تعداد بازدید : 4573943
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
بعد از ظهر روز بیستم آذر 1357 که مصادف با عاشورای حسینی بود، مردم تهران از راهپیمائی عظیم این روز به سوی منازل خود باز میگشتند، که خبری دست و پا شکسته شنیدند. خبر این بود که «در پادگان لویزان تیراندازی شده و عدهای که افسران گارد در سالن نهارخوری کشته شدهاند.» در آن لحظات هیچکس به درستی از کم و کیف خبر اطلاع درستی نداشت و فرماندهان پادگان نیز با تمام توان کوشیدندکه موضوع به بیرون درز نکند . اما ماجرا چه بود:
«یک سرباز و یک درجهدار به اسامی ناصرالدین امیری عابد و اسماعیل سلامتبخش با نوشتن وصیتنامه خویش و وداع با خانوادههای خود، اعدام انقلابی فرماندهان پادگان را طراحی کرده و در یک حمله جسارتآمیز به سالن نهارخوری پادگان که افسران در آنجا جمع بودند عدهای را به هلاکت رسانده و بعد خود نیز شهید شدند.» (1)
در گزارش تفصیلی حادثه امروز پادگان لویزان آمده است:
«مجاهدان شهید گروهبان سلامت بخش و سرباز وظیفه امیری عابد، طراحان و عاملین این حماسه بودند. (2) شهید گروهبان سلامتبخش پس از گذراندن دوره آموزشگاه گروهبانی به گردان توپخانه منتقل میشود. وی در طول مراحل انقلاب با داشتن آگاهی سیاسی و اجتماعی اقدام به تبلیغ مخفیانه مذهبی در داخل پادگان مینماید. به طوری که با ششتن دیگر که دو نفر آنها سرباز و بقیه درجهدار بودند ارتباط برقرار میکنند و گروه تشکیل میدهند و به دنبال آن فعالیت گروهی آغاز میشود. از جمله اقدامات این گروه متشکل، نماز عید بود که آنها در داخل پادگان برگزار کردند. این برنامه همزمان با برگزاری نماز عیدفطر در قیطریه تهران بود که به دنبال آن گروهبان سلامتبخش توسط ضداطلاعات شناسایی و مورد بازجویی قرار میگیرد. همچنین روز 21 آذر سال گذشته (56) قرار بود که شاه در مراسمی به مناسبت این روز شرکت کند. در این ارتباط گروه تصمیم به شلیک توپ به طرف جایگاه را داشت ولی شاه بیآنکه خبری از نقشه داشته باشد در مراسم شرکت نکرد و در نتیجه اجرای عملیات معوق ماند. با فرارسیدن ماه محرم و جنایات رژیم در روزهای دوم و سوم این ماه گروه در پی اجرای طرح دیگری بر میآید و مشغول طراحی نقشه حمله به افسران در سالن نهارخوری میشود.
روز عاشورا گروهبان سلامتبخش و سرباز امیری وصیتنامه خود را نوشته زمینهسازی برای دسترسی به اسلحهخانه و قسمت آتشبار توسط افراد گروه انجام میگیرد سپس این دو با اسلحه و مهمات تهیه شده هنگام ظهر حمله به نهارخوری را صورت میدهند. یکی از افسران پادگان که خود مسؤول جمعآوری اطلاعات دربارة این حادثه میباشد میگوید:
روز تاسوعا و عاشورا ارتش در آمادهباش کامل بود. واحدی از گارد جاویدان پاسداری از کاخ شاه را به عهده داشت و عدة دیگری از آرامگاه مراقبت میکردند. در محوطه پادگان لویزان در حدود 27 تا 30 هلیکوپتر مستقر شده بود. زمان حمله سرباز امیری از ناحیه شمال و از پلههای شرقی و گروهبان سلامتبخش نیز از سمت جنوب ساختمان مرکزی ستاد گارد جاویدان به افسران مجتمع در سالن نهارخوری حمله میکنند. از جانب سلامتبخش در برنامه اشتباهی رخ میدهد. وی به جای اینکه به نهارخوری افسران داخل شود به سالن نهارخوری درجهدارها وارد میشود و فقط دو تا سه درجهدار آنجا تیر میخورند و بعد وقتی که متوجه اشتباه خود میشود ساختمان ستاد را دور میزند و از طرف ساختمان فرماندهی به جلو ستاد میآید. در ضمن سرباز امیری از سمت شمال به نهارخوری افسران رفته و تیراندازی کرده بود که به دنبال آن افسران در حالی که مسلح میشوند سالن را ترک میکنند، در این هنگام با سلامتبخش مواجه میشوند. گروهبان سلامتبخش با دو دست تیراندازی میکرد. یک دست نوغان و یک دست تفنگ. در این هنگام که اوضاع به شدت متشنج بود یک هلیکوپتر جهت ردیابی و کنترل درگیری به پرواز در می آید و از لشکر حشمتیه نیز برای سرکوبی به پادگان لویزان نیرو اعزام میشود. هنگام تیراندازی، شاه در منطقه لویزان در منزل تیمسار بدرهای بود. دردرگیری چهارده نفر کشته و 38 نفر زخمی شدند. عدهای از اعضای گروه شناسایی دستگیر و سلامتبخش و سرباز امیری طی درگیری به شهادت میرسند. (3)
«درباره این حادثه هیچ اطلاعیه رسمیای از طرف ارتش، پزشکی قانونی یا مقامات مسؤول دیگر منتشر نشده است اما اعلامیهای غیررسمی حاکی است که یک ستوان یکم، یک گروهبان یکم، یک گروهبان دوم وسه سرباز وظیفه به نهارخوری افسران گارد جاویدان حمله کرده 27 ا فسر، 41 درجهدار و چهار سرباز را کشتهاند. کلیه حملهکنندگان بجز یک افسر هوانیروز که دستگیر شده، کشته شدهاند.
در این اعلامیه اضافه شده که در میان افسران کشته شده یک سرتیپ، چهار سرهنگ و دو سرگرد بودهاند.» (4)
پس از تیراندازی در پادگان لویزان، در اعلامیهای که توسط نیروهای انقلابی ارتش منتشر شد، به جزییات کامل حادثه و نام کشتهشدگان اشاره گردید. در این اعلامیه آمده بود:
«ساعت 1:20 دقیقه بعدازظهر روز عاشورا در نهارخوری افسران گارد جاویدان، شاهنشاهی و درجهداران گارد جاویدان عدهای که ذیلاً درجاتشان نام برده میشود تصمیم به جانبازی و فداکاری در راه ملت ایران میگیرند تا به دیگر برادران ارتشی خود بیاموزندکه به ملت و خاک ایران خدمت، و آنهایی که از حس میهندوستی ارتشیان سوءاستفاده کرده و آن را مبدل به شاهدوستی مینمایند به سزای خیانتشان برسند.»
عملیات:
1 ـ سروان هوانیروز خلبان هلیکوپتر مستقر در پادگان که در عملیات شرکت داشت و در پایان عملیات به دست سرسپردههای شاه دستگیر شد.
2 ـ ستوان یکم افسر پدافند 2 که در حین عملیات شهید شد.
3 ـ گروهبان یکم اسلحهدار پدافند 2 یا 3 که در آخر شهید شد.
4 ـ گروهبان دوم کمک اسلحهدار گارد جاویدان که در حین عملیات شهید شد.
5 ـ سرباز وظیفه سری 138 گارد جاویدان که در حین عملیات شهید شد.
نوع اسلحههای بکاربرده شده توسط این جانبازان راه وطن عبارت است از:
اسلحه گروهبان یکم مسلسلام ژآ3 با سه هزار تیر همراه بوده است و بقیه افراد یک تفنگ ژ 3 با سه هزار عدد فشنگ که فشنگها در پانزده خشاب بیستتیری بود و افراد یکی از خشابها را در تفنگ قرار داده و بقیه را به کمرشان بسته بودند و همچنین یک هلیکوپتر مسلح با اسلحه کالیبر 50 (7/12) در اختیار سروان بود.
موقعیت: ساختمان هشتطبقه – زیرزمین شامل نهارخوری و آشپزخانه ـطبقه 1 و 2 و 3 ستاد گارد جاویدان – طبقه 6 و 7 ستاد گارد شاهنشاهی ـ طبقه 8 آخرین طبقه متعلق به ستادجنگ بود که در اختیار شاه میباشد برای مواقع ضروری.
حمله: یک مسلسلچی گروه جلو در خروجی قرار میگیرد و یک سرباز برای کشتن دو نگهبانی که در پشتبام پاسداری میدادهاند میرود و پس از موفقیت به بقیه افراد میپیوندد. همه با هم از در ورودی داخل میشوند و نهارخوری افسران ارشد را به گلوله میبندند. در این عملیات 27 افسر و 41 درجهدار و چهار سرباز کشته میشوند و عده زیادی هم زخمی به جای میگذارند.
در این عملیات افرادی که ذیلاً نامبرده میشوند و هیچوقت فکر مرگ را هم نمیکردند کشته شدند و خلق ایران را از شر خویش راحت نمودند:
سرتیپ حسین صدری ـ سرهنگ نجمآبادی ـ سرهنگ علی عسگری فرمانده 200 تانک گارد جاویدان ـ سرهنگ بیرجندی ـ سرهنگ صناعی فرد فرمانده گردان تانک که افراد شهید از همین گردان میباشند ـ سرگرد میرهادی ـ ستوان یکم کلااحمدی ـ سرگرد مرجانی معاونت دژبانی پادگان لویزان ـ سرهنگ محمدعلی شاهسوند معاون تیپ که زخمی شده است.
پس از این تیراندازی و کشتهشدن عده کثیری از افسران عالیرتبه گارد شاهنشاهی و درجهاران گارد و زخمی شدن عده زیادی دستور داده شده است که هیچ سربازی حق حمل اسلحه را ندارد و برای غالب کردن این دستور و عقده خالی کردن سه سرباز را در داخل ستاد و یک سرباز از سربازان آشپزخانه و دو سرباز از سربازان موزیک را میکشند.» (5)
به نقل از: روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، جلد هشتم، صص 344 ـ 342
پینوشتها:
1. جوانان امروز، ش 723، 24/9/59، ص 7.
2. جمهوری اسلامی، ش 23 ، 5 تیر 58، ص 7.
3. وصیتنامه ناصرالدین امیریعابد: به حضور محترم پدر گرامی آقای امیرعلی امیری عابدی برسد ملاحظه فرمایند پدرجان من جان خودم را در راه اسلام و قرآن دادم. پیشتر از این نتوانستم خودم را کنترل کنم، ما چند نفر، قصدمان کشتن چند نفر از افسران گارد است، ما پیروز میشویم ولی ممکن است کشته شویم، خواهش میکنم ناراحت نباشید چون باید خیلی خوشحال باشید، پسرتان در این راه کشته شده، البته این نامه را وقت نداشتم بنویسم. اصل مطلب را به هادی گفتهام بازجویی میکنید. باری پدرجان اول خودتان و بعد مادرم خویشان یک به یک حلالی بنده را. من در روز عاشورا بعدازظهر ساعت یک جنگ میکنم. دگر عرضی ندارم فقط از ما راضی باشید و ما را حلال کنید. ناصرالدین امیری عابد بابانظری ساعت 1 ـ 20/9/1357
4. کیهان هوایی،ش 302، 57/10/57، ص 9.
5. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی.