جناب آقای مهندس میرحسین موسوی

با سلام
 
ضمن احترام کامل به جنابعالی و اظهار خوشحالی از این که پس از 20 سال عزلت نشینی سیاسی باز به عرصه آمده اید، برای روشن شدن افکار عمومی چند سؤال اساسی را که در اذهان جامعه تداعی شده، مطرح می‌نماییم و اطمینان داریم که  اقتضای روشنفکری و ستایشتان از روحیه پرسشگری جوانان ، پاسخگویی شفاف به سئوالات خواهد بود:

1-  دلیل استعفای شما از نخست وزیری در شهریور سال 67 چه بود؟ چه اتفاقی افتاده بود که بدون اطلاع امام و رئیس جمهور وقت،  آیت‌ا... خامنه ای؛ از سمت خود کناره گیری کردید؟ آن چه در نامه امام اشاره شده، گلایه جنابعالی از مجلس به خاطر عدم تایید همه وزرا ی کابینه باعث این استعفا شده است. شایان ذکر است بر اساس قانون اساسی، پیش از بازنگری در صورت تشکیل مجلس جدید، دولت موظف بود مجددا برای کابینه خود رای اعتماد بگیرد که این شرط در متمم قانون اساسی حذف شده است .
زمانی که مجلس سوم تشکیل شد، با این که گرایش اکثریت مجلس چپ (هواداران نخست‌وزیر) بود شما نتوانستید برای همه وزرای کابینه رای اعتماد مجدد بگیرید از این رو دراعتراض به عملکرد مجلس بدون اطلاع امام و رئیس جمهور وقت، آیت‌ا... خامنه ای، استعفا کردید که مورد اعتراض شدید امام قرار گرفت، امام طی بیانیه ای خطاب به شما فرمودند:” جناب آقای موسوی، نخست وزیر محترم. نامه استعفای شما باعث تعجب شد.
حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسؤولا‌ن رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید.در زمانی که مردم حزب ا... برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست وزیری، در چهارچوب اسلام و قانون اساسی، به خدمت خود ادامه دهید. در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق نمی‌رسید، چون گذشته عمل می‌شود این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که مایل بود را‡ی دهد.تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است، که اگر صلاح بداند به هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار خواهد داد.همه باید به خدا پناه بریم؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند.
مردم ما ازاین گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند، این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.” ( صحیفه نور، ج21‌، ص: 124) به‌راستی جناب عالی که در آخرین سال نخست وزیری تان آن هم در آن شرایط بحرانی که به تازگی ایران قطع نامه را پذیرفته بود، به خاطر عدم تایید یکی دوتن از وزرایتان بدون اطلاع امام و رئیس جمهور استعفا داده اید، در صورت رئیس جمهور شدن با مجلس هشتم چگونه تعامل خواهید کرد؟! آیا اگر مجلس با شما نیزهمانند دکتر احمدی نژاد برخورد کند هر هفته چند بار استعفا خواهید داد؟! آیا با این روحیه میتوان عنان دولتی را در دست گرفت که مجلس آن اینگونه با رئیس دولت برخورد میکند و مجمع تشخیص مصلحت، آنگونه؟! آیا در صورتی که جنابعالی پیروز شوید و رئیس مجمع تشخیص مصلحت و جریان ایشان رسما از پایان پذیرفتن دوران مدارا سخن بگوید وبه هر مناسبتی به شما حمله کند چه خواهید کرد؟! در برابر بیش از 40 هزار سیاه نمایی وبیش از 3000 تخریب که نسبت به دولت نهم انجام شده، اگر یک دهم این حجم نسبت به دولت جنابعالی صورت گیرد چه عکس العملی از خود نشان خواهید داد؟

2- در جمع اعضای ستادتان گفته بودید : ”ما همه امسال دور هم برای تغییر اساسی جمع شده ایم. میل به تغییر از روی هوا و هوس نیست. بلکه به دلیل نیازی است که احساس می کنیم کشور به آن دارد. افرادی که به این مسأله فکر می کنند و در این جا حضور دارند چنین چیزی را در ذهن دارند که روندها، روندهای مناسبی برای پیشرفت کشور نیست و خطراتی متوجه کشور است و برنامه هایی که اجرا می شود، شایسته خواسته های به حق مردم نیست. آن چه که باعث این حرکت شده است و ما دور هم جمع شده ایم، این است که حرکت ها متناسب با عظمت انقلاب و اهدافی که انقلاب اعلام کرده است و ظرفیت هایی که انقلاب ایجاد کرده، نیست و چه بسا انحرافاتی هم در این رابطه وجود داشته باشد، لطفا بفرمایید آیا در شرایطی که کارگزاران و حزب مشارکت عنان کشور را در دست داشتند روند را برای پیشرفت کشور مناسب تر می دیدید که به‌رغم دعوت های مکرر برای حضور در صحنه انتخابات احساس وظیفه نمی کردید؟! آیا وقتی که در 8 سال دوران به اصطلاح اصلاحات در سایه سار جامعه مدنی که جناب‌عالی در نامه اخیرتان به آقای خاتمی به آن افتخار کرده اید! 
مهم‌ترین ارزشهای اسلام و انقلاب مورد تهاجم قرار می‌گرفت، بر تظاهرات علیه خدا تاکید میشد، استیضاح امام زمان (عج) در ملا عام از سوی دبیر کل حزب مشارکت جایز شمرده می‌شد، امام حسین (ع) خشونت طلب خوانده می‌شد، افکار امام از سوی اکبر گنجی _عضو حزب مشارکت_ قدیمی و شایسته موزه تاریخ دانسته شد و جامعه مدنی به جای جامعه ولایی و مهدوی نشست، انقلاب از مسیر خودش منحرف شد یا اکنون که شعارهای امام و انقلاب در بلندترین تریبون‌های سیاسی جهان از جمله سازمان ملل، توسط رئیس جمهور  به گوش جهانیان میرسد ونسیم روح بخش اسلام ناب محمدی، فضای جهان را آکنده از عطر وجود خود ساخته است؟! آیا زمانی که در سایه سیاست های منفعلانه دولت اصلاحات، تمامی سایتهای هسته ای ما در زیر دوربینهای آژانس مهر و موم شده بود و کشورهای زورگوی اروپایی و آمریکا اجازهِ حتی 3سانتریفیوژ را به ما نمی دادند واز این بدتر حتی دانشمندان هسته ای ما را از تحقیق و مطالعه در این باره محروم کرده بودند، کشور در حال پیشرفت بود یا اکنون که در سایه ایستادگی و مقاومت دولت نهم کشور به غنی سازی اورانیوم رسیده، هزاران سانتریفیوژ در اختیار داریم؟! آیا جز این است که دستیابی به ماهواره امید و تکنولوژی موشک پرتاب ماهواره قبل از کره شمالی که سال ها در این زمینه کار کرده، با برنامه ریزی و مدیریت دولت نهم به دست آمده است؟ پیشرفت های شگرف در حوزه بهداشت و درمان که بر کم‌تر کسی مخفی مانده، در تاریخ ملت ایران بی نظیر است.
در صنایع دفاع نیز با دستیابی به پیشرفته ترین سلاحهای موشکی، قایقهای پرنده و.... دشمن را از حمله نظامی به ایران نا امید کرده‌ است. در تولید سیمان که ساعتها وقت مردم را در صف می گرفت به جشن خود کفایی رساند. فولاد نیز که یکی از عمده ترین مواد اولیه کارخانه های ما را تشکیل می دهد، با رسیدن به مرز 18 میلیون تن که 8 میلیون آن مربوط به این دولت است، به‌زودی کشور را به خود کفایی می رساند. آقای موسوی! قرار بود طبق وعده ای که به اعضای ستادتان داده اید انصاف را رعایت کنید و از تخریب دیگران بپرهیزید، ولی چه شده است که در همان جمع از جاده انصاف خارج شده، با نادیده گرفتن پیشرفتهای دولت نهم سخنان خود را با تخریب آغاز کرده اید؟!

3- در نامه به آقای خاتمی “پیشرفت های به‌دست آمده در انرژی هسته ای و ارتقای موقعیت جهانی نظام و کشور “را از ثمرات دوران ریاست آقای خاتمی دانسته‌اید که “درکشان به مرور زمان و یا نگاه‌های عمیق نیاز دارد”! به‌راستی به این جملاتی که نوشته اید باور دارید یا فقط در راستای تبلیغات انتخاباتی به رشته تحریر در آورده اید؟! این در حالی است که خود حضرت عالی در جمع اعضای ستادتان اظهار داشته اید: ”ما درسالهای اخیر در مواردی که تلاش و ثبات مدیریت داشته ایم، پیشرفت خوبی کسب کرده ایم. تکنولوژی هسته ای و صنایع موشکی و سلولهای بنیادی جزو آنها هستند. سال گذشته سال رشد و شکوفایی این استعدادهایی بود که از طریق رهبری اعلام شده بود و پیشرفت های خوبی داشت و از کسانی که به این مساله کمک کردند باید تقدیر کنیم. از خود دولت هم که زحمت کشیده، باید تقدیر کنیم. (مردم سالاری، 15/1/88 ص3)
این در حالی بود که در دولت آقای خاتمی، به تعلیق افتخار میشد و در مجلس ششم برای پذیرش تعلیق کامل هسته ای طرح سه فوریتی ارایه می گردید! درباره ارتقای جایگاه ایران در جهان نیز در سایه شعار غرب پسند گفت و گوی تمدنها حاصل نشد، چرا که در همان شرایط و در حالی که نامه دولت اصلاحات مبنی بر آمادگی کامل جهت پذیرش تعلیق و خلع سلاح حزب ا... لبنان ودست برداشتن از حمایت از فلسطین نوشته شد، آمریکا، ایران را محور شرارت خواند و همواره مورد تهدید اسراییل و آمریکا به حمله نظامی قرار داشتیم. ولی در سایه ایستادگی دولت نهم وسیاست تهاجمی به دشمن که بارها مورد تحسین مقام معظم رهبری قرار گرفته و اقتضای روحیه حماسی ملت ایران است، سایه تهدید برداشته شد و ایران اسلامی به اوج عزت و اقتدار رسید؛ به گونه‌ای که دشمنان نه تنها قادر به تهدید ما نیستند بلکه سناتورها ی دموکرات آمریکا، دبیرکل اتحادیه عرب و دیگران به این نکته اعتراف میکنند که نمیتوان ایران را در منطقه به حساب نیاورد و تنها راه، مذاکره با ایران است .
لطفاً نظر صریح  خود را راجع به نهضت آزادی روشن و شفاف اعلام نمایید؟

4-  جناب‌عالی با بیان این که “متاسفانه پنهان کردن اطلاعات تبدیل به یک تکنیک شده است”، گفته اید:” نظام اجرایی و اقتصادی ما واقعا به راه درست نمی رود مگر این که ما دست از این کارها برداریم. اطلاعات مربوط به نفت و قراردادهای نفتی باید برای مردم بازگو و گفته شود، حق مردم این است که از آن اطلاع داشته باشند. باید بدانیم مردم با حکومت و نظام دشمن نیستند ولی طالب صداقت و شفافیت هستند.” سپس افزوده اید: ”آنها که فرنگ نشسته اند و محاسبات دقیقی دارند، یقینا میتوانند محاسبه کنند که ما چقدر ذخیره ارزی داریم یا نداریم، ولی کارشناسان مسوول و دلسوز کشور و نمایندگان کشور و مردم ما به دلیل این که اطلاعات پنهانی و سری است، اطلاعی از آن ندارند. فقط صرف گفتن این که برای چند دوره دولت های بعدی هم ذخیره ارزی داریم که نمی تواند قانع کننده باشد” براستی دادن این اطلاعات به مردم فقط در این دولت می بایست انجام می گرفت یا در دولت های گذشته هم می بایست کسانی که شعار خود را “دانستن حق مردم است” قرار داده بودند برای مردم شفاف بیان میکردند؟! آیا در 8 سال دولت شما و دولت های 16 ساله آقایان خاتمی و هاشمی این اطلاعات به مردم داده شد که امروز این انتظار را از دولت نهم داشته باشید؟! آیا مردم از مصارف درآمد حداقل 800 ملیارد دلاری زمان شما مطلعند؟! طبیعتا در آن هنگام اگر کسی چنین چیزی را مطالبه می کرد در پاسخش گفته می شد که ما نماینده مردم هستیم و آن ها به ما رای داده اند واعتماد دارند و نیازی به بیان اطلاعاتی نیست که دشمن از آن سوء استفاده می کند. والبته این منطق درستی است چرا که اطلاعات دشمن اگر از سوی مقامات رسمی کشور تایید شود برای او بسیار نافع تر است ودانستن این گونه اطلاعات نیز چندان برای آحاد مردم سودی ندارد.
ازجمله اموری که مایل به شفافیت آن هستیدآن است که “می خواهیم یک لیست و سندی به مجلس و ملت داده شود که ما حدود 270 میلیارد دلار پول نفت را کجا هزینه و صرف چه کردیم؟” یا یک میلیارد دلار از بودجه 86 که دیوان محاسبات مجلس ایراد گرفته در کجا هزینه شده است؟ در این موضوع هم این برای اولین بار است که در 30 سال انقلاب از دولت خواسته می شود که این اطلاعات دقیق را به مردم بدهند. البته مسؤولان نظارتی، این اطلاعات را دراختیار دارند وجالب این که کسانی این اطلاعات را می خواهند که در دوره مسؤولیتشان حتی برای دادن این گونه اطلاعات به مسؤولان مربوطه مشکل داشتند. جناب آقای میرحسین! چگونه است که شما به ایراد دیوان محاسبات مجلس به بودجه 86 که دولت در پی برطرف کردن ایراد آن است خوب توجه دارید؛ ولی از واریز نشدن  6 میلیارد دلار پول نفت در گذشته به خزانه که همان دیوان محاسبات تذکر داده است غفلت می کنید ؟ آیا شفافیت د ریک جا مطلوب است ودر جای دیگر نامطلوب؟!

5- راجع به ماجرای ژنو در مشهد فرموده بودید: " افتضاح سوییس نتیجه افراطی گری رییس جمهور بود" و همچنین : " تکرار این مسایل حیثیت جمهوری اسلامی را تهدید می کند" مگر مبارزه با استکبار جهانی و صهیونیسم مسایل همیشگی و حیثیتی انقلاب و نظام ما نبوده است؟ اگر نظرتان عوض شده است و یا صورت مساله تغییر کرده است، لطفا بفرمایید احیانا چه مسایل دیگری هم هست که در دیدگاه شما عوض شده است؟

6- شما که نگران بد اخلاقیهای انتخاباتی و استعمال شیوه های غیر اخلاقی هستید! چطور در برابر  این همه حتاکی، توهین و بی بند و باری در تخریب  اطرافیانتان علیه دولت نهم و شخص دکتر احمدی نژاد، عکس العمل نشان نمی دهید؟

7- وضع کشور را اسف بار توصیف و دولت را متهم به بی برنامگی و روزمرگی کرده اید، لطفا با پرهیز از کلی گویی، کمی از برنامه هایتان را برای بهبود اوضاع تشریح فرمایید ؟؟

8- در دوره ای که مدیریت فرهنگی کشور بدست وزیر لندن نشین آقای خاتمی اداره میشد وپرچم استحاله فرهنگی ودین ستیزی گسترش پیدا می کرد و ولنگاری وهرهری مذهبی وتقدس زدایی توسط همان به اصطلاح اصلاح طلبان هدایت می شد و مراجع عظام تقلید و نخبگان کشور با تحصن وسخنرانی اعتراض خود را اعلام داشتند ومقام معظم رهبری صراحتا از مدیریت واداده فرهنگی شدیدا انتقاد نمودند ولی متاسفانه آقای خاتمی اندیشه های مهاجرانی را همان اندیشه های خود معرفی کرد و شما که امروز پا در عرصه تکلیف مداری گذاشته اید، چرا همراه تکلیف مداران ندای اعتراض  سر ندادید وخلوت هنری خود را برهم نزدید ؟

9- بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات کسانی که تا پیش از آن از فضای باز فعالیت دانشجویان سخن می گفتند، رسماً جنبش دانشجویی را "حرف مفت" لقب دادند ( سعید حجاریان) و گفتند که: دانشجویان کارشان تمام شده است؛ از این به بعد باید به کار خودشان برسند. (تاج زاده) آیا فکر نمی کنید نگاه اصلاح اطلبان پیرامونتان این بار هم  به جنبش دانشجویی ابزاری باشد؟ و اساسا چه شده است، که این "حرف مفت" دوباره به کار آمده است .

10- برخی معتقدند مواجهه جمعی از اصلاح طلبان با طرح تحول اقتصادی دولت نهم صرفاً سیاسی است. از جمله دلایلی که وجود دارد، این است که افرادی مثل آقای مهدی هاشمی رفسنجانی، سعید شیرکوند، محمد حسین شریف زادگان و... همه از هدفمند کردن یارانه ها در ابتدای امر استقبال کرده بودند. اما با جدی شدن این طرح، عنوان "گداپروری" به آن داده شد. سؤالی که وجود دارد این است که اگر پرداخت نقدی یارانه‌ها گداپروری است، چرا آقایان کروبی و هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته از پرداخت نقدی 50 هزار تومانی و 70 هزار تومانی سخن به میان آوردند؟ آن موقع گداپروری نبود؟ فکر نمی کنید قضاوت های اقتصادی اصلاح طلبان هم سیاسی است؟ آیا این دست قضاوت ها را به ضرر مصالح کشور و مردم و مستضعفین جامعه نمی دانید؟

11- گویا نگران استفاده از امکانات دولتی برای تبلیغات انتخاباتی بوده اید و اطرافیانتان مکرر فتوا به حرمت آن می دهند! دغدغه ستودنی است اما بفرمایید چرا دفتر روزنامه اطلاعات و امکانات این موسسه دولتی، دانشگاه الزهرا و ...  به طور کامل برای تبلیغات انتخاباتی در اختیار شماست ؟!
12- خود را اصولگرای اصلاح طلب خوانده اید، بیان ارزشمندی است اما اصولگراییتان با اصلاح طلبی اصلاح طلبانی که پیرامونتان حلقه زده اند و  هیچ نسبتی ما بین خود و اصول  قایل نیستند و  عملکرد 8 ساله شان نیز مبیین این موضوع بوده است، چگونه تعریف می شود؟ مگر اینکه پایبندی به اصول و ارزشهای دینی، ولایت پذیری ، استعمار ستیزی، حمایت از محرومین و مظلومین و مستضعفین، مبارزه با فساد اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی دیگر جزو اصول نباشد ؟؟

13- اگر شما امروز با گفتمان انقلاب وارد عرصه شده اید آیا این نشانگر مایوس بودن شما دردوره شانزده ساله مدیریت قبلی جهت اصلاح امور نیست ؟حتما امروز به دلیل برگرداندن فضای ارزشی وگفتمان انقلاب توسط رییس جمهور مکتبی جناب آقای دکتر احمدی تژاد ،شما نیز امیدوارتر شدید وبا این گفتمان در صدد جمع آوری آرای مردم هستید ؟سوال اساسی جوانان از شما این است چرا در دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری با گفتمان اصلاحات همراه شدید ؟ ودر دوره هشتم که وضعیت کارکرد اصلاحات در کشور به وضوح مشخص شده بود دوباره اجازه استفاده ابزاری از نام وعکس خود به منحرفین از آرمان های حضرت امام دادید؟

14- مهم ترین دلیل که آقای موسوی برای حضور امروز و سکوت دیروز خود ادعا می کند، قانون شکنی و ساختار گریزی دولت دراین چهار ساله است، و ضمنا مدعی حرکت صحیح دولت های گذشته اند، اما آیا این اعتراض مردم به حرکت دولت های گذشته نبود که باعث روی کار آمدن همین دولت شد؟

15- آقای کروبی پیش‌تر انتقادات مفصلی را نسبت به اصلاحات طرح کرده بود. وی گفته بود: «من هیچ شبهه ندارم اگر دوباره پیروز شویم و یک مقدار جلو برویم همان قضایا (تندروی‌ها) دوباره شروع خواهد شد.» وی همچنین با نفی وجود خارجی جبهه اصلاحات افزوده بود: «اگه جبهه ای وجود داشت که کار به اینجا نمی کشید. جبهه کجا بود؟ یک عده ورشکسته دور هم جمع شده ایم و می گوییم جبهه.
لطیف صفری می گفت جبهه دوم خرداد 18 گروه‌اند ولی 12 نفرند!» البته شخص آقای خاتمی هم پیش از این بر وجود برخی تندروی ها صحه گذاشته بود. وی گفته بود: «بدون اینکه بخواهم کسی را محکوم کنم، اما از این نکته نیز نباید بگذریم که هم در طرح مسائل و هم در پیگیری آن از سوی برخی اصلاح طلبان تندروی وجود داشت و همین مانع موجب طرح اولویت های اصلاحات به صورت گام به گام شد.» اولا موضع شما نسبت به انتقادات آقای کروبی چیست؟ این انتقادات را می پذیرید یا شما هم مثل برخی دوستانتان کروبی را پیر و سازشکار یا قدرت طلب می دانید؟ ثانیاً اگر در جبهه اصلاحات تندروهایی وجود دارند و آقای خاتمی هم به حضورشان اعتراف دارند، این تندروها چرا هیچ وقت مشخص نشدند و از جریان اصلاحات کنار گذاشته نشدند؟ خاتمی دروغ می گفت؟ یا واقعا تندروی هایی وجود داشت؟ و یا اینکه او توان کنار گذاشتنشان را نداشت؟ این پارادوکس را چگونه حل می کنید؟ وقوع مجدد این اتفاق بدیهی را در صورت پیروزیتان چطور تحلیل می کنید و چه تدبیری برای کنترل این جریان در چهارچوب اصولی که از آن دم می زنید دارید؟

16- برخی بر این باورند که اصلاح طلبان فقط زمان انتخابات یاد مردم و سفر به شهرستان ها می افتند و در سایر بازه های زمانی توجهی به مشکلات مردم ندارند. البته به این موضوع خود اصلاح طلبان هم معترفند. آقای محمود یگانلی در این خصوص گفته بود: «دوم‌خردادی‌ها از مردم عقب افتادند. نقد منتقدان به گروههای اصلاح طلب مبنی بر ضعف ارتباط آنها با بطن جامعه انتقاد واردی است.» آقای اصغرزاده هم گفته بود: «اصلاح طلبان باید میان خود با مردم آشتی ایجاد کنند.
در این صورت مشارکت مردم افزایش یافته و افکار و برنامه های اصلاح طلبان از حمایت و اقبال بیشتری برخوردار خواهد بود.» و آقای سعید حجاریان اذعان کرده بود: «مشکل ما مجلس و شورای نگهبان نیست و با همین ها هم می توان کار کرد. مشکل اصلاح طلبان پایگاه اجتماعی آنهاست.» آیا این نقد را می پذیرید؟ چگونه است که اصلاح طلبان از یک سو از مردم و حقوق مردم سخن می گویند و از سوی دیگر خود به بی توجهی به مردم معترفند؟ طبعاً این پارادوکس ها چندان خوشایند نیست؟ چگونه این مسئله را پاسخ می دهید؟

17- دولت را متهم به تحجر می کنید و خود مدعی خط امامید. آقای مهندس تحجر در دیدگاه حضرت امام(ره) تعریف و شاخص دارد (منشور روحانیت) تحجر که یک انگ سیاسی و یک فحش ژورنالیستی نیست که هر کجا خواستیم خرجش بکنیم، تحجر یک مفهوم تئوریک دارد. دردیدگاه امام تحجر دارای دو شاخصه اصلی است "گوشه نشینی و تنزه طلبی" و شما 20 سال است که از مصادیق أعم تحجر هستید. توضیحات تان راجع به آن اتهام و این عملکرد چیست؟ ( لطفا نگویید که منزوی شده بودید ویا در صحنه بودید و دیده نشده اید، لیست بلندی از خبرنگاران و شخصیتها وجود دارد، که به کراّت در موضوعات مختلف در سالهای اخیر به شما مراجعه کرده اند و حاضر به مصاحبه و اظهار نظرنشده اید.)
 
18- آقای عباس عبدی پیش از این گفته بود: «اصلاح طلبان همه گاف داده اند، اول باید بنشینند و گذشته را نقد کنند. اگر این کار را صادقانه انجام دادند، آن وقت می شود گفت در حال انجام دادن کاری هستند.» وی همچنین افزوده بود: «هیچ کاری نمی شود کرد. باید بروند در خانه بنشینند یا اینکه در خیابان راه بروند.» آیا سرانجام فرصتی برای نقد گذشته مهیا شد؟ بالاخره فرصت کردید تعریفی روشن از اصلاحات ارائه کنید؟ آقای خاتمی پیش از این گفته بود: «گفتمان اصلاح طلبی گاهی تنه به تنه لیبرالیزم زده است. چون ما مشخص نکرده ایم نظر مستقل خودمان چیست.»
آقای ذاکری هم گفته بود: «مهمترین شعار گروههای دوم خرداد مگر اصلاحات نبود؟ از جمله مشکلات این است که چیزی را تعریف نکرده بر زبان جاری می کنیم و هر کس اعتقادات شخصی خود را به بهانه آن بیان می کند.» آقای خاتمی هم البته گفته بود که "هر کسی از ظن خود یار اصلاحات شد". شما که اکنون پایگاه انتخاباتی تان و تبعا در صورت پیروزی کابینه آتی تان را جبهه اصلاحات قرارداده اید، آیا مطلعید، که آیا بالاخره این فرصت دست داد که بنشینید و گذشته پر چالش اصلاحات را مرور کنید و به نقد بکشید؟ آیا تعریف اصلاح طلبی بالاخره مشخص شد؟ آیا جرأت نقد در جریان اصلاحات وجود داشت؟ یا اینکه تندورهای اصلاحات هنوز هم مانع آن می شوند؟

19- از جدی ترین نقدهایی که شما و دوستانتان متوجه دولت می دانید، نقدهای اقتصادی است. سؤال اینجاست که اگر اقتصاد در تصمیم گیری های سیاسی برای شما موضوعیت دارد، چگونه نگاه کارگزارانی راست را با نگاه چپ میرحسین پیوند می دهید و در عین حال از آقای خاتمی که جهت گیری مشخص اقتصادی به اذعان کارشناسان اصلاحات نداشته است، حمایت می کنید؟ آیا انتقادات اقتصادی صرفا بهانه ای برای تخریب دولت نیست؟ انتقادات اصلاح طلبان از اقتصاد کارگزارانی را به خاطر دارید؟ چگونه است که آن نگاه الآن در دل اصلاحات وجود دارد؟ اقتصاد در قضاوت شما نسبت به مسائل سیاسی نقش دارد یا ندارد؟ اگر دارد چرا این چنین بین دو نگاه صد در صد متفاوت سرگردانید؟

20- آقای عباس عبدی در جایی می‌گوید: «این را می دانم که نزد دوستان اصلاح طلب انتخابی وجود ندارد. آنان به سوی سرنوشتی می روند که چندان گریزی از آن ندارند. آنان قدرت و اعتبار خود را چنان به افراد زده اند که چیزی دیگر از آنان باقی نمانده است... بیشترین خطر را در این می بینم که اعتماد و اعتباری که سال ها کسب شده بود و می توانست در بزنگاه های لازم مورد استفاده قرار گیرد، اکنون از میان رفته است و چیزی از آن باقی نمانده است و این رخ نداد مگر به خاطر نابخردی و...» برخی بر این باورند که اصلاحات توان زایش نیروی جدیدی را ندارد و از روی ناچاری به تنها چهره های موجود خود چنگ می زند. چرا چهره جدیدی در جبهه اصلاحات متولد نمی شود؟ نظر شما در خصوص تحلیل آقای عبدی از ماجرا چیست


دسته ها : انتخابات دهم
سه شنبه 1388/3/12 23:30
X