تعداد بازدید : 4577584
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
زمانیکه در سومین همایش موسوم به موج سوم با عنوان حمایت از میر حسین موسوی برخی با شالها و پرچم هایی به رنگ سبز حضور یافتند، تصور نمی شد که این موضوع طرح بازیافت سناریوی طیف افراطی جریان دوم خردادی دردوره قدرت یابی بر قوه مجریه و مقننه و یا بازخوانی نسخه آمریکایی اجرای پروژه موسوم به انقلابهای رنگین در اروپای شرقی و حاشیه مرزهای روسیه باشد. اگرچه از همان ابتدا با رصد هوشمندانه و واکنشهای تامل برانگیزی از سوی برخی تحلیلگران و محافل سیاسی روبرو شد.
در سفر مهندس موسوی به مشهد مقدس استفاده بستن بند سبز بر مچ دستان به عنوان نماد حامیان وی تلقی شد. و یکی از عناصر دوم خرداد در توجیه آن مدعی شد: « رنگ سبز نشان دهنده صفا، سیادت، نشاط و سمبل حمایت از میرحسین موسوی است.» این نماد با هدایت طراحان اولیه به یک فراخوان عمومی تبدیل شد و از حامیان درخواست شد که «از پشت بام، پنجره، بالکن یا قسمت دیگری خانه ها که در منظر عامه مردم است، پرچم یا پارچه ای سبز رنگ آویزان کنند، به برف پاک کن خودروی خود نوار پارچه ای سبزرنگی گره بزنند و از نمادهای سبز رنگ شامل مچ بند، شال ، تی شرت، کیف، روسری ها و ... استفاده کنند». وتاکید شد «در روز 22 خردادماه در پوشش خود حتی الامکان از یک مولفه سبزرنگ استفاده کنند (پیراهن، روسری، مانتو، شلوار، جوراب، شال، ساعت، کیف، کت، کلاه، مچ بند، تی شرت یا کمربند سبز).»
از آنجا که مشارکت حداکثری در هر انتخابات و دوره ای همواره به عنوان یک اولویت در نظام مبتنی بر مردم سالاری دینی محسوب می شود، تهییج افکار عمومی برای افزایش انگیزه مردم جهت مشارکت گسترده در انتخابات امر پسندیده تلقی می شود، اما الگوبرداری از انقلاب های مخملی غرب با رنگ سبز و اصرار بر اجرای مدلی از سناریوهای عقیم که در کشورهای هدف با چالش جدی روبرو است و در ایران نیز هم طرح و هم طراحان آن با قهر و تنبه ملی مواجه گردید و تست ناموفقی را پشت سرگذاشته، جای تامل و بررسی دارد. آنچه که حساسیت موضوع را بیشتر می کند استفاده به تعبیر دقیق تر سوء استفاده از اعتقادات و باورهای دینی برای یک چنین سناریویی است.
اهمیت موضوع وقتی بیشتر می شود که مردم با سیگنالهایی از سوی دشمنان در همین راستا خطاب به برخی گروههای سیاسی داخل کشور مواجه می شوند. «دانیل کالینگرت» عضو رسمی سازمان جاسوسی آمریکا (CIA)، توصیه های این سازمان را برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در قالب متن و دستورالعملی منتشر ساخت. وی به موفقیت شیوه های اعمال شده سازمان جاسوسی آمریکا و«خانه ی آزادی»،بنیاد سیاسی وابسته به سازمان سیا در مسیر انقلابهای مخملین وسرنگونی حکومتها در صربستان در سال 2000، و در گرجستان در جریان «انقلاب سرخ» سال 2003، در اکراین در جریان «انقلاب نارنجی» سال 2004، و در قرقیزستان در«انقلاب لاله» سال 2005، اشاره می کند و از استراتژی سازمان و بنیاد وابسته به آن به عنوان کم هزینه ترین راه برای براندازی حکومت به شیوه دمکراتیک یاد می کند. ده توصیه نیز به گروههای سیاسی مخالف جریان حاکم برای نوع و نحوه دخالت در روند انتخابات ارائه می دهد.
اگر صرفا به نسخه گرجستانی انقلاب امریکایی «انقلاب سرخ» و حوادث ماههای اخیر در گرجستان توجه کنیم در می یابیم که طرح فریب آمریکایی در همان کشورها نیز جواب نداده و مردم درپی رجعت و بازیابی هویت و عزت ملی هستند.
در جمهوری اسلامی که مردم دست کم سه دهه پر تنش را با آمریکا سپری کرده و خصومت، دشمنی و خباثت غرب را علیه نظام و ملت شریف ایران با تمام وجود لمس می کنند، بدیهی است که واگویی دیدگاهها و مشابه سازی طرحهای توهم زای آمریکا در نزد ملتی که ظریب هوشمندی اش بسیار بالا است و همواره با بصیرت نافذ هم رخدادها و روند آن را خوب رصد می کند و هم در تطبیق شرایط و اقدام درست بر اساس منافع ملی و آرمانهای دینی و انقلابی خوب عمل کرده است، جایی ندارد.
با این حال، کمترین انتظار عمومی این است که احزاب و گروههای سیاسی و همچنین نامزدهای انتخاباتی به مثابه ملت ایران با بصیرت وارد رقابت انتخاباتی به عنوان یکی از جلوه های مهم مشارکت سیاسی شوند. اکنون این سئوال مطرح است که؛
- ایجاد و یا سوار شدن برخی جریانها و گروههای سیاسی بر موج موسوم به موج آمریکایی و یا سکوت معنی دار برخی نامزدها، چه توجیهی دارد؟
- آیا سوء استفاده از احساسات ملی و اعتقادات دینی برای مقاصد حزبی و جریانی، باورهای ملی را مخدوش نمی کند؟
- آیا می توان تجربه سه دهه خباثت غرب و آمریکا را نادیده گرفت؟
- سکوت و یا پذیرش نزدیکی و حمایت علنی گروههایی که حکم عدم مشروعیت آنها همچنان به قوت خود باقی است، از سوی نامزد یا نامزدهایی که بر سابقه دینی، انقلابی، خط امامی و پایبندی به آرمانها تاکید و تصریح دارند، را چگونه باید تحلیل کرد؟
- درحالیکه جریان موسوم به اصلاح طلبی هنوز نتوانسته است خودش را اصلاح و پالایش کند و از وجود نگرش افراطی گری و بازیگران یا بازیگردانان حرکتها و اقدامات افراطی نسبت به اسلام، انقلاب، امام، ملت، ارزشها و آرمانهای دینی و ملی برهاند، آینده تعامل و همکاری برخی نامزدها با این جریان چه خواهد شد؟ چگونه باید درصدی از اعتماد آسیب دیده مردم از این ناحیه را جبران نمایند؟
نویسنده:احمد امامی