مهمترین تضاد را همچنان سنت و مدرنیته می دانند اما اگر بخواهیم تضادهای درونی این ابر تضاد را بشمریم به صف بندی دیالکتیک تضادهای دیگری نیز بر می خوریم. تضاد اصالت فرد با جمع، تضاد دولت ملت، تضاد قومیت ملیت، تضاد زن و مرد، ما برگسلی از تضادها زندگی می کنیم. اما راه استفاده از انرژی این تضادها را هم یاد نگرفته ایم.
تضادهای جوانگرایی و محافظه کاری موجب گفت وگویی بین نسلی نشده است. چنان که زن سنتی و زن امروزی فرسنگ ها فاصه دارند. می خواهیم گپی با یک زن فعال اجتماعی که هم پیش از انقلاب را در هیات زنی از خانواده سیاسی دیده و هم مدیریت در دوران 30 ساله انقلاب را تجربه کرده داشته باشیم. خارج از کلیشه های مرسوم و البته جوانانه. میهمان ما فاطمه کروبی دبیرکل مجمع اسلامی بانوان از گروه های هجده گانه سابق جبهه دوم خرداد است. گفت وگوی ما را بخوانید:
خانم کروبی شما در دعوای بین زنان امروزی و دیروزی جانب کدام طرف را می گیرید؟
با سلام. با اینکه سئوال کلی است اما اگر جواب کوتاه من مطلوب باشد می گویم، البته جانب حق را.
جوابتان خیلی کلی نیست؟
خوب سئوال شما هم کلی است. اگر منظورتان را روشن کنید فکر می کنم جواب مشخص تری داده شود.
منظورمان مشخصا این است که زن دیروز سعی می کرد که در سایه همسر زندگی کند. تحصیل نمی کرد اما فزرندان تحصیلکرده تحویل می داد و بالاخره نیمه زنان مرد خانواده بود. زن امروز در نقطه مقابل این تعریف قرار دارد. نمی دانم سوالم را خوب مطرح کردم یا نه؟
این تعاریف که شما زن امروز و دیروز کردید تعریف جامع و میانه ای نیست. برای دو قطب زنانه که افراط در زندگی را تجربه کرده اند، به درد می خورد. اما بسیاری از زنان گذشته ما با در تعریف زن دیروز که شما تعریفش را دادید، نمی گنجد. زنان و بانوان جوان تحصیلکرده ما هم خیلی هایشان به تعریف زن امروزتان نمی خورند. پس نباید قطب های منفی و مثبت را برای شناسایی تیپ و شخصیت زنان کافی دانست.
فکر می کنم سوای ظاهر افراد و اینکه چه نوع لباس و پوششی دارند، عقاید و جهت گیری هایی وجود دارد که زن طیف سنتی و زن مدرن را به ما معرفی می کنند. مثلا زنانی که تبعیض تحصیلی را به خاطر جنسیت نمی پذیرند و می آید دلایلش را ردیف می کند که من به این علت ها مخالف تبعیض جنسیتی در پذیرش کنکور هستم.
حالا من خودم مخالف این قضیه هستم اما دلایلم شبیه فلان تشکل زنانه هم نیست. آنها هم احتمالا عقاید من را قبول ندارند اما برای من زنی که می آید مقابل این تبعیض می ایستد از خان مهایی که در مجالس روضه خوابشان می برد یا قلیان می کشند مهمترند.
خلاف این مسئله را هم می شود بیان کرد.
خانم هایی که حوزه یا دانشگاه درس می خوانند و نفرات برتر کشور می شوند و هیچ رنگ و بوی سیاسی هم کارشان ندارد برای من از خیلی از خانم های سیاسی که بی جهت و بی عقیده و تقلیدی وارد عرصه سیاسی می شوند با ارزش ترند.
چراکه خانم مبتکر دانشگاهی باعث می شود که مسئولان به دانش و قدرت فکر زنان واقف شوند و بفهمند که زن برای تحصیل و کار هم سنگر مرد است تا شاید این بازی سهمیه بندی را از رونق بیندازد لاحیه برای او صادر کنند.
حالا من طرفدار زن امروزی هستم یا دیروزی؟ به نظرم می شود هر دو را گفت و یا هر دو را رد کرد. اما زنی که نیاز روز زمانه اش را بفهمد و بشناسد و اقدام به حرکت کند و به همه تعهدات زندگی اش پایبند باشد از جمله تعهدهایش به همسر و فرزندان، این دیگر گزینه خوب نیست بلکه خوبترین و مطلوب است.
آلیاژی از زن سنتی و مدرن که با هیچ کس هم دعوا ندارد و وقارش را هم حفظ می کند، اما مختصات زمان را هم بر مسئولان تحمیل می کند.
خیلی خوب. من سئوال دیگری دارم. این زنی که گفتید مطلوب شماست, آیا شکل مردانه روشنفکران ملی دینی نیست؟
حالا شکلش زیاد مهم نیست به هرحال شباهت هایی به یک قشر پیشرو ممکن است داشته باشد.
یعنی فکری کار کند؟
کار فکری در اولویت است. ما کجا کار فکری منظم و جهت دار برای این توده عظیم خانم های نسل انقلاب کرده ایم که حرفشان را به کرسی بنشانند. تئوری هایشان الان موجود نیست. کار فکری اولویت دارد. نباید دنبال عمل و عکس العمل رفت. مثلا در اسپانیا خانمی باردار را وزیر دفاع کرده اند. این فیزیک این کار برای خانم ها مناسب نیست ما که نمی خواهیم مدیریت کار جنگ و خونریزی را از مردان خشک به زنان خشن منتقل کنیم. این زن در اسپانیا می تواند وزیر هر چیزی باشد جز همین کار, حالا که مادر می شود بدتر, اینها بیشتر عکس العمل برای نشان دادن حسن نیت به زنان اروپایی است.
حالا برای ختم دعوای این زنان دیروزی و امروزی چه پیشنهادی دارید؟
دعوا در بین زنانی که حق همه شان بیشتر از این است مناسب نیست. نسل ها و قشرهای مختلف زنان باید گفت وگو کنند تا مواضعشان نزدیک به هم شود. لزومی هم ندارد شبیه هم باشد، منظورم دیدگاهایشان است. مهم این است که موضع شان در برابر مسائل زنان به هم نزدیک شود.
خوب چرا گفت وگو نمی کنند؟
چون مقدمه گفت و گو این است که هم دیگر را به رسمیت بشناسند. خانم های مدرن و دانشگاهی به زنان سنتی و باورهایشان انگ و متلک نگویند. خانم های سنتی هم هر حرکتی در بین خانم های مدرن را به معنی ضد عفاف بودن و غربی شدن نگیرند. به هم احترام بگذارند. آن موقع می توانند گفت وگو کنند.
متشکریم.
من هم از شما ممنونم.