تعداد بازدید : 4579272
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
گسترش اسلامگرایی و دینباوری در جهان و رشد معنویت هم به عنوان یکی از دستاوردهای جهانی انقلاب اسلامی مطرح است، گرایش به دین و مظاهر آن از قبیل معنویات، اخلاقیات، حجاب و ... از واقعیتهایی است که همگان آن را اقرار نمودهاند و دشمنان اسلام نیز این موج اسلامگرایی را تحت عنوان بنیادگرایی اسلامی نامگذاری نموده و آن را جدیترین چالش عصر در مقابل لیبرال- دموکراسی غرب میدانند.
انقلاب اسلامی به دلایلی چون: اسلامی بودن، تأثیر بر معادلات منطقهای و جهانی، تأثیر بر روابط بین کشورهای قدرتمند با دیگر کشورها و جوامع مختلف، شکست ابهت دروغین کشورهای (قدرتهای) استکباری، حمایت از مسلمانها و نهضتهای اسلامی و جنبشهای آزادیبخش و الگو شدن برای حرکتهای مردمی و مخاطب قرار دادن کل مردم جهان، انقلابی فراملی و جهان شمول بوده و دامنه آن فراتر از مرزهای جغرافیایی ملی، کل جهان را تحتالشعاع قرار داده است. بر این اساس دستاوردهای فراملی انقلاب اسلامی ضمن اینکه جهان معاصر را تحت تأثیر قرار داده و با قطع یقین میتوان گفت که اهمیت آن کمتر از دستاوردهای گسترده و عمیق داخلی نیست، همواره در جهت استحکام و تثبیت دستاوردهای داخلی انقلاب تاثیر غیرقابل انکار داشته است که نتیجه آن آشکار شدن این حقیقت است که دستاوردهای فراملی انقلاب و دستاوردهای داخلی آن همواره بر هم تأثیر متقابل داشته و دارند. در حقیقت برای ارزیابی دستاوردهای انقلاب اسلامی درآغاز دهه چهارم پیروزی انقلاب اسلامی نمیتوان بدون در نظر گرفتن ماهیت انقلاب و جهتگیریها، رویکرد و گفتمان محوری آن که امت اسلامی و فراتر ازآن مستضعفان عالم و افکار عمومی جهان را مخاطب قرار داده و با تاکید برارزشهایی چون عدالت، ظلمستیزی، نفی سلطه، استیفای حقوق ملتها و ... برای تحقق اهداف خود تلاش نموده است، به ارزیابی دستاوردهای انقلاب پرداخت. هر چند ارزیابی آثار، نتایج و دستاوردهای انقلاب اسلامی به ویژه دستاوردهای گسترده و عمیق آن در محیط فراملی از مباحث پیچیده بود و پرداختن به آنها به بحثی گسترده و عمیق نیاز دارد و در گفتار و نوشتاری مختصر نمیگنجد و به تعبیری چون: «گنجاندن بحر در کوزه» قلمداد میشود، اما به مصداق «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید» در این نوشتار به عناوین، فهرست و سرفصلهایی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در محیط فراملی اشاره میشود.
1- باز تولید نظریه عدم جدایی دین از سیاست و اثبات آن در عمل
طراحان و برنامهریزان وابسته به مراکز قدرت در قرن اخیر و به صورت خاص در نیمه دوم قرن بیستم تلاش گسترده و عمیقی را برای تلقین نظریه «استعماری جدایی دین از سیاست» در افکار عمومی ملتها و مخصوصاً بر نخبگان انجام داده و از این رهگذر موفقیتهای بسیاری را کسب نموده بودند. این نظریه استعماری که توسط نظریهپردازان وابسته به اردوگاه سلطه طراحی، برنامهریزی و به مرحله اجرا گذاشته میشد عموماً توسط دو گروه در کشورهای اسلامی و به ویژه در ایران اسلامی تبلیغ میشد، گروهی از روی نادانی از جدایی دین و سیاست طرفداری نموده و آن را تبلیغ و ترویج میکردند که میتوان به متحجران و مقدس مأبان به ظاهر مسلمان که شناخت درست از اسلام نداشته و با کجفهمی برای جلوگیری از آلوده شدن دین به مظاهر فساد سیاست! و همچنین نامسلمانان به ظاهر پیرو اسلام یا دیگر ادیان اما در حقیقت بیتوجه و اعتقاد به مبانی و اصول دین، اشاره کرد که به دلیل پیوستگی به مراکز قدرت مادی و یا حداقل مرعوب شدن از آنها به تبلیغ و ترویج جدایی دین از سیاست میپرداختند. در هر صورت در مورد کسانی که از روی آگاهی و برای رسیدن به اهداف نامشروع و افزونطلبانه خود این نظریه استعماری را دنبال کرده و میکنند به دلایلی چون ترس از قدرت اسلام، جداسازی مردم مسلمان از علما و رهبران دینی، جلوگیری از ظهور و بروز خاصیت محوری ظلمستیزی دین و مقابله آن با ستم و فساد، ممانعت از جهانی شدن اندیشه و نهضت اسلامی و قدرتیابی آن در جهان، جلوگیری از برهم خوردن رژیمهای غیرمردمی و سرنگونی حکام دست نشانده بیگانگان در کشورهای اسلامی بوده و میباشد. به هر حال پیروزی انقلاب اسلامی با رویکرد دینی- مردمی و مبتنی بر آموزهها و ارزشهای اسلامی افکار انحرافی و نیات شیطانی و دستهای ناپاک نظریهپردازان استعماری و عاملان متحجر، فساد آن و عوامل و عناصر فریب خورده را افشا و ناکام گذاشت زیرا پیروزی انقلاب اسلامی و استمرار حاکمیت مقتدرانه جمهوری اسلامی طی سه دهه توانست در نظریه و عمل اثبات کند که نه تنها دین از سیاست جدا نیست بلکه سیاست و امور حکومتی از اجزاء غیرقابل تفکیک دین بوده و اسلام دینی اجتماعی و حکومتی است و با نقشآفرینی آموزههای آن در عرصههای حکومتی زمینه برای تحقق اهداف فردی و اجتماعی مسلمانها فراهم میشود. این دستاورد تأثیر بسیار زیادی برافکار و رفتار مسلمانها برای شکلدهی و تداوم نهضتهای اسلامی و آزادیبخش گذاشته است که شکلگیری حزبالله مقتدر لبنان، حماس و جهاد اسلامی مقاوم در فلسطین اشغالی، سازمانیابی و قدرتیابی مسلمانها در کشورهایی چون افغانستان، عراق و حتی ترکیه که در طول حدود یک قرن مورد هجوم اندیشه لائیک و دینزدا قرار داشته است از نتایج آن به حساب میآید.
2- اثبات توانایی اسلام در ایجاد انقلاب، برپایی نظام و اداره حکومت
ملتها و جوامع مختلف برای قیام و انقلاب نیازمند انگیزه هستند تا به عنوان موتور و قوه محرکه از آن استفاده کنند و با به حرکت درآوردن مردم نهضت و انقلاب ایجاد کنند. بدون اهرم انگیزشی و پشتوانه فکری عموماً نمیتوان تحولات اساسی به وجود آورد، در حقیقت تحقق اهداف انقلابی به عامل برانگیزاننده و موثر نیاز دارد و هر یک از جریان ها و نهضتهای انقلابی به عوامل خاصی چون: انگیزه مادی، آزادیخواهی، ملیت، قومیت، نژاد و ... برای همبستگی نیروهای انقلابی متوسل میشوند تا تودههای مردم را برانگیزانند و با برانگیختن مردم به اهداف انقلابی خود برسند اما ملت ایران با رهبری امام خمینی (ره) و تمسک به آموزههای دینی توانست انقلابی بزرگ را به پیروزی برساند و با برپایی جمهوری اسلامی در ایران موفق شد تا کشوری بزرگ را بر اساس مبانی، اصول و ارزشهای اسلامی اداره کند، یکی از مهمترین عوامل و انگیزههای کارآمد را برای گذر از وضع نامطلوب و رسیدن به وضعیت مطلوب فراروی ملتها قرار دهد. انقلاب اسلامی توانست ناباوری و خود کمبینی حاکم بر افکار مسلمانها و نخبگان جهان اسلام را بر طرف و در عمل اثبات کند که انگیزههای غیردینی و غیراسلامی کارایی نداشته و قدرت فوقالعاده انگیزه اسلامی به عنوان برترین و کارامدترین انگیزه میتواند خواستههای ملتهای مسلمان را در زمینه ایجاد انقلاب و برپایی حکومت تحقق بخشد. بر این اساس مطرح شدن «مدل دینی برای تحول و انقلاب»، «توانایی امت اسلامی برای به پا خواستن با الهام از اسلام و انقلاب اسلامی»، «مطرح شدن اسلام راهحل و جهاد و مجاهدت مهمترین وسیله برای تحقق اهداف امت اسلامی»و ... در میان جوامع اسلامی به ویژه در لبنان و فلسطین مورد توجه قرار گرفت را میتوان مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در محیط فراملی برشمرد و مقاومت مسلمانها در لبنان، فلسطین، عراق را نمونههایی از «باور قدرت دینی» دانست که توانایی اسلام را در ایجاد انقلاب، برپایی نظام اثبات میکند. تکیه بر معنویات و اثبات غلبه ایمان بر قدرت مادی و معطوف شدن اذهان در جوامع اسلامی به سلاح ایمان و وحدت مردمی نیز از موضوعاتی است که در این زمینه مطرح شده و مورد توجه و تاکید قرار دارد و اثبات توانایی رهبران دینی و علما در زمینه هدایت حرکتهای مردمی و نهضتهای اسلامی هم در راستای کارآمدی اسلام در عرصههای سیاسی، اجتماعی مطرح است.
3- گرایش به آموزههای دینی در جوامع مختلف به عنوان چالش بزرگ قدرتهای سلطهگر
گسترش اسلامگرایی و دینباوری در جهان و رشد معنویت هم به عنوان یکی از دستاوردهای جهانی انقلاب اسلامی مطرح است، گرایش به دین و مظاهر آن از قبیل معنویات، اخلاقیات، حجاب و ... از واقعیتهایی است که همگان آن را اقرار نمودهاند و دشمنان اسلام نیز این موج اسلامگرایی را تحت عنوان بنیادگرایی اسلامی نامگذاری نموده و آن را جدیترین چالش عصر در مقابل لیبرال- دموکراسی غرب میدانند. آنها جریان بازگشت ملتها به دینباوری را به سیل خروشانی که فوران کرده است، تشبیه میکنند و قرن 21 را قرن مذهب معرفی میکنند و با نگرانی اعلام میکنند که اسلام اروپا را تسخیر میکند و در این راستا شواهد و قراین زیادی را از قبیل بیشتر شدن شمار مساجد از کلیساها، برخورداری اسلام از سریعترین رشد در میان دیگر ادیان، گسترش اسلام در آمریکا و ... مطرح میکنند. رشد اسلامگرایی علاوه بر خاورمیانه و اروپا کشورهای آسیای میانه و نواستقلال شوروی سابق را نیز در برگرفته است و براساس اظهار صاحبنظران منطقهای و جهانی انقلاب اسلامی ابهت سلطه جهانی فرهنگ غرب که با امکانات عظیم تبلیغی- خبری خود به صورت فرهنگ تقریباً مسلط در آمده را به چالش کشیده است و فراتر از آن به تعبیر "حالوک گرگر " متفکر و نویسنده برجسته ترکیه، انقلاب اسلامی با آسیب رساندن به بنیادهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی غرب، توانست ابهت سلطه غرب را که پایمالکننده ارزشهای متعالی مستضعفان بود، درهم شکند (مجله حضور، یادمان هجدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، ص 80) مذهبی شدن جهان، از بین رفتن محبوبیت تصنعی اندیشههای لائیک و ... از جمله موضوعاتی است که امروزه نظریهپردازان غربی، که امکان فهم منطق درونی تحولات متأثر از اسلام و فرهنگ اسلامی ندارند را در مواجهه با رویکرد اسلامی ملتها با الهام از انقلاب اسلامی دچار «بحران شناخت» نموده است و این وضعیت باعث شده است تا سردمداران اندیشههای سلطهجو را دچار سردرگمی نموده و هر روز آنها را به واکنشهای غیرمنتظره و در عین حال ناکارآمد وا دارد. اما آن چه امروزه به عنوان یک حقیقت غیرقابل انکار افکار عمومی را متوجه خود نموده این است که جهان اسلام و مسلمانها با گرایش به آموزههای دینی، توجه به معنویات، نیرو گرفتن از انگیزههای اسلامی عرصه را بر نظام سلطه تنگ نموده و در قرن حاضر در ساختارهای نظام جهانی اردوگاه کفر و نظام سلطه را به چالش میکشند آن چنان که در شرایط کنونی نیز این رویکرد به عنوان یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی در محیط فراملی ضمن شکست ابهت ابرقدرتها بنیادهای غیرانسانی فلسفهها و یافتههای غیردینی از جمله تفکر لیبرال دمکراسی را به صورت جدی مورد تهدید قرار داده است. گسترش حجاب اسلامی در جوامع مختلف، رواج فزاینده نشریههای اسلامی، پرشدن مساجد از نمازگزاران و ... به عنوان نشانههایی از ظلم و ستم فرهنگی غرب به اقشار مختلف از جمله زنان و در عین حال همبستگی آنها با انقلاب اسلامی و آمادگی ملتها برای ایفای نقش تاریخی خود در حفظ اسلام و ضرورت مبارزه با فرهنگ دینستیز غرب و نظام سلطه جهانی مطرح است.
4- تحقیر استکبار جهانی به ویژه آمریکا
جهانیان در قرن اخیر همواره بر اثر تبلیغات گسترده و نیز اعمال زور نفوذناپذیری قدرت و یکهتازی خود را بر ملتها تحمیل نموده و این باور را تلقین نموده بودند که دولتهای مستقل و ملتها هرگز نمیتوانند در مقابل خواستههای نامشروع آنها موضع بگیرند و مهمتر این که کسی باور نمیکرد بتوان در مقابل قدرت شیطانی آمریکا عرض اندام کرده و در این راستا اقدام کند. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران، جهانی کردن شعار مرگ بر آمریکا، افشاگری چهره آمریکا در مجامع مختلف، ایستادگی و مقاومت در مقابل خواستههای نامشروع آمریکا در عرصههای گوناگون، پاسخ منفی دادن به التماس آمریکا برای مذاکره و برقراری روابط سیاسی و ... توسط ملت ایران باعث شد تا ابهت پوشالی قدرتهای سلطهگر به ویژه آمریکا در افکار عمومی جهان شکسته شود و مردم مسلمان و مستضعف جهان به ضعف و ناتوانی آمریکا در زمینه برخورد با اراده ملتها آگاه شوند و آنان به این باور برسند که قدرت آمریکا در برابر قدرت الهی و مردمی بسیار ضعیف است و این دستاورد عظیم جهانی انقلاب برای مردم عزتمند ایران و کلیه مسلمانها و مستضعفان جهان افتخارآمیز و برای دشمنان کینهتوز امت اسلامی ذلت و خواری را به وجود آورده است به گونهای که امروزه آمریکا را در عرصههای گوناگون و در حوزههای مختلف تحقیر نموده و دولتمردان آمریکا را در هر اقدام علیه کشورهای اسلامی و مسلمانها با ناکامی روبهرو نموده است. شکست آمریکا در افغانستان و عراق نمونه بارزی از این تحقیر و ناکامی به حساب میآید.
5- قدرت و عزت ایران اسلامی در منطقه و جهان
کشور ایران که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت مستقل نمیتوانست در معادلات سیاسی و تصمیمگیریهای منطقهای و جهانی نقش موثر و تعیینکنندهای داشته باشد، متأثر از آموزههای اسلام پایههای نظام اسلامی را در داخل تثبیت و با انتشار آموزههای انقلاب اسلامی در جوامع مختلف توانست در مرحله اول بین مسلمانها و نهضتهای اسلامی و سپس در عرصه جهانی به قدرت و عزت بالایی برسد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظام برخاسته از انقلاب اسلامی به دلیل نحوه تعامل خود با ملتها و به ویژه حرکتها و نهضتهای مردمی در سطح منطقه و جهان و ایفای نقش حمایتی و هماهنگساز خود توانست به الگوی عمل آنها تبدیل شود که آنها احیای هویت اسلامی و قدرت و عزتیابی خود را مرهون و مدیون انقلاب اسلامی بدانند و در این راستا همواره در عرصههای گوناگون همگرا با جمهوری اسلامی در صحنههای گوناگون ظاهر شده و در راستای اهداف فراملی ایران اسلامی موضعگیری و اقدام نمایند. این همفکری، همگرایی و عملکرد زمینه توسعه اهداف انقلاب در منطقه و جهان را فراهم و به تعبیری به اهداف راهبردی انقلاب اسلامی عمق ببخشد و عمق راهبردی انقلاب اسلامی را به بیرون از مرزهای جغرافیایی منطقه سرایت دهد. بر این اساس است که ایران امروز به عنوان کشوری قدرتمند و تاثیرگذار در مناسبات و روابط بینالملل و نیز تصمیمگیریهای منطقهای و جهانی تبدیل شده است و به تعبیر رهبر معظم انقلاب ملت ایران در هر قضبه مهم جهانی که با آن به طور جدی مخالف باشد، آن مسأله پیش نمیرود و متوقف میشود، امروز این ملت در مسایل مهم جهانی دارای یک رأی مهم است و «ایران اسلامی، ایران امام، ایران انقلاب، مرکز و محور حرکت عظیم جهانی مسلمانان است و به همین نسبت محور دشمنیها است. ... نشان میدهد که ما قدرتمندیم و علیه منافع استکبار و منافع دزدان و غارتگران همچنان تهدید بزرگی به شمار میآییم.»
و این قدرت و اقتدار را باید ناشی از حمایت الهی از ملت ایران، اسلامی بودن حکومت و اعتماد عمیق این ملت به دین و اسلام، مردمی بودن حکومت و تکیه دولتمردان به مردم و تعهد مردم به اهداف انقلاب، رهبری شایسته، صالح، مقتدر و مقبول، نقشآفرینی مردم در عرصههای گوناگون و به صورت خاص در عرصه دفاعی- امنیتی و حمایت و پشتیبانی گسترده مسلمانها و به صورت خاص حرکتها و نهضتهای مقتدر اسلامی از ایران اسلامی در منطقه و جهان دانست که عقبه مطمئن و عمق راهبردی انقلاب اسلامی را تشکیل میدهند.
6-افشای چهره واقعی کشورهای مدعی حکومت اسلامی
با توجه به این که در برخی از کشورهای اسلامی حکام ادعای اسلامی بودن کشور و اداره آن بر اساس احکام اسلام را داشتند و هنوز هم بر این ادعا پافشاری میکنند، اما چون : در این کشورها پوسته و ظاهری از اسلام آن هم در بخشی از حوزههای فردی و اجتماعی وجود داشته، حاکمیت ادعایی آنها بدون خواست و رأی مردم شکلگرفته، رهبران این حکومتها عموماً افرادی فاسد بوده، حکام این کشورها با دوستی و عشق و علاقه به قدرتهای استکباری و همراه با دشمنی نسبت به مسلمانان بر حاکمیت خود ادامه داده، دولتمردان این کشورهای مدعی حکومت اسلامی با رژیم صهیونیستی اشغالگر قدس دست دوستی و تفاهم داده، در این کشورها از آزادی خبری نبوده و استقلال از نظر این حکومتها معنا و مفهوم نداشته و حکام آن به استکبار غرب و به صورت خاص با آمریکا کاملاً وابسته بوده و هستند.
با شکلگیری نظام اسلامی در ایران و نقشآفرینی مردم با تمسک به آموزههای اسلام ناب در تحولات سیاسی- اجتماعی و برجسته شدن ارزشهای دینی در ساختار حکومت و افکار عمومی نماد و مظهری مناسب از حکومت اسلامی به نمایش گذاشته شد که متأثر از این رویکرد چهره واقعی حکومتهای مدعی اسلامی افشا شد و این چهرهنمایی نتایج و پیآمدهایی را در افکار عمومی جهان و مسلمانها به دنبال داشت. بر این اساس انقلاب اسلامی با ارایه الگوی جدید و حکومت واقعی اسلامی و مبتنی بر شریعت اسلام با ویژگیهایی چون: رهبری شایسته، قوانین و مقررات اسلامی، حاکمیت اسلام در حوزههای مختلف، مردمی بودن و اتکا به آرای مردم در همه امور اساسی کشور، استقلال همهجانبه، دشمنی با دشمنان خدا، دوستی با مسلمانها توانست با ارائه الگوی حکومت اسلامی واقعی به جهانیان، افشای حکومتهای به ظاهر اسلامی، ارایه چهره واقعی از اسلام، آشنا کردن تودههای مسلمان ناآشنا به اسلام واقعی و ایجاد روحیه نشاط و امیدورای در مسلمانها و ... بسترهای لازم را برای تلاش آنها در جهت شکلدهی و برقراری حکومت اسلامی در دیگر جوامع را در دستور کار قرار دهند. بیداری ملتهای مسلمان و مستضعف جهان، احیای هویت مسلمانها در سراسر گیتی، به وجود آمدن فرهنگ خودباوری، شجاعت و ترسیدن از قدرتهای بزرگ و دست نشاندگان آنها، شکلگیری روحیه امید در مسلمانها و مستضعفان، عزت و سربلندی مسلمانها در افکار عمومی جهان، تمسک به الگوی مبارزاتی و مقاومت ملت ایران توسط دیگر ملتها و به صورت خاص مسلمانان مورد ظلم و ستم چون ملت فلسطین، جهانی شدن مبارزه مردمی با رژیم اشغالگر قدس و ... نیز از جمله عناوین دستاوردهای فراملی انقلاب اسلامی است که باید به آنها پرداخته شود زیرا بیداری ملتها، احیای هویت مسلمانها، شکلگری فرهنگ خودباوری و روحیه امید در مسلمانها و ... خود زمینهای برای شکلگیری مقاومتهای مردمی- اسلامی در منطقه و جهان شده است که متأثر از آن نظام سلطه و پایگاه خاورمیانهای آن یعنی رژیم جعلی اسرائیل را مورد تهدید جدی قرار داده است. به گونهای که شکست اسرائیل با وجود حمایتهای گسترده آمریکا، غرب و حتی دولتمردان غیرمردمی کشورهای عربی از آن رژیم در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی با حزبالله و جنگ 22 روزه صهیونیستهای جنایتکار علیه ملت مظلوم و بیگناه غزه نیز را باید از نتایج و دستاوردهای انقلاب اسلامی به حساب آورد.
در یک جمعبندی کلی میتوان طرح مجدد اسلام به عنوان یک مجموعه کامل از شیوه زندگی، بر شمردن مدل غربی جدایی دین از سیاست را به عنوان اساس مشکلات جوامع اسلامی، ضرورت بازگشت به اسلام برای قدرتیابی جوامع اسلامی، ضرورت تمسک به قوانین اسلامی و کارآمد دانستن جهاد و شهادتطلبی را که به عنوان اصول ارزشی مورد توجه فعالان و نخبگان و جوامع اسلامی قرار گرفته است را زمینهساز تأثیر گسترده انقلاب اسلامی بر نظام بینالملل، ملتها و جوامع اسلامی دانست که احیای اسلام به عنوان مکتب جامع و جهانی، تغییر گفتمان حاکم بر بازیگران منطقهای و جهانی، خیزش جهانی مستضعفین علیه مستکبرین، ظهور اسلام سیاسی، مطرح شدن جهان اسلام به عنوان قدرتی تأثیرگذار در نظام جهانی، تغییر معیارهای قدرت در نظام بینالمللی، بازگشت به هویت اسلامی توسط مسلمانها و مطرح شدن جمهوری اسلامی و سبک و شیوه رهبری آن به عنوان الگوی حکومتی و تعامل مناسب میان مردم و دولتمردان از محورهای این تاثیر به حساب میآید.
تقویت روحیه ضد سلطه، احساس افتخار به گذشته اسلامی و نفی احساس حقارت، شکلگیری و گسترش نهضتهای اسلامی و آزادیبخش، توجه عملی به ارزشهای اسلامی، مطالبات سیاسی- اجتماعی، احیای روحیه و انگیزه حمایت از مقدسات، مشارکت منطقهای و بینالمللی در زمینه سرنوشت امت اسلامی و ... در تودههای مسلمان و پیدایش روحیه انقلابی و تمسک به اسلام ناب و سیاسی که قدرتیابی مشروع را در دستور کار قرار داده است به عنوان محورهایی از تأثیر انقلاب اسلامی بر مسلمانها و دستاوردهای متکی بر قدرت نرم فراملی جمهوری اسلامی بر شمرد.