حریم و حرمت نقد
حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی خوئینی‌ها دبیر محترم مجمع روحانیون مبارز در جمع تعدادی از دانشجویان حامی آقای موسوی فرموده‌اند: <نمی‌شود بگوییم از دربان وزارتخانه می‌شود انتقاد کرد اما از خود وزیر نمی‌شود انتقاد کرد. نمی‌شود گفت از وزیر می‌شود انتقاد کرد اما از رئیس جمهور نمی‌شود انتقاد کرد>
ایشان در توضیح این مطلب می‌افزایند: <اگر قرار است مردم بدون شناخت و بدون حق انتقاد فقط روز انتخابات یک اسم روی کاغذ بنویسند بهتر است به یک عده‌ای از اصولگرایان وکالت دهند تا خودشان از طرف مردم اسم کسی را بنویسند.>11)
جناب آقای موسوی خوئینی‌ها معمولا کم حرف می‌زنند اما گاهی هم زبان به سخن می‌گشایند و مطالب مهمی می‌گویند که در این دیدار غیر از مطلب فوق مطالب مهمی نیز گفته‌اند که اگر فرصتی در روزهای آینده پیدا شد به نقد آن می‌پردازیم .اما در مورد جملات پیش گفته ، سوال این است آیا واقعا فضای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری طوری است که هیچ‌کس حق ندارد از وزیر یا رئیس جمهور انتقاد کند؟
چه کسی گفته است از دربان وزارتخانه می‌شود انتقاد کرد اما از وزیر نمی‌شود؟
انصافا فضای نقد در دولت نهم گسترده‌تر و بازتر از دولتهای پیشین است به دلیل اینکه روسای دولتهای پیشین اغلب روحانی بودند و در مجلس و رسانه‌ها به دلیل حفظ حریم روحانیت کمتر انتقاد می‌شدند. اما رئیس دولت نهم به دلیل اینکه از این عنوان محروم است از ابتدا از دو جهت مورد نقد ناقدان بوده است، از یک طرف از سوی دوستان و نزدیکان خود و از طرف دیگر از سوی رقبای سیاسی و جناحی خود همواره زیر چکش نقد بوده است. شاید نقدی که به دولت از سوی دوستان وی شده به اندازه نقد رقبا نبوده است. میزان سوالات که در مجلس از رئیس جمهور و وزراء و نیز نقدهای صریح در نطق‌های قبل از دستور به قدری زیاد است که اصلا قابل مقایسه با دولتهای پیشین نیست. رئیس جمهور و دولت در رسانه ملی و رسانه‌های الکترونیک و رسانه‌های مکتوب همواره مورد نقد بوده است. احزاب و گروههای سیاسی نقدهای خود را آزادانه مطرح کرده‌اند. اقتصاددانان دیدگاههای انتقادی خود را داشته‌اند. حتی رئیس دولت از نقد آنها استقبال کرده و با آنها در دو نشست به تعامل پرداخته است . هیچ کس سراغ ندارد که کسی بگوید از وزیر یا رئیس جمهور نمی‌شود انتقاد کرد.
حتی خود رئیس جمهور منتقدترین فرد نسبت به عملکرد دولت بوده است.
تعداد 8 وزیر را خودش به دلیل اختیاری که در اصل 136 قانون اساسی به او داده شده به دلیل نقدبرعملکرد و کارآمدی آنها برکنار کرده است.
چطور ممکن است این تصور پیش بیاید فضای دولت نهم یک فضای نقادانه نبوده است.
بیان بعدی جناب آقای موسوی خوئینی‌‌ها که؛ <قرار است مردم بدون شناخت و حق انتقاد رای دهند> نیز به دور از انصاف است.
نامزدهایی که اکنون مطرح هستند برخی از یکسال پیش و برخی هم از 6 ماه پیش به سراسر کشور مسافرت کردند، حرفهای خودشان را زده‌اند دولت امنیت اجتماعات را فراهم کرده است و رئیس جمهور صریحا گفته کسی حق ندارد به بهانه حمایت از وی به کسی تعرض کند . با توجه به این واقعیت‌ چطور ما می‌توانیم داوری کنیم که گویی فضایی درست شده که <به یک عده‌ای وکالت دهند تا خودشان از طرف مردم اسم کسی را بنویسند!>
معمولا اصلاح‌طلبان و حتی منتقدین آنها دوست دارند وقتی شخصیتی مثل جناب آقای خوئینی‌ها هراز چندی سخن می‌گوید حرف نو و سخن تازه بگوید.
اینکه گفته شود: <اگر مردم نتوانند عملکرد مسئولان را نقد کنند چگونه می‌توانند نظرشان را اعلام کنند > واقعا چه کسی مانع است که مردم نتوانند عملکرد مسئولان را نقد کنند . اکنون رسانه ملی در خدمت مردم است و هرگونه نقدی را بی‌پروا پخش می‌کند که گاهی هم مورد گله مسئولان دولتی است . هیچ وقت فضای ایران این‌قدر باز و آزاد نبوده است، اگر قدر این را ندانیم کفران نعمت کرده‌ایم.
رئیس جمهور اخیرا به بهانه همین بی‌مهری‌ها تصریح کرده است <هیچ کس حق ندارد جلوی طرح واقعیت‌ها را بگیرد و ضعف‌ها را بپوشاند، هر کس ضعف و اشکال دارد.>22)
اگر کسی مطمئن از کارنامه خودش نباشد و خود را در مقام پاسخگویی نبیند این‌طور محکم حرف نمی‌زند. اگر کسی خواهان اعتلای نظام و پیشرفت کشور است به ترویج فضای بدلی کمک نمی‌کند.
عدالت حکم می‌کند حریم و حرمت نقد را پاس بداریم . اکنون که یک رجل سیاسی و مذهبی چهار سال شبانه‌روز برای ملت دویده و زحمت کشیده و خاضعانه کارنامه خود را در معرض نقد، نقادان قرار داده است با مطالب واهی و غیرواقعی آن را آلوده نسازیم.
او به سوگند خود در <پرهیز از خودکامگی و حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته> عمل کرده است . روز 22 خرداد مردم داوری خود را در این مورد با رایی که به صندوق‌ها می‌ریزند اعلام خواهند کرد.
پی‌نوشتها:
1- خبرگزاری ایلنا 20/2/88
2- اظهارات رئیس جمهور در حاشیه نمایشگاه کتاب 16/2/88 رسانه‌ها



حرمت و حریم نقد
برخورد دوم خردادیها و اصولگرایان با دین‌ستیزان!
حجت‌الاسلام والمسلمین موسوی خوئینی‌ها در یک جمع دانشجویی در دفاع از هویت فکری اصلاح‌طلبان می‌گوید: <ساختارشکنی اصلاح‌طلبان یک دروغ بزرگ است .>11)
وی با اشاره به اینکه در جریان اصلاح‌طلبی عده‌ای وارد شدند که دنبال اهداف دیگری بودند گفت: <در جریان اصلاح‌طلبی کسانی وارد شدند که مطالبات دیگری داشتند. داعیه اصلاح‌طلبی داشتند اما اصلاح‌طلبی را با کنار گذاشتن دین ممکن می‌دانستند. عده‌ای هم می‌گفتند لازم نیست دین را کنار بگذاریم اما نباید در سیاست دخالتش داد، عده‌ای هم می‌گفتند داخل شدن دین در سیاست اشکالی ندارد اما به این شکل که امروز اتفاق افتاده کار درستی نیست . برخی هم کاملا چارچوبها را قبول دارند اما به روشها ایراد دارند.>22)
آقای خوئینی‌ها در این گفته لایه‌های ساختارشکن را در جبهه دوم خرداد به خوبی معرفی می‌کند. دسته اول سوسیال دموکراتها و لائیک‌ها هستند. دسته دوم لیبرال دموکراتها و سکولارها هستند. دسته سوم هم چون رویشان نمی‌شود بگویند سوسیال دموکرات یا لیبرال دموکرات هستند، به وضع موجود و نحوه آمیزش دین و سیاست به شکل فعلی اعتراض دارند که به تجدیدنظر طلب‌ها مشهورند. دسته چهارم که احتمالا مجمع روحانیون مبارز و مصداقا خود ایشان هستند چارچوبها را پذیرفته‌‌اند اما روش‌ها را نقد دارند.
این تصویر یک شناسایی خوب از ریخت‌شناسی لایه‌های _دوم خرداد است و باید از جناب آقای خوئینی‌ها به دلیل این دسته‌بندی علمی و آکادمیک تشکر کرد. سوال این است که آیا لایه‌های اول و دوم جزء ساختارشکنان نیستند؟!
آقای خوئینی‌ها در ادامه می‌فرمایند: <هر چند اصلاح‌طلبان باید صف خود را از دین‌ستیزان جدا کنند اما این به معنای_ نابود کردن آنها نیست . فرق بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان این است که اگر اصلاح‌طلبان حاکم باشند اجازه می‌دهند کسانی که مخالف دین هستند آزادانه حرف خودشان را مطرح کنند همه متوجه می‌شوند که گروهی نظراتی مخالف دارند و باید برای آن فکری کرد ولی وقتی که جریان اصولگرا حاکم است با زور سرنیزه می‌خواهد همه را خفه کند!>
نقد حقیر ناظر به همین عبارات است:
1- آقای خوئینی‌ها در این بیان اعتراف دارند که هنوز اصلاح‌طلبان صف خود را از دین ستیزان (بخوانید _ساختار شکنان) جدا نکرده‌اند که باید این کار را بکنند اما خبر ندادند چه زمانی این جدایی صورت می‌گیرد.
جریان سوسیال دموکراسی ولیبرال دموکراسی در سه نهضت مشروطیت و ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی به صورت جنبش همزاد ظاهر شدند و به دلیل اینکه آنها با تردستی توانستند برخی رهبران نهضت را فریب دهند، نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن نفت را به مسلخ بردند و از آن دیکتاتوری پهلوی اول و پهلوی دوم را ساختند. طی 30 سال گذشته آنها تلاش زیادی برای احیای استبداد در داخل و بازگشت استعمار خارجی در ایران کردند اما به دلیل هوشیاری امام (ره) و حوزه‌های علمیه و مردم توفیقی به دست نیاوردند. تز آنها این است که برای رسیدن به جامعه مدرن (بخوانید حاکمیت ارزشهای غربی در ایران) باید از روی جنازه سنت عبور کرد. به همین دلیل اهانت به اسلام، قرآن، روحانیت و آموزه‌های دینی را در دستور کار خود گذاشته‌اند و به آن اصرار دارند . آنها دین را افیون توده‌ها و حکومتها می‌دانند و رابطه بین مراجع تقلید با مردم را مزاحم رابطه خود با توده‌های مردم می‌دانند لذا ویران‌سازی روحانیت و حوزه‌‌های علمیه را به عنوان دژ مستحکم اسلام همواره مدنظر دارند.
اگر بخواهیم جمع جبری نظرات آنها (سوسیال دموکراتها و لیبرال دموکراتها) را در چند جمله خلاصه کنیم سخنرانی عضو برجسته مجاهدین انقلاب در خرداد سال 81 در همدان به خوبی نشان دهنده آن است که به نظر آقایان :
1- دین نه تنها افیون ملتها بلکه افیون حکومتها نیز هست.
2- آموزه‌های دین سیاه است.
3- در اسلام چیزی به عنوان روحانی وجود ندارد.
4- مگر مردم میمون هستند که از کسی تقلید کنند.
5- تا زمانی که دین اصلاح نشود و تغییر نکند هیچ تغییر و اصلاحی در جامعه صورت نخواهد گرفت.33)
آن‌روزها بنده از روی درد در سرمقاله‌ای تحت عنوان <درد دلی با رئیس مجلس>44) به آقای کروبی که در آن هنگام دبیرکل مجمع روحانیون مبارز بود عرض کردم شما به نوعی تبری بجویید از این افکار ساختار شکنانه و حتی نوشتم از نفوذ آقای خوئینی‌ها عضو برجسته مجمع روحانیون مبارز به عنوان پدر معنوی آن جماعت برای خاتمه دادن به تعرض به ساحت دین و ملت بهره ببرید. امروز پس از 7 سال آقای خوئینی‌ها به طورتلویحی مرزبندی خود را با دین ستیزان در یک سخنرانی دانشجویی اعلام می‌دارد در حالی که سازمان مربوطه در همه انتخابات‌ها از جمله انتخابات اخیر در کنار مجمع روحانیون مبارز و نامزد محترم دوم خردادی‌ها از فعالترین احزاب همراه است!
آقای خوئینی‌ها درهمین جمع می‌فرمایند: <فرق ما با اصولگرایان این است که اصولگرایان می‌خواهند دین‌ستیزان را با سرنیزه خفه کنند ما این نظر را نداریم، می‌گوییم بگذار حرفشان را بزنند!>کجا اصولگرایان گفته‌اند دین ستیزان را باید با سرنیزه خفه کنند؟! اولا تکلیف دین‌ستیزان به لحاظ حقوقی در فقه ما مشخص است . آقای خوئینی‌ها یک فقیه هستند، نباید در این مورد حکم خدا را مورد تردید قرار دهند و آن را برای خوشایند چهار تا روشنفکر غیرمذهبی زیرپا بگذارند.
ثانیا بالاترین برخورد اصولگرایان انتشار یک بیانیه از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مبنی برعدم مشروعیت دینی سازمان و اعتراض علما و مراجع و مردم بود، کجا گفتند باید مخالفان دین را سرنیزه کنیم؟!
نکته مهم در این ماجرا که اصل دعواست این است که چرا باید دین‌ستیزان را در پوشش اصلاح‌طلبی در حاکمیت با وساطت یک جمع روحانی راه دهید تا آنها ریشه و اصل حکومت دینی که آموزه‌های دین واحکام دین و نگاهبانان دین است را بزنند، ما یک مخالف دین داریم یک دین‌ستیز! کسی که مخالف دین است به هر دلیل برای او خدا و قیامت اثبات نشده می‌تواند نظر خود را داشته باشد و حتی با دین‌داران به محاجه بپردازد.اما اگر وارد دین‌ستیزی شد حداقل این انتظار وجود دارد که آقای خوئینی‌ها باید به عنوان یک روحانی در صف دین‌داران از ساحت دین دفاع کند.
و از همه مهمتر رئیس جمهوروقت (آقای خاتمی) نباید سوگند مبنی برپاسداری از مذهب رسمی کشور را که در پیشگاه ملت یاد کرده است از یاد ببرد (اصل 121 قانون اساسی) نمی‌شود یک فردی نه از بیرون اصلاح‌طلبان بلکه از درون اصلاح‌طلبان از یک حزب رسمی همپیمان مجمع روحانیون مبارز به دین حمله کند صرفا به این دلیل که همپیمان شما است مصون از هر نقد و تعرضی باشد و شما با سکوت خود، آن زمان از ایشان حمایت کنید. حتی پس از 7 سال از آن واقعه جرات نکنید بگویید بالای چشم گوینده این عقاید دین‌ستیزانه ابروست. در عوض اصولگرایان را از مراحم خود محروم نکرده‌اید و به آنها گفته‌اید که می‌خواهند <مخالف را روی سرنیزه ساکت کنند>!!
آیا این انصاف در نقد و رعایت حریم وحرمت نقد است که نگویند منتقد شما چه می‌گوید و اصل حرف او چیست، از خود یک موضع خشونت گرایانه به او نسبت دهید و بعد هم محکوم کنید؟!
در بیانیه‌ها و مواضع جبهه مشارکت در کنگره اول و دوم همین بی‌مهری به دین و جایگاه آن در قانون اساسی دیده می‌شود که حقیر در سرمقاله <سخنی صمیمانه با رئیس جمهور پاسدار مذهب رسمی> 55) خاضعانه از آقای خاتمی خواستم نسبت به این دیدگاهها موضع بگیرند اما دریغ از یک موضع که فاصله اصلاح‌طلبان را با این جریان اعلام کند.
حالا گذشته‌ها گذشته است الان شما می‌گویید با آنها فاصله گرفته‌اید، قاعدتا باید فاصله شما با کسانی که در آن سالها از دین صیانت می‌کردند کم شده باشد اما نه تنها کم نشده بلکه آنها را به سنگ <نیزه‌داران مخالفان دین> رجم می‌کنید آیا فکر می‌کنید مردم این ادبیات را در گفتگو می‌پسندند.
شما فرموده‌اید: <نمی‌شود بگوییم از دربان یک وزارتخانه می‌شود انتقاد کرد اما از وزیر نمی‌شود، نمی‌شود گفت از وزیر می‌شود انتقاد کرد اما از رئیس جمهور نمی‌شود . همچنین فرموده‌اید نمی‌شود گفت از رئیس جمهور می‌شود انتقاد کرد اما از رهبری نباید انتقاد کرد. می‌گویند رهبری یک اصل است باید حریم رهبری حفظ شود>
اولا- چه کسی گفته از وزیر، رئیس جمهور و رهبری نمی‌شود انتقاد کرد.
ثانیا - شما که در نقد حریمی نمی‌شناسید چرا تاکنون جریان سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی را نقد نکرده‌اید و از آنها در داخل محدوده اصلاح‌طلبان حمایت کرده و می‌کنید و حاضر نیستید به آنها نقدی داشته باشید
ثالثا - حرف آنها یک حرف آکادمیک و علمی نیست . آنها اهانت می‌‌کنند به دین، به احکام اسلام به روحانیت ، شما چرا به عنوان یک روحانی از حریم دین احکام اسلام و روحانیت دفاع نمی‌کنید . _گله‌ ما از شما این است که چرا حتی از هویت فکری و سیاسی خودتان دفاع نمی‌کنید.
آیا جریان لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی این قدر مقدس است که نباید شما وارد حریم نقد آنان بشوید.
آیا از نظر شما گوینده آن سخنان موهن علیه دین و نظام و امام و ... آن قدر مقدس است که نباید به او چیزی گفت. اما از این طرف به یک وزیر، رئیس جمهور و رهبر انقلاب هر کس هر چه دلش خواست به عنوان آزادی بیان و احترام به انتقاد؛ بگوید ما این طرف قضیه را برمی‌تابیم شما چرا آن طرف مسئله را تاب ندارید؟!
رئیس دولت نهم به شهادت عملکرد چهارساله، گفتمان امام و انقلاب را احیا کرده است، از گفتمان مهدویت، در کشور و در محافل بین‌المللی بدون اینکه خجالت بکشد دفاع کرده است و از مذهب رسمی بنا به سوگندی که یاد کرده پاسداری کرده است . آیا پاداش پاسداری، همین مطالبی است که در این جمع دانشجویی فرمودید؟!
پی‌نوشتها:
2و1- خبرگزاری ایلنا 20/2/88
3-خبرگزاری جمهوری اسلامی 30/3/81 سخنرانی شامگاه چهارشنبه آغاجاری در خانه معلم همدان
4- سرمقاله درددلی با رئیس محترم مجلس - رسالت 4/4/81 محمدکاظم انبارلویی
5- سرمقاله رسالت 1/10/81
6- متن کامل سخنان در سایت امروز 21/2/88


*اختلاف حساب!
جناب آقای مهندس میرحسین موسوی نامزد محترم بخشی از دوم خردادی‌ها در سفر به کرمانشاه در یک جمع دانشجویی می‌گوید: <در چهار سال گذشته 270 میلیارد دلار به عنوان درآمد افسانه‌ای کسب کردیم. سوال اساسی این است که این درآمد چه برکتی برای کشور داشته است، پاسخی برای این پرسش نمی‌یابیم>11)
چهار روز بعد آقای موسوی در سفر به ورامین در جمع عده‌ای از طرفداران خود می‌گوید: <تکلیف 300 میلیارد را روشن کنید.>22)
سخنگوی ستاد نخبگان حوزه و دانشگاه در فرصتی که در فرودگاه مهرآباد به او دست می‌دهد این اختلاف حساب را سوال می‌کند، همچنین سوال می‌کند آیا دردولت شما و دولت اصلاحات و سازندگی آمار فروش نفت را در اختیار مردم قرار می‌دادید.
آقای موسوی می‌فرمایند بله ما این کار را می‌کردیم.33)
در خصوص آن اختلاف حساب و این دیالوگ چند نکته است که در زیر به آن می‌پردازم .
1- معمولا وقتی خبری را کسی نقل می‌کند باید منبع آن را هم بگوید. برخی در خصوص درآمدهای نفتی 4 سال اخیر اخباری می‌دهند که حاضر نیستند منبع خبر خود را بگویند به همین دلیل از یک واقعه واحد دو خبر متفاوت می‌دهند بی‌آنکه تردیدی در اصل خبر کنند. بالاخره درآمد نفت طی 4 سال گذشته 300 میلیارد دلار بوده یا 270 میلیارددلار؟ 30 میلیارد دلار مغایرت، عدد کمی نیست که از آن چشم‌پوشی کنیم. تکرار آن به جز اینکه نیت گوینده و هدف از طرح آن را زیر سوال ببرد فایده‌ای دیگر ندارد.
هر حسابی دو طرف دارد. حساب فروش نفت یک طرفش شرکت ملی نفت است که مستند به پرینت فروش نفت می‌توان میزان آن را دقیق ارائه داد . طرف دیگر حساب بانک مرکزی است که می‌شود از مقامات بانک در خصوص واریز فروش نفت سوال کرد. صاحب حساب هم خزانه‌داری کل است که باید در قالب وظایف ذاتی‌اش حساب دریافت و پرداخت آن را در این مورد داشته باشد. حالا آقای میرحسین موسوی خبری که می دهد مستند به گردش مالی حساب کدام یک از این سه مرجع یاد شده است؟
کل عواید حاصل از فروش نفت که تحویل بانک مرکزی شده است بنا به گزارش تفریغ بودجه سالهای 84 و 85 و 86 معدل 775/144 میلیون دلار است یعنی به 150 میلیارد دلار هم نمی‌رسد.44)
یعنی اگر آقای موسوی به کارشناسان اقتصادی خود دستور می‌دادند مطابق اصل 55 قانون اساسی که همه باید از گزارش تفریغ بودجه مطلع شوند به گزارشهای مربوط مراجعه می‌کردند ، قدری در ارائه عدد 270 میلیارددلار و 300 میلیارددلار احتیاط می‌فرمودند.
2- در خصوص اطلاع مردم از میزان فروش نفت در سه دولت گذشته به نظر می‌رسد قدری اغراق شده است . چون در آن دوران خواص جامعه- بخوانید نهادهای نظارتی مانند خزانه‌داری‌کل ، دیوان محاسبات سازمان حسابرسی و ... - از میزان فروش نفت مطلع نبودند تا چه رسد به مردم!
در سال 83 وقتی دیوان محاسبات مشخص کرد که 6 میلیارد دلار از عواید حاصل از فروش نفت خام در آخرین سال دولت اصلاحات به خزانه‌داری‌کل واریز نشده است، وزیر نفت دولت اصلاحات در مجلس اعتراف کرد که هیچ گاه تبصره 38 قانون بودجه سال58 را که یک تبصره دائمی و حاکم بر مناسبات مالی شرکت ملی نفت و دولت بوده، هیچ سالی رعایت نمی‌کرده است . او همچنین گفت ،غیر از یکی دو سال اول در بقیه سالها این تبصره رعایت نمی‌شده است. این خبر نشان داد که نه تنها مردم بلکه نهادهای قانونی مربوط هم در خصوص کم وکیف و حساب و کتاب فروش نفت به خارج ، فروش نفت در داخل و اشکال دیگر فروش نفت مطلع نبودند!
لذا در عدم شفافیت عواید حاصل از فروش نفت خام در سه دولت گذشته تردید نیست دولت نهم و مجلس هفتم و هشتم تلاش‌هایی برای شفافیت درآمدهای نفتی کرده‌اند که ان‌شاءالله به نتیجه خواهد رسید.
پی‌نوشتها:
1- روزنامه همبستگی صفحه 2 به تاریخ 9/2/88
2- روزنامه اعتماد صفحه 2 به تاریخ 13/2/88
3- روزنامه کیهان صفحه 14 به تاریخ 17/2/88
4- مقاله حساب و کتاب نفت و انتخابات - محمد صادق انبارلویی صفحه 4 رسالت 5/2/88



* ویران سازی
سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی!
یکی از مباحثی که جناب آقای میر حسین موسوی یکی از دو نامزد محترم دوم خردادی‌ها در سخنرانی‌های خود مطرح می‌کند. بحث و جایگاه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی است.
آقای موسوی اخیرا در جمع اعضای مجمع روحانیون مبارز و جمعی از طلاب فرموده‌اند: <دولت‌ها در دنیای امروز هر تفکری که دارندباید از یک نظام عقلانی حاکم بر حکومت تبعیت کنند متاسفانه این روند در کشور در دولت نهم از بین رفت نمونه‌اش ویران سازی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بود.>
وی با اشاره به اینکه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بر حساب و کتاب‌‌های دولت نظارت می‌کند گفت: <امروز در دولت نهم با هیاهوی بسیار تنها برای کسب چند رای بیشتر ریخت و پاش‌های کلان صورت می‌گیرد و کسی نیست که در مقابل آن بایستد و از دولت حساب پس بگیرد چراکه سازمان مدیریت ویران شده است.[> سایت آفتاب 17/2/88 ]
چند نکته کلیدی در نوع فهم و ادراک آقای مهندس موسوی از جایگاه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی وجود دارد که وی را در داوری به انحراف برده است.
1- مطابق اصل 126 قانون اساسی، <رئیس‌ جمهور مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیما به عهده دارد.>
اگر رئیس جمهور خود مسئول امور برنامه و بودجه است چگونه می‌تواند خودش ناظر خودش باشد؟!
سازمان مدیریت هیچ گاه به حساب و کتاب دولت نظارت نمی‌کند.
نظارت بر حساب و کتاب دولت در قوه مجریه در امور مالی و محاسباتی به عهده <سازمان حسابرسی> و در قوه مقننه به عهده <دیوان محاسبات> و در قوه قضائیه به عهده <سازمان بازبینی کل کشور> است. لذا حساب و کتاب دولت زیر نظر سه دوربین از سه قوه است. رئیس جمهور خودش نمی‌تواند ناظر خودش باشد.
2- سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی هیچ گاه ویران نشده است. سر جای خودش با همان پرسنل و کارشناسان و متخصصان قرار دارد.
نصب رئیس سازمان در دولت‌های پیشین به عهده رئیس جمهور بوده است. در این دولت هم به عهده رئیس جمهور است. در دولت‌های پیشین یک سازمان مستقل بوده و با اختیارات مشخص. الان هم همین استقلال را با اختیارات قانونی دارد. منتهی در دولت نهم از حالت سازمانی بیرون آمد و به صورت معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور درآمد. یعنی درست همان وظیفه‌ای که قانون اساسی در اصل 126 از رئیس جمهورطلب می‌کند. اگر آقای موسوی دغدغه <نظارت> را هم دارند به عنوان این معاونت واژه <نظارت راهبردی> را هم افزوده‌اند بنابراین چه جای نگرانی است.
3- بدنه کارشناسی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی طی 30 سال گذشته که کارشان تولید فکر و تئوری برای برنامه‌های اقتصادی دولت وتنظیم و تدوین بودجه است هیچ تغییری نکرده است. بنابراین آقای موسوی از کدام ویرانی سخن می‌گویند. حسن و قبح چهار برنامه اقتصادی دولت‌های پیشین و نیز بودجه‌هایی که همه ساله به مجلس تقدیم می‌شود دست پخت همین‌ کارشناس‌ها است. حتی کارشناسی که همه ساله از سوی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به مجلس برای تبیین دیدگاه‌های کارشناسی سازمان می‌رود یک نفر است و طی 30 سال گذشته هیچ تغییری نکرده است.
ساختمان سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی [سابق] و یا معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور [ جدید] سر جای خودش هست. پست‌های سازمانی سر جای خودشان هستند هیچ کدام ویران نشده است
آقای موسوی از چه ویرانی سخن می‌گویند.
4- این سازمان با این معاونت طی سه دهه گذشته قرار بوده است به تعبیر آقای موسوی ساختار تصمیم‌گیری را عقلانی کند و روند تصمیم‌گیری ما را از روند دوران قاجاریه جدا کند و وارد فضای مدرن نماید. این آرزوی بسیار خوبی است. اما اگر کسی که مغز متفکر و تصمیم‌گیر این سازمان طی سه دهه گذشته بوده است خود اعتراف می‌کند که نیمی از درآمد نفت را خارج از ساز و کار خزانه داری کل در بودجه‌ریزی و بودجه‌بندی همه ساله می‌دیده است11) شما از کدام برنامه‌ریزی و بودجه‌نویسی مدرن در سازمان مربوطه یاد می‌کنید.
و یا وقتی وزیر نفت دولت اصلاحات خود اعتراف می‌کند که تبصره 38 قانون بودجه سال 58 مصوب شورای انقلاب که یک تبصره دائمی طی سال‌های 57 تا 83 بوده رعایت نمی‌کرده است22) و این قانون اساس مناسبات مالی و محاسباتی بین دولت و شرکت ملی نفت بوده است شما از کدام سازمان مدرن و از کدام عقلانیت در برنامه‌ریزی و بودجه‌نویسی یاد می‌کنید و یا وقتی در بودجه‌ریزی ماده 32 قانون برنامه و بودجه را فراموش می‌کنند و از درد هجران درآمد عمومی کشور ناشی از عدم اجرای ماده 32 هیچ سخنی به میان نمی‌آورند و یا وقتی ....
اقتصاد ما طی سه دهه گذشته بیمار بوده، نشان این بیماری کسری بودجه دولت، تورم و گرانی ... است بخشی از اطبای اقتصادی ما دراین سازمان بوده‌اند آنها باید به مردم پاسخ دهند چرا تئوری‌های آنها جواب نداده است.
چرا به نقدهای اقتصادی پاسخ نمی‌دهند و سیاستمداران را جلو می‌اندازند و حرف‌های خود را از زبان آنها می‌گویند. معلوم نیست هر دولتی که سرکار می‌آید چه چیز را تحویل می‌‌گیرد و وقتی می‌رود چه چیز را تحویل می‌دهد.
دولت نهم روی روند این نوع تصمیم سازی و تصمیم گیری علامت سوال گذاشت و سوالاتی مطرح کرد که بهبود اوضاع اقتصادی کشور در گرو پاسخ به آن سوالات است.
جرم آقای احمدی‌نژاد این است که در تدوین برنامه پنجم توسعه اقتصادی کشور از نظرات 50 کارشناس حوزوی استفاده کرده است33) و به حلقه بسته کارشناسی سازمان اکتفا نکرده است.
نباید گام‌هایی که در دولت نهم برای شفاف سازی بودجه و دقت‌های خوب در برنامه‌ریزی برداشته شده بی‌هیچ دلیلی آن هم با عنوان کردن یکسری کلی گویی تخطئه کرد.
پی‌نوشتها:
1- روزنامه شرق سرمقاله 11/3/83 دکتر محمد کرد بچه
2- نطق آقای زنگنه وزیر نفت دولت اصلاحات به هنگام بررسی بودجه سال 84 به تاریخ 13/12/83
3- خبرگزاری رسا 18/2/88 حجت‌الاسلام نقویان عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره.)




* چرا اهانت به ملت؟!
محسن امین زاده رئیس کل ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان گفته است:
- بزرگترین شکست سیاسی ایران پس از جنگ ایران و روس در دولت نهم پدید آمده است .
- وضعیت این دولت شبیه به دوران قاجار است.
- دولت در سیاست خارجی شو اجرا می‌کند و اجلاس ژنو ماجراجویی و شارلاتان بازی بود.
- می‌ ترسم اوباما به ایران اعلام جنگ کند.11)
ادب نقد و اخلاق گفتگودر طرح این مباحث موج می‌زند. آقای محسن امین‌زاده یک دیپلمات در دولت اصلاحات بود . او در یک جمع دانشجویی با نادیده گرفتن شعور مخاطب به طرح مباحثی می‌پردازد که جز عصبانیت ناشی ازتوفیقات دولت در سیاست خارجی چیزی از آن فهم نمی‌شود.
فحاشی، تکه‌پرانی ، ناسزاگویی و بالاخره بی‌انصافی دراین نگاه به سیاست خارجی دولت به خوبی آشکار است.
حدود200 سال پیش در جنگهای ایران و روس بخشهای عظیمی از کشورعزیزمان ایران جدا شد و قرارداد ترکمنچای و عهدنامه گلستان به صورت ننگین‌نامه‌هایی در تاریخ ایران ماند. اکنون که ایران مقتدرانه حضور خود را در باشگاه هسته‌ای جهان اعلام کرده و در باشگاه هوا فضا جزء 10 کشور برجسته جهان است کدام قطعه از خاک کشور را به دشمن واگذار کرده است ؟گناه دولت نهم از نظر بیگانگان تسلط برهوا و فضا است. با این گناه چگونه تشخیص دادید بزرگترین شکست سیاسی ایران پس از جنگ ایران و روس پدید آمده است؟!
551 یعنی دولتهای روس وانگلیس و فرانسه و آمریکا و چین وآلمان از پیشرفت‌های ایران عصبانی و ناراحت هستند. آیا در دوران قاجار هم همین‌ بود . دولتهای قاجار دست نشانده این قدرتها بودند. دولت نهم منتخب ملت ایران است نه منتخب دولتهای زورگوی اروپایی، آیا این اهانت به ملت نیست؟
دولت منتخب ملت را قاجاری می‌نامید، رئیس جمهور در اجلاس ژنو قبل از سخنرانی خود آمریکا و رژیم صهیونیستی را از اجلاس اخراج کرد و سپس در حین سخنرانی، حامیان آنها را از اجلاس بیرون کرد. جامعه جهانی شاهد انزوای سیاستهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی بود.
آنچه از رسانه‌های جهان به طور مستقیم از اجلاس ژنو پخش شد _- بدون اینکه بتوانند سانسور کنند- این بود که رئیس جمهور کشورمان با اقتدار ندای مظلومیت مردم فلسطین را فریاد زد و جنایات رژیم صهیونیستی را فاش ساخت. آمریکا و رژیم صهیونیستی و هواداران آنها هم تاب شنیدن این مواضع حق‌طلبانه را نداشتند و پاسخی هم نداشتند، لذا بیرون رفتند. نطق رئیس جمهور ما اعلام یک کیفر خواست جهانی علیه ستم رژیم کودک‌کش صهیونیستی بود.
چرا نباید عزت و عظمت ملت ایران را در این اجلاس که توسط رئیس جمهور پاسداری شد تقدیر کنیم و نام <شارلاتان بازی>، <ماجراجویی>و <شو> بر آن بگذاریم . اگر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی می‌خواست به رئیس جمهور این ملت فحش بدهد بعید بود غیر از آن سه عبارت موهن مطلب دیگری بگوید!
همه این حرفها یک طرف، حرف آخر آقای امین زاده دیپلمات دولت اصلاحات یک طرف دیگر است . او می‌گوید ، می‌ترسم اوباما به ایران اعلام جنگ کند. یکی نیست به این آدم بگوید اخوی اگر اینقدر ترسو هستی اصلا چرا لباس دیپلماتهای جمهوری اسلامی را می‌پوشی؟ اگر آمریکایی‌ها حال حمله به ایران را داشتند زمان بوش این کار را می‌کردند. اگر آنها جرات تهاجم به ایران را داشتند موقعی که احمدی‌نژاد با قدرت و شجاعت پلمب تاسیسات هسته‌ای را شکست، حمله می‌کردند.
ترس شما از آمریکا در دولت قبلی استقلال کشور را به حراج گذاشته بود. ترس شما از اروپا و آمریکا سدی ساخت برای پیشرفت‌های علمی کشور ؟! حالا انصاف بدهید شما رفتار قاجاری داشتید یا دولت نهم؟!
احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور در مجلس سوگند یاد کرده است همه استعداد و صلاحیت خود را برای اعتلای کشور به‌کار گیرد و از استقلال سیاسی کشور حراست کند. او طی چهارسال گذشته رکوردهای کم‌نظیری از پیشرفت کشور و رکورد بی‌نظیری در دفاع از استقلال سیاسی کشور به جای گذاشته است که این مثل روز روشن است . انکار آفتاب آن هم در یک جمع دانشجویی در دانشگاه تهران برای اخذ 4 عدد رای، آن هم با چاشنی فحش و استهزاء چه فایده‌ای برای شما دارد؟ اینجاست که دقت احمدی‌نژاد در پاسداری از ادب نقد و گفتگو را درک می‌کنیم که به طرفداران خود گفت: هیچ کس حق ندارد به طرفداری از من به دیگران تعرض کند . رعایت اخلاق انتخاباتی یک اصل است. هیچ کس حق ندارد کاندیداها را تخریب کند.
سوال من از جناب آقای مهندس موسوی این است که تبلیغ شما باید به قیمت اهانت به منتخب ملت تمام شود؟ آیا شما هم حاضرید مانند احمدی‌نژاد توصیه‌ای به هواداران خود بکنید تا حرمت نامزدها که از رجال سیاسی و مذهبی کشور هستند محفوظ بماند؟
احمدی‌نژاد جمعه گذشته به هنگام ثبت نام نامزدی خود گفت: انتخابات باید مقدم دوستی و برادری‌ها باشد و زمینه را برای همبستگی ملی فراهم کند.
آیا با این فحاشی‌ها می‌شود همبستگی ملی را پدید آورد؟
پی‌نوشت:
1- کیهان، 17/2/88 ص 2


* نفری 52 هزارتومان !
دکتر مسعود نیلی رئیس کارگروه اقتصادی ستاد انتخاباتی جناب آقای مهدی کروبی دیروز در روزنامه اعتماد ملی طی گفتگویی، خبر از تقسیم 43 هزار میلیارد تومان سود میان ملت ایران داد.
وی پیش از این در دومین بیانیه انتخاباتی آقای کروبی خبر از <دوباره ملی کردن صنعت نفت> داده بود و گفته بود در اولین گام به طور مساوی سود سهام شرکت‌های گاز و پخش فرآورده‌های نفتی را میان افراد 81 سال به بالا توزیع می‌کند. اما در پیشنهاد جدید گفته است این سود را 51 درصد به بنگاه‌ها 52 درصد به دولت و 06 درصد آن را به خانوارها اختصاص می‌دهد.
با یک حساب سرانگشتی براساس طرح آقای نیلی هر ایرانی هر ماه 81 هزارتومان اعم از فقیر و غنی گیرشان می‌آید.
لذا با جمع و تفریق ساده نرخ حاتم‌بخشی از بیت‌المال از انتخابات دور نهم تاکنون از رقم 05 هزارتومان به 81 هزارتومان فرو می‌کاهد.
نگارنده در تاریخ 22/21/78 طی سرمقاله‌ای خطاب به آقای کروبی و مشاوران اقتصادی وی در خصوص <مردمی کردن درآمد‌های نفتی> دو سوال کلیدی مطرح کردم اما متاسفانه پاسخی نشنیدم، ظاهرا روش ستاد و خود ایشان این است که از آیین گفتگو فقط <گفت> را پاس می‌دارند.
بنده شجاعت آقای نیلی را تحسین می‌کنم، ایشان به قرائت آنچه که در صفحه اول اعتماد ملی آمده، یکی از دست‌اندرکاران مدیریت اقتصادی کشور طی دهه‌های گذشته بوده است و سمت‌ها و مسئولیت‌های کلیدی در سه دولت آقایان موسوی ، هاشمی رفسنجانی و خاتمی در سازمان برنامه و بودجه داشته است . ردپای آقای نیلی در طراحی برنامه سوم و چهارم دیده می‌شود.
تحسین بنده از آن جهت است که ایشان خود را آفتابی کرده است تا بنده قادر باشم سوالات بی‌پاسخم را در حوزه <بودجه> ،‌<برنامه> به طور اخص و در حوزه <اقتصاد> به طور اعم از ایشان بپرسم . نگارنده طی 5 سال گذشته حداقل یک صد مقاله انتقادی از رویکرد علمی و عملی اقتصاددانان کشور که دست‌اندرکار برنامه و بودجه بوده‌‌اند نوشته‌ام، دریغ از 4 کلمه پاسخ! اما باز ناامید نیستم.
به همین بهانه سوالاتی را از جناب آقای دکتر مسعود نیلی رئیس کار گروه اقتصادی ستاد جناب آقای کروبی مطرح می‌کنم.
1- به زعم همه سیاستمداران کشور، اقتصاد ما یک اقتصاد بیمار است. این تکیه کلام آقای خاتمی در دوران اصلاحات بود. سوال بنده از جناب‌عالی که یکی از طبیبان اقتصاد مملکت بودید و مسئولیت‌های کلیدی هم داشتید این است که چه روزی قرار است این بیمار بهبود یابد و نسخه‌پیچی‌های جناب‌عالی طی سه دهه گذشته در مهمترین مراکز تصمیم‌گیری چه نقشی در بهبود و یا تشدید این بیماری داشته است.
2- براساس چه برآوردی جناب‌عالی سود 43 هزار میلیارد تومانی برای شرکتهای ملی گاز و پخش فرآورده‌های نفتی پیش بینی می‌کنید، تقویم محاسباتی شما چه مستنداتی دارد؟
3- به نظر شما اگر شرکتهای یاد شده، نفت و گاز را به قیمت‌های جهانی بخرند، آیا قیمت تمام شده محصولات آنها و نیز مابه‌التفاوت قیمت‌های بین‌المللی وضعیت‌های یارانه‌ای قبلی همان خواهد بود که پیش‌بینی کرده‌اید؟
4- آیا می‌دانید قیمت تمام شده یک بشکه نفت ، یک لیتر بنزین و هزار متر مکعب گاز چقدر است؟ طی سه دهه‌ای که جناب‌عالی در سازمان برنامه‌وبودجه دست‌اندرکار تهیه <برنامه> یا <تدوین> بودجه بوده‌اید این قیمتها را در پیش‌بینی درآمد شرکت ملی نفت و برآورد هزینه‌های آن و بالاخره سود شرکتهای تابعه چگونه در قسمت سوم بودجه سنواتی پیش‌بینی و در قسمت چهارم آن برآورد می‌کردید؟
5- پیشنهاد فرمودیدوجوه آزاد شده از این طرح در یک صندوق عمومی متمرکز شود، تا ماموریت‌هایی که برای صندوق تعریف کردید عملی شود.
آیا فکر نمی‌کنید تاسیس یک صندوق با دریافت و پرداختی نزدیک به 43 هزار میلیارد تومان، تاسیس یک خزانه جدید در کشور است؟
شما که مبتکر صندوق ذخیره ارزی در برنامه‌سوم بودید یک مملکت را با یک خزانه تبدیل به یک مملکت با دو خزانه کردید، آیا فکر نمی‌کنید پیشنهاد جدید شما ما را با یک مملکت با 3 خزانه‌داری کل روبرو خواهد کرد؟
امروز شما نمی‌توانید پاسخ آقای کروبی را در مورد دریافت پرداختها در حوزه نفت بدهید. چرا که نیمی از درآمد نفت را به اعتراف آقای کردبچه - همکار شما در سازمان برنامه - خارج از سازوکار خزانه طی سه دهه مدیریت کردید. امروز با فرار به جلو بدون پاسخگویی به سیاستمداران در خصوص نحوه رصد کردن منابع و مصارف در حوزه نفت و گاز می‌خواهید با تکثیر اشکال، پاسخ به آن سوال را سهل و ممتنع کنید؟!
6- نکته مهمتر اینکه اگر در مورد عواید حاصل از نفت و گاز در داخل می‌شود این کار را کرد چرا در مورد دیگر منابع مربوط به انفال این‌کار را نکنیم؟
دولت هر چه درآمد دارد به مردم بدهد و بگوید خودتان هرطور می‌خواهید بروید خرج کنید، پس دیگر نیازی به برنامه کوتاه مدت و دراز مدت نیست تا دولت در سطح کلان پاسخگوی طرحهای ملی باشد.
آیا فکر می‌کنید در این نوع طراحی‌ها جایی برای دولت به ماهو دولت باقی می‌ماند که مصالح و منافع دراز مدت اقتصادی مردم را پاسداری کند؟
7- یکی از ایراداتی که منتقدین محترم دوم خردادی به دولت نهم می‌گیرند این است که با صدقه دادن می‌خواهد مردم را اداره کند. در حالی که بحث سهام عدالت یک بحث کلیدی فارغ از این اتهام و متلک گویی سیاسی است.
اما اگر همین معنا با شکل ناشایسته‌ای توسط ستاد آقای کروبی مطرح شود و نرخ تقسیم سود نفری 52 هزارتومان در ماه برای هر ایرانی شود ، فکر می‌کنید ، این یک راه حل خوبی برای اوقاتی که انفجار قیمت‌ها رخ می‌دهد باشد ؟! آیا این راه حل از اتهام صدقه دادن به مردم بری است؟
توهین به دولت و ملت در اتهام گداپروری شما و دوستانتان به سیاستهای فعلی در دهه سوم را اگر برتابیم، اتهام مسئولینی که اجرای سیاستهایشان در دو دهه اخیر موجب گدا شدن مردم شده را چگونه می‌توان برتابید؟
8- آقای عبدی در همان صفحه اول اعتماد ملی دیروز در سرمقاله <طرحی بی‌بدیل> در ستایش طرح آقای نیلی می‌نویسد جمله <نفت سرمایه است ، سرمایه بین نسلی است، در امور سرمایه‌گذاری باید مصرف شود دولت باید آن را به نحو مطلوب استفاده کند> دروغ است چون تجربه پنج دهه گذشته خلاف آن را ثابت می کند . در ستون مقابل آن‌که مزین به عکس آقای مسعود نیلی به عنوان اقتصاددان آزادیخواه است در مورد سوابق و شایستگی‌های ایشان نوشته شده است: <طراح صندوق ذخیره ارزی کسی جز دکتر مسعود نیلی نیست> همه می‌دانند فلسفه تشکیل حساب یا صندوق ذخیره ارزی براساس همان دروغ بوده که عبدی می‌گوید، است .
چطور ممکن است آقای عبدی طرح جدید را فارغ از دروغ قدیم براساس دروغ جدید (تاسیس صندوق جدید) یک طرح بی‌بدیل بنامد؟!
9- به نظر می‌رسد آقای دکتر نیلی اهل حساب و کتاب نباشند چون در متن آمده است از 043 هزار میلیارد ریال 58 هزار میلیارد ریال را دولت برای مصرف در بودجه می‌بیند پس می‌ماند 552 هزار میلیارد ریال؛ از این 552 هزار میلیارد تومان هم 51 درصد به بنگاههای اقتصادی می‌دهند 52 درصد هم به بنگاههای اقتصادی دولتی؛ می‌ماند 06 درصد .
حالا 06 درصد 552 هزار میلیارد ریال می‌شود 351 هزار میلیارد ریال، این عدد را بین 07 میلیون ایرانی تقسیم کنیم نفری 81 هزارتومان می‌رسد.
آیا باید مردم دلشان برای ماهی 81 هزارتومان به این طرح خوش باشد؟!
اگر هم بخواهید آنچنان که در طرح آمده است پول را بین 81 ساله‌ها تقسیم کنید خودتان دست توی آمار دولت بردید می‌‌گویید 15 میلیون نفر 81 سال به بالا داریم 11) آن وقت 81 هزارتومان تبدیل می‌شود به 52 هزارتومان ، آیا 05 هزارتومان انتخابات دور نهم را به 52 هزارتومان فروکاهیدن هنر اقتصاددان آزادیخواه ستاد آقای کروبی است ؟!
ند و از آن دیکتاتوری پهلوی اول و پهلوی دوم را ساختند. طی 30 سال گذشته آنها تلاش زیادی برای احیای استبداد در داخل و بازگشت استعمار خارجی در ایران کردند اما به دلیل هوشیاری امام (ره) و حوزه‌های علمیه و مردم توفیقی به دست نیاوردند. تز آنها این است که برای رسیدن به جامعه مدرن (بخوانید حاکمیت ارزشهای غربی در ایران) باید از روی جنازه سنت عبور کرد. به همین دلیل اهانت به اسلام، قرآن، روحانیت و آموزه‌های دینی را در دستور کار خود گذاشته‌اند و به آن اصرار دارند . آنها دین را افیون توده‌ها و حکومتها می‌دانند و رابطه بین مراجع تقلید با مردم را مزاحم رابطه خود با توده‌های مردم می‌دانند لذا ویران‌سازی روحانیت و حوزه‌‌های علمیه را به عنوان دژ مستحکم اسلام همواره مدنظر دارند.
اگر بخواهیم جمع جبری نظرات آنها (سوسیال دموکراتها و لیبرال دموکراتها) را در چند جمله خلاصه کنیم سخنرانی عضو برجسته مجاهدین انقلاب در خرداد سال 81 در همدان به خوبی نشان دهنده آن است که به نظر آقایان :
1- دین نه تنها افیون ملتها بلکه افیون حکومتها نیز هست.
2- آموزه‌های دین سیاه است.
3- در اسلام چیزی به عنوان روحانی وجود ندارد.
4- مگر مردم میمون هستند که از کسی تقلید کنند.
5- تا زمانی که دین اصلاح نشود و تغییر نکند هیچ تغییر و اصلاحی در جامعه صورت نخواهد گرفت.33)
آن‌روزها بنده از روی درد در سرمقاله‌ای تحت عنوان <درد دلی با رئیس مجلس>44) به آقای کروبی که در آن هنگام دبیرکل مجمع روحانیون مبارز بود عرض کردم شما به نوعی تبری بجویید از این افکار ساختار شکنانه و حتی نوشتم از نفوذ آقای خوئینی‌ها عضو برجسته مجمع روحانیون مبارز به عنوان پدر معنوی آن جماعت برای خاتمه دادن به تعرض به ساحت دین و ملت بهره ببرید. امروز پس از 7 سال آقای خوئینی‌ها به طورتلویحی مرزبندی خود را با دین ستیزان در یک سخنرانی دانشجویی اعلام می‌دارد در حالی که سازمان مربوطه در همه انتخابات‌ها از جمله انتخابات اخیر در کنار مجمع روحانیون مبارز و نامزد محترم دوم خردادی‌ها از فعالترین احزاب همراه است!
آقای خوئینی‌ها درهمین جمع می‌فرمایند: <فرق ما با اصولگرایان این است که اصولگرایان می‌خواهند دین‌ستیزان را با سرنیزه خفه کنند ما این نظر را نداریم، می‌گوییم بگذار حرفشان را بزنند!>کجا اصولگرایان گفته‌اند دین ستیزان را باید با سرنیزه خفه کنند؟! اولا تکلیف دین‌ستیزان به لحاظ حقوقی در فقه ما مشخص است . آقای خوئینی‌ها یک فقیه هستند، نباید در این مورد حکم خدا را مورد تردید قرار دهند و آن را برای خوشایند چهار تا روشنفکر غیرمذهبی زیرپا بگذارند.
ثانیا بالاترین برخورد اصولگرایان انتشار یک بیانیه از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مبنی برعدم مشروعیت دینی سازمان و اعتراض علما و مراجع و مردم بود، کجا گفتند باید مخالفان دین را سرنیزه کنیم؟!
نکته مهم در این ماجرا که اصل دعواست این است که چرا باید دین‌ستیزان را در پوشش اصلاح‌طلبی در حاکمیت با وساطت یک جمع روحانی راه دهید تا آنها ریشه و اصل حکومت دینی که آموزه‌های دین واحکام دین و نگاهبانان دین است را بزنند، ما یک مخالف دین داریم یک دین‌ستیز! کسی که مخالف دین است به هر دلیل برای او خدا و قیامت اثبات نشده می‌تواند نظر خود را داشته باشد و حتی با دین‌داران به محاجه بپردازد.اما اگر وارد دین‌ستیزی شد حداقل این انتظار وجود دارد که آقای خوئینی‌ها باید به عنوان یک روحانی در صف دین‌داران از ساحت دین دفاع کند.
و از همه مهمتر رئیس جمهوروقت (آقای خاتمی) نباید سوگند مبنی برپاسداری از مذهب رسمی کشور را که در پیشگاه ملت یاد کرده است از یاد ببرد (اصل 121 قانون اساسی) نمی‌شود یک فردی نه از بیرون اصلاح‌طلبان بلکه از درون اصلاح‌طلبان از یک حزب رسمی همپیمان مجمع روحانیون مبارز به دین حمله کند صرفا به این دلیل که همپیمان شما است مصون از هر نقد و تعرضی باشد و شما با سکوت خود، آن زمان از ایشان حمایت کنید. حتی پس از 7 سال از آن واقعه جرات نکنید بگویید بالای چشم گوینده این عقاید دین‌ستیزانه ابروست. در عوض اصولگرایان را از مراحم خود محروم نکرده‌اید و به آنها گفته‌اید که می‌خواهند <مخالف را روی سرنیزه ساکت کنند>!!
آیا این انصاف در نقد و رعایت حریم وحرمت نقد است که نگویند منتقد شما چه می‌گوید و اصل حرف او چیست، از خود یک موضع خشونت گرایانه به او نسبت دهید و بعد هم محکوم کنید؟!
در بیانیه‌ها و مواضع جبهه مشارکت در کنگره اول و دوم همین بی‌مهری به دین و جایگاه آن در قانون اساسی دیده می‌شود که حقیر در سرمقاله <سخنی صمیمانه با رئیس جمهور پاسدار مذهب رسمی> 55) خاضعانه از آقای خاتمی خواستم نسبت به این دیدگاهها موضع بگیرند اما دریغ از یک موضع که فاصله اصلاح‌طلبان را با این جریان اعلام کند.
حالا گذشته‌ها گذشته است الان شما می‌گویید با آنها فاصله گرفته‌اید، قاعدتا باید فاصله شما با کسانی که در آن سالها از دین صیانت می‌کردند کم شده باشد اما نه تنها کم نشده بلکه آنها را به سنگ <نیزه‌داران مخالفان دین> رجم می‌کنید آیا فکر می‌کنید مردم این ادبیات را در گفتگو می‌پسندند.
شما فرموده‌اید: <نمی‌شود بگوییم از دربان یک وزارتخانه می‌شود انتقاد کرد اما از وزیر نمی‌شود، نمی‌شود گفت از وزیر می‌شود انتقاد کرد اما از رئیس جمهور نمی‌شود . همچنین فرموده‌اید نمی‌شود گفت از رئیس جمهور می‌شود انتقاد کرد اما از رهبری نباید انتقاد کرد. می‌گویند رهبری یک اصل است باید حریم رهبری حفظ شود>
اولا- چه کسی گفته از وزیر، رئیس جمهور و رهبری نمی‌شود انتقاد کرد.
ثانیا - شما که در نقد حریمی نمی‌شناسید چرا تاکنون جریان سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی را نقد نکرده‌اید و از آنها در داخل محدوده اصلاح‌طلبان حمایت کرده و می‌کنید و حاضر نیستید به آنها نقدی داشته باشید
ثالثا - حرف آنها یک حرف آکادمیک و علمی نیست . آنها اهانت می‌‌کنند به دین، به احکام اسلام به روحانیت ، شما چرا به عنوان یک روحانی از حریم دین احکام اسلام و روحانیت دفاع نمی‌کنید . _گله‌ ما از شما این است که چرا حتی از هویت فکری و سیاسی خودتان دفاع نمی‌کنید.
آیا جریان لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی این قدر مقدس است که نباید شما وارد حریم نقد آنان بشوید.
آیا از نظر شما گوینده آن سخنان موهن علیه دین و نظام و امام و ... آن قدر مقدس است که نباید به او چیزی گفت. اما از این طرف به یک وزیر، رئیس جمهور و رهبر انقلاب هر کس هر چه دلش خواست به عنوان آزادی بیان و احترام به انتقاد؛ بگوید ما این طرف قضیه را برمی‌تابیم شما چرا آن طرف مسئله را تاب ندارید؟!
رئیس دولت نهم به شهادت عملکرد چهارساله، گفتمان امام و انقلاب را احیا کرده است، از گفتمان مهدویت، در کشور و در محافل بین‌المللی بدون اینکه خجالت بکشد دفاع کرده است و از مذهب رسمی بنا به سوگندی که یاد کرده پاسداری کرده است . آیا پاداش پاسداری، همین مطالبی است که در این جمع دانشجویی فرمودید؟!
پی‌نوشتها:
2و1- خبرگزاری ایلنا 20/2/88
3-خبرگزاری جمهوری اسلامی 30/3/81 سخنرانی شامگاه چهارشنبه آغاجاری در خانه معلم همدان
4- سرمقاله درددلی با رئیس محترم مجلس - رسالت 4/4/81 محمدکاظم انبارلویی
5- سرمقاله رسالت 1/10/81
6- متن کامل سخنان در سایت امروز 21/2/88

دسته ها : انتخابات دهم
شنبه 1388/2/26 10:40
X