قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظر به اینکه حکومت طاغوتی و غیرمردمی بر کشور حاکم بود، لذا به تبع آن نیروهای مسلح نیز خواسته یا ناخواسته در خدمت نظام طاغوتی بودند. حکومت پهلوی علاوه بر دشمنی و کینه‌ای که نسبت به اسلام و مقررات الهی داشت، حقوق طبیعی و اولیه مردم را نیز زیر پا گذاشته و صرفاً به دنبال اهداف و منافع خاندان پهلوی و هزار فامیل وابسته و یا سرسپرده به آن بود. در چنین نظامی، شاه با گماردن امرای سرسپرده و مطیع نظام شاهنشاهی بر پست‌های کلیدی و حساس ارتش و نیروهای انتظامی، مجموعه ارتش و نیروهای مسلح را به طور کلامل در خدمت اهداف طاغوتی خویش و حفظ ارکان سلطنت قرار داده بود.

از سوی دیگر در رژیم پهلوی، برای دور کردن نظامیان از خداپرستی و دین‌محوری، تلاش زیادی صورت می‌گرفت تا فرهنگ شاه پرستی در ارتش حاکم گردد و با این سیاست، رژیم پهلوی علاوه بر این که قصد داشت توجه نظامیان را از خداپرستی و دینداری به سوی پرستش غیرخدا بشکاند، می‌خواست نظامیان را شخص‌پرست بار آورده ومتکی و وابسته به شخص نماید و بدتر از همه این که چنین شخصی کسی جز شاه پلید و فاسد یعنی محمدرضا پهلوی نبود. در همین راستا بود که هنگام نام بردن از شاه، از تعابیری شرک‌آلود استفاده می‌شد تا شاید بتوانند فرهنگ شاه‌پرستی را ترویج کنند.

یکی از تعابیر شرک‌آلود که برای شاه استفاده می‌شد، کلمه «خدایگان» بود. برای نمونه به دو مورد مستند از مهنامه ارتش شاهنشاهی که در احکام انتصاب فرماندهان ارشد نظامی برای شاه از کلمه «خدایگان» استفاده شده است اشاره می‌کنیم.

در صفحه اول مهنامه شماره 1 و 2 اردیبهشت 1348 چنین آمده است: «به فرمان خدایگان شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران از تاریخ 25/2/1348 تیمسار بازنشسته غلامرضا ازهاری به استناد ماده 100 قانون استخدام نیروهای مسلح شاهنشاهی به خدمت اعاده و به سمت جانشین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران منصوب گردیدند(1). » و در صفحه دوم همان مهنامه نیز آمده است: «به فرمان خدایگان شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران، تیمسار سپهبد علی کریملو از تاریخ 25/2/1348 به سمت معاون اداری ستاد بزرگ ارتشتاران منصوب گردیدند(2). »

به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به دنبال تغییر حکومت از نظامی طاغوتی و سلطنتی به نظام اسلامی و مردمی، ارتش و قوای انتظامی نیز از سلطه حاکمان طاغوتی رهایی یافته و در خدمت نظام اسلامی و الهی و حکومتی متکی بر رأی و خواسته مردم قرار گرفتند. همچنین فرهنگ شاه‌پرستی و شخص محوری تبدیل به فرهنگ خداپرستی و دین‌محوری گردید.

این دستاورد انقلاب اسلامی بیشتر از آن جهت حائز اهمیت است که ارتش ایران را که اکثر بدنه و سطوح پایین آن را نظامیان مسلمان و خدمتگزار به مردم و کشور تشکیل می‌داد و به اجبار در خدمت نظام طاغوتی قرار گرفته بود، نجات داده و در خدمت اسلام و قرآن قرار داد.
امام خمینی(ره) با اشاره به این دستاورد انقلاب اسلامی، خطاب به قوای انتظامی می‌فرمایند:

«امروز تمام قوای انتظامی، اینها همه در خدمت اسلام هستند. یک وقت بود که شهربانی و همین‌طور سایر گروه‌های انتظامی در خدمت طاغوت بودند... وضع پلیس در دنیا و در رژیم سابق این بود که همه در خدمت قدرتمندان بودند(3). »

و در جای دیگر خطاب به نظامیان می‌فرمایند:

«شماها توجه کنید که ... امروز لشکر اسلام هستید. ارتش اسلام هستید. پاسداران اسلام هستید(4).

حضرت امام در سخنرانی دیگر خطاب به دانشجویان دانشکده افسری می‌فرمایند:

«شمایی که امروز در این جا هستید و خداوند تبارک و تعالی به شما توفیق داده است که در دانشکده افسری همچو رژیمی زندگی می‌کنید و تحصیل، بدانید که شما وضعتان با سابق فرق دارد. شما لشکر خدا هستید، شما ارتش امام زمان سلام الله علیه هستید(5). »

همچنین در سخنرانی دیگری می‌فرمایند:

«لازم است به شما طبقه عزیز مؤثر تذکر دهم که شما هم اکنون در خدمت اسلام بزرگ هستید. خدمت شماها به کشور، خدمت به اسلام و قران کریم است و خدمت سربازی از عبادات است(6). »

با توجه به چنین تحولی اساسی در ارتش است که مقام معظم رهبری می‌فرمایند:

«ارتش جمهوری اسلامی تنها ارتش در دنیاست که برای آرمان‌ها و اهداف اسلامی مبارزه می‌کند. برادران ارتشی ما نشان دادند و ثابت کردند که بر سر پیمان صادقانه خود با امام، اسلام و قرآن تا پای جان ایستاده‌اند(7). »

علاوه بر آنکه نیروهای مسلح بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در خدمت اسلام و باورهای الهی قرار گرفتند، با مردم نیز پیوند مبارکی پیدا کردند. و از آن جا که رژیم پهلوی، نظامی سلطنتی و غیرمردمی بود، لذا به تبع آنع نیروهای مسلح نیز در خدمت مردم نبوده و از آن به عنوان اهرم قدرتی برای حفظ حکومت سلطنتی و خاندان پهلوی استفاده می‌شد.

به خدمت گرفتن نیروهای مسلح برای حفظ تاج و تخت از یک طرف و غیرمردمی بودن رژیم پهلوی از طرف دیگر، موجب می‌شد که روز به روز بین مردم و نیروهای مسلح شکاف و فاصله ایجاد شود. این جدایی منجر به عدم محبوبیت ارتشیان در بین مردم شده و نوعی ترس آمیخته با تنفر را نیز به دنبال داشت.

در این مورد حضرت امام(ره) می‌فرمایند:

«در زمان طاغوت، ارتش از ملت جدا بود و از روحانیت جداتر، ... مردم را طوی بار آورده بودند و به صورتی از ارتش و سایر قوای انتظامی ترسانده بودند که مردم با دیدن آن‌ها احساس ناراحتی می‌کردند(8). »، «در گذشته ارتش وقتی می‌آمد توی مردم مثل این که دشمن آمده است و جمعیت از او فرار می‌کردند، و پشت می‌کردند به او، و پاسبان وقتی می‌آمد در بین مردم، مردم از او فرار می‌کردند، تنفر داشتند(9). »، «ارتش را طوری بار می‌آوردند که در مقابل ملت بایستد. ملت و ارتش در آن نظام‌ها همیشه در برابر هم بودند و ارتش در میان مردم ایجاد رعب می‌کرد و مردم هم تا جایی که می‌توانسدند کارشکنی می‌کردند(10). »

و در جایی دیگر با اشاره به وضع شهربانی و ژاندارمری قبل از انقلاب می‌فرمایند:

«من خودم هم به شهربانی، به کلانتری‌ها گاهی ابتلا کرده‌ام در جوانی، شما هر کدام مبتلا شده باشید به این کلانتری‌هایی که در سابق بود، می‌دانید که وضع چه جور بود و مردم از نظر آن‌ها چطور بودند و با مردم چه رفتاری می‌کردند. پاسبان‌هایی که باید پاسبانی کنند از یک ملت و باید پاسبان ملت باشند آن‌طور بودند... یکی شان می‌آمد بازار تهران را می‌بست... آن وقت کسی که یک شکایت از کسی داشت می‌خواست برود به کلانتری، خوف این را داشت که در خود کلانتری گرفتاری برایش پیدا بشود. مردم از کلانتری آن‌طوری می‌ترسیدند که از دزدهای سر محله، از چاقوکش‌ها(11). »

رژیم پهلوی که از همبستگی و ارتباط نزدکی مردم و ارتش، دغدغه و نگرانی داشت و آن را خطری بر علیه حکومت سلطنتی خود می‌دید، تلاش می‌کرد ارتش را در هاله‌ای از سیاست‌های ویژه خود قرار داده و بین آن‌ها و مردم مانع ایجاد کند.

در این رابطه پارسونز سفیر انگلیس در تهران در توصیف ارتش قبل از انقلاب در خاطرات خود چنین می‌نویسد: «نیروهای مسلح ایران یک طبقه ممتاز و نازپرورده جامعه را تشکیل می‌دادند. آن‌ها غرق در تجهیزات مردن و پیچیده نظامی کاملاً‌از غیر نظامیان جدا نگاهداشته می‌شدند... به طور کلی نیروهای مسلح در میان مردم محبوبیت زیادی نداشتند. تفرعن و تبختر افسران در برخورد با مردم در مجامع عمومی و مغازه‌ها و خیابان‌ها، امتیازاتی که رژیم برای آنها قایل شده بود و سهم درشتی که از بودجه کشور برای آنها اختصاص داده بودند، و در مجموع یک نوع احساس تبعیض بین نظامی‌ها و غیرنظامی‌ها، این احساس را تقویت می‌کرد(121). »

علی رغم تلاش رژیم پهلوی برای جداکردن ارتش از مردم و به خدمت گرفتن ارتش برای حفظ تاج و تخت و پایه‌های حکومت شاهنشاهی، در بدنه ارتش، قشر قابل توجهی از افسران جوان و درجه‌داران که خود از توده محروم و یا قشر متوسط جامعه بودند، قلباً از وضعیت فوق ناراضی بوده و خود را متعلق به مردم و مستحق خدمت به آن‌ها می‌دانستند.

حضرت امام خمینی(ره) نیز در سخنرانی‌های خویش چه در سال‌های طولانی قبل از انقلاب و چه در سال‌ها و ماه‌های نزدیک به پیروزی انقلاب، با تأیید مطلب فوق، بدنه ارتش را افرادی نجیب و مردمی معرفی کرده‌اند. ایشان در سخنرانی مورخ 12 اردیبهشت 1342 خویش می‌فرمایند:

«ما می‌دانیم که صاحب منصبان ارتش معظم ایران، درجه‌داران محترم، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و برای سرافرازی ایران فداکار هستند. من می‌دانم که درجه‌داران با وجدان راضی به این جنایات و وحشیگری‌ها نیستند. من از فشارهایی که بر آن‌ها وارد می‌شود مطلع و متأسفم(13). »

در سخنرانی مورخ 10 خرداد 1357 نیز می‌فرمایند:

«چه احترامی بز برای ارتش قایل هستید؟ شما خیال می‌کنید ارتش دل خوشی دارد از این‌ها؟ کسی که زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر آمریکایی، مستشار آمریکایی که همه جهات در دست آنها باشد، این بیچاره‌ها همه در تحت فشار باشند. اینها دل خوشی دارند(14)؟ »

همچنین در سخنان دیگری می‌فرمایند:

«این طور نیست که ملت ما با ارتش مخالف باشد، با صاحب منصب‌ها، با درجه‌دارها، با افسرها اینها همه برادرهای ما هستند. ما مخالف با اینها نیستیم ما با خونخواریها مخالفیم(15). »، «ملت ایران موظف است که به درجه‌داران و افسران و صاحب منصبان شریف احترام بگذارند. باید توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خائن نمی‌توانند اکثر ارتش را آلوده کنند... حساب این چند نفر ارتشی خونخوار معلوم و از حساب ارتش جداست. ارتش از ملت است و ملت از ارتش(16). »

به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار حکومت و نظام مردمی و متکی به رأی و خواسته مردم، تمامی اجزار و ارکان ارتش و قوای انتظامی در خدمت مردم عزیز ایران قرار گرفته و پیوند مستحکمی بین نیروهای مسلح و مردم به وجود آمد. بدین معنا که مردم به برادران ارتشی خود عشق و علاقه نشان داده و متقابلاً نیروهای مسلح هم خود را خادم ملت دانستند. این پیوند و دوستی که در سال‌ها و ماه‌های آخر مبارزه و پیروزی انقلاب بین بخشی از بدنه ارتش و مردم آغاز گردید – و حتی خود نظامیان در پیروزی انقلاب نقش آفرینی قابل توجهی نمودند – در سالهای پس از انقلاب استمرار و استحکام یافت.

مردمی شدن ارتش و نیروهای مسلح به عنوان یک دستاورد انقلاب به صورت مکرر مورد اشاره رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و نیز رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است که به چند مورد آن اشاره می‌کنیم.

در این مورد امام خمینی (ره) می‌فرمایند:

«ارتش، ارتش مردمی است نه ارتش طاغوتی که سرکوب کند. ارتشی است که با مردم زیر یک سقف جمع می‌شوند و مردم برای آنها تظاهر می‌کنند و اینها هم برای مردم تظاهر می‌کنند. این یک چیز تازه‌ای است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده و این را حفظ کنید... همان‌طور که ملت بدون ارتش نمی‌تواند ادامه زندگی بدهد، ارتش هم بدون ملت نمی‌تواند ادامه زندگی بدهد(17). »

مقام معظم رهبری نیز در این رابطه می‌فرمایند:

«ارتش جمهوری اسلامی ایران آنچه را که امروز دارد، باید قدر بداند و به نظر من از همه چیز برتر و بیش از همه، جایگاه و پایگاه مردمی ارتش است(18). »، «ارتش ما امروز یک رتش سربلند و با افتخار است. یک ارتش با ایمان است... بالاتر از همه اینها، ارتش ما یک ارتش مردمی است(19). »

از سوی دیگر مردمی شدن ارتش در سیاست‌های کلان رهبران نظام و منشور انقلاب یعنی قانون اساسی نیز مورد توجه قرار گرفت. این مسأله در اصل 144 قانون اساسی به این شرح مورد تأکید قرار گرف6ت: «ارتش جمهوری اسلامی ایران باید ارتشی اسلامی باشد که ارتش مکتبی و مردمی است(20)... »

پی نوشت:
1- ماه نامه ارتش، شماره 1و 2 اردیبهشت 1348، ص 1.
2- همان، ص 2.
3- محمد باقری( گردآوری)، دیدگاهها و رهنمودها، ص 5.
4- نشریه سیاسی نظامی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، شماره 250، ص 5.
5- سخنرانی مورخ 12/7/1361 به نقل از: در جستجوی راه از کلام امام، دفتر هیجدم، ص 188.
6- سخنرانی مورخ 16/7/1358 به نقل از: از 29 فروردین تا ارتش حزب الله، ص 71.
7- سخنرانی در روز ارتش سال 1366 به نقل از: مجله صف، شماره 90، ص 7.
8- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر هیجدم، ص 44، سخنرانی مورخ 3/2/1358.
9- همان، ص 45، سخنرانی مورخ 30/3/1358.
10- همان، ص 48، سخنرانی مورخ 8/7/1358.
11- محمد باقری( گرد آوری)، دیدگاهها و رهنمودها، ص 7.
12- ویلیام سولیوان و سرآنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص 300.
13- مجله صف، شماره 98، ص 4.
14- همان.
15- همان، سخنرانی مورخ 24/10/1357.
16- همان، سخنرانی مورخ 22/10/1357.
17- نشریه سیاسی نظامی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، شماره 250، ص 4.
18- از 29 فروردین تا ارتش حزب الله، ص 75، سخنرانی مورخ 9/5/1370.
19- همان، ص 76، سخنرانی مورخ 13/7/1373.
20- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص 76.

دسته ها : انقلاب اسلامی
يکشنبه 1387/11/20 23:57
X