از سفر شگرف گیلگمش، ‌پادشاه باستانی اروک در پی راز جاودانگی تا امروزه روز، انسان، هنوز به دنبال هستی بی‌کران و جاودانگی می‌گردد.


حال آن‌که می‌توان با روشنی و به‌صراحت گفت: کسانی بوده‌اند که در طول تاریخ، به این رمز و راز شگفت فرارفتن از زمان دست یافته‌اند که هم قابل بررسی و پیگیری است، هم می‌توان از چگونگی، ویژگی و بی‌کرانی آنها درس گرفت و الگوبرداری کرد؛ آن دسته از انسان‌های معدود که توانسته‌اند مرزهای محدودکننده زمان را فراروی خود بگشایند و امپراتوری معنوی‌شان را تا بی‌نهایت گسترش دهند، اگر چه معمولا زندگی‌شان با افسانه‌‌ها گره خورده و سر و سرشان را مردمان با غرایب و خرق عادت‌ها پیوند می‌زنند، اما دستاوردهای قابل احساس و در دسترس‌شان جاودانه‌اند، آنچنان که می‌توان «طرح تصویری واقعی» از آثار به‌جا مانده آنها پی ریخت و از آنها بیش از آنچه که باید آموخت!

حافظ با آثارش همچنان با ما و در زندگی‌ مان نفس می‌کشد.

همچنان که فردوسی نیز با عظمت بنای بلند و گزندناپذیر شاهنامه به روح ما و بینش‌مان شکل داده و شکوه تابناک و بی‌مثال نوشتار و اشعار سعدی با آن افق‌های بی‌کرانه در اندیشه و تاریخ و فرهنگ ما جاودانه می‌درخشد... از شما می‌پرسم: آیا ونگوگ، پیکاسو و... هنوز تجلی رنگ‌هایشان بر زندگی ما بینش و احساس ما ادامه ندارد؟ مسلما تاثیر موسیقی چندین صدایی بتهوون... برای هر نسل و هر فرد در هر کشوری طنین و معنایی ویژه و همیشه تازه دارد.

این‌جایی که اتفاقا به‌جای آن‌که انسان مقهور جهان باشد و در شرایط اجتماعی‌اش مغلوب شود؛ کجاست؟ که خود انسان مرکز ثقل جهان می‌شود! روح آدمی با دستاوردهای کاملا واقعی، همه جهان را در مدار آثار و پدیده‌هایش به حرکت در می‌آورد.

جاودانگی حافظ، سعدی، مولانا، بیدل و... فقط در معناپروری آنها نیست که اگر چنین بود، در همان دوران و شرایط ویژه آن، معناهایشان می‌شکفت و با تغییر جریان تاریخ و آرایش رخدادهایش، همه چیز عوض می‌شد و متن این بزرگان در همان دوران‌ها جا می‌ماند همچنان که از دوران فردوسی، متن کمتر شاعری است که به دوران ما (به هر دلیل)‌ رسیده باشد. ولی آن‌قدر از شاهنامه با آن سترگی، متن متفاوت و مختلف در دست است که محققانی پس از 3 یا 4 دهه تحقیق درباره گستره متن شاهنامه هنوز به اتفاق نرسیده‌اند.

به راز جاودانگی چنین دستاوردهایی بیندیشیم؛ کاش می‌شد اندکی فراتر از این سطرها رفت و فراتر از ایجاد پرسش در ذهن  خوانندگان، به سرنخ‌هایی اشاره کرد که پژوهندگان متن‌های  جاودانه رسیده‌‌اند، به هر حال این هنرمندان جاودانه از درونشان شکفته‌ و جوشیده‌اند نه فقط از واقعیت‌های پیرامونشان؛ مهم این است!

دسته ها : فرهنگی
پنج شنبه 1388/2/10 14:11
X