سقوط هویدا
درباره علل برکناری هویدا، ارتشبد فردوست در خاطرات خود توضیح کافی داده است. برای شناخت دقیقتر این جابهجایی مهرهها اسناد زیر گویاست:
[شروع نقل قول]مدتی است که مجدداً موضوع تغییر کابینه در بین مردم مطرح است و صحبت از آقایان [هوشنگ] انصاری، آموزگار، شریف امامی و دکتر اقبال میباشد. ضمناً از کلیه بحث و گفتوگوها بین مردم چنین استنباط میگردد که مردم از دولت آقای هویدا خسته شدهاند و اکثراً آقای آموزگار را تأیید مینمایند. بهخصوص بعد از یکی دو نطق اخیری که نامبرده نموده محبوبیت پیدا نموده است.
نظریه پنجشنبه: به سبب وجود نارساییها در سطوح مختلف و گرانی روزمره اکثراً نظر خوبی با کابینه آقای هویدا ندارند و مسبب نارساییها را دولت فعلی میدانند و در اغلب محافل بدون پروا نسبت به دولت هتاکی میشود و بدینترتیب با ایجاد شایعاتی اذهان عمومی را مشوش میسازند و بدینوسیله عقدهگشایی میکنند. (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم ـ 21/12/1355).
با توجه به قرائن و شواهد زیادی که از چند ماه قبل به چشم میخورد روز به روز موضوع تغییر کابینه هویدا برای اطرافیان وکارمندان نخستوزیری تقویت پیدا میکند و برای مثال چند مورد زیر مورد توجه میباشد:
1 ـ نحوه رفتار و حوصله نخستوزیر در میهمانیها به طور کلی فرق نموده.
2 ـ مدت دو هفته است که پیشخدمتهای مخصوص خود را که سالها برای ایشالن خدمت مینمودهاند اخراج نموده و مدت چند هفتهای است که لباس پوشیدن و غیره را شخصاً انجام میدهند.
3 ـ چند روزی است احمد کاشفی معاون نخستوزیر و خانم امانپور مدیرکل تشریفات در جستوجوی پرونده خرید لوازم و اثاثیهای هستند که خانم خلعتبری از پاریس برای دولت و منزل آقای هویدا خریداری نموده و پول آن از طریق احمد کاشفی از بودجه سرّی داده شده.
4 ـ تعدادی دکوراتور فرانسوی منزل نخستوزیر در آپارتمان I.S.P. مشغول به کار می باشند و قرار بوده در یکی دو ماه آینده تحویل دهند لیکن با فشاری که به دکوراتور فرانسوی وارد شده تا چند روز دیگر به پایان میرسد.
5 ـ توجه و دقت زیاد بر روی دستورات از اعتبارات سری خصوصاً آن قسمت که جنبه خصوصی و فردی داشته و مربوط به اقوام نخستوزیر و غیره میباشد. (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم ـ 11/4/1356).
بنا به اظهار خانم امانپور مدیرکل تشریفات نخستوزیری، یکی از منابع دیپلماتی آمریکا اظهار داشته که دولت آمریکا به طور خیلی جدی تعویض کابینه هویدا را از شاهنشاه آریامهر خواستار شده. نامبرده چنین افزود که اساساً کارتر و آمریکاییها از مخارجی که دولت ایران به نفع فورد انجام داده فوقالعاده ناراحت و عصبانی هستند. ضمناً نامبرده افزود که ملاقات علیا حضرت با خانم فورد نیز به نفع دولت ایرن در روابط فیمابین نخواهد بود. (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم ـ 28/4/1356).[پایان نقل قول]
امیرعباس هویدا در تاریخ 15/5/1356 از نخستوزیری برکنار شد و در منصب محترمانه وزارت دربار قرار گرفت. شاه تصور میکرد که با این اقدام همه چیز به خوبی و خوشی تمام خواهد شد و آبهایرفته به آسیاب باز خواهد گشت. با اوجگیری امواج انقلاب، محمدرضا پهلوی مذبوحانه امتیازات بیشتر و بیشتری داد و از جمله در 17 آبان 1357 دستور بازداشت هویدا را، به همراه بلندپایگانی چون ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواک، صادر نمود:
[شروع نقل قول]18/8/57 ـ تیمسار فرمانداری نظامی تهران و حومه
احتراماً به استحضار میرساند، در اجرای اوامر صادره امیرعباس هویدا نخستوزیر اسبق در تاریخ 17/8/57 دستگیر، استدعا دارد اوامر عالی را امر به ابلاغ فرمایند.
معاون ستاد اطلاعاتی
سرتیپ سجدهای
در صورت تصویب برابر ماده 5 قانون فرمانداری نظامی بازداشت گردند.
سپهبد رحیمی لاریجانی ـ 18/7/57[پایان نقل قول]
همانگونه که در اسناد پیشین نمایان است، امیرعباس هویدا از اوایل سال 1356 این دلهره را داشت که توسط شاه و به منظور نجات تاج و تخت پهلوی، به گفته برادرش فریدون هویدا، "سپربلا " گردد. او محاصره خود را توسط دستهای نامرئی ساواک احساس میکرد و به اقداماتی پیشگیرانه دست میزد. معهذا، با قطعیت میتوان گفت که حد اعلای تصور هویدا این بود که مانند "بحران امینی " در یک دادگاه نمایشی محاکمه خواهد شد و گمان او بر این بود که در چنین محکمهای "روسفید " خواهد بود، چرا که در دوران صدارت در دست شاه مهرهای بیش نبوده است! به اعتقاد ما در این دوران هیچگاه در مخیله هویدا سقوط مدهش سلطنت، و بالاتر از آن رژیم دست نشانده غرب در ایران، نگنجید و او مانند بسیاری بازیگران سیاسی رژیم گذشته، حوادث طوفانی روز را موجی تصور مینمود که با صعود "دمکرات "های آمریکا انگیخته شده و به زودی فرو خواهد نشست و او نمیخواست که در این کارزار با فرار خود سند محکومیت خویش را امضاء کند.
اسناد زیر دغدغههای هویدا را در آخرین ماههای سلطنت پهلوی و اقدامات پیشگیرانه او را نشان میدهد:
[شروع نقل قول]چندی قبل قرار بود یک نفر خانم انگلیسی که هماکنون در هتل هیلتون مشغول کار است به عنوان پذیرایی کننده مخصوص آقای نخستوزیر در کاخ پذیرایی شهری مشغول کار شود و لکن نامبرده قبول ننموده و در نتیجه اخیراً مکاتباتی با سفارت شاهنشاهی در مادرید به عمل آمده و قرار است در آینده نزدیکی یک نفر خانم به عنوان کدبانو در کاخ پذیرایی شهری از اسپانیا به ایران اعزام نمایند. خانم امانپور مدیرکل تشریفات نخستوزیری به طور خصوصی اظهار میداشت که آقای نخستوزیری ضمن مطالب خود اشاره نموده که اخیراً پارهای از مطالب من به بیرون راه یافته مراقب اطرافیان باشید.
نظریه شنبه: آقای نخستوزیر وحشت دارد از اینکه اطرافیان او با ساواک در رابطه باشند و روی این مطلب فوقالعاده حساسیت دارد و یک دلیل عمده این موضوع این است که میخواهد برای کارهای داخلی از خارجیان استفاده نماید. (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم ـ 10/2/1356).
برابر اظهارات خصوصی آقایان محمد بیگلری رئیس اداره حفاظت نخستوزیری و همچنین عبدالمجید قنواتی مسئول امور بایگانی محرمانه تعدادی از پروندههای به کلی سرّی و محرمانه که نخستوزیر سابق آقای هویدا در گاوصندوق اطاق خود نگهداری میکرده به بایگانی محرمانه عودت نداده و به احتمال قوی به منزل خود و یا جای امنتری منتقل نمودهاند.
نظریه شنبه: اظهارات نامبردگان به احتمال قوی صحت دارد و این پروندههایی بوده که به طرق مختلف در آن سوءاستفاده شده و یا دستوراتی برخلاف قوانین و مقررات صادر شده (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم ـ 6/6/1356).
سرگرد قاسم نیلی افسر حفاظت نخستوزیری که یکی از محارم بسیار نزدیک به هویدا وزیر دربار میباشد برای مدت یک الی دو ماه به وزارت دربار مأمور شده که چگونگی حفاظت و وظایف و کارهای مربوط به آقای هویدا را که قبلاً گارد نخستوزیری انجام میداده به مأمورین گارد شاهنشاهی تعلیم دهد. بهطوری که مدیرکل تشریفات نخستوزیری به طور خصوصی اظهار میدارد گارد شاهنشاهی از پیشنهاد وزیر دربار بسیار ناراحت و دلخور هستند.
نظریه شنبه: سرگرد نیلی از کلیه فعالیتهای احتمالی غیرقانونی آقای هویدا با خبر است. (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم ـ 3/7/1356).
آقای هویدا به خانم امانپور مدیرکل تشریفات نخستوزیری اظهار داشته ترتیبی بدهید که خانم سیمین دخت اتابای (دختر خاله شاهنشاه آریامهر) از کاخ پذیرایی دولت در سعدآباد و کاخ اختصاصی شهری منتقل شوند و اشاره نمودهاند طوری ترتیب کار را بدهید که خودش متوجه نشود زیرا اگر با اینطور آدمها از نزدیک کار بکنیم هر کاری که بکنیم یک ساعت بعد شاه مملکت یا ساواک و غیره میفهمند. ضمناً خانم Hezi-Muelly تبعه انگلیس بدون جواب مثبت ساوکا در کاخ مزبور مشغول به کار است با توجه به این که اداره کل حفاظت رسماً اعلام کرده مسئولیت به عهده اداره حفاظت نیست. (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوم ـ 23/7/1357).
شایع است: امیرعباس هویدا نخستوزیر اسبق نزد اشخاصی که به ملاقات وی رفتهاند اظهار داشته در زمانی که اتهاماتی به وی وارد شده با پیشبینی قبلی وقایع ایران را که خود ناظر آن بوده در 300 برگ تنظیم و جهت یک نفر از بستگان خود در کشورهای خارج پست کرده که اگر روزی محاکمه شد و بر علیه او مقالاتی در ایران چاپ کردند همزمان با آن یادداشتهای مزبور را ترجمه و در مطبوعات خارجی به چاپ برسانند. (گزارش به ساواک ـ 15/9/1357).[پایان نقل قول]
با پیروزی انقلاب اسلامی، امیرعباس هویدا در دادگاه انقلاب به طور علنی محاکمه شد و در 18 فروردین 1358 اعدام شد. هویدا در دادگاه خود را مبرّی از تقصیر و شخص شاه را مسئول فجایعی که در دوران طولانی صدارتش رخ داده بود میدانست.
هویدا و بهائیت
در دوران صدارت هویدا تعلق او به بهائیت شهرت وسیع یافت. ابقاء این نخستوزیر، که از نظر احساسات مذهبی مردم به شدت منفور بود، عمق بیاعتنایی شاه را به افکار عمومی نشان میداد. در زمینه ارتباطات هویدا با فرقه ضاله بهائیت به ذکر دو سند اکتفا میکنیم:
سند اوّل، نامه مورخ 12/6/1343 است که ظاهراً یکی از سران جامعه بهائیت بهنام قاسم اشراقی به مناسبت تصادفی هویدا در جاده شمال و شکستهشدن پای او، برای فرهنگ مهر ارسال داشته و در آن تأسف خود را از این حادثه ابراز داشته است:
[شروع نقل قول]جناب آقای دکتر فرهنگ مهر معاون محترم وزارت دارایی:
به مناسبت پیشامدی که برای جناب آقای هویدا وزیر محترم دارایی رخ داده خواهشمند است مراتب تأثر و تأسف اینجانب و برادرانم را به عموم هم مسلکان و بهخصوص جناب آقای ثابت پاسال مدیر محترم تلویزیون ایران که بزرگترین خدمتگزار فرقه ما هستند ابلاغ فرمایید.
احترامات فائقه را تقدیم میدارد
قاسم اشراقی[پایان نقل قول]
سند دوّم، گزارش ساواک از جلسه بهائیان ناحیه 2 شیراز، مورخ 19/5/1350، میباشد:
[شروع نقل قول]جلسهای با شرکت 12 نفر از بهائیان ناحیه 2 شیراز در منزل آقای هوشمند و زیرنظر آقای فرهنگی تشکیل گردید. پس از قرائت مناجات شروع و خاتمه و قرائت صفحاتی از کتاب لوح احمد وایقان آقایان فرهنگی و محمدعلی هوشمند پیرامون وضع اقتصادی بهائیان در ایران صحبت کردند. فرهنگی اظهار داشت: بهائیان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و میتوانند امتیاز هر چیزی را که میخواهند بگیرند. تمام سرمایههای بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران مربوط به بهائیان و کلیمیان میباشد. تمام آسمانخراشهای تهران، شیراز و اصفهان مال بهائیان است، چرخ اقتصاد این مملکت به دست بهائیان و کلیمیان میچرخد. شخص هویدا بهائیزاده است. عدهآی از مأمورین مخفی ایران که در دربار شاهنشاهی میباشند میخواهند هویدا را محکوم کنند، ولی او یکی از بهترین خادمین امرالله است و امسال مبلغ 15 هزار تومان به محفل ما کمک نموده است. آقایان بهائیان نگذارید کمر مسلمانان راست شود. در این جلسه نامبردگان زیر شرکت داشتند: فرهاد روحانی، دانیا روحانی، ثناءالله زارعیان، قاسم کریمیان، هدایت و مسیحالله و ناصر و ضیاءالله هوشمند، فرهنگی، قدرتالله کمالی، محمدعلی هوشمند. (گزارش به ساواک ـ 19/5/1350).[پایان نقل قول]
انتصاب هویدا به صدارت نه تنها اعتراض عامه مردم، بلکه حتی اعتراض "خواص " رژیم پهلوی را نیز برانگیخت:
[شروع نقل قول]سناتور جهانشاه صمصام در پایان جلسه روز 17/11/43 مجلس سنا به سناتور مسعودی با حضور یکی از خبرنگاران جراید اظهار داشته: حیف است به این مملکت و این ملّت کسی چون هویدا که بهائی است حکومت کند. سناتور صمصام همچنین افزوده: من به امر اعلیحضرت همایون شاهنشاه به این دولت رأی موافق دادم ولی این شخص (منظورش آقای هویدا بود) لیاقت چنین کاری را ندارد. (گزارش به ساواک ـ 18/11/1343).
7/11/43 مهدویان معاون اداره کل فرنگ استان ضمن صحبت خصوصی اظهار نمود که انتخاب آقای هویدا به سمت نخستوزیری مصلحت نبود. زیرا مسلم است که آقای هویدا بهائی است و معلوم نیست چرا ایشان را مسئول کابینه کردهاند. (گزارش به ساواک ـ 10/11/1343).[پایان نقل قول]
*وعاظ السلاطین و هویدا
با اوجگیری اعتراضات مردم علیه انتصاب هویدا به ریاست دولت، ساواک با همکاری آخوندهای درباری طرحی را ارائه داد. هدف این طرح خنثی ساختن تأثیرات منفی انتصاب هویدا و ارائه یک چهره "مسلمان " از او بود. شرح این داستان به روایت ساواک خواندنی است.
دفتر روابط عمومی ساواک در تاریخ 18/11/1343 به ریاست ساواک استان تهران چنین گزارش داد:
[شروع نقل قول]... پس از ترور نخستوزیر سابق و انتصاب جناب آقای هویدا به نخستوزیری از گوشه و کنار شنیده میشد که مخالفین وضعیت حاضره به تکاپو افتاده با اشاعه اکاذیب اذهان مردم بیسواد بهویژه کهنه مقدسین را تحت عنوان بهائی بودن نخستوزیر و بودن 3 وزیر بهائی در کابینه ایشان و پیشرفت بهائیان که عمال اصلی صهیونیست در ایران میباشند در امور مملکتی و تجارتی سر زبانها انداخته همواره برای پیشرفت مقاصد سوء خویش به ویژه فعالیت برای تخریب روحیه افراد، مجاهدت مینمایند. روحانیون و وعاظ موافق هم ضمن تائید مراتب بالا میگویند از آنجایی که مرحوم حسین [حبیب] عینالملک پدر آقای هویدا در ایران و به ویژه در مأموریتهای وزارت امور خارجه در کشورهای خاورمیانه و عزیمت به عکا با عدهای بهائی برای زیارت قبر شوقی افندی به بهائیگری معروف بوده و با توجه به اینکه اطلاع داریم آقای هویدا بهائی نمیباشند وی خواه ناخواه چوب اعمال پدر خویش را میخورند و برای آنکه امنیت حخاضره کشور دستخوش مطامع و سمپاشی مخالفین قرار نگیرد، به هر ترتیبی شده باید این دستآویز از دست مخالفین خارج گردد، والا با توجه به نارضایتی عمومی از لحاظ گرانی ارزاق به ویژه پس از گران شدن بنزین که قسمتها بالا رفت و پایین نیامد، امکان آن را دارد که مخالفین از راه بهرهبراری کرده و به امنیت و آرامش کنونی که برای ترقی و تعالی کشور ضروری و کمال اهمیت را دارد و در اثر توجه و فداکاریهای شاهنشاه به این پایه رسیده لطمه وارد سازند. اضافه مینماید کشته یا شهید شدن نخستوزیر فیحد ذاته آنقدر ضرر و زیان ندارد که مخالفین در کشورهای خارجی شایع نمایند در ایران امنیت نیست و روز روشن جلو مجلس آدمکشی میشود و عقیده دارند برای خنثی کردن فعالیت مخالفین چنانچه اولیای امور صلاح بدانند مراتب زیر اجرا گردد:
1 ـ همان قسم که در پارهای از ممالک خارجی دولتها اجناس را با قیمت گران خریداری و با قیمت ارزان در اختیار آنها [مردم] میگذارند، اعلیحضرت همایون شاهنشاه که این روزها به درجات بیش از گذشته در قلوب مردم جای دارند و قاطبه مردم فقط و فقط معظمله را دلسوز به حال جامعه مخصوصاً ضعفا میدانند، امر مقرر فرمایند برای مدت 6 ماه (تا به دست آمدن محصول جدید) ولو دولت چند میلیون ریال هم مثل پولی که به دهقانان دادند یا گندم خریدند متضرّر گردد قیمت نان و گوشت، قند، چای که عموماً انحصاری و مورد مصرف و احتیاج افراد طبقه سه میباشد تقلیل دهند... 2 ـ [آخوندهای درباری] اضافه مینمایند: برای اینکه شایعهپردازی مخالفین درباره شخص نخستوزیر و اتهام به بهائیگری و اینکه طبق عقیده و دستور بهائیها قرآن را در قبر مرحوم منصور گذارده و روی آن خاک ریخته و آن را حبس نمودهاند، اثری در بین توده عوام باقی نگذارد و نتوانند از این راه به نفع خویش و اجانب بهرهبرداری نمایند، چنانچه سیاست دولت و مقتضیات کنونی اجازه میدهد و اولیای امور صلاح میدانند مراتب زیر بدون خودنمائی و البته به تواتر نه یک مرتبه از طرف دولت انجام گیرد:
الف: تقویت برنامههای مذهبی رادیو ایران در انجام اوامر و ارادة شاهنشاه که پیشوای شیعیان جهان میباشند.
ب: صدور دستور به وزارت آموزش و پرورش مبنی بر ابلاغ اوامر شاهانه دائر بر اینکه ظهرهای پنجشنبه که مدارس تعطیل میشود دانشآموزان کلاسهای یک و دو و سه ابتدایی که مطیعترین و ساده لوحترین عوامل فرهنگی [!] میباشند در دبستان مربوطه یا نزدیکترین مسجد نزدیک به دبستان حضور یافته و با تشکیل صف نماز جماعت نمازبرگزار و در خاتمه برای تقویت شیعیان جهان و شاهنشاه که پیشوای آن میباشد دعا نمایند. به قدری این عمل در روحیه مردم و کسبه و خود بچهها تأثیر دارد که حدی بر آن نمیتوان تصور کرد [!]...[پایان نقل قول]
دیگر موارد پیشنهادی "وعاظ السلاطین " برای ارائه یک چهره مذهبی از رژیم شاه به طور خلاصه چنین است:
ج: از "طلاب علوم دینی "، و در واقع وابستگان آخوندهای درباری، برای تدریس در دبستانها و دبیرستانها استفاده شود!
د: آب و برق مساجد مجانی شود و در مساجد برای وضو شیر نصب شود!
هـ : شهرهای مذهبی با بودجه اوقاف نظافت شود!
و: هیچ نوع معامله با اسرائیل صورت نگیرد "زیرا عناصر مخرب [!] بهائیان را عوامل اسرائیل در ایران به مردم معرفی کردهاند "!
ز: تلویزیون از ثابت پاسال گرفته و ملی شود و بهائیان از آن اخراج شوند!
ح: در رادیو ایران برخلاف اصول مذهبی برنامهای اجرا نشود!
[شروع نقل قول]در خاتمه معروض میدارد، روحانیون و وعاظ موافق که نسبت به مراحم معروضه نظریه خویش را اعلام داشتند عرض نمودند هر موقع دولت هر یک از مراتب معروضه را انجام دهد علاوه بر تأثیری که خودبهخود بین توده مردم خواهد کرد ما هم در منابر یا اجتماعات مذهبی به نحو کاملاً مستحسن و آبرومندی در اطراف آن تبلیغات لازمه را خواهیم کرد که با خواست خداوند متعال و مراحم شاهانه امنیت و آرامش فعلی که در درجه اول خودمان از آن بهرهمند هستیم از بین نرفته و حتی امنیت و آرامش ترقی ایران از هر حیث زبانزد خاص و عام و افراد داخلی و خارجی گردد.[پایان نقل قول]
درباره میزان خباثت یا سادهلوحی مستتر در "عرایض " آخوندهای درباری، که دقیقاً در راستای ترویج یک "اسلام آمریکایی " میباشد، سخن نمیگوییم و توجه خواننده را به خاطرات ارتشبد فردوست پیرامون نقش شاپور ریپورتر، عامل امپراتوری صهیونیستی روچیلدها، و برجستگان بهائیت چون سپهبد عبدالکریم ایادی و سپهبد اسدالله صنیعی در دربار پهلوی جلب میکنیم. به هر روی، پیشنهادات فوق به اطلاع هویدا رسید و در تاریخ 24/11/1343 دفتر روابط عمومی ساواک به ریاست ساواک تهران چنین گزارش داد:
[شروع نقل قول]محترماً در اجرای اوامر تیمسار ریاست ساواک، ساعت 9 صبح 22/11/43 در دفتر نخستوزیری حاضر، آقای هویدا مراتبی از وضعیت حاضره روحانیون پرسش، که به معظمله پاسخ داده شد: در حال حاضر وضعیت از هر حیث رضایتبخش و کمال آرامش برقرار میباشد لیکن در باطن مخالفین ساکت ننشسته و به انواع و اقسام سمپاشیها مشغول، کما اینکه جنابعالی را به مردم بهائی معرفی مینمایند و مدعیند که مرحوم حسین [؟!] عینالملک پدر شما از مبلغین بهنام بهائی بوده و اضافه مینمایند قرآنی را که آقای هویدا در قبر مرحوم منصور گذاردند برحسب خواسته بهائیان و برخلاف مذهب اسلام بوده و از اینرو یک عده روحانی و وعاظ موافق اظهارنظر مینمایند با توجه به اینکه میدانیم آقای هویدا بهائی نیستند ولی برای خنثی کردن اقدام و اظهارات مخالفین خیلی بهجا است که آقای نخستوزیر مراتب زیر را به تواتر اجرا نمایند:
1 ـ در سخنرانیها یا مصاحبههای مطبوعاتی از دین اسلام و قرآن و ائمهاطهار یادآوری و محاسن آن را برای مردم بیان نمایند[!].
2 ـ به اداره تبلیغات دستور دهند برنامهای انجام ندهند که مغایر با مذهب اسلام و قرآن باشد.
3 ـ تلویزیون که منبع مهم تبلیغات میباشد و به وسیله یک عده بهائی اداره میشود از ید آنها خارج و به وسیله اداره تبلیغات وزارت اطلاعات و کارمندان غیربهائی اداره شود.
4 ـ از نزدیکی با بهائیان و استخدام آنها در وزارتخانهها خودداری نمایند کما اینکه انتصاب آقای مبشر (معاون ثابت پاسال و رئیس تلویزیون) در وزارت فرهنگ به سمت مدیر کلی یکی از اشتباهات دولت منصور بود و به علاوه مخالفین به مردم گفته و میگویند که بهائیها ایادی صهیونیست و اسرائیل یگانه دشمن اسلام در ایران میباشند.
5 ـ عدم هیچگونه معامله تجارتی با اسرائیل.
6 ـ تهیه جواز و اجازه نامه رسمی برای وعاظ با دخالت روحانیون و گواهی آموزش و پرورش که در آتیه هر عمامه به سری نتواند از منبر سوءاستفاده نماید...
آقای هویدا فرمودند: خواهش میکنم این مراتب را یادداشت و به اینجانب بدهید که عرض کردم به اداره مربوطه گزارش خواهم نمود که در صورت لزوم از آن طریق تسلیم گردد. آقای هویدا اضافه نمودند چون اداره اوقاف ضمیمه نخستوزیری شده استدعا دارم تیمسار ریاست ساواک در موارد ذیل با اینجانب همکاری و مساعدت فرمایند:
1 ـ تعیین یک نفر برای ریاست اوقاف که تا اندازهای با روحانیون درجه یک شناس و مربوط باشد ولی دارای فکر و مغز متجدد باشد.
2 ـ تشکیل دانشگاه الهیات...[پایان نقل قول]
مفید است به یکی دیگر از طرحهای ساواک برای خنثی کردن اعتراض عمومی به صدارت هویدا، نیز اشاره کنیم. طرح فوق را در اسفند 1343 توسط ساواک ارائه شده و ظاهراً اجرا گردیده است:
[شروع نقل قول]به منظور عکسالعمل در مقابل شایعه بهائی بودن جناب آقای نخستوزیر طرح زیر پیشنهاد میگردد:
30 نفر از اعضاء اطاق بازرگانی روز پنجشنبه 6/12/43 در نخستوزیری از آقای نخستوزیر دیدن نموده و ضمن بحث در امور اقتصادی کشور از ایشان تقاضا مینمایند که روزی در جلسه اطاق بازرگانی که جهت خواستههای اعضاء و هیئت مدیره اصناف وابسته به اطاق بازرگانی در محل مذکور تشکیل میگردد شرکت فرمایند. در این روز که طبق توافق قبلی بعد از چهلم مرحوم حسنعلی منصور تعیین میگردد 250 نفر از افراد صورت پیوست شرکت و مراسمی به شرح ذیل اجرا خواهد شد:
1 ـ در صورتی که آقای نخستوزیر با رایگان شدن آب و برق مساجد یا یکی از آنها موافق باشد در اینصورت پس از بحث در مورد خواستههای صنفی و اقتصادی، آقای ابوحسین ضمن طرفداری از دولت و یادآوری خدمات مرحوم حسنعلی منصور خواستار رایگان شدن آب و برق مساجد میشود. سپس آقای نخستوزیر سخنانی ایراد و با این امر موافق مینماید. در این موقع یکی از معمرین مذهبی بازار یک جلد قرآن به ایشان هدیه خواهد نمود. آقای نخستوزیر قرآن را بوسیده و به سخنان خود ادامه خواهند داد.
2 ـ در صورتی که آقای نخستوزیر با رایگان شدن آب و برق موافق نباشند، در اینصورت پس از ذکر مطالب اقتصادی آقای ابوحسین یک جلد قرآن به ایشان هدیه و آقای نخستوزیر در جواب مطالبی ایراد خواهند نمود.
جریان به وسیله جراید و عوامل تبلیغاتی منعکس خواهد شد.[پایان نقل قول]
این نمایشهای تبلیغاتی به ماههای نخست صدارت هویدا محدود نبود و گهگاه که احساسات مذهبی مردم اوج میگرفت و توسط ساواک منعکس میشد، شاه و بستگان و و یا هویدا به چنین اقداماتی دست میزدند:
[شروع نقل قول]چندی قبل از طرف آقای نخستوزیر به شرکت نفت ابلاغ میشود که کارمندان بهائی را از شرکت اخراج نمایند. بزرگان فرقه به فعالیت افتاده به وسیله تیمساران سپهبد صنیعی وزیر جنگ، سرلشکر دکتر ایادی پزشک مخصوص اعلیحضرت همایون شاهنشاه، سرهنگ شاهقلی و عدهای افراد دیگر با آقای نخستوزیر تماس و از اخراج کارمندان جلوگیری مینمایند. ضمناً برابر اظهار افراد بهائی آقای هویدا نخستوزیر اصلاً بهائی است و قبل از تصدّی مقام نخستوزیری به اتفاق مادرش در کلیه محافل بهائیان شرکت مینموده ولی فعلاً از شرکت خودداری مینماید و آقای فروتن که یکی از اعضاء برجسته فرقه مزبور میباشد با آقای هویدا دوستی نزدیک دارد.
نظریه: با چند نفر از افراد بهائی که سابقه آشنایی موجود است بارها اظهار نمودهاند که آقای هویدا وابسته به فرقه بهایی است و در این مورد کمکهایی در موقعی که به نخستوزیری انتخاب شد به وی از طرف بزرگان قوم بهایی شده است. (گزارش به ساواک ـ 15/6/1345) [پایان نقل قول]
برای تکمیل بحث، ضرور است که با مواضع "جناح رادیکال "! وعاظ السلاطین در قبال امیرعباس هویدا و اصولاً با شیوة نگرش و برخورد آنها به رژیم پهلوی نیز آشنا شویم. سند مورد استناد ما نامه تایپی مورخ تیرماه 1354 است که توسط گروهی از روحانی نمایان درباری و سردمداران انجمنهایی که مبارزه با بهائیت را خط اصلی حرکت خود میشمردند برای شاه ارسال شده، معهذا "عتاب " نویسندگان "جسور " نامه به بهائیت چنان "تند "! و "انقلابی "! بوده که برای تعدیل آن بهجا و بیجا به "گردانندگان بلوای 15 خرداد " هتاکی نموده و در خاتمه نیز از ذکر نام خود در ذیل نامه اجتناب کردهاند؛ هر چند که قطعاً هویت آنان بر ساواک پوشیده نبوده است.
[شروع نقل قول]پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
با کمال احترام به عرض خاک پای مبارک میرساند:
جامعه روحانیت ایران [!] از اعمال خائنانه گروه بیدین و ضدوطنی که بلوای پانزدهم خرداد را برپا کردند ابراز تنفر و انزجار میکند و ارادت خالصانه اعلیحضرت همایونی را به خاندان نبوت تصدیق و تأیید دارد [!] و آن اعلیحضرت را حامی دین مبین اسلام و پیرو مذهب جعفری میشناسد و مورد تکریم و احترام جامعه روحانیت [!] و خادمان مکتب اسلامی [!] هستند و انشاءالله سالیان سال سلامتی وجود اقدس شهریاری باقی و برقرار باشد. لیکن مسئله مهمی که در جامعه روحانیت [!] علیالخصوص در 10 و 12 سال اخیر مایه دلتنگی و تأثر شده است بر سر کار آمدن اهباب و فرقهسازان فرقه بهائی است که به هر صورت مکرر مراتب به خاکپای مبارک معروض شده است، لکن ریشه فساد این دسته مردم بیدین و دشمن اسلام و شریعت کنده نشده است بلکه تقویت و محکم هم شده است. جامعه روحانیت [!] چند سال ناظر بود که زنی بهنام فرخ روی پارسا متصدی تعلیمات فرزندان مسلمان این مملکت باشد. دکتر شاهقلی پسر سرهنگ شاهقلی موذن بهائیها علاوه بر میلیونها تومان دزدی و تبلیغات بهائی در بیمارستانها و زایشگاهها مقدم شد. در دفتر مخصوص علیا حضرت شهبانو، پسر عموهای امیرعباس هویدا بهایی منزوی رشته کارها را در دست دارند. شخصی به نام مهتدی از بهائیهای کاشان و هم محفل امیرعباس هویدا در دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو دست اندرکار است. مهمتر از تمام اینها این که امیرعباس هویدا که دشمن دین و دشمن مملکت و دزد و خائن به اسلام است موقوفات اسلامی را به پسر سیدمحمود کاظم عصار، نصیر عصار، که پدرش از خانه او را بیرونش کرده بود و دخترهایش به اعمال خلاف شرع معروف هستند محول شد و 400 و 500 میلیون تومان موقوفات این مملکت با دست هویدا و عصار به جیب بهائیها ریخته شده است و پروندههایی هم در دادگستری درست شد که به دستور هویدا متوقف کردند. بعد از عصار یکی از پادوهای هویدا برادرزاده منفور نبیزاده نوری با شهرت طیوری که مطرود خانواده روحانیت شده بود و سالها با کمونیستها همکاری داشت و صدها نفر از مردم این مملکت شاهد ضد وطنی و ضد اسلامی این پادو هوچی و خلافکار بودهاند، رئیس اوقاف شد و در ظرف چند سال میلیونها تومان ثروت به دست آورده است و پدر منوچهر آزمون شغل انبارداری وزارت دارایی را داشت و در خانه سه اطاقی زندگی میکردند و اکنون آزمون میلیونها تومان ثروت دارد و فقط یک قلم یک میلیون تومان پول آگهی برای انتخاباتش داده است تا پس از وکیل شدن از تهران به جوانهای مملکت این درس را بدهد که راه ترقی این است که نخست تودهای بشوند و به مقدسات مملکت تعرّض و وقاحت و فحاشی کنند و پس از آن به مقام و منصب برسند. و بعد از آزمون، ریاست اوقاف به محمدحسین احمدی واگذار شده است و برادر بدیعالزمان فروزانفر که طرفدار پابرجای مصدق بود و برای مصدق شعر درست میکرد و برادر دیگر احمدی با نام خانوادگی نویم در اثر دزدی در وزارت معارف قدیم سالها به زندان افتاد. این 3 برادر بدیعالزمان نام خانوادهاش فروزانفر و برادر دیگر احمد نام خانوادهاش نویم و برادر سومش محمدحسین اسم خانوادهاش احمدی، سه برادر با سه نام خانوادگی فرزندان شیخ بهائی بشرویه هستند و آقای هویدا به اعتبار بهائی بودن محمدحسین احمدی اوقاف اسلامی را به یکی از اهباب محول کرده است و ما کار ندارمی به اینکه زن احمدی همیشه دلال محبت و دلال معاملات بوده است و سوابق دزدی و پااندازی احمدی و زنش در اصفهان و کرمان و اداره مالیات بر درآمد تهران معروف است. اینجا فقط به اطلاع و استحضار میرساند که جامعه روحانیت [!] که ضدخمینی و روحانی نماهای مزدور [!] است از انتخاب پسر شیخ بشرویه بهائی معروف و هم مسلک هویدا به ریاست اوقاف خاصتاً بعد از تصدّی عصار و آزمون که این بیتالمال را چپاول کردهاند مایه دلتنگی و تأسف عمیق جامعه روحانیت [!] است.
خداوند سایه شاهنشاه را از سر ایران کم نکند و انتظار جامعه روحانیت [!] این است که دست بهائی از مقامات مملکتی کوتاه شود و اگر آقای هویدا با نقشههای وسیعی که کشیده است و تمام مجراها را برای رسیدن حقایق به گوش پادشاه ایران بسته است [!؟] خدمتگزاری پیدا شود این عریضه را به عرض مبارک شاهنشاه ایران برساند دستور رسیدگی قطعی و بیدرنگ صادر خواهند فرمود و از بار گران گرفتاریهای مملکت کاسته خواهد شد. اینجا باز هم تکرار میکند که جامعه روحانیت [!] نسبت به هویدا پسر میرزا حبیبالله و نواده میرزا یعقوب کلیمی بغدادی کمال تنفر را ابراز میکند.[پایان نقل قول]
*هویدا و فراماسونری
هویدا یک فراماسون بود و در دورة صدارت او ایران به عرصه تاخت و تاز لژهای رنگارنگ فراماسونری بدل شد. پیش از این درباره روابط دیرین و مرموز هویدا با ارنست وانهک، استاد اعظم فراماسونری فرانسه، سخن گفتهایم. عمق این رابطه نشان میدهد که امیرعباس هویدا به احتمال قریب به یقین در همان سالهای 1330 ـ 1335 که در کاخ سازمان ملل در ژنو مستقر بود به جرگه فراماسونری پیوست و در بازگشت به ایران از حمایت نیرومند ماسونهای داخلی و خارجی برخوردار شد. به یاد داشته باشیم، دو چهره متنفذی که راه صعود هویدا را گشودند، رجبعلی منصور و عبدالله انتظام، از ارکان فراماسونری ایران بودند.
درباره وابستگی هویدا به فراماسونری اسناد متعددی در اختیار ماست، که به معرفی این مجموعه میپردازیم:
1 ـ 8 سند شرکت هویدا را درجلسات "لژمولوی " در سال 1337 نشان میدهد و در یک سند از او با عنوان "استاد اعظم " لژ یاد شده است؛
2 ـ 7 سند شرکت هویدا را در جلسات "لژ تهران " طی سالهای 1337 ـ 1347 نشان میدهد و در یکی از این اسناد اشاره شده که در سال 1347 جلسات "لژ تهران " وابسته به لژ بزرگ اسکاتلند در منزل امیرعباس هویدا یا جواد منصور تشکیل میشده است.
3 ـ در 5 سند به شرکت هویدا در جلسات "لژ لایت " در سالهای 1337 ـ 1347 اشاره شده است.
4 ـ در 2 سند شرکت هویدا و اسدالله علم و سپهبد نعمتالله نصیری (رئیس ساواک) و جمعی دیگر از بلندپایگان رژیم پهلوی در جلسات "لژ بزرگ ایران " (1/7/1350 و 13/7/1351) اعلام گردیده است.
5 ـ در 2 سند، مورخ 13/12/1347 و 24/7/1348، به عضویت هویدا در "لژ کورش " اشاره شده است.
6 ـ در یک سند متعلق به سال 1352 عضویت هویدا در "لژ فروغی " اعلام گردیده است.
علاوه بر اسناد فوق، مدارک دیگری در اختیار ماست که نقش کلیدی هویدا را در فراماسونری ایران نشان میدهد. ذیلاً به درج مهمترین این اسناد میپردازیم:
*1 ـ تأسیس "لژ بزرگ ایران " در اسفند ماه 1347:
[شروع نقل قول]به ساعت 15 روز شنبه اول مارس 1969 مراسم تقدیس لژ بزرگ ایران در تهران انجام گردید. از لژ بزرج ملی فرانسه برادران بسیار محترم زیر طبق دعوت برادران ایرانی در این تشریفات حضور داشتند:
برادر بسیار محترم ارنس وانهک استاد اعظم، برادر بسیار محترم آلکپارکر معاون استاد اعظم، برادر بسیار محترم شارل و یورل بزرگ سرپرست اول پیشین.
لژ بزرج ایران شامل تمام لژهای بنایان آزاد منظم در ایران، لژهای منظم بزرگ ناحیهای ایران تابع لژ بزرج اسکاتلند و لژهای منظم بزرگ ناحیهای ایران تابع از لژ بزرگ ملی فرانسه و همچنین لژهای منفرد تابع لژهای بزرگ متحده آلمان میباشد.
از اینرو هنگام انجام دادن تشریفت تقدیس لژ بزرج ایران برادر بسیار محترم سر رونالداوریوئینگ استاد اعظم لژ بزرگ اسکاتلند در کرسی حضرت سلیمان قرار گرفت. برادر بسیار محترم ارنست وانهک در کرسی بزرگ سرپرست اول تقدیس کنند و برادر بسیار محترم ورنر رومر استاد اعظم لژهای بزرگ متحده آلمان در کرسی بزرگ سرپرست دوم تقدیس کنند قرار گرفتند.
پس از انجام یافتن تشرفات تقدیس لژ بزرگ ایران برادر بسیار محترم ورنر رومر استاد اعظم لژهای بزرگ متحده آلمان تأسیس لژ بزرگ ایران را اعلام سپس برادر بسیار محترم وانهک تشریفات استقرار برادر بسیار محترم شریف امامی را در کرسی حضرت سلیمان به عنوان استاد اعظم لژ بزرگ ایران انجام داد. پس از انجام گرفتن تشریفات برادران بسیار محترم زیر: برادر بسیار محترم دکتر سعید مالک استاد سابق لژ بزرگ ناحیهای، برادر بسیار محترم محمد ساعد، برادر بسیار محترم عباس هویدا به سمت بزرگ استادان پیشین لژ بزرگ ایران انتخاب شدند، همچنین برادران بسیار محترم زیر: سراوریوئینگ، ارنست وانهک و ورنر رومر به سمت استادان اعظم افتخاری لژ بزرگ ایران منصوب و مدال لژ بزرگ به آنان اهدا گردید. تشریفات انحلال لژ بزرج ناحیهای ایران تابع لژ بزرگ ملی فرانسه به روز 4 شنبه 26 فوریه 1969 در تهران انجام شد. در این تشریفات برادر بسیار محترم وانهک مدال شایستگی ماسونی لژ بزرگ ملی فرانسه را به برادر بسیار محترم دکتر سعید مالک اعطاء نمود...[پایان نقل قول]
هیئت ماسونی فوق که در اسفند 1347 برای تأسیس "لژ بزرگ ایران " وارد تهران شد، سپس به اصفهان و شیراز مسافرت نمود:
[شروع نقل قول]روز 13/12/1347 فتحالله فرود دبیر اعظم لژ اعظم ناحیه ایران وابسته به لژ بزرگ اسکاتلند در مورد عزیمت عدهای از ماسونهای خارجی به شیراز و نحوه پذیرایی آنان تلگرافی جهت مسئولین لژ فراماسونری شیراز مخابره که در پایان اعلام داشته بود کلیه مخارج به عهده برادر هویدا میباشد (گزارش اداره کل سوم).
معاون دبیر لژ اعظم به دبیر لژ فراماسونری شیراز ـ رونوشت عباسقلی عرب شیبانی و علیاکبر خلیلی اعلام نموده 13 برادر و 7 بانو بامداد چهارم مارس (13 اسفند) با هواپیمای ملی از اصفهان به شیراز وارد به کلیه برادران اطلاع دهید چهار ماشین سواری در اختیار آنان بگذارید، هفت اطاق 2 نفره و شش اطاق یک نفره در یکی از هتلهای خوب شریاز رزرو شود، منظور دیدن شیراز و پرسپولیس و زیارت برادران، کلیه مخارج به عهده برادر هویدا میباشد، 14 اسفند مراجعت مینمایند. (گزارش ساواک فارس به اداره کل سوم ـ 4/12/1347).[پایان نقل قول]
بولتن ویژه ساواک درباره بازگشت وانهک به فرانسه چنین اطلاع میدهد:
[شروع نقل قول]ارنست وانهک استاد اعظم لژ بزرگ ملّی فرانسه که به منظور شرکت در مراسم تأسیس و تشکیل لژ بزرگ ایران در اسفند ماه سال 47 به ایران آمده بود پس از مراجعت به کشور خویش ضمن تسلیم گزارشی به لژ بزرگ ملی فرانسه اعلام نموده: "... پس از انجام تشریفات تقدیس لژ بزرگ ایران، برادر بسیار محترم ورنر رومر تأسیس لژ بزرگ ایران را اعلام و پس از آن برادران بسیار محترم دکتر سعید مالک، محمد ساعد، عباس هویدا و دکتر حسن امامی به سمت بزرگ استادان پیشین لژ بزرگ ایران انتخاب شدند. "[پایان نقل قول]
*2 ـ فراماسونها در دولت هویدا:
[شروع نقل قول]احتراماً با توجه به ترمیم کابینه آقای امیرعباس هویدا ذیلاً اسامی وزراء عضو تشکیلات فراماسونری جهت استحضار از عرض میگذرد: آقای امیر عباس هویدا نخستوزیر، ناصر یگانه وزیر مشاور و معاون پارلمانی نخستوزیر، جواد منصور وزیر اطلاعات، حسن زاهدی وزیر کشور، منوچهر پرتو وزیر دادگستری، مجید رهنما وزیر علوم و تعلیمات عالیه، فتحالله ستوده وزیر پست و تلگراف و تلفن، مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر، ایرج وحیدی وزیر کشاورزی، (گزارش بخش 321 اداره کل سوم ساواک ـ 26/5/1348). [پایان نقل قول]
اداره کل سوم در تاریخ 8/2/1352 نیز اسامی وزراء کابینه هویدا را به شرح زیر اعلام داشت: امیرعباس هویدا (لژ تهران)، محمود قوام صدری وزیر مشاور، نصیر عصار معاون نخستوزیر (لژ ژاندارک)، حسن زاهدی وزیر کشور (لژ اهواز)، منوچهر پرتو وزیر دادگستری (لژ کورش)، مجید رهنما وزیر علوم و آموزش عالی (لژ تهران)، فتحالله ستوده وزیر پست و تلگراف و تلفن (لژ ژاندارک)، مهرداد پهلبد وزیر فرهنگ و هنر (لژ کورش)، ایرج وحیدی وزیر کشاورزی (لژ خیام)، جواد منصور وزیر اطلاعات (لژ کورش)، هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد (لژ خیام).
*3 ـ درباره "لژ فروغی ":
در تاریخ 31/6/1352 مأمور ویژه ساواک اسامی اعضاء "لژ فروغی " که جلسات خود را در محل انجمن رازی تشکیل میدهند، به شرح زیر اعلام داشته است: دکتر سیدحسن امامی، مصطفی تجدد، اسدالله صوفی، دکتر رضا فلاح، محمود قوام صدر، دکتر ایرج وحیدی، جواد منصور، دکتر فرهنگ مهر، دکتر سعید مالک، دکتر ناصر یگانه، علی مرندی، تیمسار عبدالله ظلی، رشید حائری، عباسعلی گلشائیان، عبدالله سعیدی، هوشنگ قربانی، علیاصغر سلسبیلی، دکتر جواد قدر، منوچهر صانعی، علی اکبر صادق، چنگیز کفائی.
پینوشت گزارش فوق چنین است:
[شروع نقل قول]نظریه شنبه: آقای امیرعباس هویدا نخستوزیر عضو لژ فوق میباشد ولی از موقعی که به سمت نخستوزیری منصوب شده در جلسات لژ که در این ساختمان تشکیل گردیده شرکت نکرد است. وی در پاسخ یکی از دوستان خود که چرا در جلسات لژ شرکت نمیکنید گفته است همراهان من متوجه خواهند شد که من کجا رفتهام و این کار صلاح نیست.[پایان نقل قول]
*4 ـ احداث ساختمان فراماسونری:
[شروع نقل قول]قطعه زمینی که قرار بود در تهرانپارس خریداری شود به علت نامعلومی معامله مربوط انجام نشد و اخیراً یک قطعه زمین به مساحت 15000 مترمربع از زمینهای اداره اوقاف در نزدیک میدان شهیاد را به مبلغ 600 هزارتومان از قرار متری 40 تومان خریداری گردیده است. در بین اعضاء فراماسونری شایع است که بهاء زمین فوق را شاهنشاه آریامهر مرحمت فرموده و آقایان نخستوزیر (هویدا) و مهندس شریف امامی اقدامات لازم را در جهت خرید زمین از آقای عصار معاون نخستوزیر و سرپرست سازمان اوقاف به عمل آوردهاند. (گزارش به ساواک ـ 12/10/1349).
طبق اوامر اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر زمینهای اطراف میدان شهیاد در اختیار ارتش قرار گرفته و به همین جهت لژ بزرگ ایران در نظر دارد زمینی در اطراف تهرانپارس تهیه و عملیات ساختمانی آن را شروع نماید. ضمناً گفته میشود آقای هویدا نخستوزیر سابق تحت پوشش بودجه نخستوزیری بودجه عملیات ساختمانی لژ بزرگ ایران را تقدیم مجلس و به تصویب رسانیده است. (گزارش به ساواک ـ 14/9/1356).[پایان نقل قول]
*فساد هویدا
هویدا به عنوان یک "همجنسگرا " نه تنها در میان "خواص " درباری بلکه در سطح جامعه نیز شهرت کافی داشت و محمدرضاپهلوی از این شهرت به خوبی مطلع بود. ابقاء چنین نخستوزیری عمق تباهی اخلاقی شاه و وابستگان او و اوج بیاعتنایی آنان را به کرامت انسانی و ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه نشان میدهد.
ارائه سند پیرامون فساد اخلاقی هویدا را با نامهای آغاز میکنیم که فردی به نام خلیل انقلاب آذر برای هویدا ارسال داشته و در پرونده ساواک وی مضبوط است. ظاهراً نویسنده نامه از هویدا درخواستی داشته ولی از یک پیشنهاد ناشایست او برآشفته و نخستوزیر "آریامهر " را مورد "عتابهای تند " قرار داده است. وارد حیطة حدس و گمان نمیشویم و داوری درباره مفاد نامه را به خواننده وا میگذاریم:
4/7/44 ـ آقای عباس هویدا
من به قدر امکان به اعصاب خود فشار آوردم و حوصله به خرج دادم بلکه این نامه عتابی و عبرتانگیز را به شما ننویسم ولی ممکن نگردید. شما فردی هستید نه خانواده دارید و نه مردی و نه تقوا و نه نجابت. شما مصداقی از افرادی هستید که امیرالمؤمنین با بیان فصیح خود تعریف کرده است: "وقتی برتری و فضیلت در اجتماع فراموش شود اوباش و اشرار پا بر سریر حکومت گذارند و زمام امور به مشت گیرند و بر ارباب دین و فرهنگ حکومت کنند. " رفتار بیشرمانه شما با من نشان داد که شما هیچگونه علقه و رابطه قلبی و معنوی با فرزندان ایرانی ندارید. شما اسماً ایرانی ولی رسماً ایرانی نیستید. شما با من که سراسر عمر خود را به شرافت گذرانده و هرگز حتی یک لحظه جبهه مبارزه با ظلم و ظالم را ترک نگفتهام و از سلاله قهرمانهایی چون بابکها، کوراوغلیها، ستارخانها، خیابانیها و الخ هستم، آن چنان رفتار بیشرمانه و نانجیبانه کردید که دود از سر و فریاد از دل برخاست. حوادث ایام و گردش روزگار تو را بر اریکه امیرکبیر نشاند که در خواب هم نمیدیدی. همان امیری که اهل آشتیان بود ولی تربیت شده آذربایجان و پروردة سرزمین قهرمانها بود. با این وصف شما خجالت نکشیدید و حیا ننمودید نسبت به کسی که از لحاظ دانش، اخلاق و شخصیت بر شما برتری داشت و در مقام استاد بود به وسیله مرد شریفی پیشنهاد بیشرمانه دادید و مرا به انجام عمل بیشرمانه دعوت کردید. زهی رذالت! زهی بیشرمی! تنها اشتباه و گناه من این بود که خواسته بودم امر مشلک و خطیری را بر من محول نمایید تا کار نمونه انجام دهم و سرمشق اشخاص بیچاره وزرای که در مقام و مسند چارهجویان نشستهاند باشم. امید است این نامه تند و تیز ولی عبرتانگیز تو را تأدیب کند تا شخصیت و مقام اشخاص را به بازیچه نگیری و نصبالعین خود قرار دهید که شخصیت یک امر ذاتی و معنوی است و مصنوعی نیست یعنی هرگز مقام و رتبه هر قدر بالاتر باشد ایجاد شخصیت نمیکند و در نظر مردم صاحبنظر با شخصیت جلوه نمینماید مگر اینکه شخصیت ذاتی و لایزال داشته باشد.
این بود درس استاد به شاگرد بیادب
با تقدیم نفرتهای بیپایان[پایان نقل قول]
اسناد زیر گزیدهای از گزارشهای متعددی است که گسترش شایعات پیرامون متارکه هویدا و همسرش در سال 1350 و انحراف اخلاقی او را نشان میدهد:
[شروع نقل قول]در هفته گذشته حاج کریمبخش سعیدی عضو فراکسیون پارلمانی حزب مردم در یک صحبت خصوصی درباره علت جدایی آقای نخستوزیر و همسرش اظهار داشت: در مسافرتی که نخستوزیر به اتفاق همسرش به شاهرود رفته بود در آنجا با زن با نفوذی بهنام لقاءالدوله که فامیل هویدا نیز هست ملاقا و به انجام امور مملکتی نیز میپردازد. پس از ورود و اتمام تشریفات دولتی هویدا به خانم لیلا [امامی] میگوید تو در منزل لقاءالدوله بمان چون من باید با مقامات محلی ملاقات کنم و شام را نزد آنها باشم. موقع خوابیدن نزد شما خواهم آمد. پاسی از شب گذشته از آمدن آقای هویدا خبری نمیشود و خانم هویدا به بهانه گردش در شهر از خانه لقاءالدوله خارج و به خانه فرماندار شاهرود میرود. چون مأمورین گارد او را میشناختهاند طبعاً مانع نمیشوند و خانم هویدا سرزده وارد اطاقی که نخستوزیر در آنجا استراحت میکرده است میشود، ولی با کمال تعجب مشاهده میکند که هویدا با یک پسربچه که از قرار معلوم به وسیله فرماندار برای او آورده شده مشغول لواط میباشد. مشاهده این منظره باعث ناراحتی شدیدی برای خانم هویدا میشود و بلافاصله منزل را ترک و در تهران از هویدا تقاضای طلاق میکند. (گزارش به ساواک ـ 30/8/1350).
در چند روز اخیر در دادگستری و دادگاههای بخش واقع در خیابان فرصت شایعات زنندهای در مورد آقای هویدا به شدت رواج دارد، از جمله گیل دشتی قاضی دادگستری و مشایخ وکیل دادگستری اظهار میداشتند که سپهبد حمیدی با هویدا روابط نامشروع دارد.
نظریه چهارشنبه: چنین اظهاراتی از طرف دو نفر قاضی با توجه به دسترسی شنبه بعید به نظر نمیرسد ضمناً در بین مردم بعد از متارکه هویدا با همسرش شایعات مختلفی وجود دارد. (گزارش به ساواک ـ 22/10/1350).[پایان نقل قول]
و بالاخره، اسناد زیر گوشهای از ریخت و پاشها و حیف و میلهای هویدا را بیان میدارد:
[شروع نقل قول]... با توجه به اینکه در حال حاضر روابط نامبرده [لیلا امامی همسر سابق هویدا] با وی حسنه میباشد و غالباً با هم به سر میبرند به دستور آقای هویدا کلیه مایحتاج منزل و همچنین وسایل فنی و غیرفنی گلخانه سامان خانم امامی واقع در کرج که جدیدترین گلخانه پیشساخته و مجهز به مدرنترین دستگاههاست از طریق نخستوزیری از داخل و خارج تهیه و وجه آن از بودجه محرمانه آقای نخستوزیر پرداخت میشود و آقای نخستوزیر علاوهبر تأمین گل مورد نیاز نخستوزیری خرید [از] آن را به دوستان و آشنایان خود نیز توصیه کرده است و خانم امامی از این راه سود زیادی میبرد. (گزارش اداره کل نهم به اداره کل سوم ـ 18/11/1355).
در چند ماهه گذشته هزینه میهمانیهای خصوصی و اداری نخستوزیر به قدری افزایش یافته که واقعاً سرسامآور میباشد و در دوماهه گذشته در هر هفته کمتر شبی بوده که چند نفر مهمان خصوصی نداشته باشد و یکی از اقلام بسیار کلان مخارج و هزینه کادو و هدایای کریسمس میباشد که برای دیپلماتهای مقیم تهران و خبرنگاران خارجی و دوستان خصوصی فرستاده میشود و برای مثال در چند هفته اخیر فقط 700 کیلو خاویار از قرار کیلویی 500 تومان کادو داده شده است. (گزارش ساواک تهران به اداره کل سوّم ـ 23/9/1355).[پایان نقل قول]
پنج شنبه 1387/11/17 23:59