تعداد بازدید : 4574182
تعداد نوشته ها : 10297
تعداد نظرات : 320
این روزها اخبار عجیبی از پاکستان مخابره می شود.طالبان مستقر در دره سوات در حال پیش روی به سمت اسلام آباد پایتخت پاکستان است! شاید تا کنون واژه طالبان برای مخاطب ایرانی یاد آور کننده افغانستان بود.اما حال پاکستان گرفتار بحرانی به نام طالبان شده است.حال اهمیت این موضوع در کجاست ؟
در پاسخ به این سوال ابتدا باید گفت که روزنامه آمریکایی "وال استریت ژورنال " ضمن اشاره به پیشروی طالبان طی گزارشی نوشت که طالبان در 70 کیلومتری اسلام آباد هستند و به سرعت به طرف پایتخت پاکستان حرکت می کنند. .
نکته دومی که در این زمینه باید گفت این است که هند و پاکستان در منطقه دارای اختلافات جدی و ژئوپلتیک هستند.این اختلافات و منازعه به رقابت شدید تسلیحاتی منجر شده و دو طرف به دسلاح هسته ای مجهز شده اند.در ابتدا هند آزمایش هسته ای خود را به راه انداخت و سپس پاکستان برای نشان دادن برابری خود با آزمایشهای هستهای هند در سال 1998آزمایشهای سلاحهای هستهای را انجام داد و تنها کشور مسلمان دارای سلاحهای هستهای به طور رسمی گردید.
وال استریت ژورنال درباره خطر تهدید ناشی از ادامه پیشروی طالبان برای موجودیت پاکستان هشدار داد و نوشت: آنها (افراد مسلح طالبان) در حال حاضر چند ساعت با اسلام آباد فاصله دارند.
حال می توان به آرامی حدس زد که نفوذ طالبان و بسط قدرت آن در پاکستان و سقوط دولت فعلی آن توسط افراطیون طالبان و دستیابی آنها به زرادخانه هسته ای پاکستان چه نتایج وحشتناکی برای منطقه و جهان خواهد داشت!
ما در این مجال ضمن معرفی و نقش طالبان در پاکستان به بررسی احتمال سقوط دولت توسط طالبان و راه های جلوگیری از آن می پردازیم
طالبان و پاکستان، از اتحاد تا رویارویی:
البته شاید برای شما جالب باشد که بدانید روزی روزگاری، پاکستان در چارچوب استراتژی مهار دوگانه شوروی و
طالبان پاکستان در راه اسلام آباد
جمهوری اسلامی ایران که از سوی آمریکا دیکته می شد ، از طالبان حمایت نظامی،اطلاعاتی و تسلیحاتی می کرد.این رویکرد به منظور خروج ارتش سرخ شوروی از افغانستان در دهه 1980 و عدم جایگزینی خلا قدرت توسط مجاهدین فارسی زبان و یا نزدیک به ایران مانند ربانی یا شهید احمد شاه مسعود در دهه 1990 بود.طالبان در آن روزها با پول کشورهای عرب حاشیه خلیج مانند عربستان سعودی و یا امارات متحده عربی شارژ تسلیحاتی می شدند.
طالبان توسط دولت و ارتش پاکستان؛ مشخصا با هدایت اطلاعات ارتش( آی.اس.آی) سازمان داده شد. هدف دیگر پاکستان علاوه بر مبارزه با گرایش اسلام انقلابی با گفتمان ایران در افغانستان که خواسته غرب و اعراب بود ،افزایش عمق استراتژیک خود در برابر هند و ایجاد یک کریدور ارتباطی با آسیای مرکزی بود.
طالبان توسط دولت و ارتش پاکستان؛ مشخصا با هدایت اطلاعات ارتش( آی.اس.آی) سازمان داده شد.
اتفاق دیگری نیز که با نظر سازمان سیا افتاده بود انتقال و تمرکز افراطیون وهابی کشورهای عربی در مرز پاکستان و افغانستان بود که ضمن آموزش طالبان به مبارزه با ارتش سرخ بپردازند وخطر آنها برای خود کشورهای عربی کم شود.این اعراب که نماینده شاخص آنها اسامه بن لادن و ایمن الظواهری بودند سازمان القاعده را ایجاد کردند که با طالبان پیوندی نا گسستنی داشت. اصول گفتمانی طالبانیسم،خوانش متحجرانه از دین،تاکید شدید برای اجرای تمام ظواهر شرعی اهل سنت و لو به زور،ضدیت با ایران،ضدیت با شیعه،وهابی گری،مبارزه با حضور زنان در جامعه،تکفیر مخالفان خود ومباح دانستن خون آنها و در آخر تضاد شدید با مدرنیته ومظاهر فرهنگی غرب بود.
اصول گفتمانی طالبانیسم،خوانش متحجرانه از دین،تاکید شدید برای اجرای تمام ظواهر شرعی اهل سنت و لو به زور،ضدیت با ایران،ضدیت با شیعه،وهابی گری،مبارزه با حضور زنان در جامعه،تکفیر مخالفان خود ومباح دانستن خون آنها و در آخر تضاد شدید با مدرنیته ومظاهر فرهنگی غرب بود.
به نظر می رسد کودتای نظامی پرویز مشرف علیه نواز شریف نشان از اوج قدرت گیری ارتش پاکستان بود.نواز شریف که خود و حزب مسلم لیگ از حامیان آن روز گرایشهای طالبانی بودند به دست ارتش حامی طالبان ساقط شد وبه عربستان گریخت!البته عده ای از تحلیگران اعتقاد دارند که ورود مشرف به خواست آمریکا و برای کنترل اژدهای طالبان بود.
حادثه 11 سپتامبر فصل تازه ای در داستان تاسیس و تداوم طالبان بود. در این حادثه اشتباه استراتژیک مشرف و ارتش پاکستان اتفاق افتاد. مساله این بود که ارتش نتوانست این برنامه افراطیهای وهابی را پیش بینی کند و حال فرزندان اطلاعات ارتش پاکستان عملیات بزرگی را ضد بزرگترین متحد پاکستان یعنی آمریکا طراحی کرده بودند.مشرف می بایست بین آمریکا و طالبان یکی را انتخاب می کرد و این انتخاب حمایت از آمریکا بود. در این انتخاب باعث ایجاد نارضایتی شدیدی شد که نشانه های آن با قیام طالبان علیه دولت مرکزی آشکار شده است.مخالفتهای طالبان با حضور پررنگ آنها در بافت جغرافیایی پاکستان نمود بسیاری پیدا کرده است .این نفوذ در مناطق بسیاری است ،به گونه ای که قابلیت کنترل نقاط مهم پاکستان را به آنها داده است. حال به مناطق نفوذ طالبان در پاکستان می پردازیم:
دره سوات از سوئیس پاکستان تا بهشت طالبان!
یکی از نقاط اصلی حضور طالبان ایالت مرزی شمال غربی یکی از ایالتهای کشور پاکستان است. مرکز این ایالت شهر پیشاور است.
اکثر ساکنان این ایالت پشتون هستند. در زبان اردو بیشتر، این ایالت را سرحد مینامند. این ایالت به واسطه قومیت
مولانا فضل الله رهبر طالبان پاکستان
پشتون با مناطق جنوبی افغانستان به مرکزیت قندهار هم گرایی شدید فرهنگی دارد. در این منطقه با توجه به بافت فرهنگی مرز چندان واقعیت نداشته و درارتباط کامل با افغانستان می باشد.جنبش طالبان از ابتدا در مناطق پشتون نشین دارای طرفدار بود. بافت قبایلی،دهکده ای و سنتی آن همراه با فقر شدید زمینه مناسبی را برای توسعه وهابیت با شعارهای دینی وپولهای نفتی فراهم کرده بود. منطقه نفوذ و قدرت گیری فعلی طالبان در ایالت سرحد جایی به نام دره سوات است. سْوات در 160 کیلومتری اسلامآباد و در میان کوههای هندوکش واقع شدهاست.مرکز بخش سوات شهر سیدو شریف است.
بافت قبایلی،دهکده ای و سنتی آن همراه با فقر شدید زمینه مناسبی را برای توسعه وهابیت با شعارهای دینی وپولهای نفتی فراهم کرده بود
سوات به خاطر کوههای بلند، سبزهزارهای گشترده و دریاچههای با آب زلال، "سوئیس پاکستان " نامیده میشود و پیش از این در میان گردشگران محبوبیت داشت.
جنبش طالبان هم اکنون این منطقه را به مرکز فرماندهی خود در پاکستان تبدیل کرده است. گروه افراطی طالبان، بیشتر این منطقه را در نوامبر 2008 به تصرف در آورد و امروزه فهم طالبان از شریعت بر آن حکمفرماست. مولانا فضلالله، رهبر گروه مسلح افراطی با نام "تحریک انفاذ شریعت محمدی " از گروههای مسلح نزدیک به طالبان آموزش و پرورش دختران را در این منطقه ممنوع کردهاند و بیش از 170 مدرسه و ساختمان دولتی را بمبگذاری کرده یا سوزاندهاند.
مولانا فضلالله، رهبر گروه مسلح افراطی با نام "تحریک انفاذ شریعت محمدی " از گروههای مسلح نزدیک به طالبان آموزش و پرورش دختران را در این منطقه ممنوع کردهاند و بیش از 170 مدرسه و ساختمان دولتی را بمبگذاری کرده یا سوزاندهاند.
منطقه قبایلی وزیرستان یکی دیگر از نقاط اصلی تمرکز طالبان منطقه قبایلی پاکستان است.این منطقه دارای ساختار کاملا قبیله ای و ریش سفیدی بوده و از کنترل دولت مرکزی خارج است.این منطقه هم مرز با افغانستان می باشد. از کل جمعیت این منطقه 3 درصد در شهر زندگی می کنند که نشانگر بافت قبیله ای این سرزمین است.گمان می رود اعضای ارشد القاعده مثل بن لادن وظواهری در این منطقه زندگی می کنند.
اهداف اصلی جنبش طالبان پاکستان:
مناطق تحت کنترل طالبان در افغانستان وپاکستان
1-مبارزه با سیستم قضایی پاکستان:
مساله اصلی این جنبش مبارزه با سیستم قضایی این کشور است. صوفی محمد " رهبر طالبان محلی سوات چند روز پس از حاکمیت بر دره سوات، در سخنانی دادگاههای پاکستان را "بتخانه " و سیستم دادگستری این کشور را کفر آمیز خواند. از نگاه طالبان پاکستان اگرچه قانون اساسی پاکستان "قرآن و سنت " را بزرگترین ماخذ قانون میداند و هرگز اجازه نمی دهد که حکم دادگاه مخالف قرآن و سنت باشد اما در دادگاههای پاکستان هیچ حکمی بر اساس قانون اسلامی صادر نمی شود.
2-راه اندازی دارالقضا واجرای احکام طالبانی:
مدل پیشنهادی طالبان برای حل مسائل قضایی واجرای حدود شرعی ،راه اندازی نظامی به نام دارالقضا است. طاللبان پس از توافق با دولت مرکزی پاکستان ازدولت ایالتی سرحد تقاضا کرد که باید در مدت چهار روز دا "دارالقضاء " را اجرا کند و در 30 روز انتصاب قضات شرعی به عمل آید و قضات و کارمندان دادگاههای رسمی باید در اسرع وقت منطقه سوات و بخش "ملا کند " را تر ک کند.
مدل پیشنهادی طالبان برای حل مسائل قضایی واجرای حدود شرعی ،راه اندازی نظامی به نام دارالقضا است.
احکامی که تا کنون این جنبش خواستار اجرای آن شده است ، از جمله ممنوعیت خروج زنان بدون حجاب طالبانی، الزامی بودن ریش به اندازه یک دست برای مردان و حرام بودن استفاده از رادیو و تلویزیون در این منطقه حاکم شده است.طبق خواست این افراطیها ، هر مرد باید فقط عمامه مشکی را روی سر بگذارد و هیچ مردی نمیتواند با عمامه یا کلاهی به رنگ دیگر در بین مردم ظاهر شود.
3-مبارزه با شیعیان وقتل عام آنها ومباح بودن خون آنها:
طالبان مبارزه با شیعیان را از اصول اصلی خود می داند. طالبان وهابی مسلک پاکستان شیعیان شهر "دیره اسماعیل خان " واقع در ایالت سرحد را وادار کردهاند بدون هیچگونه وسایلی زندگی و شهرهای خود را ترک و در دیگر شهرهای ایالت پنجاب آواره شوند. افراطیهای وهابی مسلک طالبان مذاهب تسنن و تشیع و مخالفان خود را کافر و ریختن خون آنها را مباح میدانند و مساجد و حسینیهها را مورد حملات تروریستی و انفجار بمب قرار می دهند.
این شبه نظامیان نه فقط مخالفان خود را ذبح میکنند بلکه این جنایت خود را طبق دستور شریعت می دانند و با زور شمشیر شریعت ساخته خود را در دره سوات اجرا میکنند.
شبه نظامیان در این منطقه که خود را اهل تسنن معرفی میکنند، بسیاری از ساکنین این منطقه را وادار کردند که جزیه بپردازند. مردم مسلمان این منطقه که اکثراً از شیعیان هستند و حاضر به پرداخت جزیه به طالبان نیستند، با تهدید طالبان مجبور شدهاند که خانه و کاشانه خود را ترک کنند.
یکی دیگر از جنایات طالبان در منطقه پارچنار روی می دهد که طالبان به پاکسازی قومی شیعیان می پردازند.
موضع دولت فعلی پاکستان و آمریکا در برابر طالبان:
دولت پاکستان که لیبرال دموکرات است برای آرام کردن اوضاع به مصالحه با طالبان می اندیشید.لذا توافقنامه ای میان
مشرف رییس جمهور پیشین و زرداری رییس فعلی جمهور پاکستان
آنها امضا شد.توافق اصلی که بین رهبر مذهبی طالبان پاکستان و آقای آصفعلی زرداری رئیسجمهوری این کشور به امضاء رسیدبراساس مجوزی بود که مجلس ملی پاکستان به زرداری داده بود. طبق توافق باید طالبان محلی سلاح خود را زمین میگذاشتند تا در مقابل امکان برقراری احکام اسلام در منطقه دره سوات و مالا کند که بالغ بر 3 میلیون نفر جمعیت دارد بوجود میآمد. دولت پاکستان فکر میکرد از طریق صلح در دره سوات به مناقشه پایان میدهد و بدین ترتیب بهانه از امریکاییها برای حمله به این مناطق گرفته میشود. از سوی دیگر طالبان پاکستان این صلح را مقدمهای برای برقراری احکام طالبان در کل مناطق قبایلی، در مرحله بعدی کل ایالت سرحد و نهایتاً در سراسر پاکستان میپندارند .
طبق توافق باید طالبان محلی سلاح خود را زمین میگذاشتند تا در مقابل امکان برقراری احکام اسلام در منطقه دره سوات و مالا کند که بالغ بر 3 میلیون نفر جمعیت دارد بوجود میآمد
این مصالحه بسیار سریع به بن بست رسید.چرا که طالبان زیاده خواه شده بود وحس پیروزی می کرد به همین دلیل نیز نه تنها سلاحها را به زمین نگذاشتند بلکه به شهرک بنیر نیز حمله کردند.که نقض تفاهم بود.این حمله مقدمه ای برای تصرف اسلام آباد است.هم چنین آمریکا از این تفاهم نامه ناراضی است وخواستار مبارزه با طالبان می باشد. آنچه اوضاع را پیچیدهتر کرد اعلام گروه طالبان پاکستان برای استقبال از بنلادن و ملاعمر در وزیرستان و همچنین تدارک چند گروه فعال طالبان برای اعزام نیرو از وزیرستان به افغانستان بود. طبیعی است این شرایط برای آمریکاییها قابل قبول نیست به همین دلیل خانم کلینتون نسبت به سلطه طالبان بر کل پاکستان هشدار داد و اظهار کرد که دولت اسلامآباد شمال پاکستان را به طالبان واگذار کرده است.خانم کلینتون هم چنین گفت: سلاحهای اتمی پا کستان هم اکنون بی خطر است اما واشنگتن درباره اینکه در صورت سرنگونی دولت این کشور توسط نیروهای درحال پیشروی طالبان چه پیش خواهد آمد، نگرانیهایی دارد .
هم چنین اوباما از وضعیت فعلی ناراضی است: آمریکا خواستار پاکستانی با ثبات است و نمی خواهد این کشور مبدل به حکومتی اتمی و در دست شبه نظامیان باشد
نتیجه گیری:
اکنون دولت پاکستان دچار ضعف در تصمیم گیری است. نمی داند با طالبان پاکستان که محصول ارتش خودشان است چه رفتاری داشته باشد. آن ها را به رسمیت بشناسد یا با آن ها مبارزه کند؟ این مبارزه روز به روز دشوارتر می شود.نکته اساسی این وضعیت این است که در نهایت تحرکات طالبان به سود آمریکاییها تمام میشود چرا که با افزایش تحرکات طالبان، ارتش و دولت پاکستان برای برخورد جدی با این جریان وارد عمل خواهد شد ویا آمریکا به طور مستقیم اقدام نظامی خواهد کرد. بدین ترتیب بعید نیست که ارتش پاکستان برای حفظ تمامیت ارضی کشور یک بار دیگر دست به کودتا بزند.اما سوال این است که نفوذ طالبان در ارتش برای مبارزه با یک کودتای آمریکایی چقدر است؟
سید حسین زرهانی