تعداد بازدید : 4573664
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
خیزش منجر به انقلاب مردم مسلمان ایران در سال 1356 و اوایل 1357 هر روز گستردهتر میشد. در این میان از نظر مردم ایران همسویی مورد انتظار از آیتالله شریعتمداری که یکی از مراجع مهم تقلید بود با جریان انقلاب اسلامی دیده نمیشد. به گزارش ساواک ، در سطح جامعه شایعات زیادی در مورد نزدیکی آیتالله شریعتمداری با رژیم وجود داشت.(1) این نزدیکی ، ارتباط و خدمات متقابل آیتالله شریعتمداری با رژیم پهلوی به سالها قبل یعنی سال 1326 و مسافرت محمدرضا پهلوی به تبریز و ملاقات و مذاکره آن دو برمیگردد. از سال 1326 تا سال 1357 میزان این ارتباطات و خدمات متقابل افزایش مییابد.(2) اما متقابلا میزان نفوذ وی در حوزه علمیه و سطح جامعه رو به کاهش مینهد.
رژیم پهلوی برای توقف و انحراف انقلاب اسلامی به همکاری نزدیکتر و گستردهتر آیتالله شریعتمداری نیاز داشت. وی در دیدار محرمانه مأموران عالی رتبه ساواک بعد از ابلاغ سلام و تحیت به محمدرضا پهلوی چنین گفت:
«یکی از پایگاههای مخالف با رژیم سلطنتی ایران ، نجف [امام خمینی (ره)] است که من صد در صد با آن مخالفم، من برای حفظ مملکت ، دیانت و سلطنت فکر میکنم ، من برای حفظ تاج و تخت و رژیم، متکی به قانون اساسی شدهام و راه میانه را برگزیدهام تا ابتکار عمل به دست تندروها نیفتد. اگر مردم مرا در مسیر کاملا موافق [با رژیم] احساس کنند دیگر نمیتوانم مانند سدی در مقابل تندروها عمل کنم، من باید ترتیبی دهم که مرا قبول کنند و لذا برای جلب گروهها و افکار عمومی در داخل و خارج کشور میاندار شدم ... من با اعتصابات ، بستن بازارها، ایجاد هیاهو و تظاهرات صد در صد مخالفم. من صریحا میگویم با خمینی و اعمال او مخالفم . خمینی مخالف شاه است در حالی که من این طور نیستم. » (3)
در 20 اردیبهشت 1357 تظاهرات گستردهای در شهر قم برگزار گردید. مأموران نظامی و انتظامی فرمانداری نظامی شهر به ضرب و شتم مردم پرداختند و در نتیجه تیراندازی تعدادی زخمی و شهید و به گزارش ساواک جمعا 130 نفر در تظاهرات مذکور دستگیر شدند.(4)
جمعی از طلاب تظاهرکننده در میدان ارم که با یورش مأموران رژیم مواجه شده بودند ناچار به طرف خانه آیتالله شریعتمداری که در همان نزدیکی بود فرار کردند تا از تعقیب و تیراندازی محفوظ بمانند. اما مأموران آنها را تعقیب و طلابی که در اتاقها و زیرزمین خانه آیتالله شریعتمداری پناه گرفته بودند را مضروب ساختند؛ ضمنا برخی از طلاب را بیرون آورده و در اطاقی از بیرون خانه آیتالله جمع و تکلیف کردند که بگویند «جاوید شاه» ! در این گیر و دار ، یکی از طلاب به نام ستار کشانی بر اثر اصابت گلوله کلت افسر ارتش زخمی شد و در راه انتقال به بیمارستان به شهادت رسید که در سند سری ساواک مورخ 20/2/1357 به این امر اشاره شده است.(5)
آقای شاکری یکی از اصحاب آیتالله شریعتمداری که ناظر هجوم بود جریان را چنین تعریف کرده است:
«جمعا 16 نفر مأمور مسلح به مسلسل و تفنگ و کلت وارد منزل شده و پناهندگان را مضروب ساخته و اقدام به تیراندازی کردند. 12 نفر ارتشی و 4 نفر پرسنل شهربانی قم بودند. ستار کشانی با تیر کلت یک افسر ارتشی هدف قرار گرفت و یک طلبه دیگر هم تیر خورد که مأموران او را با خود بردند و معلوم نشد چگونه تیر خورد» (6)
امام خمینی (ره) به دنبال انتشار حادثه هجوم به خانه آیتالله شریعتمداری، در تلگرافی از نجف خطاب به وی چنین نوشتند: « هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل جنابعالی و قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تأسف است. قطع ایادی اشرار و اجانب را خواستارم ».(7)
دولت رژیم پهلوی در توجیه هجوم مأموران به منزل آیتالله شریعتمداری در اطلاعیهای چنین ادعا کرد:
«عدهای از آشوبگران در یکی از خیابانها ی قم مأموران انتظامی را مورد حمله قرار میدهند و به هنگام تعقیب، آنان به خانه یکی از آیات عظام میگریزند. مأموران انتظامی که از افراد محلی نبوده و حریم منزل ایشان را نمیشناختند در پی آشوبگران برای دستگیری آنها وارد منزل ایشان میشوند. آشوبگران همچنان به دادن شعارهای ضد ملی و مقابله با مأموران ادامه میدهند و در نتیجه دو نفر در این منزل مجروح میشوند که یکی از آنان بعدا در میگذرد. دولت از این حادثه اظهار نهایت تأسف میکند». (8)
در روز 21/2/1357 آیتالله شریعتمداری در تماس تلفنی که با یکی از وعاظ برقرار نمود اظهار داشت:
«دیروز عدهای به منزل من وارد و پس از تیراندازی یک نفر را کشته و قصد داشتند فرشهای منزل را آتش بزنند، مقداری در و پنجره را شکستند و یک فروند هلیکوپتر بالای منزلم گشت میزده».
ساواک بعد از گزارش سخنان تلفنی آیتالله شریعتمداری اضافه مینماید: «در تماس تلفنی که چند نفر از آذربایجان برقرار نمودهاند اظهار داشتهاند این موضوع موجی ازناراحتی در آذربایجان ایجاد و احتمال دارد مردم قرهچمن اغتشاش نمایند». (9)
با این همه ، آیتالله شریعتمداری در ساعت یازده شب 21/2/1357 به نمایندگان عالی رتبه ساواک مرکز وقت ملاقات داد تا در منزل با او به گفت و گو بپردازند. جالب است که مأموران ساواک حال آیتالله را خوب یافتند و اضافه کردند که نسبت به دفعات قبل [منظور دیدارهای قبلی است] روحیه مساعدتری نسبت به دستگاه (رژیم پهلوی) داشته و در واکنش به حادثه روز گذشته، تمارض نموده است. (10)گزارش این گفت و گو به صورت بولتن ویژهای تهیه شده است. لازم به ذکر است در سال 1357 کلیه بولتنهای ویژه ساواک از استحضار محمدرضا پهلوی میگذشت و وی آنها را شخصا مطالعه میکرد. در بولتن ذکر شده چنین آمده است:
« آیتالله شریعتمداری پس از حوادث اخیر به خصوص بروز برخوردهایی در منزلش که منجر به کشته شدن یکی از منشیهای او شده [کشانی منشی آیتالله شریعتمداری نبود و چون در منزل وی به شهادت رسید، ساواک به اشتباه وی را منشی آیتالله شریعتمداری به حساب آورده است] شدیدا ناراحت است و درس و نماز (جماعت) خود را تعطیل و به اصطلاح در اندرون منزلش اقامت و به کلی از ملاقات با هر کسی اجتناب دارد. در ساعت 19 روز 21/2/37 [تاریخ به شاهنشاهی است که مطابق با 1357 است] پس از اخذ تماس با داماد مشارالیه و مذاکرات مفصل با او سرانجام اظهار نمود که آیتالله برای ساعت 23 وقت ملاقات داده است.
در ساعت مقرر در قم با وی ملاقات به عمل آمده. در این دیدار ابتدا به طور خیلی مختصر سوء استفاده عناصر ضد ملی و مارکسیست از اوضاع پیش آمده تشریح و اضافه گردید که ایادی خمینی در این میان به دامن زدن به آتش مشغولاند. آیتالله شریعتمداری مقدمتا به وقایع اخیر اشاره کرد و تأکید نمود که اوضاع بد شده و سوء استفاده زیاد میشود؛ مسئله دین و دینداری به جای خود اما ملاحظه میشود که دستهایی در کار است که سعی دارد موجودیت مملکت را به خطر بیندازد، ما هم اگر اعلامیهای دادهایم و حرفی زدهایم روشن است. ما هیچ گاه نسبت به مقام شامخ سلطنت نظر بدی نداشتهایم و عقیده داریم وجود شاهنشاه نقطه اتکاء موجودیت ایران است. ما اگر حرفی داشتهایم با دولت بوده و اگر انتقادی کردهایم از برخی اقدامات دولت بوده است. اما تعلل و مسامحه در جلوگیری از آشوب جایز نیست. این دیگر قابل تحمل نیست که کسانی بخواهند به رژیم مملکت و قانون اساسی دستاندازی کنند ... باید با اقدامات آشوبگرانه که به زیان دین و مردم هست مقابله کرد.
در خاتمه این ملاقات که با حضور احمد عباسی داماد آیتالله انجام شد مشارالیه از هجوم کماندوها به داخل منزل خود ابراز گله نمود و اضافه کرد برای چنین امر مهمی فرماندار قم را مأمور کردهاند ولی چون گفته نماینده اعلیحضرت همایون شاهنشاه است به او وقت دادهایم اما با دولت کاری نداریم و اگر نماینده دولت یا وزیر کشور (هم) باشد نخواهم پذیرفت.
در این هنگام از بروز حادثه مذکور ابراز تأسف شد و در حالی که به نظر میرسید آیتالله شریعتمداری به طور کلی از این دیدار خشنود است و میل دارد به مناسبتهایی تکرار شود به ملاقات خاتمه داده شد. حال آیتالله شریعتمداری خوب و نسبت به دفعات قبل روحیه مساعدتری نسبت به دستگاه داشت و به نظر میرسد پس از حوادث اخیر تمارض نموده است ». (11)
انتشار خبر دیدار و گفت و گوی آیتالله شریعتمداری با مقامهای امنیتی و دولتی بعد از تظاهرات گسترده و خونین 20 اردیبهشت در شهر قم و نیز هجوم مأموران به منزل وی ، موجی از تعجب و سؤال را در پی آورد. بازار شایعات بار دیگر داغ شد. در اسناد لانه جاسوسی آمریکا راجع به انتشار خبر دیدار آیتالله شریعتمداری با مقامهای رژیم پهلوی و واکنش وی چنین آمده است:
«.... اسلامینیا به هویدا تلفن کرد و او درز خبر را از طریق دولت ایران منکر شد. شریعتمداری مذاکره را انکار کرد و گفت که نمیخواهد راجع به این موضوع با پیروانش صحبت کند تا بیشتر مقاصد را درک کند. تکذیب خبر ساده بود زیرا مذاکره با نماینده شخص شاه صورت گرفته بود نه دولت ایران. اسلامینیا موضوع مذکرات را مذاکره درباره مذاکره توصیف کرد اما به وضوح احساس میکرد که وضع میان دربار و گروههای مذهبی بهتر از دو سه هفته پیش است درز خبر مذاکره البته مشکلاتی چند برای شریعتمداری ایجاد کرده است. اسلامینیا گفت طرفین امیدوار بودند که موضوع به خاطر منافع طرفین ساکت نگه داشته شود». (12)
آیتالله شریعتمداری برای سرپوش گذاشتن روی مذاکرات محرمانه با نماینده شاه و ساکت کردن منتقدانش ، در ساعت 30/10 روز 31/2/1357 در میان 6000 نفر از مردم که در مسجد اعظم قم اجتماع کرده بودند سخنرانی کرد. به گزارش ساواک وی ابتدا خواستار اجرای قانون اساسی در ایران شد و با اشاره به جریان هجوم مأموران به منزلش گفت:
«دولت ابتدا این حمله را به آشوبگران نسبت داد ولی بعد متوجه شد کسی آن را قبول نمیکند، لذا اعتراف کرد که مأموران مرتکب این تجاوز شدهاند».
وی سپس محاکمه و مجازات مأموران مورد بحث را خواستار شده و اضافه کرد:
«خبرنگاران خارجی از ما سوال کردهاند شما (شریعتمداری) که این همه قدرت دارید چرا اقدامی در مقابل دولت به عمل نمیآورید؟ من پاسخ دادم که در صورت عدم اجرای خواستهای ما از طرف دولت ، امکان دارد اقدامات متقابل انجام دهیم. مراجع تقلید از اقدامات دولت واهمهای ندارند و در راه اجرای مفاد قانون اساسی و موازین اسلامی پیش خواهند رفت». (13)
«محورهای اساسی سخنرانی آیت الله شریعتمداری ( بر طبق نوار موجود )چنین بود:... مأموران دولت ابتدا روز سهشنبه خانه آیتالله گلپایگانی را خراب کردند، در و پیکر شکستند (گریه شدید حضار) و صبح چهارشنبه که من در بیرونی منزل نبودم(14) و جمعی از آقایان فضلا و طلاب که مراجعاتی دارند به خانه آمده بودند و آن روز ، روز دوم وفات فاطمه زهرا (س) بود و عدهای هم برای استماع روضه آمده بودند. نه در خانه سنگربندی شده بود و نه تظاهراتی در آنجا بود. یک مرتبه مأمورین دولتی مسلسل به دست وارد شدند و با تیراندازی در حیاط در و شیشه و پنجره شکستند و یک طلبه جوان بیست و چند ساله (گریه شدید حضار) مضروب کردند، دوستان او را میشناسند که کفایه میخواند و طلبه خوبی بود و آمده بود روضه فاطمه زهرا گوش کند. یک نفر دیگر را با قنداق تفنگ میزنند و بیحال میشود و در مریضخانه بعد از 12 ساعت او هم فوت میکند. من این هر دو را شهید میدانم. زوار و علمایی که میامدند خانهای تیر خورده و خراب شده میبینند، افکار عامه راجع به این هجوم قضاوت میکند و ایرانیان و خارجیان و حقوقدانهای خارجی هم میبینند و میفهمند. دولت در مورد حادثه دو اعلامیه داد. در اعلامیه اول دولت تظاهرات محکوم شده و میگوید خانه مراجع هم از شر اینها (تظاهرات کنندگان) مصون نمانده یعنی این کار را مأموران دولت نکردهاند و مردم عادی خانه مراجع را تار و مار کردهاند و البته این دروغ عجیبی است.
در اعلامیه دوم دولت اعتراف کرده که این مأموران بود ولی عدهای از تظاهرکنندگان با مأموران زد و خورد کرده و به خانه فلانی رفتهاند و مأموران هم آنها را تعقیب کرده خانه را نشناختهاند و این اتفاق افتاده است و دولت اظهار تأسف میکند، اما این هم دروغ است. هیچ تظاهرکنندهای به منزل ما نیامده و 200 نفر که آنجا بودند همهشان دیدند و شاهدند که در خانه ما تظاهر نکردهاند و هیچ پلاکاردی در خانه ما نبود. دولت این طور دروغ میگوید تا مسئولیت مأمورین را تخفیف دهد. مقصودشان ارعاب و تهدید (ما) بوده است. اما بیخود این خیال را کردهاند. ما حرف میزنیم و اسلام و قرآن را میخواهیم. میگوییم که به همان قوانین که خودتان درست کردهاید عمل کنید. احکام اسلام و تشیع را تغییر ندهید. آثار اسلام را از بین نبرید واین وظیفه ما با تهدید از بین نمیرود و ساقط نمیشود . در تمام کشور در اعتراض به کشتارها و هجوم به بیوت مراجع اعتصاب کردهاند و ما به زحمت آنها را وادار کردیم که بازارها را باز کنند. از روز دوم تلگرافهای ارسالی از شهرستانها را به ما ندادند. خانه مراجع احترام زیادی داشت و مردم در شداید به آنجا پناه میآوردند. اینها احترام سنتی خانه مراجع را پایمال کردند. اگر صاحبخانه [خودش را میگوید] علاقهای به حفظ آرامش و وظایف مملکتی نداشت این حادثه هجوم کافی برای (ایجاد) انقلاب در مملکت بود. اگر ما میخواستیم همه از ما در اینجا تکلیف میخواستند. اگر ما مردم را امر به آرامش نکنیم یک اوضاع دیگری پیدا میشود».
آیتالله شریعتمداری در قسمت دیگری از سخنانش به آمدن دو خبرنگار آمریکایی و انگلیسی جهت مصاحبه اشاره کرده میگوید:
«سوالی پرسیدند و ما آن را تکذیب کردیم اما بعد خبردار شدیم که گزارش کردهاند دولت با آقایان مراجع مشغول گفت و گو و سازش هست. این را ما به کلی تکذیب میکنیم ،هیچ کس به نمایندگی از دولت نیامده با ما صحبت کند و اگر قرار بر صحبت باشد، کارهای ما (مراجع) مشورتی است و همه آقایان (مراجع) باید در آن مداخله داشته باشند و این مطلب به کلی دروغ است. اگر بعدها هم خبرگزاریها یا روزنامهها چیزی را گفتند و نوشتند دلیل صحت نیست. تا از خود آقایان (مراجع) نپرسیدهاند هیچ نگران نباشید، آقایان خارج از وظیفه کاری نمیکنند و این کار شخصی نیست بلکه مربوط به ملت اسلام و احکام اسلام و احکام قرآن است و این راه مصالحه ندارد. (شرط) مصالحه این است که همه (نظرات مراجع) را قبول کنند».
جریان دیدار مأموران عالی رتبه دولتی با آیتاله شریعتمداری چنان منتشر شده بود که وی مجبور شد در پایان درس روز بعد یعنی اول خرداد 1357 نیز با جملههای مشابه آن را بار دیگر تکذیب کند. نوار این سخنرانی نیز خوشبختانه موجود است.
آیتالله شریعتمداری در بخش دیگری از سخنان 31 اردیبهشت چنین گفت:
«یکی از خبرنگاران از ما پرسید که در شهرستانها و خصوصا در آذربایجان دیدهایم که مردم نسبت به شما یک آمادگی دارند و شما یک قدرت فوقالعادهای دارید، شما با این قدرت چه (میخواهید) بکنید؟ ما گفتیم بحمدالله اگر قدرتی باشد قدرتی است که خدا داده قدرت مذهب و دین است ما هم نوکر و خادم مذهبیم، لذا مردم نسبت به ما حسن ظن و اعتماد دارند. ما نمیخواهیم از این قدرت سوء استفاده کنیم. ما ابتدا میخواهیم با طرق مسالمتآمیز مطالب و خواستههای ما را (دولت) قبول کند. اگر خدای نخواسته یک روز احتیاج شد باید به آن قدرت تمسک بشود. این قدرت را که یک نفر خارجی احساس کرده چرا دولت احساس و لمس نمیکند؟ اگر دولت عاقل بود مصالح را مراعات میکرد. میخواستند از طرف دولت به منزل ما برای عذرخواهی بیایند که من قبول نکردم. با ریختن به خانه مراجع، مراجع نمیترسند. ما نتوانستیم برای دو طلبه کشته شده مجلس فاتحه بگیریم. حتی جنازه یکی از اینها را با اصرار از دست مأموران گرفتیم. نگذاشتند آنها را تشییع کرده نماز بخوانیم».
سخنرانی آیتآلله شریعتمداری با دعای «اللهم عظم البلا» توأم با گریه او و حضار خاتمه مییابد. چنان که ملاحظه شد آیتالله شریعتمداری با تأکید هر گونه ملاقات و گفت و گوی مأموران عالی رتبه دولت با خود را تکذیب کرده است، اما اسناد ساواک خلاف گفته او را نشان می دهند!
با انتشار خبر هجوم به منزل آیتالله شریعتمداری و کشته شدن یک (یا دو) نفر در آن هجوم، خبرنگاران خارجی مقیم ایران در صدد بر آمدند از منزل وی و محل قتل گزارش تهیه و مخابره کنند. این امر با توجه به هدف خاتمه دادن به شایعات همکاری آیتالله شریعتمداری با رژیم پهلوی و نیز افزایش نفوذ مردمی او در جهت مهندسی نقشههای توقف و یا انحراف انقلاب اسلامی از خط نابودی رژیم و جلوگیری از استقرار حکومتی اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) مورد استقبال قرار گرفت. شایان ذکر است در گزارشهای تنظیمی ساواک و شهربانی هیچ موردی از ممانعت و جلوگیری از دیدار خبرنگاران خارجی با آیتالله شریعتمداری و حتی تهیه گزارش از محل قتل شهید کشانی دیده نمیشود. در تاریخ 4/3/1357 شهربانی قم گزارش نمود که سه خبرنگار فرانسوی با دستگاه فیلمبرداری به منزل آیتالله شریعتمداری رفته واز وضع داخل منزل فیلمبرداری کردند. (15)
طبق گزارش دیگری از شهربانی قم به تاریخ 31/3/57 :
«آیتالله شریعتمداری اجازه نداد محل کشته شدن طلبهای که در منزل او کشته شده را تمیز کنند. علاوه بر آن عمامهای نیز در محل قتل قرار داده بودند . عدهای از روحانیون اعلامیههایی را به دیوارهای منزل الصاق نموده و افرادی که به منزل مراجعه میکردند با دیدن محل قتل [محل زخمی شدن شهید کشانی که به خون او آغشته شده بود، در قبل گفته شد که او به شدت زخمی شده و در راه بیمارستان به شهادت رسید]تحت تأثیر قرار میگرفتند». (16)
عاقبت به دستور آیتالله شریعتمداری در روز 7/4/1357 یعنی 49 روز بعد از هجوم به منزل وی، آثار هجوم و خون را تمیز نمودند.(17) البته در این مدت نه چندان کوتاه با مراجعه مکرر اقشار مردم و خبرنگاران داخلی و خارجی و نیز سخنرانیهای روحانیون و طرفداران آیتالله شریعتمداری در محکومیت هجوم (18) وی به هدفی که از تبلیغات ذکر شده داشت رسید، ساواک در اظهار نظری دقیق راجع به بهرهبرداری آیتالله شریعتمداری از حادثه هجوم به منزلش چنین گزارش کرده است:
«شریعتمدری با بهرهبرداری کامل از وقایع اخیر قم و تبریز خواسته است شایعاتی را که در مورد نزدیکی وی با دستگاه وجود دارد خنثی نماید و در بین مردم جلب قلوب نموده باشد ولی آنچه مسلم است مخالفین تا وقتی گرد او جمع خواهند شد که او با دولت مخالفت نماید». (19)
اکنون باید پرسید آیا هجوم مأموران رژیم پهلوی به منزل آیتالله شریعتمداری واقعا حادثه بود یا طرحی از پیش تنظیم شده با هدفی مشخص؟ با یادآوری جملات وی خطاب به مأموران عالیرتبه ساواک که گفت: «اگر مردم مرا در مسیر کاملا موافق با رژیم احساس کنند دیگر نمیتوانم مانند سدی در مقابل تندروها [انقلابیون] عمل کنم و من باید ترتیبی دهم که (مردم) مرا قبول کنند و جلب افکار عمومی در داخل و خارج کشور بنمایم». و نیز با عنایت به اینکه ساواک در مواردی که نفوذ مردمی آیتالله شریعتمداری کاهش می یافت با ایجاد حوادث و جریانهایی سعی میکرد نفوذ او در میان مردم را تقویت نماید.(20) به ذکر اعترافهای نزدیکان محمدرضا پهلوی و مقامهای نظامی دستاندرکار هجوم میپردازیم تا ماهیت و چرایی آن آشکار گردد.
خانم فریده دیبا مادر زن محمدرضا پهلوی (مادر فرح) در خاطرات خود بعد از ذکر ملاقاتها و مذاکرات محرمانه آیتالله شریعتمداری با محمدرضا پهلوی و انتشار اخبار ان که شایعات همکاری وی با رژیم را قوت میبخشید مینویسد:
«در طرحی که ساواک با همکاری مهندس حسن شریعتمداری(21) فرزند آیتالله شریعتمداری به مورد اجرا در آورد نیروهای حکومت نظامی به خانه آیتالله در قم حمله کرده و تعدادی را در حیاط منزل مصدوم کردند تا به شایعات همکاری آیتالله با رژیم خاتمه داده شود. بعدها شریعتمداری به فرمانده نیروهای حکومت نظامی قم گفته بود: من گفتم بزنید اما نه این قدر محکم! مشروح ماجرا را که سپهبد مقدم رییس ساواک به اطلاع محمدرضا رسانید باعث خنده شدید شاه شد و چند بار که بعدها شاه گفته آیتالله را به خاطر میآورد از ته دل به آن میخندید». (22)
آیتالله خلخالی که بعد از پیروزی انقلاب ، تیمسار خسروداد فرماندار نظامی تهران و فرمانده هوا نیروز (از آمران اصلی قتل عام مردم تهران، اصفهان ، قم و شیراز ) و نیز سرلشکر شفاعت مأمور حمله به بیرونی منزل آیتالله شریعتمداری (البته به فرمان خسروداد) را محاکمه و محکوم به اعدام نمود در خاطراتش چنین مینویسد:
«هنگام محاکمه خسروداد وی گفت: «در حمله به خانه شریعتمداری در قم، ما مستقیما و سرخود اقدام نکردیم بلکه با آقای شریعتمداری تماس گرفتیم و ایشان گفتند که شما مجاز میباشید طلاب علوم دین را از خانه ما و اطراف آن اخراج و متفرق کنید؛ در واقع ایشان به ما چراغ سبزنشان دادند، من هم به سرلشکر شفاعت گفتم برود و آن کانون را متلاشی کند ولی همه دستورات از بالا بود ... سرلشکر شفاعت هم ضمن اعترافهای خود گفت: «حمله ما به بیرونی منزل آقای شریعتمداری به دستور خسروداد و بنا به خواست خود آقای شریعتمداری صورت گرفته و خود ایشان گفته بود که بیایید و طلاب را از منزل من بیرون کنید!» طلاب بیچاره به خیال اینکه آقای شریعتمداری حامی آنهاست بیخبر از همه جا در مقابل این هجوم ایستادگی کردند و در نتیجه دو نفر از آنها به شهادت رسیدند. همین آقا از شهادت این دو نفر سوء استفاده کرده و سر و صدا به راه انداخت.» (23)
با موارد ذکر شده ، دیگر جایی برای طرح این نظر وجود نخواهد داشت که «مأموران رژیم برای زهر چشم گرفتن از آیتالله شریعتمداری به منزل هجوم بردند». زیرا اولا آیتالله شریعتمداری اقدامی علیه منافع و مصالح رژیم پهلوی به عمل نیاورده بود تا نیاز به زهر چشم گرفتن از او باشد و ثانیا بر اساس اعتراف نزدیکان محمدرضا پهلوی، این حمله نقشه مشترک رژیم و آیتالله بود تا وجهه مردمی او را که سخت آسیب دیده بود مرمت و وی را از اتهام ارتباط و نزدیکی با رژیم تطهیر سازد و در نتیجه سخنان و موضعگیریهایش جهت توقف و یا حداقل کاستن از سرعت آن مقبولیت مردمی بیابد. تنها میتوان گفت کشته شدن یکی از طلاب در خانه آیتالله جزء طرح نبود و خشونت مأموران از میزان سفارش شده اندکی فراتر رفته یا حادثهای روی داده است.
لازم به یادآوری است بر اساس گزارش روزنامه اطلاعات، در روز پنجشنبه 16 فروردین 1358 افسر فرمانده هجوم به منزل آیتالله شریعتمداری به نام سرهنگ ستاد اسدالله مسبوق (رییس ستاد چترباز پادگان باغشاه تهران) توسط پاسداران گروه ضربت امام دستگیر شد. وی علاوه بر فرماندهی عملیات مذکور ، در کشتار مردم قم طی تظاهرات سال 1357 نیز شرکت داشت. (24)
یادداشتها:
1- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ، تهران ، کتاب سوم، 1377 ، ص 219
2- در این مورد ر.ک: اصغر حیدری؛ آیتالله شریعتمداری به روایت اسناد ساواک ، فصل دوم و سوم . تألیف و مراحل اصلاح این کتاب تمام شده و امید است توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به زودی منتشر شود.
3- آیتالله شریعتمداری به روایت اسناد ساواک، فصل چهارم: تلاش آیتالله شریعتمداری برای حفظ سلامت پهلوی زمانی صورت میگرفت که مردم مسلمان ایران به قیام خونین خود علیه آن رژیم ادامه میدادند و رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) در مورد نظام سلطنتی مرقوم میفرمود: «اساس اسلام با اساس شاهنشاهی مخالف است. هر کس سیره رسول خدا را در وضع حکومت ملاحظه کند میفهمد که اسلام آمده است این کاخهای ظلم شاهنشاهی را خراب کند. شاهنشاهی از کثیفترین و ننگینترین نمونه ارتجاع است» ؛ جهت دیدن دست خط امام (ره) ر.ک: سید حمید روحانی؛ نهضت امام خمینی ، تهران ، واحد فرهنگی بیناد شهید ، 1364، ج 2، ص 994.
همچنین مرحوم امام به خوبی از هدف نهایی کسانی که خواستار حفظ قانون اساسی رژیم پهلوی بودند آگاه بود چنانچه در دستخط فروردین 1357 چنین نوشتهاند :
«مسئله قانون اساسی که اکنون زبانزد جناح سیاسی است و گاهی در کلمات غیر آنها هم دیده میشود با این کلمه صحه به رژیم پهلوی گذاشته میشود و من بعید نمیدانم که بعضی اشخاص و جناحها به نفع شاه این مطلب را عنوان کنند.»
4- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب پنجم ، 1378، صص 347-344.
5- همان ، صص 345-344.
6- علی دوانی: نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ج 7، ص 143.
7- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: صحیفه نور ، تهران ، چاپ دوم ، ج 1، ص 505 .
8- روزنامه رستاخیز ، 20/2/2537 (1357) ، شماره 912 ، ص 11 .
9- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ، کتاب پنجم ، ص 348.
10- همان ، ص 427.
11- همان صص 427-425.
12- دانشجویان مسلمان پیروز خط امام : اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، 1365، ج 25 ، ص 52.
13- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ، کتاب پنجم ، ص 519.
14- جا دارد بپرسیم آیتالله شریعتمداری که در بیرونی منزل نبود و حتما در اندرونی به سر میبرد (وی در سخنرانی هم هیچ اشارهای به اینکه در خارج از منزل بود نمیکند) چرا جهت جلوگیری از ضرب و شتم منتهی به قتل توسط مأموران اقدامی نکرد و به بیرونی منزل نیامد؟!
15- سند پیوست شماره 1
16- سند پیوست شماره 2.
17- سند پیوست شماره 3 و 4.
18- ر.ک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، کتاب پنجم ، صص 475-436.
19- همان ، کتاب سوم ، ص 219
20- سند پیوست شماره 5.
21- وی بعد از شکست فتنه حزب خلق مسلمان (در این مورد دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان کتابی در دو جلد به قلم نگارنده به زودی منتشر خواهد کرد) به خارج کشور گریخت و اکنون گاه گاهی با رادیوهای اسراییل ، بی.بی.سی و صدای آمریکا مصاحبه میکند .
22- فریده دیبا : دختر فرح، تهران ، به آفرین ، 1378 ، ص 373.
23- صادق خلخالی : خاطرات آیتآلله خلخالی ،تهران ، سایه 1382 ؛، صص 368، 426
24- روزنامه اطلاعات ، 16 فروردین 1358 ، ص 8