عبدالرضا شیخ الاسلامی، رئیس دفتر رئیسجمهور- ترازها و ملاکهای گزارش عملکرد دولت نهم باید مبتنی برچه شاخصهایی در سنجش و مقایسه باشد تا واقعیات و حقایق فعالیتها و مجاهدتهای به عمل آمده واضح گردد؟
تردیدی نیست که بیان آمار و ارائهی ارقام یکی از طرق متعارف در تشریح فعالیتها و اقدامات هر مجموعهای به شمار میآید. از این منظر دولت نهم آنگونه که برخی به خاطر توجیه بعضی کم کارهای پیشین وانمود میکنند ملاک و تراز جدیدی ارائه نکرده و کمّیّت عملکردها و چگونگی حصول به نتایج هدفگذاری شده را با همان شیوههای رایج در دولتهای پیشین استخراج کرده و به افکار عمومی عرضه مینماید. در رویکرد کمّی باید گفت با مراجعه به شیوههای رایج در ادوار پیشین و براساس ملاکهای غیرقابل تردید و نیز قضاوتهای عقلانی در محاسبات و تحلیل دادهها، از نظر عملکرد اکنون دولت نهم مفتخر است که در برخی از بخشها به اهدافِ شاخصِ از قبل تعیین شده دست یافته و شگفت اینکه در بسیاری از حوزههای دیگر با گذار از شاخصهای هدفگذاری شده به مراتب و مدارجی در خدمت به ملّت بزرگ ایران دست یافت که وضعیت دولت نهم را از تمامی دولتهای پیشین ممتاز مینماید. این امتیاز به گونهای است که حتی به مقبولیت بیشتر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی منجر گردیده است. آنچه اینک با عنوان"نیم نگاهی به کارنامه عملکرد دولت نهم" پیش روی شما است، صرفاً به منظور آگاهیبخشی در اجتماع بزرگ کارگزاران و مدیران دولت اسلامی از سوی دستگاههای ذیربط و با نظارت معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاستجمهوری تهیه شده است که البته تأملی گذرا درآن مایة سرافرازی ملت بزرگ ایران در حوزة ملّی و فراملّی و موجبات افتخار و سربلندی دولت خدمتگزار میباشد.
اما آن چیزی که نباید سبب غفلت از عمق و گسترة مجاهدتهای به عمل آمدة دولت نهم در اذهان گردد همانا ضرورت عبور از سیطره و حجاب کمّیّات برای درکی دقیق از خدمات انجام شده میباشد. با اینکه آمار و ارقامِ شفاف و غیرقابل تردیدِ پیش روی، خود مؤید آثار گرانبهای دولتِ کار و دولتِ آرمان در زندگی ایرانیان میباشد، اما اعداد همواره برای تفسیر عمق خدمات و مجاهدتها، قابلیت تبیین پیدا نمیکنند، زیرا گزارههای ریاضی و کمّی همیشه قادر نیستند قابلیتهای کیفی و آرمانی را با خود حمل نموده و به تصویر بکشانند. فیالمثل آیا میتوان آثار، فلسفه و شالودة سفرهای استانی دولت نهم و سیرة عملی ریاست محترم جمهوری و سادهزیستی ایشان و مجموعة اعضای هیأت دولت اسلامی را در قالب تعداد سفر، یا کم و زیاد مصوبات و با زبان جداول و آمار ریاضی به رشتة تحریر و به منصّة کلام و بیان آورد؟ قهراً پاسخ به این پرسشها منفی است. لذا صرف نظر از ضرورت ارائه گزارشهای آماری که البته خود معیاری عقلانی در مقایسهها و تطبیقها میباشد اما باید در چیستیها و پیشنیازهای آمار نیز تفکر و تعمّق کرد.
اکنون به بیان برخی از شاخصهای کیفی حاصله از آثار ظهور دولت نهم در حوزة علم، فرهنگ، سیاست و اقتصاد میپردازیم تا اهمیت موضوعات صدر الاشاره در این مقدمة تحلیلی، آشکارتر گردد:
الف- ابتنای برنامهها و سیاستها بر معرفتشناسی اسلامی:
تبیین و تعریف رابطة انسان، دولت(قدرت) و پروردگار هستی، از نخستین اولویتها و اقدامات رئیسجمهور و مجموعةدولت خدمتگزار در مهندسی قوة مجریه بود. اینکه غایت انسانی، عبودیت در برابر ذات اقدس حق جلّ جلاله الشریف میباشد، اینکه همة موجودات عالم در برابر ذات باریتعالی متواضع و همه چیز در برابر قدرت او تسلیم میباشد؛ و دیگر آنکه عدالت، اساس خلقت انسان و همة آفرینش میباشد، و …، دارای آثار و بازتابهایی مخصوص به خود در ادارة کشور است که دولت نهم به ویژه ریاست محترم جمهوری بدان التزام عملی دارد. مبانی و شالودههایی که دکتر احمدینژاد به صورتی شفاف از آغاز تاکنون آن را برای همگان تشریح نمودهاند. تصرّف در قدرت و سیاست در این رویکرد بی اذن قیّومی، توهمی بیش نیست. امام خمینی رضوانالله علیه به عنوان معمار جمهوری اسلامی هرگز شأنی مستقل برای قدرتهای ابزاری عالم به رسمیت نشناختند و قدرتها را در صورت انطباقیافتگی با غایت حقیقی بشر قابل اعتنا میدانستند. از این رو ذات انقلاب اسلامی با تکریم قدرتهای ناصالح بشری و یا تصرف غیر الهی در ادارة انسان و جهان مغایرت دارد. در همین راستا ریاست محترم جمهوری و دولت خدمتگزار به عنوان دولت احیاگرِ شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی در تکوین سیاست داخلی و سیاست خارجی هرگز شأنی فارغ از عبودیت حقتعالی برای خویش قایل نگردید. و در تمامی مناسبات سیاست داخلی و تعاملات دیپلماتیک بر ضرورت توجه به یکتاپرستی و پایبندی به لوازم آن در مهندسی قدرت، سیاست و ساختهای مدنی اصرار داشته و دارد. زیرا از منظر دولت نهم، علاوه بر اینکه این مهم جزوی از رسالتهای اعلامی و عملی دولت اسلامی است، جهانیان نیز اکنون از سلطة قدرتهای ناصالح و غیر توحیدی به تنگ آمده و خواستار دلالت قدرت و سیاست از سوی ادیان الهی و توحیدی میباشند. درهمین راستا شخص رییسجمهور و کارگزاران دولت اسلامی در تمامی مناسبات جهانی بدون خجلت و احساس شرمندگی بجای تکیه بر بلوکهای قدرت جهانی، تمام همت خویش را مصروف شناساندن قدرت مطلقة الهی به جهانیان نموده و در این راه دشوار، به دستاوردهای امیدوار کنندهای در زمانة سیطرة پوشالی مدرنیسم دست یافتهاند. اصرار ریاست محترم جمهوری بر جاری ساختن کلمات و پیامهای الهی در مراکز بینالمللی مبنی بر بشارت ظهور انسان کامل و توسل به فلسفة انتظار برای رهایی از آلام برجای مانده از سیطرة مدرنیته و زیادهخواهی قدرتهای استکباری برای حصول به صُلح کل از این منظر ارزیابی میگردد. رسالتی که عالمان دینی، فقیهان و صالحان آن را جزئی از وظایف دولت اسلامی به شمار میآورند؛ امری که دولت نهم در راه تحقق آن به رغم مخالفت دشمنان و برخی کج سلیقهگیهای رقبای داخلی در ایفای آن، مجاهدتهای فراوانی از خویش به یادگار گذاشت.
ب ـ دولت نهم و مهندسی ایرانی ـ اسلامیِ قوة مجریه:
شواهد عینی گویای آن است که قوة مجریه از برج عاج به جمع تودة ملّت پیوست. کار و خدمت که جزو ارکان شناسة قوة مجریة ایرانی در گفتمان انقلاب اسلامی بود، پس از ظهور دولت نهم تجدید حیات پیدا کرده و این بار درعین تحرک و پویایی خود را بیشتر از همیشه وامدار مردم به حساب آورد. خدمتگزاری به ارزش تبدیل شد و کم تحرکی، انفعال و کم کاری به عنوان اولینهای ضد ارزش در دولت نهم مورد شناسایی و مذّمت قرار گرفت و فضای عمومی کشور نیز صبغة کار و تولید یافت. وضع گفته شده به گونهای تغلّب گفتمانی پیدا کرد که موجبات تجدید خاطرة اتّحاد دولت و ملّت در مقطع شیرین انقلاب اسلامی در اذهان مردم گردید. دولت نهم بر آن شد تا قوة مجریه و سازمان ریاست جمهوری را حول وظایف قانونی و ذاتی خویش به حرکت در آورد و حتیالامکان تمامی قابلیتهای قانونی را برای خدمتگزاری به ملّت بسیج نماید. در همین راستا قوة مجریه به عنوان محور خدمت به ملّت از هیاهو و بازیهای سیاسی دور نگه داشته شد و تلاش گردید تا بساط بگومگوهای سیاسی و نزاعهای رایج را برچیند و موجب آزردگی خاطر شریف مردم نشود. از این رو میتوان گفت قوة مجریه به اصل خود که همانا خدمت به ملّت بود بازگشت.
ج ـ تمرکز زدایی در برنامهریزی و ایجاد دگرگونی در آمایش سرزمینی:
بلافاصله پس از تشکیل هیأت دولت، رفع تمرکز از تهران و شهرهای بزرگ در دستور کار قرار گرفت و دولت، توجه و رسیدگی عادلانه و رفع عقبماندگیهای همة مناطق کشور را در صدر برنامههای خود قرار داد. در این منطق رشد و توسعهای مورد پذیرش واقع شد که از حیث پشتیبانی ، گستردگی و شمولیّت، از تبعیضها و بیعدالتیها دور باشد.
زیرا معطوف شدن تمام توجهات یا وجه غالب آن به مناطقی خاص و دور ماندن سایر مناطق، اقوام و طوایف ایرانی از صدر برنامهریزیها با توجیهات ناموجّه کلاننگری، موجب فربهگی دولت، توسعة نامتوازن در کشور و همچنین کم تحرکی سامانههای کارگزاری و ترجیح ناپسند دیوان سالاری بر مردم سالاری دینی میگردد. با اعلام راهبرد جدید دولت در آمایش سرزمینی عدالت گرایانه، موجی از شور، شعف و همبستگی ملّی کشور را احاطه کرد. در پی مشی جدید در قوة مجریه مردمان مناطق دور و نزدیک، احساس خوشایندی نسبت به دولت پیدا کردند و در حوزههای گوناگون اجتماعی، سیاسی و … دوشادوش دولت همجبههگی نموده و در سرنوشت خود و سازندگی کشور مشارکت نمودند.
د - راهبرد سفرهای استانی و ایجاد چابکی در سازمان اداری کشور:
روح غالب تئوریک در سفرهای استانی تأکید بر مقدّم بودن آحاد مردم و سرحدات کشور بر بوروکراسی و سازمان کار اداری است. تحقق این راهبرد به خصوص مرهون نوع نگرش رئیس جمهوری اسلامی به قدرت و سیاست و به شیوهای اجرایی ایشان در ادارة هیأت وزیران و اساساً قوة مجریه در کشور است. در این رویکرد، شأن حقیقی دولت اسلامی کار و تلاش و ساماندهی امور مردم و گرهگشایی از مشکلات پیشروی ملّت میباشد. از سویی دیگر بنا به قول رهبر فرزانة انقلاب اسلامی رئیسجمهور و مجموعة دولت نهم پای به مناطقی گذاردهاند که ساکنین آنجا چه بسا بعضاً سالها حتّی دیدار با یک مدیرکل را نیز به انتظار مینشستند؛ امّا دکتر احمدینژاد بر آن شد تا خود و مجموعة هیأت وزیران به مناطق دوردست عزیمت کرده واز نزدیک بر روند گرهگشایی از کار ملّت نظارت کرده و چگونگی آبادانی و پیشرفت مناطق گوناگون را با حضور عینی در مناطق مهندسی نمایند. لذا میتوان گفت سفرهای استانی، نوع حقیقی، عالمانه و پژوهش محورانة آمایش نوین سرزمینی در ایران به حساب میآید. امری که در گذشته صرفاً با تکیه بر گزارشها مورد پردازش قرار میگرفت، در دولت نهم اوّلاً مبتنی بر واقعیات منطقهای و ثانیاً با عبور از دیوانسالاری مزمن مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت.
هـ بازآفرینی آرمانها و آزادسازی قدرت ملّی در افق انقلاب اسلامی و رفع همیشگی تهدید از سر ایران
بین ظهور دولت نهم واحیای آرمانهای انقلاب اسلامی ملازمهای ضروری وجود دارد. زیرا احیاگری آرمانهای اسلامی در دولت نهم از آن روی که شرط محدثه بوده، لاجرم شرط مبقیة آن نیز به شمار میآید.
گو اینکه بنا به تعبیر رهبر فرزانة انقلاب اسلامی، «این دولت، آرمانها را سردست گرفت.» از این رو میتوان گفت رمز موفقیت دولت نهم، بیش از همه شاخصها، مرهون پایبندی آن به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی رضوان الله علیه میباشد. زیرا دولت نهم و به خصوص ریاست محترم جمهوری بر آن است که ایرانیان صرفاً در ذیل لوای آرمانها، سنگرهای کلیدی جهان را در حوزههای گوناگون فتح خواهند کرد. لذا رئیسجمهوری اسلامی ایران و مجموعة دولت نهم هیچگاه در تشبّث به آرمانها و ارزشها در مواجهه با لیبرال دموکراسی احساس شرمندگی نکرده و دست و دل او در برابر نسخههای تمدنی شرق و غرب در حوزههای فرهنگ، اقتصاد و سیاست نلرزید. از این رو در فضای آرمانی منبعث از ظهور دولت نهم، ملت بزرگ ایران از محدویتهای تصنّعی و تحمیلی نظام سلطه و نیز ناتوانیهای موهوم عبور کرده است.
دسترسی کامل به چرخة فناوریهای انرژی اتمی، تکمیل زنجیرهای علمی و پژوهشی درحوزة سلولهای بنیادین، کشف و تثبیت فرآیندهای مربوط به داروهای خاص، دستیابی به دانشهای پیچیده در حوزه دفاعی و نظامی و بالاخره ورود مقتدرانه به باشگاه انحصاری هواـ فضا و پرتاب نخستین ماهواره ملی امید از طریق ماهوارهبر بومی سفیر2 و … همه حاکی از آثار بازآفرینی و بازخوانی آرمانها و شعارهای انقلاب اسلامی در دولت نهم میباشد. دستاوردهای سترگی که حتّی حصول به یکی از آنها برای متّصف شدن یک دولت به سربلندی و موفقیت کافی به نظر میرسد. شگفت اینکه دولت نهم در شرایطی به این اقدامهای بزرگ مبادرت نمود که در معرض قطعنامههای ضدایرانی سازمان ملل متحد و تحریم کامل قدرتهای زورگو قرار داشت و حتّی احتمال اتّخاذ گزینة نظامی برای توقف حرکت رو به رشد ایران _به اصطلاح خودشان_ روی میز قدرتهای بزرگ و نظام سلطه قرار داشته است. از سویی دیگر، این پیشرفتها و اقدامهای بزرگ در وضعی تحقق یافت که برخی از کارشکنیها نیز در داخل از سوی سیاستبازان و غوغاسالاران در جریان بود. اما دولت نهم با اتکّال به خدای بزرگ و قدرت ملّی منبعث از ارزشها و آرمانها، راه پیشرفت و تعالی را فارغ از توجه به هیاهوها و غوغاها در داخل و خارج تداوم بخشید، به گونهای که اکنون میتوان با ضرس قاطع گفت که در امتداد پیشرفتهای اخیر ایران، برای همیشه سایههای تهدید قدرتهای سلطهگر از سر ملّت بزرگ ایران رفع شده است.
وـ تصحیح مناسبات ملت و دولت:
یکی از افتخارات دولت نهم تصحیح برخی از مناسبات غلط ما بین کارگزاران اجرایی با تودة ملت بود. دولت با تکیه بر آموزههای کارگزاری در نظام اسلامی و با ایجاد تسهیلات مختلف، در دسترس عموم مردم قرار گرفت. به گونهای که اکنون جزو در دسترسترین دولتها برای مردم به شمار میآید. مناسبات دولت و ملّت شفاف گردید و دولت نه بر مبنای خواست احزاب، ذینفوذان و خواص، که برای محقق نمودن مطالبات آحاد مردم شکل گرفت. دولت نهم اینک حتّی اوقات خود را به دور از تبعیض، به اقشار مختلف ملّت اختصاص میدهد. عواطف، امکانات و حمایتهای خویش را به صورتی یکسان تقسیم و در اختیار مردمان اقصی نقاط کشور قرار میدهد. به اقوام، خرده فرهنگها و طوایف دور از مرکزیت قدرت و سیاست به دیدة احترام مینگرد، همچنانکه به نزدیکترین افراد، مقامات و مناطق مجاور خود توجّه دارد. وانگهی اکنون میتوان گفت تعامل، و ارتباطات نظام اجرایی با مردم از وضع یکسویه به وضعیتی چند وجهی و دو سویة مابین ملت و دولت تبدّل یافت. رابطهای معنادارکه در آن ملّت و دولت به صورتی توأم دارای حقوق و تکالیف میباشند. رئیسجمهوری اسلامی ایران و مجموعة دولت خدمتگزار بر آن هستند که ملّت مقاوم و انقلابی ایران به پاس چند دهه ایستادگی در تحقق آرمانها مشمول حقوقی است که مهمترین آن خدمت بی منّت به آنهاست. دولت نهم به حقوق شهروندی بمثابة یک کلّ واحد مینگرد و صیانت از این حقوق را جزو وظایف دولت اسلامی تلقی میکند.
ز ـ تحول آفرینی در نظام برنامه و بودجهریزی کشور:
از دیگر افتخارات دولت نهم القای دیوان سالاری حاکم بر نظام برنامه و بودجة کشور میباشد. بیتوجهی و بیاعتنایی دولت نهم به نسخهها و مدلهای وارداتی برنامهریزیهای اقتصادی، علمی، اجتماعی، فرهنگی با اینکه به بروز برخی مخالفتها و دشمنیها با دولت انجامید اما بارقههای امید را در دل نخبگان کشور، جوانان، دانشگاهیان و آحاد دلسوزان برای مهندسیِ پیشرفت و عدالت در ایران بر مبنای مدل ایرانی ـ اسلامی فراهم کرده است. شجاعتِ اقدام دولت در حذف بروکراسی پیچیده در برنامه و بودجه، ساماندهی وضعیت اسرافگرایانة انرژی و سوخت در سامانة حمل و نقل و دیگر حوزههای ذیربط و همچنین ارائه طرح عظیم تحول اقتصادی و هدفمند نمودن عدالتخواهانة نظام یارانهها و نیز نزدیک کردن سیستمهای بانکی و گردش پول به مدل اسلامی و بومی و حمایت از کارگاههای زودبازده و کارآفرین از جملة این اقدامات میباشد. دولت نهم به خصوص دربارة نظام بانکی بر آن است که بانکها نباید به رقیبی برای مردم مبدّل شده و رأساً به کارهای اقتصادی مبادرت نمایند. بلکه بانکها باید منابع مردمی و ملّی در اختیار را نگاهبانی نموده و صرفاً برای رونقِ کار، تولید و اشتغال و پیشرفت کشور بهکار بندند و از ایجاد فرصتهای ناحق و نامشروع برای افراد و گروههایی خارج از فرایند تولید خودداری کرده و نیز از اعطای تبعیض آمیز منابع امانتی در اختیار پرهیز نمایند.
ح ـ عبور از انحصار در چرخة منابع نیروی انسانی و مدیریت در کشور:
دامنه و چگونگی بهکارگیری نیروهای جدید در ادارة کشور پس از ظهور دولت نهم، خود یکی از شاخصهای کیفی و بسیار با اهمیت درتحلیل محتوایی گزارش عملکردها است. دولت نهم بر آن است که گردش نیروی انسانی در حوزههای کارگزاری کشور نباید با نوعی تصلّب گروهی، حزبی وانحصارطلبی همراه باشد، از سوی دیگر عدم توجه به راهبرد جوان کردن مجموعة کارگزاران اجرایی کشور، میتوانست زیانهای غیرقابل جبرانی را بر کلّیت نظام سیاسی و استمرار انقلاب اسلامی از منظر نیروی انسانی تحمیل نماید، اما اقدام عالمانه و شجاعانه دولت نهم در ضرورت تصحیح چرخة نامطلوب گذشته، سبب گردید اکنون تعداد کثیری از نیروهای جوان، کارآمد، تازه نفس و متعهد به سیستم کارگزاری کشور افزوده شود که در کنار تمامی فواید و آثار سازنده خود از پیری زودرس در نظام اجرایی کشور جلوگیری مینماید. اکنون دیگر نباید از حلقهای خاص در مدیریت کشور نام برد بلکه باید از ورود نیروهای لایق و شایسته و بلکه از حضور اقشار گوناگون ملّت در مدیریت یاد کرد. دولت نهم در این حوزه نیز اوّلاً مطابق با آموزههای امام خمینی رضوانالله علیه در اعتماد به جوانان عمل کرد، زیرا حضرت ایشان برای ادارة انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشتساله، بیش از همه به نیروهای عظیم جوان اعتماد کرد. ثانیاً اکنون جوانان بیشترین و کیفیترین سرمایههای کنونی کشور به شمار میآیند. لذا بیتوجهی به این انرژی عظیم نهفته در متن کشور خود از قضاوت عقل و محاسبههای استراتژیک به دور میباشد.
ط ـ ظهور روحیة خودباوری و امید به آینده:
تجلّی ایده و راهبرد ملّی «ما میتوانیم» و «میشود» در دولت نهم، اکنون چنان آثار شگرفی از خود برجای گذارده که جوانان و دانش پژوهان ایرانی درایران و اقصی نقاط جهان را بر آن داشت تا به تجدید قوایی دیگر برای پیشرفت و تعالی ایران بپردازند. ایرانیان در داخل و خارج از کشور در سه سال و نیم اخیر، تشخّص بیشتری در خویش سراغ یافتهاند که کمترین آثار آن میل روز افزون به تعالی، پیشرفت و امید سرشار به آینده است. به نظرمیرسد دولت نهم، اکنون به دولتِ امید به آینده و دولتِ اقدامات شجاعانه بدل شده است. دولتی که از منظر ایرانیان، موانع را بر نمیتابد و برای پیشرفت، دغدغهمند و صاحب طرح و برنامه است. وانگهی میدانیم دولت و ملّتی به تعالی دست خواهد یافت که با امید به آینده و چشم اندازی روشن به مهندسی فردایی بهتر بپردازد. زیرا کم توجهی به خویشتن ایرانی و اسلامی در روند اجرایی کشور، موجبات دلسردی و خمودی در دیگر لایههای اجتماعی و سیاسی را در پی داشته و میتواند به تزلزل در ارکان هویت ملّی منجر گردد. وضعیتی که پس از ایستادگیهای شجاعانه دولت نهم در مناسبات جهانی و ورود به حوزههای انحصاری تولید علم و فناوری به سرزندگی، نشاط و تحرک در فرهنگ عمومی ایران منجر گردید.
ی ـ ایجاد ناامنی برای امتیاز طلبان و ویژه خواران:
تلاش برای تأمین کرامت افراد صادق و متعهد و اقشار کم برخوردار از یک سو و ایجاد فضای ناامنی برای متخلفین و ویژهخواران از دیگر سو، جزو آثار ارزشمند ظهور دولت نهم میباشد که مورد اقبال مردم شریف ایران نیز واقع شد. زیرا در چنین فضایی است که انقلاب اسلامی طعم شیرین عدالت را به آحاد شهروندان میچشاند، وانگهی پیش نیاز رونق تولید و رشد و پیشرفت در لایههای مختلف اجتماعی مرهون راهبرد نظام خود کنترلی دولت و پرهیز از رقابت دستگاهها و سازمانهای ذیربط دولت با مردم و بخشهای خصوصی خواهد بود. از این رو اکنون برای همگان مسجّل شده است که دولت خدمتگزار اسلامی ضمن اینکه از متخلفین اقتصادی و ویژه خواران اعلام برائت مینماید بلکه از ایجاد حاشیة امن برای آنها خودداری کرده و خواستار قطع ارتزاق آنها از اموال و فرصتهای عمومی و متعاقباً مجازات آنها میباشد.
ک ـ عدالتگستری در تفکر و ساحت عمل:
تأکید و اصرارهای دولت نهم در پیگیری تحقق گوهر گمشدة عدالت اسلامی در حوزة سیاست داخلی و خارجی، اکنون این راهبرد را به عمومیترین و بین الاذهانیترین حقیقت برنامهها و الزامهای ملّی در تمام اجزای نظام اجرایی کشور مبدّل کرده است. پافشاری عالمانه بر تحقق عدالت در مقطع کنونی به گونهای است که طرحها و برنامههای فاقد الزامات و تفکر عدالت طلبانه حتی قابل استماع نزد دولت خدمتگزار نیست، ضمن اینکه اساساً توجه عملی به این مهم، به روح سند چشم انداز و رکن بنیادین نخستین برنامة پنج ساله در همان افق ارتقاء پیدا کرده و دو عنصر بنیادین عدالت و پیشرفت به رمز حرکت و نهضتهای علمی و معنوی رو به رشد در ایران تبدیل شده است.
ل ـ دگرگونی در سیاست خارجی و ارتقای جایگاه ایران و اسلام در مناسبات جهانی:
تحول در سیاست خارجی ایران از دیگر حوزههای با اهمیتی است که دوستان و دشمنان ایران بر تأثیرات شگرف دولت نهم و شخص ریاست محترم جمهوری حول آن اتّفاق نظر دارند. زیرا، جایگاه ایران از موضع و مقام متهّم به جایگاه مدعی و پرسشگر ارتقاء یافته و لکنت زبان سیاست خارجی ایران در افق بازآفرینی هویت ایرانی و اسلامی در دولت نهم برطرف گردید. دعوت از جهانیان برای تفکر در چیستی اسطورة دروغین هولوکاست و مشروعیت رژیم صهیونیستی، مسأله اول بینالملل اسلامی (فلسطین) را به تراز نخست جهانی ارتقاء بخشید. برابری و مساوات در مناسبات ایران و دیگر دولتها به عنوان پیش شرط ایران در تعامل و گفت و گو با سایر دول مطرح و بر ضرورت توقف تفسیر یکسویة حقوق و تکالیف بینالمللی تأکید شد. برخورد فعالانة ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با نظام بینالملل، صدور نامههای آگاهی بخش به سران و مردمان برخی از کشورهای جهان، تعامل سازنده و اثرگذار در چهار سفر کاری دکتر احمدینژاد به مقرّ مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، به خصوص دستاورد شگرف از نوع مواجهة ایشان با سیاستمداران امریکا در مناظرة تاریخی دانشگاه کلمبیا و همچنین ملاقات متعدد با مقامات کشورها و شخصیتها در مناطق مختلف جهان و ایجاد بلوکهای جدید در قدرت و سیاست جهانی به خصوص در آمریکای لاتین، آفریقا و بخشهای مختلفی از خاورمیانه، اجرایی نمودن سازمان اپک گازی و ایجاد هویت مستقل در ملّتهای منطقه… از جملة راهبردهایی به شمار میرود که علاوه بر تأمین منافع ملّت بزرگ ایران به ارتقاء شأن و منزلت جهان اسلام در روابط بینالمللی نیز منجر گردید. حمایت معنوی از مقاومت پرافتخار اسلامی لبنان در نبرد 33 روزه با دشمن و همچنین پشتیبانی از نهضت اسلامی غزّه و مقاومت اسلامی در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به باریکة غزّه و نیز ایجاد همبستگی جهانی در تشکیل دادگاه مجازات جنایتکاران جنگی در تهران جزوی از راهبرد بسط وتعمیق راهکارهای اسلامی و ایرانی برای تأمین سیاست خارجی فعّال و مقتدرانه در دولت نهم محسوب میشود. وانگهی دولت نهم بر آن است که کارگزاران سیاست خارجی باید از قابلیتها و قدرت ملّی جاری در حوزة سیاست داخلی برای پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی بهره گرفته و زبانی متناسب با شأن، کرامت و مدنیّت ایرانیان در تعامل با قدرتهای دیگر به استخدام درآورند، زیرا سیاست خارجی نباید تحتالشعاع خواست، ارعاب و سیاست جنگ روانی تمامیت خواهان جهانی، مهندسی شود، بلکه سیاست خارجی هوشمندانه از منظر دولت نهم، به سیاستی گفته میشود که از تمامی امکانها و ظرفیتهای بالقوة اسلامی و ایرانی برای رشد و تعالی در سطوح ملّی و فرا ملّی بهرهمند باشد و به صورتی پویا و مقتدرانه به تدارک امور ایران و اسلام بپردازد.
… به هر روی در بیان ضروری گزارشهای کمّی دولت نهم، باید به این مهم توجه داشت که بسیاری از آثار ظهور دولت نهم جزوی بنیادین از ارکان هویت ملّی ایرانیان به شمار میآید و نمیتوان آن را با گزارههای ریاضی و جداول به تبیین و تفسیر نشست، امّا باید با بیانی محققانه و حقیقتجویانه جملهگی آنها را به افکار عمومی و ملّت قدرشناس ایران عرضه کرد.