نهضت ملی کردن نفت و نخست وزیری مصدق
پخش شعار مردم: سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن
شاه: من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.
امام: من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتوانه این ملت دولت تعیین میکنم.
*دکتر مصدق: « فرزندان عزیز من امروز یک بار دیگر دنیا چشم به درایت و کاردانی و موقع شناسی و انضباط شما دوخته است. فرد فرد شما نباید مسئولیتی را که در پیشگاه خدای بزرگ و وجدان پاک خود و دینی را که بر پرچم و تاریخ پر افتخار خویش دارید، لحظهای از یاد ببرید.»
*گوینده: دکتر محمد مصدق با آنکه در مجلس پانزدهم نماینده نبود، همچنان کانون توجه ملیون در داخل و خارج مجلس بود. اقدامات مصدق و هوادارانش در چهار چوب قانون اساسی و مجلس بر استیفای حقوق ایران از شرکت نفت انگلیس متمرکز شده بود در حالی که بسیاری و از جمله «مجاهدین اسلام »(1)آیت الله کاشانی و فداییان اسلام به قوه قهریه هم متوسل میشدند. درپانزدهم بهمن ماه هزار و سیصد و بیست و هفت در دانشگاه تهران به محمدرضا شاه تیراندازی شد، شاه جان سالم به در برد و ضارب کشته شد. اما به گفته دکتر سیف پور فاطمی، شاه از این واقعه بهرهها برد.
*سیف پور فاطمی:« بعد از اینکه ناصر فخرایی را کشتند و شاه آسیبی بهش وارد نیامد، حکومت نظامی اعلام شد و دو دسته را که مخالف شاه بودند، محکم کوبیدند، یکی حزب توده بود که حزب توده را غیر قانونی اعلام کردند و گفتند که باعث تیراندازی، این شخص، با حزب توده سر و کار داشته است؛ دیگری دسته سید ابوالقاسم کاشانی و روحانیون و افرادی مانند حائریزاده و مخالفینش در مجلس و بعد از اینکه این عمل واقع شد شاه توانست که مجلس موسسان را تشکیل بدهد و اون اختیاراتی که غیر ممکن بود بدون یک چنین غائلهای بتواند اون اختیارات را بگیرد، از مجلس موسسان گرفت، که یکی از اونها تشکیل مجلس سنا بود و دیگر اختیار به شاه برای انحلال مجلس.» (2)
*گوینده: با پایان کار دوره پانزدهم مجلس، آنچنان که دکتر کریم سنجابی میگوید، ملیون به تکاپو افتادند تا انتخابات دوره شانزدهم، آزاد برگزار شود.
*سنجابی:« مصدق هم به فکر این افتاد که فعالیتش را شروع کند، و گفتگو به این شد که چه اقدامی باید کرد ایشان گفتند باید تحصن اختیار کنیم در مقابل این انتخباتی که میگیرند ؛ باید این انتخابات آزاد بشه . اول گفتگو این بود که در یک مسجد تحصن بگیریم بعد آقای مصدق گفتند که تحصن در دربار باشه این دفعه هم مصدق اعلام کرد به مردم و روزی که تحصن باید میشد ما روز تحسن رفیتم جمعیت کثیری وارد خیابان کاخ شده بودند و ما در خدمت دکتر مصدق رو به کاخ میرفتیم که عبدالحسین هژیر به استقبال مصدق آمد. به مصدق گفت که آقای دکتر مصدق انتخابات آزاد است .( مصدق) گفت عبدالحسین هژیر تو شرف داری، این وکالت (منظور نمایندگی مجلس است) آزاده این حرفی بود که مصدق زد و دم در که رسیدیم یک جوانکی صدا زد زنده باد جمهوری، زنده باد مصدق رئیس جمهوری. فهمیدم که این جزو خرابکارهاست. مصدق فریاد زد بگیریدش، این آدمو بگیرید، و پریدند و گرفتند و تحویل نظمیه دادند. بعد از اونجا گفتند که این جمع کثیر که نمیتونه وارد تحصن بشه، بیست نفر را انتخاب کنید و آقای دکتر مصدق (با) بیست نفر انتخاب شد که از اون جمله یکی بنده بودم که اسامیش الان یکی یکی یادم نیست ولی شاید همه میدانید اونجا رفتیم و دو سه روز در دربار متحصن بودیم متکلم وحده (در گفتگو) با مصدق فقط عبدالحسین هژیر بود. مصدق نتوانست با شاه ملاقاتی بکند و بالاخره عبدالحسنی هژیر مصدق را مایوس و دست خال بیرون کرد... ولی این تحصن ما نتیجه بخش شد یعنی به وسیله مطبوعات و پخش شدن خیر این تحصن سبب شد که مردم علاقهمند به انتخابات بشوند و در عین حال مصدق و ملیون و مخصوصا دکتر بقایی که در اون موقع واقعا فعالیت غیر تمندانهای کرد با روزنامه شاهدش. مردم آگاهی پیدا کردند و در انتخابات شرکت کردند.»
*گوینده: آیت الله کاشانی همچنان در لبنان در تبعید به سر میبرد. ملیون به رهبری دکتر مصدق جبهه ملی را تشکیل دادند. دکتر کریم سنجابی میگوید در انتخابات تقلب شده بود تا از ورود ملیون به مجلس جلوگیری شود که ناگهان خبر ترور وزیر دربار توسط طرفداران آیت الله کاشانی وضع را عوض کرد.
*سنجابی: « در روزی که ما به کلی مایوس بودیم و منزل آقای دکتر مصدق بودیم ناگهان خبر آوردند عبدالحسین هژیر کشته شد. همین که هژیر کشته شد و ننگ این تعویض آراء کاملا آشکار بود، اون انتخابات باطل شد انتخابات مجدد صورت گرفت که در این انتخابات در شهر تهران هشت نفر از ملیون با مصدق انتخاب شدند کاشانی و مکی و بقایی و عبدالقدیر آزاد و شایگان و نریمان و اینها. به این ترتیب در مجلس شانزدهم پایگاه اقلیت تشکیل شد و برای ملیون و برای جبهه ملی میدان فعالیت وسیع شد.»
*گوینده: در آغاز، هدف ملیون خلع ید از شرکت نفت انگلیس بود اما به گفته دکتر فواد روحانی که از مدیران شرکت نفت بود ملیون از این گذشته میخواستند تا از این طریق به دفاع از منافع اقتصادی و سیاسی ایران برخیزند.
دکتر فواد روحانی: « شرکت نفت انگلس چه از نظر مالی چه از نظر اجتماعی، چه از نظر سیاسی مسلمان مخلف منافع ایران بود به بیست تا نمیرسید، شماره ایرانیهایی که واقعا در شرکت یک مسئولیتی داشتند برابر بودند با روسای انگلیسی و اینها. بقیه افرادی بودند که اصلا مورد توجه نبودند از هیچ حیث، نه از حیث منزل نه از حیث حقوق، نه از حیث شغلی که داشتند به هیچ وجه.»
*گوینده: در مجلس شانزدهم دکتر مصدق رهبر ملیون مدام بر همین نکته تاکید میکرد.
*مصدق:« شرکت خواست که از این منابع ما به قدری استفاده بکند که به ایران هیچ ندهد. این بود که ملت ایران را عصبانی کرد.»
*گوینده: در میان روحانیت از سوی دیگر نظر واحدی وجود نداشت آیت الله بروجردی روحانیون را از سیاست به دور میداشت با این حال آیت الله سید محمد تقی خوانساری در قم و آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی در تهران به گفته مهندس بازرگانی موافق بودند.
*بازرگان:« روی هم رفته میشه گفت که روحانیت ایران با ملی شدن نفت و با این مسئله به اصطلاح قیام ملت ایران برای کوتاه کردن دست استیلای خارجی در هیئت و کسوت شرکت نفت نظر متحد و خیلی منسجم و مشخصی اتخاذ نکرده بود و نظریات مختلف بود. مرحوم خوانساری طرفدار بود و علاقهمند.
خوانساری البته خوب، مرحوم بروجردی که در واقع آیت الله العظمای اون زمان بودند و مرجعیت اول را داشتند، ایشون بیطرف بودند مرحوم کاشانی خوب پشتیبانی داشت و همکاری داشت در ابتدا البته.»
*گوینده: اتحاد نظر ملیون و جناحی از روحانیون به گفته احسان نراقی به قضیه نفت هویتی ملی داده بود.
*نراقی :« نهضت ملی شدن نفت که یک امر کاملا ملی و ایرانی بود ، همه، اکثر ماها را به خودش جلب کرد. خوب میدونید که نهضت ملی شدن نفت در حقیقت یک خصوصیت ملی و مذهبی داشت. یعنی از یکطرف ، یک شخصی مثل دکتر مصدق یک رجل ملی به اصطلاح لائیک و ناسیونالیست و دمکرات منش سمبل این نهشت بود، از یک طرف مرحوم آیت الله کاشانی با نفوذی که در روحانیت و در طبقات متوسط و بازاریان داشت. این دو وقتی دست به دست هم دادند این نهضت خیلی نیرومند و ریشهداری رو عرضه کردند.»
*گوینده: در بحبوحه مباحثات مجلس،بر سر ملی کردن نفت،نخست وزیر وقت،سپهبد رزم آرا ترور شد و آن طور که دکتر سیف پور فاطمی میگوید، راه برای تصویب لایحه ملی شدن نفت هموار گردید.»(3)
*فاطمی: « بعد از آنکه رزم آرا ترور شد و علا برای چند روزی بر سر کار آمد و علا هم یک مرتبه خودش استعفا داد ، در مجلس به دکتر مصدق پیشنهاد کردند که شما دولت تشکیل بدهید، دکتر مصدق در جواب گفت: من وقتی دولت تشکیل میدهم که شما قرار داد نفت را تصویب بکنید بنا بر این اول قرارداد نفت را در مجلس تصویب کردند بعد حکومت دکتر مصدق برای اجرای قرارداد تشکیل شد.»
*گوینده: دکتر مصدق که در تصویب لایحه ملی کردن نفت پیروز شده بود به گفته دکتر سنجابی در اجرای آن با اعتدال و مدارا عمل میکرد.
*سنجابی: «کاینه اول مصدق بیشتر از افراد معتدل و کهنه کار قدیمی بود و مصدق در این باره نظر و سیاست داشت، و نظر و سیاستش این بود که چون فکر او این بود که قانون ملی شدن نفت را به موقع عمل و اجرا بگذارد، سیاستهای خارجی را نسبت به ایران بدبین نکند، و حکومت ایران را در پیش سیاستهای خارجی، حکومت رادیکال جلوه نده.»
*گوینده: پس از ملی شدن نفت مهندس مهدی بازرگانی اولین رئیس شرکت ملی نفت ایران شد.
*بازرگان:« جزء قانون ملی شدن نفت این بود که دولت ایران اونجا را بعهده بگیرد اداره آنجا را بگیرد و خلع ید از انگلیسیها بشه ولی انگلیسیها را بیرون نکند. اونها خودشون را به اصطلاح کارمند و مزدبگیر و خدمتگزار دولت ایران بدونند. این نظر اصلی بود و وظیفهای که به ما مراجعه کرده بودند و مقدم بر هر چیز همان خلع ید بود، یعنی بریم و جانشین مدیریت شرکت نفت انگلیس و ایران بشیم. که اون کار انجام شد خیلی هم توام با سهولت و سرعت هم با پیروزی بزرگی شد و دیگه افتاد اختیارات در دست این هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران. ولی چون انگلیسیها مایل نشدند، نخواستند که خودشون را مستخدم ایران بدونند و به نام شرکت ملی نفت ایران عمل بکنند، شروعش بکنند و چیزهای اقتصادی را انجام بدهند اونها تصمیم گرفتند علی رغم خیلی مذاکرات و آمد و رلفتهایی که شد و چند میسیون، هم آمریکایی هم انگلیسیی، آمدند و بالاخره به آنجا رسیدند که باید اینجا رو تخلیه بکنند، نمیخواستند بمونند یعنی زیر بار این چیز، قانون ملی شدن نفت ایران نمیرفتند به این ترتیب ما برخلاف آنچه اول تصور میشد که اول گفته شده بود خودمون رو مواجهه با یک وظیفه بسیار سنگینی دیدیم و اون این بود که این دستگاه پرعظمت رو حفظش بکنیم، حفظ بکنیم نگذاریم بخوابه و علاوه بر حفظ شدن در مرحله اول احتیاجات داخلی مملکت تامین بشه و در مرحله دوم بتوانیم صادر بکنیم نفت را و در آمدهایی که مورد انتظار بود و ارزی که مورد احتیاج بود او تامین بشه، ما موفق شدیم که اولا به اندازه یک روز هم اتومبیلهای ایران کورههای ایران و خانهها عرض کنم که حمامها و کلیه مصارفی که احتیاج به مواد نفتی داشت یک دونهاش هم نخوابید و تا اون اندازه که امکان خارج داده بودند به خارج هم ما صادر کردیم این به اصطلاح نقش اصلی و اولی بود که ما انجام دادیم.»
*گوینده: نفت ملی شده بود اما به گفته دکتر فواد روحانی، مصدق هدفهای دیگری هم در سر داشت.
*روحانی:« نهضت ملی و اساسش یکی هوشیار شدن ایران به فرهنگ خودش به هویت خودش به عرض کنم که اون تمامیت خودش یکی مخالفت با استعمار خارجی و مخالفت با استبداد داخلی، اینها باعث شد که یک مصدقی به وجود آمد. موضوع نفت غالبا شخصیت مصدق و سیاست مصدق توام میشه با مطلب نفت. البته توام هست ولی اساسش این نیست مصدق فکرش بالاتر بود از موضوع نفت، چون بنده اقلا هفتهای یک دفعه، چه دو دفعه دکتر مصدق را می دیدم. بنده حس می کردم که این فقط فکرش نفت نیست. چون بنده می دیدم موقعی که ما صحبت میکردیم راجع به اشکال موضوع نفت و عرض کنم اینکه قیمت نفت چه خواهد شدچقدر عایدی کار (خواهد بود)، بنده میدیدم فکرش میره یک جای دیگر. یقین دارم او فکرش بالاتر بود از این.میخواست موضوع نفت را وسیلهای قرار بده برای تثبیت اون واقعا نهضت ملی ایران برای برقرار کردن اصول دمکراسی لیبرالیست و ناسیونالیست به معنی واقعی کلمه .»
*گوینده: و اما واکنش انگلستان در برابر ملی شدن نفت به گفته دکتر سیف پور فاطمی بسیار شدید بود.
*فاطمی:« انگلیسیها شروع کردند با فشار اقتصادی و بلوکه کردن پولهای ایران در لندن، به دولت ایران فشار بیاورند از نظر فروش نفت هم در سر تا سر جهان در هر کجا که میسر بود جلوگیری کردند یعنی در همه جا فروش نفت ایران را تحریم کردند.
*گوینده: خود دکتر مصدق هم رفتار انگلیس را از بقایای دوران استعمار میشمرد.
*مصدق: «دولت انگلیس میخواهد با آن رویه قرن نوزدهم خود با ملت ایران رفتا رکند و این رویه به تمام معنا مخالف اون چیزیست که ما میبینیم. امروز هیچ ملتی نیست که بخواهد استقلال و آزادی او دستخوش اغراض دول استعماری بشود.»
*گوینده: ملیون ایران که چند بار کوشیده بودند برای موازنه در سیاست خارجی از امریکا استمداد کنند، به گفته دکتر فریدون کشاورز بار دیگر به سراغ امریکا رفتند.
*کشاورز: «دکتر مصدق از تضادی که بین انگلستان و آمریکا در آن زما پیدا شده بود برای گرفتن نفت ایران استفاده کرد. یعنی امریکا شده بود قویترین دولت دنیا، بعد از جنگ جهانی دوم. و انگلستان ضعیف شده بود و احتیاجی به امریکا داشت به این مناسبت امریکا کوشش کرد که یا لااقل تمام نفت ایران را بگیره یا از این نمد کلاهی داشته باشد و وقتی که دکتر مصدق شروع کرد به تبلیغ و صحبت در مجلس درباره ملی شدن صنایع نفت ایران، امریکا از او پشتیبانی کرد.»
*گوینده: اما به نظر دکتر فواد روحانی دولت انگلستان تلاش میکرد تا امریکا را نسبت به دولت مصدق بد گمان کند.(4)
* فواد روحانی: «وقتی که انگلیسیها متوجه شدند که نمیتوانند امریکا را وارد بکنند به خصومت با ایران، مرتبا مامورانی فرستادند به واشنگتن، که برود با دولت امریکا بروند صحبت بکنند و بگویند شما به کللی غافلید از جریانی که در ایران داره اتفاق میافتد و بالاخره روزی متوجه خواهید شد که دیر خواهد شد و اون روز، روزیست که کمونیستها آمده باشند و تسلط پیدا کرده باشند به ایران، و این روز خیلی نزدیکه برای اینکه دکتر مصدق داره کمک میکنه به روسها که بیایند و نفوذ روسیه جانشین نفوذ آمریکا و انگلستان بشه به اندازهای تکرار کردند این مطلب را و سعی میکردند که یک مدارکی هم برای این موضوع پیدا بکنند که خوب در ایران البته بودند کسانی که همین حزب توده و دیگران بودند که کمک میکردند به افکار کمونیستی و اینها. اینها این قبیل گزارشها را یا روز به روز قویتر کردند، بیشتر رویش تاکید کردندف نماینده فرستادند بحث کردند، نطق کردند، یواش یواش امریکایها واقعا ترسیدند.»
*گوینده: ترس امریکا و روحانیت از نفوذ کمونیزم توسط دربار و دولت وقت انگلستان تشدید میشد اما به گفته دکتر فریدون کشاورز این وصلهای بود که به دکتر مصدق نمیچسبید.
*کشاورز: «ایرج اسکندری در خاطراتش که منتشر شده گفته که من را مصدق خواسته بود برای خاطر اینکه نامهای داشت که من بایستی به سفیر شوروی بدهم و من به مصدق گفتم که شمال ایران حریم امنیت شوروی است، نوشته که دکتر مصدق قلم تراشش را در آورد از جیبش و باز کرد و به من گفت اگر یکبار دیگر این کلمه را تکرار بکنی زبانتو میبرم.»
*گوینده: انگلستان در مجامع بینالمللی به فعالیت افتاد، نخست به دیوان بینالمللی لاهه و به دنبال آن به سازمان ملل شکایت برد. دکتر مصدق خود شخصا برای دفاع از حقوق ایران به خارج سفر کرد. در امریکا بود که دکتر مصدق احساس کرد نفوذ انگلستان بر آمریکا مانع کمک آمریکا به ایران شده است.
*مصدق: «دولت آمریکا گرچه ظاهرا با دولت ایران هماهنگی میکند ولی نمایندگان اون دولت به قدری تحت تاثیر انگلیس هستند که نمیتوانند برای ایران کاری بکنند.»
*گوینده: ناتوانی دکتر مصدق در حفظ حمایت امریکا به گفته دکتر سیفپور فاطمی مخالفان دکتر مصدق را جسور کرد.
*فاطمی: «موقعی که دکتر مصدق در آمریکا بود، از اون موقع اختلاف بین او و شاه شروع شده بود. این بود که بعد از آنکه دکتر مصدق به ایران برگشت در در مجلس هم یک مخالفتهایی شروع شد زیرا یک عدهای از وکلا میگفتند که هر چه کار نفت عقب بیفتند نفوذ کمونیستها در ایران زیاد میشود و حزب توده ممکن است که کودتا بکند و این فشار روی مصدق فوقالعاده زیاد بود. مصدق به فکر افتاد که برای اینکه بتواند قدرت را یکپارچه در دست بگیرد و کارها را انجام بدهد به فکر این افتاد که وزارت جنگ را در دست بگیرد. البته شاه با این مخالف بود در نتیجه دکتر مصدق استعفا داد و بعد از استعفا دکتر مصدق، از مجلس رای تمایل خواستند. وکلای جبهه ملی از حضور در جلسه خودداری کردند. جلسه طرفداران شاه در مجلس تشکیل شد و به حکومت قوامالسلطنه رای اعتماد دادند. قوامالسلطنه البته در اون موقع سنش زیاد بود مریض هم بود با غدر، کاملا از اوضاع دور بود و البته این، این نکته را باید در نظر گرفت که شاه به همان اندازهای که از دکتر مصدق میترسید از قوامالسطنه هم میترسید و این بود که قوامالسلطنه نتوانست کاری انجام بدهد و در تهران چند روزی انقلاب شدید به وقوع پیوست به طوری که حتی نظامیها حاضر نشدند به مردم تیراندازی بکنند و در نتیجه قوامالسلطنه مجبور به استعفا شد و دو مرتبه دکتر مصدق حکومت تشکیل داد.»
گوینده: بر اثر پشتیبانی ملیون و مذهبیون به رهبری آیتالله کاشانی کنارهگیری مصدق چندان طول نکشید. واقعه تاریخی سیام تیرماه را مصدق از سر گذرانید اما طوفان سهمگین تری در انتظار مصدق بود.
**قیام ملی 30 تیر و نخست وزیری مجدد مصدق -فشارهای خارجی علیه دولت مصدق و اختلافات داخلی جناح مصدق و کاشانی
کودتای 28 مرداد و سقوط دولت مصدق
مردم: سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن
شاه: من نیز پیام شما ملت ایران را شنیدم
امام: من دولت تعیین میکنم من توی دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم.
*گوینده: روی کارآمدن مجدد دولت مصدق پیروزی درخشانی بود بر دربار و دولت انگلستان
*دکتر مصدق: «یک قیام مردانه و شرافتمندانه به کارخانهی حکومت تراشی سفارت انگلیس داغ باطله زده و مزار ابدی شهدا سیام تیر یک نمونه جاوید و بارز از احساسات مقدس به میزان فداکاری رادمردان این سرزمین برای همیشه محسوب خواهد شد.»
*گوینده: دکتر مصدق برای احساسات مردم و افکار عمومی اهمیت بسیار قائل بود.
*مصدق: «هموطنان عزیز! یک اصل ثابت و تغییر ناپذیر برای حکومتی که به افکار عمومی تکیه دارد ین است که هر وقت با مشکلی روبرو میشود به منبع قدرت و سرچشمه لایزال نیروی ملت متوجه می گردد و موجب نهضت بزرگ و عظیم ملی را در جریان حوادث و تحولات اوضاع میگذارد. محتاج به گفتن من نیست بلکه دنیا نیز آگاه است که رستاخیز بیسابقه و جنبش پرافتخار اخیر ایران را هیچکس جز ملت، شالوده گذاری نکرده و این دست توانای ملت است که با تمام بیاسبابی و اقدامات تخریبی یک صد و پنجاه سالهای اجنبی و شبیخونی که حریف کهنه کار برای خزائن مادی و معنوی کشور ما زده است قوای اهریمنی استعمار را در هم شکسته و طومار غارتگریهای نیم قرنی او را برای ابد به هم ریخته است»
*گویند: اما آن گونه که دکتر کریم سنجابی میگوید دکتر مصدق تکیه بر افکار عمومی را بر تشکیل حزب و داشتن تشکیلات منسجم ترجیح میداد.
*سنجابی: «فکر مصدق این بود که مردم، افکار عمومی مردم به طور غیر متشکل از او پشتیبانی کند به حزب زیاد عقیده نداشت و اول عقیدهاش این بود که حزب وقتی بزرگ بشود سیاستهای خارجی درش دست میاندازند و این را فاسد و ضایع میکنند و بنابراین معتقد بود که همیشه افکار عمومی غیر متشکل در خیابانها ظاهر بشود و از او پشتیبانی کند؛ متکی به تودهی غیرمتشکل مردم باشد.(5)
*سیف پور فاطمی: «تحریمات، اثر زیاد در داخل ایران داشت برای اینکه نه فقط از یک طرف دولت ایران از درآمد نفت محروم شد از طرف دیگر در هر ماه میلیونها مخارج نگاهداری شرکت نفت و حقوق افرادی را که در آنجا مشغول کار بودند، دولت مجبور شد بپردازد و از طرف دیگر پولهای زیادی که در انگلستان داشت، نمیتوانست از آنها استفاده بکند، این بود که بحران شدید اقتصادی در کشور پیدا شد.»
*گوینده: به جز فشار خارجی، اختلافات سیاسی داخلی هم دولت مصدق را تضعیف میکرد، در مجلس هفدهم جناح جبههای ملی مانع از انتخاب مجدد آیتا... کاشانی به ریاست مجلس شد و به گفته مهندس مهدی بازرگانی سرانجام آیتا.. کاشانی، راه خود را از مصدق جدا کرد.
و از این گذشته به گفته دکتر سنجابی دربار و حزب توده نیز مدام علیه جبههی ملی و دولت دکتر مصدق اقدام میکردند.
*سنجابی: «هر جا جبههی ملی سربلند میکرد و مردم بهش توجه میآوردند، دستگاه شاه سرکوبش میکرد و قدرت عمل را ازش میگرفت، از طرف دیگر عوامل چپی در هر جا که میدیدند جبههیملی تظاهر میکند، علیه او قیام میکردند، این بود که دستگاه توده هم و نیرویی که مافوق توده بود یعنی روسها کوشش میکردند با وسایل شان جبههی ملی را یا کوچک نشان بدهند، کارهایی که میکنند سکوت در برابرش اختیار کنند، یا اینکه اگر حرفی بزنند به صورت خلاف واقع و توهین آمیز و شکننده و خرد کننده باشد.
*گوینده: یک ماه پس از قیام سیام تیر و روی کار آمدن مجدد دکتر مصدق که اختیارات موجود را برای نخست وزیر کافی نمیدانست تا اصلاحات مورد نظر خود را آغاز کند برای شش ماه از مجلس اختیارات فوقالعاده گرفت.
*مصدق: «این اقدام به اصلاحات، مستلزم سرعت عمل و داشتن قدرت و اختیار بود. از مجلس کسب اختیار کردم از ابتدای دوره 6 ماهه اختیارات دولت اینجانب تا آنجا که مقتضیات و استعداد محیط اجازه میداد برای آنکه بتوانم به موازی مبارزه خارجی اصلاحات داخلی را نیز شروع کنم. قوانین و مقرراتی را به موقع اجرا گذاشتم که هرگز در ایران سابقه نداشت.
*گوینده: پیگیری این اختیارات پس از 6 ماه بر تشنج سیاسی در کشور افزود رابطه دکتر مصدق و شاه تیره تر شد، دکتر مصدق و شاه در جلسهای طولانی اوضاع را بررسی کردند و به گفته دکتر سیفپور فاطمی، شاه قصد داشت از کشور خارج شود.
*سیف پور فاطمی: «شاه به مصدق پیشنهاد کرد که من برای مدتی حاضرم از ایران خارج بشوم مصدق با این فکر موافقت کرد و در نتیجه بعد از آنکه وسایل مسافرت او را فراهم کردند قضیه 9 اسفند پیش آمد که در نتیجه عده زیادی (6)اطراف قصر شاه از طرفداران شاه مخصوصا چون در آن موقع بین مصدق و اطرافیانش و دوستانش از قبیل کاشانی و مکی و دیگران اختلافی پیدا شده بود این افراد به تحریک کاشانی و بهبهانی و نظامیهایی که در آن موقع دکتر مصدق آنها را بیکار کرده بود اطراف قصر شاه جمع شدند و حتی خیال حمله به مصدق داشتند و به خانهی او حمله کردند(7) و مصدق در مجلس حاضر شد و دو مرتبه شهر را آرام کرد ولی از آن روز به بعد دیگر هیچ راهحلی بین اختلاف دکتر مصدق و شاه و اطرافیانش پیدا نشد.»
*گوینده: و از طرف دیگر به گفته «سردنیس رایت» یکی از سفیران پیشین انگلستان در ایران، دولت انگلستان هم راهی برای توافق با دکتر مصدق نمیدید.
*سردنیس رایت سفیر انگلستان: «ما سعی کردیم که با دکتر مصدق به توافق برسیم اما اگر تاریخ این مذاکرات در نیویورک و تهران را بخوانید میبینید که مصدق مرتبا موضع خود را تغییر میداد و غیر ممکن بود که بتوان با او به توافقی رسید. البته مسئلهی غرامت در میان بود که ما به هیچ وجه با حق ایران در ملی کردن نفت خود مخالفتی نداشتیم ولی میگفتیم باید به ما غرامت منصفانهای پرداخت شود اما مصدق زیر بار نمیرفت.» (8)
*گوینده: دولت امریکا در آغاز با نهضت ملی نظر مساعد داشت اما روابط دکتر مصدق با امریکا هم پس از روی کار آمدن جمهوری خواهان و آغاز ریاست جمهوری آیزنهاور تیره شد و به گفتهی فواد روحانی از نظر آمریکا هم مصدق باید برکنار میشد.
*فواد روحانی: «در همان سال آخر حکومت دکتر مصدق حیقیتا امریکاییها به این فکر افتاده بودند که ایران دارد کمونیست میشود یعنی درست نقشهای که انگلیسها از یک سال و نیم - این نقشه را انگلیسها - تعقیب کردند با فشار آوردن به دولت آمریکا برای اینکه متوجه یک چنین خطری بشوند. آیزنهاور وقتی که آمد و حکومت دموکرات مبدل شد به حکومت جمهوری خواهان تصمیم گرفت که باید مصدق برداشته شود.»(9)
*گوینده: از هر طرف عرصه بر دولت دکتر مصدق تنگتر میشد و آنچنان که دکتر مصدق روی حمایت مجلس هم دیگر نمیتوانست حساب کند.
*سیف پور فاطمی: «از یک طرف حکومت دکتر مصدق در آن موقع خیلی ضعیف شده بود، در مجلس مخالفین کار را به جایی رسانده بودند که دیگر هیچ عملی از طرف مجلس صورت نمیگرفت، این بود که عده ای از وکلای طرفداران او استعفا دادند، مصدق هم بعد از اینکه اینها استعفا دادند اعلام کرد چون دیگر وکلای مجلس استعفا دادند، بنابراین کار مجلس به پایان رسیده است و دو مرتبه انتخابات عمومی و رفراندوم در مملکت شروع خواهد شد، از طرف دیگر امریکاییها که تازه حکومت عوض شده بود و حکومت به دست آیزنهاور افتاده بود و خود وزیر امور خارجه وقت «جان فوستردالس» به مرحوم الله یار صالح و به من گفت که محال است که ما بگذاریم که قضیهای ملی شدن نفت صورت بگیرد زیرا اگر شما بتوانید با ملی شدن نفت در این موقع تمام کارها در دست بگیرید تکلیف ما با کشورهای امریکای لاتین و کشورهای عربی چیست؟ این است که حکومت امریکا جدا تصمیم بر این گرفت که به هر نحوی هست حکومت مصدق را سرنگون بکند و قرارداد تازهای برای نفت با حکومتی که بعد از او سرکار میآید انجام بدهد و بنابراین شاه را تحریک کردند که حکومت مصدق را منعزل بکند و فرمان را به اسم سر لشکر زاهدی که در حکومت مصدق سابقا سمت وزارت را داشت صاد ر کند.»
*گوینده: اما انحلال مجلس، نه تنها مشکل دکتر مصدق را حل نکرده بود بلکه به گفته دکتر کریم سنجابی آخرین نهادی را که بالقوه میتوانست حامی دکتر مصدق باشد، خود او از بین برده بود.
*سنجابی: رفتم خدمت ایشان و گفتم آقای دکتر مصدق راجع به انحلال مجلس، من فکر کردم به عقیده من این عمل صحیح نیست، گفت چرا؟ گفتم آقا حکومت را سه قوه نگه می دارد: یکی قوه نظامیه، یکی افکار عمومی ملته، یکی قوه قانونیه، اما قوه نظامی را واقعا شما ندارید، نظامیها با شما همراهی نمیکنند اما افکار عمومی، افکار عمومی را شما دارید ولی این افکار عمومی مثل افکار عمومی دو سال پیش نیست، خسته شدند، دو سه سال است بلاتکلیف موندهاند؛ تودهایها را گرفتند، در میان خودمان اختلافات افتاده، یک عدهای از رفقای ما علیه ما برگشتند افکار عمومی را مردد کردند، با وجود این، افکار عمومی را شما دارید ولی افکار عمومی برای آوردن حکومت خوب است ولی برای نگاهداری مرتب کافی نیست، میماند قوه قانونی هم از دو قوه مرکب است شاه هست و مجلس، اما شاه با شما مخالف است بنابراین حالا مجلس میماند اگر مجلس را منحل کردید دیگه چی میمونه؟
این مجلس اکثریتش مجبورا به شما رای خواهند داد و شما نترسید، مجلس جرات نمیکند علیه شما رای مخالف بدهد و مجلس را منحل نکنید. بعد ایشان به من گفتند آقا! شما پریشان گویی میکنید، یه قدری ناراحت شدم گفتم آقای دکتر مصدق شما اگر مجلس را منحل کردید یا با یک کودتا یا با یک فرمان عزل مواجه شدی چه اقدامی خواهی کرد؟ خلاصه این حرفها را من آنجا زدم از جای دیگر اطلاع دارم رفقای دیگر هم کم و بیش دکتر معظمی مخالفت کرده بود شایگان هم مخالفت کرده بود ولی مصدق پیشش موجه شده بود که این مجلس به او رای مخالف خواهد داد و بعد به وسیله همین مجلسی که خودش را انتخاب کرده یک قراردادی مخالف قانون ملی شدن نفت وضع خواهد کرد. به هر صورت نظر مصدق به نر بنده یک اشتباهی بود در انحلال آن مجلسی که وسیله شد برای اینکه اون فرمان عزل را برایش دادند.(10)
*گوینده: گرچه مقدمات واقعی 28 مرداد 1332 از مدتها پیش فراهم شده بود به گفته دکتر سیف پور فاطمهی تعللی دکتر مصدق هم به پیروزی آن کمک کرد.
*سیف پور فاطمی: «آن واقعه به این طور اتفاق افتاد که ابتدا که 25 مرداد از طرف گارد شاهنشاهی دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه و دو نفر دیگر از یاران مصدق را توقیف کردند بعد خواستند خود دکتر مصدق را توقیف کنند چون قبلا دکتر مصدق مطلع شده بود، گارد منزل دکتر مصدق، نصیری را که امامور توقیف او بود به حبس انداختند و شاه هم فرار کرد برای سه روز دکتر مصدق قدرت در دستش بود، متاسفانه دکتر مصدق نجنبید و در آن سه روز در شهر تهران عده زیادی از مخالفین با سلطنت و تودهایها نمایشاتی دادند و مجسمهها را پایین آوردند و دکتر مصدق روز بیست و هفتم مرداد دستور داد که جلوی هرگونه مخالفتی را و هرگونه راه پیمایی بر علیه شاه را در شهر بگیرند؛ این بود که روز بیست و هشتم مرداد یک عدهای از پایین شهر افرادی را که مخالفین دکتر مصدق خریداری کرده بودند و یک عده نظامیها با آنها همراهی کردند به طرف منزل دکتر مصدق و روزنامههایی که با مصدق موافق بودند راهپیمایی کردند و ادارههای روزنامهها را آتش زدند و البته خود مصدق با آنکه دیگران به او گفتند که وضعیت خیلی وخیم است من فکر میکنم که تا آخرین دقیقه میل نداشت که از طرف حزب توده یا از طرف دیگران کمکی بگیرد(11) برای جلوگیری از مخالفتها تا دقیقه آخر فکر میکرد که میتواند به وسیله نظامیها و به وسیله شهربانی جلوی اخلالگران را بگیرد ولی با کمال تاسف رئیس شهربانی (دفتری) را که معین کرده بود، به او خیانت کرد و نظامیها هم دقیقه آخر به خانهی او حمله کردند و این بود که حکومت مصدق بدین ترتیب ساقط شد.»
*گوینده: نه تنها خود دکتر مصدق بلکه بسیاری از یاران او و از جمله مهندس مهدی بازرگانی هم که در آن زمان رئیس سازمان آب بود، در آغاز با تحولات آن روز با ناباوری روبرو شد.
*بازرگان: «صبح زود رفته بودم پیش مدیرکل بانک ملی که تامین اعتبار از محل این وام قانونی برای کارهای سازمان آب بکنیم، آنجا که بودیم از خیابان فردوسی سر و صدای مختصری دیدیم از بالا که نگاه کردیم دیدیم یک عده اراذل و اوباش جلوشون هم یک عده بچههای ... پابرهنه و پیراهن پاره با چوب دستیهای کج و معوج راه افتاده بودند و شعارهایی به نفع شاه میدادند، خوب ما هم خندیدیم و یعنی مدیر کل بانک هم اطلاع نداشت که چه خواهد شد بنده برگشتم به سازمان آب شاید یک ربع، نیم ساعتی نگذشته بود که باز دیدیم سر و صدا در خیابان سابق نادری - البته که محل سازمان آب بود پایین را که نگاه کردیم دیدیم بله، جیپهای شهربانی است که به سرعت به طرف راست و چپ میروند و سربازهایی هم مثل اینکه مامورند کارهایی میکنند و تو مردم هم ... جنجال و هیاهوست، و بعد هم رادیو خاموش شد و برنامهاش را منقطع کرد و ما فهمیدیم که قضایای شومی در پیش است.»
*گوینده: دکتر کریم سنجابی یکی دیگر از همراهان نزدیک مصدق خود به چشم خود شاهد سرنگونی دولت مصدق بود.
*سنجابی: «من آن روزی که کودتا شد منزل مصدق بودم با رفقای دیگر تقریبا 5/1 بعدازظهر یک عدهای مهمان داشتم منزل به آنها خبردادم چون خبرداده بودند به من که یک عدهای هم بودند خانهی مرا بچاپند، به آنها خبر داده بودم که یک جای دیگری در پشت دانشگاه بیایند آنجا مرا ببینند این بود که ساعت 5/1 بعدازظهر از رفقایی که دور و بر مصدق بودند خداحافظی کردم و بیرون آمدم و رفتم آنجا، رفتم آنجا، صحبتهایی کردم با آنها در این بین خبر رادیو که رسید از رادیو خبردار شدم که وضع حکومت مصدق به هم خورده، دیگه برای من برگشتن به آنجا ممکن نبود از اینجا پنهان شدم.»
*گوینده: و به این ترتیب دولت دکتر محمد مصدق ساقط شد و شاه دوره اقتدار خود را اغاز کرد اما خاطره این واقعه هرگز شاه را رها نکرد.
*شاه: «دولت وقت که عملا با تودهایها همکاری میکرد، روز 25 مرداد که برخلاف تمام اصول قانون اساسی ایران شروع به یاغیگری کرد به طور کاملا واضحی ارتباط آنها با تودهایها روشن شد، اتفاقا من تابستانش در سعد آباد زندگی میکردم و خبرهایی که میرسید از نقشههایی به توسطتودهایها، کمونیستها حکایت میکرد و برای حفظ این محل چهار تانک مامور شده بودند که حتی قبل از وقایع 25 مرداد تانکها منتقل شدند برای حفظ مقر اون دولت یاغی، من خود شخصا در کلاردشت بودم و از دو نظر جریانات، همان طوری که در کتاب ماموریت برای وطنم نوشتم بعد از تفکر زیاد نقشهای کشیدیم آن موقع که اگر فرمان قانونی پادشاه مشروطه ایران را دولت وقت اجرا نکند، با ترک کشور مردم ایران را مختار به اتخاذ رویه مطابق میلشان بکند آن موقع شاید غیر از این چارهای نبود، عدهای میگفتند که چرا اصلا اینقدر صبر کردی، چرا قبلا عمل نکردی، ولی شاید جریانات این زمان غیر از این اجازه نمیداد ملت ایران هم انتخاب خودش را کرد و با قیام مردم و پیوستن قوای مسلح آن بساط را به هم زدند»(12)
*پی نوشت ها:
*(1)- نام اصلی این جمع «مجمع مسلمانان مجاهد» به رهبری شمس قنات آبادی بود که این شخص پس از کودتای 28 مرداد از لباس روحانیت بیرون آمد و یکی از وابستگان فاسد رژیم شاه شد.)
*(2)-اینهم سیاست انگلیس بود زیرا پس از خاتمه اشغال، ایران نیازمند به ثبات سیاسی برای تداوم سلطه انگلیس و غارت کشور بود و لازم بود به تدریج دیکتاتوری گذشته احیاء شود. در دوران اشغال ایران، امکان ادامه دیکتاتوری وجود نداشت و دلیل اصلی برکناری رضاخان علیرغم وفاداری او به انگلستان همین امر بود.)
*(3)- چنانچه در این گفتگوها نیز مذکور است، ترور عبدالحسین هژیر، سبب باطل شدن انتخابات گردید و در نتیجه آن، درباره از روی ترس و وحشت نتوانست دوباره بوسیله تقلب مانع ورود ملیون به مجلس گردد و در انتخابات مجدد، 8 تن از آنان به مجلس راه یافتند. پس ترور هژیر توسط فدائیان اسلام سبب تضعیف حکومت و دربار و تقویت ملیون گردید و ترور رزم آرا توسط فدائیان اسلامی، راه را برای تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت همواره کرد و دکحتر مصدق را به نخست وزیری رساند.
*(4)-این اعای فواد روحانی نیست. مطالعه (خاطرات ایدن) وزیر خارجه انگلیس این موضوع را اثبات میکند.
*(5)-رویه مصدق از جمله تشکیل جبهه ملی توسط او نشان میدهد که دکتر مصدق برخلاف نظر دکتر سنجابی به نوعی تشکیل معتقد بود اما احتمالا او را از تشکیلات بسته مانند حزب توده در آن زمان احتراز میکرده است.
*(6)-به نقل شاهدان عینی و نیز تصاویر موجود، جمعیت فقط در میدان کوچک کاخ ازدحام کرده بود و حتی اگر مبالغ شود تعداد آن به دو هزار تن هم نمیرسیده است و تعجب در این است که چرا آقای فاطمی عده زیادی را عنوان میکند.
*(7)-رهبر حمله کننده گان، شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ بود که از چاقو کشان دربار بود.
*(8)-دکتر مصدق پرداخت غرامت را قبول داشت مشروط بر آنکه انگلستان نیز بخشی از نفت غارت شده را که با تخلف از قراردادهای منعقده (یعنی قراردادهای استعماری) برده بود، باز پس دهد.
*(9)-البته حکومت جمهوریخواهان در بادی امر به دنبال همکاری با انگلیس برای سرنگون کردن مصدق نبود بلکه اصرار و حتی تهدید انگلیس ، آمریکا را وادار به پذیرش نقشه کودتا و شرکت درجه دوم با انگلیس در کودتا کرد.
*(10)-آقای سنجابی خطا میکند. دکتر مصدق درست تشخیص داده بود و مجلس چند ؟ میشد و چه نمیشد، طرح کودتای 28 مرداد که قبلا تنظیم شده بود به اجرا در مِیآمد مجلس آنروز به پایگاه توطئه بر علیه دولت مصدق تبدیل شده بود.
*(11)-راه پیمایی به دفاتر روزنامهها جزیی از نقشه کودتا بود که از قبل تنظیم شده بود و (دیگران) هم وجود نداشتند که به مصدق در برابر کودتا یاری برسانند. حزب توده هم دروغ میگفت و کمک نمیکرد زیرا انگلیس با شوروی هم به توافق رسیده بود.
*(12)-شاه چنان سخن میگوید که گویی او همه کاره بوده است و خود نقشه سرنگونی مصدق را کشیده و به همین جهت کودتای 28 مرداد را هم قیام ملی نامیده است حال آنکه کلیه اسناد و مدارک از قبیل کتابهای کرمیت روزولت و وودهاوس که هر دو از مقامات سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس بوده و مسئول اجرای طرح آژاکس (طرح کودتای 28 مرداد) بودند نشان میدهد که کودتا یک نقشه صد در صد انگلیسی بود که با جلب حمایت جهانی و مالی امریکا و با استفاده از شبکه جاسوسی بریتانیا به مرحله عمل درآمد و در این کودتا شاه نیز مانند بقیه تنها نقش یک مهره را داشت. اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه و دومین شخصیت مقتدر پشت پرده حکومت شاه نیز در کتاب خاطرات خویش جزئیاتی از طریق کودتا بوسیله انگلیس و امریکا و همکاریهای خویش را بیان کرده است. در این مورد نگاه کنید به کتاب بررسی زمینههای انقلاب ایران، مبحث وابستگی و تولد نامشروع رژیم شاه. (شاه چنان سخن میگوید که گویی او همه کاره بوده است و خود نقشه سرنگونی مصدق را کشیده و به همین جهت کودتای 28 مرداد را هم قیام ملی نامیده است حال آنکه کلیه اسناد و مدارک از قبیل کتابهای کرمیت روزولت و وودهاوس که هر دو از از مقامات سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس بوده و مسئول اجرای طرح آژاکس (طرح کودتای 28 مرداد) بودند نشان میدهد که کودتا یک نقشه صد در صد انگلیسی بود که با جلب حمایت جهانی و مالی امریکا و با استفاده از شبکه جاسوسی بریتانیا به مرحله عمل درآمد و در این کودتا شاه نیز مانند بقیه تنها نقش یک مهره را داشت. اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه و دومین شخصیت مقتدر پشت پرده حکومت شاه نیز در کتاب خاطرات خویش جزئیاتی از طرح کوتا بوسیله انگلیس و امریکا و همکاریهای خویش را بیان کرده است. در این مورد نگاه کنید به کتاب بررسی زمینههای انقلاب ایران، مبحث وابستگی و تولد نامشروع رژیم شاه.