اظهارات فرمانده کل سپاه در حاشیه همایش بسیج سازندگی مبنی بر اینکه بسیج به دو بخش نظامی و غیرنظامی تقسیم می گردد و بسیجیان غیرنظامی نیروی مسلح محسوب نشده و آنان مانند دیگر اقشار جامعه در راستای دفاع از انقلاب اسلامی می توانند فعالیت های سیاسی داشته باشند، بهانه ای شد تا برخی از افراد و گروه های سیاسی تهاجم سنگین و عملیات روانی و تخریبی گسترده ای را علیه سپاه و بسیج طی هفته گذشته به عمل آورند. اظهارات آقای مهدی کروبی در هنگام ثبت نام برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در ستاد انتخابات وزارت کشور و همچنین اظهارات آقای مجید انصاری در برنامه شبکه یک سیما در این میان بازتاب گسترده تری پیدا کرد. از آنجا که این قبیل اظهارات و موضع گیری ها علیه سپاه و بسیج مسبوق به سابقه می باشد و بعضاً منتقدین نسبت به مواضع و رفتار سپاه و بسیج از موضع امام (ره) انتقادات خود را مطرح کرده و در واقع با مبنا قرار دادن رهنمودها و وصایای حضرت امام (ره)، مواضع سپاه و بسیج را نقد می کنند، با توجه به مسائل سال های اخیر، سوالات بسیاری در اذهان بسیجیان نسبت به این آقایان منتقد شکل گرفته که ضرورت دارد آنان به این سوالات با توجه به ادعای خط امامی بودن پاسخ دهند. سوالاتی که فقط نمونه هایی از آن در پی می آید.
1- آقایان، این جمله از کیست؟ «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیب نرسد.» و این جمله از کیست؟ «ولایت فقیه، همان ولایت رسول الله (ص) است.» شما به خوبی می دانید که این جملات و ده ها جمله مشابه، از سخنان امام بزرگوارمان می باشد. شما به خوبی با آرای و اندیشه های حضرت امام (ره) در موضوع ولایت مطلقه فقیه آشنا هستید. آیا نظریه ولایت فقیه که ترجمان اسلام ناب محمدی (ص) می باشد، گران سنگ ترین میراث امام (ره) نمی باشد؟ شماها بفرمایید در دوران اصلاحات که تحت عناوین مختلف به نظریه ولایت فقیه هجوم آورده شد، چه عکس العملی داشتید و از این جایگاه چه دفاعی کردید؟ بسیار جالب است که حملات به اندیشه ولایت فقیه در آن دوران، نه از سوی آمریکا، اسرائیل، سلطنت طلب ها و منافقین، بلکه از سوی کسانی انجام می گرفت که در اردوگاه دوم خرداد و جبهه اصلاحات قرار داشتند. آنان این حملات به ولایت فقیه را به عنوان پیش نیاز برای استقرار جامعه مدنی و عبور دادن جامعه سنتی ایران به یک جامعه مدرن لازم و ضروری دانسته و اساساً ولایت فقیه را مانع اصلی بر سر راه مدرنیزه کردن ایران می پنداشتند. در زیر به نمونه هایی از این جملات همراه با آدرس آن اشاره می شود تا نگویید اینها کذب است و صحت ندارد.
الف- انکار اصل ولایت فقیه
محسن کدیور در نشریه راه نو تاریخ (30/3/1377) می نویسد: «ولایت فقیه در هیچ آیه و روایتی به کار نرفته است. مضمون ولایت فقیه در حوزه امور عمومی نیز در کتاب و سنت به چشم نمی خورد. ولایت فقیه در هیچ یک از آثار کلامی و عرفانی به کار نرفته است.»
در شماره (10/5/77) همین نشریه راه نو کدیور می نویسد: «ولایت فقیه نه ضروری عقلی است نه ضروری دینی است، نه ضروری مذهب است، نه ضروری فقه امامیه، نه از اصول مذهب تشیع است و نه از مسائل اعتقادی است.»
ب- ماهنامه کیان شماره بهمن ماه 1377 در موضوع ولایت فقیه می نویسد: «ولایت فقیه منحصر در شخص نبی اکرم است و با رفتن او نیز خاتمه می یابد، او خاتم نبوت و خاتم ولایت بود. ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است.»
ج- نشریه هامون در شماره دی ماه 1377 به نقل از دکتر سروش که اکنون حمایت خود را از یکی از نامزدهای دوم خردادی اعلام کرده می نویسد: «ولایت مطلقه فقیه، یعنی قدرت مطلقه و همانطور که ثروت متراکم فسادآور است، قدرت متراکم هم همچنین.»
د- اکبر گنجی در کلامی اهانت آمیز به جایگاه ولایت فقیه می گوید: «جامعه مدنی ولایت مطلقه را نمی خواهد. حتی ولایت را نمی خواهد چه رسد به مطلقه ما احتیاج به رهبر نداریم، مگر مردم یتیمند که پدر بخواهند؟ فاشیست ها به دنبال پدر می گردند.» (به نقل از هفته نامه شما مورخه 27/6/76)
هـ - در نشریه آبان مورخ مرداد 1377 آمده: «ولایت فقیه یعنی خودکامگی و توسعه سیاسی، نفی خودکامگی است.»
و- روزنامه همشهری در تاریخ (19/6/77) نوشت: «ولایت فقیه یعنی حکومت توتالیتر و ضد مردمی.»
ز- نشریه پیام هاجر در شماره 233 مورخ فروردین 1377 می نویسد: «جامعه ولایی، انحصارگر و مستبد است.»
ح- نشریه آبان از قول آقای عمادالدین باقی که اکنون در کنار یکی از کاندیداهای دوم خردادی قرار دارد، در شماره (31/5/1377) می نویسد: «مشروعیت رهبری فقط به رأی مردم است و ارتباط به عالم بالا ندارد، ولایت نوعی قرارداد بین مردم و رهبری است نه یک حربه از سوی امامان معصوم.»
ط- روزنامه سلام هم در شماره (4/6/77) طی مطلبی که درج نمود مدعی شد: «ولایت فقیه از ضروریات اسلام نبوده است و کاملاً یک بحث نظری و اجتهادی و فقهی است و قابل رد و اثبات می باشد.»
آقایان محترم، همانگونه که ملاحظه فرمودید با دوم خرداد و طرح موضوعی با عنوان پیام دوم خرداد، یکی از موضوعاتی که مورد هجوم اصحاب و نظریه پردازان و مطبوعات دوم خردادی قرار گرفت، مسئله ولایت فقیه بود. نکات مذکور فقط پاره ای از مسائل مطروحه در این خصوص می باشد که از باب نمونه به آن اشاره شد. شما به خوبی می دانید که در آن دوره با طرح شعار توسعه سیاسی از سوی دوم خردادی ها و تصریح بر اینکه مشکل اصلی کشور ایران، توسعه نایافتگی سیاسی است، وزارت کشور با مسئولیت عبدالله نوری و در زمان معاونت سیاسی تاج زاده از عناصر اصلی سازمان مجاهدین، اقدام به برگزاری کارگاه های آموزشی توسعه سیاسی نمود و در این کارگاه ها بود که با حضور افرادی چون بشیریه، یک جامعه توسعه یافته سیاسی را یک جامعه سکولار و لاینفک توصیف کرده و دین و مذهب و باورهای دینی مردم را مانع اصلی بر سر راه توسعه سیاسی در ایران ارزیابی کردند. با همین نگاه بود که در نشریات دوم خردادی به این موضوع پرداخته شد که حکومت ولایی با حکومت جمهوری در تعارض است و افرادی چون محسن کدیور در مصاحبه ای با روزنامه «فرانکفورتر الگمانیه» انجام داد با صراحت گفت: «اگر ما دمکراسی می خواهیم، باید ولایت فقیه منسوخ شود.»
با همین نگرش بود که اکبر گنجی مانیفیست جمهوری خواهی خود را منتشر ساخت و در آن مدعی شد که جمهوری با اسلام قابل جمع نیست و باید برای استقرار جمهوری و دمکراسی از اسلام عبور کنیم. البته بعدها مشخص گردید که مانیفیست جمهوری خواهی اکبر گنجی، یک کار جمعی بوده که افرادی چون عباس عبدی، علوی تبار و حجاریان در تدوین آن نقش داشته اند.
لکن به نام اکبر گنجی که در زندان بود انتشار یافت. عباس عبدی کسی بود که برای اولین بار نظریه حاکمیت دوگانه را مطرح ساخت و اکنون در کنار یکی از نامزدهای دوم خرداد قرار دارد.
منظور از طرح مسائل مذکور این است که شماها به عنوان یاوران امام (ره) و خط امامی، در قبال این هجمه های سنگین به نظریه ولایت فقیه و به جمهوری اسلامی به عنوان میراث بزرگ حضرت امام (ره) چه کاری انجام دادید؟ کجا فریاد زدید؟ کدامیک از هتاکان و مهاجمین به افکار و اندیشه های امام (ره) را طرد کردید؟
2- آیا قبول دارید حضرت امام خمینی (ره)، تز اسلام منهای روحانیت را یک تز استعماری دانسته و با صراحت فرمودند: «اسلام منهای روحانیت اسلام نیست.» اگر این موضع و سخن امام راحل را قبول دارید، بفرمایید در طول سالیان اخیر و به ویژه در دوره اصلاحات که هجمه های زیادی علیه روحانیت انجام گرفت، شما چه موضعی داشتید؟ حتماً شما از اظهارات ملحدانه آغاجری به عنوان عضو برجسته و نظریه پرداز سازمان مجاهدین در همدان مطلع هستید.
بفرمایید در قبال سخنان ایشان که با صراحت اعلام کرد آخوندها در تاریخ برای خود دکان و نان خوری باز کرده اند و چه نیازی به این طبقه می باشد و مگر مردم میمون هستند که تقلید کنند، شما چه موضعی اتخاذ کردید؟ آیا آغاجری در این سخنرانی به دنبال جا انداختن و تبیین همان تز منهای اسلامی روحانیت نبود؟ به راستی منظور آغاجری از ضرورت یک پروتستانیزم اسلامی در عصر حاضر چیست؟ نهضت اعتراضی که او افرادی مانند سروش را که هم اینک نبوت پیامبر (ص) و وحی الهی را انکار و قرآن را تجربه نبوی می داند، سردمدار و به تعبیری «لوتر» این نهضت قلمداد می کند. مگر جامعه محترم مدرسین به دنبال این اظهارات، طی بیانیه ای با امضای مرحوم آیت الله مشکینی، سازمان مجاهدین را غیرمشروع و غیر اسلامی معرفی نکرد؟ آقای انصاری شما که سنگ حضرت امام (ره) را به سینه می زنید با چه توجیهی مجمع روحانیون مبارز با سازمان مجاهدین با این نوع مواضع که برخلاف افکار و اندیشه های امام (ره) می باشد، کاملاً همراه و همسو شده است؟
- آقایان، شما که برگزاری اجلاس برلین در سال 1379 را جزو اسرائیلیات و جعلیات تاریخ معاصر نمی دانید؟ شما به خوبی می دانید در آن نشست چه کسانی شرکت کردند و در آنجا چه مسائلی مطرح شد؟ شما می دانید که برخی از افراد مانند اکبر گنجی به عنوان نماینده جبهه اصلاحات در این اجلاس شرکت کردند. اکبر گنجی همان کسی است که در دوران اصلاحات عمده روزنامه ها زنجیره ای و دوم خرداد از وی به عنوان پرچمدار اصلاحات نام برده و هر روز در صفحات اول خود به درج اظهارات وی می پرداختند. اکبر گنجی همان فردی است که اکنون به غرب پناه برده و علیه اسلام و قرآن و امام زمان (عج) و همه ارزش ها سخن می گوید و همدل و همراه با همجنس بازان و ستمگران تاریخ شده است. البته اکبر گنجی یارانی داشت که اکنون در اطراف شما آقایان پرسه می زنند. در حاشیه اجلاس برلین، مجله اشپیگل آلمان با همین اکبر گنجی مصاحبه ای دارد و از ایشان سوال می کند که منظور شما از اصلاحات در ایران چیست و اصلاحات در ایران می خواهد چه تغییراتی ایجاد کند؟ شما به خوبی می دانید که اکبر گنجی چه جوابی داد. این مصاحبه به عنوان یک سند تاریخی موجود است و در همان ایام نیز این مصاحبه در نشریات داخلی کشور بازتاب پیدا کرد. اکبر گنجی در پاسخ به سوال مذکور، می گوید اصلاحات به دنبال ایجاد تغییراتی در ایران است که شما از این به بعد باید خمینی را در تاریخ مطالعه کنید! آقایان شما اهل علم هستید و به خوبی منظور و معنای جمله اکبر گنجی به عنوان نماینده جبهه اصلاحات در آن فضا و دوران را می فهمید. بنابراین سوال این است که شما در آن شرایط در قبال این اظهارات چه موضعی گرفتید؟ کدامیک از شماها و همفکرانتان در آن دوران با صدای بلند به اکبر گنجی گفتید تو غلط کردی که چنین اظهاراتی را به عنوان هدف جبهه اصلاحات مطرح ساختی؟ کدامیک از شما اکبر گنجی را طرد کردید؟
آیا واقعاً جبهه اصلاحات به دنبال پایان بخشی به دوران امام (ره) می باشد؟ اگر این چنین نیست، علت سکوت شماها در قبال این نوع اظهارات و سخنان مشابه چیست؟
3- آقایان محترم آیا قبول دارید که دو جمله زیر را امام (ره) فرمودند:
الف- تا من زنده هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرال ها بیفتد.
ب- من در میان شما باشم یا نباشم، نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد.
اگر قبول دارید که جملات مذکور را امام (ره) بیان فرموده که قطعاً دارید، آیا از این دو جمله نمی توان برداشت کرد که یکی از مصادیق قطعی نااهلان که حضرت امام (ره) همه ما را وصیت و سفارش کردند که نگذارید انقلاب به دست آنها بیفتد، لیبرال ها و عناصری چون اعضای نهضت آزادی می باشند. در طول سال های اصلاحات چه کسانی بسترسازی و زمینه سازی برای بازگشت این نااهلان به صحنه سیاست کرده و شماها در قبال این زمینه سازی ها و بسترسازی ها چه واکنشی از خود نشان دادید.
4- آقایان شما به خوبی با مواضع و دیدگاه های حضرت امام (ره) نسبت به تفکر ملی گرایی، جبهه ملی و رهبران این جبهه مانند مصدق آشنا هستید؟ حتماً شما این جمله امام راحل را به خاطر دارید که فرمود، ملی گرایی خلاف اسلام است و در مورد مصدق هم فرمود: «او هم مسلم نبود.» اگر این مواضع امام (ره) را قبول دارید، بفرمایید به چه دلیل در دوران اصلاحات در بسیاری از جلسات و میتینگ های دوم خرداد یا جلساتی که آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور شرکت می کرد، حاضرین شعار درود بر مصدق سلام بر خاتمی سر می دادند؟ آیا این مطلب جعلی و ساختگی است؟ تصاویر مصدق و خاتمی در کنار یکدیگر در بسیاری از این جلسات و شعارهای آنان به عنوان یک سند تاریخی در حافظه تاریخ ثبت شده و به هیچ عنوان قابل انکار نیست. سوال این است که واکنش شماها در آن دوران و در این دوران نسبت به این نوع شعارها چه بوده است؟ آیا اکنون هم در برخی از جلسات نامزدهای دوم خردادی برای انتخابات دهم همین شعارها تکرار نمی شود؟
آیا در کنار شعار درود بر مصدق، سلام بر... شعار توپ، تانک بسیجی دیگر اثر ندارد، مطرح نمی گردد؟ واکنش شماها و همفکران شماها نسبت به این قبیل شعارها تاکنون چه بوده است؟
- آیا قبول دارید که حضرت امام (ره)، لیبرالها و تفکرات لیبرالیستی را به عنوان بزرگترین خطر و تهدید برای انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی دانسته و بارها در مورد این خطر در سخنرانی ها، پیامدها و اعلامیه ها به امت حزب الله و مسئولان نظام هشدار می دادند. آیا نامه حضرت امام (ره) به آقای محتشمی پور در مورد نضعیت آزادی و گوشزد کردن خطرات ناشی از بازگشت آنان به صحنه سیاسی کشور به لحاظ ماهیت آمریکایی و برداشت های غلط از اسلام را قبول دارید؟ اگر قبول دارید برداشته شدن مرزهای اعتقادی و سیاسی بین مثلث مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت با لیبرال ها و نهضت آزادی و در مجموع با ملی مذهبی ها چگونه قابل توجیه است؟ شما حضور عناصر اصلی و برجسته ملی گرا و لیبرال در همایش ها و کنگره های حزبی و سیاسی احزاب و گروه های سیاسی دوم خردادی را چگونه توجیه می کنید؟ در سال 1386 و در آستانه انتخابات مجلس هشتم، آقای میردامادی به عنوان دبیرکل جبهه مشارکت طی مصاحبه ای اعلام کرد که از نظر ما ورود ملی مذهبی ها و نهضت آزادی در ستاد ائتلاف اصلاح طلبان بلامانع است. به راستی چه اتفاقی افتاده؟ آیا ملی مذهبی ها و نهضت آزادی ها از آرا و اندیشه های سیاسی انحرافی خود دست برداشته و به راه امام (ره) بازگشته و خط امامی شده اند که اینگونه از سوی مدعیان خط امام (ره) مورد حمایت قرار می گیرند؟ حضرت امام (ره) بارها نسبت به خطرات بازگشت لیبرال ها به قدرت هشدار دادند، لکن در انتخابات دور دوم شوراهای اسلامی که نظات بر این انتخابات و تأیید صلاحیت نامزدها یا مجلس ششم بود، شاهد بودیم که تمام عناصر لیبرال، ملی مذهبی و وابسته به نهضت آزادی تأیید صلاحیت شدند! آقایان شما آن روز مجلس ششم را در اختیار داشتید، بفرمایید تأیید افرادی که امام (ره) بارها در مورد انحرافات و خطرات آنان هشدار می دادند، برای بازگشت به قدرت از طریق حضور در شوراها چه توجیهی دارد؟
البته مردم هوشیاری به خرج دادند و هیچ یک از آنان رأی نیاورد. لکن اگر در یک فضای تبلیغاتی و با انجام عملیات روانی آنان موفق به در اختیار گرفتن شورای شهر تهران و تسلط بر شهرداری پایتخت ایران می گشتند، شماها به عنوان مدعیان خط امام (ره) چه پاسخی برای امام (ره) در قبال این ایران می گشتند، شماها به عنوان مدعیان خط امام (ره) چه پاسخی برای امام (ره) در قبال این بسترسازی و زمینه سازی جهت بازگشت منحرفان غرب گرا به قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی داشتید؟
5- آقایان محترم، شما به خوبی با حساسیت های حضرت امام (ره) نسبت به حفظ ارزش های اسلامی و رعایت موازین شرعی آشنا هستید. به خوبی می دانید که اگر در نشریه ای و یا صدا و سیما مطلبی برخلاف آموزه های دینی و ارزش های اسلامی منتشر می گشت، چگونه واکنش و عکس العمل نشان می دادند. شما به طور قطع در جریان واکنش تند حضرت امام (ره) نسبت به پخش مصاحبه رادیویی با یک خانم در مورد الگوی زن در تاریخ (9/11/67) هستید. شما حتماً محتوای نامه حضرت امام به رئیس وقت صدا و سیما را به یاد دارید. این پیام به این شرح است:
بسمه تعالی
آقای محمد هاشمی مدیرعامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی
با کمال تأسف و تأثر، روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن) از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردی که این مطلب را پخش کرده است، تعزیر و اخراج می گردد و دست اندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتی که ثابت شود قصد توهین در کار بوده است، بلاشک فرد توهین کننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولین بالای صدا و سیما خواهند شد. البته در تمامی زمینه ها قوه قضاییه اقدام می نماید.
(روح الله الموسوی الخمینی)
آقایان محترم چه شده است که در دوم خرداد 1376 جریان با عنوان خط امامی به قدرت می رسد و با تشکیل جبهه خرداد و طرح شعارهایی چون جامعه مدنی، توسعه سیاسی و اصلاحات و تحت عنوان دفاع از آزادی بیان و آزادی اندیشه، روزنامه های زنجیره ای به عنوان ارگان احزاب و گروه های سیاسی دوم خردادی حاضر در قدرت سیاسی (قوه مجریه و مقننه)، تمامی ارزش ها و مقدسات دینی را مورد هجوم قرار می دهند و مدعیان خط امامی نه تنها خم به ابرو نمی آورند، بلکه از این روند دفاع نیز می کنند؟ از باب نمونه، مواردی از این هتاکی ها به ارزش های اسلامی را که در آن دوران انجام گرفت و در حافظه تاریخ ثبت شده را مرور می کنیم.
الف- روزنامه همشهری 30/1/78 همزمان با ماه محرم در نوشتاری، خواستار سرودن زیارتنامه دیگری جای زیارت وارث شده و مدعی می گردد که «اشهد انک قد اقمت الصلاه و اتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عنی المنکر» مربوط به گذشته است و باید زیارتنامه ای جایگزین شود که محتوایی متناسب با آزادی داشته باشد.
ب- دکتر سروش در ویژنامه ماهنامه کیان شماره 46 ، اردیبهشت 78، حکم ارتداد را اینگونه زیر سوال می برد:« سوال این است که کسی حق دارد دینی را اختیار کند، چرا حق ندارد دینی را وانهد؟ و...»
ج- روزنامه ایران مورخ 26/1/78 طی مقاله ای به قلم را «مقصود فراستخواه» با عنوان «آیا گزاره های اصلی دین به زبان نمادین است؟» به انکار ضروریات و اصول دین اعم از نبوت ، وحی ، امامت، آخرت و معاد، فرشتگان و ... می پردازد.
د- آقای حسن سلامی در مقاله با عنوان «آزادی و کرامت انسان» که در نشریه آبان شماره 38 مورخ 24/5/77 منتشر شد، اساس دین را به عنوان معیار و ملاک برای زندگی زیر سوال برده و می نویسد:«آزادی حقی انسانی و ماقبل دینی است که حسن ذاتی آن را انسان ها خود به خود در می یابند. اشاره به این موضوع بدین خاطر است که دریابیم اصرار برخی افراد و گروه ها براینکه ارزش ها همه برآمده از دین هستند و دین باید ملاک و معیار همه ارزش ها باشد به لحاظ نظری قابل رد است.»
ه- روزنامه نشاط مورخ 2/6/78 در مقاله ای تحت عنوان «آیا خشونت دولتی مجاز است؟» با قلم یکی از عناصر ضد انقلاب با نام حسین باقرزاده، می نویسد: «اعدام مجازاتی خشن، نا انسانی و موهن است و علاوه بر این، دلایل تجربی و جامعه شناسانه زیادی این حقیقت را نشان داده است که بر خلاف تصور عمومی، مجازات اعدام نه تنها نقشی در کاهش جنایات ندارد که خود از ابزار گسترش بی عدالتی و جنایت است.»
این نوع موضعگیری یعنی مقابله با قصاص به عنوان یک قلم الهی و به یاد داریم که حضرت امام (ره) در قبال رفتار ملی گراها و جبهه ملی نسبت به لایحه قصاص، چه عکس العمل شدیدی را از خود نشان دادند.
و- هجمه های زیادی به قرآن در دوره دوم خرداد رخ داد تا جائیکه نسبت به برخی از آیات و سوره های قرآن ایجاد شبهه شد. در روزنامه صبح امروز آقای حجاریان در شماره خرداد 78 آمده:« صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.» در همین روزنامه در شماره 18/3/78 در مورد آیات الهی اینگونه شبهه افکنی می شود:« اگر داستان یوسف را در قرآن بشکافیم به بن بست می رسیم آن وقت باید بگوییم دو خط موازی را اگر ادامه دهیم همدیگر را قطع نمی کنند مگر خدا بخواهد.» در چنین فضایی است که در نشریه پیام ها و مورخ 3/9/78 با صراحت نوشته می شود:« قرآن قابل نقد عقلی و تجربی است.» این نوع برخوردها با قرآن با این منطق انجام می شود که انسان آزاد است و آزادی برهر چیزی حتی دین هم تقدم دارد. برهمین اساس در روزنامه صبح امروز آقای حجاریان به عنوان نظریه پرداز جبهه اصلاحات در شماره فروردین 77 طی یاد داشتی به قلم احمد نراقی از روشنفکران وابسته به رژیم پهلوی که در آن دوران وارد جبهه اصلاحات شده بود، نوشته می شود: «آزادی یعنی حق نخواستن حق، بدون اینکه شخص مورد تعقیب قرار گیرد. یعنی بشر حق دارد که از اطاعت خدا سرباز زند و متعاقب نشود.»
آقایان آیا با این تعریف از آزادی که در دوره دوم خرداد به آن دامن زده می شد، جایی دیگر برای اجرای حدود الهی باقی می ماند؟
ن- برخورد روزنامه های دوم خردادی با موضوع عاشورا روشن است. در روزنامه صبح امروز حجاریان با مقاله ای تحت عنوان «خون به خون شستن محال آمد، محال» با صراحت، واقعه کربلا را نتیجه خشونت طلبی پیامبر اسلام (ص) به عنوان یک قیامی که مانع رشد جامعه مسلمین شده معرفی کردند و بر آن نام حرکت ارتجاعی را گذاشتند. روزنامه دوم خردادی بهار در شماره صفر خود به شماره 19/2/79 می نویسد:«وقوع فاجعه خونبار عاشورای سال شصت ویکم هجری نقطه عطف همه بحران های سیاسی پیش و پس از آن است. حوادثی نظیر حرکت های ارتجاعی و ارتدادی در زمان خلیفه اول، حوادث زمان خلیفه سوم که منجر به قتل وی شد و جنگ های سه گانه ای روزگار خلافت امیرالمومنین (ع) و نیز بحران های سیاسی دوران امام حسن (ع) که پیش از واقعه عاشورا رخ دادند و یا قیام های خونین توابین، مختار ثقفی، ابن زبیه، قیام زیدبن سجاد و ... که پس از واقعه عاشورا پدید آمدند، همه و همه مانعی برای یک نهضت فراگیر علمی و فرهنگی بودند.» در ادامه این مقاله آمده است: «با قیام امام حسین (ع) در سرآغاز سال 61 هجری آخرین امید برای اصلاح سامان سیاسی جامعه اسلامی در سطح کلام آن نیز بر باد رفت.»
با همین نوع تحلیل ها بود که به راحتی از فرهنگ شهادت، با عنوان فرهنگ خشونت آفرین یاد کردند و با صراحت در روزنامه دوم خردادی صبح امروز مورخ 5/2/78 نوشتند: «نزدیکترین مفهوم به کلمه عاشورا در ذهن ما شهادت است و جامعه ماهنگامی که در میان خشونت و جنگ گرفتار آمد، بی شک نگاهی خشونت آمیز به این واقعه روا می دارد.» آقایان در همین فضا بود که فرهنگ بسیجی را فرهنگ خشونت طلبی معرفی کردند. اما مصیبت بالا همان تحریف در مفاهیم و ارزش های دین است. تحریفی که می خواهد به صف بندی حق و باطل در برابر یکدیگر پایان بخشد و اساساً وجود جبهه ای با عنوان جبهه حق و جبهه ای باعنوان جبهه باطل را انکار نماید. وقتی این صف بندی زیر سوال رفت دیگر جهاد فی سبیل الله و شهادت در راه خدا جزء خشونت طلبی معنای دیگری ندارد. در روزنامه صبح امروز 26/1/78 با همین نگاه می نویسند: «اگر در جنگ های احد، خندق، بدر و صفین، پیامبر (ص) و امیرالمومنین(ع) ، کفار، مشرکین و منافقین را نمی کشتند، واقعه کربلا به وجود نمی آمد.»
با توجه به آنچه گفته شد. شما آقایان در آن دوران با این فضای پر هجمه به ارزش های اسلامی ودینی چگونه برخورد کردید. آیا همه این مسایل از سوی سردمداران دوم خرداد و شخصیت های برجسته جبهه اصلاحات که در رأس هرم قدرت اجرایی کشور قرار داشتند، تحت عنوان دفاع و حمایت از آزادی توجیه نمی شد. آقایان می دانید که درسال های اخیر هم سردمداران کشورهای غربی، موضوع اهانت به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) را تحت عنوان اصالت آزادی در غرب توجیه می کردند. اگر اینگونه است و شما هم چنین اعتقادی دارید که همواره گفته شده، سکوت از علایم رضایت است، آن برخورد تند حضرت امام (ره) با موضوع ذکر شده در صدای جمهوری اسلامی که ذکر آن رفت چگونه توجیه می کنید؟
آقایان محترم در روزگار عجیبی به سر می بریم. افرادی که دم از امام (ره) می زنند در برابر این همه هجمه ها به اسلام، ارزش ها و آرمان های امام (ره) نه تنها دم برمی بندند، بلکه به کسانیکه با حضوری فعال در صحنه به دفاع از امام (ره) و ارزش های اسلامی و انقلابی می پردازند را با این عنوان که شما بسیجی هستید و براساس وصیت امام (ره) بسیجی ها نباید وارد مسایل سیاسی و جناحی شوند، متهم به عدول از قانون و حرکت بر خلاف رهنمودها و وصایای امام می کنند؟
آقایان محترم، آیا به یاد دارید که حضرت امام خمینی (ره) بعد از شکست نظامی ایالات متحده و هم پیمانان آن در برخورد با جمهوری اسلامی ، فرمودند مواظب باشید که آمریکایی ها دیگر به این کشور سرباز چکمه به پا و تفنگ به دست نمی فرستند، بلکه آنها از این به بعد آدم های قلم به دست فرستند؟
آیا قبول دارید که امام (ره) بسیج را برای حفظ اسلام، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تشکیل دادند؟
آیا قبول دارید که حضرت امام (ره) در پیام برای تشکیل بسیج طلبه و دانشجو، تصریح فرمودند که این مجموعه را برای مقابله با ایادی استکبار آماده سازید؟
آیا قبول دارید سپاه براساس قانون اساسی و اساسنامه مصوب مجلس شورای اسلامی رسالت دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن را بر عهده دارد و برای این دفاع باید با هر نوع تهدیدی و با هر ماهیتی مقابله کند؟
آیا قبول دارید امروز با تهدید نرم و ناتوی فرهنگی مواجه هستیم؟
آیا قبول دارید که آمریکایی ها در کنگره خود رسماً و علناً بودجه مصوب می کنند تا از جریان های سیاسی داخل ایران که که خواهان دمکراسی به سبک آمریکایی هستند حمایت مالی نمایند؟
آیا قبول دارید که براساس قانون اساسی و دیگر قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی درخصوص نیروهای مسلح، تدابیر رهبری به عنوان فرماندهی کل قوا، عین قانون است.
6- آقایان محترم، بسیجی ها سوال می کنند که در هنگامی ای که اینگونه به ارزش ها ، امام (ره) و همه مقدسات حمله می شود، وظیفه ما به عنوان بسیجی چیست؟ آیا باید به آنان گفت که شما ها بسیجی و نیروی مسلح هستید و حق ندارید در این مسایل دخالت کنید و شما باید آماده باشید اگر جنگی رخ داد و به کشور ما حمله کردند بروید با متجاوز بجنگید و کشته شوید؟ آیا شما بسیجی ها را فقط برای کشته شدن می خواهید؟ آیا امام (ره) بسیج را اینگونه می دیدند و می خواستند؟ آیا مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه و خلف صالح امام (ره) بسیج را اینگونه می خواهند؟ معظم له با صراحت می فرمایند وظیفه اصلی بسیج دفاع از ارزش ها است. آیا در این سال های گذشته و در دوران اصلاحات ارزش ها مورد هجوم قرار نگرفت؟ آیا جریان اصلاحات طرف مهاجم به این ارزش ها نبود؟ اگر اینگونه بود که هست و قابل انکار نمی باشد، چرا وقتی که بسیج و بسیجیان به دفاع از ارزش ها می پردازند و به مخالفت با مهاجمین به ارزش ها می پردازند، اینگونه از سوی شما و امثال شما متهم می شوند که بسیجی ها وارد جناح بندی های سیاسی شده و این خلاف اندیشه و وصایای امام (ره) و قانون است؟
7- آقایان شما می گویید بسیج تحت نظر سپاه، نیروی مسلح است و نیروی مسلح باید با صحنه سیاست و مسایل سیاسی خداحافظی کند، آیا با منطق امام که از ارتش بیست میلیونی سخن گفتند و براساس تدبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی که تاکید بر ارتش ده ها میلیونی دارند، باید ده ها میلیون نفر ایرانی از اقشار مختلف جامعه همانند اساتید دانشگاه، طلاب حوزه های علمیه، دانشجویان ، فرهنگیان ، پزشکان ، مهندسین ، هنرمندان ، کارمندان ، کارگران و ... به صرف اینکه بسیجی هستند و در بسیج تشکیل پرونده داده اند، از ورود به مسایل سیاسی اجتناب کنند و اگر وارد شدند چون نیروی مسلح هستند خلاف قانون کرده اند؟
8- آقایان مگر حضرت امام (ره) معتقد نبودند که همه باید بسیجی باشند، همه باید آماده باشند، همه باید آموزش ببینند؟ آیا لازمه آموزش دیدن و سازمان پیدا کردن، تشکیل پرونده در بسیج نمی باشد؟ آیا با صرف تشکیل یک پرونده و حضور در یک جلسه این فرد، نیروی مسلحی می شود که دیگر نباید در مسایل سیاسی دخالت کند؟ اگر این گونه است که باید تمامی نیروهای وفادار به امام که براساس وصیت آن بزرگوار و عزیز سفر کرده بسیجی شده اند، از صحنه سیاسی کشور کنار گذاشتند شوند و کشور را در اختیار نیروهای مخالف امام (ره) دهند؟ آیا شما اینگونه می پسندید؟
9- آقایان شما اشاره می کنید سپاه همایش هادیان سیاسی برگزار می کند و در رسانه ملی این اقدام را نقد می کنید. آیا برگزاری جلسات تحت عناوینی چون همایش و گردهمایی سیاسی که به دنبال ارتقای سطح آگاهی ها و بصیرت سیاسی پاسداران و بسیجیان است از نظر شما مشکل دارد؟ چه کسی گفته در این همایش ها می گویند وظیفه دارید به فلان فرد رای دهید؟ این خبر کذب محض است و اتهامی بیشتر نیست که شما به یک نهاد انقلابی آن هم از طریق رسانه ملی وارد می سازید. در سپاه نماینده محترم ولی فقیه بارها در همایش ها بر این نکته تاکید دارند که ما به دنبال تبلیغ به نفع یک فرد یا به ضرر فرد دیگری نیستیم. ایشان تاکید دارند که در سپاه و بسیج باید با تبیین ملاک ها و معیارها و شاخص ها و تشریح مواضع جریان های سیاسی، احزاب و گروه های سیاسی، بصیرت سیاسی پاسداران و بسیجیان را بالا برد. آیا شما با اینکه بسیجیان خوب بفهمند و بصیرت و آگاهی سیاسی داشته باشند تا درست عمل کنند، مشکلی دارید؟ شاید مشکل اصلی این است که عده ای به هر دلیلی به دنبال راه دیگری هستند و بسیجیان آگاه و بصیر را مانع سر راه خود می بینند و با این بهانه که شما اساساً نباید وارد این عرصه ها شوید به دنبال این هستند که این مانع را از سر راه خود بردارند. اما باید گفت بسیجیان این فرزندان و تربیت شدگان در مکتب امام و رهبری ، هوشیار، آگاه و با بصیرت هستند و هرگز اجازه نخواهند داد که حوادث تاریخی تکرار شود و این انقلاب به دست نا اهلان افتاده و شکست بخورد. بسیجیان آگاه و با بصیرت امروز حق را با افراد تشخیص نمی دهند، بلکه معیارهای حق و جبهه حق را شناخته و افراد را با هر پیشینه و سابقه ای با این ملاک ها و معیارها مورد سنجش قرار می دهند. بسیجیان با همین بصیرت و آگاهی می دانند که افرادی مانند طلحه و زبیر ممکن است که در زمان پیامبر (ص) به گونه ای باشند که پیامبر با عباراتی چون، «طلحه الخیر» و «سیف الاسلام» از آنان یاد کند و زمانی همین افراد که روحیه اشرافیگری و دنیاگرایی پیدا می کنند در جنگ جمل در برابر حضرت امیرالمومنین (ع) می ایستند و در نهایت امروز میلیون ها بسیجی می دانند که تنها امید دشمنان این است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به دست کسانی شکست بخورد که در خود این انقلاب نقش داشتند. بنابراین با هوشیاری، آگاهی و بصیرت این میلیون ها بسیجی، این امید دشمنان نیز همانند دیگر امیدهای آنان طی سی سال گذشته به یأس و ناامیدی تبدیل خواهد شد. ( انشاء الله)
نویسنده:یدالله جوانى

دسته ها : سیاست
شنبه 1388/3/2 17:40
X