ماجرای پیدایش و عاقبت سازمان مجاهدین خلق به جرات دردناک ترین و در عین حال عبرت آموزترین فراز تاریخ مبارزات اسلامی است.
در سال 1354 تلویزیون رژیم شاهنشاهی جوانی به نام سیدمحسن خاموشی را در مقابل دیدگان مردم متحیر قرار داد که با سرافکندگی از چگونگی قتل فردی به نام مجید شریف واقفی و به آتش کشیدن جسد او در بیابان های شرق تهران سخن می گفت. مردمی که این جوان دارای سابقه خانوادگی متدین را می شناختند، وحشت زده ناظر تبلیغات رژیم شاه بودند که مخالفان خود را مارکسیست اسلامی معرفی می کرد. سه سال بعد از آن وقتی بقایای مجاهدین خلق از فضای فراهم آمده از انقلاب برای معرفی خود به مردم استفاده می کردند، ماجرای تصفیه های خونین درونی سازمان در سال 45 را به «اپورتونیست های چپ نما» نسبت دادند. آنها از نفوذ مارکسیست نماها و ساواک به درون این سازمان سخن به میان می آوردند. پس از آن هم در ماجرای تروریسم کور منافقین در ابتدای دهه 60 برخی از دلبستگان این سازمان، ساحت بنیانگذاران آن را از انحراف مبرا نشان می دادند و رهبران وقت منافقان را منحرف شده از راه و افکار بنیانگذاران سازمان می پنداشتند، اکنون سه دهه از آن ماجراها می گذرد. فرونشستن غبارهای تبلیغات کاذب، فرصتی را فراهم ساخته است تا به آن تراژدی و ریشه هایش پرداخته شود.
در سال 1344 سه تن از اعضای جوان نهضت آزادی به نام های محمد حنیف نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیک بین رودسری (معروف به حسن عبدی) تصمیم گرفتند یک سازمان مخفی برای مبارزه با رژیم شاه تشکیل دهند. یک سال بعد عضوی دیگر از نهضت آزادی به نام علی اصغر بدیع زادگان به آنان پیوست. آنها با مشاهده برخورد خشن رژیم شاه در جریان نهضت امام خمینی در سال های 41 تا 43 احساس کرده بودند که روش مسالمت آمیز بازرگان و نهضت آزادی به آخر خط رسیده است و باید به دنبال طرح جدیدی برای مبارزه بود. این جوانان از سویی با برخی از روحانیون مثل شهید بهشتی و شهید مطهری ارتباطاتی داشتند اما از سویی دیگر به شدت از مبانی فکری بازرگان متاثر بودند. آنها تحت تاثیر افکار بازرگان آموزه های دینی روحانیت را تفسیر رسمی روحانیت از دین می دانستند. به اذعان موسسان سازمان، آموزش های دینی پس از قرآن و نهج البلاغه، بر محور کتاب «راه طی شده» بازرگان قرار داشت. بازرگان در این کتاب راهی را که تمدن غرب در پیش گرفته و به وسیله آن به پیشرفته های مادی نائل آمده بود، همان راه انبیاء دانسته بود.
در تاثیرگذاری این کتاب، سعید محسن گفته بود که بدون اغراق صدبار کتاب «راه طی شده» را خوانده است.
وجود نگاه علم گرای بازرگان سبب شده بود که آنها در جست و جوی یک مبارزه متکی بر دانش روز، علم مبارزه را در روش های مبارزاتی آن روزگار یعنی روش گروه های مارکسیست جهان جست و جو کنند. مطالعه کتاب های مربوط به تاکتیک های مبارزه مارکسیست ها اندک اندک مجاهدین خلق را به مبانی فلسفی مارکسیسم علاقه مند ساخت. در عین حال تعلقات مذهبی خانوادگی آنها را از یکسره مارکسیست شدن و کنار گذاردن کامل مذهب برحذر می داشت.
امتزاج راه طی شده بازرگان که تمدن غرب و پیشرفت های آن را ادامه راه انبیا می دانست با تصور علمی بودن مبارزه مارکسیستی آنها را به این باور رسانده بود که در جنبه مبارزه با ظلم و استثمار تفکر مارکس ادامه راه انبیاست.
پس از نوشته شدن کتاب شناخت مجاهدین خلق :که به اذعان نویسنده کتاب (حسین روحانی) ماخذهای آن شامل ماتریالیسم دیالکتیک استالین رهبر شوروی، «درباره تضاد» مائو رهبر چین کمونیست، اصول مقدماتی فلسفه پولیستر (فیلسوف کمونیست) و دیالکتیک طبیعت و تاریخ نوشته انورخامه ای عضو سابق حزب توده می شد- حنیف نژاد کتاب راه انبیا، راه بشر را نوشت. این کتاب ادامه تفکر «راه طی شده» بازرگان و البته با پذیرش علمی بودن تفکر مارکسیستی بود. او که در سال 50 در زندان گفته بود: یک مارکسیست خوب نمی تواند مسلمان خوبی نباشد ، در کتاب راه انبیا، راه بشر تصریح کرد: «بدون آشنایی با فرهنگ انقلابی عصر حاضر درک عظمت آیات قرآن، هیچ ممکن نیست. در اینجا حتما کتب زیر را بخوانید: کتابچه سرخ مائو و کلیه مرتجعین تاریخ ببر کاغذی هستند. دو نوع همزیستی مسالمت آمیز به کلی متضاد». تمام این کتاب های مورد توصیه حنیف نژاد اثر مائوتسه تونگ رهبر چین کمونیست بود.
حنیف نژاد بعدها با افزودن آیاتی از قرآن و فرازهایی از نهج البلاغه به کتاب شناخت سعی کرد رنگ دینی بیشتری به این کتاب بزند. کتاب دیگر مجاهدین خلق یعنی «تکامل» را که توسط یکی دیگر از موسسان آن به نام علی میهن دوست نوشته شده بود در واقع تاثیرپذیرفته از نظر یدالله سحابی درباره خلقت انسان بود که در نگاهی علم گرا به خلقت انسان، بشر را محصول تکامل زیستی انواع دیگری از جانداران می دانست. اما مجاهدین خلق پس از این تاثیر پذیری یکسره به سراغ منابع مارکسیستی مثل کتاب «حیات، طبیعت، منشا و تکامل آن» نوشته اپارین و از کهکشان تا انسان اثر جان ففر کمونیست انگلیسی رفته بودند.
مجاهدین خلق سعی داشتند هر یک از مفاهیم دینی را با تفسیری مارکسیستی توجیه کنند.
بدین ترتیب «ذکر خدا»، مطالعه در قانونمندی های طبیعت، وحی: نیرو و قوه مربوط به خصیصه ذاتی اشیا، حق: قانون تکامل طبیعت، راه خدا، مبارزه با امپریالیسم معرفی شدند و مارکسیست های کشته شده به دست عوامل امپریالیسم مصداق آیه «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا» شناخته شدند.
کتاب اقتصاد به زبان ساده هم که توسط عسکری زاده دیگر عضو برجسته سازمان، ابتدا تدریس و سپس تالیف شد تماما منتقل کننده آرای اقتصادی مارکسیسم بود.
این رویدادهای اندیشه ای چیزی بود که در میان مرکزیت سازمان جریان داشت. اما تصوری که بیرون از سازمان نسبت به آن وجود داشت این بود که گروهی از جوانان متدین و تحصیلکرده وارد یک مبارزه جدی با رژیم سرکوبگر شده اند. روحانیت مترقی بعضا با این جوانان آشنا بود. همان گونه که قبلا اشاره شد حنیف نژاد کسی بود که پیشنهاد طراحی الگوی حکومت اسلامی از سوی روحانیت را به شهید بهشتی کرده بود.
شهید مطهری و دیگر روحانیون مترقی نیز در جلسات خود با جوانان تحصیلکرده مسلمان، کمابیش این افراد را می شناختند. در ابتدای کار به واسطه عدم انعکاس تفکرات این سازمان به بیرون، چنان مقبولیتی از آنان به وجود آمده بود که علمای بزرگی همچون آیت الله بهاءالدین محلاتی و آیت الله شهید دستغیب در نامه ای به آیت الله میلانی با بیان این که آنها «حافظ و قاری قرآن و در این روزگار تاریک مبلغ اسلامند» خواستار اقدام برای جلوگیری از اعدام آنها شده بودند و پس از اعدام رسول مشکینی فام به خانواده اش یادآور شده بود که فرزندش شهید است. افرادی مثل آیت الله جنتی، مرحوم آیت الله ربانی املشی، آیت الله محمد یزدی، آیت الله محمدعلی گرامی و مرحوم آذری قمی کسانی بودند که تنها به خاطر تلاش برای وساطت مراجع تقلید در جهت جلوگیری از اعدام موسسان مجاهدین خلق در سال 1350 به زندان افتادند. فردی مثل آیت الله ربانی شیرازی با استفاده از وجاهت معنوی خود میلیون ها تومان کمک مالی برای سازمان از افراد متمکن تهیه کرد. داستان پیغام های شهید مطهری، آیت الله طالقانی، آقای هاشمی رفسنجانی و... به امام برای حمایت از این گروه چیزی است که همگان شنیده اند. مقبولیت مجاهدین خلق به حدی بوده است که حتی برخی از طلاب همراه با امام در نجف اشرف نقش هوادار آنها را ایفا کرده اند.
داستان پرغصه و پندآموز مجاهدین خلق نیازمند تفصیل بیشتری است. در قسمت بعد باز هم در این مورد سخن خواهیم گفت.
پنج شنبه 1387/11/17 19:30