متن این یادداشت به شرح ذیل است: نظارت استصوابى از جمله مباحثى است که در هر انتخاباتى به گونه‏اى ترجیع‏بند نطق بعضى از نامزدها مى‏گردد و اوج آن در طى هشت سال ریاست آقاى سیدمحمد خاتمى و نزدیکان او بوده است و با کمال تأسف بعضى با صراحت اصل آن را نادیده و غیرقانونى و غیرضرور دانستند، دسته‏اى مخالف حاکمیت مردم و در تضاد با جمهوریت و مغایر با اصل برائت، گروهى دخالت در قوه مجریه و عده‏اى حذف آن را عمل به قانون پنداشتند. نمونه‏هایى را مدخل بحث قرار دهیم:
1 - روزنامه توس، تیر 77، "نظارت استصوابى دچار مشکل دور، تضاد با رکن جمهوریت... "
2 - هفته‏نامه آبان، خرداد 78، "نظارت استصوابى مخالف حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش.... "
3 - روزنامه خرداد، مرداد 78، "حذف نظارت استصوابى، عمل به مرّ قانون است، نظارت استصوابى دخالت در قوه مجریه است. "
4 - روزنامه جهان اسلام، خرداد 78، "نظارت استصوابى با اصل برائت در تعارض است... "
5 - هفته‏نامه راه نو، تیر 77، نظارت استصوابى، قدرت بادآورده‏اى است که از یک ملت... "
شبهات فوق‏الذکر که بارها توسط بزرگان پاسخ داده شده است، در گذشته ایراد شده بود و مدتى است در این زمینه مطلبى ندیده بودم. تا این‏که اولین مصاحبه آقاى مهندس میرحسین موسوى، یکى از نامزدهاى انتخابات آتى، شبهه غیرقابل تصورى مطرح نمود و آن این‏که: "نظارت استصوابى را در اوایل انقلاب نداشتیم... " چون جوابى ندیدم، به نظر رسید در خصوص مفهوم نظارت و انواع آن و نیز وجود آن در ابتداى انقلاب، ضرورت دارد بحثى هر چند کوتاه و گذرا ارائه شود.
1 - مفهوم نظارت به معناى مراقبت بر اجرا امرى است و ناظر کسى است که مراقب اجراى امر مى‏گردد.
از جهت حقوق اساسى و عمومى، به اقسام متعددى تقسیم شده است و لیکن در این بحث، نظارت دو نوع کلى دارد: الف) نظارت استطلاعى ب) نظارت استصوابى. نوع اول یعنى نظارت استطلاعى به مواردى اطلاق مى‏شود که ناظر فقط کسب اطلاع و گزارش به مقامات ذى‏صلاح را انجام دهد و حق صدور حکمى را ندارد و چنان‏چه صادر شود نیز مطاع نیست یعنى ضمانت اجرا ندارد. مثل بازرسان وزارتخانه‏هاى مختلف که طى بازرسى‏هاى متعدد گزارشى تهیه نموده و ممکن است پیشنهاداتى همراه آن به مافوق بنمایند.
و اما نوع دوم یعنى نظارت استصوابى به نظارتى اطلاق مى‏شود که ناظر علاوه بر کسب اطلاع، صواب‏دید هم مى‏نماید، یعنى مى‏تواند حکم و دستور صادر نموده و باید نافذ باشد. مثل نظارت مدیر یا رئیس بر عملکرد کارکنان و زیردستان خود، این نظارت ضمانت اجرایى دارد. مثل نظارت قوه قضائیه در اصل 156 قانون اساسى بر حسن اجراى قوانین، و این نظارت در اکثر کشورهاى دنیا وجود دارد، دادگاه قانون اساسى در ترکیه، محکمه النقد در مصر، شوراى قانون اساسى در فرانسه، دادگاه قانون اساسى در آلمان، مجلس نمایندگان در آمریکا، مجلس عوام در انگلستان، دادگاه قانون اساسى در روسیه و... این نقش را یعنى نظارت بر عملکرد قوه مجریه، قانون اساسى و بعضاً انتخابات را ایفا مى‏نمایند.
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز شیوه‏هاى مختلفى از اعمال نظارت وجود دارد مثل رأى اعتماد نمایندگان مجلس به وزراى کابینه و اجراى اصل 90 قانون اساسى، تذکر، سؤال، تحقیق و تفحص و استیضاح توسط نمایندگان مجلس و تصویب و بررسى اعتبارنامه‏هاى نمایندگان در مجلس و... از جمله موارد نظارت استصوابى قوه مقننه بر اعمال قوه مجریه است.
2 - و اما نظارت شوراى نگهبان بر انتخابات؛ در اصل 99 قانون اساسى آمده: "شوراى نگهبان نظارت بر انتخابات خبرگان رهبرى، ریاست جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و مراجعه به آراء عمومى و همه‏پرسى را بر عهده دارد. " همانگونه که ملاحظه شد اصل نظارت بدون قید استصوابى در این اصل آمده است.
حال سؤال این است پس چرا نظارت استصوابى است؟
در جواب این سؤال به چند راه مى‏توان استدلال نمود که به اختصار مى‏آید:
الف) مطابق اصل 98 قانون اساسى، تفسیر قانون اساسى بر عهده شوراى نگهبان است یعنى چنان‏چه در مواردى از قانون اساسى ابهامى پیدا شد، طبق قانون اساسى تنها مرجع، شوراى نگهبان است و لاغیر، و چنان‏چه دیگران در این زمینه اعلان نظر کنند، گذشته از دخالت بى‏جا، خلاف قانون اساسى عمل نموده‏اند. در خصوص نظارت تصریح شده در اصل 99 قانون اساسى شوراى محترم نگهبان در سال 1370 در جواب استفساریه هیأت نظارت مرکزى با امضاى حضرت آیت‏الله محمد محمدى گیلانى دبیر شوراى نگهبان این‏گونه تفسیر نموده‏اند: "عطف به نامه شماره 33/3/ مورخ 22/2/1370 موضوع در جلسه 1/3/70 مطرح و نظر شورا بدین شرح اعلام مى‏گردد "نظارت مذکور استصوابى است و شامل تمام مراحل اجرایى انتخابات از جمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها مى‏شود. " حال این‏که این وظیفه قانونى برخى را ناخوش آید و مورد پسند واقع نگردد، تقید افراد به قانون اساسى را مى‏رساند.
و مناسب است که بیان آن پیر راحل که در ابتداى انقلاب در پاسخ به معترضین به تصمیم شوراى نگهبان در جمع نمایندگان مجلس در 6/3/66 ایراد شد جهت یادآورى به آقاى میرحسین موسوى و دیگران مرور شود که فرمودند: "نباید از کسى پذیرفت که ما شوراى نگهبان را قبول نداریم، نمى‏توانى قبول نداشته باشى... همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو برخلاف رأى شما باشد... بعد از آن‏که یک چیزى قانونى شد، دیگر نق زدن در آن روا نیست. اگر کسى بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فى‏الارض است و باید دادگاه‏ها با او عمل مفسد فى‏الارض بکنند... اصلاح کنید خودتان را... هى نگویید قانون و خودتان خلاف قانون بکنید، همه شما روى مرز قانون عمل کنید و اگر همه روى مرز قانون عمل کنند، دیگر اختلاف پیش نمى‏آید... " صحیفه نور، ج 14، ص 244
ب) حقوق‏دانان گویند: هرگاه عبارت حقوقى بدون قید و شرط آورده شود، عام است و مطلق بودن آن را مى‏رساند و در اصل 99 نیز نظارت مطلق است یعنى نظارت در آن باید استصوابى باشد.
ج) وحدت سیاق نیز دلیل دیگر استصوابى بودن نظارت شوراى نگهبان است یعنى هر جاى قانون که بحث از برگزارى انتخابات از سوى وزارت کشور آمده، به نظارت شوراى نگهبان نیز توجه شده است که بیانگر نظارت عام و مطلق و در تمام مراحل توسط شوراى نگهبان است.
د) در قانون اساسى تنها مرجع نظارت براى انتخابات، شوراى نگهبان است و نمى‏تواند استطلاعى باشد. باید تنها مرجع ذکر شده یعنى شوراى نگهبان در نظارت خود ضمانت اجرا داشته باشد پس باید استصوابى باشد.
3 - و اما این‏که آقاى میرحسین موسوى بیان نموده‏اند: "نظارت استصوابى را در اوایل انقلاب نداشتیم... " باید پرسید اولاً، مراد از اول انقلاب چه وقت است؟ آیا قبل از آن‏که قانون اساسى نگاشته و رسمیت یافته باشد و نظارت انتخابات برعهده شوراى نگهبان باشد، که بدیهى است در این زمینه به دلیل فقدان قانون اساسى و عدم تشکیل و نصب اعضاى محترم شوراى نگهبان، این مباحث و وظایف بر عهده شوراى نگهبان نبود. اما صورت پذیرفت، حال، این ابهام در ذهن خطور مى‏کند که پس امور مورد نیاز نظارت مثلاً انتخابات چگونه اجرا شد، در جواب باید گفت: در زمان حضرت امام امت و قبل از تشکیل شوراى نگهبان، نظارت استصوابى اعمال شده است. مثلاً در سال 1358 آقاى موسوى خوئینى‏ها از طرف امام مسؤولیت اعمال نظارت استصوابى در تایید و رد صلاحیت نامزدهاى ریاست جمهورى را بر عهده داشتند که عده‏اى که رد صلاحیت شده‏اند در اسناد موجود است.
ثانیاً، اگر مراد بعد از تشکیل شوراى نگهبان است که حرفى به دور از واقعیت است، در این زمینه به یک نمونه اکتفا مى‏شود. چنان‏چه خوانندگان به روزنامه کیهان شماره 11336 مورخ 27 تیرماه 1360 مراجعه نمایند، اطلاعیه‏اى از سوى فرماندارى تهران حاوى اساسى 33 نامزد واجد شرایط نمایندگى مجلس تهران اعلام شده است که نفر 26 و 27 آن‏ها آقایان نورالدین کیانورى و احسان طبرى مى‏باشند. شوراى محترم نگهبان طى نامه شماره 3085 به تاریخ 28/4/1360 به امضاى آیت‏الله صافى، دبیر خود به وزارت کشور آورده است: "در مورد صلاحیت نامزدهاى نمایندگى مجلس شوراى اسلامى چون در ضمن آن‏ها افرادى را مثل آقایان احسان طبرى و نورالدین کیانورى که مشهور به داشتن عقاید مارکسیستى و ضداسلامى مى‏باشند، اعلام کرده‏اند، لازم به تذکر است که این موضوع در جلسه رسمى شوراى نگهبان مطرح و بدین شرح اعلام نظر شد، آنچه از قانون اساسى خصوصاً اصل 67 در مورد سوگند به خداوند متعال و پاسدارى از حریم اسلام و مفهوم اصل 64 استفاده مى‏شود، فقط کسانى صلاحیت نمایندگى مجلس شوراى اسلامى را دارند که یا مسمان و متعهد به مبانى اسلام و یا از اقلیتهاى مذکور در اصل 64 باشند، بنابراین دستور دهید اسامى این‏گونه افراد از لیست نامزدها حذف و به اطلاع عموم برسانید. " و نیز همین‏گونه شد یعنى آن دو نفر با اعمال نظارت استصوابى حذف شدند. همانگونه که ملاحظه فرمودید، فکر مى‏کنم بیان برادر گرامى نخست‏وزیر محبوب دوران دفاع مقدس سهواللسان بوده، یا خداى ناکرده تأثیر مشاوران انتخاباتى ایشان است که اگر دومى باشد جاى تأمل و بازنگرى است.
4- و اما نکته نهایى که خالى از فایده نیست، باید از منتقدین نظارت استصوابى شوراى نگهبان پرسید که بر فرض که خلاف قانون نمودیم و نظارت را از شوراى نگهبان سلب نمودیم، دو حالت بیشتر وجود ندارد، اول، انتخابات بدون نظارت باشد، دوم، این‏که ناظر غیر از شوراى نگهبان باشد. در صورت اول یعنى انتخابات بدون نظارت، عقلانى نبوده و نیست و بیش از این نیاز به توضیح ندارد و اما حالت دوم، چه نهادى جایگزین شوراى نگهبان باشد، یعنى سیل نامزدهاى بى‏صلاحیت در هر انتخاباتى باید توسط عده‏اى رد و از رقابت خارج شوند، مثلاً اگر به وزارت کشور و هیأت‏هاى اجرایى سپرده شود، خب این همان استصواب است و چه دلیلى دارد که آن‏ها بهتر از شوراى فقهاى عادل و حقوق‏دانان منتخب توسط مجلس و نهادى این‏گونه مستقل باشند. بهتر است با گفته‏هاى بى‏پایه ذهن جامعه را مشوش ننمایید. فَایْنَ تذهبون؟

دسته ها : انتخابات دهم
چهارشنبه 1388/2/16 20:10
X