارى دولت‏حضرت مهدى (عج) باشند، آنچه مسلم است اینکه نمى‏توان از یک مصداق مشاهده شده و ملموس این احادیث صرف نظر کرد و به مصداقى که احتمال بروز آن در آینده مى‏رود، توجه کرد.

این احادیث‏شریفه، بسیارى از حوادث جزئى را به عنوان نشانه‏هاى ظهور مهدى موعود (عج) ذکر کرده‏اند، بنابراین چگونه ممکن است که از ذکر حادثه بزرگى، مانند نهضت امام خمینى (ره) که تاریخ نظیر آن را ندیده است، غفلت کنند؟

آنچه بررسى دقیق این احادیث ما را به آن رهبرى مى‏کند، این است که تمام آنچه در احادیث آمده است‏با همه ابعاد و ریشه‏هایش بر نهضت امام خمینى قابل انطباق است.

براى اثبات این حقیقت، تعدادى بررسى روایى صورت گرفته و منتشر شده است; مانند بررسى که شیخ مهدى فتلاوى با عنوان دولة الموطئین للمهدى (عج) در کتاب الاخبارلاهل السنة به چاپ رسیده است; همچنین بررسى شیخ على کورانى که با عنوان " الممهدون " به چاپ رسیده است و نیز بررسى شیخ محمدى رى شهرى که به زبان و با عنوان "زمینه سازان انقلاب جهانى مهدى (عج) " چاپ شده است، یا تحقیقى که على اکبر ذاکرى با عنوان "انقلاب اسلامى ایران در آیات و روایات " انجام داده و به چاپ رسیده است.

زمینه سازى براى انقلاب مهدى در سخنان امام خمینى (ره)
دیدگاه رهبر بزرگ این نهضت، حضرت امام خمینى در بیان نقش نهضت‏خود، به لحاظ شخصیت والاى آن و شناختى که معظم‏له به خط سیر انقلابى آن را رهبرى کرده و اهداف استراتژیک آن را بیان نموده، از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است واقعیت نیز تاثیر شدید افکار او را در تعیین مسیر حرکت، حتى بعد از رحلت او (رض) ثابت کرده است و هر کس که روش امام خمینى را بررسى کند به خوبى مى‏داند که ایشان در به کارگیرى کلمات و واژه‏ها و اوصاف در جایگاه واقعى خود دقت مى‏کردند و به طور کامل از مبالغه گویى و بیان نظراتى که به حقیقت واقعى و قطعى تکیه ندارد دورى مى‏کردند.

جمهورى اسلامى و توجه امام مهدى (عج)
امام خمینى در بسیارى از سخنان خود، حکومت اسلامى را که خود او آن را به وجود آورده است، چنین توصیف مى‏کند که این حکومت، حکومت امام مهدى (عج) است و او حافظ این دولت است. در اینجا به یک سخن از امام که به روشنى به نقش زمینه‏سازى این نهضت تصریح دارد اشاره مى‏کنیم:

" این نهضت مقدس براى انقلاب بزرگ مهدى موعود است ". این سخن علاوه بر داشتن تصریح به این موضوع، از آخرین سخنان امام قبل از رحلت ایشان است; از این جهت این سخن از پختگى کامل براى بیان نقش نهضت امام و مسیر حرکت آینده برخوردار است.

انقلاب اسلامى ایران طلایه‏دار انقلاب حضرت مهدى (عج)
امام در بخشهایى از سخنان خود که به مناسبت ولادت مهدى منتظر (عج) در تاریخ چهارده شعبان 1408 (دو ماه و نیم پیش از رحلت‏خود) ایراد کرده‏اند، مى‏فرمایند:

سلام و درود به پیشگاه مقدس مولود نیمه شعبان و آخرین ذخیره امامت (بقیة الله ارواحنا فداه) و یگانه دادگستر ابدى و بزرگ پرچمدار رهایى انسان از قیود ظلم و ستم استکبار، سلام بر او، سلام بر منتظران واقعى او، سلام بر غیبت و ظهور او و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک مى‏کنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز مى‏شوند.

و سلام بر ملت‏بزرگ ایران که با فداکارى و ایثار و شهادت راه ظهورش را هموار مى‏کنند...

مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت (ارواحنا فداه) است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهاد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار داد... باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولى این به آن معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند. (18)

با توجه به سخنان امام خمینى و تصریح ایشان بر نقش زمینه ساز این نهضت‏براى انقلاب بزرگ مهدى، به چند نکته اشاره مى‏شود:

1- نهضت امام خمینى آغازگر انقلاب بزرگ اسلامى است‏که دلالت دارد بر استمرار اثرگذاریها و انتشار افکار آن و رشد و گسترش آن در جهان اسلام تا زمانى که امام مهدى (عج) ظهور نماید. البته واقعیت‏سیاسى معاصر جهان نیز این حقیقت را تایید مى‏کند; زیرا جهان شاهد انتشار و رشد افکار امام خمینى در کشورهاى مختلف اسلامى است که به بیدارى عمومى جهان اسلام که خواهان اجراى احکام اسلام هستند انجامیده است.

2- انقلاب امام خمینى جدا از انقلاب بزرگ مهدوى نیست، بلکه بخشى از آن است و همان هدفهاى استراتژیک آن را در باره برپایى حکومت جهانى اسلام دنبال مى‏کند; پس پرچم یکى است که خود امام مهدى (عج) آن را بر دوش مى‏کشد.

آنچه که این نهضت را از دایره افراد و مصادیق پرچمهایى که قبل از ظهور مهدى (عج) برداشته مى‏شوند، (قیامهایى که قبل از ظهور او (عج) به وجود مى‏آیند) خارج مى‏کند و بعضى از احادیث‏شریفه با صراحت دلالت دارند که پرچمداران این پرچمها طاغوتند (و چنین قیام کنندگانى با طاغوت بیعت کرده‏اند و به فرمان او جنگ مى‏کنند)، مقصود آن حرکتهاى انقلابى است که مستقل و جدا از حرکت مهدوى باشد و در راهى که خود امام مهدى (عج) آن را ترسیم کرده است، حرکت نکند، یعنى بر پایه تمسک به ولایت امام زمان (عج) استوار نباشد و براى زمینه سازى ظهور آن بزرگوار تلاش و فعالیت نکند.

تصدیق این احادیث‏شریفه توسط خط سیر انقلاب امام خمینى (ره)
3- قیام امام خمینى به طور عملى زمینه‏ساز انقلاب بزرگ مهدوى است این مساله را با توجه به متناسب بودن دستاوردهاى این انقلاب، با هدفهاى انقلاب امام مهدى (عج) استدلال مى‏کنیم و این استدلال نقش مهمى در اثبات صحت این احادیث دارد با توجه به اینکه احادیث از سرچشمه‏هاى وحى صادر شده است، حتى اگر سندهاى آنها مورد خدشه باشد; آنچه که نهضت امام خمینى به وجود آورده، با آنچه این اخبار از آن خبر داده تطبیق مى‏کند. هر چند این اخبار بیش از هزار سال پیش از وقوع این نهضت صادر شده است، یعنى در زمانى که اوضاع آن روز طورى نبوده که حتى اشاره‏اى بر آنچه که این احادیث از آن خبر مى‏دهند، (مثل نقش ایران در زمینه‏سازى براى ظهور امام مهدى موعود (عج‏» وجود داشته باشد و این ثابت مى‏کند که آنچه از اخبار وارد شده، اخبارى غیبى است که صدور آن جز از سرچشمه وحى، یا از کسى که از اخبار غیبى آگاه است، ممکن نیست.

هدفهاى انقلاب مهدى (عج) و دستاوردهاى انقلاب امام خمینى
در ابتدا باید هدفهاى انقلاب مهدوى و آنچه را که خدا با دست ولى خود (عج) انجام خواهد داد، بشناسیم; سپس چیزهایى را که نهضت امام خمینى به‏وجود آورده و اثرگذاریهایى که در صحنه عمل داشته است و ارتباط آنها با اهداف انقلاب مهدوى و تناسبى که بین آنها وجود دارد را بشناسیم تا میزان صحت این سخن که نهضت امام خمینى زمینه ساز ظهور حضرت مهدى (عج) است، شناخته شود.

آنچه که خداوند تبارک و تعالى به دست مهدى موعود (عج) به وجود خواهد آورد، از اخبار غیبى است که در آینده محقق خواهد شد; بنابراین، راه شناخت آنها در رجوع به سرچشمه‏هاى وحى و تدبر در آیات کریمه و احادیث صحیح نبوى به ویژه روایاتى که مورد اتفاق همه فرق اسلامى است و به دست آوردن اهداف عمومى انقلاب بزرگ مهدوى مى‏باشد. اما آنچه که به قسمت دوم قضیه برمى‏گردد، اینکه نهضت امام خمینى یک حرکت معاصر است و مى‏توان دستاوردهاى سازنده آن را با تامل و دقت در دگرگونیها و تغییراتى که در همه جهان به وجود آورده درک کرد، به طورى که ارزشهاى اسلامى را زنده کرد و آثارى در جهان اسلام و غیر آن به جا گذاشت و آثارى نیز از ادامه اثر گذاریهاى محسوس آن انتظار مى‏رود.

اهداف انقلاب مهدوى در نصوص و متون دینى
در قرآن کریم و احادیث‏شریفه‏اى که مورد اتفاق همه مسلمانان است هدفهاى عمده‏اى براى انقلاب بزرگ مهدوى بیان شده است که به اختصار ذکر مى‏کنیم.

1- شمارى از آیات قرآن، بر برترى وغلبه اسلام بر همه ادیان و آشکار شدن خورشید اسلام تصریح دارند; مانند آیه‏هاى 32 و 33 از سوره توبه و آیه‏هاى 8 و 9 از سوره صف. احادیث‏شریفى که از اهل سنت و شیعه نقل شده‏اند و نیز مفسران شیعه و سنى اتفاق نظر دارند به اینکه این هدف که تحقق آن حتمى است (چون اراده خدا به آن تعلق گرفته) تنها در زمان مهدى منتظر (عج) برآورده خواهد شد. (19)

2- پایان دادن به برگشت از دین حق و پیروى و دوستى مسلمانان از یهود و نصارا; که قرآن در آیه‏هاى 51- 54 سوره مائده از آن خبر داده است; همچنین علامه طباطبایى در تفسیر ترجمه شده قیم خود "المیزان " با بیان مفصلى استدلال مى‏کند که این حوادث در عصر مهدى موعود (عج) جریان مى‏یابد. (20)

3- پایان دادن به ستم و جور و برپا کردن حکومت عدل اسلامى در سراسر جهان; به‏طورى که آیاتى از قرآن و احادیث‏شریفى که بر صحت آنها اتفاق نظر وجود دارد بر این امر تصریح کرده‏اند.

4- نابود کردن شرک و پاک نمودن زمین از آن به طور کامل و نشر توحید محض وعبادت حقه براى خداوند تبارک و تعالى; همان‏طور که از آیه 55 سوره نور و آیه 56 سوره ذاریات و... استفاده مى‏شود; (21) همچنین برپا کردن جامعه توحیدى شایسته که تنها خدا را عبادت کنند و به او شرک نورزند ونماز را به پا دارند و زکات را بپردازند و امر به معروف و نهى از منکر کنند.

5- واگذارى حاکمیت زمین به بندگان شایسته خدا و کسانى که در زمین به جهت وابستگى خود به دین توحیدى، ضعیف نگه داشته شده‏اند; شمارى از آیات کریمه قرآن; مانند آیه 55 سوره نور و آیه‏5 سوره قصص و 105سوره انبیا به این امر اشاره دارد.

آنچه گفته شد، بنا به استناد آیات کریمه و احادیث صحیح نبوى، از اهداف عمومى انقلاب بزرگ مهدوى هستند.

زنده کردن نقش اسلام در عصر کنونى
از بارزترین دستاوردهاى نهضت امام خمینى که همه تحلیلگران با دیدگاههاى گوناگون خود بر آن اتفاق نظر دارند، عبارت است از:

زنده کردن نقش اسلام در دنیا، به ویژه در جهان اسلام و تشکیل دولتى بر پایه اسلام که با تعهد و پایبندى به ارزشهاى اسلامى به نیازهاى عصر کنونى پاسخ داد و به طور عملى ادعاهاى غرب و غرب‏گرایان را باطل و نابود کرد; آنها تلاش براى تشکیل حکومت اسلامى در عصر کنونى را بى فایده مى‏دانستند; زیرا از نظر آنها اسلام در بهترین شرایط خود; یعنى چهارده قرن پیش فقط روش حکومتى خوبى بوده است; اما امروزه توان اداره کردن حکومت را ندارد و نمى‏تواند به نیازهاى این عصر و تحولات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى آن پاسخگو باشد. پس بهتر این است که اسلام از مسائل سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و نظامى دور بماند و در حد مسائل اعتقادى صرف و کارهاى شخصى افراد محصور بماند! !

این افکار در اوایل قرن گذشته، حتى در میان مسلمانان نفوذ کرده بود و این نظر که آیا ممکن است اسلام در همه شئون اجرا شود، یا اصولا چنین چیزى فایده‏اى دارد، یا خیر؟ تنها در حد یک فرضیه مطرح مى‏شد و چیزى که هرگز تصور نمى‏شد شروع این حرکت و به پیروزى رسیدن انقلاب اسلامى جهانى بود که براى غلبه کردن اسلام بر همه ادیان دیگر و بر پا کردن حکومت جهانى که بر همه دنیا حکومت کند، توفیق یابد و افکار موثر خود را نیز در جهان اسلام باقى بگذارد.

اثبات امکان تشکیل دولت نوین اسلامى
نهضت امام خمینى در عمل امکان برپایى حکومت عدل اسلامى را که با عصر حاضر هماهنگ باشد و بتواند به نیازهاى آن پاسخ دهد، ثابت کرد و آن افکار و ادعاهاى احمقانه غرب را درباره اسلام رد کرد و یاس و ناامیدى که در نتیجه آن به وجود آمده بود، برطرف کرد.

بهترین دلیل موفقیت انقلاب ایران، همگانى بودن درخواست مردمى و عمومى - و نه فقط در میان گروهى محدود از دانشمندان دینى یا تیز هوشان امت اسلام - نسبت‏به برپایى حکومت اسلامى در سرزمینهاى اسلامى است و این واقعیت آشکارى است که پیروزى نهضت امام خمینى و موفقیت آن در برقرارى حکومت اسلامى در ایران را به وجود آورده است و این خود زمینه‏ساز انقلاب جهانى مهدى است پیامش برپایى حکومت اسلامى در همه جهان مى‏باشد.

آینده‏نگرى و ایجاد آگاهى عمومى نسبت‏به اسلام
انقلاب امام خمینى (ره) با موفقیت عملى خود در ایجاد خواست عمومى براى شناختن اسلام، حتى در میان غیر مسلمانها زمینه را براى این هدف از اهداف انقلاب جهانى مهدى (عج) فراهم آورد.

این حرکت گسترش پیدا کرد و در میان افکار بشرى خارج از دایره جهان اسلام نفوذ کرد و با استقبال عمومى غرب براى پذیرش اسلام رو به رو شد. بتدریج این فکر که تنها اسلام مى‏تواند مشکلات نفس‏گیرى که حلقوم بشریت امروز را مى‏فشارد، حل کند رواج پیدا کرد; حتى شمارى از شخصیتهاى دینى مسیحى، تصریح مى‏کنند که خداوند شخصیتها و یاران نهضت امام خمینى را برانگیخت تا ارزشهاى دینى را زنده کنند و جهان را از فسادى که در آن دست و پا مى‏زند نجات دهند.

اصولا موفقیت نهضت امام خمینى در تشکیل دولت اسلامى، یک حالت‏بیدارى در ملتهاى غیر اسلامى براى شناخت این تمدن نوین به وجود آورد، تمدن نوینى که قدرتهاى بزرگ را به مبارزه مى‏طلبید و تلاش همگانى آنها را براى شکست این نهضت در طول هشت‏سال جنگ و... با شکست روبه رو کرد و توانست نمونه‏اى از استقلال کامل را به جهان عرضه کند و این حالت‏بیدارى و آینده‏نگرى به جهت‏شعار دفاع از مظلومان و کوبیدن ستمگران در ذهن ملتهاى مستضعف رسوخ کرده است.

عرضه کردن اسلام به عنوان تمدن نوین براى جوامع بشرى
دعوت عملى اسلام، به عنوان تمدن نوینى که مى‏تواند مشکلات بشرى را حل کند، با دعوتهاى تبلیغى همراه شد; از جمله مى‏توان به نامه مشهور امام خمینى که آن را براى آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروى میخائیل گورباچف فرستاد، اشاره کرد که در آن نامه او را به تحلیل و بررسى اسلام و شناخت راههاى نورانى و صاف و هدفهاى عالى آن دعوت نمود و تصریح کرد که جمهورى اسلامى در ایفاى نقش خود، مثل پایه استوار و براى پشتیبانى از حرکتهاى آزادیبخش اسلامى و غیر اسلامى ثابت قدم است. و این خود زمینه‏سازى براى اهداف انقلاب مهدوى در جهان است، تا چه رسد به جهان اسلام.

نبرد با وابستگیها و برانگیختن روح همبستگى اسلامى
یکى دیگر از دستاوردهاى نهضت امام خمینى، تعهد شدید و تاکید زیاد بر روش اسلامى است که مستقل باشد و شکلهاى گوناگون وابستگى به بیگانگان و غرب و غرب‏گرایى و یهود و نصارا را نفى کند و با هرگونه وابستگى مبارزه کند به مسلمانان خطرات آن را بشناساند. این نهضت، از اینکه توانسته است دولتى مستقل و آزاد تشکیل دهد و برخواست‏یاران آنها چیره شود، این احساس را براى مسلمانان به وجود آورد که از نسبت دادن خود به اسلام احساس غرور و افتخار کنند. و این توفیق اثر روشنى در زمینه سازى براى انقلاب بزرگ مهدوى دارد که همه اشکال وابستگیها را به یهود و نصارا قطع مى‏کند و نقش رهبرى مسلمانان را براى نجات بشریت‏به آنها برمى‏گرداند که: "خیر امت اخرجت للناس "... عزت اسلامى را بر پایه استقلال واقعى به آنها برمى‏گرداند.

برانگیختن روح فداکارى
از دستاوردهاى دیگر نهضت امام خمینى، زنده کردن روح فداکارى و راههاى جهاد شهادت طلبانه که از نهضت امام حسین (ع) الهام گرفته است. این روحیه قدرت اثرگذارى خود را - چه قبل از پیروزى انقلاب، چه بعد از آن - در مبارزه‏هاى بسیار سختى که دولتهاى استکبار جهانى با اتحاد وسیع خود بر ضد آن انجام داده‏اند، نشان داده و همواره عناصر داخلى و خارجى آنها را با شکست روبه‏رو کرده‏است.

روشن است که زنده شدن این روحیه عامل بسیار مهمى در زمینه سازى انقلاب مهدوى دارد که همانا نابودى ستم و شرک و آزادى مستضعفان و پایان دادن به حاکمیت مستکبران و ستمگران مى‏باشد و این ماموریت دشوارى است که موفقیت در آن بدون چنین روحیه جهادى استوار ممکن نیست، به ویژه آنکه میدان مبارزه‏اى که در آن خواهد جنگید، بسیار گسترده است.

گسترش احساس مظلومیت‏حق
یکى از موفقیتهاى بزرگى که نهضت امام خمینى داشت، گسترش احساس عمومى نسبت‏به مظلوم بودن راه حق است، راهى که سیدالشهداء آن را ترسیم کرد، و کاشتن چنین احساسى در وجدان مسلمانان و ترویج فرهنگ عاشورا و اهتمام به برپایى مراسم عزادارى امام حسین (ع) و مجسم کردن پیروزى حقیقى امام حسین (ع) و بیزارى جستن از دشمنان او موفقیت‏بزرگى است. که از مهمترین سرچشمه‏هاى حرکت انقلابى شخصیتهاى نهضت و از پایه‏هاى آن و بارزترین عوامل پیروزى انقلاب بود. همان‏گونه که آشکار است، این موفقیت گام مهم دیگرى در زمینه سازى انقلاب بزرگ امام مهدى است; زیرا انقلاب او از خونخواهى براى مظلومیت‏حق که سیدالشهداء تجسم آن است و مجازات انحراف اموى به عنوان سمبل باطل و ستم در همه ابعاد و اشکال آن در هر زمان و سرزمین و به عنوان روشنترین مصداق تاریخ که براى برگشت از دین حق مى‏شناسد، شروع مى‏شود.

عمومى کردن عرفان اصیل توحیدى
زنده کردن افکار توحیدى و عرفانى محض که از سنت رسول خدا (ص) و ائمه عترت (ع) الهام گرفته شده است، از دستاوردهاى دیگر نهضت امام خمینى است که این افکار (عرفانى) را از چهار چوب فکرى که به گروهى خاص محدود مى‏شد، خارج نمود و به درون اجتماعات عمومى مردم آورد، تا در زندگى مردم و رفتارهاى عملى آنها اثر داشته باشد. و این موفقیت در هزاران شکل قهرمانانه در طى هشت‏سال جنگ تحمیلى و نیز زمان پیش از آن و بعد از آن جلوه‏گر شد; جنگى که گرانقدرترین ارزشهاى توحید محض را و اینکه تنها باید به خدا توکل کرد و فقط از او باید ترس داشت، نه غیر او و بندگى حقیقى تنها براى خدا است مجسم نمود.

از آنجا که یکى از اهداف انقلاب مهدى، نابود کردن شرک و بسط و گسترش توحید خالص و بر پاکردن جامعه توحیدى شایسته و با اخلاص در عبادت خدایى که واحد است و شریک ندارد مى‏باشد; آشکار است که این امر در زمینه‏سازى انقلاب مهدوى ضرورتى حیاتى دارد. این نهضت، ماکتى از جامعه مهدوى را در جبهه‏هاى دفاع ازاین جامعه شایسته و جهادگر در راه خدا براى جهانیان به نمایش گذاشت، جامعه‏اى که در دفاع از حق از ملامت هیچ ملامتگرى نمى‏هراسد و به امر به معروف و نهى از منکر مى‏پردازد و نماز را اقامه و زکات را مى‏پردازد.

عرضه کردن اسلام ناب محمدى
از مهمترین و آشکارترین دستاوردهاى نهضت امام خمینى زنده کردن اسلام ناب محمدى و زدودن غبار تحریف و جمود و تحجر و هر چیزى که موجب غربت اسلام شده بود مى‏باشد; همان‏طور که اسلام در ابتداى پیدایش خود، غربت را از اسلام زدود و آن را به صورت ناب و نجاتبخش جهانیان از هر گونه بندگیهاى پوچ و به همان صورت خالصى که رسول خدا (ص) آورده بود، عرضه کرد.

همچنین خط امامت معصوم که حافظ اسلام اصیل و نمایانگر راه اهل بیت (ع) است و همان اسلام نابى است که مهدى موعود ترسیم مى‏کند و پرچم آن را به دوش مى‏کشد و حکومت جهانى اسلام را بر اساس آن برپا مى‏کند، شناساند و مسلما زنده کردن این راه اصیل، تاثیر بسیار زیادى در زمینه‏سازى انقلاب بزرگ مهدوى دارد که براى برپایى حاکمیت عادلانه و عمومى و جهانى این دین حق و بر اساس روش اهل بیت‏شروع خواهد شد.

به وجود آوردن حالت انتظار براى ظهور مهدى موعود (عج)
امام خمینى (رض) به عنوان مرجع دینى اسلامى که جانشین مهدى منتظر (عج) در زمان غیبت و عدم امکان رجوع علنى به آن حضرت (عج) مى‏باشد، نهضت‏خود را رهبرى کرد و رهبرى چنین نهضت گسترده‏اى زمینه سازى براى انقلاب مهدوى به حساب مى‏آید; زیرا هویت مصلح بزرگ را بر جهان اسلام و همه کره خاکى معرفى مى‏کند و آثار این امر را در زیادشدن پرسشها در میان مسلمانان و غیر مسلمانان از هویت مهدى منتظر (عج) و تلاش براى شناختن او و انتظار ظهور او و آغاز انقلاب او بعد از دیدن دستاوردهاى انقلاب نایبش مى‏بینم. همچنین احادیث‏شریفه‏اى که بعد از خبر دادن از حرکت زمینه سازان، به این امر اشاره مى‏کنند: "فعند ذلک یتمنى الناس المهدى و یطلبونه "در آن هنگام مردم مهدى را آرزو و طلب مى‏کنند و نیز در نمونه یازدهم از احادیث گذشته وارد شده بود.

پى‏نوشتها:

1- رجوع کنید به مجلد اول و دوم کتاب "معجم احادیث الامام المهدى (عج) "، در این کتاب احادیث زیادى نقل شده که در کتابهاى معتبر فرق اسلامى آمده است.

2- مانند کتاب "التوضیح فى تواتر ماجاء فى المنتظر و الرجال المسیح " تالیف شوکانى.

3- متقى هندى مولف کتاب کنزالمعمال در کتاب "البرهان على علامات مهدى آخر الزمان " فتواهاى چهار نفر از علما اسلامى معاصر خود را که عبارتند از ابن حجر الهیثمى شافعى و احمدابى اسروربن الصبا الحنفى و شیخ محمد خطابى المالکى و الشیخ یحیى بن محمد حنبلى، نقل کرده است که این علما به سبب کثرت روایات، در فتواهاى خود تصریح کرده‏اند که زدن و ادب نمودن و اهانت‏به منکر آن حضرت واجب است‏به مذهب حق برگردد، و گرنه خونش هدر است.

البرهان على علامات مهدى آخر الزمان: ص 187- 183.

4- رجوع شود به کتابهاى الغدیر تالیف علامه امینى و احقاق الحق و ملحقات آن تالیف سید مرعشى نجفى و غیره...

5- رجوع شود به کتاب بشارات عهدین که به فارسى چاپ شده است، تالیف شیخ محمد الصادقى و مقالات عرفان محمود، در شماره 19، مجله الفکر الاسلامى .

6- رجوع شود به کتاب مهدى منتظر فى الفکر الاسلامى، انتشارات مرکز الرساله: 8 و همچنین مقدمه کتاب بحث‏حول المهدى تالیف آیت الله شهید سید محمد باقر صدر.

7- رجوع شود به تفصیلات مصادر کتاب معجم احادیث امام مهدى، جلد 1، ص 387.

8- معجم احادیث امام مهدى، جلد 1، ص 394 به بعد.

9- همان منبع، ص 393.

10- همان منبع، ص 381- 386.

11- کتاب الغیب للنعمانى، باب 14، حدیث 5، ص‏273.

12- بحارالانوار ج‏60 ص 213، سفینة البحار، ج‏2، ص 455. منتخب الاثر ص 443.

13- سفینة‏البحار، ص 446.

14- معجم احادیث الامام المهدى، ج‏3، ص 77.

15- اقبال الاعمال، ص 599- 600 و اثبات المهداة ج 3، ص 581- 582.

16- فرهنگ عمید، ج 2.

17- در رابطه با آنچه مربوط مى‏شود به این مطلب مراجعه شود به عنوان مثال به کتاب "پا به پاى آفتاب " که شامل مصاحبه با تعدادى از شاگردان یاران و نزدیکان امام است.

18- صحیفه نور، ج 21، ص 107- 108، چاپ اول.

19- رجوع شود به تفسیر فخر رازى، ج 16، ص 40 و تفسیر الدرالمنثور، السیوطى، ج 24، ص 176 و تفسیر طبرى، ج‏14، ص 215 و تفسیر قرطبى، ج‏8، ص‏121 و مجمع‏البیان، الطبرسى، ج‏5، ص 35.

20- تفسیر المیزان، ج‏5، ص 366- 400.

21- رجوع شود به تاریخ غیبت کبرا، سید محمد صدر، ص 254.

منبع:مجله الحیاة الطیبة، سال اول


دسته ها : انقلاب اسلامی
شنبه 1387/11/26 17:36
X