برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در 22 خرداد ماه و حضور غرورآفرین ملت در پای صندوق های رأی، بار دیگر افزایش اقتدار و عزت ملی را موجب شد. هرچند جمهوری اسلامی ایران در طول عمر سی ساله خود هر ساله شاهد برگزاری انتخاباتی پرشور بوده است و انتخابات دهم نیز از این قاعده مستثنی نبوده اما مشارکت خیره کننده مردم در روز جمعه، معنایی متفاوت از آنچه در ظاهر به ذهن می رسد، دارد و آن، حاوی "آری" و "نه" بزرگ شهروندان به گزاره هایی است که استمرار نظام در نفی و ایجاب آن است.

* "آری" بزرگ ملت
در حقیقت، حماسه 22 خرداد 88 را باید در تداوم حماسه سوم تیر 84 به عنوان اصلی ترین مؤلفه تعیین کننده در رفتار سیاسی ایرانیان برشمرد. به عبارت بهتر، اعتماد دوباره ملت به گفتمان عدالت، اعتراضی دوباره به بی توجهی به مؤلفه های بومی تأثیرگذار بر رفتار سیاسی مردم ایران محسوب می شود.
انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری و نتیجه آن، از جمله رخدادهای سیاسی مهمی بود که نه تنها در خارج، بلکه در داخل کشور نیز بسیاری را با شگفتی مواجه ساخت به گونه ای که مشارکت گسترده مردم با وجود حضور نمایندگان جریان اصلاح طلب، عیار گفتمان اصولگرایی را نمایان ساخت.
به دنبال قدرت گیری گفتمان اصلاحات نیروهای ساختارشکن این جریان با در اختیار گرفتن ابزارهای رسانه ای، هجمه گسترده ای را نسبت به گزاره های اصلی اندیشه اسلامی و ارزش های انقلاب سازمان داده و در پاره ای موارد با به چالش کشیدن اصول و ارزش های هویتی ملت، گام در مسیری گذاردند که آشکارا در تقابل با گفتمان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی حاکم، قرار داشت. در چنین شرایطی گفتمان "اصول گرایی" با هدف احیای گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفت و مرزبندی خود را با گفتمان حاکم در دولت بر مبنای اعتقاد به مبانی اسلام، اصول انقلاب، آرمان های امام و فرامین رهبری استوار ساخت.
اگرچه مشارکت خیره کننده مردم در انتخابات سال 76 خواب دشمنان نظام را به کابوسی دردناک بدل کرد اما غفلت نخبگان دولتی و نیروهای ساختارشکن جریان موسوم به دوم خرداد از ارزش های هویتی ملت و مطالبات حقیقی ایشان، فاصله ملت از دولت را موجب شد. بر این اساس، دولت نهم با خاستگاهی برآمده از بطن مردم و نگره ای انتقادی به شکاف های طبقاتی در جامعه، بیرق گفتمانی را در سپهر سیاست ایران بر دوش گرفت که آشکارا نوید رهایی مردم از "دولت سالاری" ، استفاده ابزاری از ملت و توسعه آمرانه می داد.
نکته قابل تأمل دیگر اینکه، هرچند انتخاب دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری نتیجه شکل گیری و بالندگی گفتمان اصول گرایی در سال های اخیر بود اما این پیروزی، خود به عاملی برای تعیین صورت بندی نوینی از این گفتمان بدل شد. شکل گیری سپهر گفتمانی جدید بر پایه گفتمان اصول گرایی تحول خواهانه رییس جمهور، همت خود را بر تبیین وجوه "مهندسی گفتمان عدالت و پیشرفت" مصروف داشت و شخص احمدی نژاد همواره کوشید در سخنان خود، صورت بندی نهایی این گفتمان را به طور منسجم ارائه کند تا از این رهگذر، نظم جدید گزاره های گفتمان عدالت شکل گیرد.
الگوی مدیریت انقلابی گفتمان عدالت، کوشید با احیای آرمان های انقلاب اسلامی از یکسو مانع انحراف ارزش های انقلاب شود و از سوی دیگر با سرلوحه قرار دادن عدالت خواهی در وجوهی چون عدالت جغرافیایی، عدالت طبقاتی، عدالت در زمینه های مسایل اقتصادی و عدالت در مسایل فرهنگی ؛ شکاف میان توسعه سیاسی و رشد اقتصادی را که در زمان حاکمیت گفتمان های پیشین نه تنها گامی در جهت رفع مشکلات واقعی مردم برنداشت بلکه ناتوانی خود را نیز نمایان ساخت، از میان بردارد.
درخواست تدوین الگویی جامع از توسعه بر اساس آموزه های شیعی و توجه به مبانی و اصول انقلاب از دیگر مواردی است که می توان در تحلیل رفتار سیاسی شهروندان از آن نام برد. بر این مبنا، سیاست ورزی دولت نهم در افق "تداوم آرمان های انقلاب اسلامی" و تفاوت نگاه به قدرت سیاسی که بر پایه های "صداقت" و مطالبات تاریخی مردم استوار شده، ریشه در الگوی توسعه ایرانی - اسلامی گفتمان عدالت و نیز بنیان نظریه دولت اسلامی دارد. به این ترتیب، ترسیم توفیقات دولت نهم در برآوردن بخش عمده ای از انتظارات مردم از انقلاب اسلامی با تأکید بر توسعه اقتصادی با محوریت توزیع عادلانه منابع، علیرغم دشواری‌ های فراهم کردن فرصت ‌های برابر در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و نیز نابرابری ‌های ساختاری جامعه، نشان می دهد که مبانی اندیشگی گفتمان عدالت توانسته است با تشخص بخشیدن به هویت ایرانی - اسلامی، الگویی تمدن ساز از خود نمایان سازد.

* "نه" بزرگ ملت
هرچند پیروزی دکتر محمود احمدی نژاد در سوم تیر 84 حاصل انتخاب ملت به گفتمانی که پرچمدار جریان "استقلال خواهی" در تاریخ معاصر ایران بود اما مخالفان علیرغم داعیه پذیرش قواعد بازی دموکراسی، یکی از بی سابقه ترین پروژه های تخریب، دروغ، فریب و سیاه نمایی علیه دولت اصولگرا را طراحی کردند و در ابعاد بسیار بزرگی به اجرا گذاشتند.
این وضعیت با اعلام حضور میرحسین موسوی در عرصه انتخابات دهم در وجوه گسترده تری تداوم یافت به گونه ای که با دروغ پردازی، شایعه پراکنی غیر واقعی و تحریف واقعیات، فضای تبلیغاتی مسمومی علیه دولت خدمتگذار سازماندهی شد.
مناظره نامزدهای انتخاباتی به عنوان یکی از شفاف ترین عرصه های تجلی برتری گفتمانی و نیز رویکرد احمدی نژاد همراه با افزایش ظرفیت نقدپذیری به ویژه پاسخ های روشنگرانه رییس دولت نهم و ارائه گزارشی ملموس و مستدل از پیشرفت و توسعه عدالت در کشور، تاریک ‌خانه اشباح انتخابات و کسانی که صحنه ‌گردان پشت پرده مخالفان دولت هستند را روشن کرد. با این همه، زیر پا گذاشتن اخلاق انتخاباتی از سوی حریف و توسل به روش هایی که تجلی "ماکیاولیسم" تمام عیار بود، مردم را به انتخاب گزینه ای سوق داد که برای "خدمت" نه برای "قدرت" گام در عرصه نهاده و بسیاری از توهین ها و تخریب ها را به جان خریده است.
گلایه مقام معظم رهبری از گسترش "فضای بی بند و باری در حرف زدن علیه دولت" و تبیین چرایی "پنجه زدن دشمنان انقلاب به صورت دولت" در همین راستا ارزیابی می شود؛ فضایی که رهبر فرزانه انقلاب آن را هوشمندانه تشریح کردند و دولت را به انجام خدمت و بی اعتنایی به این فضاسازی ها رهنمون ساختند.
نگرانی "شبکه اشرافیت بوروکراتیک" از تهدید منافع خود در صورت استمرار فضای گفتمانی دولت نهم، در وجوه دیگری چون طرح کمیته صیانت از آراء و تدارک شبکه شورش خیابانی و ایجاد جنگ روانی علیه دولت ، آشکارا از پیش بینی شکست در جلب آرای ملت خبر می داد. از این رو، شرکت آگاهانه شهروندان در انتخابات با دریافت اهداف شوم مثلت "تخریب ، تشکیک و شورش" گواه رویگردانی مردم از جریانی است که با پدید آوردن فضایی ستیزآلود سعی در به خطر انداختن ارکان نظام دارند.
با این وصف، انتخابات ریاست جمهوری دهم عملاً عدم باورمندی این جریان به "مردم سالاری" و "بی هویتی سیاسی" را نمایان ساخت چه؛ دریافت بن مایه تبلیغات انتخاباتی رقبای احمدی نژاد که بیشتر، از تمایلات هیجانی ناشی می شود، آنها را به عنوان افرادی جلوه نمود که اظهاراتشان در چنبره منفی گرایی مفرط بوده و به هیچ وجه بازتاب واقعیات جامعه نیست.

* فرجام سخن
حضور 40 میلیونی مردم به پای صندوق های رأی و خلق حماسه 22 خرداد از یکسو پوچی ادعای دشمنان نظام مبنی بر جدایی ملت از دولت را نشان داد و از سوی دیگر اثبات کرد که شعور ایرانی تفاوت میان «عزت و ذلت» ، «فریب و صداقت» و «خدمت و خیانت» را می فهمد. افزون بر این، جریانی که همواره شرکت آرای خاکستری در انتخابات را به معنای شکست اصولگرایان ارزیابی می کرد ، این بار، با مشارکت حداکثری شهروندان دریافت که ملت اقبالی نسبت به آنها ندارند و چندی دیگر، رخت از صحنه سیاسی در ایران بر خواهد بست مگر به تغییر مبانی اندیشگی و رفتاری خود.

دسته ها : انتخابات دهم
دوشنبه 1388/3/25 21:20
X