تعداد بازدید : 4577817
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
با نگاهی به آیات قرآن درمی یابیم که قرآن ضمن تایید مفاد اصول ذکر شده، توصیه می کند تا از ابزار ادراکی خود بویژه دیدگان و گوش استفاده کنند و اگر می فرماید: به حیوانات، آسمان، کوهها و زمین بنگرید که چگونه آفریده، افراشته، نصب و گسترده شده است، این موارد برای نمونه و مصداق بیان شده است و منحصر به اینها نیست.
اما در اولین استثنا برای این اصل، انسان را از دایره ی فراگیر و مطلق نگاه کردن بیرون می کند و می فرماید: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ... و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن؛ (ای پیامبر) به مردان با ایمان بگو چشم های خود را فرو بندند ... و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را فرو گیرند. »
بررسی آیه: تشریع احکام در قرآن کریم با تعبیرهای گوناگونی صورت گرفته است. گاهی با تعبیر «کتب» آمده است؛ «کتب علیکم الصیام» و گاهی با فعل امر و نهی بیان شده است؛ « اقیموا الصلوه» گاهی بصورت جمله خبری؛ «الطلاق مرتان» گاهی با بیان وصف؛ «ماء طهورا »و ... در این آیه مورد بررسی، خداوند سبحان با فعل مضارع که توام با تاکید است، بیان فرموده است. این آیه مشتمل بر بیان حکم نگاه کردن زن و مرد به یکدیگر است و حکم نیز از نوع تحریمی یعنی ممنوعیت می باشد.
نکته بسیار لطیفی که در آیه وجود دارد به کار رفتن واژه «غض» و «بصر» به جای غمض و عین است. «غض» به معنای کوتاه کردن نگاه و صداست، در حالی که «غمض» به معنای بستن چشم است و «عین» به معنای چشم و عضو مخصوص است ولی «بصر» اگر چه در معنای مرادف با «عین» می باشد کاربرد آن بیشتر دیدن (عملکرد چشم) است.
قرآن نمی گوید زنان و مردان چشمان خود را ببندند بلکه می گوید نگاهها را کوتاه کنند و به یکدیگر خیره نشوند.
درباره شان نزول آیه آمده: جوانی در مسیر خود با زنی روبرو شد و چون در آن زمان، زنان مقنعه ی خود را پشت گوشها قرار می دادند و به طور طبیعی بخشی از گردن و سینه زن نمایان بود. چهره آن زن نظر جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت. هنگامی که آن زن گذشت جوان همچنان با چشمان خود او را تعقیب می کرد، در حالی که راه خود را ادامه می داد وارد کوچه تنگی شد و باز همچنان به پشت سر خود نگاه می کرد که ناگهان صورتش به دیوار خورد و زخم شد، بلافاصله خدمت پیامبر (ص) آمد و حکم مسئله را جویا شد که در پی آن این آیه نازل شد.
راز پرهیز از نگاه: در بدو نظر و با توجه به اصول گذشته چنین می نماید که انسان باید از این ابزار ادراکی کمال بهره برداری را بنماید و لذت های طبیعی هر عضو از جمله چشم را تامین کند. آزادی انسان به او حکم می کند تا به هر چه بخواهد نگاه کند؛ پس چرا ممنوعیت و چرا محدودیت؟
در پاسخ باید گفت که استفاده ی کامل از عضوی مانند چشم و گوش و ... همیشه به این نیست که هر آنچه در شعاع دیدش قرار می گیرد ببیند یا به هر صدایی که در فضای زیست او وجود دارد گوش فرا دهد مگر هر دیدن و شنیدنی می تواند انسان را به شناخت جدید و معرفتی نو سوق دهد؟ مگر هر عکس و نقشی که از شبکه چشم و هر صدایی که از پنجره گوش به صفحه ادراک انسان برسد می تواند کمک کار انسان در رفع نیازهای مادی و معنوی او باشد؟
آیا واقعا نگریستن به پیکر انسان به خصوص جنس مخالف و بویژه افراد صاحب جمال و موزون می تواند مفسر آیات باشد؟ و یا شنیدن صدای آنها می تواند شارح آیات تشریع گردد؟ آیا به همان اندازه که انسان با نگاه کردن به کوه و دشت و دریا و ... کسب معرفت می کند، از نگاه به انسانها نیز می تواند معرفت حاصل نماید؟
مگر می شود به همه لذتهای طبیعی پاسخ مثبت داد؟ و اصلا مگر گستره ی همه لذتها یکسان است تا با همه آنها به یک شیوه برخورد کرد؟ مگر نه این است که خواهش جسمانی انسان با مقداری خوردنی، آشامیدنی و پوشاک اشباع می شود و پس از سیر شدن به لذیذترین غذاها و گواراترین نوشیدنی ها میلی ندارد و حتی روح انسان نیز پس از چندی از شعر، سخنان موزون محسنات لفظیه و محسنات معنویه خسته می شود؟ !
اما در آن سو، غریزه جنسی هرگز سیری ندارد و هر چه بیشتر بدان پاسخ مثبت داده شود ولع آن افزون می شود و بسان آتش که هر چه بر مواد سوختنی آن افزوده شود شعله ورتر می گردد و به قول شهید مطهری غریزه جنسی غریزه ای نیرومند، عمیق و دریا صفت است که هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می شود.
غریزه جنسی افزون بر آن که در درون، همچون کوره آتش می سوزد از دریچه های گوش، چشم و لمس نیز پشتیبانی می شود و بوسیله این ابزار صدابرداری، تصویربرداری و سایش بیش از پیش تهییج می شود و گویا با هر عکس و تصور، صدای جدید و تخیل شهوانی به نوعی تجدید قوا می کند و چنان به پیش می رود که اگر به فرض از نیمی از افراد جنس مخالف و موافق کام بگیرد، از نیم دیگر نیز چشم نمی پوشد و به خصوص در مرحله نگاه کردن اینگونه نیست که با یکی دو نگاه، به دو یا چند نفر و شنیدن صدایشان سیر شده و دیگر میلی بدان نداشته باشد، بلکه چنان است که هر چه بیشتر نگاه کند تشنه تر می شود از این روست که امام صادق (ع) می فرماید: «لایشبعن العین من النظر و الانثی من الذکر؛ چشم، از نگاه کردن و زن از مرد سیر نمی شود. » بنابراین، برداشتن حریم میان پسر و دختر و آزادی معاشرت آنها، ثمره ای جز التهاب جنسی در پی ندارد و با اندکی پیشرفت، تقاضای سکس را به عطشی روحی و خواستی سیر ناشدنی بدل می کند.
اگر واقعا می پذیریم که انسان در بعد غریزه جنسی نیز نیازمند به آرامش است، نمی شود او را به ابزار گوناگون سمعی، بصری و سایشی تحریک و تهییج کرده و سپس بخواهیم با ارضای آن، این دیو وحشی و غریزه دیوانه آرام شود بلکه باید به نیاز طبیعی او تا حدی پاسخ داده و ارضاء شود و از بقیه جلوگیری کرد و اینجاست که اسلام در برابر اخلاق جنسی نوین امروز غرب، که همان اخلاق جنسی فرسوده جاهلیت می باشد اخلاق جنسی دیگری را برای بشر ارائه کرده است و براساس آن حکم محدودیت روابط میان زن و مرد، پسر و دختر و نیز پسر با پسر یا دختر با دختر در حوزه نگاه، تماس، گفتگو و دیگر تمتعات را قرار داده است؛ چنان که امام صادق (ع) می فرماید:
«اجتنب المس و القبله ی و النظر، فانها سهم من سهام ابلیس؛ از تماس و بوسیدن و نگاه کردن برحذر باشید که این ها تیرهای شیطان هستند. » و بالاتر اینکه می فرماید: «زنا العینین النظر و زنا الفم القبله ی و زنا الیدین اللمس؛ زنای چشمان، نگاه کردن و زنای لب، بوسیدن و زنای دستان سایش است. »
دستاورد نگاه:
نگاه کردن پسر و دختر و به طور کلی زن و مرد به یکدیگر موجب انتقال تصاویر به صفحه ذهن می شود و به صورت غیرارادی آثار عمیقی در خیال و تصورات شهوانی انسان، حتی انسانهای مومن بجای می گذارد؛ چرا که این عکسها در قوه خیال به گونه ای نقش می بندد که جزء جداناپذیر فکر انسان می گردد.
امام علی (ع) به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید: بسا یک نگاه، حسرت و اندوه دراز مدتی را به بار می آورد و نیز می فرماید: «چه بسیار نگاههایی که شهوت را در دل بیننده کاشته است. » و در جایی دیگر می فرماید: نگاه اول از آن توست، نگاه دوم به سود تو نیست و اما نگاه سوم تیری از تیرهای زهرآگین شیطان است. » زیرا نگاه اول چون بدون توجه است اثر چندانی ندارد، نگاه دوم که با توجه است کمی اثر دارد اما نگاه سوم که با قصد تصویربرداری انجام می شود، بسان تیری است که به سوی قلب نشانه می رود زیرا هر آنچه دیده می بیند دل از آن یاد می کند. این را نیز می پذیریم که پاسخ مثبت به همه آنچه دل می طلبد نه عقلا و عرفا ممکن است و نه شرعا جائز؛ بنابراین، بهتر آن است که از همان چشم و چشمه جلوگیری شود.
نکته اخلاقی
نگاه آنچنان بی رحم است که نه جوان را می شناسد و نه پیر، نه دختر می شناسد و نه پسر، نه شهری می شناسد و نه روستایی، نه شاه و نه شاهزاده می شناسد و نه گدا. نگاه زلیخا ، همسر عزیز مصر را شیفته یوسف کرده ؛ یوسف را زندانی و زلیخا را رسوا نمود. یک نگاه زنان مصری به یوسف باعث شد تا به جای میوه دست خود را بریدند. اگر انسان و بویژه جوان بتواند خود را از این دام برهاند و از لذت پست نگاه چشم پوشی کند به طور حتم شیرینی ایمان را خواهد چشید و خواهد فهمید که لذت همیشه در لذت بردن نیست بلکه گاهی در ترک لذت است؛ چنان که پیامبر (ص) فرمود: «نگاه، تیر زهرآلود شیطان است هر کس به خاطر خداترسی آن را ترک نماید خداوند ایمانی را به وی می بخشد که شیرینی آن را در خویش احساس می کند. »
منبع:مجله راه قرآن