تعداد بازدید : 4577912
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
در روزهای گذشته، موضوع برنامه ریزی یک جریان افراطی برای اجرای سناریوی انقلاب مخملی در ایران با توجه به انتخاب ریاست جمهوری دوره دهم مورد توجه برخی از رسانه ها قرار گرفت و در این راستا اخبار و تحلیل های قابل ملاحظه ای انتشار یافت. با توجه به اهمیت موضوع، در گفت وگویی با دکتر جوانی این مسئله را مورد بررسی قرار گرفته که در پی می آید.
¤ این روزها برخی از رسانه های خبری و گروه های سیاسی با استناد به یکسری از شواهد و قرائن، از برنامه ریزی برخی از جریان های افراطی جهت اجرای سناریوی انقلاب مخملی در ایران خبر می دهند، بفرمایید این انقلاب مخملی یا رنگارنگ به چه معنی است؟
- در سال های گذشته برخی از تحولات سیاسی و جابه جایی قدرت میان گروه های سیاسی با عقاید و دیدگاه های متفاوت در کشورهایی چون گرجستان با استفاده از حرکت توده ای و با استفاده از یک رنگ خاص انجام گرفت و تکرار این موضوع در چند کشور، سبب گردید از این نوع جابه جایی قدرت با عنوان «انقلاب های مخملین» در ادبیات سیاسی یاد شود و کم کم این اصطلاح در ادبیات سیاسی نهادینه گردید. به عنوان مثال مخالفین دولت گرجستان در سال 2003 میلادی با استفاده از «رنگ سرخ» هواداران خود را به خیابان ها آورده و در اعتراض به انتخابات و نتیجه آن حکومت را متهم به تقلب در انتخابات کرده و آنچنان فضاسازی و بحران سازی کردند تا در نهایت دولت مجبور به عقب نشینی گردید و مخالفین قدرت سیاسی را به دست گرفتند. به همین سبک مخالفین دولت اکراین در سال 2004 میلادی با «انقلاب نارنجی» و مخالفین دولت قرقیزستان با «انقلاب لاله» در سال 2005 به قدرت رسیدند. بنابراین اصطلاح هایی چون انقلاب مخملی یا انقلاب رنگی برای این نوع تحولات سیاسی با تأکید بر جابه جایی قدرت بین مخالفین یک دولت و حکومت با کسانی که در قدرت هستند اطلاق می شود. در واقع در این نوع به اصطلاح انقلاب ها، یک نوع براندازی از طریق بحران سازی از سوی مخالفین انجام می شود. گروه های سیاسی مخالف، با ایجاد هیجان و با سوار شدن بر امواج احساسات هواداران خود که از یک رنگ مشخص استفاده می کنند، در جامعه، یک موجی را ایجاد می کنند و با فضاسازی رسانه ای نیروهای بی تفاوت را نیز همراه کرده و دولت حاکم را مجبور به عقب نشینی و تسلیم می کنند.
¤ آیا بین انقلاب های مخملین که اشاره کردید، غیر از تشابه در استفاده از مخالفین از رنگ، وجوه مشترک دیگری وجود دارد؟
- بله، در عموم براندازی هایی که تحت عنوان انقلاب مخملی در دهه گذشته رخ داد، موارد مشترک دیگری هم می توان یافت. یکی از موارد مشترک به ماهیت نیروهای اپوزیسیون و مخالفین دولت حاکم بر می گردد. در تمامی موارد دولت های حاکم غیر همسو با غرب و دارای گرایش های ملی و بعضاً همسو با روسیه بوده و در عوض جریان های مخالف، گرایش به غرب داشته اند. از دیگر موارد مشترک، نگاه غربی ها اعم از آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا به این نوع انقلاب ها می باشد. در تمام این تحولات سیاسی و جابه جایی های قدرت از طریق کشاندن مخالفین به خیابان ها و بحران سازی ها، غرب به دلیل عدم همسویی دولت های حاکم با آنها، از جریان مخالف حمایت کرده و با حمایت های گسترده سیاسی، تبلیغاتی و انجام عملیات روانی علیه دولت و حامیانش و به نفع مخالفین، فضای سنگینی را در آن شرایط به ضرر دولت شکل داده است. در واقع غرب در این نوع انقلاب های انجام شده، با تمام توان از پروژه براندازی حمایت کرده و مخالفین را به قدرت رسانده است. نقش سازمان سیا در این انقلاب های مخملی بسیار برجسته است. یک بنیاد سیاسی با عنوان «خانه آزادی» وابسته به سازمان سیا نقش برجسته ای برای هدایت و تأثیرگذاری بر تحولات کشورهای مورد اشاره برعهده داشت. آمریکایی ها معتقدند انقلاب های مخملی، از بهترین راهبردها برای تغییر و سرنگونی دولت های مستقل، ملی و غیر همسو با آمریکا در کشورهای هدف می باشد. آنها معتقدند این نوع براندازی ها بسیار کم هزینه بوده و به دلیل اینکه به شیوه دمکراتیک و با حضور مردم در خیابان ها انجام می شود، از نوعی مشروعیت نیز برخوردار است.
¤ آیا در ایران گروه هایی هستند که بخواهند از این شیوه برای به قدرت رسیدن استفاده کنند؟
- بله، هستند.
¤ اگر ممکن است در این مورد توضیحات بیشتری بدهید.
- انقلاب اسلامی از بدو پیروزی تاکنون، یعنی طی سی سال گذشته با دو جریان مخالفت روبه رو بوده است. یک جریان دشمنان خارجی که در رأس آنها آمریکا و صهیونیزم بین الملل و برخی از کشورهای اروپایی مانند انگلیس این پیر استعمار قرار دارند و جریان دیگر، گروه های سیاسی داخلی از طیف های مختلف که بعضی از آنها از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران، وارد جنگ مسلحانه علیه نظام شدند و بعضی هم به طرق دیگر با نظام مبارزه کردند. تمامی گروه های سیاسی غیر معتقد با نظام اسلامی، هر کدام به نوعی طی سه دهه اخیر مورد حمایت و پشتیبانی های غرب و دشمنان خارجی بوده اند. از سال 76 به بعد و با توجه به شکست ها و ناکامی های دشمنان در برخورد سخت به جمهوری اسلامی، پروژه براندازی خاموش در ایران کلید خورد. از سال 57 تا سال 76 آمریکایی ها، صهیونیست، برخی از دول اروپایی و بعضاً کشورهای مرتجع منطقه، در یک همسویی کامل به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی و شکست دادن انقلاب اسلامی با استفاده از شیوه های غیر دمکراتیک، مانند تجزیه ایران با ایجاد غائله های جدایی طلبی در مناطق قومیتی مثل کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان، طراحی کودتاهایی مانند کودتای نوژه و کودتای قطب زاده و شریعتمداری، مداخله نظامی مستقیم مانند حادثه طبس، تحمیل جنگ هشت ساله با استفاده از مزدوری در منطقه به نام صدام معدوم و راه اندازی جریان تروریسم داخلی مانند گروهک منافقین با هدف حذف فیزیکی رهبران انقلاب از صحنه بودند. تمامی این توطئه ها شکست خورد و به همین دلیل بعد از جنگ آنان تهاجم فرهنگی و به تعبیر مقام معظم رهبری شبیخون فرهنگی را شروع کردند تا زمینه ها و بسترهای لازم برای براندازی خاموش یا براندازی نرم در ایران با استفاده از شیوه ها و روش های به ظاهر دمکراتیک فراهم گردد.این پروژه از سال 1376 در ایران کلید خورد و از آن مقطع تاکنون در چند نوبت تلاش شد تا سناریوهایی با الگوگیری از همین شیوه ها اجرا شود که تاکنون نتیجه نداده است.
¤ چه احزاب و گروه هایی در ایران به دنبال این نوع براندازی هستند؟
- آنهایی که نظام سیاسی با ماهیت دینی و با محوریت ولایت مطلقه فقیه را قبول ندارند. البته برخی از این احزاب و گروه ها دارای سوابق اسلامی و انقلابی بوده و حتی بعضی از چهره های اصلی آنها در گذشته در نظام جمهوری اسلامی دارای مسئولیت هم بوده اند، لکن با گذر زمان به دلایل مختلف از مسیر اصلی انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) فاصله گرفتند و اکنون مواضع و دیدگاه هایی متفاوت از قبل دارند. البته این امر در همه انقلاب ها وجود داشته و با توجه به ماهیت انسان طبیعی به نظر می رسد. از این موضوع، با عنوان ریزش نیروهای انقلاب یاد می شود. یعنی هر انقلابی از نظر نیروی انسانی، ریزش ها و رویش هایی دارد.
¤ به طور مشخص می توان در پروژه براندازی خاموش و براندازی نرم از افراد یا گروه هایی نام برد؟
- اگر به حوادث سال های اخیر بنگریم، به خوبی احزاب و گروه هایی که وارد این پروژه شدند و سناریوهایی را طراحی کردند قابل شناسایی هستند. آقایی که راهبرد فتح سنگر به سنگر قدرت را بعد از دوم خرداد 76 در چارچوب نظریه «فشار از پایین و چانه زدنی در بالا» مطرح ساخت، را می توان به عنوان یکی از نظریه پردازان اصلی برای پروژه انقلاب مخملی یا براندازی نرم در ایران نام برد. وقتی این قبیل افراد که در انقلاب و نظام سابقه داشتند وارد این فاز شدند، گروه های سیاسی مخالفت دیگر نیز مانند ملی مذهبی ها و نهضت آزادی ها هم به آنها پیوستند و طیفی از نیروهای سیاسی مخالفت نظام با مواضع و گرایش های بعضاً متفاوت و متضاد با هم همراه شدند.
¤ کدام حوادث و رخدادهای سیاسی در سال های گذشته را می توان در راستای پیاده سازی و اجرای سناریوی انقلاب مخملی در ایران دانست؟
- دو حادثه کوی دانشگاه در 18 تیر 78 و بست نشینی نمایندگان مجلس ششم در ماه های پایانی این مجلس، دقیقاً در راستای سناریوهای براندازی خاموش و ایجاد یک انقلاب مخملی در ایران است که از سوی افراطی های جبهه دوم خرداد طراحی شده بود. در حادثه 18 تیر، دست اندرکاران اصلی پشت صحنه، تلاش های زیادی انجام دادند تا عده ای از هواداران و سپس بخشی از مردم را به صحنه و خیابان ها کشانده و علیه حاکمیت به حرکت درآورند. اقدامات زیادی به عمل آوردند تا با ایجاد هیجان و یک فضای احساسی و با تحریک عواطف مردم و به ویژه جوانان، عده ای را به خیابان ها بکشند و با پشتوانه موجه جمعیت مطالباتی را از نظام درخواست نمایند. یعنی دقیقاً دنبال پیاده سازی نظریه فشار از پایین و چانه زنی در بالا برای تأمین خواسته ها بودند. اقدامات آنها گسترده بود، از گرفتن پیام از مرجعی در قم برای شهدای خیالی و نداشته ی حادثه کوی دانشگاه، تا سیاه پوش کردن برخی از دانشگاه ها و نصب پارچه ها و دست نوشته هایی که اسامی افرادی را به عنوان شهید معرفی کرده بودند و همچنین فضاسازی با درج اخبار دروغ و تحلیل های نادرست در روزنامه های زنجیره ای و سایت ها و حتی خبرگزاری هایی چون ایسنا و ایرنا که در اختیار دولت اصلاحات بود. به موازات این تحرکات در داخل، در آن حادثه، شاهد فعالیت گسترده رسانه های غربی و صهیونیستی به نفع آشوب طلبان و اغتشاش گران بودیم. عملیات روانی سنگینی در آن روزها علیه نظام اسلامی و به نفع افراطیون از سوی غربی ها انجام شد و براساس اسناد موجود برخی از گردانندگان اصلی غائله 18 تیر در ارتباط مستقیم و مستمر برای انجام کارهای خود از خارج دستور می گرفتند. برخی از دولتمردان غربی و صهیونیستی حتی نسبت به این حادثه اعلام موضع کردند. به عنوان نمونه نخست وزیر رژیم صهیونیستی با صراحت با اشاره به حوادث تهران اعلام کرد به زودی تحولاتی در ایران رخ می دهد که روابط تل آویو با تهران مانند قبل از انقلاب اسلامی خواهد شد. بست نشینی و تحصن در مجلس ششم از سوی نمایندگان افراطی دوم خرداد نیز با همین هدف انجام شد که به نتیجه نرسید.
¤ بین تحصن در مجلس ششم باحادثه کوی دانشگاه به لحاظ شکلی خیلی تفاوت وجود دارد، چه نشانه ای وجود دارد که این تحصن را در راستای یک انقلاب مخملی توجیه نماید؟
درست است. ظاهر امر نشان می دهد که عده ای از نمایندگان مجلس ششم برای اعتراض به رد صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان دست به تحصن زدند. این نمایندگان چند بیانیه صادر کردند، مصاحبه کردند و رسانه های داخلی و خارجی هم به بازتاب این موضوع و حواشی آن پرداختند و بعضی از محافل، گردهمایی سیاسی داخلی و حتی خارجی مثل اتحادیه اروپا، پارلمان آلمان، بوش، رئیس جمهور آمریکا و حتی کنگره آمریکا، هر کدام به نوعی نسبت به این تحصن واکنش نشان داده و موضع گیری کردند. اما این همه، مقدمه ای بود برای یک حادثه که آن رخ نداد. چون آن حادثه رخ نداد، شاید برای برخی ها پذیرش این مطلب که تحصن نمایندگان افراطی دوم خرداد با مدیریت پشت صحنه سازمان مجاهدین، جبهه مشارکت و دفتر تحکیم وحدت ( طیف علامه) برای انجام یک انقلاب مخملی انجام شد، سخت باشد. اما دقت در این رخداد و حواشی آن و مسایلی که بعدها مطرح گردید، نشان می دهد که که دست اندرکاران و برنامه ریزان اصلی و پشت صحنه تحصن چه نیات و اهدافی را در سر داشتند.
¤ اگر ممکن است یکی از این نشانه ها را شفاف بیان کنید.
- بعد از انتخابات مجلس هفتم و شکست سنگین اصلاح طلبان در تهران و اکثر حوزه های انتخابیه، یکی از روزنامه های زنجیره ای دوم خردادی (روزنامه ارگان جبهه مشارکت)، مصاحبه مفصلی با سعید حجاریان دارد که نکات قابل توجهی در این مصاحبه بیان می شود و به راحتی برخی از این نکات پرده از برخی از سناریوها برمی دارد.
خبرنگار مصاحبه کننده از ایشان سوال می کند که چرا اصلاح طلبان شکست خوردند؟ آقای حجاریان که قبلاً نظریه های «جنبش اجتماعی» و «فشار از پایین و چانه زنی در بالا» را مطرح کرده بود، در پاسخ می گوید اصلاح طلبان به این دلیل شکست خوردند که هواداران آنها اهل آمدن به صحنه و هزینه کردن کف خیابان ها نیستند. وی منظور خودش را اینگونه شفاف بیان داشته و می گوید، آن روزی که صد نماینده مجلس ششم تحصن کردند، اگر یک میلیون از طرفداران جبهه اصلاحات به خیابان ها می آمدند و اطراف مجلس تحصن می کردند، ارتش اعلام بی طرفی می کرد و سپاه و بسیج هم جرأت تیراندازی به سمت یک میلیون نفر را نمی کرد و در این صورت طرف مقابل مجبور به عقب نشینی می گشت و اصلاحات پیروز می شد! آیا نشانه و دلیلی شفاف تر از این مطلب، که به طور دقیق سناریوی تحصن و اهداف آن را برملا و آشکار می سازد. این سناریو، همان انقلاب مخملی است، لکن به دلیل بی اعتنایی مردم و حتی هواداران افراطی این آقایان به موضوع تحصن، این سناریو به نتیجه نرسید.
¤ اکنون برخلاف گذشته، مجلس هشتم و دولت نهم در اختیار اصولگرایان است، در این شرایط به چه دلایلی برخی گمانه ها از طراحی سناریوی انقلاب رنگی در ایران خبر می دهد؟
- بعد از شکست دوم خردادی ها در انتخابات مجلس هفتم و انتخابات نهم ریاست جمهوری، شاهد بودیم که افرادی چون آقای حجاریان، همچنان بر نظریه خود، مبنی بر «فشار از پایین و چانه زنی در بالا» اصرار ورزیدند. ایشان در آستانه انتخابات مجلس هشتم در مصاحبه ای با مطبوعات با صراحت می گوید، من همچنان اعتقاد دارم تنها راه پیروزی اصلاحات، «جنبش اجتماعی» می باشد.
این عبارت از نظر سیاسی و جامعه شناسی سیاسی دارای مفهوم خاص خود می باشد. شواهد و قرائن زیادی وجود دارد که برای انتخابات دهم ریاست جمهوری، برخی از گروه های افراطی، پروژه انقلاب رنگی را طراحی و در حال اجرای آن می باشند. تفاوت این سناریو با سناریوهای قبلی مثل 18 تیر سال 78 و غائله تحصن در مجلس ششم در این است که این بار به دلایل مشخص و قابل توجیه به یک رنگ خاص نیز رسیده اند و تلاش می کنند آن را در سطح جامعه با بهانه انتخابات فراگیر نمایند. البته این در حالی است که شاید حتی خود کاندیدای مورد نظر این آقایان از عمق فتنه آگاهی نداشته باشد و به طور قطع انبوهی از علاقه مندان و هواداران ایشان هم بی اطلاع از چنین سناریوهایی باشند که در اتاق فکر بخش افراطی دوم خرداد طراحی شده است. کسانی که موضوع کلید خوردن پروژه انقلاب رنگی یا انقلاب مخملی را مطرح می سازند، دلایلی برای این گمانه و تحلیل خود دارند که مهمترین آنها عبارت است از:
1-برخی از گروه های دوم خردادی و به ویژه افراطی های آنها، معتقدند که باید به هر نحو که شده در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم پیروز شوند و به قدرت برگردند. این گروه ها بر این باورند که اگر در این انتخابات به قدرت برنگردند، ممکن است برای یک دوره طولانی به حاشیه رانده شوند و اساساً دیگر امکان بازگشت آنان به قدرت فراهم نگردد. براساس چنین تحلیلی می گویند هدف وسیله را توجیه می کند و باید از هر شیوه و روشی باید استفاده کنیم تا این اتفاق بیفتند. حجم وسیع تخریب ها، سیاه نمایی ها و طرح مسائلی که با حق و انصاف سازگاری ندارد در همین راستا قابل ارزیابی است.
2-از چندین ماه قبل به صورت حساب شده، موضوع صیانت از آرا و ضرورت تضمین سلامت انتخابات از تریبون های مختلف مطرح گردید. این موضوع در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری در حالی طرح می شود که طی سی سال گذشته تمامی انتخابات ایران آزاد و سالم برگزار شده و نظام اسلامی همواره امانت دار رأی مردم بوده است. نظارت بر انتخابات در ایران برعهده شورای نگهبان است و امکان ندارد با سازوکارهای قوی شورای نگهبان در امر نظارت بر انتخابات، مجریان بتوانند در انتخابات تخلف یا تقلب انجام دهند. بنابراین وقتی موضوع سلامت انتخابات و تضمین رأی مردم را عده ای مطرح ساختند و آن را تکرار کردند، خود این مسئله حکایت از یک سناریو و نقشه می کند. رهبر معظم انقلاب در چند نوبت نسبت به طرح این قبیل مسائل هشدار دادند و در نهایت فرمودند چرا برخی دوستان بی انصاف این مسائل را مطرح می سازند و از روی ناسپاسی، همان حرف های دروغ دشمنان را در مورد انتخابات ایران تکرار می کنند. در نهایت این موضوع و فضاسازی برای ضرورت تضمین رأی مردم به تشکیل کمیته صیانت از آرا انجامید. طبق قانون هر کاندیدای انتخابات می تواند نمایندگانی را برای نظارت بر فرایند انتخابات داشته باشد و این موضوع در انتخابات قبلی هم وجود داشته، لکن تشکیل کمیته صیانت از آرا از سوی دو کاندیدای اصلاح طلب و تشکیل جلسات و آموزش دادن به نیروها و اختصاص پول کلان برای فعالیت این کمیته، حکایت از برنامه هایی خاص دارد.
3-برخی از گروه ها، افراد و روزنامه های دوم خردادی، با صراحت این طور مطرح می سازند که اگر انتخابات سالم برگزار گردد ما پیروز هستیم و کاندیدای ما رأی می آورد. این نوع تبلیغات و فضاسازی در حالی انجام می شود که تمام نظرسنجی های انجام شده از فاصله قابل توجه کاندیدای مورد نظر با کاندیدای جبهه رقیب دارد. اصرار بر این موضوع و تیتر کردن آن در روزنامه برای چیست؟ حتی بعضی از این گروه ها درخواست مجوز برای اجتماعی در محل های خاص برای برگزاری جشن پیروزی در انتخابات کرده اند! بدیهی است که این نوع تبلیغات برای ایجاد یک فضای ذهنی و روحی، روانی در جامعه و به ویژه در هواداران است که اگر رأی نیاوردند، با توجه به موضوع ضرورت تضمین آرا و تشکیل کمیته صیانت از آرا که مطرح شد، بتوانند به راحتی سلامت انتخابات را زیر سوال ببرند.
4-استفاده از یک رنگ خاص برای اولین بار در انتخابات، از دلایل محکم دیگری است که مطرح می شود و برخی از کارشناسان و تحلیل گران سیاسی، آن را نشانه ای از کلید خوردن پروژه انقلاب مخملی در انتخابات دهم ارزیابی می کنند.
کسانی پشت صحنه این رنگ قرار دارند که در پیشینه و سوابق خود، طراحی و اجرای سناریوی کوی دانشگاه در 18 تیر و تحصن در مجلس ششم را داشته و معتقد به پیروزی اصلاحات از طریق جنبش اجتماعی و کشاندن هواداران به خیابان ها هستند. فراخوان عمومی از هواداران برای استفاده از رنگ سبز به صورت روسری، مانتو، کلاه، مچ بند، شال، تی شرت و گره زدن نوار سبز به آنتن و برف پاکن خودروها، اهدافی فراتر از ایجاد یک شور و نشاط انتخاباتی در جامعه و بین هواداران را دنبال می کند.
براساس برخی اخبار، دست اندرکاران ستاد دختران نسل فیروزه ای، با هزینه کردن چندین میلیارد تومان، به دنبال تهیه و توزیع دهها هزار مانتو بین هواداران زن می باشند. اگر این خبر صحیح باشد که تاکنون تکذیب نشده، آیا می توان گفت هزینه های میلیاردی اینگونه ای، صرفاً برای تبلیغات انتخاباتی است؟ یا اینکه از این مانتوهای سبز رنگ و تی شرت ها و پرچم ها، باید در صورت لزوم استفاده های دیگر کرد.
در مجموع افرادی که معتقدند عده ای در خیال خود به دنبال انقلاب رنگی در ایران هستند، با ذکر دلایل مورد اشاره می گویند بر اساس این سناریو، آقایان با تبلیغات سنگین و فضاسازی رسانه ای، خود را پیروز انتخابات معرفی کرده و با اعلام جشن پیروزی زود هنگام هواداران را هیجانی و ذوق زده کرده و در صورت پیروزی رقیب، موضوع تقلب در انتخابات را مطرح خواهند ساخت. این مسئله، دقیقاً همان سناریویی است که از سوی مخالفین دولت گرجستان که از سوی غربی ها حمایت می شدند، با استفاده از رنگ سرخ و در انتخابات ریاست جمهوری سال 2003 میلادی این کشور اجرا گردید و با کشاندن هواداران سرخ رنگ خود به خیابان ها و گسترش اعتراضات به نتیجه انتخابات و با حمایت های سنگین غربی ها، در نهایت دولت حاکم را وادار به عقب نشینی کرده و خود وارد قدرت شدند. بنابراین برخی معتقدند که افراطیون دوم خرداد چنین برنامه ای را برای انتخابات دهم ریاست جمهوری در سر می پرورانند.
¤ آیا چنین برنامه ها و سناریوهایی در ایران جواب می دهد و به نتیجه می رسد؟
- هرگز، امکان ندارد.
¤ به چه دلیل انقلاب مخملی در ایران جواب نمی دهد؟
- به دلیل ساختار سیاسی و حقوقی کشور و همچنین هوشیاری مردم ایران که طی سی سال گذشته مردم هوشیاری سیاسی خود را به اثبات رسانده اند. در سی سال گذشته، توطئه های زیادی از سوی دشمنان خارجی طراحی و عملیاتی گشت، لکن مردم همه آنها را خنثی کرده و با شکست مواجه ساختند. در این سه دهه همچنین فتنه های داخلی زیادی به وجود آمد که همه آنها با هوشیاری مردم با شکست مواجه شد. خداوند بر درجات حضرت امام (ره) بیفزاید، هر گاه دشمنان توطئه ای می کردند و با هوشیاری ملت ایران شکست می خوردند، امام (ره) می فرمودند، شما مردم ما را نشناخته اید در ایران وجود رهبری به عنوان ولایت فقیه، مسیر حرکت ملت را مشخص می کند و مردم ایران تابع ولایت هستند و هر گاه ببینند حزبی یا گروهی که از آن هواداری می کرده اند، راهی غیر از راه ولایت می رود، سریع حساب خودشان را از آن حزب یا گروه جدا می کنند. مردم ایران، مسلمان، مومن، انقلابی و وفادار به امام (ره) و شهدا هستند و از یک بصیرت سیاسی و هوشیاری بالایی برای مقابله و خنثی سازی توطئه ها و فتنه ها برخوردارند. چرا آمریکایی ها جرأت حمله نظامی به ایران ندارند؟ برای اینکه ملت ایران را چون کوهی با صلابت و استوار در برابر خودشان می بینند که با پیروی از ولایت حاضر به فداکاری و ایثار هستند و هر متجاوزی را با شکست مواجه خواهند ساخت. مردم ایران در جنگ هشت ساله اثبات کردند که برای دفاع از اسلام، دفاع از قرآن، دفاع از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تا کجا حاضر به هزینه کردن هستند. همین حضور آگاهانه مردم در صحنه های دفاع از انقلاب و ولایت، در برخورد با فتنه انگیزی های یک عده آشوب طلب را در تهران مشاهده کردند و متوجه شدند که عده ای به دنبال بی ثبات سازی کشور با اهداف شوم سیاسی هستند، با یک اشاره رهبری، آن حماسه ماندگار در 23 تیر 78 را خلق کردند و با حضوری هوشیارانه در صحنه، چشم فتنه را کور کردند. بنابراین من معتقدم، با هوشیاری مردم، هر حرکتی برای انقلاب مخملی در ایران در نطفه خفه خواهد شد. اگر احزاب و گروه های سیاسی در ایران واقع بین باشند، اساساً نباید به سمت طراحی و اجرای چنین سناریوهایی قدم بردارند. همه باید رأی مردم را بپذیرند و به رأی مردم احترام بگذارند. مردم ایران مسلمان هستند و اسلام را می خواهند و خط امام و رهبری را همان اسلام ناب محمدی (ص) دانسته و هرگز از این مسیر فاصله نخواهند گرفت.