تعداد بازدید : 4577599
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
در مناظره احمدینژاد و موسوی تمام سرمایههای دو جریان مهم فکری ـ سیاسی کشور، مقابل هم قرار گرفتند و اهمیت این رخداد درحدی بود که یکی از عناصر نزدیک به میرحسین به جای مناظره، از آن به عنوان "مباهله " یاد کرد.
اما از هر زاویهای که به این مناظره نظر بیافکنیم، چهره پیروز آن کسی جز محمود احمدینژاد نیست. این گزاره را تمام نظرسنجیهای انجام شده بعد از مناظره تأیید میکنند. البته انجام این مناظره تأثیر زیادی بر روی متعصبین دو اردوگاه سیاسی و حامیان پروپا قرص دو کاندیدا نداشت، اما از وجوهی دیگر، تأثیرات گستردهای به دنبال داشت که فضای انتخابات را کاملاً دگرگون کرد. برخی از این تاثیرات عبارتند از:
1 - حامیان احمدینژاد را از انفعال اولیه خارج کرد و پس از مناظره، طیفهای مختلفی با انگیزه و نشاط زیاد وارد عرصه حمایت از وی شدند.
2 - موج هیجانی میرحسین را که اعضای ستاد او قصد داشتند از تهران به شهرها و روستاها هدایت کنند متوقف و شیب آن را معکوس کرد.
3 - بخش مهمی از رأیدهندگانی را که هنوز بین دو کاندیدا مردد بودند ـ و درصد بالایی را در نظرسنجیها تشکیل میدادند ـ به احمدینژاد متمایل کرد.
4 - بخشی از رأیدهندگانی را که صرفاً بنا به دلایل احساسی و هیجانی و تحت تأثیر تبلیغات یک طرفه به موسوی متمایل شده بودند از رأی قبلی منصرف و به سمت احمدینژاد متمایل ساخت.
این تاثیرات به گونهای رقم خورد که از فردای انجام مناظره تاکنون، در بسیاری از شهرها، فضای انتخاباتی کاملاً به نفع احمدینژاد تثبیت شده است. یک نمونه آن حضور بیسابقه مردم اصفهان در استقبال از احمدینژاد بود.
در شهر تهران نیز که میرحسین موسوی در رقابتی تنگاتنگ با احمدینژاد شیب صعودی پیدا کرده بود، روند کاملاً معکوس شده، به گونهای که هم اکنون در مناطق مختلف خصوصاً مناطق جنوب تهران، آرای مردم به صورت قاطع به نفع احمدینژاد است، علاوه بر آنکه او در مناطق شمالی تهران نیز درصد مناسبی از آرا را در سبد خود دارد.
این درحالی است که روند صعودی موسوی، شیب قهقرایی پیدا کرده است بهویژه اینکه او در مناظره با محسن رضایی نیز به شدت ضعیف ظاهر شد.
بدین ترتیب، جبهه دوم خرداد اکنون در میانه راه با یک بازی باخته مواجه شده است. راهی که سلسلهجنبانان این جبهه برای پایین آوردن هزینههای شکست محتوم و یا ملکوک کردن پیروزی رقیب اتخاذ کردهاند، بر هم زدن قواعد بازی یا به اصطلاح «به هم زدن کافه» از طریق ایجاد جنجال و بلوای تبلیغاتی و حتی اغتشاش خیابانی است. در این پروژه، گام اول جریان دوم خرداد بهرهگیری از شگردی به نام «وانمودگی قدرت» است.
آنها طی روزهای اخیر و روزهای آینده تلاش کرده و میکنند تا با آگراندیسمان و بزرگنمایی تبلیغاتی، قدرت و پایگاه اجتماعی خود را بسیار بیشتر از اندازه واقعی نشان دهند. ستاد اصلاحطلبان با ناامیدی از شهرها و روستاها و مناطق مختلف کشور و حتی بخش عمدهای از مناطق شهر تهران، مرکز ثقل فعالیت تبلیغاتی خود را مناطق شمالی و مرکزی تهران قرار داده است.
اگرچه در این مناطق نیز اکثریت قاطعی با کاندیدای اصلاحطلبان نیست و براساس نظرسنجیهای مختلف، میرحسین و احمدینژاد در این مناطق رقابتی شانه به شانه دارند اما به دلیل حضور طبقه متوسط به بالا در این منطقه و تطابق نسبی مطالبات آنها با دیدگاههای اصلاحطلبان، قدرت مانور بیشتری برای آنها وجود دارد.
اصلاحطلبان با ایجاد یک شبکه گلدکوئیستی و به خدمت گرفتن تعداد قابل توجهی از عناصر ویژه و سازماندهی آنان در تیمهای مختلف، از ساعات آغازین شب، مانورهای خیابانی را آغاز میکنند و نقطه زوم رسانههای خود را همین مانورها و تحرکات قرار میدهند.
این مانور تبلیغاتی و پوشش رسانهای آن، به گونهای رقم میخورد که گویی، تمام عرصه انتخابات ریاست جمهوری در همین مناطق است و در سایر مناطق کشور نه مطالبهای وجود دارد، نه رقابتی در جریان است و نه انتخاباتی برگزار میشود!
«وانمودگی قدرت» البته تنها برای تاثیرگذاری بر انتخابات نیست بلکه عمدتاً برای بعد از برگزاری انتخابات است. با توجه به فضای عمومی کشور، رأی احمدینژاد تضمین شده است و اگر اتفاق مهمی نیفتد، انتخاب او در مرحله نخست بعید نیست. اما همانگونه که عنوان شد، جبهه دوم خرداد درصدد برهم زدن کافه است.
وانمودگی قدرت و بزرگنمایی پایگاه رأی خود از طریق مانورهای خیابانی و تبلیغات رسانهای، برای آنها بستری میسازد تا نتایج واقعی آرای ملت را زیر سؤال برده و از طریق شبکه گلدکوئیستی خود، به پروژه بلوا بعد از انتخابات رو بیاورند.
زمیته صیانت از آرا که در جبهه دوم خرداد شکل گرفته و با هزینههای میلیاردی به اقلام مخابراتی تجهیز شده، بخشی از این پروژه در روز انتخابات و بعد از آن است تا با مخدوش جلوه دادن آرای مردم، هزینه شکست اصلاحطلبان تا حدودی پایین آمده و آنها بتوانند ناکامی خود را به نوعی جبران کنند.