تعداد بازدید : 4578506
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
سی سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد و بیش از 29 انتخابات در ایران برگزار شده است که یکی از مهمترین آنها نه دوره انتخابات ریاست جمهوری است . اکنون که در آستانه برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم جا دارد که مروری بر سیر تاریخی نه دوره گذشته داشته باشیم . در اولین دوره اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی کشور آکنده از شور و شوق انقلاب بود، اما یک نگرانی بر همه چیز سایه انداخت و آن بیماری امام (ره ) بود که در بیمارستان قلب بستری شده بود، ولی کار تحت نظارت شورای انقلاب به پیش می رفت . طبق قانون اساسی برنامه ها اجرا می گردید. رقابت بین گروه ها و جریان های سیاسی مختلف جریان داشت . نامزدها در این رقابت انتقادهای تندی بر یکدیگر داشتند و برخی به نحوه برگزاری انتخابات ایراد می گرفتند. حضرت امام (ره ) با صراحت اعلام نمودند که «هیچ کدام از کاندیداها مورد تأیید و یا رد من نمی باشد. به هر حال انتخابات نخستین دوره ریاست جمهوری در روز جمعه 58.11.5 در وقت مقرر انجام شد و مردم رأی خود را به صندوق ها ریختند و نتایج نهایی انتخابات در تاریخ 85.11.9 اعلام گردید و کل آرای ریخته شده در صندوق 41 میلیون و 146 هزار و 622 رأی بود و هر یک از نامزدها به ترتیب آرای اخذ شده عبارت بودند از:
1ـ ابوالحسن بنی صدر، 10 میلیون و 709 هزار و 230 رأی
2ـ احمد مدنی ، 2 میلیون و 224 هزار و 554 رأی
3ـ حسن حبیبی ، 674 هزار و 859 رأی
4ـ صادق طباطبایی ، 84 هزار و 774 رأی
5ـ داریوش فروهر، 133 هزار و 478 رأی
6ـ کاظم سامی ، 89 هزار و 270 رأی
7ـ صادق قطب زاده ، 48 هزار و 547 رأی
8ـ بقیه 2110 رأی .
در ضمن جلال الدین فارسی نامزد حزب جمهوری اسلامی و مسعود رجوی نامزد سازمان مجاهدین خلق (منافقان ) هر یک به دلائلی از کاندیداتوری انصراف خود را اعلام نموده بودند.
بدین ترتیب بنی صدر با کسب بیشترین آرا به عنوان نخستین رئیس جمهور ایران انتخاب شد و حکم ریاست جمهوری خود را در بیمارستان قلب از دست حضرت امام (ره ) دریافت کرد.
حدود یک ماه بعد، انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار و در هفتم خرداد 95 افتتاح گردید و در تاریخ 29 تیرماه 59 حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی با 146 رأی به ریاست مجلس برگزیده شد و دو روز بعد بنی صدر برای ادای سوگند و امضای سوگندنامه به موجب اصل 121 قانون اساسی در مجلس حاضر شد و مراسم سوگند را بجا آورد. بدین ترتیب ، اولین رئیس جمهور اسلامی ایران در روز سی ویکم تیرماه 95 با ادای سوگند در برابر نمایندگان مجلس آماده انجام وظایف و مسئولیت های قانونی خود شد. به موجب اصل 124 قانون اساسی رئیس جمهور می بایست فردی را برای نخست وزیری نامزد می کرد و پس از کسب رأی تمایل از مجلس شورای اسلامی حکم نخست وزیری برای او صادر می گردید.
بنی صدر با یک نیرنگ طی نامه ای خطاب به امام راحل حاج سیداحمد خمینی را مناسبت ترین شخص برای تصدی مقام نخست وزیری معرفی کرد و حضرت امام (ره ) در پاسخ مرقوم داشتند: «بنا ندارم اشخاص منسوب به من ، متصدی این امور شوند. احمد خدمتگزار ملت است ...»
هدف بنی صدر از این گزینه بی اعتنایی کامل به قوه مقننه بود که با عدم موافقت امام (ره ) روبه رو شد. بنی صدر برای انتخاب نخست وزیر هیچ تمایلی به همکاری با مجلس نداشت و افرادی را که از طرف مجلس پیشنهاد می شد رد می کرد. افرادی چون جلال الدین فارسی ، مصطفی میرسلیم ، محمدعلی رجایی و...مطرح شدند تا اینکه در یک کش و قوس بالاخره محمدعلی رجایی را معرفی نمود و در تاریخ 29 مرداد 59 حکم انتصاب رجایی به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران از طرف بنی صدر صادر شد. ولی جنجال های فراوانی از طرف مطبوعات هوادار بنی صدر به وجود آمد که رجایی به عنوان نخست وزیر رئیس جمهور تحمیل شده است و خود بنی صدر در همان روزهای اول در مصاحبه ای اعلام کرد که : «من باید به مردم بگویم که این دولت ، دولت من نیست ، بنابراین من ابزار کار ندارم ...»
تابستان 95 با کشمکش ها و مکاتبات گوناگون بنی صدر با رجایی بر سر تعیین وزرا سپری شد. بنی صدر مسیر کارشکنی و ناهماهنگی را بجای تفاهم و همکاری در پیش گرفته بود و در سخنرانی های متعدد به تضعیف دولت ، مجلس ، قوه قضائیه ، نهادهای انقلاب و جریان خط امام (ره ) می پرداخت و در مقابل به جریان های ضدانقلاب و گروه های سیاسی مخالف انقلاب توجه داشت و هر روز در گوشه ای میتینگ برگزار می شد که منجر به درگیری و آشوب و ناامنی می گردید. هواداران بنی صدر با تشکیل دفتر هماهنگی با ریاست جمهوری جریان جدیدی را به راه انداختند. به عنوان نمونه در چهاردهم اسفند به مناسبت سالگرد مرگ مصدق در زمین چمن دانشگاه تهران مراسم یادبود برگزار کردند و بنی صدر به عنوان سخنران دعوت شده بود و در آن روز آشوب و درگیری به وجود آورد که به غائله چهاردهم اسفند معروف شد. در حالی که امام (ره ) مرتب دعوت به آرامش و حفظ وحدت بین قوا می کرد و موضوع جنگ را به عنوان مسأله اصلی اعلام می نمودند، اما واقعاً جنگ یک موضوع حاشیه ای برای رئیس جمهور و دولت و احزاب سیاسی شده بود، هرچه امام (ره ) توصیه مساعدت و همکاری و نصیحت می نمود، بنی صدر کاملاً بی اعتنا بود و خود را در محور قدرت می دید و رزمندگان در جبهه در شرایط بسیار سختی به سر می بردند و از این ماجرا دل شان خون بودند و بنی صدر در اصل مانع اصلی پیش روی ها بود، تا اینکه در بهار سال 136 جلسه ای با شرکت سران سه قوه و مسئولان عالیرتبه نظام در حضور امام (ره ) در جماران برای تفاهم تشکیل دادند و امام (ره ) نکات لازم را یادآور شدند اما فایده ای نداشت .
بالاخره کاسه صبر امام (ره ) لبریز شد و حکم فرماندهی کل قوا را از او گرفت و مجلس هم در 30 خرداد طرح عدم کفایت سیاسی وی را مطرح نمود و پس از گفت وگوهای طولانی موافق و مخالف نمایندگان در نهایت با 177 رأی موافق و یک رأی مخالف و یک رأی ممتنع با اکثریت مطلق رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر داد و پس از یک سال و اندی با تک روی هایی که انجام داد، از مقام ریاست جمهوری خلع گردید و با همدستی مسعود رجوی سرکرده سازمان منافقان فاجعه هفتم تیرماه را به وجود آوردند اما دیدند که دستیابی مجدد به قدرت ممکن نیست ، لذا با تغییر چهره و با لباس زنانه از ایران گریختند و جریان لیبرالیستی در نظام جمهوری اسلامی سقوط کرد و عمرش به پایان رسید.