تعداد بازدید : 4577683
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
تا به حال این چنین بوده که سران رژیم صهیونیستی برای سفر به آمریکا و دیدار با رئیس جمهور این کشور، دغدغه چندانی نداشته و فقط دستور کارهای خود را برای امتیازگیری بیشتر تنظیم می کردند و لابی های صهیونیستی مقدمات این سفرها را مهیا می کردند.
این بار نخست وزیر جدید، راستگرا و نژادپرست رژیم صهیونیستی که پیشاپیش سفر او را شکست خورده قلمداد و ارزیابی می کردند، با نگرانی به دیدار اوباما می رود، چرا که دستور کار این دیدار به تعویق افتاده از سوی اوباما، موضوعاتی است که با مزاج سیاسی و امنیتی صهیونیست ها سازگار نمی باشد و لذا برای مدیریت چنین سفری، تیم حکومتی نتانیاهو به او توصیه کرده اند، به شکلی عمل نکند که در مقابل اوباما قرار گیرد. بر همین اساس و در یک رویه قدیمی، نتانیاهو با بزرگنمایی خطرات و تهدیدات ایرانی نسبت به رژیم صهیونیستی و یا خطرات ناشی از شکل گیری دولت فلسطینی در دیدار با اوباما دست به مانور زده تا شاید بر تفاصیل دیدگاه او غلبه نماید.
البته نتانیاهو قبل از سفر به آمریکا، طی دیدار با مبارک در شرم الشیخ و عقبه با ملک عبدالله دوم سعی کرد بر این نکته تأکید کند که این رژیم و کشورهای عربی معتدل مواضع یکسانی نسبت به تهدید ایرانی دارند.
خوب است روشن کنیم که کشورهای معتدل عربی همان کشورهایی هستند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک جنگ نیابتی از طریق صدام با ایران به راه انداخته و حمایت های مالی، تبلیغاتی و سیاسی از آن به عمل آورده اند و اکنون نیز طی نشست های لندن و دیدارهای پنهان به اسرائیلی ها تأکید می کنند که باید به تهدید ایران پایان داد. اگرچه سعی می کنند رژیم صهیونیستی را برای جنگ علیه ایران تشویق کنند و یا به حمایت مالی و سیاسی و تبلیغاتی از این رژیم متعهد شوند (همانطور که در جنگ 33 روزه و 22 روزه در کنار اسرائیل بودند) ولی آگاه هستند که این بار هزینه ماجراجویی های خود را یک جا و سنگین پرداخت می کنند. یعنی مسئله این کشورهای معتدل و در واقع سازشکار و مزدور این نیست که در طی 8 سال حکومت بوش و خطاهای استراتژیک وی، موقعیت استراتژیک ایران ارتقا یافته، دشمنی با ایران قرار داده اند.
نتانیاهو با توشه حمایت این کشورها (مصر، اردن، عربستان) به دیدار اوباما رفت و پیشاپیش از آمادگی این کشورها برای اینکه از جیب حقوق فلسطینی ها و آرمان فلسطین و سرزمین مقدس خرج کنند، اطلاع یافته بود. البته ملک عبدالله دوم پا را فراتر از این نیز گذاشته و برای مشروعیت بخشیدن به رژیم غاصب صهیونیستی، از آمادگی 57 کشور اسلامی هم برای عادی سازی مناسبات با آن سخن می گوید.
اوباما که از تنگنای شکست های بوش در رنج است به توصیه کمیته بیکرهامیلتون و دیگر کمیته های دو حزبی عمل کرده و مذاکره بدون شرط با ایران و حضور فعال و با اولویت در بحران فلسطین را در دستور کار جدی خود قرار داده است. به نظر او و حتی کشورهای اروپایی، با تأکید و اصرار بر راه حل دو دولت (بدون ارتش، حذف حق بازگشت آوارگان و...) می توان به بحران مشروعیت اسرائیل پایان داد و به موازات این موفقیت و با تکیه بر کشورهای عربی معتدل و در کنار اسرائیل، می توان به مقابله و یا مهار ایران پرداخت.
با اینکه حتی در جناح افراطی راست اسرائیل هنوز امید کاملی به بقای رژیم صهیونیستی وجود ندارد و حداقل به بحران انفجار جمعیتی فلسطینی فکر می کنند، در ساختارهای حکومتی، قانونگذاری آمریکا، هنوز نمی توانند به تشکیل یک دولت موهوم و بدون حق حاکمیت و سلب صلاحیت شده هم فکر کنند، چرا که این تصور با امنیت اسرائیل و آینده آن در تضاد است.
البته جریان دیگری از لابی صهیونیستی که عاقل تر نشان می دهند، عدم پذیرش راه حل دو دولت را آخرین فرصت حیات رژیم صهیونیستی ارزیابی می کنند و در کنار اوباما، فشار به اسرائیل را ضروری می دانند.
در دیدار نتانیاهو با اوباما، دو موضوع راه حل برای بحران فلسطین و مسئله ایران مورد بحث 3 ساعته قرار گرفت و تلاش نتانیاهو این بود که با ایران هراسی و تأکید بر جبهه سازش عربی، اولویت های اوباما را تغییر داده و جدول زمانی دو ماهه را برای مذاکره اوباما با ایران تحمیل کند و بدون اشاره به ایده دو دولت از آن عبور نماید. حاصل این دیدار، ثبت اختلاف نظر آشکار بین آنها بود، چرا که اوباما برای مهار هزینه های شکست بوش در خاورمیانه، واقعاً «نیازمند» مذاکره با ایران است و ژست های نظامی رژیم صهیونیستی را برای باج خواهی مالی و نظامی ارزیابی و حتی به آن قائل است. گفته می شود، اوباما در کنار 30 میلیارد کمک ده ساله، احتمالاً با 30 میلیارد اضافی هم (مالی و تسلیحاتی) برای رفع نگرانی های امنیتی صهیونیست ها موافقت نماید. ولی در مقابل او بر طرح دو دولت و ضرورت توقف شهرک سازی توسط صهیونیست ها تأکید می کند. نتانیاهو در مبانی ائتلاف حکومت خود، ادبیات ترانسفر و کوچ اجباری فلسطینی ها از اراضی 1948 و توسعه شهرک سازی در کرانه باختری و قدس شرقی را گنجانده و حالا با درخواست مصرانه اوباما و اروپایی ها روبه رو است. با اینکه معمولاً صهیونیست ها با طراحی شروط تعجیزی در مسیر دیدگاه های آمریکایی مانع تراشی می کنند و آن را به مسیر دیگری خواهند کشاند ولی به هر حال استمرار قوام ائتلاف حکومتی او در ریسک قرار دارد و این موضع افراطی حکومت نتانیاهو با رویکرد جامعه صهیونیستی نیز مغایر است و آنها طرح دو دولت را می پذیرند.
شرایط و شاخص های اوباما برای اجرای طرح دو دولت نیز ویژگی پارادوکسیکال دارد. حذف حق بازگشت آوارگان فلسطینی و استقرار و اسکان چهار میلیون آواره در کشورهای میزبان و یا آغاز تدریجی عادی سازی روابط کشورهای عربی سازشکار با رژیم صهیونیستی و ضرورت استمرار محاصره غزه و سرکوب مقاومت فلسطینی و تکیه بر حکومت ابومازن و سلام فیاض، از چالش های غیرقابل انکار در مسیر دیدگاه اوباما است. گرچه اوباما قرار است هفته آینده در مصر، با کشورهای اسلامی سخن گفته و طرح خود را بیان نماید و سقف چهار سال (پایان دوره ریاستی او) را برای دستیابی به طرح دو دولت عنوان کرده است ولی به خوبی می داند که رژیم صهیونیستی تمایلی به صلح و باز پس دهی حداقل های حقوق فلسطینی را ندارد و کشورهای عربی نیز قادر به حاتم بخشی از کیسه فلسطین و مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی (در مقابل افکار عمومی عربی و اسلامی) نیستند و از همه مهمتر اینکه اوباما نیز در ایده های خود، چندان «مبسوط الید» نیست و مخالفین دیدگاه او در آمریکا کم نیستند و نمی توانند پروژه استعماری تشکیل رژیم صهیونیستی را با یک اقدام جدی برای پرداختن به حقوق فلسطینی ها به خطر بیندازند.
حال آنکه ملت فلسطین، گروه های جهادی آن، افکار عمومی عربی و اسلامی و تمامی کشورها و مردم آزاده جهان چنین حق و اجازه ای برای تثبیت و تحکیم پایه های رژیم غاصب نخواهند داد. حال آنکه نتانیاهو در روش تجربه شده ای که در سال 1996 در قبال کلینتون به اجرا گذاشت، بلافاصله پس از بازگشت از آمریکا، طرح دو دولت را بچه گانه و احمقانه دانسته و قدس را پایتخت ابدی اسرائیل معرفی کرد و پیشاپیش برای کارشکنی، قوانین ساختگی و جدید و ابزارهای شانتاژ خود را آماده کرده است.
باید منتظر باشیم و ببینیم که چالش اوباما - نتانیاهو ادامه می یابد و یا مانند گذشته طرح های سراب صلح به نادیده گرفتن حقوق فلسطینی، سازش بیشتر کشورهای عربی و ایجاد زمان و فرصت کافی برای صهیونیست ها در تحکیم پایه های اشغال تکیه خواهد کرد.
نویسنده:حسین امیدى